موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

آيا خدا کفايت‏ کننده بنده‏ اش نيست

نوشته شده توسطرحیمی 23ام مرداد, 1394

أَلَيسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ (الزمر/36)


رنگ امید...

نوشته شده توسطرحیمی 23ام مرداد, 1394

قرآن کریم:

ای پیامبر! به بندگانم بگو، ای بندگانی که بر نفس خود، ستم روا داشته اید! از رحمت خدا ناامید نباشید. او همه گناهان را می بخشد و بسیار آمرزنده و مهربان است.سوره زمر، آیه 53

ای ابراهیم! هرگز نومید مباش. ابراهیم علیه السلام گفت: آری، هرگز به غیر از مردم گمراه، کسی از لطف خدا نومید نیست.سوره حجر، آیه 56

پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله):

امید، رحمت خدا برای امت من است. اگر امید نبود، مادری فرزند خویش را شیر نمی داد و کسی درختی نمی کاشت.نهج الفصاحة، ص 936

به آنچه امیدی به آن نداری امیدوارتر باش تا آنچه به آن امیدواری. همانا برادرم موسی بن عمران به سوی آتش رفت، اما خداوند با او سخن گفت.کنزالعمال، ص 5904

هرکه بخواهد کاری را با نافرمانی خدا انجام دهد، امیدش به انجام نمی رسد و همان چیزی که از آن بیم دارد، زودتر به او می رسد.نهج الفصاحة، ص 2852

ادامه »

پنجره هایی که هستند/سختی ها را بهتر بشناسیم!

نوشته شده توسطرحیمی 23ام مرداد, 1394

سَيجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ يسْرًا(الطلاق/7)

خدا به زودي پس از دشواري آساني فراهم مي ‏کند.

راستی، تا به حال به ماهیت سختی ها و دشواری ها فکر کرده اید؟

آیا شجاعت این را دارید که نظرتان را نسبت به سختی ها مورد تردید قرار دهید؟

شاید سختی ها آن قدر هم که فکر می کنید بَد نباشند. آیا شهامت این را دارید که بلاها و دشواری ها را دوست خود بدانید؟

شگفت زده نشوید! سختی ها چیزهایی دارند که شاید شما از آن بی خبرید. چیزهایی که می توان به خاطرش سختی ها را دوست داشت. «چه بسا چیزی ناخوشایند شما باشد و حال آن که به نفع شماست و چه بسا چیزهایی که خوشایند شماست؛ ولی به زیان شما تمام می شود».

وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيئًا وَهُوَ خَيرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ(البقرة/216)

هیچ گاه مصلحت و منفعت خود را در «راحتی» جستجو نکنید. گاهی سختی ها منفعت آورند و راحتی ها زیان بار. سختی ها گاهی آثار منفی اشتباهات و خطاهای ما را از صفحه زندگی مان پاک می کنند، گاهی بهای بهشت اند، گاهی بهانه آشتی با خدا و مناجات با او، و گاهی عامل تکامل.

به نظر شما چیزی که مایه پاکی زندگی و تکامل انسان و آشتی با خدا و ورود به بهشت است، می تواند باعث ناامیدی شود؟!

و بلکه بالاتر، آیا به نظر شما چیزی که برکت های گفته و ناگفته فراوانی دارد، نباید مایه «امید» باشد؟! قطعاً چنین است. پس بیایید تصوّر خود را نسبت به سختی ها اصلاح کنیم و آنها را روزنه های امید بدانیم و شاید به همین جهت است که می گویند هرگاه حضرت موسی علیه السلام مدّتی سختی نمی دید، به خداوند عرض می کرد: «مگر نظر لطف خودت را از من برداشته ای؟». اهل ایمان این چنین اند که بلاها و سختی ها را نعمت الهی می دانند.(بحارالأنوار، ج 60، ص 237، ح 54.)

پس بیایید سختی ها را مایه امید بدانیم؛

قبول دارم که مشکل است،

امّا واقعیت چنین است،

تمرین کنیم که امکان پذیر است.

پايگاه حوزه

شفایی برای همه دردها...

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1394

قصص و نام دیگرش «موسی و فرعون» بیست و هشتمین سوره قرآن است که مکی و ۸۸ آیه دارد.

شفایی برای همه دردهاوارث: قصص و نام دیگرش «موسی و فرعون»(1) بیست و هشتمین سوره قرآن است که مکی و ۸۸ آیه دارد.

از رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله روایت شده است:

اگر کسی سوره قصص را قرائت کند ده برابر تعداد کسانی که حضرت موسی علیه السلام را تصدیق یا تکذیب کرده اند به او حسنه داده می شود و تمامی فرشتگان آسمان و زمین در روز قیامت، به سود او شهادت می دهند که او راستگو و درستکار بوده است. ۲

آثار و برکات سوره

۱) شفای همه دردها
در آثار و خواص سوره از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده: اگر سوره قصص را بنویسند و آنگاه با آب آنرا بشویند، همه دردها و ناراحتی ها از آنها برطرف می شود. ۳

۲) درمان درد شکم و کبد و طحال
از امام صادق علیه السلام نقل شده: اگر نوشته سوره قصص را بر کسی که درد شکم یا بیماری طحال یا درد کبد یا هر گونه درد دیگری در درون بدن دارد بیاویزند، بهبود می یابد. ۴

۳) برای ترس از حاکم و شخص قدرتمند
از امیرالمؤمنین علی علیه السلام نقل شده: برای ترس از سلطان و حاکم ۷ بار بگویید: (آیه ۳۵) « بسم الله و بالله قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ وَنَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَانًا فَلَا یَصِلُونَ إِلَیْکُمَا بِآیَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ » ؛ گفت: تو را به برادرت قویدست خواهیم کرد و برایتان حجتی قرار می دهیم به سبب نشانه هایی که شما را داده ایم، به شما دست نخواهند یافت شما و پیروانتان پیروز خواهید بود

و این دستور را در کنار نهر آبی جاری بگو و هر گاه از نماز شب فارغ شدی پیش از آن که نماز صبح را بخوانی ۷ بار این دستور را انجام بده. إن شاءالله هیچ چیزی به تو زیان نخواهد رساند. ۵

۴) رویارویی با ظالم
در رویارویی با ظالمان گفته شده که آیات ۷۰-۶۸ سوره قصص را هنگامی که بر حاکم ستمگری وارد می شود ۷ بار بخواند و آنگاه ۳ بار بگوید:« اللهُ غالبُ أمْرِهِ» از شر ستمهای او در امان می ماند. ۶

(۱)درمان با قرآن، ص۶۸
(۲) مجمع البیان،ج۷، ص۴۱۲
(۳)تفسیرالبرهان، ج۴،ص۱۹۹
(۴)المصباح کفعمی، ص۴۵۶
(۵) طب الائمه، ص۳۵
(۶) خواص القرآن و فوائده، ص۷۲
منابع: «قرآن درمانی روحی و جسمی محسن آشتیانی، سید محسن موسوی؛ و درمان با قرآن،محمدرضا کریمی»

منبع: جام نیوز

حجاب، ارزش‌ یا روش؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1394

عفت، پدید آمدن‌ حالتی‌ برای‌ نفس‌ است‌.

كسانی‌ كوشیده‌اند از طریق‌ فاصله‌ انداختن‌ میان‌ ارزشها با روش‌ تحقق‌ عینی‌ آنها، میان‌ حجاب‌ با عفاف، تفكیك‌ نموده‌ و حجاب‌ را غیر ضروری‌ می‌خوانند و حفظ‌ عفت‌ را بدون‌ حجاب‌ نیز ممكن‌ می‌دانند. اینك‌ ما این‌ تلاش‌ را ارزیابی‌ می‌كنیم:

تحلیل‌ واژه:

1 - معنای‌ لغوی:

عفاف‌ با فتح‌ حرف‌ اول، از ریشه‌ “عفت” است‌ و راغب‌ اصفهانی‌ در مفردات خود، عفت‌ را معنی‌ می‌كند:

«العفة‌ حصول‌ حالةٍ‌ للنفس‌ تمتنع‌ بها عن‌ غلبة‌ الشهوة».

(عفت، پدید آمدن‌ حالتی‌ برای‌ نفس‌ است‌ كه‌ به‌ وسیلة‌ آن‌ از فزون‌ خواهی‌ شهوت‌ جلوگیری‌ شود).

طریحی‌ نیز در مجمع‌ البحرین می‌آورد:

«عَفَّ‌ عن‌ الشیِء ای‌ امتنع‌ عنه‌ فهو عفیفٌ».

(عفاف‌ از چیزی‌ ورزید یعنی‌ از آن‌ امتناع‌ ورزید پس‌ او عفیف‌ است).

و ابن‌ منظور در لسان‌العرب می‌نویسد:

«اللفة: الكف‌ عما لا یحل‌ و لایجمل».

(عفت: خویشتن‌ داری‌ از آنچه‌ حلال‌ و زیبا نیست).

شرتونی‌ لبنانی‌ نیز در اقرب‌ الموارد می‌نویسد:

«عَفٍّ‌ الرجل: كَفَّ‌ عما لا یحل‌ و لا یجمل‌ قولاً‌ او فعلأ وامتنع».‌ ‌ (عفاف‌ ورزید یعنی‌ در گفتار و كردار از آنچه‌ حلال‌ نیست‌ دوری‌ جست‌ و خویشتن‌داری‌ نمود).

پایه‌ عفاف، خویشتن‌داری‌ است‌ و ردپایی‌ از جنسیت‌ یا اختصاص‌ به‌ جنس‌ خاص‌ (زن) در معنی‌ لغوی‌ عفاف، وجود ندارد.

