موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

به خاطر دستاورد مردم، تباهی در خشکی و دریا آشکارشد

نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1396

 

ظَهَرَ الفَسَادُ فِی البَرِّ وَالبَحْرِ بِمَا کسَبَتْ أیدِی النَّاسِ لِیذِیقَهُمْ بَعْضَ الَّذِی عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ یرْجِعُونَ [1]


به خاطر دستاورد مردم، تباهی در خشکی و دریا آشکارشد؛ تا (سزای) بعضی از آنچه انجام داده اند را به آنان بچشاند؛ باشد که آنان بازگردند.

نکته ها و اشاره ها:
1.این آیه یک قانون است که به صورت قضیه ی حقیقیه بیان شده است و مخصوص زمان و مکان خاصی نیست. این قانون به ما می گوید که هرجا فسادی پیدا شود بازتاب اعمال مردم است.

2.برخی مفسران برآن اند که آیه ناظر به قحطی و خشک سالی است که به خاطر نفرین مردم دامان مشرکان مکه را گرفت.

ولی اگر این مطلب را از نظر تاریخی بپذیریم، بازهم معنای آیه محدود به آن عصر نمی شود، بلکه خشک سالی آن عصر یکی از مصادیق آیه است.[2]

3.مقصود از «فساد» در این آیه هرگونه مفاسد اجتماعی، بلاها و ممنوعیت نعمت ها و برکت هاست که در اثر خلافکاری و گناه افراد به وجود می آید.

4.هر کار خلاف و قانون شکنی که توسط افراد جامعه صورت می گیرد در سازمان اجتماع تأثیر می گذارد و هم چون غذای مسموم، پیکر اجتماع را بیمار می سازد و آثار سوء آن دامان انسان را می گیرد.

برای مثال: دورغ گویی عامل سلب اعتماد عمومی است؛ خیانت در امانت، روابط اجتماعی را سست می کند؛ سوء استفاده از آزادی به دیکتاتوری می انجامد و استبداد، ظلم، تبعیض و محرومیت جامعه را به انفجار می کشاند.

5.در احادیث اسلامی برخی آثار پنهان گناهان نیز بیان شده است که این آثار برای ما ناشناخته است:

برای مثال، بیان شده که «قطع رَحم» و ترک رفت و آمد با خویشاوندان، عمر انسان را کوتاه می کند و شیوع عمل زشت (زنا) عامل نابودی انسان می شود و روزی را کم می کند[3] و حتی در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که

آنها که به وسیله ی گناه می میرند، بیش از کسانی هستند که با مرگ طبیعی از دنیا می روند.[4]

6.در این آیه به یکی از آثار تربیتی بلاها و آفت ها اشاره شده است که همان بیداری انسان از خواب غفلت و بازگشت به سوی خداست.

7.مقصود از خشکی و دریا در این آیه هرگونه خشکی و دریایی است که بر اثر اعمال ناشایست انسان ها آلوده و تباه می شود؛ یعنی ممکن است تمام جهان در اثر خلافکاری انسان ها آلوده و فاسد شود.

آموزه ها و پیام ها:
1.گناه و خلافکاری انسان عامل تباهی جهان است.

2.خلافکاری نکنید که آثار زیانبار گناه دامان خود شما را می گیرد.

3.مشکلات جهان زمینه ساز بیداری و بازگشت انسان هاست.

پی نوشت:

[1] سوره روم، آیه 41

[2]  تفسير نمونه، ج 16، ص 451.

[3] كافى، ج 2، ص 477؛ معانى الاخبار، ص 269 و سفينة البحار، ج 3، ص 325.

[4]  امالى شيخ طوسى، ص 305 و 701 و سفينة البحار، ج 3، ص 217.

محو آثار گناهان از زندگی

نوشته شده توسطرحیمی 2ام دی, 1396

 

می خواهم زندگی ام رنگ و بوی خدایی داشته باشد و

آثار گناهانم محو شود، چکار کنم؟

تبیان نوشت: بهترين کار، توبه است. با توبه واقعي در حقيقت انسان دو مرتبه خدايي مي شود و به سمت خدا باز مي گردد. توبه حقيقي نه تنها باعث آمرزيده شدن گناه مي شود که آثار گناه را نيز از بين مي برد.

