« نرم افزار اندروید ذکرها و لحظه ها | بيشترين دعای حضرت رسول صلّي الله عليه و آله و سلّم به نقل از جناب اُمّ سلمه » |
اصلی ترین حوزه تبلیغ برای مبلغان خواهر، نهاد خانواده است.
نوشته شده توسطرحیمی 25ام اسفند, 1394دکتر هاشمیان: از ضرورت های کنونی، ساماندهی حوزه تبلیغ خواهران و زنان است. در تمشیت امور مجالس زنان و جلسه های خانگی هیچ مدیریت و نظمی به چشم نمی خورد. مسئله ما این است که برای راهبری درست تبلیغ دینی چه کار باید کرد؟
برای پاسخ به این پرسش یک فرآیند و پروژه ای را در نظر گرفتیم که گام اول آن، همانند رویکرد افرادی همچون «وبر» در علوم اجتماعی ساختن یک تیپ ایده آل اجتماعی برای تحلیل یک مسئله اجتماعی است. در این مدل بر مبنای آن تیپ ایده آل، سراغ جامعه و سیستم اجتماعی رفته و سپس دست به مقایسه و تحلیل می زنند. تیپ ایده آل ما در اینجا، الگوی مبلغ زن مطلوب است که باید آن را بسازیم؛ در گام دوم می بایست گونه شناسی کرده و مبلغین موجود را بشناسیم و با آن الگوی مطلوب مقایسه کرده و نشان دهیم که چه فاصله ای داریم. در گام سوم که گام سیاست گذاری است، تحلیل کنیم که چه سیاست هایی داریم و آن ها را نقد و ارزیابی کنیم. در پایان نیز لازم است بررسی کنیم که در خصوص فاصله بین مبلغین موجود و تیپ ایده آل، در سطوح آموزش، جذب و اعزام و… چه کارهایی را بایستی انجام دهیم.
بدین منظور گام اول( الگوی مبلغ زن مطلوب) را به چهار محور تقسیم کرده ایم.
1. بایسته های اخلاقی و فردی این زن مبلغ چیست؟
2. جامعه هدف آن کدام است؟
3. میدان تبلیغی فراروی مبلغ چیست و چه عرصه هایی را باید مد نظر قرار دهد؟
4. شیوه های تبلیغی چیست و مبلغ زن باید از چه روش هایی استفاده کند؟
برای رسیدن به این الگو، استراتژی هایی را مطرح کرده ایم. استراتژی اول این بود که فرض کنیم یک سری خصوصیات مشترک بین مبلغین زن و مرد، مشترک است. این خصوصیات را از منابع در اختیار احصا کنیم و سپس خصوصیات جنسیتی زنان را بررسی کرده و بر مبنای آن ها اگر ویژگی های جدیدی بدست آمد با کلیات، جمع جبری کرده و ارائه بدهیم. استراتژی دوم این است که تبلیغ را جنسیتی ببینیم و نگاه دو قطبی داشته باشیم. بگوییم زن باید در این قسمت قرار بگیرد و این سهم از تبلیغ را دارا باشد و استراتژی سوم یک نگاه ترکیبی است که در برخی موارد مشترک می باشد و در برخی موارد دو قطبی است.
در این چارچوب، مطالعه اسنادی ما تکمیل شده است. یعنی ما منابع دینی اعم از قرآن، تفاسیر و تا حدی روایات را احصا کردیم و تلاش کرده ایم روشمند اقدام نماییم؛ از نظریه گرند تئوری(تئوری داده بنیاد) بهره برده ایم و انسجام روشی داشته ایم. البته به این نتیجه رسیدیم که این کافی نیست و برای آن تیپ ایده آل، یک مرحله دیگر باید صورت پذیرد و آن زمانمند و مکانمند شدن به تناسب است.
پرسش ما این است که اصل مساله تبلیغ جنسیت بردار است یا نه؟ ما بر این باوریم که فراتر از مخاطب، عرصه ها و شیوه های تبلیغ نیز می تواند جنسیت بردار باشد. نظر شما در خصوص این محور سازی ها چهارگانه در خصوص مبلغ زن چیست؟
استاد زیبایی نژاد: بحث مهم ما غفلت از مطالعات اجتماعی در فرآیند برنامه ریزی های راهبردی است. کارشناسان برنامه ریزی می نشینند اسناد بالادستی را بررسی می کنند و فقط حرف های زیبا و قلمبه می زنند و درگیر با اصل مساله نمی شوند. یا این که اصلا به موضوع آگاه نیستند و یا این که از درگیری با خود مساله نگران هستند. چون گاهی اگر مساله ای را مطرح و موشکافی کنند و با مساله درگیر شوند، لازم است ریل گذاری هایشان را تغییر بدهند. این که در برخی موارد باید بگوییم جامعه به سمتی متحول می شود که این تحولات تبعات و آثار سهمگینی را بر حوزه تبلیغ دارد، پر هزینه است و اینها ترس از هزینه دادن ها دارند.