ادامه »

پیام رهبر معظم انقلاب دام‌ظله‌الشریف در پی تدفین دو تن از شهدای غواص در حوزه هنری

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394

در پی تدفین دو تن از شهدای غواص در حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پیامی ابراز امیدواری کردند «هنر بزرگ» این شهدا، «مایه‌ی برکت و الهام» حوزه‌ی هنری به عنوان «مرکز هنر انقلابی» باشد.

پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به همراه دستخط ایشان را به شرح زیر منتشر می‌کند.

بسمه تعالی

کار شایسته‌ئی است. امید است هنر بزرگ این مردان خدا و مجاهدان راه حق، مایه‌ی برکت و الهامِ آن مرکز هنر انقلابی باشد.

والسلام علی عبادالله الصالحین
سیدعلی خامنه‌ای
۹۴/۵/۱۸

متن نامه‌ی رئیس حوزه‌ی هنری سازمان تبلیغات اسلامی به رهبر انقلاب اسلامی:
بسم الله الرحمن الرحیم
محضر مبارک رهبر معظم انقلاب (دام‌ظله‌الشریف)
با سلام و تحیات
به لطف و فضل خداوند منان، نسبت حوزه هنری با جهاد و شهادت نسبتی است قابل افتخار؛ چه در روزهای رزم و حماسه که آثار هنرمندان برخاسته از آن به وسعت تمامی ایران ترنم و تجلی داشت و چه بعد از آن تا امروز که هنرمندان متعهد ما همیشه روایتگر حقیقت‌های انقلاب اسلامی و عزت و شکوهمندی‌های این ملت شریف بوده‌اند.
اینک حوزه‌ی هنری این بخت تاریخی را یافته است که پیکر مطهر دو تن از شهیدان غواص و مرواریدهای درخشان دریای ایثار و جوانمردی را در آغوش بگیرد.
این اتفاق مقدس، یعنی تشییع و تدفین این گوهرهای گرانقدر در دل حوزه هنری، که مرکز هنر و ادبیات انقلاب اسلامی است، می‌تواند موجب انسجام و تقویت هرچه بیشتر روحیه‌ی انقلابی هنرمندان متعهد به‌ویژه نسل‌های جدید آن گردد. حال، این آرزو که این مراسم معنوی با التفات خاص رهبر عزیز انقلاب و نفحه‌ی جان‌بخش ایشان همراه شود، اشتیاقی است که اهالی ادب و هنر انقلاب را تاب نگهداشتن آن در دل نیست.

عاقبت اصرار بر گناه و توبه نکردن

نوشته شده توسطرحیمی 19ام مرداد, 1394


عاقبت اصرار بر گناه چیزی جز پشیمانی و نکبت در دنیا و آخرت نمی باشد، هر چند که انسان متوجه نشود ولی به زودی آثار نکبت بار گناه گریبانگیر انسان خواهد شد و او را به نابودی خواهد کشید.

با امروز و فردا کردن برای توبه نمودن و اصرار بر گناهان فقط فرصت محدود عمر که برای رسیدن به خدا در اختیار داریم را از دست خواهیم داد و چیزی جز حسرت طولانی مدت و همیشگی نصیبمان نخواهد شد.

ای علمدار کربلا به فریادمان برس و از گناه نجاتمان بده!
یا ابالغوث ادرکنی
عاقبت اصرار بر گناه و توبه نکردن
عاقبت اصرار بر گناه و توبه نکردن

عاقبت اصرار بر گناه از دیدگاه قرآن کریم و احادیث معصومین (ع)

کسانی که از گناه پشیمان نیستند و در توبه کردن امروز و فردا می‌کنند سرانجام نافرجامی در پیش دارند.

از امام صادق (ع) منقول است:
پدرم [امام باقر] (علیه‌السلام) بارها می فرمود: هیچ چیز برای قلب زیانبارتر از گناه نیست؛ چه آنکه قلب با گناه می آمیزد و بر گناه اصرار می‌ورزد تا آن که گناه بر قلب چیره می‌شود و سرانجام آن را وارونه می کند.

یعنی قلبی که به حسب طبع اولی چهره اش رو به خداست تغییر قیافه می‌دهد و چهره اش زمینی می‌شود و سخن حق و موعظه در آن تاثیر نمی کند. و این همان راهی است که به فرموده ی قرآن کریم پایانش کفر و تکذیب آیات خدا و استهزای حقایق آسمانی خواهد بود، که می فرماید:
ثُمَّ کانَ عاقِبَهَ الَّذینَ اَساؤُا السُّؤای اَن کَذَّبُوا بِایاتِ اللهِ وَ کانُوا بِها یَستَهزِؤنَ. (سوره ی روم، آیه ی ۱۰)
پس آن‌ها که بد کردند [و در ارتکاب گناه اصرار ورزیدند] دچار عاقبتی بدتر شدند [و آن این که:] آیات خدا را تکذیب کرده و آن‌ها را به استهزاء گرفتند.

