موضوعات: "گلستان قرآن" یا "قرآن" یا "تفسیر" یا "آموزش روخواني و روانخواني قرآن كريم" یا "تدبر در کلام وحی"

من فقیرم! ! !

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1391

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يا أَيهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ


وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِي الْحَمِيدُ(فاطر/15)


اي مردم شما (همگي) نيازمند به خدائيد؛

تنها خداوند است که بي‌نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!


 

بهشت ولايت، حصن الهی

نوشته شده توسطرحیمی 23ام بهمن, 1391

     يك جامعه در صورتى داراى ولايت است كه در آن ولى مشخص بوده و عملا مصدر و الهام بخش همه نشاطها و فعاليت‏هاى زندگى باشد.

     و يك فرد در صورتى داراى ولايت است كه شناخت درستى از ولى داشته و براى هر چه بيشتر وابسته و مرتبط ساختن خود به او - كه مظهر ولايت خدا است - دائما در تلاش و كوشش بسر برد.

     از آنجا كه تدبر در آيات زير، آفاق وسيعى از بهشت ولايت را در پيش چشم ما مى‏ گشايد و از اين سخن آگاهى بخش را كه: هيچ يك از فرمان هاى دين به اهميت ولايت نيست آشكار مى‏ سازد: 

لُعِنَ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ بَنِي إِسْرَائِيلَ عَلَى لِسَانِ دَاوُودَ وَعِيسَى ابْنِ مَرْيمَ کافران بني اسرائيل، بر زبان داوود و عيسي بن مريم، لعن (و نفرين) شدند!

ذَلِكَ بِمَا عَصَوْا وَكَانُوا يعْتَدُونَ اين بخاطر آن بود که گناه کردند، و تجاوز مي‌نمودند.

كَانُوا لَا يتَنَاهَوْنَ عَنْ مُنْكَرٍ فَعَلُوهُ  آنها از اعمال زشتي که انجام مي‌دادند، يکديگر را نهي نمي‌کردند؛

لَبِئْسَ مَا كَانُوا يفْعَلُونَ چه بدکاري انجام مي‌دادند!

تَرَى كَثِيرًا مِنْهُمْ يتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا بسياري از آنها را مي‌بيني که کافران (و بت‌پرستان) را دوست مي‌دارند (و با آنها طرح دوستي مي‌ريزند)؛

لَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَهُمْ أَنْفُسُهُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيهِمْ نفس (سرکش) آنها، چه بد اعمالي از پيش براي (معاد) آنها فرستاد! که نتيجه آن، خشم خداوند بود؛

وَفِي الْعَذَابِ هُمْ خَالِدُونَ  و در عذاب (الهي) جاودانه خواهند ماند.

وَلَوْ كَانُوا يؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالنَّبِي وَمَا أُنْزِلَ إِلَيهِ مَا اتَّخَذُوهُمْ أَوْلِياءَ و اگر به خدا و پيامبر (ص) و آنچه بر او نازل شده، ايمان مي‌آوردند، (هرگز) آنان [= کافران‌] را به دوستي اختيار نمي‌کردند؛

وَلَكِنَّ كَثِيرًا مِنْهُمْ فَاسِقُونَ ولي بسياري از آنها فاسقند.

(مائده / 78 - 81)

صفحات: 1· 2

دانلود نرم افزار تفسیر نور (مخصوص موبایل)

نوشته شده توسطرحیمی 25ام دی, 1391

نرم افزار همراه تفسیر نور

منبع:

  • مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن

 

دانلود قرآن کریم تحت ویندوز

نوشته شده توسطرحیمی 26ام آذر, 1391

این نرم افزار به کاربران این امکان را می دهد که متن، ترجمه، تفسیر

و تمام امکاناتی را که در بخش قرآن کریم

پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی مکارم شیرازی مشاهده می کنند،

بدون نیاز به ارتباط با اینترنت در رایانه خود داشته باشند.