تحولات عصر جدید و تاثیر آن بر حوزه تبلیغ
روز به روز، طلاب ما اتصال خود با جامعه را از دست می دهند. به نظر بنده نیاز به یک دسته مطالعات میدانی داریم که تحولات کلی عصر جدید و تاثیر آن بر حوزه تبلیغ را به ما نشان بدهد. خواندن مجلدات کتاب عصر اطلاعات اثر کاستلز به عنوان یکی از منابع مفید می تواند نشان دهد که در عصر جدید و رسانه ای شدن چه تحولات معنایی رخ می دهد و چه تغییراتی در روحیات پدید می آید. یعنی با یک انسان جدید مواجه می شویم. به تعبیر کتاب «عشق سیال» اثر زیگموند باومن ما در عصر پست مدرن وارد عصر هویت های سیال می شویم که بالاترین مشخصه این عصر، عدم پایداری می باشد. این انسان هر لحظه در وضعیت خاصی است؛ دیروز طرفدار یک عقیده بود و امروز طرفدار عقیده ای دیگر است. انسان جدید با لحظه شناخته می شود و با تحولات جوهری و ذاتی لحظه به لحظه در مخاطبان امروزی روبرو هستیم.
انسان جدید دارای هویت چهل تیکه شده است و از هر جهان معنایی بدون این که احساس تنافر کند بخشی را اقتباس کرده است. مثلا گاهی در مترو مشاهده می شود خانم هایی با آرایش ها و طرز پوشش عجیبی که از وضع ظاهری آن ها هیچ ارتباطی با مذهب ندارد، تسبیح ذکر می فرستند و زیارت عاشورا می خوانند و قرآن قرائت می کنند. برخی از این افراد ماهواره نگاه می کنند، مشروبات الکی استعمال می کنند و مسجد هم می روند. این اتفاقی است که در این دوره رخ داده که تضاد و اجزای متنافر را درون خود جمع کرده است.
ویژگی دوم انسان جدید ویژگی رسانه ای شدن افراد می باشد که منجر به تحول بزرگی می شود؛ تحول بزرگی که ما را با یک واقعیت مجازی روبرو می کند. شی در واقعیت، در نفس الامر خودش متفاوت می گردد. واقعیت مجازی، آن چیزی است که از هویت شی در جامعه بدست می آید و آن واقعیت، این تصویر موجود نمی باشد و این تصویر، بازنمایی شده آن واقعیت است. بطور مثال تصویری که کودک قدیم از پدرش داشت شامل یک تصویر زنده بود که از خود پدر در ذهنش ساخته شده بود و تصویر دیگر(تصویر مجازی) از گفته های مادر در مواقعی که مادر با کودک خود مشکل پیدا می کرد، شکل می گرفت؛ مادر از صلابت و اقتدار پدر تصویری در ذهن کودک می ساخت که بر پایه آن، کودک بدون این که از پدر رفتار صلابت آمیزی دیده باشد، از وی حساب می برد.