برکات و منافع توبه بسیار فراوان است که در آیات و روایات بطور گسترده به آنها اشاره شده است. از جمله امور زیر است:

۱- گناهان را محو و نابود می کند همان گونه که در ذیل آیه یا ایها الذین آمنوا توبوا الی الله توبة نصوحا آمده است:

«عسی ربکم ان یکفر عنکم سیئاتکم؛ امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را بپوشاند. » (سوره تحریم، آیه ۸)

۲- برکات زمین و آسمان را بر توبه کاران نازل می کند، چنان که در آیات ۱۰ و ۱۱ و ۱۲ سوره نوح آمده است: «فقلت استغفروا ربکم انه کان غفارا- یرسل السماء علیکم مدرارا- و یمددکم باموال و بنین و یجعل لکم جنات و یجعل لکم انهارا؛ به آنها (قوم نوح) گفتم از پروردگار خویش آمرزش بطلبید که او بسیار آمرزنده است تا بارانهای پر برکت آسمان را پی در پی بر شما بفرستد، و اموال و فرزندانتان را فزونی بخشد، و باغهای سرسبز و نهرهای جاری در اختیارتان قرار دهد. »

۳- نه تنها گناه را می پوشاند و از بین می برد، بلکه آن را مبدل به حسنه می کند، همان گونه که در آیه ۷۰ سوره فرقان آمده است که می فرماید:

«الا من تاب و آمن و عمل عملا صالحا فاولئک یبدل الله سیئاتهم حسنات؛

مگر کسانی که توبه کنند، و ایمان آورند و عمل صالح انجام دهند که خداوند گناهان آنان را به حسنات مبدل می کند.»

۴- هرگاه توبه کاملا خالص باشد، خداوند آنچنان آثار گناه را می پوشاند که در حدیث آمده حتی فرشتگانی را که مامور ثبت اعمال او هستند به فراموشی وا می دارد و به اعضاء پیکر او که مامور گواهی بر اعمال وی در قیامتند دستور می دهد که گناهان او را، مستور دارند، و به زمین که گناه بر آن کرده و گواه بر عمل او در قیامت است نیز فرمان می دهد که آن را کتمان کند به گونه ای که روز قیامت هنگامی که در صحنه رستاخیز حضورمی یابد، هیچ کس و هیچ چیز برضد او گواهی نخواهد داد.

۵- توبه کار حقیقی چنان مورد عنایت و محبت پروردگار قرار می گیرد که حاملان عرش الهی نیز برای او استغفار می کنند، و تقاضای ورود او و خانواده اش را در بهشت برین و جنات عدن می نمایند.

 شهر سوال

فعالیت در فضای مجازی از منظر قرآن

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1396
 
 
 
فعالیت در فضای مجازی از منظر قرآنیادداشتی از حجت الاسلام قرائتی؛
براساس آیات قرآن،‌ اولین حق مردم (در فضای مجازی) آن است که مطالب و اخبار به شکل صحیح و مستند در اختیار آنان قرار گیرد، نه براساس حدس و گمان، توهین و تهمت، یا شایعه و برداشت شخصی.
متن زیر یادداشتی از حجت الإسلام قرائتی در خصوص ضرورت و نحوه استفاده از فضای مجازی است که در ادامه می خواهید.
 
بسم الله الرحمن الرحیم
 
حضرت یعقوب به پسرانش گفت:
«لَا تَدْخُلُوا مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُوا مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ» (یوسف/۶۷)
اگر به دنبال یوسف در شهر می‌روید، از یک در وارد نشوید و از درهای مختلف وارد شوید. تمام جوان‌های ما یوسف هستند و اگر بخواهیم اینها را داشته باشیم، نمی‌شود از یک راه وارد شد. باید از تمام امکانات استفاده کنیم.
 
امروزه فضای مجازی، شبکه‌ها، ماهواره‌ها، سایت‌ها، اینترنت و تلفن‌های همراه هر کدام یک راه جدید ارتباطی است، که مورد استفاده عموم مردم خصوصاً نسل نو می‌باشد.

