ای کاش بودی تا جماران باز هم از "مرگ بر آمریکا" پر می شد.
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394
ای کاش بودی تا جماران باز هم از
ای کاش بودی تا حسینیه غریب و خاموش جماران باز هم از تکبیرها و فریاد علیه مستکبران و شعار حیاتبخش مرگ بر آمریکا پر می شد.
تحریف تاریخ و جعل حدیث را زیاد شنیده بودم ولی فکر می کردم این مربوط به دورانی است که وسایل ثبت و ضبط وقایع نبود و نقل حوادث و انتقال اظهارات این و آن شفاهی و سینه به سینه انجام می شد. اما در سال های اخیر مسائلی اتفاق افتاد که برایم ثابت کرد تحریف کنندگان واقعیت، آنقدر جسارت دارند که حتی اسناد قطعی و انکار ناپذیر را حاشا کنند و حتی حوادث و وقایعی را که میلیون ها شاهد آن زنده هستند را طور دیگری جلوه دهند.
آنجایی هم که زور و قدرت سر نیزه در دست آنها باشد اجازه نمی دهند کسی حرفی از واقعیت بزند و جز روایت آنان روایت دیگری بیان کند، مثل هولوکاست که بیان هر واقعیتی در این مورد جز روایت زورگویان مستحق مجازات است؛
از خود می پرسیدیم چطور ممکن است وقتی امیر المومنین علیه السلام در محراب به شهادت رسید، عده ای بگویند مگر علی علیه السلام نماز هم می خواند؛از خود می پرسیدیم مگر می شود سر فرزند پیامبر را در پایتخت ولایت پدرش به عنوان خارجی و کافر از تن جدا کنند، اما با این تحریف ها باورمان آمد. وقتی امروز می بینیم با این که انبوه رسانه ها وجود دارد و همه وقایع با صوت و تصویر ضبط می شود، تحریف کنندگان آنقدر پر رو هستند که وقایع را 180 درجه خلاف واقع جلوه می دهند؛ تحریف در آن دوران که هیچ کدام از این ابزار نبود که کار خیلی ساده ای بنظر می رسد.
وقتی در مورد نظرات امام خمینی(ره) در باره رابطه با امریکا و شعار مرگ بر امریکا حرف های عجیبی زده شد، این حرف ها آنقدر قاطع و جدی بود که به حافظه خودم شک کردم؛ آخر در آن دوران ما فرمایشات امام را فقط نمی شنیدیم، آن را می خوردیم و در روح و جان ما نقش می بست، آن را بارها گوش می کردیم، می خواندیم و بخش های زیادی از آن را حفظ می کردیم. ولی هیچ گاه چنین عبارت هایی یا هر عبارتی که قرینه ای بر چنین مواضعی باشد را از ایشان نشنیده بودیم. نه مستقیم بلکه حتی نقل قول؛ بلکه حتی در بولتن های محرمانه یا جلسات خاص و اسناد طبقه بندی شده که به خاطر مسئولیتم در آن دوران به آنها دسترسی داشتم چنین موضع گیری از امام (ره) بیاد نداشتم.
سیر تغییر دیدگاه برخی از مسئولان ساده لوح در جمهوری اسلامی ایران....
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394اشکهای دروغین شیطان بزرگ
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394اشاره امروز رهبر انقلاب به کدام مقام آمریکایی بود؟
رهبر انقلاب در دیدار امروز خود فرمودند: «یکی از مسئولان آمریکایی در مذاکرات از تنفر از جنگ گفته و حتی گریه کرده است؛ عدهای سادهلوح ممکن است این قضیه را باور کنند اما حمایت بیدریغ و کمکهای بیوقفهی آمریکا به رژیم جنایتکار، قصاب و آدمکش صهیونیستی و حمایت آنها از جنایاتی که در حق مردم یمن میشود، ماهیت واقعی آن ادعا و آن گریه را برملا میکند.» در یادداشت زیر به ماجرای این موضوع پرداخته خواهد شد.
