موضوع: "نکات اخلاقی"

سه رکن سیر و سلوک از منظر شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 5ام خرداد, 1395

شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی

به مناسبت سالروز رحلت عارف روشن ضمیر؛
بدانید، معیار امر و طریقه ما بر سه چیز است؛ شب زنده ‌داری، لقمه حلال و توجه به نماز، به ویژه نماز اول وقت و حضور قلب در آن.

به مناسبت 17 شعبان سالروز رحلت عارف بالله شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی مروری کوتاه بر شخصیت ویژه این عالم اهل سیرو سلوک کرده که در ذیل می آید.

شیخ حسنعلی نخودکی اصفهانی از عارفان قرن سیزدهم و چهاردهم است. وی در سال ۱۲۷۹ در اصفهان به دنیا آمد. اشتهار وی به نخودکی در اواخر عمر به سبب اقامتش در نخودک، یکی از روستاهای اطراف مشهد بود.

پدر نخودکی، علی اکبر مقدادی فردی عامی و از کاسبان اصفهان و متصف به زهد و پارسایی بود وی همچنین مرید محمدصادق تخت پولادی، مشهور به استجابت دعا و کرامت بود.

* عبادت سحرگاهی از طفولیت

از دیگر افتخارات ملا علی ‌اکبر ـ پدر مرحوم شیخ حسنعلی ـ که بعدها آن فرزند خلف و صالح با عشق و علاقه آن را دنبال کرد، خدمت به سادات و فرزندان حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام بود. مرحوم ملا علی ‌اکبر در تربیت و پرورش فرزندش، نهایت دقت و تلاش را به عمل آورد. وی فرزند دلبندش را از همان کودکی در هر سحرگاه که خود برای عبادت و شب زنده‌داری برمی ‌خاست، بیدار می ‌کرد تا او لذت مناجات، نماز، دعا و راز و نیاز را از همان سال ‌های کودکی بچشد و ذکر و یاد خدا، شیره جانش شود.

ادامه »

جهنم محل دل کندن است

نوشته شده توسطرحیمی 4ام خرداد, 1395

 

بلا خیر است در روایت داریم که اگر کسی تا 40روز بلایی سرش نیاید اهل جهنم است.

اول جهنم است مرز جهنم کجاست؟ محل دل کندن، که دل کندن سخت است.

 

منبرهای یک دقیقه ای/ جهنم محل دل کندن استجهنمی ها دو دسته می شوند، یک دسته بلاخره بیرون می آیند و وارد بهشت می شوند اما یک دسته می مانند و آنها کسانی هستند که این لجن در ذات و وجودشان وارد شده است. و تا ابد می مانند و هیچ راه نجاتی برایشان وجود ندارد و کسانی هستند که خداوند راجع به آنها می گوید ” صمٌ بکمٌ فهم لا یرجعون” دیگر بازگشتی ندارند و کسانی هستند که به شدت در عمق دنیا غرق می شوند و نقطه اوج این عده را کفر می گویند. کافر هم به کسی می گویند که مانع نور شده است، پوشاننده نور است که این نور هم نور محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله وسلم) است که آن نور را شخص کافر کتمان می کند.

 

بلا خیر است در روایت داریم که اگر کسی تا 40روز بلایی سرش نیاید اهل جهنم است.

اول جهنم است مرز جهنم کجاست؟

محل دل کندن، که دل کندن سخت است. از آن ساده تر چیست؟

بلا، که محل دل کندن است. از آن ساده تر اینکه شخص صدقه دهد، نماز بخواند اینها همه جایگاه های دل کندن است.

نماز بهترین جا برای دل کندن از دنیا است. اگر میخواهیم بلا سرمان نیاید، جهنم نرویم نماز بخوانیم، درست نماز بخوانیم، اگر جهنم را نمی توانی تحمل کنی، طاقت بلا را هم نداری، پس نماز بخوان، روزه بگیر در همه اینها دل کندن است.

منبع: وارث/ سخنرانی حجت الاسلام شیخ محمود ابوالقاسمی در هیئت عشاق العباس ؛ 25 اسفند 1392

از خدا بخواهیم تا یاری مان کند.

نوشته شده توسطرحیمی 25ام اردیبهشت, 1395
حجت الاسلام دارستانی:
 

عاقبت بخیری یعنی صفحه آخر عمر انسان خوب بسته شود. خیلی ها خوب  شروع کردند ولی عاقبت به خیر نشدند و خیلی ها بد شروع کردند و خوب تمام کردند همانند: طیب، مصطفی پادگان، رسول ترک خوب تمام کردند اینها هیچ کس فکر نمی کرد این ها عاقبت به خیر شوند.