در عصر رسانه ای شدن، این بازنمایی شدن ها بسیار زیاد شده و جایگاه مهمی پیدا کرده است. فرزندان تصویر بازنمایی شده از پدر امروزی را از سریال های 90 قسمتی تلویزیون مثل چهارخانه دریافت می کنند که موجودی بی خاصیت، حاشیه نشین و لوده می باشد. این تصویر در عینیت نیز تاثیر می گذارد. این پدری که رسانه ها ریش آن را تراشیده اند و اقتداری ندارد، چگونه در بحث حجاب و عفاف برای دخترش خط مشی تعیین کند؟
انسان رسانه ای شده در معنای جدید، انسانی است که با تکثرات تعریف می شود. در گذشته و عصر مشروطه بدلیل پایین بودن سطح سواد بانوان، در مجالس خانگی به کسب دانش و مهارت های اجتماعی می پرداختند. در عصر رسانه این مرجعیت مجالس مذهبی بهم خورد. در عصر جدید و در ایام مبارزه و پیروزی انقلاب به فهم اشتباهی رسیدیم که هرچه فساد در جامعه است مربوط به نظام شاهنشاهی می باشد و با آمدن نظام جمهوری اسلامی تمامی این مشکلات برطرف می شود. ایده دولت خدا خواهی را تقویت و به جامعه تزریق کردیم و چنین ذهنیت سازی شد که دولت مسئول تمامی تحولات مثبت و منفی در جامعه است. اتفاقا علت اصلی ایجاد انقلاب، شبکه روحانیت و شبکه اتصال مردم به روحانیت بود؛ بعد از انقلاب این شبکه به نفع «دولت» تضعیف شد. تصویر ذهنی ما از دولت، حاکمیت رسول الله(ص) و ولی فقیه بود اما واقعیت مفهوم دولت چیز دیگری است و پدیده ای مدرن است که با ذهنیت دینی ما کاملا متفاوت می باشد. به اجبار می خواهیم این مفهوم را به دین ربط بدهیم. بقول وبر دولت های مدرن آمده اند تا کلیسا را به زمین بزنند و این دولت ها، ابزار زمین زدن دین می باشند. ما از دولت مدرن که ابزار زمین زدن دین است انتظار ابزار تدین داشته و وجه ایرانی بودن را نیز به این دولت اضافه کرده و انتظار داریم که وزارت ارشاد فرهنگ دینی مردم را درست کند. ایده دولت خداخواهی در اندیشه مراجع بزرگ ما نیز می باشد. حوزه مکلف و مسئول فرهنگ دینی می باشد ولی هر وقت با کارگزار و مسئول دولتی مواجهه می کند مطالبه گر می شود. ایده این که دولت همه کاره است و ما مسئولیتی نداریم در عرصه فرهنگ دینی ما نیز رخنه کرده و دیده می شود.
در جامعه ما تحولات عصر پست مدرن، تحولات معنایی بعد از انقلاب و الگوهای توسعه به روند دنیایی شدن در جامعه دامن زده است؛ نسل جدید در فضای رسانه ای نسلی بی حوصله است.
تفاوت عصر کتاب با عصر جدید تلویزیون این است که افراد در صورتی که مطلبی را متوجه نشده باشند به قبل رجوع می کنند و از میان کتاب و متون آن را دوباره مطالعه می کنند؛ در صورتی که در عصر تلویزیون و دوران جدید، افراد به دنبال تصویر می دوند و هیچ بازگشتی نیست و هرچه آموختند همان می باشد و این موضوع سبب کم شدن حوصله یادگیری افراد شده است. کم حوصله بودن و ارتباط با مراجع کثیر از جمله ویژگی های افراد در جامعه و عصر جدید می باشد.
الزامی که در این فضای جدید رسانه ای برای ما پیش می آید تغییر و ایجاد فضای جدید تبلیغی است. عدم ثبات از دیگر ویژگی های انسان امروزی است. امروزه انسان جدید از لحظه و ثانیه بعدی خود بی خبر می باشد و نهایت هنر وی این است که برای لحظه می تواند تصمیم بگیرد و آثار خود را برجای می گذارد. برای فردای خود تعهدی نمی دهد و در لحظه زندگی می کند.
ما با یک عقلانیت جدیدی که در حال شکل گیری می باشد روبرو هستیم که در فقه نیز تاثیر و ربط داشته است. بطور مثال اسراف، مصرف مازاد نیاز است و مقصود از آن مصرفی است که عقلانیت پشت آن نیست. در جامعه جدید عقلانیت جدید تعریف می شود و اسراف منطق پیدا کرده است. تنوع و تعویض کالا در جامعه رواج یافته و به قول برخی از دانش وران، مصرف هویت ساز شده است. به عبارت دیگر اسراف معنای متفاوتی پیدا کرده است؛ این منطق انسان جدید است. در این فضا که مصرف هویت را تعریف می کند، انسان به فرهنگ و حتی مبلغ هم به عنوان یک شی مصرفی نگاه می کند. مخاطب برای هدایت شدن نمی آید بلکه برای مصرف می آید و بالعکس آن هم گاهی مبلغین صرفا برای تبلیغ خدا و پیغمبر تبلیغ نمی کنند بلکه برای کسب موقعیت اجتماعی و درآمد این کار را انجام می دهند.
