« دانلود نشریه افق حوزه(شمار355) | شیطان و آمپول بی حسی » |
در محضر استاد : حضرت آیت الله علامه سید مرتضی عسکری
نوشته شده توسطرحیمی 8ام بهمن, 1391
- موضوع سخنرانی سوم:
- درگیری پیامبر با كفار قریش در ابتدای بعثت،
- شأن نزول سوره كوثر، آیه تطهیر و شأن نزول آن،
- محبت پیامبر به حضرت زهرا و لقب ام ابیها،
- رفتار پیامبر بعد از نزول آیه تطهیر
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی خاتم الانبیاء و افضل المرسلین محمد وآله الطاهرین.
برنامه ما اگر مناسبت دینی باشد از آن صحبت میكنیم بعد از آنچه مقتضی است در جامعه چیزی باشد روشنگری باید بشود در آخر هم سوال و جواب.درباره وفات حضرت زهرا(ع) مفصل سخنرانی شد. امروز از ولادت حضرت زهرا(ع) سخن میگوییم.
«بسم الله الرحمن الرحیم *انا اعطیناك الكوثر* فصل لربك و انحر* ان شانك هو الابتر»
پس از آنكه خداوند تبارك و تعالی خاتم پیامبران را در مكه مبعوث فرمود «هو الذی بعث فی الامیین رسولاً منهم یتلو علیهم ایاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمة» رسالت پیامبر متوقف بود بر اینكه بتهائی كه آنها میپرستیدند شریك خدا میدانستند درست هم مثل اینكه روشن نبودند بعضیها میگفتند اینها اشكال ملائكه هستند صورت ملائكهاند، ملائكه بنات الله هستند، لات، عزی، منات اسلام نمیشود تبلیغ بشود مگر در صورتی كه ثبت شكسته شود تائب هست، عقیدة به بُت هست خدای واحد و اَحد پرستیده نمیشود، لذا پیامبر با آنها سخت درگیر بود در این جهت حرف آنها هم منطقی نبود، ایمان نمیآوریم تا بروی به آسمان و خدا و ملائكه را بیاوری، چیزهای محال و نشدنی، به هیچ وجه پیامبر خواسته آنها را نمیداد، نمیتوانست بدهد، یكبار بزرگان قریش آمدند خدمت پیامبر گفتند: بیا مصالحه كنیم یك سال شما خدایان را بپرست، ما هم یكسال خدای شما را، سوره نازل شد: «بسم الله الرحمن الرحیم* قل یا ایها الكافرون* لا اعبد ما تعبدون* ولا انتم عابدون ما اعبد* ولا انا عابد ما عبدتم* ولا انتم عابدون ما اعبد* لكم دینكم ولی دین» اینها آنچه میتوانستند عیبجویی میكردند بر پیامبر، چه عیبی از پیامبر بگیرند؟ معروف بود الصادق الامین همانهائی كه قصد كشتن پیامبر را داشتند اموالشان را نزد پیامبر گذاشته بودند به همدیگر اطمینان نداشتند طلا و نقرهای را كه داشتند نسب پیامبر عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف، همه خدمت كرده به عرب، به قریش، مهمانداری حجاج و…..پس در نسب پیامبر نمیتوانستند چیزی بگویند، یگانه فرزند پسر حضرت وفات كرد در عرب قاعده است حالا در شاهنشاهی هم همین طور است. در عرب هم همین طور بود جای هر كس را فرزندش میگرفت جای هاشم را عبدالمطلب جای عبدالمطلب را ابوطالب گرفت این قاعده بود اینها از روی نفهمی پیامبری را هم اینطور حساب میكردند و میگفتند این نسل ندارد پیامبر وارد خانه خدا شد آنوقت عرب قبائل قریش گروه گروه مینشستند یعنی قبیله قبیله در خانه خدا گفتگو شد عاص بن وائل (پدر عمروعاص) گفت: رهایش كنید او ابتر است (دم بریده) نسل ندارد، عمرش تمام میشود از دستش راحت میشویم، خب این حرف در قریش جا میافتاد، چه عیبجویی از پیامبر بكنند بلاغت، فصاحت، جود و… عیبی نبود، حالا این عیب را برایش پیدا كردند این سوره در جواب آنها آمده است. «بسم الله الرحمن الرحیم*انا اعطیناك الكوثر* فصل لربك و انحر* ان شانئك هو الابتر» كوثر بمعنای اكثر است نسل زیادتر، انحر یعنی نحر خودت را به خدا بگیر یا قنوت كردن است. قنوت رو به خدا و دعا كن در نماز یا بطور كلی به نماز بایست نحر خودت را مقابله قبله بگیر «ان شانئك هو الابتر» عیبجوی شما خودش دم بریده است، نسلش قطع میشود عاص پدر عمروعاص بود انواع كتاب انساب داریم پسر عمروعاص عبدالله است بعد نسل او قطع شد.
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...