۲۴تیرماه ۹۴ (۱۵ جولای ۲۰۱۵)، وندی شرمن در جمع خبرنگاران دربارهی یکی از جلسات بین تیم ایرانی و سایر اعضای ۵+۱ سخن گفت. وی در این جلسه که با بغض آغاز کرد، جزئیاتی از گفتوگوهایی که در مذاکرات هستهای در خصوص مذموم بودن جنگ رد و بدل شده بود را بازگو کرد. شرمن بخشی از این جلسه را اینگونه روایت میکند:
«در جلسهی نهایی عمومی که رسانهها بیرون از اتاق بودند، هر یک از اعضای ۵+۱ گروه ایالات متحده، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین، آلمان و ایران اظهارنظر یا بیانیهای در مورد آنچه برایشان معنی میداد را بیان میکردند. همه اظهارات وزرا [از جمله وزیرخارجهی ایران] محمدجواد [ظریف] بسیار با تحرک و جنب و جوش بود، چراکه آن جلسه خصوصی بود و هر یک از وزرا دربارهی این صحبت میکردند که توافق برای آنها چه معنایی دارد. کری آخرین فردی بود که صحبت کرد. او در پایان سخنان خود گفت: «وقتی من ۲۲ سال سن داشتم، به جنگ رفتم.»
اعتماد و امید به امریکا ساده لوحی یا غرض ورزی به انقلاب
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394
رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانش آموزان:
مبارزه با استکبار برخوردار از پشتوانه عمیق عقلانی و تجربی است/
برخی با بزککردن چهره امریکا فرصت خنجر زدن برای او ایجاد میکنند/
پیشرفت و قدرت ملت موجب روی آوردن دشمنان به مذاکرات هستهای شد/
غفلت از دشمن اصلی و پرداختن به منازعات درونی خطایی بزرگ است/ (۱۳۹۴/۰۸/۱۲ - ۱۳:۳۴)
حضرت آیت الله امام خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (سه شنبه) در دیدار پرشور هزاران نفر از دانشجویان و دانش آموزان، مبارزه ملت ایران با استکبار را مبارزه ای «منطقی، خردمندانه و متکی بر تجربیات تاریخی» خواندند و با استناد به مشکلات و ضرباتی که به علت اعتماد به امریکا و ساده اندیشی برخی سیاسیون، در تاریخ معاصرِ کشور بوجود آمده افزودند:
آمریکا، همان امریکای قدیم است اما عده ای مغرض و یا ساده لوح تلاش می کنند این دشمن توطئه گر را در افکار عمومی ملت به فراموشی و غفلت بسپارند تا امریکا در فرصتی مناسب خنجر را از پشت فرو کند.
در این دیدار که در آستانه سیزده آبان، روز ملی مبارزه با استکبار جهانی انجام شد رهبر انقلاب، مقطع کنونی را دوره تثبیت عزت ملت و ترسیم نقشه پیشرفت ایرانیان دانستند و هوشیاری، آگاهی و بصیرت عمومی به ویژه جوانان را در این مقطع، بسیار مهم خواندند.
ایشان افزودند: نکته اساسی در فهم و تحلیل اوضاع کنونی و ترسیم حرکت آینده کشور، درک این واقعیت است که مبارزه جمهوری اسلامی و مردم ایران با استکبار برخلاف حرفهای برخی ها، حرکتی غیرمنطقی و احساساتی نیست بلکه مقابله ای برخاسته از عقل و تجربه و برخوردار از پشتوانه علمی است.
نماز جماعت مختلط به امامت زن + تصاویر
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1394تصاویری از نماز جماعت مختلط در فضای مجازی منتشر شد که تعجب مردم مسلمان را برانگیخت.
“آنی رونفنلد” زن آمریکاییِ مالزیایی الاصل در سفر به مغرب، نماز جماعت را به صورتیکه اختلاط مردان و زنان در آن وجود دارد به امامت جماعت خودش برگزار کرد.
این نشانگر اسلام آمریکایی است، که قوانین واقعی اسلام را همراه خود ندارد.
گفتنی است؛ اکثر مراجع تقلید، در نماز جماعت، امامت زن برای زنها را جایز دانستهاند، ولی برخی از مراجع، بنابر احتیاط واجب، این امر را صحیح نمیدانند.
سال روز شهادت شهید حسین فهمیده و روز نوجوان
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394
8 آبان سالروز شهادت اسوه دانش آموزان شهید فهمیده، روز بسیج دانش آموزی است. بمنظور جذب، آموزش و سازمان دهی دانش آموزان مدارس کشور و ایجاد آمادگی دفاعی و گسترش فرهنگ تفکر بسیجی، «سازمان بسیج دانش آموزی» توسط نیروی مقاومت بسیج با هماهنگی و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش تشکیل گردید.
