موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"

اولیای خدا آن کُن فَیَکُون را با بسم الله دارند.

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394

حجت الاسلام و المسلمین محمدعلی جاودان در جلسه اخلاق هفتگی مطرح کردند:

می گویند اولیاء خدا آن کُن فَیَکُون را با بسم الله دارند.

کُن فَیَکُون یعنی بی حدی.

یک قدرت بی حد در یک زمان بی انتها.

این خیلی فضل بزرگی است که خدای متعال به بندگان خودش مرحمت کرده است.

 "می گوییم مگر شما چقدر کوشیدی؟ چقدر زحمت کشیدی؟ هفتاد سال. آدمی نداریم که هفتاد سال.. مگر صاحبان عصمت. صاحبان عصمت همه هفتاد سال شان در راه خدا بوده. آنهای دیگر تا بزرگ شوند و دوره بچگی بگذرانند و به عقل برسند و به ثمر برسند و چیز فهم شوند و بعد خدا را انتخاب کنند و بعد به وَالَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ برسند طول می کشد. آدم به این زودی که به اینجا نمی رسد. زحمت دارد. طول می کشد.

خب؟ می گوییم شصت سال می شود. من شصت سال زحمت کشیدم. خب شصت سال زحمت.

خب بفرمایید یک بهشتی داریم خیلی خوب. شصت سال در مقابل شصت سال دیگر. شما به یک سلطنت می رسی. سلطنت یعنی به یک بی حدی. لا حدی. حد از تو برداشته می شود. اینجور اختیاردار می شوی. هرچه بخواهی می شود. هرچه بخواهی می شود. کُن فَیَکُون چگونه است؟ می گویند اولیاء خدا آن کُن فَیَکُون را با بسم الله دارند. تو به یک کُن فَیَکُون می رسی. کُن فَیَکُون یعنی بی حدی. در چه زمانی؟ زمان هم حد ندارد. زمانش هم حد ندارد. به یک قدرت بی حد در یک زمان بی انتها. خب این را در مقابل چقدر به آدم می دهند؟ چقدر؟ چه عرض کنیم؟ این فضل نیست؟ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ. این خیلی فضل بزرگی است. خدای متعال به بندگان خودش مرحمت کرده است.” آنچه در ادامه می آید برگزیده ای از بیانات حجت الااسلام و المسلمین محمدعلی جاودان در آخرین نشست اخلاقی خود در جمع علاقمندان مباحث اخلاقی به نقل از پایگاه خبری ایشان است.

ادامه »

طلبه باید به این باور برسد که متعلق به امام زمان(عج) است

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394

حجت الاسلام و المسلمین صدیقی در جمع طلاب اهواز:

طلبه باید به این باور برسد که متعلق به امام زمان(عج) است

اگر حضرت امام خمینی(ره) تکیه‌گاهشان به آقا امام زمان(عج) نبود، در آن دورانی که شرق و غرب علیه ایران آتش می‌ریختند، با صراحت و قدرت هرچه تمام اعلام نمی‌کردند که «جنگ جنگ تا رفع کامل ظلم».

حجت‌الاسلام‌والمسلمین صدیقی، امام‌جمعه موقت تهران، امروز در جلسه اخلاق طلاب مدرسه علمیه امام خمینی(ره) اهواز، بابیان این‌که طلاب، افسران، سنگر نشینان، مرزداران و زمینه‌سازان ظهور حضرت ولیعصر(عج) هستید، اظهار داشت:

طلبگی یعنی حرکت در مسیر خلیفه الهی! و از آنجایی‌که محیط مدارس امام زمان(عج) و حوزه‌های امام صادق علیه السلام ، محیط انسان‌سازی بوده، یک طلبه باید در این صراط گام بردارد.

دبیرکب بنیاد بین المللی غدیر افزود: یک طلبه در قدم اول، باید ظرفیت الهی خویش را با نور خدا پر کند تا در مسیر خلیفه الهی قرار گیرد.

