موضوع: "امام رضا علیه السّلام"
نماهنگ "آمدم اي شاه پناهم بده" و "دوست دارم نگات کنم " + دريافت
نوشته شده توسطرحیمی 5ام آذر, 1393دانلود نماهنگ هاي “آمدم اي شاه پناهم بده” و “دوست دارم نگات کنم توام منو نگاه کني”
کلیک نمایئد با اهدای سه صلوات
نماهنگ “آمدم اي شاه پناهم بده”
نماهنگ “دوست دارم نگات کنم توام منو نگاه کني”
آثار استغفار در کلام امام رضاعلیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 25ام شهریور, 1393با استغفار لبانت را مشغول ساز
مطابق روایات ، استغفار و گفتن لا الله الا الله بهترین عبادت است. درباره استغفار و جایگاه آن از امام رضا علیه السلام روایات متعددی نقل شده ، از جمله اسماعیل بن سهل می گوید : قلت لابی الحسن الرضا علیه السلام علمنی دعاه اذا انا قلته کنت معکم فی الدنیا و الاخره فکتب: اکثر تلاوة انا انزلناه و ارطب شفتیک بالاستغفار؛ به امام رضا علیه السلام عرض کردم: دعایی به من بیاموزید که با خواندن آن در دنیا و آخرت با شما باشم، امام رضا علیه السلام برایم نوشت سوره انا انزلناه (قدر) را زیاد بخوان و همیشه با استغفار لبانت را مشغول ساز.
در روایتی دیگر آمده است که حسین بن سعید در نامه ای به امام رضا علیه السلام نوشت: جعلت فداک ما حد الاستغفار الذی وعد علیه نوحا و الاستغفار الذی لا یعذب قائله؟ فکتب صلوات الله علیه: الاستغفار: الف؛ قربانت شوم، بفرمایید مقدار استغفاری که نوح بدان وعده داد و مقدار استغفاری که گوینده آن مورد عذاب واقع نمی شود، چقدر است؟ امام رضا علیه السلام در جواب نوشت: استغفار هزار مرتبه است.
استغفار و روزی
همچنین امام رضا علیه السلام از پدرانش از رسول گرامی نقل کرده آن بزرگوار فرمود : من انعم الله تعالی علیه نعمة فلیحمد الله تعالی. ومن استبطأ علیه الرزق فلیستغفرالله ، و من حزنه امرفلیقل : لا حول و لا قوة الاّ باالله.؛ هر کس خداوند به او نعمتی می¬دهد باید او را حمد و ستایش کند، هر کس جریان روزی بر او کند می شود باید از خداوند آمرزش بخواهد و هر کس گرفتار اندوهی می شود ، جمله ی « لا حول ولا قوة الا بالله» را بگوید.(1)
امام رضا علیه السلام همچنین می فرماید کان رسول الله صلی الله علیه و له لا یقوم من مجلس و ان خف حتی یستغفر الله خمس و عشرین مرة؛ رسول خدا صلی الله علیه و آله از مجلسی - اگر چه کوتاه مدت - بلند نمی شد مگر اینکه 25 بار استغفار می کرد. (2)
استغفار، بهترین عبادت
امام رضا(ع) در بیانی دیگر استغفار را بهترین عبادت دانسته می فرماید: الاستغفار و قول لا اله الا الله خیر العبادة قال الله العزیز الجبار: فاعلم انه لا اله الا الله و استغفر لذنبک؛ استغفار و گفتن لا الله الا الله بهترین عبادت است. خداوند عزیز و جبار در قرآن میفرماید: بدان که معبودی جز الله نیست و برای گناه خود و مردان و زنان با ایمان استغفار کن. (3)
و درباره آثار پاک کنندگی استغفار می فرماید: مثل الاستغفار مثل ورقه علی شجرة تحرک فتناثر؛ امام رضا علیه السلام فرمود: مثل استغفار بر گناهان مانند برگ خشک درختانی است که بر اثر باد فرو می ریزد و همچنین می فرماید: قال امیرالمۆمنین تعطروا بالاستغفار لا تفضحکم روائح الذنوب؛ با استغفار خود را خوش بو کنید تا بوى بد گناهان شما را رسوا نکند.(4)
