« عبرت از دنياى بى وفا | دعاى کمیل به همراه متن و صوت + دانلودمتن ،ترجمه و نرم افزار اندروید دعای کمیل » |
تحقیقی در خصوص يهود صهيونيسم فلسطين
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391 نخستین روایت تاریخی از حضور قوم یهود در عرصه جغرافیایی ایران زمین به سالهای 741 تا 749 یا 732 پیش از میلاد باز میگردد که حدود 60.000 اسیر بنیاسرائیل که در حمله پادشاه آشور به اسارت درآمده بودند به گیلعاد (جلعاد)دماوند کوچانده شدند.
آن چه مسلم است در تمام این دوره تا ظهور کوروش هخامنشی همراه با ادیان باستانی ایرانی، دین این اسرای کوچیده در نواحی شمالی ایران شناخته شده بود. همچنین روایتهای تاریخی و احترام کوروش، شاه هخامنشی به این قوم حاکی از آن است که وی نسبت به آنان و آئین یهود شناخت وافی و کافی را داشته است. خود این نکته که جامعه ایرانی در بیست و پنج قرن گذشته دست کم با چهار نسلکشی عمده مقدونیان، تازیان، ترکان و مغولان روبرو بوده است و دست کم پنج پیکره تمدنی متمایز هلنی، مسیحی - رومی، اسلامی، یاسایی و مدرن را به شکل انتخابی و خاص در خود جذب کرده است، به قدر کافی شگفتانگیز است. ما هیچ تمدن دیگری را نمیشناسیم که با تداوم و چنین گسترشی، در برابر تنشهای متعدد از پا درنیامده باشد. تنیدگی عنصر یهودی در فرهنگ ایرانی امری است که از نگاه تیزبین مورخان دور نمانده و اختلاط در فرهنگ زرتشتی و یهودی در پارهای موارد غیرقابل تصور است.
در یهودیت تنها خداوند است که کامل و ابدی است ولی پیغمبران این خواص الهی را در این دنیا ندارند ولی به خاطر رسالتی که دارند مورد احترام بوده و هیچ یهودی حق ندارد که به آنان و دیگر انسانها سجده کرده و مورد پرستش شان قرار دهد، اما از آنجا که روح انسان نزدیک به ذات مقدس الهی است پس از سپری کردن این دنیا وتکامل روحانی میتواند در عالم باقی به ابدیت دست یابد ولی هرگز نباید مورد پرستش قرار گیرد. در اماکن مقدس یهودی نصب هر گونه عکس و مجسمه ممنوع است ویک یهودی نمیتواند در محلی که مجسمه و یا عکس انسان و حیوانات باشد به نیایش و نماز بپردازد.
از آنجا که تکامل و رشد معنوی اصل خلقت می باشد لذا تحقیق و مطالعه تنها راه دستیابی به این هدف است و با قبول این واقعیت است که افرادی که مایل به قبول یهودیت هستند می بایست مدتی در کلاسها ومدارس یهودی به آموزش و تحقیق پرداخته و سپس با آگاهی از قوانین یهود تصمیم بگیرند که آیا مایل به گرویدن به یهودیت هستند ویا نه، نه به خاطر مقام ویا وابستگی های شخصی ویا مالی بلکه بخاطر خود اصل یهودیت چرا که باور دینی با انسان متولد میشود و جزو شخصیت یک فرد می باشد و به راحتی با گفتن جمله ای و یا غسل کردن در آب و یا به زور قابل تغیر نیست همانطور که خداوند انسان را با نیروی عقل وحق انتخاب آفریده، میبایست از همین دو نیروی مهم برای زندگی و آینده خود و نسلهای بعد استفاده کرده و مسیر خود را مشخص کند.
فرقه هاي يهوديت
1- فرقه فریسیان
به معناى جدا شوندگان ، در عصر مکابیان پیدا شدند. این فرقه که بخش بزرگى از کاهنان یهود آن را پدید آوردند، در برابر یونانى زدگى ایستادگى کردند و نسبت به اجراى بى چون و چراى شریعت موسى اصرار ورزیدن این فرقه به معاد و روز قیامت اعتقاد داشتند و راه نجات مردم جهان را عمل به تورات و کلیه دستورات دین یهود مى دانستند. آنان گروه یا فرقه سنت گراى یهود بودند که به اصول و فروع مکتوب و منقول موسى و پیامبران بنى اسرائیل سخت اعتقاد داشتند. نفوذ این فرقه مذهبى یهود تا سال ۱۳۵ میلادى ادامه داشت . روحانیون این فرقه سخت تلاش داشتند تا یهودیان را از گرایش به عقاید فلسفى بیگانه برحذر دارند. آنان هر گونه تفسیر و تغییر در احکام مذهبى را نمى پذیرفتند.
2- فرقه صدوقیان
منسوب به یکى از روحانیون یهود به نام صدوق این فرقه را روشنفکران و یونانى گرایان تشکیل مى دادند آنان منکر معاد و مخالف احکام و اصول و فروع غیر علمى - عقلى دین یهود بودند. این فرقه تنها به نبوت مویس باور داشت و انبیاء و کتب دیگر غیر از تورات را قبول نداشت از تورات فقط اسفار پنجگانه را قبول داشتند.
این فرقه به بقاى روح و جهان آخرت باور نداشت . وهمین جهان را دار ثواب و عقاب مى دانستند. آنان به خداوند اعتقاد داشتند و به معبد نیز مى رفتند این گروه در سال هفتاد میلادى و پس از ویرانى اورشلیم ، بکلى از میان رفت .