الفبای طلبگی مناعت طبع و عزت‌نفس است

این استاد اخلاق حوزه‌ علمیه، الفبای طلبگی را مناعت طبع و عزت‌نفس نامید و تصریح کرد: طلبه واقعی فردی است که اگر خواست از گرسنگی بمیرد، نباید چشمش به دست این‌ و آن باشد، بلکه فقط نگاهش را به امام زمان(عج) معطوف کند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین صدیقی افزود: طلبه باید به این باور برسد که متعلق به آقا امام زمان(عج) است و بدون اذن ایشان، برای دریافت مساعده و کمک، حق مراجعه به هیچ فردی را ندارد؛ چراکه طلبه پشتیبان و صاحب دارد و آن حضرت حجت(عج) است.

وی در ادامه بابیان این‌که اقتدار امام خمینی(ره) برگرفته از مناعت طبشان بود، اظهار داشت: اگر امام(ره) تکیه‌گاهشان به آقا امام زمان(عج) نبود، در آن دورانی که شرق و غرب علیه ایران آتش می‌ریختند، با صراحت و قدرت هرچه تمام اعلام نمی‌کرد که «جنگ جنگ تا رفع کامل ظلم»، پس لزوم مناعت طبع از واجبات طلاب و روحانیون است.

ادامه »

دنیا پارک موقت است!

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1394


پیامبر اکرم صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَالِهِ وَ سَلَّمَ می فرماید:

الدُّنْیا دَارُ مَنْ لَا دَارَ لَهُ وَ مَالُ مَنْ لَا مَالَ لَهُ لَهَا یجْمَعُ مَنْ لَا عَقْلَ لَهُ وَ عَلَیهَا یعَادِی مَنْ لَا عِلْمَ لَهُ وَ عَلَیهَا یحْسُدُ مَنْ لَا ثِقَةَ لَهُ وَ لَهَا یسْعَی مَنْ لَا یقِینَ لَهُ[مجموعه ورام، جلد1، صفحه 130]

رسول اکرم صلّی الله علَیه و آله و سلَّم فرمودند:

دنیا خانه کسی است که خانه ندارد و ثروت و مال کسی است که ثروت و مال ندارد. کسی که عقل و خرد ندارد، دنیا را برای خودِ دنیا جمع می­ کند و کسانی که علم و آگاهی ندارند، برای دنیا، نزاع و دشمنی می­کنند. کسانی که به خداوند اعتماد ندارند، بر سر دنیا حسد می­ ورزند و کسانی برای خودِ دنیا و به دست آوردن آن سعی و تلاش می کنند که معاد و آخرت را باور ندارند.

شرح حدیث

انسانی که خانۀ آخرت را از دست داده است، دنیا را به عنوان خانۀ خود قرار داده و از آن بیرون نمی ­رود. کسی که خانۀ آخرت را دارد، در خانۀ اجاره ­ای دنیا نمی ­نشیند و انسانی که دستش از سرمایه و ثروت اخروی خالی است، امور مادی دنیایی را سرمایه خود می­ داند که می­ گذارد و می­ رود و کسی که از عقل و خرد بی ­بهره است، به دنبال جمع کردن همین امور دنیایی برای خود دنیا است، نه برای بهره بردن از امور دنیایی برای روزی که باید حساب آن را پس بدهد که از کجا آورده و در چه راهی خرج کرده است. انسان ­هایی که نادان هستند، بر سر همین امور دنیایی با یکدیگر به نزاع و دشمنی می ­پردازند اما هر دو آنها دنیا را می ­گذارند و می­روند. آن هم برای کسانی که برایشان فاتحه هم نخواهند خواند. اینها بر سر همین دنیا حسد، یعنی آرزوی زوال نعمت برای دیگران را دارند. این انسان­ ها اعتماد و اتکای به خداوند نداشته و باور و یقین به معاد و آخرت هم ندارند.

منبع : پایگاه اطلاع رسانی آیت الله حاج شیخ مجتبی تهرانی

آزمون سید بحرالعلوم از مرحوم نراقی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1394

هر انسانی برای رسیدن به درجات عالیه نیاز به فراگیری علم دارد،

اما آن علمی که در اسلام بر آن تأکید شده است، علم همراه با عمل است

و الا عالمی که فقط مردم را نصیحت کند و خودش به علمش عمل نکند،

هیچ ارج و قربی نزد خداوند متعال ندارد.