ادامه »

ما از قرائت قرآن غفلت داریم

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1396

 

عجیب است که ما از قرائت قرآن غفلت داریم. آیا گوش‌دادن به کلام خدا، لازمتر از گوش‌کردن به سخن شخصیتهای مهم نیست؟!

تلاوت آیات قرآن از قبیل کِیف مسموع و خود قرآن، کِیف مُبصَر است.

هنگامی که قرآن را از حفظ میخوانیم، صوتش حاکی از قرآنِ واقعی و وجود مسموعِ آن است؛ یعنی در هنگام خواندن قرآن، قرآن را ایجاد میکنیم و به آن وجود میدهیم و هستی میبخشیم، و قرائت و تلاوت ما وجودات قرآن و حاکیات از یک قرآن واقعی است. با این‌همه، ما این‌قدر تلاوت قرآن را حقیر و کوچک میشماریم! مانند حضرت جبرئیل علیهالسلام قرآن را ایجاد میکنیم؛ منتهی جبرئیل در اول و برای اولین‌بار ایجاد صوت نمود، ما حالا در این زمان ایجاد صوت و ایجاد قرآن میکنیم. بلکه اگر حساب کنیم و بفهمیم که اصوات از ما نیست، بلکه از آنِ خداست و ما فاعلِ مابه‌الوجودیم، نه مامنه‌الوجود، میفهمیم که ایجادِ افعال هم مِنَ‌الله است:

«وَ الحَقّ أنْ فاضَ مِنَ الْحَقّ صُوَرٌ؛

و حقیقت این است که صُوَر [مخلوقات] از حضرت حق افاضه شده است».

تمام اشیا مخلوقات او هستند. اگر وسایط را اسقاط کنیم، اضافۀ مخلوق است به خالق. اگر گفته میشود: از ابر، باران میبارد؛ ابر مُوجِد باران نیست. و یا وقتی گفته میشود: زن، فرزند میزاید؛ زن مُوجِد فرزند نیست. بلکه علت مُعد و زمینهساز و واسطۀ ایجاد معلول از علت و فاعل حقیقی است. «کرّرْتُها حَتّی سَمِعْتُها مِنْ قائِلِها؛ تکرار نمودم تا اینکه آن را از گویندهاش [حضرت حق] شنیدم»؛١ یعنی وقتی وسایط الغا شد، مخلوق میماند و خالق، و فعل است و فاعل.

در محضر بهجت، ج۳، ص۲۵۸

ماجرای پیر عابد و سجده اش به شیطان رجیم

نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1396
 
قصه قرآنی، پیر مرد بنی اسرائیل و سجده اش به شیطان را در اینجا بخوانید.

 یکی از مورخین و تاریخ نگاران بزرگ بشریت، پروردگار عالم و کتاب مقدس قرآن کریم است که با بیان روایت های مختلف، تاریخ اسلام را ورق می زند.

 در قرآن در آیه ۱۶ و ۱۷ حشر، عاقبت منافقان را اینگونه مثال زده است:
 
 
کَمَثَلِ الشَّیْطَانِ إِذْ قَالَ لِلْإِنْسَانِ اکْفُرْ فَلَمَّا کَفَرَ قَالَ إِنِّی بَرِیءٌ مِنْکَ إِنِّی أَخَافُ اللَّهَ رَبَّ الْعَالَمِینَ (۱۶) و فَکَانَ عَاقِبَتَهُمَا أَنَّهُمَا فِی النَّارِ خَالِدَیْنِ فِیهَا وَذَلِکَ جَزَاءُ الظَّالِمِینَ (۱۷)
 
«چون حکایت‏ شیطان که به انسان گفت: کافر شو و، چون [وى]کافر شد گفت: من از تو بیزارم زیرا من از خدا پروردگار جهانیان مى‏ ترسم (۱۶)
و فرجام هردوشان آن است که هر دو در آتش جاوید مى‏ مانند و سزاى ستمگران این است (۱۷)»

جمعی از مفسران و محدثان در ذیل این آیه داستان بَرصیصای عابد راذکر کرده که عاقبت شیطان و پیروان شیطان را مجسم می‌کند و این داستان چنین است:
 
در میان بنی‌اسرائیل عابد و را‌هبی به نام بَر‌صیصا بود. سال‌ها بسیاری مشغول به عبادت بود و آنچنان در پیشگاه خدا دارای مقام و منزلت شد که حتی بیماران روانی را نیز درمان می‌کرد و مردم بیماران خود را نزد او می‌آوردند و با دعای او شفا می‌یافتند.
 روزی زن جوانی از یک خاندان با شخصیت را که بیماری روانی پیدا کرده بود، بر‌ادرانش نزد بَر‌صیصا آوردند و بنا شد مدتی در آنجا بماند تا شفا یابد.
 

