موضوعات: "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها"
رهنمودهاى آیت الله سیستانى درباره نهج البلاغة
نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1394
بسم الله الرحمن الرحیم
آنچه دراین کتاب از سخنان مولا امیرالمومنین(علیهالسلام) به ثبت رسیده بی شک - پس از کلام خداوند متعال و پیامبر برگزیده وی(صلیاللهعلیهوآله) - در اوج و قلهی کلام قرار دارد. چرا که در آن روش فطری تفکر و تامل در جهان هستی و واقعیتهای آن بیان گردیده است. همچنین اصول دین اسلام و معارف آن و حکمتهای زندگی و سنتهایی که برپایههای آن زندگانی بشر بنا شده است، تبیین گشته است و نیز راههای تزکیهی نفس و پرورش آن و اهداف شریعت و احکامی که برپایه آنها بنیان گذاشته شده توضیح داده شده است. همچنین آداب حکومتداری و شرایط و شایستگیهای مربوط به آن و آموزش روش حمد و ثنای خداوند و دعا و راز و نیاز در برابر وی و معارف بسیار دیگری بیان گردیده است.
این کتاب ارزشمند از سویی دیگر، آیینهی راستین تاریخ اسلام و رخدادهای پس از رحلت پیامبر اکرم(صلیاللهعلیهوآله) به ویژه دوران خلافت امام علی(علیهالسلام) میباشد و بخش مهمی از سیره، اخلاق، ویژگیهای رفتاری، علم و فقه ایشان را دربرمیگیرد.
شایسته است عموم مسلمانان از این کتاب در امور دینی خود برای آموزش و تزکیهی نفس استفاده کنند و به همگان - به ویژه جوانان - توصیه میکنم که اهتمام خاصی به مطالعه و تدبر در آن داشته باشند و قسمتی از آن را حفظ نموده و به خاطر بسپارند و همچنین کسانی که ادعای محبت به امام را دارند و آرزو میکنند که ای کاش در روزگار وی می زیستند تا پندهای ایشان را میشنیدند و از هدایتش بهرهمند میشدند و در مسیر وی حرکت میکردند، شایسته است با استفاده از آنچه در این کتاب آمده، آرزوی خود را برآورده سازند.
مولا علی (علیهالسلام) در جنگ جمل فرمودند: کسانی در این جنگ مرا همراهی میکنند که هنوز در صلب پدران و رحم مادرانشان هستند و مقصود ایشان کسانی هستند که خداوند از راستینبودن نیت آنان مبنی بر آرزوی حضور در زمان امام(علیهالسلام) و اقتدا به دستورات ایشان آگاه است. اینان کسانی هستند که - در روز قیامت وقتی هر قومی با پیشوای خود (چه خیر و چه شر) محشور می شوند - با اولیاء خداوند برانگیخته خواهند شد. این بدان خاطر است که آنان به آموزههای بر حق مولا (علیهالسلام) - بدون آنکه شبههای وارد کنند و بهانهای بیاورند و دلبستگی خود به ایشان را تنها با آروزهایشان بیان کنند - عمل کردهاند.
و شایسته است حاکمان مسلمان وظایفی را که آن حضرت برای امثال آنان تشریح کردهاند، اجرا کنند و از دستورات ایشان پیروی کرده و کوشش کنند در رفتار و اعمالشان پای در جای پای ایشان بگذارند. حاکمان مسلمان باید خود را به مثابهی فرمانداران و کارفرمایان آن حضرت قرار دهند تا میزان پایبندی و تأسّی آنان به امام (علیهالسلام) نمایان شود.
از خداوند متعال مسئلت داریم تا دست همهی ما را بگیرد و به مسیر هدایت رهنمون گرداند و از هواهای نفس دور دارد، چرا که موفقیت و پیروزی تنها به دستان پروردگار میباشد.
علی الحسینی السیستانی
۲۶/رجب/۱۴۳۳ هـ
توصیههایی امیر مومنان حضرت علی علیه اسلام برای حل اختلافات بشری
نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1394
با عنایت به دستورات حضرت علی علیه السلام متوجه میشویم كه انسانها در عرصههای اجتماعی میتوانند ارتباطی تنگاتنگ با یكدیگر برقرار نموده و در نهایت به مدینه فاضله دست یابند.
يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا عَلَيكُمْ أَنْفُسَكُمْ لَا يضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَمِيعًا فَينَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ(المائدة/105)
اي کساني که ايمان آورده ايد به خودتان بپردازيد هر گاه شما هدايت يافتيد آن کس که گمراه شده است به شما زياني نميرساند بازگشت همه شما به سوي خداست پس شما را از آنچه انجام ميداديد آگاه خواهد کرد.
قرآن كریم در آیه 105 سوره مائده به صراحت از هر انسان مومنی خواسته است كه به خود آید و به خویشتن بپردازد، اگر چه به مانند بسیاری از پیام های مهم دیگر، این پیام كلیدی و تعیین كننده نیز معمولاً در طول زندگی چنان كه باید درك نمیشود و بشر به هر چیزی جز خود میاندیشد و بها میدهد بدون اینكه به فكر خود باشد و با خود بیندیشد كه كیست؟
آمدنش به این دنیا بهر چه بوده و به كجا می رود؟
در میان همه ارتباطات قابل تصور و محتمل برای یك انسان در حیات دنیوی، ارتباط با خود نقش سرنوشت ساز دارد زیرا اولاً سعادتمندی دنیوی و اخروی او در گرو چگونگی این ارتباط است و ثانیاً بسیاری از دیگر ارتباطات انسان تحت الشعاع این ارتباط قرار می گیرند.
بردباری و هوای نفس
نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1394امیر المومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه می فرماید:
بردبارى پردهاى است پوشاننده،
و عقل شمشيرى است برّان،
پس كمبودهاى اخلاقى خود را با بردبارى بپوشان،
و هواى نفس خود را با شمشير عقل بكش.
عبادت کنندگان...
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394حضرت علی علیه السلام فرمود:
« عبادت کنندگان سه دسته هستند:
گروهی به خاطر رغبت به بهشت (و پاداش های اخروی) خدا را عبادت می کنند، که این عبادت تاجران است.
گروهی از بیم دوزخ (و کیفرهای اخروی) خدا را عبادت می کنند که این عبادت بندگان است؛
گروهی نیز به خاطر شکر و سپاس از خداوند، او را عبادت می کنند که این عبادت آزادگان است. »
امام علی علیه السلام در یکی از مناجاتهای خود به همین گونه عبادت اشاره فرموده است:
« خداوندا، من تو را از ترس عذابت و به طمع پاداشت عبادت نکرده ام، بلکه تو را شایسته عبادت دیدم و پرستیدم.»
منبع: بحارالانوار، ج 41، ص 14، حدیث 4
عبادت آزادگان
ان قوما عبدوا الله رغبه فتلك عباده التجار , و ان قوما عبدوا الله رهبه فتلك عباده العبيد, و ان قوما عبدوا الله شكرا فتلك عباده الاحرار[1]
همانا گروهى خدايرا به انگيزه مى پرستند , اين عبادت تجارت پيشگان است و گروهى او را از ترس مى پرستند , اين عبادت برده صفتاناست , و گروهى او را براى آنكه او را سپاسگزارى كرده باشند مى پرستند ,اين عبادت آزادگان است .
نرم افزار اندروید نهج البلاغه نور + دانلود رایگان
نوشته شده توسطرحیمی 20ام آبان, 1394
دانلود رایگان نرم افزار اندرویدی نهج البلاغه نور
نرم افزار نهج البلاغه نور در بستر اندروید برای حامل های همراه (تلفن همراه و تبلت) تولید و به صورت رایگان برای عموم مردم عرضه شد.
محتوا
• ترجمه فارسی (حسین انصاریان)
• شرح پیام امیر المومنین (آیت الله العظمی مکارم شیرازی)
• نهج البلاغه موضوعی - فهرست موضوعی (عباس عزیزی)
محتوای قابل دانلود
• ترجمه انگلیسی (سید علیرضا)
• شرح منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه (میرزا حبیب اله خویی)
• فهرست موضوعی تصنیف نهج البلاغه به زبان عربی (لبیب بیضون)
برخی امکانات و قابلیت ها
• رابط کاربری سه زبانه
• وضوح و کیفیت بالای متن نهج البلاغه
• امکان مشاهده ترجمه همزمان
• امکان پرش به شرح مرتبط با هر قطعه از متن
• قابلیت ایجاد لیست علاقه مندی ها (favorite)
• فهرست خطبه ها، نامه ها و کلمات قصار
• قابلیت جستجو در متن نهج البلاغه، ترجمه، شرح و حتی حاشیه های نوشته شده توسط کاربر
• قابلیت اشتراک گذاری متن،ترجمه و شروح
• قابلیت دانلود رایگان و نمایش ترجمه به چند زبان ( فارسی، انگلیسی و…) فرض در نرم افزار موجود است
• قابلیت دانلود رایگان و نمایش شرح های مختلف
• قابلیت دانلود رایگان و نمایش فهرست های موضوعی مختلف
• قابلیت یادداشت گذاری در متن به همراه قابلیت نمایش یا عدم نمایش نماد یادداشت
• انتقال صفحه به صفحه با استفاده از دکمه و نوار پیمایش
• قابلیت تغییر اندازه قلم درتمام محیط نرم افزار
• بروزرساني خودکار نرم افزار
• امکان پرش به متن از فهرست های مختلف
• امکان تغییر پوسته نرم افزار
• راهنمایی تصویری گویا
• قابل نصب بر روی اندروید ۲.۳ به بالا
شناخت امیرالمومنین/حکمت 100 نهج البلاغه
نوشته شده توسطرحیمی 6ام مهر, 1394وَقَالَ(عليه السلام) وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ، اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ. حکمت 100 نهج البلاغه
گروهى در برابر امام(عليه السلام) او را مدح كردند. امام(عليه السلام) فرمود:
خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم. خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش.
شرح و تفسير
در برابر مداحان
اين كلام حكمت آميز را امام(عليه السلام) زمانى فرموده كه گروهى او را در مقابلش ستودند، فرمود:
«خداوندا! تو به من از خودم آگاه ترى و من آگاه تر به خودم از آنها هستم»;
(وَمَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ: اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَأَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ).
سپس افزود:
«خداوند! ما را بهتر از آنچه آنها گمان مى كنند قرار ده و آنچه را نمى دانند بر ما ببخش»;
اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَاغْفِرْ لَنَا مَا لاَ يَعْلَمُونَ.
از جمله امورى كه در روايات اسلامى از آن به شدت نهى شده، مدح و ستايش افراد در برابر خود آنهاست، از اين رو در روايات ديگرى مدح و ستايش نوعى ذبح شمرده شده است. در روايتى از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «إذا مَدَحْتَ أخاكَ فى وَجْهِهِ فَكَأنَّما أمْرَرْتَ عَلى حِلْقِهِ الْمُوسى; هنگامى كه برادرت را در برابرش مدح و ستايش كنى مانند اين است كه كارد بر گلويش مى كشى». در حديثى از امام على بن ابى طالب(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود:
«أجْهَلُ النّاسِ الْمُغْتَرُّ بِقَوْلِ مادِح مُتَمَلَّق يُحْسِنُ لَهُ الْقَبيحُ وَ يُبَغِّضة إلَيْهِ النَّصيحُ;
نادان ترين مردم كسى است كه به گفته ستايش كننده اى كه از راه تملق زشتى ها را در نظرش زيبا و زيبايى ها را مبغوض مى دارد، مغرور شود».
اگر در آثار زيان بار مدح و ستايش هاى افراطى و تملق آميز خوب بينديشيم خواهيم ديد كه اثرات آن فوق العاده مخرب است; از يك سو انسان را مغرور مى كند و همين غرور مانع راه تكامل او مى شود و از سوى ديگر عيوب و نقايص خود را نمى بيند، بلكه گاه آنها را حسن مى شمرد و در مقام اصلاح خويشتن بر نمى آيد و از سوى سوم، غالبا به مداحان علاقه پيدا مى كند در حالى كه آنان خواسته هاى نامشروعى دارند و او به انجام خواسته هاى نامشروعشان كشيده مى شود و عمل خود را به نوعى توجيه مى كند. در اينجا سؤال معروفى است كه چگونه امام(عليه السلام) با آن مقام عصمت اعتراف به نقص يا گناه در خويشتن مى كند و از خدا آمرزش مى طلبد؟
بعضى در جواب اين گونه تعبيرات و تعابير ديگرى كه در دعاها آمده و امامان معصوم(عليهم السلام) با تمام وجودشان از خداوند طلب آمرزش مى كنند مى گويند، اين گونه سخنان همه به عنوان سرمشق براى مردم است و خودشان به آن نيازى نداشتند. اين توجيه، توجيه صحيحى به نظر نمى رسد و با لحن دعاها سازگار نيست، به خصوص اين كه از رواياتى استفاده مى شود آنان هنگام خواندن اين دعاها اشك مى ريختند و به خود مى پيچيدند و بى تابى داشتند. جمع ديگر معتقدند كه اينها همه به سبب ترك اولى هايى است كه انجام داده اند. معناى ترك اولى اين نيست كه ـ نعوذ بالله ـ خلافى انجام شده باشد، بلكه ممكن است از مستحب مهم ترى به مستحب كمترى منتقل شده باشند; مثلا اگر كسى در اطراف خانه اش دو مسجد باشد يكى دورتر و پرجمعيت و ديگرى نزديك تر و كم جمعيت به يقين جماعت پر جمعيت تر از جماعت كم جمعيت تر ثوابش بيشتر است حال اگر در جماعت دوم شركت كند با اين كه كار مستحب مهمى انجام داده ولى ترك اولى اى هم از او سر زده كه در جماعت پرجمعيت تر شركت نكرده است. اين گونه اعمال براى افراد معمولى و حتى كسانى كه در مسير سير و سلوك الى الله اند عيب و نقص نيست ولى پيامبران و امامان معصوم آن را براى خود نوعى گناه مى شمردند و از آن استغفار مى كردند. گاه ممكن است تمام كوشش خود را انجام مى دادند و باز هم اعمال خود را لايق مقام پروردگار نمى ديدند و از آن استغفار مى كردند; مانند كسى كه ميهمان بسيار محترمى پيدا مى كند و آخرين تلاش خود را براى پذيرايى به خرج مى دهد و بعد مى گويد: از اين كه توان بيش از اين نداشتم عذر خواهى مى كنم و شرمنده ام. اساساً، معصومان(عليهم السلام) با توجه به عظمت مقام پروردگار عبادات خود را لايق او نديده و مى گفتند: «وَما عَبَدْناكَ حَقَّ عِبادَتِكَ».
کلام امیر: زن در خطبه 80 نهج البلاغه
نوشته شده توسطرحیمی 18ام شهریور, 1394معاشر الناس،ان النساء نواقص الایمان،نواقص الحظوظ،نواقص العقول…
(ای مردم،ایمان زنان ناقص است.برخورداری زنان از سهم الارث ناقص است.عقول آنان ناقص است) .
یک معمای مستمر که با تقسیم انسان به دو ماهیت جداگانه مرد و زن،سر تا سر تاریخ را بخود مشغول نموده است.
شارحان و مفسران نهج البلاغه در توضیح و تفسیر این خطبه که امیر المؤمنین علیه السلام پس از بپایان رساندن غائله جنگ جمل ایراد فرموده است،مباحث مربوطه را مطرح و از دیدگاه انسان شناسی و فقاهی تحقیقاتی را انجام داده انداین تحقیقات در دورانهای متاخر دامنه های وسیعتری پیدا کرده بروز مسائل جدیدتری را برای روشن شدن وضع این دو صنف از یک حقیقت ایجاب نموده است.عمده این مسائل تعبیر نقص است که در سه مختص انسانی درباره زن آمده است:نقص ایمان،نقص برخورداری از سهم الارث،نقص عقول.ما برای تفسیر این خطبه در صدد برآمدیم که مسئله زن و مرد و رابطه میان آن دو را تا حدودی مشروح تر بیان کنیم،باشد که مقدمه ای بر تحقیق و بررسی بیطرفانه و واقع بینانه برای محققان ارجمند بوده و با تتبعات و تفکرات هر چه دقیقتر برای گشودن این معمای دیرینه قدم بردارند.
پیش از ورود به توضیح این معمای بزرگ و عوامل بوجود آورنده آن،یک مقدمه کوتاهی را درباره جریان تکاملی بشر با ناتوانی شایع از تنظیم رابطه معقول میان دو صنف خود (زن و مرد) متذکر میشویم:
مقدمه-هنگامیکه بعضی از هشیاران مطلع از محصول سرگذشت بشری تاکنون،این سئوال را مطرح می کنند که علت چیست که نوع انسانی باهمه ترقیات و پیشرفتهای علمی و صنعتی و هنری تنها بر افزودن پیچیدگی هویت و گسترش موجودیت خود در قلمرو طبیعت و همنوعش،قناعت ورزیده ودر پیمودن مسیر این تکامل،آن آگاهی و توانائی را به دست نیاورده است که دو عنصر اساسی ادامه حیات خویشتن را که زن و مرد است،چنان اصلاح و تنظیم نماید که بشکل معمای علمی و ناگواری مستمری در نیاید و او را به داشتن «حیات معقول »نایل سازد؟گروهی که به چشمگیر بودن ترکب پیچیده هویت و گسترش موجودیت آدمی در پهنه طبیعت و قلمرو همنوعش،خیره گشته اندفورا محصول عالی پیشرفتهای بشری را مانند وسائل ارتباطی حیرت انگیز ودیگر کالاهای صنعتی فوق العاده ظریف و کمپیوترها و هواپیماها و تسخیر فضاو عملیات پزشکی فوق العاده عالی متذکر شده میگویند.
مگر شما این ترقیات و پیشرفتها را نمی بینید؟هشیاران مطلع در پاسخ میگویند:ما آنچه را که شما مطرح میکنید،منکر نیستیم و در صدد انکار عبورانسان از حالات ابتدائی به مراحل ترقی و تکامل نیستیم.سئوال اینست که مامی بینیم نوع بشر در جریان عبور از مراحل ساده به مراحل پیچیده تر و تنوع ابعاد،هر اندازه که مسائل اجتماعی و اقتصادی و سیاسی و حقوقی گسترده ترو عمیق تر و ظریف تر میگردد،مسئله زن و مرد از حالت مسئله بودن به معمابودن تبدیل میگردد.آیا همان اندازه که جریان تکامل حیات برای پاسخ به هفت میلیون «چرا»درباره جوهر و مختصات و حیات در نظر گرفته میشود،برای مرتفع ساختن این معما هم میتواند تاثیری داشته باشد؟! (1)
شرح خطبه متقين ( همام ) جلسه 3| نماز و افزايش رزق
نوشته شده توسطرحیمی 17ام شهریور, 1394شرح خطبه متقين - جلسه 3
- صفات سلبي خداوند
- عظمت خلقت خداوند
- داستان حضرت سجاد7و دزد بيابان
- حكمت خداوند
- بي نيازي خداوند
- اقسام اطاعتها
- آثار نماز
- نماز و افزايش رزق
- نماز و سلامتي
- نماز و توشه قيامت
- نماز انيس در قبر
- نماز، اصلاح كننده انسان
- نماز وچشم بصيرت
- ديگر آثار نماز
- وضعيت نمازهاي ما
- داستان اياز و سلطان محمود
- داستان ديگري از اياز و سلطان محمود
- دزدترين مردم كيست؟
- علت شروع خطبه با «سبحانه»
- معناي «سبحانه»
- صفات ثبوتي و سلب حضرت حق
- صفات ثبوتي
- علت مشور ت کردن پيامبرصلی الله علیه و آله
صفات سلبي خداوند
آنچه گفتيم صفات ثبوتي بود؛ اما صفات سلبي از اين قرارند: خداوند جسم نيست، مرئي نيست، محدود نيست، فقير نيست، مرکب نيست، محل سکو نت ندارد، شريک ندارد، محتاج نيست و… . اينها صفات سلبي است که اگر يکي از اينها در خدا باشد، نقص او است و خداوند ديگر منزّه نيست؛ در حالي كه با ادله و براهين در جاي خود ثابت شده است كه حضرت حق، منزه است؛ يعني داراي همة صفات ثبوتي است که گفتم و مبراي از همة صفات سلبي است. او را نمي شود ديد. شما اگر توانستي روح خود را ببيني و درک بکني که چه چيزي است، خدا را هم ميتواني ببيني که چيست. تا به حال، همة دانشمندان دنيا از اول خلقت تا به حال، نفهميدهاند روح چيست. خدا به نبي اکرم صلی الله علیه و آله ميفرمايد:
وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّي(اسراء/ 85)
و از تو درباره «روح» سؤال مىكنند؛ بگو: «روح، از امر پروردگار من است».
اي حبيب ما! از تو سؤال ميکنند که روح چيست؟ بگو او مخلوق خدا است. البته ما داراي اقسام روح هستيم؛ مثل روح جمادي، روح نباتي، روح حيواني، روح ملکوتي1. اما مراد آيه، روح ملکوتي است که اينجا دربارة آن، سؤال ميشود، نه روح حيواني كه برخي گفته اند حرارتي است در کبد.
روش برخورد با دنيا
نوشته شده توسطرحیمی 14ام شهریور, 1394و درود خدا بر او بر امام بی کسان
جامه اى كهنه و وصله دار بر تن داشت.
شخصى پرسيد چرا پيراهن وصله دار مىپوشى؟
فرمود: دل با آن فروتن، و نفس رام مى شود، و مؤمنان از آن سر مشق مى گيرند.
دنياى (حرام) و آخرت، دو دشمن متفاوت، و دو راه جداى از يکديگرند، پس کسى که دنيا پرست باشد و به آن عشق ورزد، به آخرت کينه ورزد و با آن دشمنى خواهد کرد.
و آن دو همانند شرق و غرب از هم دورند، و رونده به سوى آن دو، هر گاه به يکى نزديک شود از ديگرى دور مىگردد، و آن دو همواره به يکديگر زيان رسانند.
ورُؤيَ عليه إزار خَلَقٌ مرقوع، فقيل له في ذلك. فقال عليه السلام : يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَيَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ. وقال عليه السلام : إِنَّ الدُّنْيَا وَالاَْخِرَةَ عَدُوَّانِ مُتَفَاوِتَانِ، وَسَبِيلاَنِ مُخْتَلِفَانِ، فَمَنْ أَحَبَّ الدُّنْيَا وَتَوَلاَّهَا أَبْغَضَ الاَْخِرَةَ وَعَادَاهَا، وَهُمَا بِمَنْزِلَةِ الْمَشْرِقِ وَالْمَغْرِبِ، وَمَاشٍ بَيْنَهُمَا، كُلَّمَا قَرُبَ مِنْ وَاحِدٍ بَعُدَ مِنَ الاَْخَرِ، وَهُمَا بَعْدُ ضَرَّتَانِ!(حکمت 103)
شرح و تفسير
تضاد دنياپرستى و علاقه به آخرت
امام(عليه السلام) اين گفتار حكيمانه را زمانى فرمود كه «لباس كهنه و وصله دارى بر اندام آن حضرت ديدند كسى درباره آن سؤال كرد (كه چرا امام(عليه السلام) با داشتن امكانات چنين لباسى را براى خود انتخاب كرده است) امام(عليه السلام) فرمود:
«قلب به سبب آن خاضع مى شود و نفس سركش با آن رام مى گردد و مؤمنان به آن اقتدا مى كنند (و از آن سرمشق مى گيرند)»; (وَرُئِيَ عَلَيْهِ إِزَارٌ خَلَقٌ مَرْقُوعٌ فَقِيلَ لَهُ فِي ذَلِكَ فَقَالَ: يَخْشَعُ لَهُ الْقَلْبُ، وَتَذِلُّ بِهِ النَّفْسُ، وَيَقْتَدِي بِهِ الْمُؤْمِنُونَ).
شرح خطبه متقين(همام) جلسه 2 | تقوا ، علامت و نشانه شيعيان
نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394دروس اخلاق حضرت آیت الله ناصری / شرح خطبه متقين . همام - جلسه دوم
تقوا ، علامت و نشانه شيعيان
1. کاربرد واژة «تقوا» در منابع ديني
2. معناي لغوي تقوا
3. متعلقات تقوا
4. معاني اصطلاحي تقوا
5. داستان مرحوم ميزاي قمي
6. داستان مرحوم حاج مؤمن
7. داستان حمّالِ مستجاب الدعوة
8. آثار و بركات تقوا
9. يک اشكال و جواب
10. تقوا و آزادي
تقوا؛ علامت و نشانه شيعيان
پس از آنكه همام حضرت را قسم داد تا علايم شيعيان را بيان كنند. حضرت دست مبارکشان را جلو آوردند و دست همام را گرفتند و فرمودند: «اي همام! من را قسم نده. علامتهاي شيعه را برايتان ميگويم» و شروع ميفرمايند: يَا هَمَّامُ اتَّقِ اللَّهَ وَ أَحْسِنْ فَإِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتقوا وَ الَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ.
يعني از علامتها و نشانههاي شيعه اين است که با تقوا باشد؛ پرهيزکار باش و احسان به ديگران بکن. کلاه برداري از ديگران نكن، خودت را از گناهان حفظ کن و در مقام احسان به ديگران هم باش. همين طور که خير خودت را ميخواهي، خير برادر دينيات را هم بخواه. يکي از علامتهاي شيعه، همين است. در اين قسمت حضرت يكي از علامتهاي شيعه را تقوا معرفي ميكنند
کاربرد واژة «تقوا» در منابع ديني
در قرآن، حدود هفده بار لفظ «تقوا» ذکر شده و بيش از دويست و پنجاه بار ماده «و ق ي» آمده است. در نهج البلاغه چهل و پنج بار لفظ تقوا ذکر شده و شايد متجاوز از صد و پنجاه بار الفاظ ديگر اين ماده ذكر شده است . تقوا اين اندازه مورد اهميت است و رواياتي که راجع به تقوا رسيده، به حد تواتر است.