خداوند متعال در قرآن می فرماید:

« کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَاللَّهِ انْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ » صف/3

نزد خدا بسیار خشم ‏آور است که سخنى بگویید و بدان عمل نکنید.

آینه:

حکایت؛ مرحوم ملا مهدی نراقی که در اکثر علوم متبحر و استاد بود، وقتی کتاب جامع السعادات را که در علم اخلاق و تزکیه نفس است تالیف کرد یک نسخه از خدمت مرحوم سید بحرالعلوم ارسال کرد تا آنکه پس از مدتی خود به زیارت عتبات عالیات رفته و وارد نجف اشرف شد، علماء برای احترام و تجلیل از این عالم ربانی به دیدن او آمدند، فقط مرحوم بحرالعلوم از آمدن به ملاقات ایشان خودداری کرد و تشریف نیاورد تا آنکه پس از چند روز مرحوم نراقی به دیدار سید بحرالعلوم رفت، اما باز سید به مرحوم نراقی چندان و توجهی نکرد و مرحوم نراقی خاشعانه پس از چندی باز بقصد زیارت مرحوم بحرالعلوم به منزل ایشان تشریف آورد و ساعتی در خدمت ایشان بود ولی این دفعه هم مانند مرتبه اول سید به ایشان اعتنائی نکرد، مرحوم نراقی برگشت، مجدداً پس از چند روز قصد زیارت سید را کرد بدون آنکه فکر کند، من تازه وارد و مهمانم و می‏بایست سید به دیدن من بیاید یا آنکه دو مرتبه است من به زیارت سید رفته ‏ام و او بمن اعتنائی نکرده و احترام نگذاشته است.

پس بلند شد و بسوی منزل سید روانه شد در مرتبه سوم تا مرحوم نراقی به در خانه سید رسید، سید با پای برهنه به استقبال او آمد و او را به آغوش کشیده و بوسید و با احترام و تجلیل زیاد وارد منزل کرده و خود هم با کمال گرمی و محبت مشغول پذیرائی و احوال پرسی شد، پس از ادای احترام فرمود: شما کتابی در اخلاق و تزکیه نفس نوشته ‏اید و یک نسخه ای هم برای من فرستاده‏ اید و من هم آن کتاب را از اول تا آخر با دقت خوانده ‏ام الحق کتاب خوبی است و در اخلاق و خودسازی کم نظیر است.

علت آنکه در این مدت که شما به نجف اشرف تشریف آورده ‏اید و چند مرتبه هم به منزل من آمده ‏اید و من در این مدت به دیدن شما بلکه به بازدید شما هم نیامده ‏ام، این بود که می‏خواستم ببینم همان طوری که در کتاب خود راجع با اخلاق اسلامی و تزکیه نفس و کشتن هوا و نفس نوشته ‏اید در مقام عمل و در میدان مبارزه با نفس و هوا هم عملاً به آن مقام رسیده ‏اید، یا مانند بعضی از نویسندگان و گویندگانی که خوب می نویسند و خوب می‏گویند، اما خود از گفته و نوشته‏ های خود عملاً بیگانه و اجنبی هستند می‏باشید؟! (با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل)

علم چندان که بیشتر خوانی

چون عمل در تو نیست نادانى(سعدی)

حوزه

عروسی که از امام قول شفاعت گرفت

نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1394

از مصادیق رأفت و رحمت الهی این است که اجازه می دهد بعضی از اولیاء الله بعض دیگر از بندگان را شفاعت کنند، چه خوب است که مومن اگر نمی تواند شفیع کسی باشد، حداقل لیاقت این را داشته باشد که شفاعت شود.


خداوند متعال در قرآن می فرماید:

وَلَا يَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنِ ارْتَضَى انبیا/28

آنان، جز کسانی که خداوند از آنها رضایت دارد، شفاعت نمی کنند

آینه:

حکایت؛ آقای مصطفی زمانی نقل می‏کند هر روز تعداد زیادی از مردم برای اجرای صیغه نکاح بدست امام خمینی نوبت می‏گرفتند، حضرت امام هم با کمال ملاطفت و مهربانی با آنها برخورد می‏کرد و در پایان نصیحت می‏فرمود که باهم بسازید و باهم خوب باشید، معمولاً در جریان خطبه یکی از آقایون طرف قبول و وکیل از جانب مرد می شد و امام هم از طرف دختر وکیل می شد.

