موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

نامه عاشقانه خداوند به تمام بندگان

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1394

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

سوگند به روز وقتی نور میگیرد و به شب وقتی آرام میگیرد که من نه تو را رها کرد ه‌ام و نه با تو دشمنی کرده‌ام.

وَالضُّحَى* وَاللَّيلِ إِذَا سَجَى * مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَى(الضحي1/2/3)

افسوس که هرکس را فرستادم تا به تو بگویم دوستت دارم و راهی پیش پایت بگذارم او را به مسخره گرفتی.

يا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يأْتِيهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا كَانُوا بِهِ يسْتَهْزِئُونَ(يس/30)

و از تمام پیامهایم روی برگرداندی.
وَمَا تَأْتِيهِمْ مِنْ آيةٍ مِنْ آياتِ رَبِّهِمْ إِلَّا كَانُوا عَنْهَا مُعْرِضِينَ(الأنعام/4)

و با خشم رفتی و فکر کردی هرگز بر تو قدرتی نداشته ام
وَذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَيهِ(الأنبياء/87)

و مرا به مبارزه طلبیدی و چنان گمان بردی خودت بر همه چیز قدرت داری
وَظَنَّ أَهْلُهَا أَنَّهُمْ قَادِرُونَ عَلَيهَا (يونس/24)

و این در حالی بود که حتی مگسی را نمی توانستی و نمی توانی بیافرینی و اگر مگسی از تو چیزی بگیرد نمی توانی از او پس بگیری
 إِنَّ الَّذِينَ تَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ لَنْ يخْلُقُوا ذُبَابًا وَلَوِ اجْتَمَعُوا لَهُ وَإِنْ يسْلُبْهُمُ الذُّبَابُ شَيئًا لَا يسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ضَعُفَ الطَّالِبُ وَالْمَطْلُوبُ(الحج/73)

پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی
إِذْ جَاءُوكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَمِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ وَإِذْ زَاغَتِ الْأَبْصَارُ وَبَلَغَتِ الْقُلُوبُ الْحَنَاجِرَ وَتَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا(الأحزاب/10)

تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری ، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی ، که من مهربانترینم در بازگشتن
حَتَّى إِذَا ضَاقَتْ عَلَيهِمُ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ وَضَاقَتْ عَلَيهِمْ أَنْفُسُهُمْ وَظَنُّوا أَنْ لَا مَلْجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيهِ ثُمَّ تَابَ عَلَيهِمْ لِيتُوبُوا إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ(التوبة/118)

 

جنگ‏ افزارها را زمین نگذارید.

نوشته شده توسطرحیمی 30ام تیر, 1394

«… وَدَّ الَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُونَ عَنْ أَسْلِحَتِكُمْ وَأَمْتِعَتِكُمْ فَيمِيلُونَ عَلَيكُمْ مَيلَةً وَاحِدَةً …»(النساء/102)

و البته جانب احتياط را فرو نگذارند و جنگ‏افزارهاي خود را برگيرند [زيرا] کافران آرزو مي‏کنند که شما از جنگ‏افزارها و ساز و برگ خود غافل شويد تا ناگهان بر شما يورش برند.

«…وَخُذُوا حِذْرَكُمْ إِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْكَافِرِينَ عَذَابًا مُهِينًا»(النساء/102)

بي گمان خدا براي کافران عذاب خفت‏آوري آماده کرده است.

پيام ها
1- در همه حال، هشیارى لازم است، حتّى نماز نباید مسلمانان را از خطر دشمن غافل كند. «و لیأخذوا اسلحتهم»
2 - رهبر، محور وحدت و عبادت است. «كنت فیهم … اقمت لهم الصلوة»
3- حركت با اخلاص شما، سبب امدادهاى الهى در وقت خود است. (نزول این آیه و فرمان نماز خوف، یك امداد الهى در مقابل آن توطئه بود.)
4- از آرزوهاى دشمن، آگاه باشید. «ودّالذین»
5- عبادت، وسیله‏ى غفلت از دشمن نشود. «تغفلون»
6- احتمال غفلت در مسلمانان واقعى ضعیف است. (كلمه «لو» در جمله «لو تغفلون» نشانه‏ى این معناست.)
7- با هوشیارى، باید از امكانات نظامى و اقتصادى حفاظت كرد. «اسلحتكم و امتعتكم»
8- غفلت امّت اسلامى، شبیخون كفّار را در پى خواهد داشت. «میلة واحدة»
9- هر سخن و برنامه و حركتى كه مسلمانان را غافل كند، گامى است در جهت اهداف و خواسته‏ هاى دشمن. «ودّ الذین كفروا لو تغفلون»
10- در هیچ حالى، رزمنده نباید از وسائل حفاظتى دور باشد. حتّى اگر اسلحه ندارد، زره بر تن داشته باشد. «خذوا حذركم»
11- تهدید كفّار و امید و دلگرمى دادن به مؤمنان، از شیوه‏هاى قرآن است. «أعدّ للكافرین عذاباً مهیناً»
12- در آینده، ذلّت از آنِ كافران است. «للكافرین عذاباً مهیناً»