آنچه تا لب گور باید نگرانش باشیم عاقبت به خیری است. در مسیر بندگی ابتدا و انتها بندگی است. هرچه بنده تر شویم نزد خدا مقرب تر می شویم.

چرا اوایل که با خداوند رفیق می شویم حالمان خوب است ولی این حال خوب ادامه دار نیست یا سقوط می کنیم و یا در همان سطح می مانیم و اوج نمی گیریم؟

زیرا اوایل هیچ در دست نداشتیم و از خدا می خواستیم که یاریمان کند. ولی کم کم دچار کبر شدیم. اوایل برای بیدار شدن سحر از او درخواست می کردیم بعدها مغرور شدیم و گفتیم خودمان بیدار می شویم.

منبع: وارث/بخشی از سخنرانی حجت الاسلام دارستانی در هیئت مکتب الزهرا سلام الله علیها؛

آیت الله غروی اصفهانی روزی هزار بار سوره قدر را می خواند

نوشته شده توسطرحیمی 21ام اردیبهشت, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيلَةِ الْقَدْرِ(القدر/1)
ما [قرآن را] در شب قدر نازل کرديم

وَمَا أَدْرَاكَ مَا لَيلَةُ الْقَدْرِ(القدر/2)
و از شب قدر چه آگاهت کرد

لَيلَةُ الْقَدْرِ خَيرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ(القدر/3)
شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است

تَنَزَّلُ الْمَلَائِكَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ(القدر/4)
در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان براي هر کاري [که مقرر شده است] فرود آيند

سَلَامٌ هِي حَتَّى مَطْلَعِ الْفَجْرِ(القدر/5)
[آن شب] تا دم صبح صلح و سلام است


آینه:

آیت الله العظمی غروی اصفهانی (ره) فرموده بودند: «خوب است انسان در شبانه روز هزار مرتبه سوره قدر را بخواند».

آیت الله العظمی محمد حسین غروی اصفهانی (ره) ارادت و عشق عجیبی به اهل بیت علیهم السلام به ویژه حضرت زهرا سلام الله علیها داشتند و در مجالس عزای حسینی علیه السلام  خودشان مبادرت به پذیرایی کرده و کفش های مردم را جفت می کردند و در هنگام پذیرایی نیز پیوسته چیزی می خواندند.

مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی از شاگردان برجسته آیت الله قاضی (ره) از ایشان می پرسند: آقا چه می خوانید؟

ایشان فرموده بودند: «خوب است انسان در شبانه روز هزار مرتبه سوره قدر را بخواند».

از ویژگی های بارز این عالم ربانی این بود هر روز عصر به زیارت بارگاه مطهر امیرالمومنین علیه السلام می رفتند و زیارت عاشورا را با صد لعن و سلام می خواندند. آن مرحوم از خدا خواسته بود تا آخر عمر توفیق انجام این اعمال را به ایشان بدهد و خداوند هم توفیق داد؛ به طوری که هر روز هزار مرتبه سوره قدر و زیارت عاشورا با صد لعن و سلام را قرائت می نمودند.                            

    منبع: مؤسسه سیره علماء

به جای اینکه عابد باشی عبد باش …

نوشته شده توسطرحیمی 18ام اردیبهشت, 1395

علامه حسن زاده آملی:

ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،

” ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ !

ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،

ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ

“ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …

ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛

ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:

ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ…

نکته‌ای که اولیاء خدا تأکید شدیدی روی آن دارند و به عنوان بهترین راه، برای عبد شدنِ پروردگار عالم می‌دانند؛ این است که انسان از کسانی که شر هستند دوری بجوید

و به کسانی که خیرند، نزدیک شود.

 

همنشین اثر عجیبی دارد. این مطلب، آن‌قدر مهم است که باید مدام تکرار شود؛

چون در هر زمینه‌ای که ورود پیدا کنی، چه مبحث اخلاقی، چه اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و … می‌بینی

 

آنچه که موثر است، همنشین است.

ادامه »

هفت خصلت که بنده را عابد می‌کند

نوشته شده توسطرحیمی 18ام اردیبهشت, 1395

از اخبار معراجیه هست که از جانب خدا وحی شد:

ای احمد صلی الله علیه و آله ! آیا می دانی چه وقت بنده عابد می شود؟

حضرت صلی الله علیه و آله فرمود: خیر،

خدای تعالی فرمود:

وقتی که هفت خصلت در او جمع باشد؛

  1. تقوائی که مانع از گناه شود.
  2. سکوت از سخنان بیهوده.
  3. ترسی که هرروز به گریه او بیفزاید.
  4. حیائی که در تنهائی از من شرم کند.
  5. قناعت به غذای ضروری.
  6. دشمنی دنیا برای اینکه من آن را دشمن دارم.
  7. دوستی نیکان.

منابع:
المواعظ العددیه، باب هفتم، ص195، فصل دوم
زبده الاحادیث، جلداول، ص144
نصایح، نوشته مرحوم ایت الله مشکینی
احادیث الطلاب
آموزه های اخلاقی در کلام معصومین(علیه السلام)

 

​کفاره با برکت فراموش کردن یک عمل مستحبی

نوشته شده توسطرحیمی 12ام اردیبهشت, 1395

چند روزی را در این دنیا و بر سر سفره پر زرق و برق آن به میهمانی هستیم، حال اگر از همه جا غافل شویم و غرق در زینت های دنیا گردیم همه چیز را باخته ایم، اما اگر از فرصت انفاق بهره ببریم، سعادتمند خواهیم شد.

خداوند متعال در قرآن می فرماید:

«مِمَّا رَزَقْنَاهُمْ يُنفِقُونَ»( بقره/3)

از آنچه به ايشان روزى داده‏ايم انفاق مى‏ كنند

حکایت؛ صاحب بن عباد در کودکی هر گاه برای تعلم و قرائت قرآن به مسجد می رفته مادر او یک دینار و یک درهم به او می ‏داده و می‏ گفته این پول را به اولین فقیری که می‏بینی بده تا از بلایا دور باشی، او بدین منوال عمل می‏کرد تا زمانی که بزرگ شد باز هر شب برای اینکه فراموش نکند به خادم خود می‏ گفت: یک دینار و یک درهم زیر، زیرانداز بگذار تا صبح به فقیر بدهد.

مدتی وضع بدین ترتیب بود تا اینکه یک شب خادم فراموش نمود دینار و درهم را در جای همیشگی بگذارد چون صاحب طبق معمول پس از نماز صبح زیرانداز را کنار زد، دینار و درهمی ندید این را به فال بد گرفت و به نزدیک شدن مرگ خود تاویل نمود، آنگاه به خادمان گفت: آنچه در این جا فرش و زیر انداز هست بردارید و به اولین نیازمندی که می‏ بینید بدهید، تا کفاره تاخیر امروز در پرداخت دینار و درهم باشد.

خادم، مرد هاشمی نابینائی را دید که زنی دست او را گرفته است، به او گفت، اینها را از ما قبول کن، مرد پرسید اینها چیست؟

گفت: یک زیرانداز دیبا و یک پشتی دیبا است با شنیدن این سخن، مرد نابینا از هوش رفت.

صاحب بن عباد را از واقعه آگاه ساختند صاحب بر سر آن مرد حاضر شد و بر او آب پاشید چون به هوش آمد، علت تغییر حال او را جویا شد که مرد گفت: اگر سخن مرا نمی‏ پذیرید از این زن بپرسید! به او گفتند خودت تعریف کن! مرد نابینا گفت: من آبرومند هستم، دختری دارم که شخصی به خواستگاریش آمد، برای او جهیزیه‏ ای تهیه کردیم، اما دیشب مادرش گفت؛ دلم می ‏خواهد برای دخترمان یک زیرانداز و پشتی دیبا تهیه کنیم و من به او گفتم ما از کجا چنین چیزهائی فراهم کنیم؟ امروز که در کوچه این آقایان را دیدم و آن خواسته همسرم محقق شد، حق داشتم که از هوش بروم.

صاحب بن عباد پس از شنیدن این ماجرا جهیزیه ‏ای مناسب خرید و تحویل پدر دختر داد و داماد او را طلبید و دست مایه ‏ای ارزشمندی هم در اختیارش‏ گذاشت. 1

ای رهروی که خیر به مردم رسانده ای آسوده رو، که بار تو بر دوش سائل است2

1. با اقتباس و ویراست از کتاب داستان هایی از علما

2. صائب تبریزی

منبع: خبرگزاری حوزه

 

چقدر به مرگ نزدیکیم، ولی در فکر آن نیستیم!

نوشته شده توسطرحیمی 11ام اردیبهشت, 1395

انسان چقدر به مرگ نزدیک است و درعین‌حال چقدر آن را دور می‌پندارد و از آن غافل است! آقای حائری۱ می‌فرمود: «در خواب دیدم که عزرائیل به من فرمود: شما باید استراحت کنید».

