« تصویر واقعی امریکا | انتخابات برای چه کسانی است؟ » |
ابهام در قوه اجتهاد رئیس جمهور
نوشته شده توسطرحیمی 5ام بهمن, 1394نامه جمعیت طلاب انقلاب اسلامی خطاب به فقهای شورای نگهبان؛
- ابهام در قوه اجتهاد رئیس جمهور
- آقای روحانی نه تالیف فقهی دارد،
- نه کرسی درس و نه تاییدیه اجتهاد
«جامعه ما در دوسال اخیر شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددی از ایشان بوده كه به صراحت با مباني ديني و فقهي منافات دارد…»
جمعیت طلاب انقلاب اسلامی در نامهای به فقهای شوراینگهبان خواستار بررسی اجتهاد حسن روحانی شد.
در این نامه آمده است که علیرغم اینکه حضور در دورههای قبلی مجلس خبرگان به معنای تایید اجتهاد افراد است، اما ممکن است «با مرور زمان به علل مختلفی نظیر دوری از فضای درس و بحث، تغییر نگرش در افکار و… ملکه اجتهاد زائل شده يا تضعيف گردد».
از سوی دیگر در «سوابق سياسي و اجرايي ايشان منصبي كه لازمه آن اجتهاد باشد موجود نيست» و در سابقه علمیاش هم «هیچ گونه تأییدیهای دال بر اجتهاد» وجود ندارد. همچنین «کرسی درس و بحث یا تالیفی فقهی و اصولی از ایشان که مورد بررسی اهل خبره قرار گیرد» هم وجود ندارد. جمعیت طلاب انقلاب اسلامی با توجه به این مسائل از فقهای شوراینگهبان درخواستکردهاندبا بررسی مجدد «وجود شرط اجتهاد در ایشان مجدداً احراز شود.»
متن کامل این نامه به شرح زیر است:
باسمه تعالی
محضر مبارک فقهای محترم شورای نگهبان (دامت توفیقاتهم)
سلام علیکم ورحمة الله
طبق قانون یکی از شرایط حضور در مجلس خبرگان رهبری داشتن ملکه اجتهاد است. همانگونه که مستحضر می باشید، در بدو امر ممکن است شخصی دارای این ملکه باشد اما با مرور زمان به علل مختلفی نظیر دوری از فضای درس و بحث، تغییر نگرش در افکار و… ملکه اجتهاد زائل شده يا تضعيف گردد. در اين صورت چنین شخصی دیگر متلبس به آن ملكه نيست نمي توان او را حقیقتاً مجتهد ناميد. شرایط دیگر مانند عدالت و التزام به قانون اساسی نیز همین گونه است.
در انتخابات پیشرو، شورای محترم نگهبان اعلام نموده است کسانی که در دوره قبل عضو مجلس خبرگان بودهاند و یا کسانی که در منصبی بودهاند که لازمه آن اجتهاد است و اين امر مورد تایید امام یا رهبری بوده نیاز به امتحان ندارند و اجتهادشان محرز است. به نظر میرسد این مسأله نیاز به تجدید نظر داشته و نمی توان آن را به طور عام و مطلق بیان کرد؛ بلکه باید راهی برای تقیید آن باز نمود.
به عنوان نمونه جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی که در دورههای قبل خبرگان حضور داشته اند، امروز برای شورای نگهبان مجتهد تلقی میشود.
در حالي كه
اولا؛ در سوابق سياسي و اجرايي ايشان منصبي كه لازمه آن اجتهاد باشد موجود نيست.
ثانيا؛ در سابقه علمی وی هیچ گونه تأییدیهای دال بر اجتهاد ایشان وجود ندارد.
ثالثا؛ کرسی درس و بحث یا تالیفی فقهی و اصولی از ایشان که مورد بررسی اهل خبره قرار گیرد تا اجتهاد ایشان مشخص شود یافت نشده است.
>افزون بر اين، با فرض تسلّم اجتهاد سابق ایشان، به نظر ميرسد امروز بايد نسبت به تبحّر وی در استنباط و تفقه به ديده تردید نگريست. جامعه ما در دوسال اخیر شاهد اظهار نظرات و اعلام مواضع متعددی از ایشان بوده كه به صراحت با مباني ديني و فقهي منافات دارد، یا دست کم قدرت و مهارت استنباط عالمانه ایشان از منابع دین را با تردید جدی مواجه کرده است.
مواضع ناصحیح و نظرات ناپخته ایشان که در زمان خود با واکنش های شدید علما و مراجع و فقهای عظام و حتی رهبر معظم انقلاب مواجه شده است، اين ظن قوي را ایجاد می کند که به سبب حضور متوالی در مناصب سیاسی و خدمتگزاری اجرایی و دوری از فضای درس و بحث حوزوی، معلومات ایشان غبار گرفته و به فراموشی گراییده و ملکه اجتهاد ایشان زائل شده است. این ظن قوي –اگر گفته نشود یقین- جایی برای استصحاب بقای ملکه اجتهاد در ایشان باقی نگذاشته است.
در ذيل به برخی مواضع ایشان در سالهاي اخیر اشاره میشود تا آشکار گردد این گونه سخنان از لسان یک طلبه فاضل هم خارج نمیشود، چه رسد به یک مجتهد و فقیه!
مستحضرید که فعل معصوم به عنوان یکی از منابع فقهی مورد اتفاق و فقها و مستند مجتهدان در بسیاری از احکام شرعی است. در دو مورد به طور مشخص جناب آقای حجة الاسلام دکتر حسن روحانی برداشتهای خلاف مبانی اصولی و استنباطهای بعیدی از دو واقعه تاریخی به عنوان فعل معصوم ارائه داده اند.
اول: ایشان فرمودند: «درس و پيام امام حسين علیه السلام درس برادري، وحدت، گذشت و قبول توبه از يکديگر است و درس کربلا هم درس تعامل سازنده و مذاکره در چارچوب منطق و موازين ميباشد. در شب تاسوعا امام حسين علیه السلام خيمهاي برپا کرد و عمر سعد را به مذاکره دعوت نمود؛ امامي که آگاه است که فردا او و يارانش توسط همين عمر بن سعد و ياران نادانش به شهادت خواهند رسيد، اما خواست که با دنيا اتمام حجت کند و از همينرو در آن شب، ساعتها با عمر سعد مذاکره کرد، تا نتيجه رويارويي آنان به جنگ ختم نشود.» ۳۰/۷/۹۳
این سخنان غیر منطقی و خلاف موازین اجتهادی که با واکنش ائمه جمعه و علما واقع شد، بعدها توسط رهبر معظم انقلاب نیز مورد نقد و اعتراض قرار گرفت. معظّم له با استفهام توبیخی تصریح کردند: «یک عدّهای در قضیّهی مذاکره و مسئلهی مذاکره سهلانگاری میکنند، سهلاندیشی میکنند، مطلب را درست نمیفهمند. عمق مسائل را نمیفهند. وقتی صحبت مذاکره میشود، میگویند آقا شما چرا با مذاکرهی با آمریکا مخالفت میکنید؟ خب امیرالمؤمنین هم مذاکره کرد با فلانکس، امام حسین هم مذاکره [کرد]. خب اینها نشاندهندهی سهلاندیشی است، نشاندهندهی نرسیدن به عمق مسئله است. اینجور نمیشود مسائل کشور را تحلیل کرد؛ با این نگاه عامیانه و سادهاندیشانه نمیشود به مصالح کشور رسید.
اوّلاً امیرالمؤمنین که با زبیر یا امام حسین که با ابنسعد حرف میزند، او را نصیحت میکند؛ بحث مذاکرهی به معنای امروزی نیست؛ مذاکرهی امروزی یعنی معامله، یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر. امیرالمؤمنین با زبیر معامله میکرد که یک چیزی بده، یک چیزی بگیر؟ امام حسین با ابنسعد معامله میکرد که یک چیزی بده یا یک چیزی بگیر؟ [هدف] این بود؟ تاریخ را اینجور میفهمید؟ زندگی ائمّه را اینجور تحلیل میکنید؟» ۱۵/۷/۹۴
دوم: ایشان اخیرا در جمع استانداران بیان داشتند: «امیرالمؤمنین مشاهده کردند که در فارس شلوغ است و کسی نمیتواند اداره کند و سیاستمدار پختهای را و برخی مواقعی تا حدی قابل قبول بود زیادبن ابیه را استاندار فارس کرد که وی پدر عبیداللهبن زیاد بود، اما الان دولت یک همچنین فردی را قرار دهد، چه میشود؟ حالا آن امیرالمؤمنین با آن عظمت، بضاعت و مقام و سیاست است ما کجا و او کجا؟ ما باید خاک پایش را توتیای چشم کنیم». این در حالی است که مورخان اسلام اتفاق دارند زیاد بن ابیه در دوران استانداری بر فارس یکی از افراد وفادار به نظام علوی بوده است.
صرف نظر از این دو مورد که به وضوح نشان دهنده عدم دقت فقهی اصولی ایشان و فقدان عمق لازم برای اجتهاد است، اظهار نظرهای معروف دیگری هم از ایشان منتشر شده که نمایانگر برخورد سطحی ایشان با دیدگاههای فقهی است. مثلاً:
- هیچکس در ممیزی، بالاتر از وجدان افکار عمومی نیست؛ آنها میدانند به استقبال چه کتابی بروند و چه کتابی را در انزوا قرار دهند. صاحبان فرهنگ ما نیاز به ارشاد و گشت ارشاد ندارند.
- تقسیم هنرمندان به هنرمندان ارزشی و غیر ارزشی بی معناست.
- حکومت وظیفه ندارد مردم را با اجبار و شلاق به بهشت ببرد.
- پلیس وظیفهاش اجری قانون است نه اجرای اسلام.
با توجه به مطالب فوق الذکر امروز اجتهاد جناب آقای حجت الاسلام دکتر حسن روحانی با تردید جدی مواجه است. لذا مستدعی است برای حفظ جایگاه مجلس خبرگان ترتیبی اتخاذ فرمایید که وجود شرط اجتهاد در ایشان مجدداً احراز شود.
وفّقنا الله وإیّاکم لمرضاته
والسلام علیکم و رحمة الله
جمعیت طلاب انقلاب اسلامی
منبع: سرویس سیاسی جام نیـوز،
فرم در حال بارگذاری ...