تفسیر نور

انواع حال گیری خدا

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1394

 

حجت الاسلام قرائتی

می‌گویند: شما آخوندها می‌گویید: اگر زکات ندهید باران نمی‌آید. کشور کانادا اصلاً مسلمان نیست اصلاً زکات هم نمی‌دهند، صبح تا شب هم باران می‌آید.

یا اگر ظلم کنی، سیلی می‌خوری. فلانی کارش ظلم کردن است و تا حالا هم هیچ سیلی نخورده است. اینها را چه کنیم؟

می‌گویم: شما که چای می‌خوری، اگر وسط چای خوردن عطسه کنی. دستت تکان می‌خورد، از این نعلبکی و استکان چای سه قطره سه جا می‌چکد. یکی به عینک می‌چکد. یکی به لباست می‌چکد، یکی به فرش می‌چکد.
خود شما سه برخورد می‌کنی.

اگر به عینکت چکید، سریعاً دستمال کاغذی درمی‌آوری پاک می‌کنی. چون عینک شیشه است زود پاک می‌کنی.

اگر به لباس چکید می‌گویی: می‌رویم خانه با دست یا با ماشین لباسشویی می‌شوییم.

اگر به فرش چکید، می‌گویید: باشد شب عید! شب عید که قالی‌ها را می‌شوییم. منتهی هرچه دیرتر باشد سخت‌تر است.

اگر فوری باشد، دستمال کاغذی.

اگر لباس باشد، مشت و مال.

اگر قالی شد،دسته بیل.

چون قالی را با دسته بیل می‌شویند.

کیفر هرچه به قیامت بیفتد خطرش بیشتر است.

سه تا را هم آیه داریم.

هم دستمال کاغذی،

هم مشت و مال،

هم دسته بیل. هر سه در قرآن هست.

اما برخورد دستمال کاغذی این است.

صفحات: 1· 2

میزان فطریه برای هر نفر ۶ هزار تومان اعلام شد

نوشته شده توسطرحیمی 25ام تیر, 1394

از سوی دفتر مقام معظم رهبری
میزان فطریه برای هر نفر ۶ هزار تومان اعلام شد

به گزارش گروه پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری طبق اعلام دفتر مقام معظم رهبری میزان فطریه بر اساس قیمت گندم برای هر نفر حداقل ۶ هزار تومان است.

نگاه کن!اينهمه درس عبرت و اينهمه بيخبرى !

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1394

وَلَقَدْ أَتَوْا عَلَى الْقَرْيةِ الَّتِي أُمْطِرَتْ مَطَرَ السَّوْءِ أَفَلَمْ يكُونُوا يرَوْنَهَا بَلْ كَانُوا لَا يرْجُونَ نُشُورًا(الفرقان/40)

و قطعا بر شهري که باران بلا بر آن بارانده شد گذشته‏ اند مگر آن را نديده ‏اند [چرا] ولي اميد به زنده ‏شدن ندارند.

اينهمه درس عبرت و اينهمه بيخبرى !

در اين آيات ، قرآن مجيد براى دلدارى پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) و مؤ منان از يکسو و تهديد مشرکان بهان جو که نمونه سخنانشان در آيات پيشين گذشت از سوى ديگر به تاريخ اقوام گذشته و سرگذشت شوم آنها اشاره کرده و مخصوصا روى شش قوم (فرعونيان ، قوم نوح ، قوم عاد، ثموداصحاب الرس ، و قوم لوط) تکيه مي کند و درسهاى عبرتى که از سرگذشت اين اقوام به طور کاملا فشرده و گويا منعکس ميکند. نخست ميفرمايد: ما به موسى ، کتاب آسمانى داديم ، و برادرش هارون را براى کمک ، همراهش ساختيم (و لقد آتينا موسى الکتاب و جعلنا معه اخاه هارون وزيرا )زيرا آنها برنامه سنگينى براى مبارزه در برابر فرعونيان بر دوش داشتند و ميبايست ، اين کار انقلابى مهم را با کمک يکديگر به ثمر بنشانند.