 شیطان وسوسه‌گر در آنجا ظاهر شد و آنقدر آن زن را در نظر آن عابد زینت داد که او فرهیخته شد و به او تجاوز کرد. پس از مدتی آن زن باردار شد. بَر‌صیصا دید که نزدیک است، آبر‌ویش برود. باز گول شیطان را خورد و آن زن را کشته و جنازه‌اش را در گوشه‌ای از بیابان دفن کرد.
 شیطان این موضوع را فاش ساخت و برادر‌ان زن جوان از این حادثه رنج آور با اطلاع شدند و رسوایی عابد در تمام شهر پیچید و به گوش حاکم رسید. حاکم با گروهی از مردم به بررسی پرداختند و عابد اقرار به گناه کرد، پس از آنکه وقوع جنایت برای آن‌ها ثابت شد. حاکم زمان حکم اعدام بَر‌صیصا را صادر کرد. مأموران همراه ازدحام جمعیت عابد را به پای دار آوردند و او را به پای چوبه دار کشیدند، در این هنگام شیطان در نزد عابد مجسم شد و گفت: «این من بود که تو را تا آنجا کشیدم، اکنون نیز می‌توانم موجب نجات تو شوم.»
 عابد گفت: چه کنم تا نجات یابم؟
 شیطان گفت: هر گاه یک سجده برای من کنی کافیست.
 عابد گفت: منکه در اینجا نمی‌توانم سجده کنم.
 شیطان گفت: با اشاره سجده کن، او با اشاره شیطان را سجده کرد و همان دم دار کشیدند و جان سپرد و در حال کفر از دنیا رفت.
 دو آیه مذکور به این مطلب اشاره می‌کند این است سرنوشت کسانی که به پیروی از شیطان ادامه می‌دهند و با منافقان هم‌نشین و هم‌سو می‌شوند.
تفسیر مجمع‌البیان، ج‌۹، ص. ۲۶۵؛ بحار، ج. ۱۴، ص. ۴۸۷
 

 قصه های قرآن به قلم روان، محمد محمدی اشتهاردی


تلاوت مجلسی آیات199-229سوره بقره توسط محمد محمود طبلاوی

نوشته شده توسطرحیمی 12ام آذر, 1396

 

تلاوت مجلسی آیات199-229سوره بقره توسط محمد محمود طبلاوی

سوره بقره دومین سوره قرآن کریم و بزرگترین سوره آن است .به نحوی که از جزء اول قرآن شروع شده و در جزء سوم پایان می پذیرد. این سوره اولین سوره مدنی است که پس از هجرت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله به مدینه به تدریج و در زمان های پراکنده نازل شده و «286» آیه دارد. علت نامگذاری این سوره به «بقره» داستانی است در مورد گاو بنی اسرائیل که در آیات 67 تا 73 آمده است. این سوره که طولانی ترین سوره های قرآن مجید است درادامه فایل صوتی تلاوت مجلسی آیات199-229سوره بقره توسط محمد محمود طبلاوی قایل دریافت است.