روزی جریان جالبی در این ارتباط پیش آمد، هنگامی که از دختری سوال کردند که آیا به بنده وکالت می دهید تا شما را به ازدواج این مرد درآورم؟

دختر در جواب امام عرض کرد: من شما را وکیل کردم در دنیا بشرط آنکه شما در آخرت از من شفاعت کنید، امام مقداری مکث و تأمل کرده و آنگاه فرمودند:

معلوم نیست که من در آخرت بتوانم شفاعت کنم ولی اگر خداوند متعال به من اجازه شفاعت داد، از تو شفاعت خواهم کرد.

مسلما این توفیق جالبی بود برای آن دختر خانم که توانست از حضرت امام قول شفاعت در آخرت را بگیرد.

با اقتباس و ویراست از کتاب مردان علم در میدان عمل

خشوع مومن

نوشته شده توسطرحیمی 14ام بهمن, 1394

کسی که در هر امتحانی بر جای خودش می ماند، در آن امتحان آخری که لحظه مرگ پیش می آید، آنجا هم می ماند. به سلامت از لحظه مرگ می گذرد. که این خیلی مهم است…

أعوذ باللهِ من الشَّیطانِ الرَّجیم. بسم اللهِ الرَّحمن الرَّحیم. الحَمدُ للهِ رَبِّ العالمین وَ لا حَولَ وَ لا قوَة إلا بالله العَلیِّ العَظیم وَ الصَّلاة وَ السَّلام عَلی سَیِّدِنا وَ نبیِّنا خاتم الأنبیاء وَ المُرسَلین أبِی القاسِم مُحمَّد وَ عَلی آلِهِ الطیِبینَ الطاهِرینَ المَعصومین سِیَّما بَقیة اللهِ فِی الأرَضین أرواحُنا وَ أرواحُ العالمینَ لِترابِ مَقدَمِهِ الفِداء وَ لعنة الله عَلی أعدائِهم أجمَعین من الانِ إلی قیام یَوم الدّین

 اَعوذُ بالله مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم. بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم. قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ.[ آیه 1 و 2 سوره مومنون] یکی از نشانه های مومن این است که او در نماز خاشع است. مومن که می گوییم یعنی مومنی که نصاب ایمان را دارد. نصاب ایمان را دارد یعنی ایمانش مقبول است. مشکلی در ایمانش نیست. جایی از ایمانش عیب ندارد. کمبود ندارد. خدای متعال او را مومن می داند. کسی که اینچنین مومنی هست… ببینید به عنوان اولین نشانه فرمودند که این کسان به فلاح و رستگاری می رسند. دیگران به فلاح و رستگاری نمی رسند؟

چرا ممکن است دیگران هم برسند اما اینها حتما می رسند. کسی که نصاب لازم از ایمان را دارد، نصاب لازم از ایمان را دارد و ایمانش مشکلی ندارد و جایی از ایمانش کم نیست. اگر جایی از ایمانش کم باشد، ناگزیر در آن بخش، منافق است. این حرف مشکلی است ها. وقتی ایمان کافی نیست، آدم کمبود دارد. ظاهر من هم مومن است. اما یک جاهایی کمبود دارم. واقعا آدم می ترسد آن لفظ را بگوید. خب. الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ. نشانه آنها این است که در نماز خاشع اند.

خب تکلیف ما زود روشن می شود دیگر. در نماز خاشع نیستیم. پس ما آن مومنی که خدای متعال او را به عنوان ایمان می پذیرد و نصاب ایمان را دارد، نیستیم. دودوتا چهارتا دیگر. قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ * الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ. من ندارم. خشوع در صلاة را ندارم. پس آن مومنی که اینجا فرمودند نیستم.

