« پیامآور بصیرتافزایی | یا اهل العالم ... » |
تعالی اخلاق در پرتو باورهای حسینی علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 22ام مهر, 1397
هرگاه سخن از انسان به میان می آید، با موجودی پر رمز و راز و تودرتو روبه رو می شویم که شناخت زوایای گوناگون وجودش و چگونگی ارتباط آنها با یک دیگر، کاری بس دشوار می نماید و جز با یاری تعالیم و آموزه های وحیانی امکان پذیر نیست.
در نخستین نگاه به هر فرد، ابتدا مجموعه ای از رفتارهای وی را شاهدیم. نحوه راه رفتن، سخن گفتن، غذا خوردن، داد و ستد کردن، معاشرت و دیگر رفتارهای هر کس، معمولاً با دیگری یکسان نیست. در برخورد با دیگران، ما صفات اخلاقی آنها را نمی بینیم (دقت شود)؛ ولی بسیار اتفاق افتاده که با دیدن رفتاری خاص از یک شخص، او را مثلاً شجاع یا ترسو، بخیل یا سخاوتمند، متکبر یا متواضع دانسته ایم؛ در حالی که هیچ یک از این صفات به طور مستقیم قابل مشاهده نیست؛ پس مبنای قضاوت ما چه بوده است؟ آری این قضاوت، بر اساس پذیرش این نکته است که رفتار و اعمال انسان که لایة رویین وجود او را تشکیل داده است، ریشه در لایه های عمیق درون وی دارد و برخاسته از ویژگی های روحی و اخلاقی و شخصیتی او است. خداوند تبارک و تعالی فرموده است:
«کلّ یعمل علی شاکلته؛1 هر کس طبق روش [=خلق و خوی] خود عمل می کند.» به عبارت دیگر: «از کوزه همان برون تراود که در اوست».
پرسشی که اینجا رخ می نماید آن است که صفات اخلاقی که منشأ رفتارها و برخوردهای متفاوت انسان ها می شود، خود از کجا سرچشمه گرفته و ریشه در کجا دارد؟
بحث دربارة عوامل تأثیرگذار در اخلاقیات آدمی، بسیار گسترده است و مجالی فراتر از سخن حاضر می طلبد؛ اما به اشاره باید گفت معمولاً عواملی همانند وراثت، محیط، اراده، حکومت ها و… به عنوان عناصر شکل دهندة روحیات و خلقیات انسان ها مطرح می شوند، که اکنون درصدد پرداختن به آنها نیستیم. آنچه در این نوشتار مورد تأکید است، آن است که یکی از مهم ترین عناصر شکل گیری یک صفت اخلاقی در نهاد آدمی، نوع نگاه او به خود، به جهان، به زندگی و معنای آن، به دنیا و حقیقت آن، به مرگ و قیامت، به خالق هستی و به موضوعاتی کلیدی از این دست است. نگاهی که باورهای خاصی را به دنبال دارد.
برای مثال، باورهای یک انسان بخیل دربارة رزق و رازق، با اعتقادات انسانی سخاوتمند یکسان نیست؛ همان گونه که نوع نگاه شخص شجاع، به مرگ و زندگی با نگاه شخص بزدل، متفاوت است. بر اساس آنچه گذشت، اصلاح اخلاق، و آراستگی به صفات شایستة اخلاقی، بدون اصلاح نحوة نگرش انسان به عالم و بدون تحقق باورهای متعالی، امری ناشدنی و خیالی خام است؛ از این رو است که در روش دعوت و تربیت اخلاقی پیامبران الهی به ویژه پیامبر اسلام(ص) اصلاح نوع نگرش انسان ها و باورهای ایشان، به شدت مورد توجه قرار گرفته است.2 سیر نزول آیات قرآن نیز به خوبی نشان گر این نکتة مهم تربیتی است، چرا که آیات مکی که مربوط به سال های آغازین دعوت رسول خدا6 است به طور عمده به مسائل کلیدی و اساسی اعتقادی همچون توحید، معاد و نبوت پرداخته و بخش عظیمی از تعالیم اخلاقی و فقهی که حاصل و میوة باورهای متعالی است، در آیات مدنی و پس از تحکیم پایه های اعتقادی بیان گردیده است.