و نیز از امام صادق (ع) منقول است:
خداوند تعالی می فرماید: هنگامی که بنده ی من خواهش‌های نفسانی خویش را بر طاعت من ترجیح دهد، کمترین کیفری که در حق او روا می‌دارم آن است که او را از لذت مناجات خودم محروم می سازم.

و در حدیث دیگر آمده است که امام صادق (ع) فرمود:
بی تردید، کسی که مرتکب گناه می‌شود در اثر آن از نماز شب محروم می‌گردد و بی‌شک سرعت تاثیر کار بد [در جهت قطع برکات معنوی] بیشتر است از سرعت تاثیر کارد برنده در قطع گوشت.

خدا نکند که کار انسان بدانجا بکشد که مهر غفلت بر دل و گوشش نهاده و پرده ی تاریکی و ضلالت بر چشمش کشیده شود و مصداق آیه ی کریمه ی «خَتَمَ اللهُ عَلی قلُوبِهِم وَ عَلی سَمعِهِم وَ عَلی اَبصارِهِم غِشاوَهٌ» (سوره ی بقره، آیه ی ۷) گردد.

حال که ضرر و خطر گناه از دیدگاه قرآن کریم و اولیای دین علیهم السلام روشن شد روا نیست که انسان خردمند در رفع آثار شوم آن از صفحه ی دل درنگ کند که تردید در این کار از عادات سفیهان و نابخردان است، زیرا گناه سمّ مهلکی است که اگر در رفع آثار آن هر چه زودتر اقدام نشود دیگر راه نجاتی باقی نمی ماند.

مگر نه این است که مرگ بی‌خبر می‌آید و ناگهان گریبان‌گیر آدمی می‌شود و حتی مهلت نفس کشیدن به انسان نمی دهد؟ به فرموده ی قرآن:
فَلا یَستَطیعُونَ تَوصیَهً وَ لا اِلی اَهلِهِم یَرجِعُونَ. (سوره ی یس، آیه ی ۵۰)
چنان بغتتاً بر سرشان بتازد که نه مجال وصیت بیابند و نه فرصت بازگشت به خانه و کاشانه پیدا کنند.

چنان چه به پیامبر (ص) می فرماید:
وَ اَنذِرهُم یَومَ الحَسرَهِ اِذ قُضِیَ الاَمرُ وَ هُم فی غَفلَهٍ … (سوره ی مریم، آیه ی ۲۹)
[ای پیامبر!] بیم ده آنان را از روز حسرت، آن گاه که کار از کار گذشته و آن‌ها در غفلت اند …

آن گاه گویند:
… یا لَیتَنا نُرَدُّ وَ لا نُکَذِّبَ بِایاتِ رَبِّنا وَ نَکُونَ مِن المُؤمِنینَ. (سوره ی انعام، آیه ی ۲۷)
… ای کاش ما را به دنیا بازگردانند تا [با این تنبه و بیداری که برای ما پدید آمده دیگر] آیات خدا را تکذیب نکنیم و حقیقتاً ایمان بیاوریم.

ولی چه فایده که پشیمانی سودی ندارد و این آرزو، عملی نخواهد بود.

این دو روزک را که عمرت هست زود پـیـرافـشـــانی بکن از راه جـود
اینقدر تخمی که مانده سـتـت بـکـار تا در آخـر بینی آن را بـرگ و بار
تا نمرده ســـــت ایـن چـراغ بـا گـهـر هین فتیلش ساز و روغن زودتر

مبادا که روزی بگوییم:
… [خدایا!] عمر خویش را با امروز و فردا کردن تباه کردم.



استغفرالله ربی و اتوب الیه

بنابراین، هیچ گاه استغفار را فراموش نکنید که استغفار جلای قلوب است و در همه حال خدا را با استغفار یاد کنید، چه در حال نماز و چه در تعقیبات آن. حتی در موقع خوابیدن نیز با استغفار به خواب بروید که امکان دارد دیگر از این خواب برنخیزید. در سیره ی رسول خدا (ص) آمده که هر روز هفتاد بار استغفرالله می‌گفتند و در پاره‌ای از احادیث دارد که در هر نشستی بیست و پنج بار استغفرالله می گفتند، که استغفار داروی شفابخش گنهکاران است، چنان که در حدیث آمده:
لکل داءٍ دواءٌ وَ دَواءُ الذُّنُوبِ الاِستِغفارُ.
برای هر دردی درمانی است و داروی گناهان استغفار است.

باید دانست که بهترین موقع برای استغفار و توبه نیمه های شب است، آن گاه که همه ی درها بسته است و تمام دیده ها در خواب، ولی درهای رحمت الهی به روی بندگانش باز است.

