۳ـ اصل تدریجى بودن آموزش مسائل دینى
آموزش معارف و مسائل دینى، مراتب و درجاتى دارد که اصول و مقتضیات آن باید مراعات شود. این مراتب و درجات، به دلیل تفاوتهاى فردى در رشد استعدادهاى ذهنى و روحى، تفاوت در معلومات و تجربیات، و شرایط گوناگون اجتماعى و فرهنگى در متعلمان است[۸].
لذا، باید مطالب و مفاهیم آموزشى و دینى، متناسب با سطح درک و قواى ذهنى و روانى متعلمان باشد. والدین و بزرگسالان نباید توقع و انتظار داشته باشند که کودکشان، خیلى سریع اهل عبادت و نماز شود. برنامه عادت دادن او به نماز و آموزش او، باید بر اصل تدریج مبتنى باشد. کودک نباید یکباره بار سنگینى از وظایف بار دینى را بر دوش خود احساس کند و خود را به انجام دادن آن موظف بداند.
تکالیف سنگین، زود هنگام و خارج از طاقت و توان کودک، ممکن است صدمهای جبران ناپذیر بر اعتقادات دینی و مذهبی کودکان وارد آورد. در تعالیم اسلامی، توصیههای فراوانی در زمینه آموزش تدریجی مسائل دینی آمده است. امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: وقتی کودک به سن سه سالگی رسید، از او بخواهید که هفت بار عبارت «لا اله الا الله» را بگوید. سپس، او را به حال خود وا گذارید تا به سن سه سال و هفت ماه و ۲۰ روز برسد.
در این هنگام، به او آموزش دهید که هفت بار بگوید: «محمد رسول الله». سپس، تا چهار سالگی او را آزاد بگذارید. در آن هنگام، از وی بخواهید که هفت مرتبه عبارت: «صلی الله علیه و آله» را تکرار نماید. سپس تا پنج سالگی او را آزاد بگذارید. در این وقت، اگر کودک دست راست و چپ خود را تشخیص داد، او را در برابر قبله قرار دهید و سجده را به او بیاموزید، در سن شش سالگی، رکوع، سجده و دیگر اجزای نماز را به او آموزش دهید.
وقتی هفت سال او تمام شد به او بگویید که دست و صورت خود را بشوید(در مورد وضو نیز به تدریج وضو گرفتن را بیاموزید). سپس، به او بگویید که نماز بخواند. آنگاه کودک را به حال خود وا گذارید تا نه سال او تمام شود… در این هنگام، وضو گرفتن صحیح را به او بیاموزید و او را به نماز خواندن وادارید[۱]. درباره روزه گرفتن نیز وضع به همین ترتیب است. امام صادق(علیه السلام) میفرمایند: «ما اهل بیت هنگامی که کودکانمان به پنج سالگی رسیدند، دستور میدهیم که نماز بخوانند. پس شما کودکان خود را از هفت سالگی به نماز دستور دهید و در هفت سالگی، ما امر میکنیم تا به اندازه توانایی شان، نصف روز یا بیشتر یا کمتر روزه بگیرند، هنگامی که تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب آمد، دستور میدهیم که افطار کنند.
این عمل، برای آن است که به روزه گرفتن عادت نمایند، پس، شما کودکان(پسران) خود را در نه سالگی به اندازه توانایی شان به روزه گرفتن امر کنید و چون تشنگی و گرسنگی بر آنان غالب شد، افطار کنند»[۲]. تعالیم اسلام به صورت تدریجی به مردم عرضه شده، و قرآن هم تدریجاً بر مردم خوانده شده است. متأسفانه، بعضی از والدین و مربیان قصد دارند در فرصتی کوتاه و خیلی سریع، فراگیران خود را به سر منزل مقصودی که در ذهن خود دارند برسانند؛ بدون این که فرصت دست یابی خود بخودی آن را فراهم کنند.
صاحب نظران تعلیم و تربیت، در این باره چنین اظهار نظر کرده اند: «اگر پیام تربیتی با سرعت و تعجیل و بدون در نظر گرفتن فرصت درون سازی از جانب کودک صورت گیرد ـ هر چند مظاهر یک انتقال صوری انجام گرفته است ـ ، اثر آن، پایدار و ماندنی نخواهد بود». لذا، بهتر است کودک، هر چیزی را اندک ـ ولی آن اندک را خوب ـ یاد بگیرد و هضم و جذب نماید و گرنه دیگران و خود را با دانش سطحی و قشری خویش گول خواهد زد. آنچه تاکنون مشخص شده، نشان دهنده آن است که سرعت بیش از اندازه و به دور از توانمندی و جذب ظرفیت طبیعی کودک، فرآیند درون سازی مفاهیم تربیتی را مختل میسازد.