پی نوشت ها:
- عیون اخبار امام رضا، ج 2 ، ص 46
- مکارم الاخلاق، ص 313
- بحارالانوار، ج93، ص285
- وسائل الشیعة، ج 16، ص 70
منبع:شیعه آنلاین
به مهربانی امام رضا علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 16ام شهریور, 1393
همیشه قبل هر حرفی برایت شعر میخوانم
قبولم کن من آداب زیارت را نمیدانم
نمیدانم چرا این قدر با من مهربانی تو
نمیدانم کنارت میزبانم یا که مهمانم
نگاهم روبهروی تو بلاتکلیف میماند
که از لبخند لبریزم، که از گریه فراوانم
به دریا میزنم، دریا ضریح توست غرقم کن
در این امواج پرشوری که من یک قطره از آنم
سکوت هرچه آیینه، نمازم را طمأنینه
بریز آرامشی دیرینه در سینه پریشانم
تماشا میشوی آیه به آیه در قنوت من
تویی شرط و شروط من اگر گاهی مسلمانم
اگر سلطان تویی دیگر ابایی نیست میگویم:
که من یک شاعر درباریام مداح سلطانم
سید حمید رضا برقعه ای
حقیقی ترین نعمت و سوال از آن
نوشته شده توسطرحیمی 15ام شهریور, 1393
|
دانلود مولودی شنیدنی به مناسبت میلاد هشتمین خورشید ولایت
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1392حجاب،عفت،زیبایی
نوشته شده توسطرحیمی 26ام شهریور, 1392
ائمه اطهار علیهمالسلام آراستگی ظاهر را یک اصل مهم در روابط زناشویی زن و مرد دانسته و سفارشات آموزنده ای درباره زینتهای مناسب برای آراستن خود داشته اند و همواره تأکید کرده اند که در این امر کوتاهی نشود.
توصیه به شستن موی سر و محاسن، شانه زدن موی سر، خوشبو کردن بدن با عطر، اصلاح سر و صورت، کوتاه کردن ناخن انگشتان، خضاب و رنگ کردن موی سر و صورت، زایل کردن موهای زاید بدن، سرمه کشیدن، روغن زدن به مو و مسواک زدن در همین راستا است.
درباره آراستگی و توجه به مرتب بودن ظاهر، ابو عبّاد می گوید: «امام رضا علیهالسلام تابستان روی بوریا و حصیر مینشست و زمستان روی گلیم. همچنین جامههای درشت و زبر میپوشید، ولی وقتی در برابر مردم ظاهر میشد، خود را میآراست».(1)
در روایات ائمه هدی بالاترین زینت و نهایت سعادت برای مرد، برخورداری از همسری شایسته، معرفی شده است. کلینی در فروع کافی این حدیث را از امام رضا(ع) نقل می کند: «عن ابی الحسن علی بن موسی الرضا قال ما افاد عبد و فائدة خیراً من زوجة صالحة اذا رآها سرّته و اذا غاب عنها حفظته فی نفسها وماله»(2) یعنی از حضرت رضا روایت شده که ایشان فرمودند:هیچ فایده ای به کسی نمی رسد بهتر از این که برایش بانویی باشد که نگاه کردن به او و مصاحبت با او موجب شادمانی همسر باشد و در غیاب شوهر امانت دار و حافظ حریم خویش و خانواده و اموال شوهر است.
بر خلاف تصوری که اکثر مردم دارند اسلام آرایش را مخصوص زنان نمی داند و هر دو طرف یعنی هم زن و هم مرد را دستور داده است که خود را برای همسرشا ن آرایش کنند .البته باید دانست که مشی ائمه (علیهم السلام) بر اعتدال استوار است و همواره ما را از افراط و تفریط نهی کرده اند.
از نظر امام رضا علیه السلام نظافت و آراستگی ظاهر و ایجاد جذبه وظیفه ای متقابل برای زن و مرد دانسته شده است. امام رضا(ع) می فرمایند: «لقد ترک النساء العّفة لترک ازواجهن التهیة لهُنّ ؛(3) چه بسا که بی توجهی مرد به آراستگی ظاهر سبب گردد که زن از پاکدامنی فاصله بگیرد.