باید به یک تصویر واقعی از انسان، جامعه، فضای ارتباطی و حتی مبلغ و روحانیت جدید دست یابیم. این که روحانیت هم یک مقوله تاریخی است. برخی از مناسبات موبدان زرتشتی، قجری، بومی و اسلامی نیز در همین حوزه علمیه نیز وجود دارد و این که من نوعی فقط بر اساس مناسبات دینی سخن می گویم، قابل خدشه است. مخصوصا تحولات بزرگی که بعد از انقلاب و از زمان بروکراتیک شدن حوزه در عرصه های پژوهش، آموزش و تبلیغ رخ داده است و متاسفانه مورد مطالعه قرار نگرفته است.
این اتصال باریکی که برخی از افراد جدید امروزی به دین دارند نباید پاره شود. اگر به مسائلی همچون حجاب و.. در خصوص جوانان گیر بدهیم و این جوان بدلیل سختی های پیش آمده دینش را عوض کند چه باید کرد؟ جوانان امروزی جامعه بسیار پوست کاغذی و شکننده ای است. باید در تبلیغ این جوانان بسیار محتاطانه عمل کرد. گاهی این جوانان برای ازدواج با دختری از یک دین دیگر و همچنین گرفتن اقامت یک کشور خارجی دین خود را تغییر می دهند.
ما باید در امر تبلیغ ساختار شکنی کنیم؛ تبلیغ فقط منبر و خطابه خوانی نیست
دکتر هاشمیان: ویژگی های تکوینی زنانه چه تاثیری بر زنان به مثابه مبلغان، مخاطبین تبلیغ و موضوع تبلیغ دارد؟ زن نه به دلیل ویژگی های جنسیتی بلکه به دلیل کارکردها و موارد مورد انتظار از یک زن بر مخاطبان چه تاثیری دارد؟
استاد زیبایی نژاد: بطور مثال در حوزه های علمیه و در پذیرش سطح دو حوزه 100 طلبه را می پذیریم، تقریبا 80 درصد این افراد ادامه تحصیل نمی دهند و در سطح بالاتر نیز فقط 5 الی 6 نفر از آن جمعیت سطح چهار را می گذرانند. اهدافی همچون تبلیغ دینی، تدریس در سطح دبیرستان ها و … از جمله اهدافی است که برای طلاب سطح دو تعریف کرده ایم که در عمل به همین اهدف هم نمی رسیم و آن ها برای بدست آوردن مهارت های لازم، باید یک دوره دیگر را سپری کنند؛ چرا که سیستم، آن ها را برای تبلیغ عمومی تربیت نکرده است.
ما قدر متیقن هایی در عرصه تبلیغ داریم؛ هر طلبه ای مخصوصا بانوان طلبه، یک عرصه تبلیغی اجتناب ناپذیر دارد که خانواده خود اوست. بانوان مبلغه حرفه ای وقتی در خانواده بررسی می شوند، رضایت شوهر و بچه خود را نداشته و در مناسبات طایفه ای هم بسیار کم رنگ و ضعیف بوده اند. به طور فرض اگر 100 هزار نفر طلبه خانم داشته باشیم، هر کدام از این افراد تقریبا با 50 نفر در ارتباط هستند. این مبلغین خانم در شبکه های خانوادگی که با حلقه اول (همسر، پدر و مادر و فرزند و نوه و.. ) و حلقه دوم (خاله، عمو، دایی و..) و نیز حلقه سوم (دختر خاله، پسرعمو و..) در ارتباط هستند، موفق عمل نمی کنند؛ چون آن ها تصویر کلیشه ای از تبلیغ دارند. ما باید در تبلیغ ساختار شکنی کنیم؛ تبلیغ فقط منبر و خطابه خوانی نیست. بنظر می رسد متناسب با فضای جدید، نیاز به ساختارشکنی در تبلیغ سنتی داریم. منظور این نیست که تریبون های سنتی را کنار بگذاریم؛ اتفاقا این تریبون ها بخشی از مخاطبین ما را جذب می کنند و باید با نگاه عملگرایانه به بررسی بخش های تاثیرگذار بپردازیم.
