موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

اشعار شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1396

 

بسته شعری به مناسبت شهادت حضرت رقیه سلام الله علیها فراهم کرده ایم.در اینجا این اشعار را بخوانید.

از سفر عاقبت سرت آمد
نور بر چشم دخترت آمد
شامیان طعنه ام دگر مزنید
پدرم از مسافرت آمد
عمه جان خیز و خانه جارو کن
پدر من برادرت آمد
زیر باران سنگ سنگدلان
چه بلائی سر، سرت آمد
لحظه سربریدنت بابا
با خودم گفتم که آخرت آمد
زیر خنجر به گوش خسته من
سوز آواز حنجرت آمد
یاد داری ز ناقه افتادم
خصم پست و ستمگرت آمد
تازیانه به دست با چکمه
بهر آزار دخترت آمد
کس نداند چها آنشب بر
یاس پاک و مطهرت آمد
قافله رفته بود و من تنها
مانده بودم که مادرت آمد
یاد داری شبی میانه راه
دختر تو برابرت آمد
دست آورد و بر لبت نرسید
ولی از روی نی سرت آمد
جان من با لبم پدر دیگر
روی لبهای پرپرت آمد

********

ادامه »

ترك دنيا با تربت كربلا

نوشته شده توسطرحیمی 2ام آبان, 1396
حضرت آقا تربت امام حسين علیه السلام را خواستند و مقداري از آن را به دهان مبارك گذاشتند و فرمودند:
« هذا آخر زادي من الدنيا »
يعني تربت حسين علیه السلام آخرين خوراك من از دنياست و من با ذائقه تربت حسين علیه السلام از دنيا خواهم رفت.
ترك دنيا با تربت كربلا آيت‌الله العظمي حجت در هفته آخر عمر خود احساس كرد كه روزهاي آخر عمرش را مي‌گذراند. به قرآن مراجعه كرد و اين آيه آمد:
«لَه دَعوهًْ الحَق» به همين جهت يقين به ارتحال و ملاقات حضرت حق كرد.
اول كاري كه ايشان درآستانه ورودبه ابديت كردند اين بود كه دستوردادند مُهرشان شكسته شود.
 
داماد ايشان آيه الله شيخ مرتضي حائري فرزند موسس حوزه به وراث گفتند:
اگر به من اطمينان داريد مُهر را به من بسپاريد، اگر از دنيا نرفت برمي گردانم، اگر مشيّت بر فوت بود مي‌شكنم و وراث قبول كردند. كاردوم آقا اين بودكه دستور دادندهرچه از وجوهات موجود است همه راجهت تقسيم بين طلاب به نجف ارسال كنندتا اينكه لحظه‌هاي آخررسيد.
 
حضرت آقا تربت امام حسين علیه السلام را خواستند و مقداري از آن را به دهان مبارك گذاشتند و فرمودند:
« هذا آخر زادي من الدنيا» يعني تربت حسين علیه السلام آخرين خوراك من از دنياست و من با ذائقه تربت حسين علیه السلام از دنيا خواهم رفت.
 
داماد ايشان آيت الله حائري مي‌گويد من از خانمم پرسيدم آيا بعد از تربت ،چيزي ميل فرمودند؟
گفت مجبور بوديم قطره‌اي به دهان ايشان بچكانيم، از يك گوشه دهان ريختيم ولي از گوشه ديگر خارج شدو آرزوي ايشان عملي گرديد.
 
مستحب است كام بچه نيز با تربت امام‌حسين علیه السلام گرفته شود تا اولين طعمي كه بچه مي‌چشد طعم خاك حسين علیه السلام و تربت شهيد باشد و چه نيكوست كه طعم اول و آخر يك انسان ،طعم تربت كربلا باشد.جمعي از علماء حساس بوده‌اند كه هنگام ترك دنيا به نحوي با امام حسين علیه السلام مرتبط باشند. مرحوم آقاي حجت آن گونه مرتبط شده‌اند و حضرت آيت‌الله ميلاني وقتي يقين به فراق و تبدّل نشأهًْ كردند دستور دادند روضه‌خوان بيايد و روضه بخواند، روضه‌خوان روضه را شروع كرد و آقاي ميلاني در حالي دنياي خود را عوض كردند كه‌اشك بر سيدالشهداء از چشمان ايشان جاري بود.
 