در همین زمینه حسن بن جهم می گوید : دخلت علی ابی الحسن (علیه السلام) و هو مخضب بسواد. فقلت: جعلت فداک قد اختضبت بالسواد؟ قال: ان فی الخضاب اجراً . ان الخضاب و التهیئه مما یزید فی عفه النساء ولقد ترک النساءالعفه لترک ازواجهن التهیئه لهن ؛ ابن جهم می گوید: نزد امام رضا (علیه السلام) رفتم و او موهایش را رنگ سیاه زده بود. گفتم :فدایت شوم، با رنگ سیاه موهایت را رنگ کردی؟ فرمود: در رنگ آمیزی مو پاداش است. رنگ کردن موی و آمادگی (با آراستن ظاهر) از چیزهایی است که پاکدامنی زنان را افزون می سازد. زنان پاکدامنی ها را رها کردند چون همسرانشان خود را برای ایشان آماده نکردند.(4)
امام رضا (ع) همچنین در بیانی راهگشا در این زمینه تأکید فرموده اند: «من اخلاق الانبیاء التّنظُفُ ؛(5) پاکیزگی از خلق و خوی انبیاست» و ضمن آنکه گام نهادن در این قلمرو را توأم با ثواب می دانند، می فرمایند: زنان بنی اسرائیل از عفت و پاکی دست برداشتند و این مسئله هیچ سببی نداشت جز آن که شوهران آنان، خود را نمی آراستند. سپس آن حضرت افزودند: انّها تشتهی منک مثل الّذی تشتهی منها؛(6) ؛ زن هم از مرد همان انتظاری را دارد که مرد از او دارد..
در همین راستا امام رضا (ع) استفاده از عطر را باعث انبساط روحی دانسته می فرماید: «چهار چیز است که دل را باز می کند و غم را از بین می برد: عطر زدن، عسل خوردن، سوارى کردن و به سبزه نظر کردن!» و نیز در توصیه ای دیگر به مردم می فرمایند: « برای مرد سزاوار نیست که استفادی هر روزه از بوی خوش را ترک کند پس اگر نتوانست، یک روز در میان و باز اگر نتوانست، در هر جمعه خود را خوشبو سازد و هیچ گاه این عمل را رها نکند».
پانوشتها:
1. فروع کافی ج 6، ص 2298، ح 7996
2. وسایل الشیعه، ج 14، ص 22
3. مکارم الاخلاق، ص 489
4. وسایل الشیعه جلد 14 صفحه ی 183 باب 141
5. میزان الحکمه، ج 10، ص 95
6. بحار الانوار، ج 100، ص 249
7. بحارالانوار، ج73، ص140
منبع: خبرگزاری اهل بیت علیهما السلام
روش برخورد با مردم در کلام حضرت رضا عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 21ام شهریور, 1392
مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آورده است :
در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت .
هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام عليه السلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى از خود نشان ندهى ؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند.
و در اين بين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛ و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد.
يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالى كه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مى دهند.
امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائل و صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى .
و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن .
اى يونس ! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنين گفتارى چه تاءثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟
و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟!
يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت : خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد.
امام رضا عليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى يونس ، بنابر اين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه ، اعتقادات و افكار تو كمترين تاثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند.
اى غريبى كه ز جدّ و پدر خويش جدائى
خفته در خاك خراسان ، تو غريب الغربائى
چه ثنا گويمت ، اى داور هفتاد و دو ملّت
كه ثنا خوانده خدايت ، تو چه محتاج ثنائى
اين رواق تو و صحن و حَرَمَت ، همچو بهشت است
روضه ات ، جنّت فردوس و مسمّى به رضائى
آه ، از آن دم كه ز سوز جگر و حال پريشان
ناله ات گشت بلند، آه تقى جان به كجائى
اى شه يثرب و بطحا، تو غريبى به خراسان
سرور جمله غريبان و معين الضّعفائى
اغنيا مكّه روند و فقرا سوى تو آيند
جان به قربان تو اى شاه كه حجّ فقرائى
چهل داستان و چهل حديث از امام رضا عليه السلام/ عبداللّه صالحى
بازپرسي در قيامت !!!
نوشته شده توسطرحیمی 12ام شهریور, 1392
حضرت امام رضا«سلاماللهعليه» از قول پيامبراکرم«صلياللهعليه وآله وسلّم» نقل فرمودند:
«إِذَا کَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَا يَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّی يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْت»[1]
در قيامت قبل از آن که کسي وارد حساب و کتاب شود، راجع به چهار چيز از او بازپرسي ميشود. اگر بتواند پاسخ قانع کنندهاي ارائه بدهد، به جلو ميرود و انشاءالله مورد شفاعت اهلبيت«سلاماللهعليهم» واقع ميشود. اما اگر قادر به پاسخگويي سؤالات اين بازپرسي نباشد، قيامت سختي خواهد داشت.