نشانه دوم، [در آیه بعد می فرماید:] وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ. ما می خواهیم بگوییم بین این سه بخش یک پیوند جدی هست. مومنان کسانی هستند که از لغو اعراض می کنند. در زندگی شان لغو نیست. حرف لغو نمی زنند. من گاهی می بینم بعضی از دوستان بین دوتا نماز، مدتی یا همه اش را دارند با پهلو دستی حرف می زنند. خب. اگر آدم از لغو اعراض داشته باشد، نمازش هم درست می شود. نماز درست مال آدمی است که از لغو اعراض دارد.

ادامه »

گناه ترك احسان عظيم است‏.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1394

من از وضع او كمترين اطلاعى نداشتم،

سيد گفت اگر آگاهى داشتى و كمك نميكردى يهودى بلكه كافر بودى!!

فقيه بزرگ سيدجوادعاملى مؤلف كتاب باعظمت مفتاح الكرامة ميگويد: شبى در حال غذا خوردن بودم كه دق الباب كردند، به نظرم رسيد كوبنده در خادم جناب سيدمهدى بحرالعلوم است، با عجله در را باز كردم، خادم سيد گفت غذاى‏ سيد را آماده و در برابرش نهاده ايم و ايشان منتظر شما هستند به شتاب حركت كنيد!

همراه خادم به خانه سيد رفتم، همين كه خدمت سيد رسيدم و چشم او به من افتاد گفت: از خدا نميترسى كه مراقب او نيستى، آيا از حضرت حق حيا نميكنى؟!

پرسيدم چه اتفاقى افتاده؟ گفت، مردى از برادران هم كيش تو براى خانواده‏ اش هرشب خرماى زاهدى نسيه ميگرفت و وضع مالى‏اش اجازه نميداد غير خرما تهيه كند، اينك يك هفته بر آنان گذشته كه گندم و برنج نچشيده ‏اند و جز خرماى زاهدى چيزى نيافته اند، امروز رفته از بقال همان خرما را بخرد، بقال به او گفته: بدهى و قرض شما از فلان مبلغ بيشتر شده و من خرما به شما نميفروشم، آن مرد آبرودار شرمنده شده و چيزى نخريده و به خانه برگشته و امشب خود و خانواده‏ اش بدون شام و غذا شب را به روز ميآورند ولى تو خوب ميخورى و با اين كه او را ميشناسى و همسايه توست و نامش فلانى است به او توجه ندارى!!

به سيد گفتم: من از وضع او كمترين اطلاعى نداشتم، سيد گفت اگر آگاهى داشتى و كمك نميكردى يهودى بلكه كافر بودى!!

اين خشم و درشتى من براى اين است كه چرا از وضع و حال برادران دينى ات تجسس نميكنى و از همسايه احوال نميپرسى، اكنون اين ظرف‏هاى غذا را خادمم برميدارد با او در خانه آن مرد برو و بگو:

علاقه داشتم امشب باهم غذا بخوريم و اين كيسه را كه مقدارى پول در آن است زير حصير او بگذار و ظرف‏هاى غذا را نيز برمگردان.

خادم ظرف‏هاى پر از غذا را كه در سينى بزرگى بود برداشت و تا درب خانه آن مرد آورد، آنجا از او گرفتم و در را كوبيدم، آن مرد در را باز كرد من وارد شده گفتم:

ميل داشتم امشب باهم غذا بخوريم، پذيرفت، هنگامى كه سينى را جلو كشيد ملاحظه كرد از غذاها بوى خوشى استشمام ميشود و اين غذا غذاى ثروتمندان و ارباب نعمت است.

به من گفت: سيدجواد اعراب نميتوانند چنين غذائى تهيه كنند، بايد اين غذا مربوط به شخص متمكنى باشد، داستانش را بگو تا بخورم، آنقدر بر خواسته خود پافشارى كرد تا حكايت را شرح دادم.

سوگند ياد كرد و گفت: جز خدا احدى تا الآن از حال من آگاهى نداشت، حتى همسايگان نزديك نميدانستند زندگى من چگونه ميگذرد چه رسد به كسانى كه دورند و اين پيش آمد را از سيد بسيار عجيب و شگفت آور شمرد.

مرد تهيدست شيخ محمد نجم عاملى نام داشت، پولى كه در كيسه قرار داشت شصت عدد شوش بود كه واحد پول آن زمان است و هر شوشى دو ريال و اندى ميشد.