در واقع، هماهنگی مشترک بین توانایی و قابلیت تربیت شونده از یک سو و امکانات مناسب تربیتی از سوی دیگر، سرعت متناسبی را میطلبد که تشدید یا تخفیف بیش از حد آن، به اختلال در فرایند تربیت و حتی اختلال در تعادل شخصیت تربیت شونده منجر میگردد.
۴ـ اصل اعتدال و میانه روی در آموزش مسائل دینی
اعتدال و میانه روی، زیر بنای تعالیم اسلام است به طوری که در همه دستورها و مقررات آن، از هر گونه افراط و تفریط، جلوگیری شده است. اصل تعادل، از اصولی است که در قرآن کریم بدان عنایت شده است. خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «و کذالک جعلناکم امه وسطاً»[۳](و شما را امت میانه و معتدل قرار دادیم).
همچنین، در حیات سراسر نورانی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه هدی(علیهم السلام)، این اصل را در همه اعمال و رفتارشان مشاهده میکنیم. امام علی(علیه السلام) درباره پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «سیرته القصد»(سیره اش تعادل و میانه روی بود). انسان موجودی چند بعدی و چند کانونی است. اسلام نیز که دین جامع و کاملی است، به تمام نیازهای انسان توجه دارد. برای رشد، تعالی و کمال بشر لازم است همه ابعاد انسان به صورت هماهنگ و متعادل رشد و تکامل یابند. بیتوجهی به همه ابعاد وجودی انسان یا توجه بیش از حد به یک بعد و نادیده گرفتن ابعاد دیگر، جامعیت و وحدانیت وجود آدمی را نادیده میگیرد و انسانی یک بعدی و تک ساختی میسازد[۴].
اگر انسان را فقط در یک بعد ببینیم و او را در همان بعد تربیت کنیم. در حقیقت موجبات نابودی شخصیت انسانی او را فراهم کرده ایم. متأسفانه، بیشتر انسانها و بسیاری جوامع، فاقد این اصل در زندگیاند، و در دام افراط یا تفریط غلطیدهاند. ریشهی بسیاری از انحرافات: فردی، اجتماعی، اخلاقی و روانی را میتوان در رعایت نکردن اصل تعادل جستجو کرد. میانه روی در عبادت هم باید مراعات شود.
درست است که توصیهها و تشویقهای پیشوایان دین، هر انسان محب پروردگار را به انجام دادن عبادات راغب میگرداند، اما تواناییها و آمادگیهای روحی او نیز شرط است. اگر او با تحمیل عبادت بر خود، لذت عبادت را از خویش سلب کند و خود را در آن امر به تکلف اندازد، نه عبادت او عبادتی سالم محسوب میشود، و نه خود او از عبادتش بهرهی معنوی میبرد»[۵]. ظرفیت انسان برای عبادت، یک ظرفیت محدود است. لذا باید سعی شود عبادت با نشاط باشد. اگر نشاط از بین برود، عبادت تحمیلی میشود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «ان هذا الدین متین فأوغلوا فیه برفق و لا تکرهوا عباده الله الی عباد الله فتکونوا کالداکب المنبت الذی لاسفراً قطع و لاظهراً ابقی»[۶] دین اسلام، دینی متین، محکم، منطقی و مبتنی بر ملاحظات دقیق روانی و اجتماعی است. لذا، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلّم) سفارش میکند که با مدارا و متانت حرکت کنید و عبادت خود را مغبوض و منفور نفس خویش قرار ندهید یعنی طوری عمل نکنید که نفس شما، عبادت را دشمن بدارد، بلکه طوری عمل کنید که نفس، عبادت را دوست بدارد و مجذوب آن شود.
مانند اسب سواری نباشید که در اثر تندی و شتاب زیاد ـ که میزان توانایی مرکوب را در نظر نمیگیرد و فقط تازیانه را میشناسد ـ، نه خود به مقصد میرسد و نه برای مرکب او کمر و توانایی میماند. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلّم) همان طور که با غرق شدن در مسائل مادی و شهوانی مخالف بودند، با رهبانیت و عبادتهای صوفیانه نیز مخالفت میکردند. ایشان در برخورد با کسانی که نسبت به مسائل زندگی، بی اعتنا شده و به عبادت پرداخته بودند، فرمودند: «بدن شما و زن، فرزند و یارانتان، حقوقی بر شما دارند و باید آنها را رعایت کنید».