سؤال از چگونگي گذران عمر و جواني
بيش از نود درصد مردم عمر خويش را تلف ميکنند. از اين عمر بسيار ميشود استفاده کرد تا جايي که اگر کسي در راه مستقيم بيفتد و از عمر خويش به خوبي بهرهبرداري کند، ميتواند به مقام عنداللّهي برسد. مقامي که بهشت و نعمتهاي آن در مقابل او کوچک و ناچيز است. به چنين کسي خطاب ميشود:
«يا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ، ارْجِعي إِلى رَبِّكِ راضِيَةً مَرْضِيَّةً»[2]
به واسطۀ عمر به جايي ميرسد که خداوند متعال به او ميگويد: «بيابيا پيش خود من بيا».
اما بسياري از مردم عمر خويش را هدر ميدهند و شقاوتمند ميشوند. هنگامي که به جهنّم ميافتند، درمييابند که چه بهرهاي ميتوانستهاند از عمر خويش ببرند و نبردهاند. از اينرو ناله و فرياد آنان بلند ميشود و افسوس ميخورند. قرآن کريم ميفرمايد:
«وَ هُمْ يَصْطَرِخُونَ فيها رَبَّنا أَخْرِجْنا نَعْمَلْ صالِحاً غَيْرَ الَّذي كُنَّا نَعْمَلُ أَ وَ لَمْ نُعَمِّرْكُمْ ما يَتَذَكَّرُ فيهِ مَنْ تَذَكَّرَ وَ جاءَكُمُ النَّذيرُ فَذُوقُوا فَما لِلظَّالِمينَ مِنْ نَصير»[3]
در جهنّم ميسوزند و التماس ميکنند که به دنيا بازگردانده شوند ولي التماس آنان ديگر نتيجهاي ندارد و ياوري پيدا نميکنند.
اگر براي ضرورت استفاده از عمر، فقط همين يک آيه را داشتيم، بس بود که بگوييم: عمر بسيار ارزشمند است. ارزش و منزلت عمر، به هيچ چيز ديگري قابل مقايسه نيست. حتي اينکه مشهور است ميگويند: «عمر طلا است»، جسارت به عمر است و از ارزش عمر ميکاهد.
لذا از همه به خصوص نسل عزيز جوان تقاضا دارم که به عمر خويش اهميّت دهيد. علّامۀمجلسي«ره» شصت و چهار سال عمر کرده است.
ولي در اين شصت و چهار سال که حدود سي سال آن براي تحقيق و مطالعه مفيد است، خدمات فراوان و ارزشمندي ارائه کرده است. در حاليکه ايشان بنابر مصالح زمان خويش، مجبور بوده است با دربار صفويّه نيز ارتباط داشته باشد و بخشي از وقت خويش را در اين ارتباط صرف کند.
نظير علّامۀ مجلسي در بين علما و مراجع تقليد، فراوان وجود دارد. فصل مشترک سيرۀ همۀ آن بزرگواران اين است که از دقايق و لحظات عمر خويش، بهترين بهرهبرداري را کردهاند. نسل کنوني بايد پاسخ قانع کنندهاي در خصوص سؤالي که راجع به اتلاف عمر از آنان ميشود، ارائه کنند وگرنه در قيامت گرفتار ميشوند.
بسياري از مردم دچار روزمرّگي هستند. برنامۀ زندگي روزانۀ آنان فقط خوردن و خوابيدن و ارضاي غرايز است. بدتر از آن، سرگرم شدن به فيلمها و موسيقيهايي که اگر حرام نباشد، دستکم بيهوده است. چند ساعت يک خانواده صرف ديدن يک فيلم ميشود، اما به فکر خواندن نماز شب نيستند. براي شيعيان ننگ است که نماز شب نخوانند، اما متأسّفانه اهميّت لازم به نوافل و نماز شب و ارتباط با خداي متعال داده نميشود.
صفحات: 1· 2
شرط امام رضا(ع) برای اقامه نماز عید فطر/ چگونگی خروج پیامبر(ص)برای نماز
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1392
پس از پذیرش ولایتعهدی از سوی امام رضا (ع) و فرا رسیدن عید فطر، مأمون به حضرت پیام فرستاد و از وی خواست که نماز عید را اقامه فرماید. امام بر اساس شرط های تعیین شده در پذیرش ولایتعهدی (مانند عدم دخالت در امور حکومتی که اقامه نماز عید، از مظاهر و مصادیق آن به شمار میرفت)، به مأمون پیام داد مرا از این امر معاف کن. مأمون پیام داد که می خواهم ولایتعهدی شما تثبیت شود و از سوی دیگر، مردم به فضل و برتری شما آگاه شوند. اصرار مأمون از یک سو و امتناع امام از سوی دیگر، سبب شد که حضرت به مأمون پیام داد: اگر مرا از این کار معاف بداری، بیشتر دوست دارم، امّا اگر معاف نباشم، شرط من برای اقامه نماز عید این است که: آن گونه که پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) برای نماز عید بیرون میرفتند، بیرون بروم. مأمون شرط امام را پذیرفت و دستور داد نظامیان و درباریان و عموم مردم، صبحگاهان جلوی خانه امام اجتماع کنند. مردم در اطراف خانه حضرت و در مسیر اجتماع کرده و عدهای در پشت بام منازل خود به انتظار نشستند تا با دیدن امام، سیره نبوی و هیبت علوی را به تماشا بنشینند. فرماندهان و سپاهیان سواره نیز، رو به خانه امام آوردند و تا طلوع خورشید همه به انتظار ایستاده بودند.