بطور مثال در زلزله ای که در استان فارس در سال 52 در زمان شاهنشاهی اتفاق افتاد، دولت اقدامات اورژانسی در این خصوص نداشت. روحانیت فارس و آقای محلاتی با کمک مردم به عنوان عالمان دین سر صحنه رفته و سازماندهی مردم را انجام دادند. همینطور در زلزله طبس در سال 56 که آقایان خزعلی و دیگران برای کمک به افراد زلزله زده از دو دست لباس خود یکی را برای کمک به افراد زلزله زده میفروشد و این امر را برای تحریک مردم انجام می دهد که آن ها را به این میدان دعوت کند. در سال 82 نیز در نظام جمهوری اسلامی زلزله ای در بم آمده است که دولت را همه کاره می دانند؛ 44 گروه فمنیستی، آلمانی ها و دیگران حضور داشتند ولی اثر چندانی از حوزه های علمیه و مبلغان نبود و یا لااقل بازتاب مناسبی از حضور آن ها ارائه نشد. این مبلغین زن کجا هستند که در ابتدای حادثه برای بچه های بی سرپرست مادری کنند؟ حداقل در کنار این مردم قرار بگیرند و غمخواری کنند؛ تبلیغ یعنی این موارد و فقط منبر رفتن نیست.
تحول در عرصه تاثیرگذاری تبلیغی متناسب با فضای ارتباطی و اجتماعی است
عرصه تاثیرگذاری تبلیغی متناسب با فضای ارتباطی و اجتماعی در حال تحول است. انسان جدید به دلیل این که ویژگی های عاطفی و حساسیت های بصری او بیشتر از عقلانیتش در فضای رسانه ای رشد کرده است و به اصطلاح عقل او در چشم اوست و در لحظه زندگی می کند، باید دید چگونه این آموزه های دینی را به این فرد آموزش بدهیم.
گاهی در برخورد با این انسان جدید بی حوصله، فرصت زیادی برای القای آموزه های دینی نداریم و باید از روش تلنگر زدن و جرقه انفجاری استفاده کنیم. در گام اول باید بدانیم با این انسان لحظه ای که به مبلغ نگاه مصرفی دارد، چگونه ارتباط برقرار کرد و در گام بعدی ایجاد فضاهای پایدار برای تبلیغ است. تبلیغ موثر، تبلیغی است که در فضای ثابت صورت بگیرد. اتفاقی که قبل از انقلاب در مدارس و انجمن های اسلامی شکل گرفت. معلم پرورشی در زمان ما با دانش آموزان مباحثه می کرد و با برخی که از نظر او دارای استعداد بودند بصورت ویژه کار می کرد و در آن ها احساس خاص بودن و هویت جدید شکل می گرفت. شکل دادن هویت جدید برای جوانان امری ضروری است.
استفاده از ظرفیت مکتب اهل بیت عصمت و طهارت(ع) در هدایت جامعه
فرزندان ما از زمان کودکی باید اهل هیأت باشند. هیأت در واقع اتصال ثابت و ماندگار تحت عَلَم امام حسین(ع) است. ظرفیت اسلام شریعتی به اندازه عَلَم امام حسین(ع) نیست و باید اسلام شریعتی غایت ما باشد نه عَلَم ما. اسلام شریعتی هزینه زیادی دارد و بسیار مشکل است و در قدم اول، افراد تمایل به آمدن به سمت آن را ندارند؛ این که مرتب بگوییم نمازت را بخوان، خمست را بپرداز، زکاتت را بده، افراد را از این اسلام زده می کند،؛ ولی عَلَم اهل بیت(ع) دارای مقبولیت زیادی است و همین حب و علاقه، فرد را به سمت دین هدایت می کند.
ظرفیت هایی که مراسم اربعین دارد، ظرفیت های بسیار زیاد و ارزشمندی است که می توان از آن به خوبی استفاده کرد؛ در اربعین حسینی اقشار مختلف حتی هنرمندان که شاید این قشر اهل دین شریعتی نباشند، به دنبال عَلَم ولایت آمده و هدایت می شوند. بیشترین ظرفیتی که در جامعه، بیش از روحانیت و خود دین است، ظرفیت عَلَم امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) است؛ اگر عَلَم امام حسین(ع) نبود خیلی از افراد به سمت اسلام شریعتی نمی آمدند.