امام جعفر صادق(علیه السلام) فرمودند: در جوانی، سخت مشغول عبادت بودم، پدرم به من فرمودند: فرزندم!(زیاد خود را خسته مساز) کمتر از این مقدار هم میتوانی انجام دهی. به درستی که خداوند اگر بندهای را دوست داشته باشد، به عبادت اندک او راضی خواهد شد»[۷]. فجیع عقیلی گوید: «امام حسن(علیه السلام) به من فرمودند: هنگامی که پدرم در حال احتضار بودند، شروع به وصیت کردند و فرمودند: در عبادت میانه رو باش و آن چه را که همیشه میتوانی انجام دهی و در توان تو است، انجام ده»[۸].
متأسفانه عدهای از والدین، مبلغان و مربیان به دلیل نا آگاهی از مراحل رشد و تحول روانی کودکان و نوجوانان و همچنین بی اطلاعی از شیوه و روشهای برخورد ائمه اطهار(علیهم السلام) در این زمینه، با اتکا به دانستهها و تجربیات غیر علمی و غلط خویش، اعمالی را مرتکب میشوند که بعضاً مضر به حال کودکان و نوجوانان است. علاقه مفرط برخی والدین به مذهبی شدن فرزندانشان و اصرار بیش از حد آنان در این زمینه، بی توجهی به توان، استعداد و نیازهای روحی و روانی کودکانشان و خارج شدن از مرز اعتدال، عواقب ناگوار و نامطلوبی ـ همچون بدبینی به مذهب ـ را در پی خواهد داشت.
۵ـ اصل تکرار و مداومت در آموزش مسائل دینی
تکرار و استمرار، خود بخود سبب یادگیری درست، سرعت عمل و کسب مهارت در هر زمینهای میشود. همه، مَثَل معروف: «کار نیکو کردن از پر کردن است» را شنیده اند. و همه نیز واقفند که بازی یا رانندگی روی یخ، فقط در نتیجهی تمرین و تکرار ممکن است. هیچ کس نمیتواند منکر باشد که اگر مفاهیم و لغات آموخته شده از زبان بیگانه تمرین و تکرار نشوند، دیر یا زود به دست فراموشی سپرده میشود.[۹] دکتر قائمی در این باره مینویسد: «برای تقویت و ایجاد رفتاری ثابت و عادتی استوار در کودک و نوجوان، باید از مجرای تکرار وارد شد. بسیار از افکار و اعمال، در سایهی تمرین و عمل مکرر در انسان تثبیت میشوند. حتی ایمان آدمی هم، نوعی تثبیت در سایهی عمل است، «لا یثبت الایمان إلاّ بالعمل»[۱۰] هر قدر، عمل، مکرر باشد، امکان تثبیت آن بیشتر خواهد بود. همچنین در تربیت دینی، این اصل وجود دارد که از راه ظاهر و عمل ظاهری، میتوان در باطن نفوذ داشت؛ و بر عکس.
نویسنده: محمد رضا مطهری
پینوشتها[۱] . سادات، راهنمای پدران و مادران، ج ۲، ۱۵۹؛ یکصد و چهارده نکته درباره نماز، ۶۶٫[۲] . طباطبائی، سنن النبی، ۱۵۷٫[۳] . بقره / ۱۴۳٫[۴] . مطهری، مقدمهای بر مفاهیم و کاربردهای راهنمایی و مشاوره از دیدگاه اسلام، ۶۸ ـ ۶۹٫[۵] . مظلومی، با تربیت مکتبی آشنا شویم، ۱۴۲٫[۶] . کلینی، اصول کافی، ج ۲، ۸۶ ـ ۸۷٫[۷] . کلینی، اصول کافی، ج ۲، ۸۷٫[۸] . نوری، مستدرک الوسائل، ج ۱، ۱۳۰؛ مسلم، صحیح، ج ۳، ۱۴۴٫[۹] . شعبانی، مهارتهای آموزشی و پرورشی، ۲۳٫[۱۰] . کلینی، اصول کافی، ج ۱، کتاب الفکر و الایمان.