مرحوم میرزا اسماعیل دولابی می فرمود:
اگر کسی دیر خداوند را ملاقات کرد در خودش عیب نیابد. اگر کسی در بیست سالگی ملاقات کرد شاید رشدش زیاد نباشد. آنان که چهل سال و پنجاه سال ریاضت کشیدهاند بلندترند. هر کس با ادبتر است ممکن است دیرتر ملاقات کند اما شهرش بلند است.
ناراحت نشوید. نگویید بیست سالهها خدا را ملاقات کردند، ما شصت یا هفتاد سال سن داریم هنوز هیچ خبری نیست. اصلاً پکر نشوید. در راه سیر و سلوک هر کسی دیرتر ملحق شود بالاتر است. حساب معصومین علیهم السلام که در شکم مادر وصل بودند از بقیه جداست. در میان پیروان آنها هر کس دیرتر ملاقات کند، کاملتر است زود رسیدن خیلی هم خوب نیست.
اهل علم این قاعده را ندارند و نمیدانند. تصوّر میکنند هر که زودتر ملاقات کرد و واصل شد و گفت من رَستم و من شدم، همه آسمانها را طی کرده است. چنین کسی گرم شده است، نرم شده است، رفته است. اما یک درجه کلاسش تغییر کرده است. هنوز کلاسها بعد و امتحانهای دیگر در پیش دارد.
هر کلاسی مناسب خودش امتحانی دارد. ده سال، بیست سال، پنج سال در آنجا طاقت میآورد. تمام که شد امتحانش میکنند. اگر قبول شد باز یک درجه میدهند و یک کلاس بالاتر میرود. ما، ده بیست بار به دنیا آمدیم. لباس تن کردیم به مسجد رفتیم. در میان مقدّسین نماز خواندیم. حمد و سوره قشنگی هم پدر یادمان داد. باز آمدیم اهل سلوک شدیم. با عرفان و عاشقین و درویشان نشستیم. یا حقّ و یا علی و یا حسن و یا حسین علیهم السلام گفتیم. باز ما را از خانقاه هم بیرون انداختند. باز از نو جبّه را در مسجد پهن کردیم. چند بار مسجد چند بار خانقاه. این اواخر گفتیم آیا پس ما جایی نداریم؟ گفتند چرا در خانقاه ما یک جایی هست برای آنانی که پیر شدهاند، چند روزی آنجا باش تا بمیری و دفنت کنند. آنجا خودش برای خودش میزند و ذکر میگوید. مثل آن پیر مردی که دیگر بازار نداشت و رفت در قبرستان برای مردهها ساز زد.
همه به قبرستان میروند. میگویند ما چند وقت در میان آنها که بیدارند و زنده هستند خواندیم. دیگر میان آنها مشتری نداریم. آمدهایم اینجا برای مردهها میخوانیم. این را در شب عاشورا و شب قدر دیدم. یک شب برای مردهها زد و چقدر قشنگ زد. مومنین هم همینطورند. هر وقت از دنیا اذیّت شدید و شما را بیرون انداختند سری به قبرستان بزنید. شما نمیخواهد برایشان ساز بزنید یا دعا بخوانید. یک دمی بنشین، دو سه فقره شعر هم اگر یادت آمد برایشان بخوان.
کتاب طوبای محبّت – ص 128- مجالس حاج محمّد اسماعیل دولابی(ره)