تاثیر ویژگی های تکوینی زنانه در امر تبلیغ
در بحث جنسیتی، می دانیم ویژگی های تکوینی زنانه، انعطاف پذیرتر از مردان است و این مطلب در روایات ما نیز آمده است. در جامعه امروزی چه زنان و چه مردان احساسیتر شده اند که البته این احساسیتر شدن در زنان بیشتر است. امروز در جامعه، شاهد هستیم که تصمیمات زنانهتر شده و نوع ارتباطات با محوریت زنان است. غربی ها می گویند تحول در وضعیت زنان پس از سال 1960 به دنبال تحول در وضعیت مردان اتفاق افتاد و هر دو تحت تاثیر تحولات جهان جدید بوده است.
ساختار و ویژگی زنانه، ساختاری است که انعطاف در ذات آن بیشتر است؛ وقتی احساسیتر باشد از ادبیات احساسی هم بهره بیشتری دارد. بطور مثال وقتی مشاجره ای بین زوجین صورت می گیرد، بدلیل احساسی بودن زنان، نتیجه منطقی به دست نمی آید یا مثلا در جنگ، هنگامی که سختی بر افراد وارد می شود، اگر مردان به اسلام دشنام بدهند مجازات می شوند در صورتی که این در خصوص زنان اعمال نمی شود و این به دلیل جنس لطیف و شکننده بودن آن هاست.
دکتر هاشمیان: در تبلیغ برای بانوان، ما با مخاطبی مواجه هستیم که انعطاف پذیر و حساس است. تاثیر این موجود حساس بر امر تبلیغ چیست و سیاست تبلیغی ما در مواجه با این مخاطب خاص چگونه باید باشد؟
استاد زیبایی نژاد: سوالی که در اینجا پیش می آید این است که چه آموزه های تبلیغی از ناحیه زنان بر آنان موثر است و چه آموزه های تبلیغی باید توسط مردان انجام شود. برخی افراد صرفا از منظر حجاب و عفاف به این موضوع نگاه می کنند که بهتر است زنان برای زنان و مردان برای مردان تبلیغ کنند؛ بنظر بنده این تفکیک کلی در این امر جواب نمی دهد.
ما نیاز به یک سری جلسات بارش فکری داریم که در آن حتی حرف هایی که قبول نداریم را عنوان کنیم و در این بارش فکری و نکاتی که بیان شده، به ایده های مفیدی دست یابیم که بتوانیم آن ها را ارتقا داده و پرورش دهیم. در اینجا مانند کارهای ایلیچ عنوان می کنیم که چرا باید زن مبلغ شود؟ آیا زن صلاحیت مبلغ شدن دارد یا خیر؟ در روایات آمده است که اگر زنان امر به معروف و نهی از منکر کردند، قبول نکنید تا این که طمع منکر نکنند. احتمال بدبینانه این است که زن در عرصه مدیریت تبلیغی و فرهنگی نباید وارد شود، چون به دلیل تحت تاثیر بودن به بیراهه می رود. بطور مثال اگر زنی به همسرش تذکر می دهد که به زن نامحرم نگاه نکن، اما موارد دیگر مغایر با دین که همسرش انجام می دهد را به او تذکر نمی دهد، این بخاطر خود فعل مغایر با دین نیست، بلکه به دلیل حساسیت زن و حسادت زنانه اوست. این ابداع احتمال ممکن است واقعی نباشد ولی ما به این ابداع احتمالات برای پرورش بحث نیاز داریم تا باب بحث وگفتگو باز شود.
بطور مثال، مشاور خوب مشاوری است که بتواند خود را از طرفین دعوا جدا کند، ولی زن بدلیل حس غمخواری که در وجودش دارد در قاعده بازی طرفین، وارد جریان شده و سمت فرد مظلوم را می گیرد و به ماجرا متصل می شود.
در کتابی که توسط آلن و باربارا پیس نگاشته شده، یکی از تفاوت های میان زنان و مردان را گردش خون در نیمکره سمت چپ که مختص ریاضیات و نیمکره سمت راست که مربوط به احساسات است، عنوان می کند. در یک پژوهش تعدادی مسائل ریاضی را به دو گروه پسر و دختر داده و در حین حل این مسائل متوجه می شوند که جریان خون در نیمکره ریاضیات مردان در گردش است ولی در زنان این گردش خون در دو نیمکره انجام می شود. نتیجه این پژوهش ها نشان می دهد که زنان نمی توانند بین حل مساله و احساسات مرزی قائل شوند. پس با اشاره به نتیجه پژوهش، ما با مبلغ زنی طرف هستیم که احساسات خود را در عرصه تبلیغ دخالت می دهد.