عوام یهودى این فرقه روشنفکر را مرتد و خارج از دین مى شمردند. در عهد جدید یعنى اناجیل و رسالات رسولان از این فرقه یاد شده است . بنا به مندرجات انجیل ، مقارن میلاد (مسیح ) علیه السلام ، میان دو فرقه فریسى و صدوقى اختلاف شدید رخ دارد.
صدوقیان در اقلیت بودند و لذا مورد تهمت و آزار فریسیان قرار داشتند. در آن هنگام فریسیان با مسیح و پیروان او در جنگ و جدال بودند. کاهن بزرگ یهودیان فریسى به قتل عیسى فرمان و فتوى داد و آن حضرت را مرتد نامید: پس (یهودا) (یکى از یاران عیسى که مکان اختفاى او را مى دانست ) چون که (عیسى ) در آنجا با شاگردان خود بارها انجمن کرده بود، لشکریان و خادمان از نزد رؤساى کاهنان فریسیان با چراغها و مشعلها به آنجا آمدند. و نیز آمده است که :
کاهنان فریسى همیشه با حضرت عیسى (علیه السلام ) مناظره کردند، به او تهمت زنا مى زدند و به او اهانت و آزار مى رساندند. تعصّب و اختلافات فریسى و صدوقى باعث از میان رفتن وحدت سیاسى و مذهبى قوم یهود شد. تعالیم صدوقیان به تعالیم عیسى شباهت دارد. قرآن به اختلاف و تفرقه یهود اشاره دارد.
3- فرقه اینسیان
فرقه یهودى با گرایش عرفانى که محصول دوران فقر و فلاکت و اسارت یهود است این فرقه علیه مالکیت خصوصى شوریدند و اندوختن زر و سیم را حرام کردند.افراد این فرقه هیچگونه مالکیت خصوصى نداشتند و به صورت جمعى زندگى مى کردند. براى آنان دوست و بیگانه یکى بود و با همه برادر و برابر بودند آنان در اغذیه و امتعه شریک بودند
آنان هر گونه سیستم اقتصادى - تجارى را که منجر به تکاثر و اشرافیت و زراندوزى مى شد، ممنوع ساخته بودند. آنان به نظام برده دارى عاصى بودند، و خود برده نداشتند و برده فروشى را حرام کرده بودند. آنان همچنین ساختن اسلحه و آلات جنگى را حرام کرده بودند.
در حقیقت این فرقه در تحقق عدالت اهتمام فراوان داشته اند مورخان یهودى از این فرقه با اعجاب و تحسین یاد کرده اند.
این فرقه در عین حال عابد و زاهد و اهل ریاضت و انزوار بوده اند و نسبت به اجراى مراسم و احکام دین موسى سخت پابرجا بوده اند. آنها ترک دنیا کرده بودند و غالبا در کوهها و غارها بسر مى بردند و کارى جز عبادت و زهد ورزى نداشتند. در زندگى اجتماعى به یک معاش جمعى قائل بودند و اموال خود را متعلق به عموم مى دانستند غسل تعمید نزد ایشان نشانه پاکى و توبه از گناه شمرده مى شد و در میان آنان معمول بود.
این فرقه در قرن دوم ق .م . به ظهور رسیدند و به زراعت و صنعت امرار معاش مى کرده اند. در زندگى اجتماعى نوعى روش اشتراکى داشتند اموال خود را متعلق به عموم مردم مى دانستند.
این فرقه خود را فرزندان نور نام نهاده بودند و دیگران را فرزند ظلمت مى دانستند که فرشته تاریکى بر آنان حکومت مى کند. گویا عقاید این فرقه از عقاید زرتشتیان اقتباس شده بود این فرقه در سال ۶۸ میلادى در قتل عام یهودیان از بین رفتند.
4- فرقه هرویان
این فرقه بیشتر رنگ سیاسى داشت که در فلسطین پیدا شدند این گروه پیرو و هواخواه سلسله سلطنتى (هرود) بودند که در حدود شش سال ق .م . در زمان (اگستوس) قیصر روم به ظهور رسیدند و با این که با فرهنگ روم و یونان دشمنى نداشتند، ولى مى خواستند که سلطنت در ملت یهود براى همیشه باقى بماند.
5- فرقه زیلوت ها
این فرقه رنگ مذهبى داشت و در عین حال داراى گرایشهاى سیاسى نیز بود آنان با رومیان مخالف مطلق بودند و لذا همیشه با آنان در حال جنگ بودند این فرقه با یونانیان اشغالگر نیز در ستیز بودند. این گروه غالبا از ساکنان نواحى شمالى شهر جلیل بودند و در حدود شش سال ق .م . انتشارى عظیم یافتند. پیشواى این فرقه مردى به نام (یهوداى جلیل) بود که چون رومیان خواستند قوم یهود را سرشمارى کنند،علیه آنان قیام کرد. شورش آنان سرکوب شد، ولى فرقه زیلوت ها باقى مانداین فرقه معتقد بود که تسلیم به حکومت رومیان بر خلاف ایمان به مشیت الهى مى باشد و باید علیه آنان با شمشیر قیام کرد تا که حضرت (مسیح) ظهور کند و به قیامگران پاداش خیر دهد.
6- فرقه قرائون
این فرقه را عبرى (قرائم ) گویند و در سال ۷۶۷ میلادى به وسیله مردى به نام (عانان بن داود) ساخته شد. قرائون طایفه اى از یهود هستند که جز به (عهد عتیق ) اقرار ندارند و روایات شفاهى و (تلمود) را معتبر نمى دانند و تنها به (تورات) باور دارند . روشن کردن شمع در شب و روز شنبه ، ممنوع بودن خوردن گوشت و مكروه بودن مراجعه به طبيب و … از تفكرات اين فرقه است. گویا امروز عده بسیار اندکى از این فرقه در شوروى سابق زندگى مى کنند .
7- فرقه عنانیه
بر خلاف فرقه هاى دیگر یهودى ، این فرقه در روز شنبه و دیگر اعیاد از خوردن مرغ و ماهى و آهو و ملخ خوددارى مى کردند. این فرقه نبوت عیسى را تصدیق مى نمودند و گفته هاى او را مخالف تورات نمى دانستند.آنان عیسى را از پیروان موسى مى دانستند و معتقد بودند که او مردم را به تورات دعوت مى کند. آنان صریحا اعتراف به نبوت عیسى نمى کردند
گروهى از این فرقه معتقد بودند که:عیسى ادعاى نبوت نکرده و نیز مدعى نبوده که شریعت او ناسخ دین موسى است ، عیسى از اولیاء الله و عارف به تورات مى باشد و انجیل وحى منزل نیست ، بلکه سرگذشت عیسى است که توسط چهار نفر از یاران او تدوین شده است.
قوم یهود به او ظلم کردند، چون که او را تکذیب نمودند و باعث قتل او شدند، حال آنکه در تورات نام (مشیحا) زیاد آمده هر چند که تورات او را نبى یا رسول یا کسى که داراى شریعت خاصه اى است ، معرفى نكرده است و او همين (مسيح) است
لازم است بدانیم که در تورات نام مسیح نیامده ، بلکه فارقلیطا آمده است.
8- فرقه کاتبان
این فرقه جنبه مذهبى ندارند کاتبان کارشان نسخه بردارى از کتاب مقدس بوده است آنان با این کار تجارت مى کردند. برخى از این گروه را (رابى ) و اب مى خواندند.
9- فرقه عیسویّه
منسوب به عیسى بن یعقوب اصفهانى برخى گویند او عوقید الوهیم یعنى عبدالله بود که در زمان منصور عباسى مى زیسته و در آن عصر دعوت خود را آغاز کرده است. ابو عیسى یاران خود را در دایره اى قرار مى داد و مى گفت : تا زمانى که در داخل این دایره باشید، سلاح دشمن در شما کارگر نیست . او مى گفت که : عیسى داراى پنج رسول است که پس از او خواهند آمد. او مدعى بود که پروردگار با او سخن مى گوید و به او فرمان داده که قوم بنى اسرائیل را از شر غاصبان و طاغیان نجات دهد.
او معتقد بود که عیسى افضل اولاد آدم است و مقام او از همه انبیاء برتر است . او گوشت حیوان ذبح شده را تحریم کرد .
10- فرقه ربانیون
این فرقه را روحانیون یهود تشکیل دادند که کارشان ترجمه و تفسیر تورات و دیگر کتب مقدس یهود بود. آنان وظیفه داشتند در کنیسه مردم را موعظه کنند، لذا به آنان معلم نیز مى گفتند.
11- فرقه تناسخیه
این فرقه قائل به تناسخ بودند. به گمان آنان در کتاب دانیال نبى آمده است که خداوند بخت نصر را مسخ کرده و به صورت هفت حیوان درنده درآورده تا او را بدین وسیله عذاب داده باشد.
12- فرقه راعیه
منسوب به یکى از یهودیان که دعاوى بزرگى داشت .
13- فرقه سامره
این فرقه از دیگر فرقه ها به آداب و احکام دین یهود متعبدتر است
اینان رسالت موسى و هارون و یوشع را قبول دارند و به دیگر رسولان ایمان ندارند. آنان در انتظار پیامبرى هستند که تورات بشارت ظهور او را داده است. فردى سامرى ادعاى نبوت کرد و مدعى بود که وى همان موعود تورات است
این فرد صد سال قبل از عیسى ظاهر شد .
14- فرقه دوستانیه
شاخه اى از فرقه سامره ، معتقد به عذاب و عقاب در دنیا، که گناهکار در همین دنیا مجازات مى شود .
15- فرقه کوستانیه
منشعب از فرقه سامره این فرقه نیز عقایدى مشابه با فرقه دوستانیه داشت. ابوریحان بیرونى مى گوید: قوم سامره از بابل به شام هجرت کردند. مذهبى این فرقه ترکیبى از دین یهود و دین مجوس است مورّخان مى گویند این فرقه از یهودیان سامره هستند که مى گویند همین دنیا محل ثواب و عقاب است و دسته اى مى گویند آخرت دار ثواب و عقاب است اکثر آنها در فلسطین زندگى مى کنند و کنیسه هاى آنان در همان حدود است . ضبط اسم این فرقه در منابع مختلف است : سامریه ، سمره ، سامره ، و ….
16- فرقه مقاربه
به گمان آنان: خداوند با رسولان خود توسط فرشته سخن مى گفت. اوصاف خداوند، اوصاف فرشته است خداوند برتر و بالاتر از آن است که به وصف درآید.
17- فرقه یورغانیه
منسوب به یورغان از همدان که برخى نام او را یهودا گفته اند. این مرد پیروان خود را به زهد و نماز فراوان دعوت کرد و از خوردن گوشت کلیه حیوانات بازداشت . او افشره میوه ها را ممنوع کرد.
وى معتقد بود که تورات داراى ظاهر و باطن است و تاءویل و تنزیل دارداو از نظر تاءویل با یهودیان دیگر اختلاف داشت به تقدیر ثواب و عقاب قائل بود و در این عقیده مبالغه بسیار نشان مى داد.
18- فرقه موشکاتیه
منشعب از فرقه مقاربه . گروهى از این فرقه به نبوت پیامبر اسلام اعتراف نموده اند آنان مى گفتند: پیامبر اسلام بر همه مردم جهان مبعوث است و تنها بر قوم یهود رسالت ندارد. چرا که یهودیان داراى کتاب هستندرهبر این گروه در قم به همراه یارانش کشته شد.
19- فرقه الکسائیه
فرقه اى از یهود که در حدود سال صد میلادى در ماوراء اردن ظاهر شدند. عقاید این فرقه تحت تاءثیر ثنویت و تقدیس کواکب و فلسفه یونان بود. این فرقه دچار انشعاب شد.
20- اسنى ها
21- سمپسى ها
22- ابیونی ها
23- ماسبونى ها
24- اوسى ها
25- نزاری ها
26- ناصورائى ها
27- همورو باتیست ها
28- صهيونيسم ها
اقدامات وعقايد يهوديت
هنگامي كه بحث (جنگ در اديان) را ملاحظه ميكنيم، هيچ جنگي در قساوت و شدت همانند (جنگ در دين يهود) نيست. يهود بر اساس شريعت خود، در طول تاريخ، به جنگ و خونريزي فراوان ميپرداختهاند و در اين راه به اطفال و زنان نيز رحم نميكرده و خود را (ملت برگزيدة خدا) ميدانند.يهود،رهبران تخريب و نابودي در اين عالم بودهاند.يكي از بزرگان يهود به نام (ارنست رينان) عقيده دارد:
(وقتي عدل در عالم تحقق پيدا نكند،پس بهتر است كه كل عالم تخريب گردد.)
يكي ديگر از بزرگان يهود ميگويد(ما يهود نيستيم مگر آقاي عالم و فاسد كننده عالم،ايجاد كننده فتنه در عالم و جلاد عالم باشيم.)
قرآن كريم، يهود و مشركان را در يك رديف قرار ميدهدو آنان را دشمنترين افراد نسبت به مسلمانان معرفي مينمايد:
(به طور مسلم، دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان را يهود و مشركان خواهي يافت. و نزديكترين دوستان به مؤمنان را كساني مييابي كه ميگويند: ما نصارا هستيم اين بدان روست كه در ميان آنها، افرادي عالم و تارك دنيا هستند و آنها در برابر حق تكبر نميورزند)
تاريخ اسلام به خوبي گواه اين حقيقت است؛زيرا در بسياري از نبردهاي ضد اسلام،يهود به طور مستقيم دخالت داشته و از هيچگونه كارشكني و دشمني خودداري نكردهاند.افراد بسيار كمي از آنها به اسلام گرويدهاند؛در حالي كه در غزوات اسلام،رويارويي مسلمانان با مسيحيان را كمتر شاهديم و نيز افراد فراواني از آنها را مشاهده ميكنيم كه به صفوف مسلمانان پيوستهاند.
اين مقايسه بيشتر درباره يهود و مسيحيان معاصر پيامبر اسلام(ص) است؛زيرا يهود با اين كه داراي كتاب آسماني بود،به دليل دلبستگي بيش از اندازه به ماديات،در صف مشركاني قرار گرفته بودندكه از نظر مذهبي با آنها هيچ اشتراكي نداشتند.در آغاز،يهوديان مبشران اسلام محسوب ميشدند و انحرافاتي همانند(تثليت)نداشتند؛ اما دنياپرستي شديد،آنها را به كلي از حق بيگانه كرد؛در حالي كه مسيحيان آن عصر چنين نبودهاند.
البته مسيحيان قرون بعد نسبت به اسلام و مسلمانان مرتكب جنايايت شدندكه دست كمي از يهود نداشت؛ جنگهاي طولاني و خونين صليبي در گذشته و تحريكات فراواني كه امروز از ناحية استعمار كشورهاي مسيحي بر ضد اسلام و مسلمانان ميشود،امري نيست كه بر كسي پنهان باشد.
اما عجيب اين كه يهوديان، همه اين جنگ طلبيها را به استناد تورات انجام ميدهند؛براي نمونه،در متن تورات چنين ميخوانيم:(چون به شهري نزديك آيي تا با آن جنگ نمايي،آن را براي صلح ندا كن و اگر تو را جواب صلح بدهد و دروازهها را براي تو بگشايد،آنگاه تمام قومي كه در آن يافت شوند، به تو جزيه دهند و تو را خدمت نمايند و اگر با تو صلح نكرده،با تو جنگ نمايند،پس آن را محاصره كن و چون يهوه ـ خدايت ـ آن را به دست تو بسپارد، جميع ذكورانش را به دم شمشير بكش،ليكن زنان و اطفال و بهايم و آنچه در شهر باشد ـ يعني تمام غنيمتش را ـ براي خود به تاراج ببر و غنايم دشمنان خود را كه يهوه ـ خدايت ـ به تو دهد،بخور. به همه شهرهايي كه از تو بسيار دورند كه از شهرهاي اين امتها نباشند، چنين رفتار نما؛اما از شهرهاي اين امتهايي كه يهوه ـ خدايت ـ را به ملكيت ميدهي،هيچ ذي نفسي را زنده مگذار،بلكه ايشان را … چنان كه يهوه ـ خدايت ـ تو را امر فرموده است،بالكل هلاك ساز.)
همچنين در تورات ميخوانيم(يهوه، خدا ما، او (سرزمين سيحون و ملك حشبون) را به دست ما تسليم نموده، او را با پسرانش و جميع قومش زديم و تمامي شهرهايش را در آن وقت گرفته، مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاك كرديم كه يكي را باقي نگذاشتيم، ليكن بهايم را با غنيمت شهرهايي كه گرفته بوديم، براي خود به غارت برديم.)
بر اساس تعاليم تورات موجود و عملكرد يهوديان در طول تاريخ، جايي براي (همزيستي مسالمتآميز) و (حقوق بينالملل) وجود ندارد. آنان خود را( ملت برگزيدة خدا ) ميدانند و براي تحقق اين نظر، همواره در فكر سلطه بر ديگر اديان و ملل بودهاند و در مواردي نيز كه به پيشنهادات ديگران تن دادهاند، جز از روي ضعف و ناتواني نبوده و هر موقع قدرتي يافتهاند، كشتار گستردهاي به راه انداختهاند؛ در گذشته با مسيحيان و امروز با مسلمانان.
اكنون گروهي از قوم يهود ـ يعني صهيونيستها ـ اقدام به غصب سرزمينهاي ديگران و آواره كردن آنها از وطن خود و كشتن و نابود كردن فرزندانشان كردهاند؛ حتي احترام خانة خدا ـ بيتالمقدس ـ را نيز رعايت نميكنند.
آنها در برخورد با مسائل جهاني، عملاً نشان دادهاند كه پيرو هيچ قانون و معيار بينالمللي نيستند. هر گاه به فرض، يك جنگجوي فلسطيني به سوي آنها شليك كند، در مقابل، اردوگاههاي آوارگان، كودكستانها و بيمارستانهاي آنان را بمباران ميكنند و در ازاي كشته شدن يك نفر از خودشان، گاهي صدها نفر بيگناه را به قتل ميرسانند و خانههاي فراواني را منفجر ميكنند.
تاريخ شاهد فجايع اين گروه به (مسجد الاقصي) از زمان اشغال آن در سال 1967 م. بوده است. در سال 1969 م. شخص به نام (مايكل رومان) آتشي در مسجد برافروخت كه نزديك به 1500 متر مربع از مساحت مسجد را در برگرفت. در اين آتشسوزي، منبر (صلاحالدين)، گنبد مسجد ـ كه داراي آثار معماري اسلامي با ارزشي بود ـ و نيز (مسجد عمر) در داخل مسجد الاقصي و (محراب زكريا) و بعضي چيزهاي ديگر در آتش سوخت. در سال 1969 م. گروهي از يهوديان، مراسم مذهبي خود را در مسجدالاقصي به جاي آوردند و اين عمل را چندين بار تكرار كردند و هنگامي كه با اعتراض مسلمانان رو به رو شدند، قاضي يهود به محق بودن يهود حكم صادر كرد! در سال 1982 م. يك يهودي امريكايي، مسجد و نمازگزاران در مسجد را با آتش سلاح مورد تعرض قرار دارد و در همان سال، فرد ديگري با مواد منفجره، بخشي از حرم را تخريب كرد. عده فراواني از يهود نيز اعلان كردند كه بايد مسجد خراب شود و به جاي آن، معبد يهوديها ساخته شود.
يكي از نويسندگان عرب درباره رفتار جنگطلبانة صهيونيستها ميگويد:(ما داراي دليل واضح بر توحش يهود طي جنگهاي فلسطين از سال 1948 م. به بعد بودهايم؛ به گونهاي كه در توحش و خونريزي ضربالمثل هستند؛ كشتارهاي آنها در دير ياسين، الخليل، رام الله، غزه و ديگر شهرهاي فلسطين.)
آنها خود را به هيچ يك از مصوبات بينالمللي و قطعنامههاي سازمان ملل، پايبند نميدانند و آشكارا همه را زير پا ميگذارند. بدون شك اين همه قانون شكني، بيدادگري و اعمال ضد حقوق بينالملل، ناقض اصل همزيستي مسالمتآميز است و جاي براي تعاون و همكاري بينالمللي بر اساس حقوق پذيرفته شدة جهاني باقي نميگذارد.
صهيونيسم و فلسطين
از آنجایى که بریتانیا، قصد سیطره و چنگاندازى بر منطقه عربى اطراف کانال سوئز را داشت، مصر را اشغال و یهودیان را ترغیب کرد تا ادعاى بىاساس خود را مبنى بر داشتن حق بازگشت، به کوه کذایى(صهیون) در قدس و برپایى دولت در فلسطین،مجدداً مطرح کنند دولتى که حامى منافع بریتانیا در منطقه بوده و از کمکهاى همه جانبه این کشور برخوردار باشد. بریتانیا در همین زمینه، مشوق تئودورهرتسل (خبرنگار یهودىتبار اتریشى) درامردعوت از یهودیان جهان، براى تأسیس دولت صهیونیستى در فلسطین بود وعملًا نخستین کنگره صهیونیستى در شهر پازل سوئیس1897 م. با حضور صدها تن از شخصیتهاى یهودى سراسر جهان برگزار شد دراین اجلاس شرکت کنندگان موافقت کردند براى بازگرداندن یهودیان جهان به فلسطین و برپایى دولت صهیونیستى،علیه ملت و صاحبان راستین آن، تلاش کنند و در همین راستا مؤسسات مالى چندى، براى تحقق این هدف شوم دایرکردند.هرتسل هم به نوبه خود کوشید سلطان عثمانى (عبدالحمید دوم)،درمقابل پرداخت چند میلیون سکه طلا، با تسلیم فلسطین به یهودیان موافقت کند. سلطان عبدالحمید این پیشنهاد را رد کرد و تأکید نمود که سرزمین فلسطین،متعلق به مسلمانان بوده وحتى با پول همه یهودیان آن را نخواهد فروخت. بدین جهت یهودیان وى را در سال 1908 م. سرنگون ساختند. به دنبال شروع جنگ اول جهانى، بریتانیا در سال 1917 م. با موافقت فرانسه، آمریکا و دیگر کشورهاى غربى، بیانیهاى را صادر کرد و به وسیله بالفور (وزیر خارجه وقت این کشور) به روچیلد (سرمایهدار یهودى) قول داد: وطن قومى براى یهودیان در فلسطین ایجاد کند. این وعده به (بیانیه بالفور) موسوم شد.در سال 1918 م. (همزمان با شکست ترکیه و اشغال فلسطین بهوسیله بریتانیا)، کشورهاى یادشده تلاش کردند زمینه برپایى دولت یهودى را در فلسطین مهیا سازند.
در همین رابطه جامعه ملل با قیمومیت بریتانیا بر فلسطین، به منظور برپایى دولت یهودى در آن موافقت کرد. بریتانیا نیز نمایندهاى یهودى تبار (هربرت صاموئیل) را در سال 1920 م. به فلسطین گسیل داشت تا مقدمات کوچ یهودیان سراسر جهان را به آنجا فراهم آورد. بریتانیاى استعمارگر به موازات این اقدام، به تجهیز و آموزش نظامى یهودیان پرداخت و زمینهاى وسیعى را در اختیار آنان قرار داد تا شهرکهایى را احداث کنند. در سال 1956 م. انگلیس، فرانسه و اسرائیل، در توطئهاى مشترک، تجاوز سه جانبهاى را علیه مصر تدارک دیدند و صهیونیستها نوارغزه و بخشى از سینا را اشغال کردند.اما بر اثر فشارهاى جهانى و عملیات مقاومت، ناگزیر ازاین مناطق خارج شدند.در سال 1963 م. سازمان آزادىبخش فلسطین به رهبرى احمد شقیرى، شکل گرفت و صاحب سپاهى در نوارغزه شد. همچنین جنبشهاى چریکى نظیر جنبش فتح، جبهه خلق تشکیل شدند و توانستند عملیات چریکى بسیارى را از خاک سوریه علیه صهیونیستها به مورد اجرا بگذارند و تلفات و ضایعات قابل توجهى به آنان وارد سازند.
اسرائیل در سال 1967 م. با حمایت آمریکا، جنگى را علیه مصر و سوریه به راه انداخت و سیناى مصر و ارتفاعات جولان سوریه را- علاوه بر سایر بخشهاى فلسطینى به اشغال خود درآورد. اما ملت فلسطین همچنان به مقاومت خود در برابر اشغالگرى صهیونیستى ادامه داد. پس از شکست 1967 م. عملیات نظامى- چریکى فلسطینى، از خاک اردن علیه صهیونیستها گسترش یافت وخطروتهدیدى بالقوه براى یهودیان غاصب گردید. به دنبال این تحولات آمریکا و صهیونیستها، اردن را تحت فشار قرار دادند واین کشور در سپتامبر 1970 م. فعالیت چریکى فلسطینیان را درهم کوبید. کارهاى چریکى از این پس، به سوریه و لبنان انتقال یافت.در سال 1973 م. سوریه و مصر توافق کردند براى آزادسازى خاک اشغال شده خویش، با صهیونیستها بجنگند و اگر دخالت مستقیم آمریکا در جنگ نبود، شکست کامل صهیونیستها رقم مىخورد.در پى این حوادث، مذاکرات آتش بس میان مصر و رژیم صهیونیستى زیر نظر آمریکا آغازوکار به جایى رسید که انور سادات (رئیس جمهور وقت مصر)، در سال 1987. به طور یک جانبه و در کمپ دیوید آمریکا،صلحى را با صهیونیستها امضا کرد.مصر با امضاى این قرارداد، عملًا از گردونه درگیرى با دشمن صهیونیستى خارج شد لیکن خداوند سبحان خروج مصر را به واسطه پیروزى انقلاب اسلامى در ایران به رهبرى امام خمینىرحمه الله جبران کرد.رهبرعظیمالشأن ایران سفارت اسرائیل را تعطیل وسفارت فلسطین را به جاى آن دایر فرمود واعلام داشت: (اسرائیل غدّهاى سرطانى است و باید ریشه کن شود).همچنین روز جهانى قدس را اعلام وسپاه قدس را تأسیس کرد. این خط مشى و سیاست حکیمانه و حمایت از مبارزات بحق مردم مسلمان فلسطین، به وسیله جانشین شایسته ایشان مقام معظم رهبرى و مسئولان نظام اسلامى، با همان قوت ادامه دارد.
كنفرانس بين المللي حمايت از انتفاضه فلسطين
موضع رهبری ايران در پنجمين کنفرانس بينالمللي حمايت از انتفاضه فلسطين در تهران به ويژه در بحبوحه بيتفاوتي جامعه بينالملل به آلام مردم فلسطين، روحي تازه در جان آنها دميده است. این کنفرانس اول و دوم اکتبر با حضور شمار زيادي از شخصيتهاي برجسته در تهران برگزارشد.
همه فلسطین برای همه مردم فلسطین.این، اصلیترین نكتهای بود كه رهبر معظم انقلاب اسلامی در پنجمین كنفرانس بینالمللی حمایت از انتفاضه فلسطین و در تبیین راهبرد امت اسلامی در موضوع فلسطین، بر آن تأكید كردند.
ایشان در جمع رهبران بلندپایه گروههای مقاومت فلسطین و لبنان، علما، اندیشمندان و متفكران عدالتطلب و آزاداندیش جهان و رؤسا و مسئولان پارلمانی جهان اسلام با تشریح طرح جمهوری اسلامی در قضییه فلسطین، خاطرنشان كردند: هدف والای امت اسلامی یعنی آزادسازی همه فلسطین بدون چشمپوشی از یك وجب از این سرزمین اسلامی، تنها با صبر و تدبیر وتوكل و مجاهدت همگانی گروههای مقاومت و ملتها ودولتهای اسلامی محقق خواهد شد.ایشان، رژیم صهیونیستی را خنجرغرب در پهلوی امت اسلامی نامیدند وافزودند دولت و جامعه جعلی صهیونیستی درحساسترین نقطه جهان اسلام، به پایگاه نظامی، امنیتی و سیاسی دولتهای استكباری برای مقابله با اسلام و مسلمانان تبدیل شده است واین واقعیت، دلیل دیگری بر اولویت مسئله فلسطین است.ایشان افزودند:
هزینه مالی و انسانی سنگینی كه كشورهای اسلامی تاكنون در مسئله فلسطین پرداخت كردهاند، رنج بیپایان میلیونها آواره فلسطینی، انقطاع تاریخ یك كانون مهم تمدنی در جهان اسلام و دلایل متعدد دیگر نشان میدهد مسلمانان باید حل مسئله فلسطین را در صدر مسائل مهم خود قرار دهند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأكید بر پایداری 33 ساله مردم ایران و نظام اسلامی بر شعار “فلسطین باید آزاد شود” افزودند: این شعار خون تازهای در رگهای فلسطین دمید و با شكلگیری گروههای مجاهد فلسطینی و لبنانی، فلسطین به جای تكیه بر دولتهای عربی و مجامع بیاثر جهانی، به ایمان عمیق جوانان و مردان و زنان فداكار خود تكیه كرد و با اتكاء به این ایمان عمیق كه كلید همه فتوحات و موفقیتهاست، روزبهروز پیشرفت و افتخار و اقتدار بیشتری دست یافت بگونهای كه اكنون ملت فلسطین به ملتی امیدوار، مقاوم و دارای اعتمادبهنفس تبدیل شده است. رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان به تشریح راه اساسی تحقق هدف مهم امت اسلامی یعنی رهایی فلسطین پرداختند اما قبل از بیان این راه حل دو نكته را مورد تأكید قرار دادند: 1ـ ملتهای مسلمان، آزادی همه فلسطین را دنبال می كنند نه آزادی بخشی از فلسطین را و 2ـ تحقق این هدف مهم نیازمند تلاش و مقاومت و صبر و تدبیر است.
سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در پنجمین كنفرانس بینالمللی انتفاضه با این جملهی قاطعانه پایان یافت: البته موشكهای ایران و گروههای مقاومت هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز كند وظیفه خود را انجام خواهد داد.
هنیه طی سخنانی که ازطریق ویدئو کنفرانس درپنجمین کنفرانس بین المللی حمایت از انتفاضه فلسطین پخش شد، با تاکید بر شعار اساسی “فلسطین از نهر تا بحر؛ نه حتی یک وجب کمتر” گفت: حاضر نیستیم اسراییل را به رسمیت بشناسیم و حتی از یک وجب خاک فلسطین هم کوتاه نمیآییم.
وی ضمن قدردانی از جمهوری اسلامی ایران برای برگزاری این کنفرانس افزود:این کنفرانس موضع ثابت و تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران در حمایت از فلسطین را نشان میدهد وهمچنین ثابت می کند که جمهوری اسلامی ایران حامی مقاومت است. هنیه افزود: برگزاری این اجلاس نشان می دهدکه توجه به مسئله حقوق انسانها در فلسطین می تواند موجب وحدت اسلامی شود و به همین دلیل است که بسیاری از کشورهای آزادی خواه دنیا هم از مسئله فلسطین دفاع می کنند و حتی بسیاری از این کشورها از طرق مختلف کمک های خود را به فلسطین ارسال می کنند و این نشان دهنده اهمیت مسئله انسانیت در فلسطین است.
نتيجه گيري
وقتي درتمام ادوار تاريخ ملل مختلف كنكاش و جستجو ميكنيم شايد با يك وجه مشترك در مورد فرقه هاي يهود و مخصوصا صهيونيسم ها مواجه ميشويم آن هم قدرت طلبي بي حد و مرز سران اين گروههاي جاه طلب است كه چه با روش تطميع سران كشورهاي جهان سوم ويا با تهديد و ارعاب و در صورت جواب ندادن اين موارد با استفاده از سلاح هاي كشتار جمعي و با توسل به زور خواهان بدست گرفتن عنان اقتصادي و سياسي اين كشورها هستند.
نكته قابل توجه و تفكر در اين مسئله حمايت همه جانبه كشورهاي مدعي حقوق بشر آلمان،انگليس،ايتاليا،فرانسه و سرآمد آنها ايالات متحده آمريكاست كه همه روزه ساز دفاع از حقوق بشر را مينوازند ولي در عمل بزرگترين حامي اسرائيل هستند كه همين كشور اسرائيل روزانه با حمله يكطرفه به زنان و كودكان فلسطيني اين افراد بدون دفاع و سلاح را با مدرنترين سلاح هاي خود مورد تجاوز قرار ميدهند و كشورهاي اروپايي اين كار را دفاع از حقوق بشر ميدانند و جاي تعجب است كه اين دول اروپايي حمله به زنان بي دفاع و كودكان بي پناه را حملات ضد تروريستي مي نامند.در اين صورت بايد از آنان پرسيد كه افراد غير تروريست چه گروههايي هستند؟
در اين ميان كشور جمهوري اسلامي ايران بنا به خواسته رهبر كبير انقلاب ودرحمايت ازآرمانهاي آن فقيد بزرگواروحمايت از مردم مظلوم و ستم ديده كشورفلسطين هر ساله در مناسبات مختلف و با شركت آحاد ملت عزيز و نوع دوست ايران اسلامي هميشه حمايت خود را از مردم ستمديده جهان به ويژه ملت فلسطين اعلام داشته است و در اين زمان با رهبري مقام عظماي ولايت و فرماندهي معظم كل قوا با شورواشتياق دوچندان نسبت به گذشته اين راه را ادامه خواهد داد و درتمام لحظات گوش به فرمان رهبري است و ايشان هم با رهنمودها و بيانات گهر بار خود هميشه چراغ راه بوده و در مواجه با مشكلات سخنان ايشان كليد حل مشكل و پاسخي كوبنده به كشورهاي استعمارگر وغارتگر به ظاهر متمدن اروپايي بوده است.
در اين ميان كنفرانس حمايت از انتفاضه فلسطين كه در تهران با شركت انديشمندان، علما ، فضلا و شخصيت هاي سياسي طراز اول كشورهاي اسلامي برگزار شد بار ديگر روحي تازه در جان انتفاضه دميده و همانند هميشه رهبر معظم انقلاب با سخنان خود خواهان هدف والای امت اسلامی یعنی آزادسازی همه فلسطین بدون چشمپوشی از یك وجب از این سرزمین اسلامی شدند.
ایشان، رژیم صهیونیستی را خنجرغرب در پهلوی امت اسلامی نامیدند وافزودند دولت و جامعه جعلی صهیونیستی درحساسترین نقطه جهان اسلام، به پایگاه نظامی، امنیتی و سیاسی دولتهای استكباری برای مقابله با اسلام و مسلمانان تبدیل شده است. حضرت آیتالله خامنهای با تأكید بر پایداری 33 ساله مردم ایران و نظام اسلامی بر شعار “فلسطین باید آزاد شود” افزودند: این شعار خون تازهای در رگهای فلسطین دمید و با شكلگیری گروههای مجاهد فلسطینی و لبنانی، فلسطین به جای تكیه بر دولتهای عربی و مجامع بیاثر جهانی، به ایمان عمیق جوانان و مردان و زنان فداكار خود تكیه كرد و با اتكاء به این ایمان عمیق كه كلید همه فتوحات و موفقیتهاست، روزبهروز پیشرفت و افتخار و اقتدار بیشتری دست یافت بگونهای كه اكنون ملت فلسطین به ملتی امیدوار، مقاوم و دارای اعتمادبهنفس تبدیل شده است. رهبر انقلاب اسلامی در بخش پایانی سخنانشان به تشریح راه اساسی تحقق هدف مهم امت اسلامی یعنی رهایی فلسطین پرداختند اما قبل از بیان این راه حل دو نكته را مورد تأكید قرار دادند:
1ـ ملتهای مسلمان، آزادی همه فلسطین را دنبال می كنند نه آزادی بخشی از فلسطین را .
2ـ تحقق این هدف مهم نیازمند تلاش و مقاومت و صبر و تدبیر است.
سخنرانی رهبر معظم انقلاب اسلامی در پنجمین كنفرانس بینالمللی انتفاضه با این جملهی قاطعانه پایان یافت:البته موشكهای ایران و گروههای مقاومت هم هرگاه تهدیدی از سوی دشمن بروز كند وظیفه خود را انجام خواهد داد.
به لطف خداوند متعال آثاروبركات انقلاب باشكوه اسلامي هم اكنون دركشورهاي منطقه شكوفا شده و ملتهاي مظلوم با ايستادن در مقابل استعمار جهاني ديگرهراسي ازاين ديوغارتگرندارندوباسينه هاي سپرشده گلوله هاي اين دزدان بي شرم را به جان خريده وبهاي انقلاب خويش را با خون جوانان ميپردازند.
اين نكته را ملت مظلوم فلسطين و كشورهاي غارتگر حامي اسرائيل بدانند كه مردم هميشه در صحنه ايران گوش بفرمان رهبرخوداست وهمانطوركه خميني كبير فرمود فلسطين پاره تن اسلام است اگرلازم باشد با فرمان امام خامنه اي حاضر است يك دفاع مقدس ديگر براي آزادي قبله اول مسلمانان انجام دهد .
منابع:
سفرنامه رابي بنيامين تودولايي (ماركوس وگرونهوت)
صنعت يهودي سوزي (نورمن ج . فينكلشتاين)
كتاب تنهايي (حجت الاسلام محمدرضا زائري)
سخنراني مقام معظم رهبري در اجلاس حمايت از انتفاضه فلسطين- تهران 1390
صفحات: 1· 2
مرگ بر اسرائیل
فرم در حال بارگذاری ...