شهید محمد حسین فهمیده
آسمانیان، تماشاگر ستارههای نورانی و درخشان زمیناند. همان گونه که ستارههای آسمان بر اهل زمین جلوهگری میکنند، انسانهایی نیز روی کره خاکی، همانند ستاره، اهل آسمان را به تسبیح خداوند واداشته، آنان را از اعتراض به آفرینش انسان شرمسار میکنند. خداوند نیز بر آنان مباهات کرده، بر آفرینش چنین خلیفهای در زمین افتخار میکند. یکی از این ستارههای به ظاهر کوچک، ولی بسیار پر نور و حیرتانگیز، شهید نوجوان، محمدحسین فهمیده است که نامش نامیرا و یادش تا ابدیت جاودانه است؛ نوجوانی که همه هستی خود را در راه خدا هدیه کرد.
“رهبر ما آن طفل 12 سالهای است که با قلب کوچک خود که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است، با نارنجک خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم نمود و خود نیز شربتشهادت نوشید.” (صحیفه امام، ج14، ص73)
ققنوس کوچک
نارنجک ها تو را سبز کردند
قلبش کوچک بود، امّا دلی داشت به وسعت دریا.
هم نام حسین علیه السلام بود و هم رکاب شهادت. کوچک بود، امّا می خواست حادثه ای بالغ را از خود به یادگار بگذارد.
در ازدحام واژه های تازه به دوران رسیده، صدایی شد از جنس جسارت و شهامت.
وقتی که آتش جنگ و عداوت زبانه می کشید و بی رحمی خویش را به تماشا می گذاشت و محک می زد، آتش غیرت تو، تمام شعله های سرکش را به تسلیم واداشت و عیار نام تو، بالاتر از تمام نام ها ایستاد. کمربندی از جنس نارنجک، گرداگرد خویش بستی و به کمین ترس نشستی، تا ترس و هراس را غافلگیر کنی. تو واژه ای کوچک بودی و معنایی بزرگ و عمیق؛ عمیق تر از زخم های خاکستر شده ات.
خشاب خشم خویش را پُر کردی و با اشک، به بدرقه خویش رفتی و با خون به پیشواز خویش. چفیه ات را محکم به دور باور بارانی خویش بستی و منتظر نشستی، تا که ببینی کدام حادثه نصیب تو خواهد شد. شور در چشم هایت موج می زد و عشق در خونت و خونت در رگانت به وجد آمده بود و به تلاطم. روبه روی اشک های پیر مراد خویش ایستادی و به سن و سال کوچک خویش پشت نمودی.
تو می خواستی نشان بدهی که یک مشت می تواند پشت صدا را به لرزه درآورد.
می خواستی نشان بدهی که باور تو ابتدایی نیست.
تو دانش آموز نوجوانی بیش نبودی، امّا دکترای افتخاری ات را از دانشگاه عشق و عقیده به ولایت و شهادت گرفتی و نشان دادی که اگرچه کوچکی، امّا بزرگ زاده ای و بلند اقبال. وقتی که چشم های خویش را مرور کردی، چیزی جز باران نیافتی.
وقتی که اشک های خویش را مرور کردی، چیزی جز یکدستی و زلالی نیافتی.
وقتی که به پای خویش نگریستی، جز اقتدار و ایستادگی، چیز دیگری برازنده تو نبود.
تو مهیّاترین شوق بودی و آماده ترین ایثار،
تو عاشق بودی و عشق، جزء لا ینفک خون تو بود.
رفتی و تمام نام های بزرگ را دور زدی و از میان بُر عشق و شهادت، از جاده خاکی تن گذشتی و خود را به مقصد و مقصود رساندی.
خاکریز، ملتهب بود و آفتاب، بی قرار و چند قدم آن طرف تر تو، آهن بود و آتش، گلوله بود و انفجار؛ و تو می خواستی که در انفجار لحظه های مرگ، نارنجک ها، دستان تو را سبز کنند.
چند قدم آن طرف تر تو، ترس بود و تباهی، تیرگی بود و تیر.
چند قدم آن طرف تر تو، حماسه بود و ایثار، جسارت بود و لحظه دیدار؛ و تو به خویشتن نگریستی و گریستی.
تو هنوز محدحسین بودی؛ محمدحسینی که چند لحظه بعد، همراه ثانیه ها، پودر می شود و خاکستر. بند پوتین خویش را محکم کردی و مشت های خود را محکم تر و گام در جادّه ای نهادی که یک طرفه بود و بی بازگشت.
و تو خویش را به زیر تانک افکندی تا نشان دهی که مرگ های بزرگ، سنّ و سال نمی شناسند.
تو خویشتن را به زیر تانک افکندی تا نشان دهی که:
عاشق نمی میرد هر آن کس منتهی نیست
بر آسمان، عریانی سرخ رگانش.
محمد کامرانی اقدام
جوانان ایرانی اطلاعاتشان از اسلام کم است
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394بانوی مسلمان شده مکزیکی؛
در واقع هرکس اسلام را به خوبی بشناسد و باور قلبی داشته باشد اسلام واقعی در او تجلی پیدا می کند و نمونه یک انسان کامل می شود.
سوخوی شجری بانوی ۳۶ ساله و مسلمان شده مکزیکی است او استاد دانشگاه زبان های خارجی دانشگاه تهران و مترجم معاونت برون مرزی صدا و سیما است با وی پیرامون تبلیغاتش در حوزه اسلام و معرفی صحیح اسلام به جوانان و شاگردانش به گفت و گو پرداختیم.
لطفا خود را معرفی کنید و بفرمایید چند سال است که به دین مبین اسلام مشرف شدید؟
من حدود ۱۸ سال پیش به دین مبین اسلام مشرف شدم و حدود ۱۰ سال است که در ایران زندگی می کنم.در آن دوران که در مکزیک زندگی می کردم با یک مرد ایرانی و شیعه آشنا شدم او فرد پاکدامن و با ایمانی بود. بهاین واسطه من برای اولین بار با اسلام آشنا شدم و حدود یک سال روی اسلام تحقیق کردم و بعد با ایشان ازدواج کردم. در واقع من مذهب تشیع را با اختیار و مطالعه انتخاب کردم.
در دوران آشنایی با اسلام چه کتاب هایی مطالعه می کردید؟
کتاب های زیادی در حوزه اسلام مطالعه کردم که مهمترین آنها کتاب قران به زبان اسپانیایی و مجله کوثر بود.
وضعیت اسلام و مسلمان ها و بافت دینی مکزیک چگونه است؟
استقبال مردم مکزیک از اسلام و مسلمانها بیشتر شده. قبلا خیلی مسلمان ها کم بودند الان روحانی ها و مبلغان برای تبلیغ به مکزیک می روند و تعداد مسلمان ها بیشتر شده است. در گذشته ۹۸ درصد کاتولیک یک درصد یهودی و یک در صد ادیان دیگر بودند. اما اکنون تعداد مسلمان بیشتر شده است و آنهاد تعداد زیادی مساجد در مکزیکو سی تی تاسیس کردهاند. اگر چه پروسه تبلیغ در مکزیک کند پیش می رود ولی در مجموع مردم خوب استقبال می کنند.
مداحی ایام اسارت خاندان اهل بیت(ع) با نوای حاج میثم مطیعی + دانلود
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394
فایلهای صوتی مرثیهسرایی و روضهخوانی «حاج میثم مطیعی» در دهه دوم محرم 94 که به مناسبت ایام اسارت خاندان اهل بیت(علیهم السلام) در جلسه هفتگی هیأت شهدای گمنام اجرا شده، آماده دریافت است.
مسافرند غریبانه نینوایی ها (روضه)
مثل شهیدای مِنا، می خوام که تشنه لب شهید بشم (شور)
تو نظری کن تا که هماره، بسیجی راه تو بمانم (واحد)
عوامل ترک امر به معروف و نهی از منکر(1)
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394بسم الله الرحمن الرحيم
«الهي انطقني بالهدي و الهمني التقوي»
به مناسبت بحثی که شروع کردیم، برای هفتهی اول محرم، بحث امر به معروف و نهی از منکر، ولی مسایل و حرفهای گفتنی زیاد داریم. گفتیم که حدیث داریم که اگر کسی خوبی ببیند، عکس العمل نشان ندهد، بدی ببیند، بیخیال باشد، یعنی خوب و بد نزد او یک طور باشد، «و هو میت» این مرده است. منتهی مردهی عمودی است. «بین الاحیاء» مردههای در قبرستان افقی هستند، این مردهی عمودی است. انسان باید در مقابل خوب و بد یک عکسالعملی نشان بدهد. بعد به این بحث رسیدیم که بعضی امر به معروف نمیکنند، دلایلشان چیست؟ آنهایی که ساکت هستند، دلیل افراد ساکت چیست؟ در این جلسه این را بگوییم، بحث خوبی است.
1-بهانههای سکوت در برابر منکر
2- تلاش در حد توان، نه حصول نتیجه
3- تدریجی بودن تأثیر امر به معروف
4- نهی از منکر تا رفع منکر
5- امام حسین(علیه السلام) با 72 یار در برابر 30،000 دشمن
6- امید به رحمت و بخشش الهی
7- نهی از منکر، در همه حال
1- بهانههای سکوت در برابر منکر
دلیل سکوت چیست؟ یک: توقع نابجا! یعنی یک آقا و یا خانمی که امر به معروف میکند، میخواهد تا گفت، مردم گوش بدهند. این توقع نابجا است. قرآن میفرماید: من بعضی چیزها را چند بار میگویم. «صرفناه» (فرقان/50) شنیدهاید میگویند علم صرف و علم نحو؟ صرف یعنی یک چیزی را در چند قالب انجام بدهی. صرف. «صرفن» یعنی یک عبارت را من بارها تغییر دادم، یک چیزی را ما گاهی باید با شعر بگوییم، با سرود بگوییم، گاهی باید با مهمانی بگوییم، گاهی باید با تشر بگوییم، گاهی باید با قهر و غضب بگوییم، یعنی توقع نداشته باش که این کباب را همین که روی آتش گذاشتی بپزد، به هر حال توقع نابجا یکی از عوامل است. مگر مردم همهی حرفهای خدا را گوش دادند؟ «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مؤمنون/1) «الَّذينَ هُمْ في صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/2) خدا از ما نماز با خشوع میخواهد. حالا چه کسی نمازش با خشوع است؟ به چند درصد راضی باشید. حتی اگر شما با امر به معروف و نهی از منکر یک درصد طرف را در راه میآورید، یک درصد هم یک درصد است. حالا اگر بازاریها کم سود کنند، مشتری را از دست میدهند؟ میگویند از هیچی بهتر است، حالا درست است که کم سود میدهد، ولی… کم نگیرید.
امر به معروف گاهی وقتها کارهای مهمی میکند، دو تا امر به معروف برایتان بگویم که دو پیغمبر را نجات داد. میتوانید بگویید؟ دو تا امر به معروف، دو تا نهی از منکر، دو تا پیغمبر را نجات داد. یکی از خانمها بود، یکی از مردها! نهی از منکر خانمها زن فرعون بود. زن فرعون، وقتی موسی را در جعبه روی دریا دید و گفت: بروید جعبه را بیاورید و جعبه را رفتند گرفتند و آوردند. درب جعبه را باز کردند و دیدند داخل آن یک نوزاد است. ایشان هم تصمیم داشت که هر زنی که پسر زایید، او را بکشند. چون به او گفته بودند که امسال زنی پسر میزاید. که آن پسر حکومت تو را زیر و رو میکند. گفت: پس هر زنی که پسر زایید، بچه را بکشید. فرعون کنار دریا نشسته بود، جعبه را دید. گفت: بروید جعبه را بگیرید، بیاورید. جعبه را گرفتند، دربش را باز کردند و دیدند داخلش یک نوزاد است. مادر موسی زاییده بود، ترسیده بود، خدا به او گفت: این را شیر بده، داخل جعبه بگذار، در آب بینداز. فرعون که بچهها را میکشت، گفت: این را هم بکشیم، فوری این خانم گفت: «لا تَقْتُلُوهُ» (قصص/9) یک نهی از منکر کرد. «لا تَقْتُلُوهُ» نه! این را نکش! ما بچهدار نمیشویم. این هم پیدا نیست که پدر و مادرش چه کسی است، بچه را آب آورده است. اصلاً نگه میداریم بچهی خودمان باشد. ما که بچهدار نمیشویم، «عَسي أَنْ يَنْفَعَنا» عربیهایی که میخوانم قرآن است، شاید ما از همین بچه سود بردیم. «أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَداً» اولادمان باشد. یعنی یک نهی از منکر این خانم کرد، جلوی قتل موسی را گرفت. بعد موسی بزرگ شد و پیغمبر که شد، بنیاسراییل را از شر فرعون نجات داد. نگویید من یک نفر هستم و زن هستم و گاهی یک نهی از منکر یک زن، خیلی کارها انجام میدهد.
