موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"

آبروی مومن

نوشته شده توسطرحیمی 12ام اسفند, 1396

 

اگر کسی از آبروی مؤمنی دفاع کرد،

بهشت بر او واجب می‌شود

رهبرانقلاب:

«مَنْ رَدَّ عَنْ عِرْضِ أَخِیهِ الْمُسْلِمِ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ الْبَتَّةَ»*

 

آبروی مؤمن این‌قدر مهم است که اگر کسی از آبروی مؤمن خود دفاع کند - به‌حسب این روایت [امیرالمؤمنین علیه السلام از قول پیامبرصلی الله علیه و آله] - بهشت بر او واجب می‌شود.

حالا معنای واجب شدن بهشت این نیست که دیگر در هر صورت هر کار کردیم  و نشدو هر جور شد  این یک تعهد الهی است که آدم را به بهشت ببرد؛ نه، همه چیز دست خود ما است…

به‌هر حال آنچه در این روایت مورد توجه است و مورد اهتمام است، است.

شایعه درست کردن علیه مسلمان، را بازگو کردن علیه یک مسلمان، که گاهی یک حرفی علیه کسی زده می‌شود که آبروی او را به خطر می‌اندازد و ما [هم] می‌شنویم آن را - و خب، گاهی خود ما هم ابتداکننده نیستیم اما همان را نقل می‌کنیم، نقل ما را هم دیگری نقل می‌کند و همین‌طور این شایعه گسترش پیدا می‌کند علیه یک مسلمانی؛ در حالی که بعد معلوم می‌شود که هیچ چیز نبوده یا اگر هم چیزی هم باشد نباید منتشر کرد و نبایستی آبروی یک مسلمانی را در خط انداخت؛ چه برسد به اینکه در موارد متعددی هم خلاف واقع است.۱۳۸۳/۱۰/۲۱
*ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص۱۴۵

نفاق و دوری از قرآن مهمترین دلیل افول و سقوط جامعه دینی است

نوشته شده توسطرحیمی 4ام اسفند, 1396

 

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی در حسینیه امام خمینی (ره) گفت:

نفاق از جمله عوامل مهم برای سقوط جامعه دینی است، در قرآن آیات زیادی درباره منافقان مطرح شده است.

حجت الاسلام والمسلمین ناصر رفیعی دوشنبه شب به مناسبت شهات حضرت زهرا سلام الله علیها که در حسینیه امام خمینی(ره) و با حضور رهبر معظم انقلاب برگزار شد، درباره اهمیت مطالعه تاریخ، اظهار داشت: علت مراجعه به تاریخ اسلام در 14 قرن پیش و طرح مسائل مربوط به غدیر، کربلا یا شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها آگاهی و درس گرفتن از تاریخ برای امروز است.

وی با استناد به روایت امیرمومنان امام علی علیه السلام که خطاب به فرزند خود امام حسن علیه السلام می‌فرمایند من عمر کوتاهی داشتم اما شرح حال گذشتگان را دیدم گویا که با آنها زندگی کردم، عنوان کرد:

مطالعه تاریخ قلب را محکم، حقیقت را آشکار کرده و به انسان آگاهی و موعظه می‌دهد، کما اینکه بخش زیادی از قرآن کریم هم به تاریخ پیامبران می‌پردازد که انسان‌ها در همه عصرها را موعظه دهد.

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی درباره علل افول و سقوط جامعه دینی، بیان داشت: نفاق از جمله عوامل مهم برای سقوط جامعه دینی است چراکه منافق در چهره ارزشی ظاهر می‌شود از نظر پیامبر صلی الله علیه و آله خطر منافق از خطر کافران بیشتر است.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه در قرآن آیات زیادی درباره منافقان مطرح شده است، اظهار داشت: منافقان چنان در جامعه دینی نفوذ دارند که بر اساس آیات قرآن حتی در اطراف پیامبر صلی الله علیه و آله نیز هستند و به سادگی شناخته نمی‌شوند.

وی با بیان اینکه نفاق در بخش‌های مختلف اخلاقی، اعتقادی و زبانی نمود پیدا می‌کند و هر کدام درجاتی دارد، گفت: منافقان انسان‌هایی دروغگو، بدقول و خائن به امانت هستند.

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی با اشاره به عامل دیگر سقوط جامعه دینی، عنوان کرد: دوری از قرآن عامل مهم دیگری برای فراموش کردن ارزش‌های دینی و سقوط جامعه است، در حالیکه ما باید همواره ابعاد مختلف زندگی فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خود را به قرآن عرضه کنیم.

استاد حوزه علمیه افزود: اگر پس از پیامبر صلی الله علیه و آله جامعه اسلامی به قرآن پشت نکرده و به آن عمل می‌کرد بنی امیه و بنی عباس به مدت 7 قرن حکومت ظالمانه را نداشتند، متاسفانه مردم در عصرهای مختلف همواره نسبت به قرآن سستی دارند.

وی با اشاره به عامل دیگر سقوط جامعه دینی، ابراز کرد: از جمله عوامل سقوط جامعه دینی شکستن حرمت پیامبر صلی الله علیه و آله بود که گفتار و دستورات ایشان را عملی نکردند، به محض اینکه پیامبر صلی الله علیه و آله رحلت فرمودند حرمت اهل بیت ایشان را با کنار زدن ولایت امیرمومنان امام علی علیه السلام و به شهادت رساندن دخترشان حضرت زهرا سلام الله علیها ، شکستند، در حالیکه همه آنها نسبت به غدیر آگاهی داشتند.

حجت الاسلام والمسلمین رفیعی در پایان با اشاره به عامل دیگر سقوط جامعه دینی، خاطرنشان کرد: شیطان هم از دیگر عوامل سقوط جامعه اسلامی است که از طریق شهوت، ثروت و غضب وارد عمل می‌شود.

وارث

خوف ممدوح چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 27ام بهمن, 1396

 

درس اخلاق آیت‌الله قرهی:

خوف ممدوح چیست؟/ راز سلطان‌العارفین/ معنی قربة الی الله نزد عرفا

یکی از خصوصیات خوف ممدوح این است که عامل می‌شود انسان عمل کند. از ترس اینکه نکند از قرب الی الله دور شود، پس عمل می‌کند. البته دو حال دارد، یک حالش این است که انسانها می‌ترسند که نکند به جهنم بروند.

آیت‌الله روح‌الله قرهی مدیر حوزه علمیه امام مهدی(عج) حکیمیه تهران در تازه ترین جلسه اخلاق خود به موضوع «خوف‌های ممدوح» اشاره کرد که مشروح آن در ادامه می‌آید:

دو قوه در وجود انسان، عامل هلاکت و نجات!

پروردگار عالم، بندگان خود را در دنیا، به دو صفتی قرار داد که این دو، هم میتواند عامل نجات باشد و هم اگر انسان دقت نکند، عامل هلاکت شود.

بیان کردیم: خدای متعال، قوایی در وجود انسان قرار داد که این قوا، اگر به خوبی از آن، استفاده شود، انسان را به قرب الی الله میرساند. آن دو مقوله ای هم که در وجود انسان است - عنوان غضب و میوه ی آن، عنوان خوف ممدوح است - یکی خوف است و یکی رجا. اگر در این خوف و رجاء. اگر انسان آن خوف و رجائی که پروردگار عالم مدنظر مبارکشان هست، انجام دهد و مراقب آن خوف و رجا باشد، طبعاً رشد میکند و این، عامل نجات و صلاح و فلاح اوست.

ادامه »

حقيقت مرگ چیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 26ام بهمن, 1396

از آنجايى كه روح از عالم مجردات بوده و از موطن اصلى خود، به نظام مادى و دنياى خاكى هبوط كرده است؛ با مرگ، به سوى عالمى كه از سنخ عالم روح و موطن اصلیاش است، قدم برمی دارد.

 

 

قرآن كريم از مرگ با عنوان «توفّى» ياد كرده است.[1] اين واژه در لغت، به معناى «گرفتن چيزى به طور تمام و كمال» است؛ به عبارت ديگر در زبان عربى، هر گاه كسى چيزى را به كمال و تمام و بدون هيچ كم و كاستى دريافت كند، از اين كلمه استفاده می شود. [2]
قرآن می فرماید:
«اللّه  يَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِى لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِى قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمّىً »؛ [3]
«خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز میستاند، و [ نيز] روحى را كه در [ موقع ]خوابش نمرده است، می گیرد . پس آن [ نفسى] كه مرگ را بر او واجب كرده، نگه می دارد و آن ديگر [ نفس ها] را تا هنگامى معيّن [ به سوى زندگى دنيا ]باز پس میفرستد» .
در اين آيه، هم از مرگ و هم از خواب ـ كه شباهتى به مرگ دارد ـ به «توفّى» و سپس به «امساك» تعبير شده است؛ نه به «قبض». علاوه بر آنكه موت را وصفى براى روح شمرده است؛ يعنى، روح به وسيله موت، بدن مادى را ترك كرده و وفات می کند.
به بيان ديگر، آنچه از اين آيه و مشابه آن استفاده می شود، آن است كه مرگ، تحويل گرفتن است؛ يعنى، آدمى هنگام مرگ با تمام شخصيتش ـ كه همان روح او است ـ در اختيار مأموران الهى قرار می گیرد و آنان انسان را دريافت می کنند. بنابراين، مرگ از ديدگاه اسلام، نيستى و نابودى نيست؛ بلكه انتقال از عالمى به عالم ديگر بوده و در حقيقت روز مرگ، هنگام بازگشت به خدا و سوق به سوى او است. [4]
همچنين از آنجايى كه روح از عالم مجردات بوده و از موطن اصلى خود، به نظام مادى و دنياى خاكى هبوط كرده است؛ با مرگ، به سوى عالمى كه از سنخ عالم روح و موطن اصلیاش است، قدم برمی دارد.

ادامه »

چه کسانی کمتر به یاد مرگ هستند؟

نوشته شده توسطرحیمی 23ام بهمن, 1396

 

 

امام على علیه السلام فرمودند:

کسى که از همه بیشتر آرزو دارد، از همه کمتر به یاد مرگ است.
خاصیت به یاد مرگ بودن این است که اگر شخص در رفاه و سرور است و غرور او را فراگرفته، با یاد مرگ، عالم دنیا بر او تنگ مى شود و دیگر نمى تواند بر دارایى محدود خود ببالد و یا مغرور شود و اگر شخصى است که در تنگناى زندگى قرار گرفته و رنج مى برد، باز وقتى به یاد مرگ بیفتد، دنیا بر او وسیع و راحت مى شود و از سختى هاى چند روزه دنیا رنج نمى برد.
 
لذا امیر مومنان حضرت علی علیه السلام مى فرمایند:
 
«کسى که زیاد به یاد مرگ باشد،
از دنیا به اندکش راضى مى شود».
 
حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله مى فرمایند:
مرگ را بسیار یاد کنید، زیرا مرگ گناهان را پاک مى کند و میل و رغبت به دنیا را مى کاهد.
 
آری مرگ، دریچه عالم بقا است، چنان که در حدیثى از على (علیه السلام) آمده که:
«هر خانه اى درى دارد و در خانه آخرت، مرگ است».
توجه به مرگ اثر عمیقى در شکستن شهوات، و پایان دادن به آرزوهاى دور و دراز، و زدودن زنگار غفلت از آینه دل دارد، لذا در حدیثى از امام صادق (علیه السلام) مى خوانیم:
«یاد مرگ شهوت هاى سرکش را در درون آدمى مى میراند، ریشه هاى غفلت را از دل بر مى کند، قلب را به وعده هاى الهى نیرو مى بخشد، به طبع آدمى نرمى و لطافت مى دهد، نشانه هاى هواپرستى را در هم مى شکند، آتش حرص را خاموش مى کند؛ و دنیا را در نظر انسان کوچک مى کند، و این است معنى سخنى که پیامبر (صلى الله علیه وآله) فرموده: یک ساعت فکر کردن از یک سال عبادت بهتر است».
جام نیوز

10ویروس نابودگر کلامی!

نوشته شده توسطرحیمی 21ام بهمن, 1396

 

ده ویروس نابودگر کلامی:

1. نصیحت تکراری
2. تذکر مداوم
3. سرزنش
4. منت گذاشتن
5. مقایسه کردن
6. جر و بحث کردن
7. برچسب منفی زدن
8. پیش بینی منفی(نفوس بد)
9. گله و شکایت مداوم
10. متهم کردن

 

تبیان

 

نورانیت و قطع امید از صفات محبین اهل بیت علیهم السلام

نوشته شده توسطرحیمی 19ام بهمن, 1396

 

حجت الاسلام حائری زاده:

یکی از  ویژگی های محبین اهل بیت علیهم السلام نشاط در شب زنده داری و نافلۀ شب است. برای اینکه انسان در نافلۀ شب سرحال باشد باید شب ها زود بخوابد. امام سجاد علیه السلام فرمودند: کسانی که در دل شب با خدا خلوت می کنند خداوند از نور خودش به آنها می دهد. این نورانیت برای نافلۀ شب و سحرخیزی است.

روایت داریم که شبها که می خواهید بخوابید، قبل از خوابتان وضو بگیرید بعد بخوابید، با این کار ثواب شب زنده دار را برای شما می نویسند.

آیت الله جوادی آملی می فرمودند وقتی شما می خوابید این گونه نیست که خواب شما و خواب ما صرفا برای استراحت باشد، خواب یک سیر معنوی است و روح ما را به عالم بالا می برد. خواب مانند یک کانالی است برای دریافت معارف نه صرفاً برای استراحت. به همین جهت ما آداب خوابیدن داریم.

روایت داریم که هرشب سورۀ واقعه را بخوانید زیرا دو خاصیت دارد، اولین خاصیتش این است که همنشین امیرالمؤمنین می شوید و دومین آن اینکه هیچ وقت فقیر نمی شوید.

پیامبر اکرم صل الله علیه و آله فرمودند:

علامت دیگر برای محبین اهل بیت علیهم السلام این است که از آنچه که در دست مردم است قطع امید کند. نگاهش به دست مردم نباشد.

قسمتی از سخنرانی حجت الاسلام حائری زاده

هیئت عبدالله بن الحسن علیه السلام شب چهارم محرم 1393

عمر مؤمن قیمت ندارد خیلی با ارزش است

نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1396
 
حجت الاسلام پناهیان؛
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:

بقیۀ عمر مؤمن قیمت ندارد خیلی با ارزش است و نمی توانید قیمتی برایش تعیین کنید. برای چه
 
امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
 
بقیۀ عمر مؤمن قیمت ندارد خیلی با ارزش است و نمی توانید قیمتی برایش تعیین کنید. برای چه؟
 
می توانید شما تدارک کنید هرچه را که قبلا فوت شده است و می توانی زنده بکنی را هر چه را که در گذشته مرده بود. اینجا خیلی فرح بخش با زمان برخورد می شود.
 
هیچ کس نمی تواند درباره گذشته غصه نخورد و اشک نریزد این در جای خودش محفوظ است ولی از این طرف می فرمایند: زمان آینده شما قیمتش بی نظیر است. چون شما در آینده می توانید از لحظه و زمانتان طوری استفاده کنید که زمان از دست داده زمان گذشته را جبران کنید. اینجا سختی و زمختی و خشونت زمان کاهش پیدا می کند و ناگهان باغی از بهشت به روی انسان باز می شود.
 
سخنرانی حجت الاسلام پناهیان در مسجد امام حسین علیه السلام، رمضان 93

شهوت سلطه‌طلبی از شهوت جنسی و مالی بسیار بدتر است

نوشته شده توسطرحیمی 17ام بهمن, 1396

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با بیان اینکه در جامعه ما گناه با شهوات جنسی، مالی و غیره در نظر گرفته می‌شود، گفت:

شهوت سلطه‌طلبی ناشناخته و از شهوت جنسی و مالی بسیار بدتر است.

حجت الاسلام والمسلمین علیرضا پناهیان استاد حوزه علمیه شامگاه شنبه ۱۴ بهمن ماه در مراسم سوگواری حضرت زهرا سلام الله علیها که در دانشگاه شریف برگزار شد، گفت: طغیان و سلطه بر دیگران آخرین صفت بد از وجود انسان خارج می‌شود حتی اگر شخص به درجه صدیقین رسیده باشد.

وی افزود: طغیان و سلطه بر دیگران عامل قتل انبیا و اوصیا شد و هر پبامبری مبعوث شده ابتدا برای توحید و سپس برای از بین بردن این صفت مبعوث شده است چرکه آثار بسیار شومی دارد.

حجت الاسلام والمسلمین پناهیان با بیان اینکه در قرآن کریم تصریح شده که کار پبامبران توحید و مبارزه با طاغوتیان است، اظهار داشت:

بدترین نوع ظلم ذیل همین صفت انجام می‌گیرد، این صفت آخرین صفتی است که از قلوب صدیقین خارج شده و بدترین گناهی است که انسان انجام می‌دهد.

استاد حوزه علمیه با بیان اینکه در جامعه ما گناه با شهوات جنسی، مالی و غیره در نظر گرفته می‌شود، گفت: شهوت سلطه‌طلبی ناشناخته و از شهوت جنسی و مالی بسیار بدتر است و متاسفانه این مسئله حتی در جامعه ما که از اطلاعات مذهبی بالایی برخوردار است ناشناخته مانده است.

ادامه »

رابطه و تأثیرگذاری متقابل عقل و ادب

نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1396

 

آیت‌الله مجتبی تهرانی (ره):
 
رابطه ادب با عقل چنان بدیهی و تنگاتنگ است که بی‌ادبی در فرهنگ قرآن و سیره اولیاء و انبیاء به سفاهت تعبیر شده و در جهت تأدیب انسان‌ها روایات و احادیث فراوان نقل شده‌اند که در این سلسله بحث‌ها بدانها پرداخته شده است.
ادب به ‏عنوان یکی از موضوعات اخلاقی و معرفتی به دو بخش تقسیم می‎شود: ادب انسانی که ریشه در عقل عملی دارد و ادب الهی ریشه در عقل نظری. اگر انسان همسو با حاکمیت عقل عملی رفتار کند و بر اساس آن صاحب روش رفتاری شود، از نظر انسانی با ادب شده است و اگر در بستر عقل نظری از مرزهای شناخته شدۀ الهی حفاظت عملی نماید، به ادب الهی رسیده است.
رابطۀ عقل و ادب تنگاتنگ و مستقیم است و می‌توان گفت ادب به یک معنا ثمره و نتیجۀ عقل است. در روایت آمده است: «الْآدَابُ‏ تَلْقِیحُ‏ الْأَفْهَامِ‏ وَ نَتَائِجُ الْأَذْهَان‏»؛(1) روش‎های رفتاری انسان ثمرۀ نگاه‌ها و برداشت‌ها و نتیجۀ بُعد عقلانی اوست. مراد از «ذهن»، بعد عقلانی انسان است.  
ادب بر شکوفایی عقل تأثیر دارد. در روایت دیگری آمده است: «إِنَ‏ بِذَوِی‏ الْعُقُولِ‏ مِنَ الْحَاجَه إِلَى الْأَدَبِ کَمَا یَظْمَأُ الزَّرْعُ إِلَى الْمَطَرِ»؛(2) احتیاج موجودات عاقل به ادب، مانند احتیاج گیاه به آب است و عقل آنگاه مُثمر ثمر خواهد بود که همراه با رفتار نیکو باشد و ادب از آن نشأت بگیرد. به یک‌معنا ادب، موجب شکوفایی و رشد عقل می‌شود.  
 روایت به این نکته نیز اشاره می‌کند که موجود دارای عقل امّا بی‏ادب، با موجودی که عقل ندارد مساوی است. عقلی که در کنارش ادب نباشد، با بی‎عقلی فرقی نمی‏کند، چون فایده و کارایی ندارد.
در روایت دیگری با صراحت کامل به نیازمندی عقل، نسبت به ادب اشاره شده و آمده است: «کُلُّ شَیْ‏ءٍ یَحْتَاجُ إِلَى الْعَقْلِ وَ الْعَقْلُ‏ یَحْتَاجُ‏ إِلَى الْأَدَب‏»؛(3) هر چیزی احتیاج به عقل دارد و عقل نیز محتاج ادب است.  

 

ادامه »