امام پس از به جای آوردن غسل و پوشیدن لباس و بر سرگذاشتن عمامهای سفید از پنبه که یک طرف آن بر روى سینه مبارکش افتاده و طرف دیگرش بر شانهاش قرار گرفته بود، در حالی که خود را خوشبو کرده و عصایی در دست داشت، به غلامان خود فرمود: به همین هیئت خود را درآورید و به آنها دستور داد پیشاپیش حضرتش حرکت نمایند. سپس با پای برهنه از خانه بیرون آمده و راه مصلّی را در پیش گرفت و چون اندکى راه رفت سر به طرف آسمان بالا کرد و تکبیر گفت، با تکبیر گفتن امام، غلامان حضرت نیز تکبیر گفتند.
لشکریان با مشاهده حالت حضرت، همگی از مرکبها پیاده شده و هر کس کاردی به همراه داشت، زودتر توانست بندهای چکمه خود را باز کند و پابرهنه شود. امام تکبیر دیگری گفت، همه با او یکصدا شدند. طنین تکبیر چنان بود که گویی آسمان و در و دیوار با امام همصدا شدهاند. شهر مرو با دیدن امام و شنیدن تکبیر او، از کثرت گریه و فریاد مردم به لرزه در آمد.
مأمون دگرگونی اوضاع را دریافت. فضل بن سهل به او گفت: اگر حضرت رضا به همین نحو به مصلّی برود، مردم شیفته او شده و فتنهای برپا خواهد شد؛ از این رو افرادی را به سوی ایشان فرستاد تا امام را برگردانند. مأمون به امام (ع) پیغام داد که شما را زحمت داده و در رنج انداختیم و دوست نداریم از این پس، بیشتر به مشقّت بیفتید، از همینجا برگردید، کسی که مطابق مرسوم با مردم نماز میخوانده، این نماز را نیز اقامه میکند. امام کفشهای خود را خواست و پوشید و به منزل بازگشت. مردم در آن روز دچار پراکندگی شدند و نماز در آن روز به خود نظم نگرفت.
عمده دلیل مأمون از جلوگیری اقامه نماز عید به وسیله امام رضا (ع)، احساس خطری بود که از ناحیه محبوبیت و اظهار علاقه و استقبال مردم از امام شده بود؛ چراکه به گمان مأمون و مشاورش اقامه این نماز و ایراد خطبه به وسیله امام علی بن موسی الرضا(ع)ممکن بود حکومت وی را به خطر اندازد؛ زیرا آنان قصد استفاده تبلیغاتی از این نماز را داشته و هرگز فکر نمی کردند، امام این گونه در میان مردم حتی رجال کشور و فرماندهان لشگر دارای محبوبیت باشد. لذا دستور داد تا امام از اقامه نماز منصرف شود، تا بدین وسیله خود و حکومتش از خطرات احتمالی از ناحیه امام (ع) حفظ نماید.
منبع: خبرگزاری مهر،
متن پیام امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم علیه السلام، خطاب به شیعیان
نوشته شده توسطرحیمی 23ام دی, 1391
جناب شیخ مفید(ره) در کتاب خویش پیام جامع، آموزنده وجالبی را از هشتمین امام معصوم حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام آورده است که آن بزرگوار آن پیام را به وسیله حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام به شیعیان ودوستداران اهل بیت علیهم السلام فرستاده اند.
یکی از مهمترین، زیباترین و بنیادیترین توصیهها برای حفظ وحدت در میان مسلمین را میتوان در پیام کوتاه، اما پرمحتوایی یافت که حضرت امام رضا علیه السلام به حضرت عبدالعظیم الحسنی علیه السلام و خطاب به شیعیان صادر فرمودهاند.