كانال رسمي آيت‌الله سيد حسن عاملي

ورود اسراي اهل بيت علیهم السلام به مجلس يزيد

نوشته شده توسطرحیمی 30ام مهر, 1396

 

یزید ملعون چون از ورود اهلبیت طاهره علیهم السلام به شام آگهی یافت مجلس آراست و به زینت تمام بر تخت خویش نشست و ملاعین اهل شام را حاضر كرد، از آن سوی اهل بیت حضرت رسول صلی الله علیه و آله را با سرهای شهداء علیهم السلام در باب دالاماره حاضر كردند در طلب رخصت باز ایستادند. نخستین زحر بن قیس (لعنه) كه مأمور بردن سر حضرت حسین علیه السلام بود رخصت حاصل كرده بر یزید (پلید) داخل شد، یزید (لعنه) از او پرسید كه وای بر تو خبر چیست؟

گفت یا امیرالمؤمنین بشارت باد ترا كه خدایت فتح و نصرت داد همانا حسین بن علی با هیجده تن از اهلبیت خود و شصت نفر از شیعیان خود بر ما وارد شدند ما بر او عرضه كردیم كه جانب صلح و صلاح را فرو گذارد و سر به فرمان عبیدالله بن زیاد فرود آورد و اگرنه مهیای قتال شود ایشان اطاعت عبیدالله بن زیاد را قبول نكردند و جانب قتال را اختیار نمودند. پس بامدادان كه آفتاب طلوع كرد با لشكر برایشان بیرون شدیم و از هر ناحیه و جانب ایشان را احاطه كردیم و حمله گران افكندیم و با شمشیر تاخته بر ایشان بتاختیم و سرهای ایشان را موضع آن شمشیرها ساختیم، آن جماعت را هول و هرب پراكنده ساخت چنانكه بهر پستی و بلندی پناهنده گشتند بدانسان كه كبوتر از باز هراسنده گردد، پس سوگند با خدا یا امیرالمؤمنین به اندك زمانی كه ناقه را نحر كنند یا چشم خوابیده به خواب آشنا گردد تمام آنها را با تیغ درگذراندیم و اول تا آخر ایشان را مقتول و مذبوح ساختیم. اینك جسدهای ایشان در آن بیابان برهنه و عریان افتاده با بدنهای خون آلوده و صورتهای بر خاك نهاده همی خورشید بر ایشان می‌تابد، و باد خاك و غبار برایشان می‌انگیزاند و آن بدنها را عقابها و مرغان هوا همی زیارت كنند در بیابان دور.

چون آن ملعون سخن به پای آورد یزید (ملعون) لختی سر فرو داشت و سخن نكرد پس سر برآورد و گفت اگر حسین را نمی‌كشتید من از كردار شما بهتر خوشنود می‌شدم و اگر من حاضر بودم حسین را معفو می‌داشتم و او را عرصه هلاك و دمار نمی‌گذاشتم.

ادامه »

ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1396

ثانیه های عمر من تباه شد نیامدی
روزشمار من پر از گناه شد نیامدی
سال نمای هجر را صفحه به صفحه خوانده ام
هجر تو بیشتر زسال و ماه شد نیامدی

نذر ادا نگشته ی خاطره های گمشده
دفتر خاطرات دل سیاه شد نیامدی
یوسف یعقوب شده! شهر پر آشوب شده
یوسف انتظار بین چاه شد نیامدی

وای از این بی خبری، آه از این دربدری
کوچه ی تنگ سینه ام پر آه شد نیامدی
خانه به دوش گشته ام، فقر فروش گشته ام
هستی من فدای یک نگاه شد نیامدی

شریعه ی شعر و غزل! چشمه ی آب و آینه!
کنایه های ما پر اشتباه شد نیامدی
علَم به دوش انتقام! دلهره ایست در خیام
ظهر عطش حسین بی سپاه شد نیامدی

داغ ترین مرهم زخم ریشه ای شاعری
دست غزل دخیل قتلگاه شد نیامدی
تو بر گزیدنی ترین به اشکواره ی دلی
بساط سور و سات ما به راه شد نیامدی

علی دین پرور

شبا که تو آغوش بابام بودم

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1396

شمر از قتل سیدالشهدا علیه‌‏السلام نادم نبود!

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1396

 


از کلمات شمر ملعون بعد از جریان قتل حضرت اباعبدالله‏ علیه‌‏السلام استفاده می‏‌شود که تائب و نادم نبود، بلکه چه‌بسا کار خود را قبیح هم نمی‏‌دانست!

می‏گوید: «أَطَعْنا وُلاتَنا…؛ ما از فرماندهان خود اطاعت کردیم…»،

درحالی‌که «إِنما الطاعَةُ فِی الْمَعْرُوفِ؛

تنها در کارهای خوب باید از دیگران اطاعت نمود».۱

در محضر بهجت، ج۳، ص۱۱۹
 
۱. مستدرک‌الوسائل، ج۱۳، ص۱۴۱؛ دعائم‌الاسلام، ج۱، ص۳۵۰؛ مجموعه‏‌ی ورام، ج۱، ص۵۱؛ مناقب ابن‌شهرآشوب، ج۴، ص۷۳.

اگر حق را بشناسید شناخت اهل حق آسان میشود

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1396

 

شخصی نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت یابن رسول الله من شما را دوست دارم ولی از دشمن شما هم بدم نمی آید.

جلسه هفتگی هیئت روضه العباس علیه السلام  با سخنرانی حجت الاسلام محمدرضا درانی و مداحی حاج حسین سیب سرخی و حاج محسن فتاحیان در حسینیه جوانان حسینی برگزار شد.

در ادامه خبر متن سخنان حجت الاسلام درانی را میخوانید:
 
حجت الاسلام درانی: اگر حق را بشناسید شناختاهل حق آسان میشود
 
شخصی نزد امام صادق علیه السلام آمد و گفت یابن رسول الله من شما را دوست دارم ولی از دشمن شما هم بدم نمی آید.
 
حضرت به او فرمودند مشکل تو این است که حق را نمیشناسی، اگر حق را بشناسی شناسایی اهل حق برایت آسان میشود.
 
ملاک حق و باطل افراد نیستند باید خود حق را بشناسید.
 
در دوران امام حسین علیه السلام جامعه در خوابی فرورفته است که حفظ دین پیامبر صلوات الله علیه و آله یک راه بیشتر نداشت. حضرت فرمودند اگر دیم جدم رسول خدا صلوات الله علیه جز باکشتن من استقرار پیدا نمیکند پس ای شمشیرها مرا دریابید.
 
دشمنان امام حسین علیه السلام همه نمازخوان بودند، آشنای قرآن بودند اما نا آشنا با اهل بیت علیهم السلام.
در زیارت اربعین یک جمله ای هست که تمام هدف قیام امام حسین علیه السلام در آن آمده است در زیارت اربعین آمده است 
 
“  وبَذَلَ مُهجَتَهُ فيكَ لِيَستَنقِذَ عِبادَكَ مِنَ الجَهالَةِ وحَيرَةِ الضَّلالَةِ “
خدایا امام حسین خونش در راه تو ریخته شده بخاطر اینکه جهل جامعه از بین برود. نمازخوانی که جاهل باشد هیچ ارزشی ندارد.
وارث

خلوت راهب با سر مطهر امام حسین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مهر, 1396
 
سِنجار، منطقه‌ای سرسبز، پرجمعیت، با چشمه‌های فراوان بود که درختان زیتون، انار، گردو و بادام آن را دربرگرفته بودند. این شهر قبل از سلجوقیان بوده است و قول یاقوت درباره آنکه بنای آن را به سلجوقیان منسوب می‌کند، چندان درست نیست. می‌گویند، چون سلطان سنجر در این شهر متولد شده است آن را سِنجار می‌گویند، مردم سِنجار، کُرد بوده‌اند. سِنجار، منطقه کوهستانی بود، کاروان از این نقطه نیز گذشته است؛ بنابراین گزارش، نصیبین همان نسیبس رومی است که از شعبه‌های چپ فرات سیراب می‌شود. یونانی‌ها آن را مکدونیس یا سوکورِس گفته‌اند. کوه جودی را که کشتی نوح بر آن مستقر شد در این شهر می‌دانند. گل‌های سفید شهر نصیبین را بهترین گل‌های ایران می‌دانستند (این شهر در گذشته جزء سرزمین ایران محسوب می‌شده است) در آن گل سرخ نمی‌روید.
 
منصور‌بن‌الیاس-حاکم شهر-دستور زینت شهر داد با هزار آینه! جشن و سرور شروع شد. حامل سر امام حسین علیه السلام همین که خواست وارد شهر شود اسب او فرمان نبرد. چند اسب دیگر آوردند فایده نداشت. ناگاه سر از روی نیزه بیفتاد. ابراهیم موصلی سر را برداشت، شناخت و گفت: این سراباعبدالله‌الحسین علیه السلام است. همین باعث شد تا مردم آنان را به درون شهر راه ندهند و نقطه افتادن سر امام «مشهد حسین علیه السلام »نامیده شود و زیارتگاه مردم گردد. بیدادگران، ابراهیم موصلی را کشتند تا گزارش به شهر نرسد.
 
حضرت زینب سلام الله علیها همین که سر برادر را در ورود به نصیبین بر نیزه دید این اشعار را سرود:
آیا ما را به جبر در شهر‌ها و بیابان‌ها می‌گردانید در حالی که بر پدر ما وحی نازل می‌شد. به خدای عرش و پیامبرش کافر شدید، آن‌سان که گویی پیامبری ندیده است. امروز ما گریه می‌کنیم و فردا در قیامت و آتش، صدای گریه شما بلند است.
 
نوشته‌اند سه روز بودند و گرد و غبار برخاست و مردم گفتند اگر نروید شما را خواهیم کشت؛ و بامدادان از آنجا رفتند. به نظر می‌رسد ۳ روز توقف در نصیبین نباشد بلکه سومین روز حرکت، کاروان به نصیبین رسیده باشد.

ادامه »

مقتل خوانی میثم مطیعی از مصیبت‌های اهل بیت علیهم السلام از زبان امام سجاد علیه السلام + دانلود

نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1396

 

همزمان با شهادت امام سجاد علیه السلام ، مقتل خوانی میثم مطیعی مداح اهل بیت علیهم السلام ، را درخصوص مصیبت‌های اهل بیت علیهم السلام ، در مسیر کوفه تا شام، از زبان امام سجاد علیه السلام را در اینجا بشنوید و دانلود کنید.

مقتل خوانی میثم مطیعی از مصیبت‌های اهل بیت علیهم السلام از زبان امام سجاد علیه السلام

 

میثم مطیعی: مقتل خوانی مصیبت های امام سجاد علیه السلام از کوفه تا شام

خطبه امام سجاد علیه السلام در شام

نوشته شده توسطرحیمی 25ام مهر, 1396

 

امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید، خطبه ای در معرفی خود و خاندان رسول اکرم صلی الله علیه و آله بیان کردند.

 امام سجاد علیه السلام پس از آنکه خطیب دربار یزید به ناسزاگویی درباره امام علی علیه السلام پرداخت، خطبه ای در معرفی اهل بیت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خواندند که باعث رسوایی دشمنان شد.

بر اساس روایتى، پس از آنکه امام خطیب دربار یزید، نسبت به امیرالمومنین علی علیه السلام و امام حسین علیه السلام ناسزا گفت، ناگهان امام سجّاد فریاد برآورد:

«وَیْلَکَ اَیُّهَا الْخاطِبُ! لَقَدِ اشْتَرَیْتَ مَرْضاهَ الَْمخْلُوقِ بِسَخَطِ الْخالِقِ، فَتَبَوَّاْ مَقْعَدَکَ مِنَ النّارِ»؛

«واى بر تو اى خطیب!

خشنودى مخلوق را با خشم خالق به دست آوردى؟

جایگاهت در آتش دوزخ مهیا باد!». و سپس امام سجاد علیه السلام به یزید گفت:

«اَتَاْذَنَ لی اَنْ ارْقى هذِهِ الاَْعْوادَ فَاَتَکَلَّمَ بِکَلام فیهِ للهِِ تَعالى رِضىً، وَ لِهوُلاءِ اَجْرٌ وَ ثَوابٌ»؛

«آیا به من اجازه مى دهى که بر فراز این چوب ها بروم و سخنانى بگویم که سبب خشنودى خداوند متعال گردد، و اجر و پاداشى براى این مردم در پى داشته باشد؟»

اما یزید از آنجا که می‌دانست سخنرانی امام باعث رسوایی می‌شود، درخواست امام را نپذیرفت و اصرار مردم نیز باعث نشد که اجازه سخنرانی بدهد، تا آنجاکه پسر یزید گفت:

«به او اجازه بده، زیرا وى توانایى ایراد خطبه را ندارد.»

یزید به پسرش گفت: «انَّ هولاءِ وَرِثُوا الْعِلْمَ وَ الْفَصاحَهَ وَ زَقُّوا الْعِلْمَ زَقّاً»؛

«این گروه علم و فصاحت را به ارث برده اند و علم و دانش را با تمام وجود، چشیده اند.»
اما سرانجام یزید که راهی برای فرار از این موقعیت نداشت، پذیرفت که امام سجاد علیه السلام سخنرانی بپردازد.

 

متن عربی خطبه امام سجاد علیه السلام در مجلس یزید به این شرح است:

أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَةَ وَ الْفَصَاحَةَ وَ الشَّجَاعَةَ وَ الْمَحَبَّةَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّةِ مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی.

ادامه »


 
مداحی های محرم