منبع:انصاریان،تفسير حكيم، ج‏3، ص: 290

از كجا شروع كنيم؟/ تهذيب نفس نوعى جهاد است.

نوشته شده توسطرحیمی 6ام بهمن, 1394

درباره علم اخلاق و نتائج و آثار و انگيزه ها و شاخ و برگهاى آن مطالبی شنیده ايم; اكنون موقع آن است كه با در دست داشتن اين اطّلاعات و آگاهيهاى كلّى، راه تهذيب نفس را شروع كنيم; و يا به تعبير ديگر، از مسائل ذهنى به مسائل عينى بپردازيم، و از كلّيات وارد جزئيّات شويم.

ولى در اينجا نيز لازم است توقّف كنيم و آمادگيهاى لازم را براى اين سفر روحانى فراهم سازيم، تا در مسير راه، گرفتار سرگردانى و حيرانى و بى برنامگى و بى نقشه بودن نشويم، و نيز لازم است به امور زير توجّه شود:

1 ـ سه ديدگاه در چگونگى برخورد با مسائل اخلاقى

2 ـ آيا در هر مرحله استاد و راهنمايى لازم است؟

3 ـ نقش واعظ درون و واعظ برون

4 ـ امورى كه مى تواند به انسان براى رسيدن به اين هدف بسيار بزرگ كمك كند;

مانند: ياد خدا، عبادات و دعاها، و زيارات، اندرزهاى مداوم، و تلقين.

5 ـ پاك بودن محيط

 

* * *

 

ديدگاه اوّل: تهذيب نفس نوعى جهاد است.

ديدگاه اوّل، ديدگاهى است كه مى گويد: تهذيب نفس نوعى جهاد و مبارزه با دشمنان درونى است، كه در كمين انسانها هستند.

اين ديدگاه از حديث معروف پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) گرفته شده است آنجا كه مى خوانيم: پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) گروهى از مجاهدان اسلام را به سوى ميدان جهاد فرستاد، هنگامى كه از جهاد بازگشتند فرمود: «مَرْحَبًا بِقَوْم قَضَوُا الْجِهادَ الاَْصْغَرَ وَبَقِىَ عَلَيْهِمُ الْجِهادُ الاَْكْبَرُ فَقيلَ يارُسُولَ اللّهِ مَاالْجِهادُ الاَْكْبَرُ، قالَ(صلى الله عليه وآله): جِهادُ النَّفْسِ;

آفرين بر جمعيّتى كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر بردوش آنها مانده است; كسى عرض كرد: اى رسول خدا! جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس.»(وسائل الشّيعه، جلد 11، صفحه 122 (باب اوّل، جهاد النّفس)

در بحارالانوار در ذيل همين حديث چنين آمده است:

«ثُمَّ قالَ(صلى الله عليه وآله): اَفْضَلُ الْجِهادِ مَنْ جاهَدَ نَفْسَهُ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْهِ;

سپس فرمود برترين جهاد، جهاد با نفسى است كه در ميان دو پهلو قرار گرفته است.»(بحارالانوار، جلد 67، صفحه 65)

بعضى از آيات قرآنى كه در زمينه جهاد وارد شده نيز به جهاد اكبر تفسير شده است، يا از اين نظر كه ناظر به خصوص جهاد با نفس است، و يا از اين نظر كه مفهوم عامّى دارد كه هر دو بخش از جهاد را شامل مى شود.

در تفسير قمى در ذيل آيه 6 سوره عنكبوت:

«وَمَنْ جاهَدَ فَاِنَّما يُجاهِدُ لِنَفْسِهِ اِنَّ اللّهَ لَغَنِىٌ عَنِ الْعالَمينَ;

كسى كه جهاد كند براى خود جهاد مى كند، چرا كه خداوند از همه جهانيان بى نياز است.»