این پیام که محتوای آن انطباق با آیات و مفاهیم قرآنی دارد، میتواند راهنمای دقیق برای آنانی باشد که حرکت در راه معصومین علیهمالسلام را سرلوحه کار خود قرار داده و اعتلای نام اسلام و برپایی مجدد تمدن عظیم و الهیِ اسلام را بهعنوان هدفی جدی در زندگی برگزیدهاند.
هر بخش کوتاهی از این پیام عمیق، توصیهای مهم به دوستداران اهلبیت علیهم السلام را در خود جا داده است. «اجتناب از شیطان»، «راستگویی»، «امانتداری»، «سخنگفتن بجا»، «دوری از تفرقه» و «اطاعت از ولیامر» را میتوان بهعنوان محورهای اصلی این پیام ارزیابی کرد.
متن کامل فارسی و عربی این پیام ارزشمند را در ادامه می خوانید:
«ای عبدالعظیم از سوی من به یارانم سلام برسان و به ایشان بگو که شیطان را به خود راه ندهند و به آنان فرمان ده به راستی در گفتار و ادای امانت و آنها را فرمان ده در آنچه به کارشان نمیآید، خاموشی ورزند و ستیزهجویی کنار نهند و به یکدیگر روی آورند و به دیدار هم روند که موجب نزدیک شدن به من است و به در افتادن با یکدیگر خود را مشغول نسازند که من با خود عهد کردهام هر که چنین کند و یاری از یاران مرا به خشم آورد از خدا بخواهم در دنیا سختترین عذاب را بدو رساند و در آخرت در شمار زیانکاران باشد و ایشان را آگاه ساز که خداوند نیکوکار آنها را خواهد بخشید و از بدکارشان در خواهد گذشت مگر کسی که به خدا شرک ورزیده یا دوستی از دوستان مرا بیازارد یا بدخواهی او به دل گیرد که اگر چنین کند خداوند او را نبخشاید تا از این اندیشه بد باز نگردد، اگر بازگشت (چه بهتر) و گرنه روح ایمان از دلش رخت بر بندد و از ولایت من بیرون رود و او را از ولایت ما بهرهای نخواهد بود و از این سرنوشت بد به خدا پناه میبرم.»
«يَا عَبْدَالْعَظِيمِ أَبْلِغْ عَنِّي أَوْلِيَائِيَ السَّلَامَ وَ قُلْ لَهُمْ أَنْ لَایَجْعَلُوا لِلشَّيْطَانِ عَلَى أَنْفُسِهِمْ سَبِيلًا وَ مُرْهُمْ بِالصِّدْقِ فِي الْحَدِيثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَه..ِ وَ مُرْهُمْ بِالسُّكُوتِ وَ تَرْكِ الْجِدَالِ فِيمَا لَايَعْنِيهِمْ وَ إِقْبَالِ بَعْضِهِمْ عَلَى بَعْضٍ وَ الْمُزَاوَره..ِ فَإِنَّ ذَلِكَ قُرْبَه..ٌ إِلَيَّ وَلَايَشْغَلُوا أَنْفُسَهُمْ بِتَمْزِيقِ بَعْضِهِمْ بَعْضاً فَإِنِّي آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي أَنَّهُ مَنْ فَعَلَ ذَلِكَ وَ أسْخَطَ وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي دَعَوْتُ اللهَ لِيُعَذِّبَهُ فِي الدُّنْيَا أَشَدَّ الْعَذَابِ وَ كَانَ فِي الْآخِرَه..ِ مِنَ الْخَاسِرِينَ وَ عَرِّفْهُمْ أَنَّ اللهَ قَدْ غَفَرَ لِمُحْسِنِهِمْ وَ تَجَاوَزَ عَنْ مُسِيئِهِمْ إِلَّا مَنْ أَشْرَكَ بِي أَوْ آذَى وَلِيّاً مِنْ أَوْلِيَائِي أَوْ أَضْمَرَ لَهُ سُوءاً فَإِنَّ اللهَ لَا يَغْفِرُ لَهُ حَتَّى يَرْجِعَ عَنْهُ فَإِنْ رَجَعَ عَنْهُ وَإِلَّا نُزِعَ رُوحُ الْإِيمَانِ عَنْ قَلْبِهِ وَ خَرَجَ عَنْ وَلَايَتِي وَ لَمْ يَكُنْ لَهُ نُصِيبٌ فِي وَلَايَتِنَا وَ أَعُوذُ بِاللهِ مِنْ ذَلِكَ»
منبع: