« مدیریت نماز و روزههای قضا با «جانماز همراه» + دانلود | فردا بروجرد با شمیم عطر نخستین شهید مدافع حرم معطر می شود » |
"أین عمار" گفتی و در خواب بودیم!!
نوشته شده توسطرحیمی 17ام فروردین, 1395پلان اول:
مختار: میخواهم فرماندهی سپاه را در جنگ با زبیریان خود بر عهدیه بگیرم.
کیان: این کار را نکنید امیر
مختار: برای چه؟
کیان: چون وقتی شما وارد عرصه ی نبرد شوید، دشمن میفهمد که ما برای مقابله با او با تمام قوا به میدان آمده ایم و این روحیه آنها را بالا میبرد[و ضعف ما را نشان میدهد]
.
.
.
.
پلان دو:
عمار در میانه های جنگ صفین به شهادت میروسد….
علی علیه اسلام تنها شده….
در میان لشکریان قدم میزند….اشک میریزد و ندا میدهد:«أین عمار؟……أین عمار؟»
عمار کجاست؟
عمار کجاست تا تنهایی علی را در بین این همه حیله و نیرنگ معاویه و عمروعاص از بین ببرد…..تا وقتی عمار بود، با خطبه ها و روشنگری هایش راه را بر گزافه گویی های سپاه نفاق میبست….
اما حالا….
.
.
.
.
.
.
پلان سه:
چند سال قبل حضرت آقا حمله دشمن را اعلام میکنند….
حمله فرهنگی…
ناتو فرهنگی…
شبیخون فرهنگی….
همه را میگوید اما ما فقط نگاه میکنیم…..
.
.
کار به جایی میرسد که ندای«أین عمار» اش به آسمان میرود….اما باز هم فقط نگاه میکنیم
.
حالا خودش یک تنه به میدان میآید…..
حرف های اشتباه همه را بیان میکند و پاسخ میدهد….
برجام دو و سه و چهار……..
دنیای گفتمان……
همه را رد میکند….
ما هم کلی ذوق میکنیم که آقا دارد روشن گری میکند
اما حواسمان نیست
حواسمان نیست که وقتی «ولی» خودش به میدان آمده یعنی دیگر از وجود «عمار» در بین ما ناامید شده…..تنها شده…. خودش یک تنه به جنگ میرود…..
کاش به جای خوشحالی از حرف های این چند روزه ی حضرت آقا، کمی گریه میکردیم که به خاطر بی حالی و بی عرضگی ما و تنها شدن رهبر، دیگر خودش مجبور است جواب اراجیف نااهلان را بدهد….
.
.
.
.
.
.
.
..
…
.
فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه
.
رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه گرفتیم همه
.
ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج
به نقل از :فاطمه حسن زاده(شبکه کوثرنت)
فرم در حال بارگذاری ...