مرد هم همینطور است. برادران یوسف گفتند: یوسف را در چاه بیندازیم. یکی از این برادران گفت: «لا تَقْتُلُوا» (یوسف/10) گفتند: او را بکشیم. «اقْتُلُوا يُوسُفَ» (یوسف/9) بکشیم. یکی گفت: نه! «لا تَقْتُلُوا» او را نکشید. لااقل او را در چاه بیندازید. این نکشید او را و در چاه بیندازید، یعنی چه؟ چون کشتن صددرصد میمیرد، در چاه ممکن است از بین برود، ممکن است زنده بماند، یعنی از صددرصد سراغ پنجاه درصد برویم. این خودش یک مسأله است. شما صددرصد جلوی گناه را نمیگیرید. ولی چند درصد…
500 آیه قرآن پتکی است بر سر کسانی که دین را از سیاست جدا میدانند!
نوشته شده توسطرحیمی 11ام آبان, 1394بزرگترین دروغ را سازمان ملل میگوید ما نباید فکر کنیم که شرق یا غرب برای ما برادر میشود.
حجتالاسلام والمسلمین محسن قرائتی در مراسم اختتامیه بیست و سومین دوره و افتتاحیه بیست و چهارمین دوره مسابقات تلویزیونی درسهایی از قرآن که در تالار شیخ صدوق حضرت عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) برگزار شد، اظهار کرد: این مسابقات بیست و چهار سال پیش با همکاری جمعی از فرهنگیان شروع شد و امروز در حدود دو میلیون مخاطب دانشآموزی دارد.
وی در ادامه ضمن محکوم کردن فاجعه منا تصریح کرد: اکنون که ما در مراسم افتتاحیه بیست و چهارمین دوره درسهایی از قرآن شرکت کردهایم نیمی از هموطنانمان در حال تشییع پیکر عزیزان خود در فاجعه منا هستند. خداوند در آیاتی از قرآن میفرماید: کعبه ملک احدی نیست، مثل خورشید که کسی نمیتواند ادعای مالکیت آن را داشته باشد.
وی ادامه داد: خداوند در آیهای دیگر از قرآن فرمود که شما با سایر مردم هیچ فرقی نمیکنید که یک نفر که بخواهد به منا برود و خیابان را برای او ببندند این کار از نظر اسلام هیچ معنایی ندارد.
وی افزود: مکه محل امن الهی است حتی اگر کسی به شما چاقویی زده باشد و یا قتلی انجام داده باشد و به مکه پناه ببرد ما حق نداریم او را در مکه بگیریم. مکه همواره خانه امن الهی است. یکی دیگر از آیات قرآنی که باید به آن توجه کنیم این است که خداوند در قرآن میفرماید تولیت خانه خدا برای فرد و یا قبیلهای نیست. فقط گروههای باتقوا باید تولیت این حرم را به دست بگیرند.
قرائتی ادامه داد: فقط اسراییل از آل سعود راضی است که نتانیاهو از آنها بعد از فاجعه منا تشکر کرد. ما در مسجدالحرام حتی حق نداریم که یک ملخ را هم شکار کنیم و یا بزغالهای را ذبح کنیم و یا گیاهی را بشکنیم. آل سعود بداند که ما نمیگذاریم که این فاجعه آنها کمرنگ و یا نادیده گرفته شود.
وی گفت: ما تازه داریم به محرم نزدیک میشویم یک آشی برای آنها بپزیم که در آن پخته شوند. برخی میگویند یعنی چه که آش بپزیم؟ امام سجاد (علیه السلام) بعد از عاشورا برای بنیامیه همین کار را انجام داد و از خاک تربت امام حسین (علیه السلام) تسبیح ساخت و این تسبیح در بین مردم دست به دست چرخید. همین گونه کارها بود که سبب شد عاشورا تا ابد ماندگار شود.