با اینکه می‌دانیم خواهیم مرد، بلکه فقط وقت مرگ معلوم و یا مظنون ما نیست؛ زیرا هر شب در عوالمی از برزخ می‌رویم که هیچ اختیارش دست ما نیست، چنان‌که قرآن شریف می‌فرماید:

«قَضَی عَلَیهَا الْمَوْتَ؛ مرگ را به‌صورت حتمی بر آن نوشته است»۲همچنین می‌فرماید:

«فَيُمْسِكُ الَّتي‏ قَضى‏ عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَ يُرْسِلُ الْأُخْری؛ آن‌گاه نَفْسِ کسی را که خداوند مرگ او را حتمی نموده نگاه می‌دارد و دیگری را رها می‌کند».۳

و در سجده نخست بعد از بیدار شدن از خواب برای انجام نماز شب مستحب، وارد شده است که گفته شود:

«أَلْحَمْدُ لله الذی أَحْیانی بَعْدَ ما أَماتَنی؛ سپاس خدایی را که مرا بعد از مرگ، زنده گردانید»،۴

بااین‌همه، این‌گونه از مرگ غافل هستیم! بله، اشخاصی بودند که همیشه مهیا، منتظر و به یاد مرگ بودند.

منبع:در محضر بهجت، ج۱، ص۲۸

۱.مرحوم حاج شیخ مرتضی حائری، فرزند حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم.
۲.زمر: ۴۲.
۳.همان.
۴.اصول کافی، ج‌۲، ص‌۵۳۹؛ من لایحضره الفقیه، ج‌۱، ص‌۴۸۰.

 

 

​ویژگی کسانی که کمبود محبت دارند!

نوشته شده توسطرحیمی 11ام اردیبهشت, 1395

انسان نیازمند به محبت است.

اگر کسی خود را بی‌نیاز نشان داد، یا دارد عزّت خود را حفظ می‌کند یا مغرور است و یا ناامید از دریافت محبت است.

انسان اگر نیازش به محبت شدید بشود از هر کسی محبت را می‌پذیرد و به خطا می‌افتد ولی اگر چشم و دل سیر باشد، دیگر جز از خدا و اولیاء خدا محبت نمی‌پذیرد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: بیان معنوی/استادپناهیان

نیت خوب و پاک

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اردیبهشت, 1395

خدا غذا را برای شما می‌خواهد. وقتی شما آماده و طالب هستید غذای خوب می‌فرستد، زیبا و فشنگ و با برکت. این به نیّت‌ها مربوط است. البته گوینده هم وظیفه‌ای دارد. باید نیّت کند که خدایا من چیزی ندارم.

مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:

قلب شما هرکجا هست من هم همان‌جا هستم. شما هر چه دوست دارید برایتان می‌گویم. هر چه مطالبی بهتر و عالی‌تر بشنوید مربوط به خود شماست. قشنگ وضو می‌گیری. نیّت قشنگی هم که داری. یعنی هر چه بخواهی زیباست. خداوند به شما مرحمت کرده است. خوش به حال نیت‌های شما و خوش به حال من که دچار نیت‌های شما هستم. نیّت خوب گوینده را همان جا می‌برد که دوست دارید. با ادب به مجلس بیایید. گوینده در اختیار مستمع است. اگر مستمع با ادب بنشیند و طالب خیر باشد، خدا گوینده را بر می‌گرداند.

از وعّاظ بپرسید: چه شد امشب منبر خوبی داشتید؟

می‌گوید: اتفاقا راجع به موضوعی مطالعه کرده بودم، اما تا آمدم بسم‌ا… بگویم همه یادم رفت و خدا مرا این جا آورد.

اگر دیدید منبری غیر عادی شد و چیز خوب و عالی از کار در آمد با این که خوب از کار در نیامد، هر دو مربوط به مستمعین است. مستمعین او را به این جا کشانده‌اند. مستمع هرچه قشنگ‌ترف زیباتر و با ادب‌تر باشد، گوینده به همان سو می‌رود. ریش گوینده به دست مستمع است.

خدا غذا را برای شما می‌خواهد. وقتی شما آماده و طالب هستید غذای خوب می‌فرستد، زیبا و فشنگ و با برکت. این به نیّت‌ها مربوط است. البته گوینده هم وظیفه‌ای دارد. باید نیّت کند که خدایا من چیزی ندارم. هر چه خیر است برای بندگانت مرحمت کن. ولی شما هم آماده باش. از خدا بخواه که چیزهای خوب نصیبت کند.

کتاب طوبی محبت – ص 160
مجالس حاج محمد اسماعیل دولابی