 

تلاوت مجلسی آیات199-229سوره بقره محمد محمود طبلاوی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفَاضَ النَّاسُ وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ
پس از همان جا كه [انبوه] مردم روانه مى ‏شوند شما نيز روانه شويد و از خداوند آمرزش خواهيد كه خدا آمرزنده مهربان است (۱۹۹)


فَإِذَا قَضَيْتُمْ مَنَاسِكَكُمْ فَاذْكُرُوا اللَّهَ كَذِكْرِكُمْ آبَاءَكُمْ أَوْ أَشَدَّ ذِكْرًا فَمِنَ النَّاسِ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا وَمَا لَهُ فِي الْآخِرَةِ مِنْ خَلَاقٍ
و چون آداب ويژه حج‏ خود را به جاى آورديد همان گونه كه پدران خود را به ياد مى ‏آوريد يا با يادكردنى بيشتر خدا را به ياد آوريد و از مردم كسى است كه مى‏ گويد پروردگارا به ما در همين دنيا عطا كن و حال آنكه براى او در آخرت نصيبى نيست (۲۰۰)

وَمِنْهُمْ مَنْ يَقُولُ رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنَا عَذَابَ النَّار
و برخى از آنان مى‏ گويند پروردگارا در اين دنيا به ما نيكى و در آخرت [نيز] نيكى عطا كن و ما را از عذاب آتش [دور] نگه دار (۲۰۱)

أُولَئِكَ لَهُمْ نَصِيبٌ مِمَّا كَسَبُوا وَاللَّهُ سَرِيعُ الْحِسَابِ
آنانند كه از دستاوردشان بهره‏ اى خواهند داشت و خدا زودشمار است (۲۰۲)

ادامه »

یاد خدا نباید به دوران‌های سخت اختصاص داشته باشد

نوشته شده توسطرحیمی 9ام آذر, 1396

 

فَإِذا رَكِبُوا فِي الْفُلْكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصينَ لَهُ الدِّينَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ يُشْرِكُونَ

هنگامى كه سوار بر كشتى شوند، خدا را با اخلاص مى‏خوانند (و غير او را فراموش مى‏كنند)؛ امّا هنگامى كه خدا آنان را به خشكى رساند و نجات داد، باز مشرك مى‏شوند!

آيه شماره 65 از سوره مبارکه عنکبوت

1- ترس، غبارهاى غفلت را برطرف و فطرت‏خداجویى را بیدار مى‏كند. «فاذا ركبوا… دعوا اللّه…»

2- ایمان نباید موسمى و مقطعى باشد. «فلمّا نجّاهم… یشركون»

3- مهم‏تر از اخلاص، حفظ آن است. «مخلصین - اذا هم یشركون»

4- دعاى خالصانه، مستجاب است. «دعوا اللّه مخلصین… فلمّا نجّاهم» (پس از دعا، حرف «فاء» در «فلمّا»، نشانه‏ى استجابت دعا مى‏باشد)

5- نجات از مشكلات وحوادث، راهى است براى شكر نه شرك.«اذا هم‏یشركون»

مقام معظم رهبری:

فرمود: «و اذكر ربّك فی نفسك تضرّعا و خیفة»؛(۱) یاد خدا با تضرع، پشتوانه‌ی همه‌ی خیرات و همه‌ی بركاتی است كه انسان میتواند در این مهلت زندگی به دست بیاورد. این یاد خدا نباید اختصاص داشته باشد به دورانهای شدت و محنت و زحمت و فشار؛ نه، در دوران راحت، در دورانی كه انسان دغدغه و نگرانی مادی هم ندارد، این یاد خدا را باید در دل نگه دارد. وقتی سختی‌هائی به ما افراد بشر روی می‌آورد، به یاد خدا می‌افتیم. فرمود:

«فاذا ركبوا فی الفلك دعوا الله مخلصین له الدّین فلمّا نجّاهم الی البرّ اذا هم یشركون»؛(۲) در حین بلا، انسان به خدا متوجه میشود؛ وقتی بلا برطرف شد، انسان یادش میرود. در جاهای مختلف قرآن، مكرر در مكرر - شاید ده بار یا بیشتر، كه من نشمردم - این گلایه را خدای متعال از انسانها میكند كه وقتی دچار شدت میشوید، توجه پیدا میكنید؛ وقتی شدت برطرف شد، غفلت پیدا میكنید. خب، این راهِ شما را مسدود میكند، حركت شما را متوقف میكند. در سوره‌ی مباركه‌ی یونس دو مرتبه این موضوع تكرار شده است؛ یك بار لحن عجیبی است، لحن گلایه‌ی تند الهی از ماها است؛ فرمود: «و اذا مسّ الانسان الضّرّ دعانا لجنبه او قاعدا او قائما»؛ وقتی دچار سختی است، متوجه به ما میشود؛ دعا میكند، تضرع میكند، توجه میكند، در حال خواب، در حال راه رفتن، در حال نشستن؛ «فلمّا كشفنا عنه ضرّه مرّ كأن لم یدعنا الی ضرّ مسّه»؛ وقتی مشكل برطرف شد، جوری حركت میكند كه كأنه از ما چیزی نخواسته و ما به او چیزی عنایت نكردیم؛ غفلت محض! بعد میفرماید:

«كذلك زیّن للمسرفین ما كانوا یعملون»؛(۳) یك لحن تند و توبیخ.
برادران و خواهران! در همه حال بایداز خدای متعال كمك خواست. رابطه‌ی قلبی بین ما و خدا باید در حال آسایش، در حال راحت، در حال محنت، در حال كرب ادامه پیدا كند؛ این ضامن حركت تكاملی انسان است، ضامن تعالی انسان است؛ این است كه میتواند ما را به آن هدف اصلی آفرینش برساند. به نظر ما، این توسل و تضرع، در همه‌ی عرصه‌های حیات، به عمل می‌انجامد. اگر این توجه به خدا باشد، ركود، سكون، ناامیدی، بازگشت به عقب و توقف در عرصه‌های گوناگون حیات وجود ندارد.۱۳۹۲/۰۴/۳۰بیانات در دیدار مسئولان نظام‌

 

۱ ) سوره مبارکه الأعراف آیه ۲۰۵
وَاذكُر رَبَّكَ في نَفسِكَ تَضَرُّعًا وَخيفَةً وَدونَ الجَهرِ مِنَ القَولِ بِالغُدُوِّ وَالآصالِ وَلا تَكُن مِنَ الغافِلينَ
ترجمه:
پروردگارت را در دل خود، از روی تضرع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن؛ و از غافلان مباش!
۲ ) سوره مبارکه العنكبوت آیه ۶۵
فَإِذا رَكِبوا فِي الفُلكِ دَعَوُا اللَّهَ مُخلِصينَ لَهُ الدّينَ فَلَمّا نَجّاهُم إِلَى البَرِّ إِذا هُم يُشرِكونَ
ترجمه:
هنگامی که بر سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می‌خوانند (و غیر او را فراموش می‌کنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می‌شوند!
۳ ) سوره مبارکه يونس آیه ۱۲
وَإِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِدًا أَو قائِمًا فَلَمّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلىٰ ضُرٍّ مَسَّهُ ۚ كَذٰلِكَ زُيِّنَ لِلمُسرِفينَ ما كانوا يَعمَلونَ
ترجمه:
هنگامی که به انسان زیان (و ناراحتی) رسد، ما را (در هر حال:) در حالی که به پهلو خوابیده، یا نشسته، یا ایستاده است، می‌خواند؛ امّا هنگامی که ناراحتی را از او برطرف ساختیم، چنان می‌رود که گویی هرگز ما را برای حل مشکلی که به او رسیده بود، نخوانده است! این گونه برای اسرافکاران، اعمالشان زینت داده شده است (که زشتی این عمل را درک نمی‌کنند)!

جدل غیر احسن

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396
 

از آیه «ادْعُ إِلی سَبِیلِ رَبِّک بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ..؛

با حکمت و اندرز نیکو و مناظره مستدل، مردم را به سوی خدا دعوت نما.» [1]

استفاده می شود جدال راهی برای بیان واقعیات است، طبیعی است برای بیان حقّ، بایستی از مسیری سالم بهره گرفت، لذا بهره گیری از کذب، افتراء، تهمت، شهادت زور، و… برای رسیدن به آن و به تعبیر دیگر بهره گیری از باطل برای رسیدن به حقّ، صحیح نیست، چنین سیری مصداق همان اصطلاح مادی گرایان است که هدف وسیله را توجیه می کند» یعنی مهم هدف است و باید به هدف رسید حال از هر راهی که می خواهد صورت گیرد. اسلام با این تز به شدّت مخالف است و هیچگاه برای رسیدن به هدف، همه ابزارها را مشروع نمی شمرد، بلکه تاکید اسلام بر انجام وظیفه است خواه به هدف برسد یا نه.

ادامه »

تلاوت مجلسی آیات43-51سوره اسراءتوسط کریم منصوری

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آذر, 1396

اسراء ؛ و نام دیگرش «بنی اسرائیل»1 هفدهمین سوره قرآن است که مکی و 111 آیه دارد.

در فضیلت این سوره از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده:

«هر کس این سوره را بخواند و هنگام خواندن آیه ای که درباره پدر و مادر است(و قضی ربک الا تعبدوا و…) دچار رقّت قلب شود در بهشت اجری به او داده می شود که برابر 2400 پیمانه و هر پیمانه ای از تمام نعمت های دنیا بهتر است.»

درادامه تلاوت مجلسی آیات43-51سوره اسراء توسط کریم منصوری قابل دریافت است.

 
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ عُلُوًّا كَبِيرًا
او [پاك و] منزه است و از آنچه مى‏ گويند بسى والاتر است (۴۳)

تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا
آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مى‏ گويند و هيچ چيز نيست مگر اينكه در حال ستايش تسبيح او مى‏ گويد ولى شما تسبيح آنها را درنمى‏ يابيد به راستى كه او همواره بردبار [و] آمرزنده است (۴۴)

وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ حِجَابًا مَسْتُورًا
و چون قرآن بخوانى ميان تو و كسانى كه به آخرت ايمان ندارند پرده‏ اى پوشيده قرار مى‏ دهيم (۴۵)

وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَنْ يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا
و بر دلهايشان پوششها مى ‏نهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى [قرار مى‏ دهيم] و چون در قرآن پروردگار خود را به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مى كنند (۴۶)

نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَسْتَمِعُونَ بِهِ إِذْ يَسْتَمِعُونَ إِلَيْكَ وَإِذْ هُمْ نَجْوَى إِذْ يَقُولُ الظَّالِمُونَ إِنْ تَتَّبِعُونَ إِلَّا رَجُلًا مَسْحُورًا
هنگامى كه به سوى تو گوش فرا مى دارند ما بهتر مى‏ دانيم به چه [منظور] گوش مى‏ دهند و [نيز] آنگاه كه به نجوا مى ‏پردازند وقتى كه ستمگران گويند جز مردى افسون‏شده را پيروى نمى ‏كنيد (۴۷)

انْظُرْ كَيْفَ ضَرَبُوا لَكَ الْأَمْثَالَ فَضَلُّوا فَلَا يَسْتَطِيعُونَ سَبِيلًا
ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شدند در نتيجه راه به جايى نمى‏ توانند ببرند (۴۸)

وَقَالُوا أَإِذَا كُنَّا عِظَامًا وَرُفَاتًا أَإِنَّا لَمَبْعُوثُونَ خَلْقًا جَدِيدًا
و گفتند آيا وقتى استخوان و خاك شديم [باز] به آفرينشى جديد برانگيخته مى ‏شويم (۴۹)

قُلْ كُونُوا حِجَارَةً أَوْ حَدِيدًا
بگو سنگ باشيد يا آهن (۵۰)

أَوْ خَلْقًا مِمَّا يَكْبُرُ فِي صُدُورِكُمْ فَسَيَقُولُونَ مَنْ يُعِيدُنَا قُلِ الَّذِي فَطَرَكُمْ أَوَّلَ مَرَّةٍ فَسَيُنْغِضُونَ إِلَيْكَ رُءُوسَهُمْ وَيَقُولُونَ مَتَى هُوَ قُلْ عَسَى أَنْ يَكُونَ قَرِيبًا
يا آفريده‏ اى از آنچه در خاطر شما بزرگ مى ‏نمايد [باز هم برانگيخته خواهيد شد] پس خواهند گفت چه كسى ما را بازمى‏ گرداند بگو همان كس كه نخستين بار شما را پديد آورد [باز] سرهاى خود را به طرف تو تكان مى‏ دهند و مى‏ گويندآن كى خواهد بود بگو شايد كه نزديك باشد (۵۱)

تلاوت مجلسی آیات15-31سوره نمل متولی عبدالعال

نوشته شده توسطرحیمی 21ام آبان, 1396

فایل صوتی تلاوت مجلسی آیات15-31سوره نمل متولی عبدالعال قابل دریافت است.

تلاوت مجلسی آیات15-31سوره نمل متولی عبدالعال

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ
و به راستى به داوود و سليمان دانشى عطا كرديم و آن دو گفتند ستايش خدايى را كه ما را بر بسيارى از بندگان باايمانش برترى داده است (۱۵)

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنْطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِنْ كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ
و سليمان از داوود ميراث يافت و گفت اى مردم ما زبان پرندگان را تعليم يافته‏ ايم و از هر چيزى به ما داده شده است راستى كه اين همان امتياز آشكار است (۱۶)

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ
و براى سليمان سپاهيانش از جن و انس و پرندگان جمع‏آورى شدند و [براى رژه] دسته دسته گرديدند (۱۷)

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِ النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ
تا آنگاه كه به وادى مورچگان رسيدند مورچه‏ اى [به زبان خويش] گفت اى مورچگان به خانه ‏هايتان داخل شويد مبادا سليمان و سپاهيانش نديده و ندانسته شما را پايمال كنند (۱۸)

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِنْ قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ
[سليمان] از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت پروردگارا در دلم افكن تا نعمتى را كه به من و پدر و مادرم ارزانى داشته اى سپاس بگزارم و به كار شايسته‏ اى كه آن را مى ‏پسندى بپردازم و مرا به رحمت‏ خويش در ميان بندگان شايسته‏ ات داخل كن (۱۹)

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ
و جوياى [حال] پرندگان شد و گفت مرا چه شده است كه هدهد را نمى ‏بينم يا شايد از غايبان است (۲۰)

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُبِينٍ
قطعا او را به عذابى سخت عذاب مى ‏كنم يا سرش را مى برم مگر آنكه دليلى روشن براى من بياورد (۲۱)

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطْتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِنْ سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ
پس ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت از چيزى آگاهى يافتم كه از آن آگاهى نيافته‏ اى و براى تو از سبا گزارشى درست آورده‏ ام (۲۲)

إِنِّي وَجَدْتُ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِنْ كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ
من [آنجا] زنى را يافتم كه بر آنها سلطنت میکرد و از هر چيزى به او داده شده بود و تختى بزرگ داشت (۲۳)

وَجَدْتُهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ
او و قومش را چنين يافتم كه به جاى خدا به خورشيد سجده مى كنند و شيطان اعمالشان را برايشان آراسته و آنان را از راه [راست] باز داشته بود در نتيجه [به حق] راه نيافته بودند (۲۴)

أَلَّا يَسْجُدُوا لِلَّهِ الَّذِي يُخْرِجُ الْخَبْءَ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَيَعْلَمُ مَا تُخْفُونَ وَمَا تُعْلِنُونَ
[آرى شيطان چنين كرده بود] تا براى خدايى كه نهان را در آسمانها و زمين بيرون مى ‏آورد و آنچه را پنهان مى داريد و آنچه را آشكار مى ‏نماييد مى‏ داند سجده نكنند (۲۵)

اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ
خداى يكتا كه هيچ خدايى جز او نيست پروردگار عرش بزرگ است (۲۶)

قَالَ سَنَنْظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنْتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
گفت‏ خواهيم ديد آيا راست گفته‏ اى يا از دروغگويان بوده‏ اى (۲۷)

اذْهَبْ بِكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ
اين نامه مرا ببر و به سوى آنها بيفكن آنگاه از ايشان روى برتاب پس ببين چه پاسخ مى‏ دهند (۲۸)

قَالَتْ يَا أَيُّهَا الْمَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ
[ملكه سبا] گفت اى سران [كشور] نامه‏ اى ارجمند براى من آمده است (۲۹)

إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
كه از طرف سليمان است و [مضمون آن] اين است به نام خداوند رحمتگر مهربان (۳۰)

أَلَّا تَعْلُوا عَلَيَّ وَأْتُونِي مُسْلِمِينَ
بر من بزرگى مكنيد و مرا از در اطاعت درآييد (۳۱)