بارگذاری بسته صوتی حجم 162.85 مگابایت
مسیر بارگذاری: quran/data/sounds

تفسیر (تقوای الهی و محاسبه عمل )

نوشته شده توسطرحیمی 9ام آبان, 1391

يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (الحشر/18)

 بر کسى که ايمان به خدا و رسول و روز جزا دارد واجب است که پروردگار خود را به ياد آورد، و او را فراموش ننمايد، و ببيند چه عملى مايه پيشرفت آخرت او است ، و به درد آن روزش مى خورد که به سوى پروردگارش برمى گردد. و بداند که عمل او هر چه باشد عليه او حفظ مى شود، و خداى تعالى در آن روز به حساب آن مى رسد، و او را بر طبق آن محاسبه و جزا مى دهد، جزائى که ديگر از او جدا نخواهد شد.

 و اين همان هدفى است که آيه (يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ)(الحشر/18) دنبال نموده ، مؤمنين را وادار مى کند که به ياد خداى سبحان باشند، و او را فراموش نکنند، و مراقب اعمال خود باشند، که چه مى کنند، صالح آنها کدام ، و طالحش کدام است ، چون سعادت زندگى آخرتشان به اعمالشان بستگى دارد. مراقب باشند که جز اعمال صالح انجام ندهند، و صالح را هم خالص براى رضاى خدا به جاى آورند، و اين مراقبت را استمرار دهند، و همواره از نفس خود حساب بکشند، و هر عمل نيکى که در کرده هاى خود يافتند خدا را شکرگزارند، و هر عمل زشتى ديدند خود را توبيخ نموده ، نفس را مورد موأخذه قرار دهند، و از خداى تعالى طلب مغفرت کنند. و ذکر خداى تعالى به ذکرى که لايق ساحت عظمت و کبريائى او يعنى ذکر خدا به اسماى حسنى و صفات علياى او که قرآن بيان نموده تنها راهى است که انسان را به کمال عبوديت مى رساند، کمالى که انسان ، ما فوق آن ، ديگر کمالى ندارد.

صفحات: 1· 2

هدف‌دار بودن زندگي در بينش‌ الهي

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391

     اينجا اصلاً هدفدار شدن زندگي يك از نتايج اين بينش است و تلاش‌گر بودن در زندگي هم يك نتيجه‌ي ديگر است. يعني انسان معتقد به بينش الهي آنوقتي كه احساسات بر او غلبه نكرده، و آنوقتي كه هيچ نيازي هم ندارد، و آنوقتي كه تسليم هيچ عادتي هم نيست، در آن لحظه هم باز تلاش مي‌كند. يعني اگر مثلاً يك مسئوليتي را در جمهوري اسلامي به شما سپردند، اعم از مسئوليت كوچك يا بزرگ و هيچكس هم مراقب شما نيست، و هيچ هم اسير احساسات نيستند، آيا با خودتان فكر مي‌كنيد من نيم ساعت ديگر هم براي اين موضوع كار بكنم يا نه؟ اين‌جا آن‌جايي است كه بينش‌الهي خودش را نشان مي‌دهد. اگر داراي بينش‌الهي باشيد، يعني معتقد به غيب و معتقد به خدا و معتقد به فرشتگاني كه بر شما ناظر هستند و معتقد به جايگاهي كه از شما با كمال بصيرت، كوچك يا بزرگ كار شما را سئوال مي‌كنند و به آنها پاداش مي‌دهند، اگر معتقد به اين باشيد مي‌گوئيد:

     چه ببينند و چه نبينند، جه بدانند و چه ندانند، شما در عين خستگي و در عين تنهائي و در عين بي‌خبري ديگران از شما، صرفاً به همان علت كه مي‌دانيد خدا شاهد و ناظر است كارتان را ادامه مي‌دهيد. يعني براي كاركردن انگيزه داريد، چون خدا هست و چون او مي‌بيند. در روز عاشورا كه امام حسين(ع) در غربت محض بود، نه غربت در آن بيابان، بلكه غربت در دنياي آنروز كه هيچكس از آن كساني كه سرشان به تنشان مي‌ارزيد كار امام حسين(ع) را قبول نداشتند و قبول هم نمي‌كردند يا از روي يك منطق غلط، يا از روي راحت طلبي‌ها و تن‌پروريها،‌ كه اگر مي‌خواستيم با چشم مادي نگاه كنيم اين خون هدر شده بود، در چنين صحنه‌اي يك حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد و آن كشته شدن علي‌اصغر است، و حال اينكه مطلقاً هيچ احساساتي انسان را وادار به اين كار نمي‌كند، بله احساسات وادار مي‌كند آدم خودش برود عاشقانه در ميدان جنگ كشته شود، اما چه احساساتي آدم را وادار مي‌كند بچه شش‌ماهه را ببرد در جنگ؟!

صفحات: 1· 2

نشاط و دلخوشى مؤمنين

نوشته شده توسطرحیمی 8ام آبان, 1391

      خداى متعال مى‌فرمايد:

     «… نَعيمُهُمْ فِى الدُّنْيا ذِكْرى و مَحَبَّتى وَ رِضائى عَنْهُمْ…»

     دل خوشى آنان در دنيا به سه چيز است:

الف: ياد خدا

      كسى كه به خدا محبّت دارد طبيعتاً به ياد اوست و از ياد او لذّت مى‌برد و تا زمانى كه به وصال او نرسيده و با او فاصله دارد، تمام دل خوشى و لذّتش به اين است كه به ياد او مشغول باشد. چنانكه در دعاى سحر حضرت سجاد(عليه السلام)مى خوانيم: «بِذِكْرِكَ عاشَ قَلْبى»1 يعنى زندگى من و دل من زنده به ياد توست، اگر ياد تو نباشد دل مى‌ميرد، چون به غير تو دلخوشى و اميدى ندارم.

     آرى مؤمن زنده دل است، امّا شادى و حيات دلش در گرو ياد خداست، نه لذّت هاى فانى دنيا.

     اينكه در حديث مزبور كلمه «فِى الدُّنْيا» آمده است شايد بدان جهت است كه در جهان آخرت احتياجى به ذكر و ياد او نيست، چون آنجا عالم حضور و ديدار است و انسان به لقاى او مى‌رسد و اين دنياست كه عالم جدايى و فراق است و تا زمانى كه لقاى او حاصل نگشته، مؤمن دل را به ياد او مشغول ساخته و لذّت و خوشى دل را در پرتو ياد او مى‌يابد.

رابطه ذكر خدا با محبّت الهى

     ذكر و ياد خداوند از محبّت به او نشأت مى‌گيرد پس هر اندازه محبّت به خداوند بيشتر باشد، انسان بيشتر به ياد او خواهد بود. اين رابطه را در امور عادى دنيوى نيز مى‌توان تجربه نمود. هر شخصى به هر اندازه به كسى علاقه مند باشد، به همان اندازه به ياد او خواهد بود و علاقه زياد سبب مى‌گردد كه بيشتر به ياد او باشد و از طرف ديگر، اگر او را فراموش كند از محبّت وى كاسته شده و به تدريج ياد او از دل بيرون مى‌رود. و بر عكس هر قدر به ياد او باشد بر محبّتش افزوده مى‌گردد، لذا كسانى كه در اين دنيا دلخوشى آنها به ياد خداوند است، هر اندازه كه ياد و توجه آنها به خدا بيشتر و عميق‌تر شود، محبتشان به خداوند متعال افزون مى‌گردد.

صفحات: 1· 2

حكايت توبه كردن جوان كفن دزد

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

 

درتفسير صافى در شأن نزول آيه مباركه:

«وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يعْلَمُونَ»(آل عمران/135)

و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خودستم كنند، به ياد خدا مى ‏افتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‏ كنند و كيست جز خداكه گناهان را ببخشد؟

ازمجالس صدوق(1)، روايت كرده از حضرت صادق (عليه السلام)كه معاذ بن جبل داخل شد خدمت حضرت رسالت پناه (صلى ‏الله عليه و آله و سلم)،باكياً (2) و سلام عرض كرد و جواب شنيد پيامبرفرمودند:

چرا گريه مى‏ كنى؟

عرض كرد: يا رسول الله، دم در، جوانى هست‏ خوش صورت ورنگ خوب، چنان بر جوانى خودش گريه مى‏ كند كه مثل زن پسر مرده و مى ‏خواهد و به حضورمبارك مشرف بشود؛ فرمودند: بياور آن جوان را؛ معاذ رفت و جوان را حاضر كرد؛ پس جوان سلام عرض كرد، حضرت جواب فرمودند، سپس فرمودند كه چه چيز تو را سبب گريه شده است؟

صفحات: 1· 2

آثار اعراض از ياد خدا

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

خود فراموشى

     وَلَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْسَاهُمْ أَنْفُسَهُمْ ...(الحشر/19)

     و چون كسانى مى باشيد كه خدا را فراموشكردند و او نيز آنان را دچار خود فراموشى كرد.

     بيمارى خود فراموشى يكى از بيمارىها و آفت هاى خطرناك روحى است .كسى كه به اين بيمارى روحى مبتلا گردد، حقيقت انسانىخويش را از ياد مى برد و فراموش مى كند كه در زنجيره جهان هستى ذره اى ناچيز است كهبراى تداوم حيات هر لحظه نيازمند فيض و عطاى الهى است.

     چنين كسى خود را مستقل وبى نياز از غير خود مى پندارد و در دام غرور و خود بزرگ بينى گرفتار مى آيد و تصورمى كند كه ديگران بايد در خدمت او باشند. ريشه اين بدبختى و گرفتارى اين است كه اوخدا را فراموش كرده و در نتيجه از حقيقت انسانى بى بهره مانده است . همان حقيقتى كه در زبان قرآن ، قلب ناميده شده است و ظرف ادراك حقايق الهى و صفات عالى انسانى مى باشد.

زندگى مشقت بار و نابينايى در آخرت

     وَمَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكًا وَنَحْشُرُهُ يوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمَى(طه/124)

      و هر كس از ياد من روى بر گرداند ، درحقيقت ، زندگى تنگ سخت خواهد داشت و روز رستاخيز او را نابينا محشور مى كنيم.

      كسى كه از ياد خداوند اعراض كند هدف آفرينش و حيات پس از مرگ را نيز فراموش مىكند و همه چيز را خلاصه در دنيا مى بيند لذا هيچ گاه از دنيا سير نمى شود. از اينرو حتى اگر در دنيا دارا و توانمند بوده از ثروت و امكانات مادى فراوان برخوردارباشد، هم چنان عطش دنيا خواهى در وجودش ‍ زبانه مى كشد و هيچ گاه ارضا و سيراب نمىشود.مشكل اصلى اين گونه افراد اين است كه روح آنها تشنه است و تشنگى روح را نمىتوان با ماديات از بين برد. اين تشنگى تنها با خنكاى ياد و ذكر خداوند از بين مى رود.

      هم چنين كسانى كه نشانه هاى بى شمار قدرت و حكمت الهى را نا ديده مى گيرندو غرق در ماديات هستند و از ياد خداوند و سرچشمه حيات مادى و معنوى غافلند، درحقيقت از بصيرت و بينايى محرومند.

      همين انتخاب آنها در اين دنيا، تاءثير نهايى خودرا در آخرت مى گذرد و باعث مى گردد كه نابينا محشور شوند و نتوانند نشانه هاى لطف وكرم الهى را نظاره كنند. در آن روز آنها آثار رحمت و لطف الهى را كه سخت به آننيازمندند، نمى بينند؛ آثار لطف و رحمتى كه شامل مؤ منان مى گردد و به آنها آرامشمى بخشد.

صفحات: 1· 2

انفاق در راه خدا و فايده آن

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1391

ومما رزقناهم ينفقون: و از آنچه كه ما روزي آنها كرده‌ايم انفاق مي‌كنند. حالاآيا اين انفاق همان زكاتي است كه در كتابهاي فقهي گفته شده به 9 چيز تعلق مي‌گيرد ودر غير آن 9 چيز زكوه نيست؟ نه اين آن نيست. البته ممكن است در مورد زكوه هم مانظرات فقهي‌ي ديگري را هم سراغ داشته باشيم. و بشناسيم كه دايره زكوه را بسيوسيع‌تر گرفته باشند و از آنچه كه در اين 9 چيز وجود دارد و ممكن است وجود داشتهباشد اما به هر حال اين آن انفاق نيست و فراتر از آن است.

انفاق كردن يعنيخرج‌كردن از مال، و بديهي است كه مراد از اين خزج‌كردن، آن خرجي نيست كه انسان برايخودش مي‌كند، چون خرج كردن براي خود را هر انساني مي‌كند و بي‌تقواها بيشترش رابراي خورد و خوراك و لذت و شهوتراني خودشان خرج مي‌كنند. پس مقصود آن نيست، بلكهمقصود انفاق در راه خداست. يعني در راه هدفهاي والا و در راه آرمانهاي الهيخرج‌كردن بسيار مهم است! و اين انفاق داراي دو فايده است:

صفحات: 1· 2