مى خوانيم: وَمَنْ جاهَدَ… قالَ نَفْسَهُ عَنِ الْشَّهَواتِ وَاللَّذّاتِ وَالمَعاصِى;

يعنى، منظور مبارزه با نفس در برابر شهوات و لذّات نامشروع و گناهان است.»(تفسير قمى، جلد 2، صفحه 148، و بحارالانوار، جلد 67، صفحه 65)

اين تفسير از آنجا سرچشمه مى گيرد كه در اين آيه فايده جهاد را متوجّه خود انسان مى كند، و اين بيشتر در جهاد با نفس است، بويژه اين كه در آيه قبل از آن سخن از لقاءاللّه است (مَنْ كانَ يَرجُوا لِقاءَ اللّهِ…) و مى دانيم لقاءاللّه و شهود الهى و رسيدن به قرب او هدف اصلى جهاد با نفس مى باشد.

در آخرين آيه سوره عنكبوت نيز آمده است:

«وَالَّذينَ جاهَدُوا فينا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا وَاِنَّ اللّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنينَ;

آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند به يقين هدايتشان خواهيم كرد و خدا با نيكوكاران است.»

اين آيه نيز به قرينه فينا (در طريق ما) و جمله لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنا (آنها را به راههاى خود هدايت مى كنيم) بيشتر ناظر به جهاد اكبر است; و يا مفهوم عامّى دارد كه هر دو جهاد را شامل مى شود.

در آيه 78 سوره حج نيز آمده است: «وَجاهِدُوا فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ هُوَاجْتَباكُمْ وَما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِى الدِّينِ مِنْ حَرَج;

در راه خدا جهاد كنيد و حقّ جهادش را ادا نمائيد، او شما را برگزيده و در دين (و آيين خود) كار سنگين و شاقّى بر شما نگذارده است.»

غالب مفسّران اسلامى جهاد را در اين آيه به مفهوم عام كه شامل جهاد اكبر و اصغر هر دو مى شود، يا به معنى خصوص جهاد اكبر تفسير كرده اند، چنان كه مرحوم علاّمه طبرسى در مجمع البيان از اكثر مفسّران نقل مى كند كه منظور از حقّ جهاد، اخلاص نيّت و انجام اعمال طاعات براى خداست.(مجمع البيان، جلد 7، صفحه 97.)

مرحوم علاّمه مجلسى نيز اين آيه را در زمره آياتى كه ناظر به جهاد اكبر است در بحارالانوار آورده است.(بحارالانوار، جلد 67، صفحه 63.)

در حديث معروف ابوذر نيز آمده است كه مى گويد: «قُلْتُ يارَسُولَ اللّهِ اَىُّ الْجِهادِ اَفْضَلُ; عرض كردم كدام جهاد برتر است؟»

فرمود: «اَنْ يُجاهِدَ الرَّجُلُ نَفْسَهُ وَهَواهُ; برترين جهاد آن است كه انسان با نفس و هواى خويش جهاد كند.»(ميزان الحكمه، جلد 2، صفحه 141)

در حديثى كه در بحث گذشته درباره جنود عقل و جهل آورديم نيز اين ديدگاه بخوبى نمايان است كه صحنه وجود انسان را به ميدان جنگى تشبيه مى كند كه در يك طرف عقل و لشكريانش قرار دارد، و در طرف ديگر جهل و هواى نفس با لشكريانش،اين دو لشكر دائماً در حال پيكارند و پيشرفت انسان در كمالات نفسانى از اين طريق حاصل مى شود كه جنود عقل بر جنود جهل پيروز شود، پيروزى موضعى آن نيز سبب پيشرفت نسبى در كمالات انسانى است.

«اخلاق در قرآن»

 

خاطره یک خبرنگار از شاگرد شیخ رجبعلی خیاط

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

امام زمان کسی را ندارد برایش کار کند.

یک مشت رفیق دست و پا چلفتی مثل من دارد که هیچ کاری ازشان ساخته نیست.

اسلام غریب است.

محسن مهدیان روزنامه نگار اصولگرا در اینستاگرام خود از منبر استاد عزت الله مومنی شاگرد شیخ رجبعلی خیاط نوشته است.


مهدیان نوشته است: وقتی خدمت شان رسیدیم طلیعه صادقانه و دیباچه صمیمانه سخن شان این بود:

“فقرا دیگر تاب ندارند.

دیگر تحمل ندارند.

کار ما شده تنها یک جمله؛ انشاالله درست می شود.

پس کی؟

کی امام زمان می آید؟

حاج عزت الله مومنی ۹۷ سال سن دارد و شاگرد شیخ رجبعلی خیاط است. هر هفته برای اهالی محل، محفل اخلاق دارد. راه نشین سخنش شدیم. حرفهایی ساده که بجای زبان از قلبش می جوشید. همه سفره و رزق این منبر پر رقائق یک جمله بود. حرف برادر مومنت را بشنو و دلش را شاد کن. خدمت کن به هر طریقی که می توانی. یار فقرا و محتاجان باش. از شیخ رجبعلی هم که حرف می زند سرش را می انداخت پایین. گویی رسم ادب است. می گفت: من شاگرد شیخ رجبعلی خیاط نیستم. مرا رها کنید. شاگرد شیخ رجبعلی خیاط مرحوم مرشد چلویی بود که لقمه کباب می گرفت و دهن بچه یتیم می گذاشت.

اما من حتی نمی توانم الان دل شما ها را شاد کنم. فریاد می زد و زبانه های آتش افسوس از سینه اش بلند بود: امام زمان کسی را ندارد برایش کار کند. یک مشت رفیق دست و پا چلفتی مثل من دارد که هیچ کاری ازشان ساخته نیست. اسلام غریب است.

یاد خاطره ای از حاج عزت الله افتادم. نقل شده وقتی دستشویی های جمکران گرفته بود، آستین و پاچه شلوار بالا زد و در شرایطی سخت راه چاه دستشویی ها را باز کرد. و وقتی بیرون آمد گفته بود به امام زمان بگویید اسم مرا جز توالت شورها بنویسد.

از اتاق حاج عزت الله که بیرون آمدیم خبرنگارما مختصری با تاخیر آمد. از ماجرای تاخیر پرسیدم که با حال حیران و به تعبیر خودش “مو به تنش سیخ شده بود” که گفت: امروز حواسم به جلسه نبود. همه فکرم مشغول مراسم ازدواج چند روز آینده ام بود. هنگام خداحافظی حاج عزت الله در گوشم گفت: “نگران برنامه ازدواجت نباش. درست می شود.”

خبرنامه دانشجویان ایران

علت رواج شهوت در جامعه

نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394

شهر اسلامی یعنی مردم با اذان صبح مساجد از خواب بیدار شوند، با شنیدن اذان ظهر کسب و کارشان را متوقف کنند و مهیای نماز اول وقت شوند. شهر اسلامی و معماری اسلامی یعنی اول مسجد شهر ساخته شود و بعد بر اساس آن خیابان کشی صورت گیرد.

چند دقیقه در فیلم های صدا و سیما صرف نماز شده است؟

اگر مناسب بوده که باید تشکر کنیم اما اگر کم بوده باید جبران کرد. نشست خبری بیست و چهارمین اجلاس سراسری نماز با حضور حجت الاسلام قرائتی رئیس ستاد اقامه نماز در سالن جلسات این ستاد برگزار شد. این اجلاس با عنوان «نماز و سنجش دستاوردها» ششم بهمن در قزوین برگزار می شود.

قرائتی گفت: نماز ستادی ندارد. مسئول ندارد. همه مردم ستاد و مسئول اقامه نماز هستیم چون همه بنده خداییم. خدا در قرآن دستور داده است که اطرافیانتان را به نماز دعوت کنید.

وی افزود: چند دقیقه در فیلم های صداوسیما صرف نماز شده است؟ اگر مناسب بوده که باید تشکر کنیم اما اگر کم بوده باید جبران کرد. ناشر مسلمان ما چه درصدی از آثارش را به نماز و فرهنگ نماز اختصاص داده است؟ این سوال را همه در مسئولیت هایی که هستیم باید از خودمان بپرسیم.

رئیس ستاد اقامه نماز گفت: تقوا، ایمان و دین تخصصی نیست. نمی شود گفت که فلانی متخصص نماز اول وقت است اما همسرداری اش خوب نیست. خیاطی تخصصی است. یکی پیراهن می دوزد و یکی پرده اتاق می دوزد. دندانپزشکی تخصصی است و کار هر کسی نیست اما دین تخصصی نیست.

ادامه »