ادامه »

بروجردی در گفتگوی ویژه خبری: ضرورت توجه به خطوط قرمز ترسیم شده از سوی مقام معظم رهبری

نوشته شده توسطرحیمی 23ام تیر, 1394

گام نهایی مذاکرات هسته ای در برنامه گفتگوی ویژه خبری با حضور “علاءالدین بروجردی” رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس مورد بحث و بررسی قرار گرفت.

ما باید سیاست اقتصاد مقاومتی را دنبال کنیم و از فضای بعد از توافق حداکثر استفاده را ببریم در عین این که نباید همه مسائل را به این موضوع گره بزنیم.

در مصاف غرب و آمریکا برنده جمهوری اسلامی ایران است.

علی علوی خبرنگار صدا و سیما در وین در ابتدا طی گفتگوی زنده تلویزیونی در پاسخ به سؤال اول مجری برنامه پیرامون روند مذاکرات گفت: خبرهای بسیار کمی به بیرون از هتل کوبورگ درز پیدا می‌کند.

مذاکره کنندگان سخت درگیر مذاکره هستند

علوی افزود: مذاکره کنندگان طرف‌های مختلف سخت درگیر مذاکره هستند

وی گفت:کاخ سفید طی بیانیه اعلام کرده است که اگر مذاکرات امشب به نتیجه نرسد تمدید کوتاه مدتی خواهند داشت این در حالی است که محتوای مذاکرات برای تیم مذاکره کننده مان حائز اهمیت است.

علوی ادامه داد: به نظر می‌رسد همچنان بحث‌ها بر روی قطعنامه شورای امنیت باشد.

بسیاری از گره‌ها باز شده است

بروجردی در ادامه برنامه با اشاره به این که بسیاری از گره‌ها باز شده است گفت: با توجه به عزم مشترک جزم در حصول یک توافق بسیار جدی است.

وی با اشاره به این که وزرای خارجه کشورهای عضو 1+5 چند بار به وین تردد کرده‌اند ادامه داد: حتماً آن‌ها مسئله را قابل هضم فرض می‌کنند و وصول توافق نهایی را غریب الوقوع می‌دانند.

ضرورت توجه به خطوط قرمز ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری

رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس با تاکید بر این که بر یک توافق قابل قبول در حال نزدیک شدن هستیم گفت: طبیعی است که خطوط قرمز ترسیم شده توسط مقام معظم رهبری مورد توجه قرار بگیرد.

قطعنامه شورای امنیت بر توافق هسته ای وین صحه خواهد گذاشت

بروجردی در ادامه در خصوص سیر قانونی تایید توافق وین در کشور اظهار داشت: سیر جریان تصمیم گیری اعلام شده ای است که اولین گام در توافق صورت گرفته ای است که شورای امنیت سازمان ملل طی قطعنامه ای که در آن لغو قطعنامه های سابق تصریح شده است بر این توافق صحه بگذارد.

ادامه »

یاد خدا

نوشته شده توسطرحیمی 23ام تیر, 1394

جمال يار ندارد نقاب و پرده ولى

غبار ره بنشان تا نظر توانى کرد!

در حديث مى خوانيم که از وصايائى که پيامبر به على (عليه السلام ) فرمود اين بود:

يا على ثلاث لا تطيقها هذه الامة المواسات للاخ فى ماله و انصاف الناس من نفسه و ذکر الله على کل حال ، و ليس هو سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر و لکن اذا ورد على ما يحرم عليه خاف الله عز و جل عنده و ترکه :

اى على سه کار است که اين امت طاقت آن را ندارند (و از همه کس ساخته نيست)

1. مواسات با برادران دينى در مال ،

2. و حق مردم را از خويشتن دادن ،

3. و ياد خدا در هر حال ،

 ولى ياد خدا (تنها) سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر نيست ، بلکه ياد خدا آن است که هنگامى که انسان در برابر حرامى قرار مى گيرد از خدا بترسد و آن را ترک گويد.

در حديث ديگرى مى خوانيم على (عليه السلام ) فرمود:

الذکر ذکران : ذکر الله عز و جل عند المصيبة و افضل من ذلک ذکر الله عند ما حرم الله عليک فيکون حاجزا:

ذکر دو گونه است : ياد خدا کردن به هنگام مصيبت (و شکيبائى و استقامت ورزيدن ) و از آن برتر آن است که خدا را در برابر محرمات ياد کند و ميان او و حرام سدى ايجاد نمايد).و به همين دليل است که در بعضى از روايات ذکر خداوند به عنوان يک سپر و وسيله دفاعى شمرده شده است.