این که زن به عنوان مبلغ بخواهد از کلیت دین دفاع کند و در موضوعاتی همچون ریاست مرد بر خانواده، ازدواج موقت، حق ازدواج رسمی مرد با چهار زن و دیگر مسایل صحبت کند و در این حین دچار احساسات زنانه نشود، امکان پذیر نیست. بطور مثال در بسیاری از روایات آمده است که زن هیچ گاه نمی تواند به عنوان رییس تربیتی فرزندان باشد و همیشه به عنوان متصدی این مدیریت قرار می گیرد؛ با این که زنان در امور تربیتی عملیات بیشتری بر عهده دارند ولی هیچ وظیفه واجبی غیر از بارداری و شیر اولیه (آغوز) در خصوص فرزندان ندارند، در صورتی که این امر برای پدر وظیفه واجب است. حال اگر خانمی بخواهد این موضوع را تبلیغ کند، نباید تحت تاثیر احساسات خود قرار گرفته و در ترویج دین خلل وارد کند.
زنان ظرفیت تبلیغی بالایی دارند، به ویژه در آنجایی که نیازمند عاطفه اجتماعی هستیم. زن را نباید فقط از زاویه حجاب و عفاف دید و باید به مساله عاطفه اجتماعی نیز توجه کنیم. آنجایی که نیازمند حیاء اجتماعی هستیم، آیا می توان از این مبلغین استفاده کرد و آیا میتوان الگویی از حضور اجتماعی زنانه را طراحی کرد که به افزایش حیاء عمومی منجر شود؟
اصلی ترین حوزه تبلیغ برای مبلغان خواهر، نهاد خانواده است
پیشنهاد می شود زنان فقط به تبلیغ از حیث منبر رفتن نگاه نکنند. بطور مثال نهادهای مردمی حافظ طبیعت، نهادهای امداد اجتماعی و یا کمپ هایی برای دخترانی که دچار آسیب های اجتماعی هستند بسازید و خانواده مجازی برای آنان تشکیل دهید و از آن ها حمایت کنید.
بحث مهم دیگر، قدر متیقن های حوزه تبلیغ برای مبلغان است که برای مبلغان خواهر، عرصه خانواده است. ما باید بخشی از آموزش ها و مهارت هایی که به آن ها می دهیم، معطوف به خانواده باشد. زن در ابتدا باید در شوهر و فرزند خود تاثیرگذار باشد که مقدم است و بر گردن او حق دارند و عرصه ای است که بصورت تکوینی ظرفیت و حوصله آن را دارد. عاطفی بودن زن فطری است و برای آرامش خانواده طراحی شده است، اما اگر درست تربیت و مدیریت نشود به تنش در خانواده منجر می شود و فشار عصبی برای خانواده ایجاد می کند.
ما برای زنان جامعه آرمانی نداریم. جنگ تحمیلی بزرگترین خاصیتی که برای ما داشت، آرمان دادن به جوانان بود. بسیاری از جوانان که شاید آن ها را افراد خوبی ندانیم، در مسیر به راه خواهند افتاد و به قول جوانان ما ره صدساله را در یک شب پیموده اند. از اینجا به بحث مدیریت در تبلیغ می رسیم که چگونه به مبلغان خود حس و انگیزه بدهیم که بسیار مهم است، آیا حس تبلیغ یک ویژگی فردی است یا قابلیت مدیریت و جهت دهی دارد؟ زن به لحاظ این که زن است به چه محرک هایی پاسخ می دهد؟ ما امروز در جامعه خلاء هایی داریم؛ از جمله این که آرمان هایی ایجاد شده اما در جهت اهداف و نسل مورد نظر آرمان سازی نشده است. ما در حوزه علمیه اینگونه فکر میکنیم که مبلغ دینی فقط نیاز دارد که به جامعه اتصال پیدا کند، در صورتی که به غیر از تعدادی از آن ها، بقیه کمتر حس و انگیزه تبلیغ گرفته اند.
دکتر هاشمیان: آیا به نظر شما تبلیغ های گروهی این حس را افزایش می دهد؟
استاد زیبایی نژاد: بله حس تبلیغ در اعزام های گروهی بیشتر است اما نیازمند تشکیل اتاق فکر می باشیم و بحث هویت سازی بسیار مهم و ضروری است.
منبع: روابط عمومي مرکز تحقيقات زن و خانواده
فرم در حال بارگذاری ...