به فضل خدا در شماره های آینده، نحوة ارتباط باورهای گوناگون با صفات اخلاقی به تفصیل بررسی می شود و این نوشتار به تناسب ایام، تنها با نگاهی گذرا، برخی از باورهای بلند سیّد الشهداء6 را مرور می کند؛ اعتقاداتی که سرچشمة ظهور والاترین فضایل اخلاقی، همچون شجاعت، صبر، زهد، ایثار، عفو، حلم و خصال نیکوی بی شماری در آن وجود مبارک و در یاران بی مانند آن حضرت شد.
آنچه در ذیل می آید، برگرفته از سخنان گهربار و نورانی سالار شهیدان، حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام است.
الف. باورهای توحیدی
1. حاکمیت مطلق خداوند بر عالم
«انّ الأمر لله یفعل ما یشاء…؛3 زمام امور جهان به دست خدا است و هر چه خواهد، انجام دهد».
«یا اُختاه کلّ الذی قُضی فهو کائن؛4 خواهرم! هر چه قضای الهی باشد، تحقق خواهد یافت».
2. اعتماد کامل و امید به خدا
«اللهم ثقتی فی کل کرب و رجائی فی کل شدة و أنت لی فی کل أمر نزل بی ثقة و عُدة؛5 بارالها! در هر اندوه شدید، تو تکیه گاه منی و در هر سختی، تنها امیدم تویی و در هر مشکلی که بر من فرود آید، پشت و پناه و یاورم تو هستی».
3. اعتقاد به مشیت حکیمانه خداوند و رضا به قضای او
«…إن نزل القضاء بما نحب و نرضی فنحمد الله علی نعمائه و هو المستعان علی أداء الشکر و إن حال القضاء دون الرجاء فلم یتعد من کان الحق نیته و التقوی سریرته…؛6 اگر قضای الهی آنچنان که ما دوست می داریم و می پسندیم واقع شد، خدا را بر نعمت هایش می ستاییم و در ادای شکر او نیز از وی یاری می جوییم و اگر قضای الهی میان ما و آنچه امید داریم، حایل شد، پس کسی که نیت حق دارد و نهانش به تقوا آمیخته است، از مرز حق تجاوز نمی کند».
ب. باور محدودیت و ناپایداری دنیا
«أما بعد فکان الدنیا لم تکن و کان الآخرة لم تزل؛7 پس از حمد و ثنای الهی، گویا دنیا هرگز نبوده است و گویا آخرت همواره بوده و خواهد بود».
«إن الله خلق الدنیا للفناء فجدید ها بال و نعیمها مضمحل و سرورها مکفهر و المنزل تلعة و الدار قلعة…؛8 همانا خداوند، دنیا را برای فنا آفرید؛ نوهای آن کهنه شود و نعمت هایش به زوال گراید و شادی هایش تیره و تار شود؛ منزلگاهی است پر خطر و سیل خیز و خانه ای است موقت».
«الدنیا سجن المؤمن و جنة الکافر؛9 دنیا، زندان مؤمن و بهشت کافر است».
ج. باور مرگ و آخرت
1. مرگ پایان راه نیست
امام حسین علیه السلام روز عاشورا خطاب به یاران خود می فرماید:
«صبرا بنی الکرام فما الموت ألا قنطرة تعبر بکم عن البؤس و الضراء إلی الجنان الواسعة و النعم الدائمة…؛10 ای بزرگ زادگان! پایمردی کنید؛ همانا مرگ، پلی بیش نیست که شما را از پریشانی و سختی، به بهشت های وسیع و نعمت های جاودان منتقل می کند».
و جای دیگر می فرماید:
«فانی لاأری الموت إلا سعادة و الحیاة مع الظالمین إلا برما؛11 همانا من مرگ [در راه حق] را چیزی جز خوشبختی، و زندگی با ستمگران را چیزی جز مایه دلتنگی نمی بینم».
2. مرگ حتمی است
« و إنما الأمر إلی الجلیل
و کل حی سالک سبیل12
سررشته کار تنها به دست خداوند جلیل است
و هر زنده ای، این راه را در می نوردد».
امام حسین علیه السلام شب عاشورا، در مقام تسلی دادن به زینب کبری(س) فرمود:
«یا اختاه! اتقی الله تعزی بعزاء الله واعلمی أن أهل الأرض یموتون و أهل السماء لایبقون و إن کل شیءٍ هالک إلا وجه الله؛13 خواهرم! تقوا پیشه کن و به تسلی الهی آرام باش و بدان که همه زمینیان خواهند مرد و اهل آسمان باقی نخواهند ماند و همانا همه چیز فانی است، مگر وجه خدا».
آن حضرت روز عاشورا به یاران باوفای خویش روکرده و فرمود:
«قوموا إلی الموت الذی لابدّ منه…؛14 به پاخیزید و به سوی مرگ بشتابید که گریزی از آن نیست».
3. قیامت و بهشت، موجود و نزدیک است
و باز هم روز عاشورا خطاب به اصحاب خود با -اشاره به نزدیک- فرمود:
«یا کرام! هذه الجنة قد فتحت أبوابها واتصلت أنهارها و أینعت ثمارها وهذ رسول الله6 و الشهداء الذین قتلوا فی سبیل الله یتوقعون قدومکم و یتباشرون بکم…؛15 ای بزرگواران! این بهشت است که درهایش گشوده و نهرهایش به هم پیوسته [و جاری است] و میوه هایش رسیده است و این رسول خدا6 و شهدای راه خدا هستند که به استقبال شما آمده و چشم به راه شما هستند و به شما خوش آمد می گویند».
آنچه گذشت، تنها قطره ای است از اقیانوس بی کران باورهای الهی و ناب حسینی علیه السلام ؛ باورهایی که با دقت و تأمل و اندیشیدن در آن، می توان به سرّ ظهور این همه فضایل و خصال نیکو، در آن وجود شریف و در فداییان راه وی پی برد.
به یقین، این اندازه از وفا و صفا و زهد و ایثار و شجاعت و صبر و حلم و فروتنی و عفو و دیگر مکارم اخلاقی، جز با چنین باورها و اعتقادات عمیق و مستحکم محقق نمی شود. چه نیکو فرمود خداوند تبارک و تعالی:
«ألم تر کیف ضرب الله مثلا کلمة طیبه کشجرة طیبة أصلها ثابت و فرعها فی السماء تؤتی أکلها کل حین بإذن ربها و یضرب الله الأمثال للناس لعلهم یتذکرون؛16 آیا ندیدی چگونه خداوند کلمه طیّبه [گفتار پاکیزه] را به درخت پاکیزه ای تشبیه کرده که ریشه آن [در زمین] ثابت و شاخة آن در آسمان است. هر زمان میوة خود را به اذن پروردگارش می دهد و خداوند برای مردم مثل ها می زند؛ شاید متذکر شوند [و پند بگیرند]».
پی نوشت:
1. سوره اسراء: 84.
2. این موضوع در سوره های متعددی از قرآن کریم به چشم می خورد به عنوان نمونه ر.ک سوره هود آیت 2 و 26 و 50 و 60 و 84.
3. مناقب، ج4، ص 95.
4. بحارالانوار، ج44، ص 372.
5. همان، ج 45، ص 4.
6. همان، ج44، ص 315. در بعضی نسخ به جای «یتعد» واژه «یبعد» آمده است.
7. همان، ج45، ص 87.
8. تاریخ ابن عساکر (ترجمه الامام الحسین علیه السلام )، ص 215- در برخی نسخ به جای واژه «قلعه»، واژة «بلغة» بکار رفته است.
9. همان، ج 44، ص 297.
10. بحارالانوار، ج44، ص 297.
11. همان، ص 192.
12. همان، ص 316.
13. همان، ص 2.
14. مثیر الاحزان، ابن نما حلی، مدرسه امام مهدی علیه السلام ، ص 56.
15. معالی السّبطین، ج1، ص 56.
16 سوره ابراهیم: 24-25.
منبع :خُلُق – آذر و دی 1388 – شماره 14
فرم در حال بارگذاری ...