در حديثى از امام صادق (عليه السلام ) مى خوانيم که روزى پيامبر رو به يارانش کرد و فرمود:

اتخذوا جئنا فقالوا يا رسول الله امن عدو قد اظلنا؟ قال لا، و لکن من النار قولوا سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر:

سپرهائى براى خود فراهم کنيد

عرض کردند اى رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) آيا در برابر دشمنان که اطراف ما را احاطه کرده و بر ما سايه افکنده اند؟

فرمود نه ، از آتش(دوزخ )

بگوئيد: سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اکبر

خدا را به پاکى بستائيد و بر نعمتهايش شکر گوئيد و غير از او معبودى انتخاب نکنيد و او را از همه چيز برتر بدانيد.

تفسیر المیزان

سرانجام خوش از آن کیست؟

نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1394

 الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ طُوبَى لَهُمْ وَحُسْنُ مَآبٍ(الرعد/29)

کساني که ايمان آورده و کارهاي شايسته کرده ‏ا ند

خوشا به حالشان و خوش سرانجامي دارند.

     نعمت هر چه که باشد از اين رو گوارا و مورد غبطه است که مايه خوشى زندگى است ، و وقتى مايه خوشى و سعادت است که قلب با آن سکون و آرامش يابد و از اضطراب خلاص شود، و چنين آرامش و سکونى براى احدى دست نمى دهد مگر آنکه به خدا ايمان داشته باشد و عمل صالح کند، پس تنها خداست که مايه اطمينان خاطر و خوشى زندگى است .

     آرى ، چنين کسى از شر و خسران در آنچه پيش مى آيد ايمن و سالم است ، و چگونه نباشد و حال آنکه به ستونى تکيه زده که انهدام نمى پذيرد. او خود را در تحت ولايت خداى تعالى قرار داده ،

هر چه برايش تقدير کند، مايه سعادت اوست ،

اگر چيزى به وى عطا کند خير اوست ،

و اگر هم منع کند باز خير اوست .

نکته ها
مردم چهار دسته ‏اند:
الف: مؤمن، كسانى‏كه هم ایمان دارند و هم اعمالشان صالح است.
ب: كافر، كسانى‏كه ایمان ندارند و در ظاهر نیز اظهار ایمان نمى‏كنند.
ج: فاسق، كسانى‏كه ایمان دارند، ولى اعمالشان صالح نیست.
د: منافق، كسانى‏كه ایمان ندارند، ولى به ظاهر اظهار ایمان مى‏كنند.

     «طوبى‏» یا مصدر است مثل «بُشرى» و یا مؤنث «اطیب» به معناى بهترین است. در آیه مصداق خاصى براى (بهترین) بیان نشده تا شامل همه بهترین‏ها شود. و شاید روایاتى كه مى‏گوید: طوبى‏ درختى است كه ریشه آن در خانه پیامبرصلى الله علیه وآله وعل ى‏علیه السلام وشاخه ‏هاى آن بر سر مؤمنان سایه افكنده،(1) مثال و تجسمى باشد از اینكه همه پاكى‏ها و خیرات در گرو اتصال به رهبران آسمانى است.
وقتى كوته ‏فكران به پیامبرصلى الله علیه وآله انتقاد كردند كه چرا این همه فاطمه زهراعلیها السلام را مى‏ بوسى؟

حضرت فرمود: زمانى كه در شب معراج مرا به بهشت بردند، من از میوه درخت طوبى خوردم و وجود فاطمه از آن نشأت گرفت و پدید آمد ومن هرگاه مشتاق بوى بهشت مى‏شوم دخترم فاطمه را بو مى‏ كنم.(2)
كامیابى افراد بى‏ ایمان و بدور از عمل صالح، عمق و تداوم ندارد. چنانكه حضرت على علیه السلام مى ‏فرماید: «لاخیر فى لذّة من بعدها النّار»(3) در لذّتى كه بعد از آن آتش باشد، خیرى نیست.

————————————————
1) بحار، ج 8، ص 117 و 120.
2) بحار، ج 8، ص 188.
3) بحار، ج 41، ص 104.

پيام :

كامیابى‏ هاى دنیوى در صورتى ارزش دارد كه همراه عاقبت اخروى باشد نه آنكه مانع آن گردد. «طوبى لهم و حسن ماب»

برگرفته از تفسیر المیزان و تفسیر نور


ولایت علی علیه السلام؛ مهمترین امتحان بزرگ الهی

نوشته شده توسطرحیمی 22ام تیر, 1394

حضرت علی علیه السلام در خطبه قاصعه هشدار می دهند و می فرمایند:

«خدای متعال وقتی می خواهد امتحان بکند (که کسی به حوزه ی کبریایی او پا دراز می کند یا نمی کند؟) نمی آید بگوید سجده کنید. همه خدا را سجده می کنند. چه کسی می گوید من خدا را سجده نمی کنم؟

امتحان ما به تسلیم بودن به ولایت الهیه است.»

خدای متعال انسانی را که به حسب ظاهر مثل خود ماست «قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُكُمْ»[1] با یک تفاوت که او «يُوحى إِلَيَّ» متصل به علم مطلق الهی است و از آنجا سیراب می شود. البته این به غیر از مومنین بر همه پنهان است. او را می فرستد و می گوید خضوع کنید، تسلیم محض او باشید و الّا مومن نیستید. «فَلا وَ رَبِّكَ لا يُؤْمِنُونَ»[2] به پروردگارت قسم این ها پا به عرصه ایمان نمی گذراند مگر اینکه در همه ی اختلافاتشان تو را حکم قرار بدهند و در باطنشان احساس دلتنگی از قضاوت تو نکنند. هر قضاوتی کردی با کمال رضایت بپذیرند و تسلیم محض تو باشند. این به معنای ایمان واقعی است.

خدای متعال به این صورت امتحان می کند. پیامبری که به حسب ظاهر یتیم است و دستش از مال دنیا کوتاهست ولی پا بر زمین و دست بر عرش دارد. با وجود این، چه کسی این را می بیند، تا کسی ایمان نیاورد نمی تواند آن را درک کند. وقتی ایمان آورد و قدم به قدم جلو رفت حجاب ها کنار می رود و آن وقت می فهمد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی که؟

پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:

«كنت نبيّا و آدم بين الماء و الطين »[4]

«هنوز آدم از آب و گل در نیامده بود که من مقام نبوت داشتم.»

«أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِي»[5]

«اول چیزی که خدا خلق کرد روح من بود.»

ولی این را که می فهمد؟

چه کسی می فهمد پیامبر صلی الله علیه و آله یعنی چه؟

ادامه »

عزت در سایه بندگی خدا

نوشته شده توسطرحیمی 21ام تیر, 1394

در دعای عرفه سیدالشهدا(علیه السلام) می خوانیم:

«كَيْفَ أَسْتَعِزُّ وَ فِي الذِّلَّةِ أَرْكَزْتَنِي»

«من چه طور احساس عزت بکنم در مقابل تو که مرا به مذلّت نشاندی.»

عزت در مقابل خدای متعال نتیجه اش ذلت است.

«وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنينَ وَ لكِنَّ الْمُنافِقينَ لا يَعْلَمُونَ»[المنافقون/ 8]

ولی وقتی بنده شدی و شعاع و سایه ی عزت خدا روی انسان افتاد، هیچ چیز نمی تواند انسان را ذلیل کند.

مثل اهل بیت سیدالشهدا علیه السلام اسیر می شوند ولی ذلیل نمی شوند. یک جمله ی ذلت بار که بوی ذلت بدهد از لسان کودک سه ساله ی سیدالشهدا علیه السلام هم نمی شنویم.

دشمن آن ها را با ریسمان بست و در خیابان های شام گرداند. به آن ها سنگ زدند و ناسزا گفتند. در مجلس مجلل یزید که یزید(لعنة الله علیه) و سران دیگر بودند زینب کبری(سلام الله علیها) در همان مجلس فرمود:

«ای برده زاده، عادلانه است که نوامیس رسول خدا(صلی الله علیه و آله) را همراه نامحرم ها کرده ای؛ حجاب از صورتشان برداشته ای و زنان خودت را پشت پرده نشانده ای.»

این یعنی عزت؛ عزت از شعاع عزت خداوند است. ولی هیچ کسی حق ندارد در مقابل خداوند متعال احساس عزت بکند.

«إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَيْئاً أَنْ يَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[يس/ 82 ]

هرچه هست امر توست ما چه کاره هستیم. کمترین احساس عزت در مقابل خدای متعال منشاء ذلت است. اینجا جایی است که خدای متعال به احدی اجازه ابراز وجود نداده است. ابلیس چند هزار سال عبادت کرد تا آسمان چهارم رفت و همنشین ملائک شد. در برخی نقل ها هست که معلم برخی ملائکه شد. ولی به خاطر «منم گفتن» بیرونش کردند.

کسی حق ندارد پا به حوزه ی کبریایی حق دراز بکند.

پژوهه تبلیغ