خداوند در وصف بندگان مومنش می فرماید:
اَلصّابِرینَ و الصّادِقینَ و القانِتینَ وَ المُنفِقینَ و المُستَغفِرینِ بِالاَسحارِ. (سوره ی آل عمران، آیه ی ۱۷)
آنان صابرند و صادقند و قانت اند و انفاق کنندگانند و در نیمه های شب به دعا و استغفار برمی خیزند.

و در جای دیگر می فرماید:
کانُوا قَلیلاً مِنَ اللَّیلِ ما یَهجَعُونَ و بِالاَسحارِهُم یَستَغفِروُنَ (سوره ی ذاریات، آیات ۱۷ و ۱۸)
اهل تقوا ویژگی‌هایی دارند از جمله آنکه شب ها کم می خوابند و در سحرها به استغفار و دعا بر می خیزند.

رسول خدا (ص) فرمود:
هیچ قطره‌ای نزد خدا از قطره ی اشکی که از خوف خدای تعالی از چشم بیرون آید و یا از قطره ی خونی که در راه خدا ریخته شود محبوب‌تر نیست و هیچ بنده ای نیست که از خوف خدا بگرید مگر این که خدای تعالی او را از شراب رحمتش سیراب فرماید و گریه ی او را در بهشت تبدیل به خنده و سرور کند و اطرافیان او را مورد رحمت قرار دهد، هر چند که تعدادشان بیست هزار نفر باشد، و هیچ چشمی از خوف خدا پر از اشک نمی‌شود مگر آن که خداوند بدنش را بر آتش حرام می‌کند و اگر اشک از دیدگانش جاری شود و به رخساره اش رسد هرگز گرفتار فقر و خواری نگردد. و اگر در میان امتی بنده ای از بندگان خدا گریه کند بی‌شک خدای تعالی آن امت را به خاطر گریه ی او نجات بخشد.

خلاصه هر چیزی اندازه‌ای دارد مگر گریه از خوف خدا، که امام صادق (ع) فرمود:
روز قیامت هر دیده‌ای گریان است مگر سه دیده: چشمی که از نظر کردن به حرام فرو افتد، چشمی که در طاعت خدا بیداری کشد، و چشمی که در دل شب از خوف خدا بگرید.

و هر گاه در این باره توفیق رفیق نشد مناسب است این قسمت از دعای ابوحمزه را به یادآوری و با خدا زمزمه و مناجات کنی:
بار پروردگارا! من هر گاه با خود گفتم که آماده ی اطاعت و عبادت شده‌ام و در پیشگاه تو به نماز ایستادم، خواب را بر من فرو افکندی و حال راز و نیاز را گاه مناجات از من باز گرفتی. ای خدا! چه شده است که هر چه با خود عهد کرده و گفتم از این پس سریره و باطن من خوب خواهد شد و به مجالس اهل توبه نزدیک می شوم، اما بلیّه و حادثه‌ای پیش آمد که پای من لغزید و آن بلیّه میان من و خدمتت حایل گردید؟ ای سید من! شاید تو از درگاه لطفت مرا رانده ای و از خدمت بندگی ات دور ساخته ای، یا شاید دیده‌ای که من حق بندگی ات را سبک شمرده ام بدین جهت مرا از درت دور کردی، یا این که دیدی من از تو رویگردانم بدین سبب بر من غضب فرمودی، یا آن که در مقام دروغگویانم یافتی آن گاه مرا از نظر عنایتت دور افکندی، یا شاید دیدی که من شکرگزاری از نعمت هایت نمی‌کنم پس مرا محروم ساختی، یا شاید مرا در مجالس اهل علم نیافتی آن گاه به خواری و خذلانم انداختی، یا شاید مرا در میان اهل غفلت یافتی بدین جهت از رحمتت نا امیدم کردی، یا شاید دیدی با مجالس بطّالین (هرزه گویان) الفت گرفته‌ام پس مرا میان آن‌ها واگذاشتی، یا شاید دوست نداشتی دعایم را بشنوی سپس از درگاهت دورم کردی، یا شاید به جرم و گناهم مکافات کردی، یا شاید به خاطر بی‌شرمی و بی‌حیایی با حضرتت مجازاتم نمودی …

خلاصه ی کلام آن که با زمزمه ی این مناجات می‌توان دردهای درونی و بیماری‌های قلبی و علل و اسباب دوری از خدا را شناخت و آن گاه به فکر درمان افتاد و خود را اصلاح کرد. «وفقنا الله تعالی و ایاکم لمرضاته آمین».

(نقطه های آغاز در اخلاق عملی، آیت الله مهدوی کنی (ره)، صفحه ی۳۱۵)

سایت دلدادگان

بقیع پس از نابودی وهابیت!

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394

https://kowsarnet.whc.ir/photos/thumbnail/1039892/master/1(17).jpg

انشاء الله…

به کوری چشم همه دشمنان اسلام

اللهم عجل لولیک الفرج…

نمکدان حسین!

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394

https://kowsarnet.whc.ir/photos/thumbnail/1038873/master/2c9010a72306427dafc43354d886449f.jpg

حق الناس

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394


رعایت نکردن حق‌الناس موجب گرفتاری در دنیا و عذاب در آخرت می‌شود.

صریح ترین آیه شریفه آیه 29 از سوره مباركه نساء است كه می فرماید:

«یا اَیُّها الَّذِینَ آمَنوا لا تأكلوُا اَموالَكُمْ بَینَكُمْ بِالباطِلِ اِلّا اَنْ تَكونَ تِجارَةً عَنْ تَراضٍ مِنكُمْ»

«ای اهل ایمان اموال یكدیگر را از راه باطل نخورید، مگر آنكه تجارتی از روی رضایت انجام دهید.»

رسول خدا صلی الله علیه وآله می فرمود:

«مَنِ اكتَسَبَ مالاًمِنْ غَیرِ حِلِّهِ كانَ رادَّهُ اِلَی النّارِ»

«هر كه ثروتی از غیر حلال به دست آورد، آن ثروت، او را به آتش جهنّم رهنمود می نماید.»

سه نوع حق با عناوین حق‌الناس، حق الله و حق نفس

حق‌الناس حقوقی که انسان در رابطه با دیگران باید رعایت کند، حق‌الله حقوقی که انسان در رابطه با خداوند باید رعایت کند مانند انجام عبادات و برخی از مسائل که خداوند ما را از آن نهی کرده است. مثلاً خداوند امر فرموده که ما نماز بخوانیم و این جزء حقوق خداوند است و حق‌النفس هر چیزی که به نفس انسان ضرر برساند ظلم است بر نفس، مثلاً استعمال دخانیات که برای سلامتی ضرر دارد.

در میان این سه حقوق بنا بر آیات و روایات حق‌الناس مهمتر است.

امام علی (علیه السلام) می‌فرمایند: «خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داد و کسی که حقوق بندگان را رعایت کند حقوق خدا را نیز رعایت خواهد کرد.»

پیش فرض رعایت حق‌الله رعایت کردن حق‌الناس است و رعایت نکردن حقوق دیگران باعث گرفتاری انسان در قیامت می‌شود حتی اگر انسان صالح‌ترین انسان‌ها باشد باز این گرفتاری وجود دارد.

در حدیث داریم که با اولین قطره خون شهید همه گناهانش بخشیده می‌شود غیر از حقوق مردم و این نشان دهنده اهمیت حق دیگران است که حتی با شهادت که بالاترین فضیلت ممکن هست، گناه ظلم بر حق دیگران بخشیده نمی‌شود.

موارد حق الناس

موارد زیادی در مورد حق‌الناس بیان شده مانند احترام به جان و مال مردم به این معنا که به جان و مال مردم ضرر نرسانیم و کاری نکنیم که ضرری به جان مردم وارد شود یا دیگران از رفتار ما آسیب ببینند مثلاً سیگار کشیدن در محیط جمعی ضرر رساندن به جان مردم است.

احترام به آبروی مردم هم از موارد حق‌الناس است یعنی انسان به گونه‌ای رفتار کند که آبروی دیگران از دست و زبان انسان محفوظ بماند، کاری نکنیم که حرمت دیگران شکسته شود و آبروی دیگران نزد مردم پایین بیاید. بنابراین باید از هر کاری که باعث هتک حرمت دیگران می‌شود پرهیز کرد مانند پرهیز از غیبت کردن، پرهیز از دروغ بستن به دیگران یعنی کسی کاری را انجام نداده، گناهی نکرده اما ما به دروغ او را متهم به آن کار کنیم. پرهیز از تهمت زدن به دیگران، پرهیز از افشاگری اسرار دیگران، چون به هر صورت ممکن است انسان مسائل مخفی و اسرار گونه‌ای داشته باشد که نمی‌خواهد کسی از آنها با خبر شود، برملا کردن این اسرار سبب آبرو ریختن آنها می‌شود.

از موارد دیگر حق‌الناس احترام به حق بهره‌مندی مردم است، یعنی به گونه‌ای رفتار کنیم که همه انسان‌ها به آن حقوق مشترکشان برسند و رفتار ما به گونه‌ای نباشد که خدایی نکرده بعضی از انسان‌ها از حقوق خودشان باز بمانند یعنی مانع ایجاد کنیم برای آنها در رسیدن به حقشان، به طور مثال در مسائل استخدامی مثلاً برای یک شغل پنج نفر نیاز هست و مثلاً 100 نفر ثبت نام کرده‌اند در اینجا اعمال نفوذ و به تعبیر امروزی پارتی بازی سبب ضایع شدن حقی از افراد می‌شود و این از مصادیق ظلم بر دیگران حساب می‌شود و رعایت نکردن حق‌الناس.

چرا خداوند از حق الناس نمی گذرد؟

حق الناس از نظر اسلام با عدالت و حكمت الهی رابطه ای تنگاتنگ دارد و دارای گستره وسیعی می‌باشد. به عبارتی حق الناس در همه ابواب فقه وجود دارد و می‌توان گفت كه بابی از ابواب فقه اسلامی نیست، مگر اینكه مسایل فراوانی در زمینه حق الناس وجود دارد.

حق الناس در منابع و متون اسلامی، چه در قرآن و چه در روایات معصومین ـ علیهم السّلام ـ و كتب فقهی جایگاه خاصی دارد. اقامه قسط و عدل و برقراری عدالت اجتماعی و ادای حقوق الناس یكی از عمده‌ترین اهداف بعثت پیامبران است.

در اینجا چون صاحب حق مردم اند، رعایت و نادیده گرفتن آن ارتباط مستقیمی با بحث عدالت خداوند دارد. خداوندی كه یكی از صفاتش عادل بودن است و دینی كه یكی از اصولش عدل است چگونه ممكن است حقوق انسانها برایش كم اهمیت باشد. در دین اسلام حق انسانها از جهتی شاید از حق خداوند نیز مهمتر لحاظ شود، بطوری كه خداوند ممكن است در روز قیامت از حق خود بگذرد اما هیچ گاه از حق انسانهای دیگر نخواهد گذشت. البته باید توجه داشت كه حق الناس حق الله هم هست، زیرا هیچ كس جز خدا اصالتاً و ذاتاً حقی ندارد و حقوق مردم از جانب خدا تعیین شده و تضییع آن مخالفت با حكم و حق الهی تعیین شده در حق دیگران است.

«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَیِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِیزانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» «ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها كتاب آسمانی و میزان شناسایی حق از باطل نازل كردیم تا مردم قیام به عدالت كنند و احقاق حقوق و بسط عدل و داد به طور خود جوش از درون جامعه بشری آشكار شود.»

این نشان از آن دارد كه احترام به حقوق دیگران و ادای آن یكی از اساسی‌ترین اهداف ادیان آسمانی است. قرآن كریم در آیات بسیاری مؤمنان را چه در باب مسائل اقتصادی و چه در باب حقوق اجتماعی و… دعوت به احترام به حقوق مردم نموده است. در اینجا تنها به دو نمونه از این آیات اشاره می‌نماییم.

«یا أیّها الّذین آمنوا لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَیْنَكُمْ بِالْباطِلِ» «ای كسانی كه ایمان آورده‌اید اموال یكدیگر را از طرق نامشروع و غلط و باطل نخورید.» (سوره نساء، آیه 29) یعنی، هرگونه تصرف در مال دیگری كه بدون حق و بدون مجوز منطقی و عقلانی بوده باشد ممنوع شناخته شده است.

در دیدگاه اسلامی، مال و دارایی مؤمن و گاهی اموال دیگران محترم است ومصونیت دارد و اتلاف و تجاوز در آن مجاز نیست. بنابراین، اگر كسی از راه ربا، رشوه، فریبكاری، سرقت و بالاخره هرگونه تصرف نامشروع، مالی را از كسی خورده باشد، باید به تحصیل رضایت صاحب مال و یا باز پس دادن آن مال اقدام نماید.

قرآن كریم، به هنگام نكوهش از قوم یهود و ذكر اعمال زشت آنان می‌فرماید: «…وَ أَكْلِهِمْ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ…» «آنان در اموال مردم بدون مجوز و به ناحق تصرف می‌كردند.» (سوره نساء، آیه 161) ناگفته پیداست كه مراد از اكل و خوردن، در این آیه كنایه از هرگونه تصرف است خواه به صورت خوردن معمولی باشد یا پوشیدن و یا سكونت و یا غیر آن و چنین تعبیری در زبان فارسی نیز رایج است.

بنابراین، هرگونه تجاوز، تقلب، غش، معاملات ربوی، رشوه، خرید و فروش اجناسی كه فایده منطقی و عقلانی در آنها نباشد، خرید و فروش وسایل فساد و گناه، در تحت این قانون كلی قرار دارند.

حضرت علی ـ علیه السّلام ـ می‌فرماید: «اَمّا الظّلم الّذی لا یُتركُ، فَظلمُ العباد بَعضُهُم بعضاً» «امّا ظلمی كه بخشوده نمی‌شود ظلمی است كه بعضی از بندگان خدا بر بعض دیگر می‌كنند.» (نهج البلاغه، خطبه 175)

و در روایت دیگری آن حضرت حتی ادای حق الناس را از حق الله مهم‌تر دانسته و می‌فرماید: «جَعلَ الله سُبحانه حُقوقُ عبادِهِ مُقدّمةً علَی حُقُوقهِ فَمنْ قامَ بِحقُوقُ عبادالله كانَ ذلك مؤدّیاً الی القیامِ بِحقوقِ الله»«خداوند حقوق بندگانش را مقدم بر حقوق خود قرار داده و كسی كه حقوق بندگانش را رعایت كند حقوق الهی را نیز رعایت خواهد كرد.» (محمدی ری شهری، میزان الحكمة، ج 2، ص 480)

تبعات و آثار رعایت نکردن حق‌الناس

رعایت نکردن حق‌الناس آثار و تبعاتی برای انسان دارد. در حدیث آمده است تمام گناهان انسان با توبه بخشیده می‌شوند غیر از حق‌الناس. یعنی کسانی که حق دیگران بر گردن آنها مانده است جز با ادای حق دیگران یا رضایت گرفتن از آن اشخاص گناهان بخشوده نمی‌شود. حتی اگر انسان روزه‌های زیاد بگیرد یا تمام عمرش نماز شب بخواند، هیچ تأثیری در گناه ظلم بر دیگران ندارد.

همانطور که در ابتدا هم گفتیم در حدیث داریم که با اولین قطره خون شهید همه گناهانش بخشیده می‌شود غیر از حقوق مردم و این نشان دهنده اهمیت حق دیگران است که حتی با شهادت که بالاترین فضیلت ممکن هست، گناه ظلم بر حق دیگران بخشیده نمی‌شود.

ظلم در حق مردم از مواردی است که انسان در همین دنیا آثار شومش را در قالب انواع بلاها و بیماری‌ها و گرفتاری‌های زندگی خواهد دید و در واقع ظلم به دیگران و رعایت نکردن حقوق مردم، هم در این دنیا ما را گرفتار بلا خواهد کرد و هم در آخرت به عذاب الهی دچار خواهد نمود.

حدیث حق الناس

آیا فردی که مرتکب گناهان زیادی اعم از حق الله و حق الناس شده راهی برای توبه دارد؟

گناه و معصیت، مانند لجن زار متعفنی است که انسان، هر چه بیشتر در آن فرو می رود، خود را به نابودی نزدیک می کند، اما توبه و تصمیم جدی انسان به ترک گناه حرکت به سوی نجات و خود یک پیروزی بزرگ است که درهای رحمت الهی را به روی انسان می گشاید. کسی که به این مرحله (توبه) رسیده به پیروزی بزرگی دست یافته است، و باید سعی کند انگیزه خود را برای مبارزه با گناه، قوی تر نماید، و برای همیشه این حالت را در خود حفظ کند.

نکته بسیار مهم در این راه، استعانت از لطف و عنایتی است که خداوند نسبت به توبه کنندگان دارد؛ زیرا توبه واقعی همه مبغوضیت های گناه و عقوبات اخروی و آثار منفی آنرا در پیشگاه خداوند از بین می برد، همانطوریکه خداوند فرموده است: «اى بندگان من که بر خود اسراف و ستم کرده‏اید! از رحمت خداوند نومید نشوید که خدا همه گناهان را مى‏آمرزد، زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» «قُلْ یا عِبادِیَ الَّذینَ أَسْرَفُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحیمُ.» (سوره زمر، آیه 53)

البته تمام سعی شیطان این است تا با ایجاد وسوسه و یأس موجبات دوری بندگان صالح را از خداوند متعال، مهربان و بخشنده فراهم نموده و آنها را چنان غرق در گناه و معصیت نماید که از رحمت و هدایت خداوند دور شوند. در حالی که خداوند همه بندگانش حتی گناه کاران و ظالمان را نیز دوست دارد. و خواهان هدایت و سعادت آنان است. البته از اعمال و کارهای ناشایست آنان بیزار است. به همین جهت بهترین و عزیز ترین بندگان خود یعنی انبیاء و ائمه(علیه السلام) را برای راهنمایی هدایت آنان فرستاده و به همین دلیل است که در این زمان یکی از عزیزترین اولیاء خود یعنی حضرت مهدی (عج) را زنده و در حال غیبت نگه داشته تا بتواند فارغ از مکر و توطئه دشمنان از طریق نائبان و نمایندگان خود آنان را در یافتن مسیر هدایت یاری رساند پس هیچ گناه کاری در هیچ شرایطی هر چند گناهان او زیاد باشد حق ندارد از رحمت پرودگار مأیوس باشد. چرا که یأس از رحمت خداوند ، سوء ظن به او و بزرگ ترین گناه است.

امید به رحمت پرودگار و ندامت و پشیمانی از گناهان و در نهایت توبه واقعی و خالصانه گامی مهم به سوی محبوب خدا شدن و راهی است هموار به سوی هدایت، که شیطان از آن نگران و ناراحت است.

منابع:

1) اكبری، محمود، نگاهی به حق الناس، چاپ اول، قم، كتاب آشنا، 1368.

2) مكارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 3، چاپ بیستم، (بی‌جا)، دار الكتب الاسلامیه، 1371.