موضوعات: "در محضر علما" یا "مقام معظم رهبری" یا "آیت الله مکارم شیرازی" یا "علامه حسن زاده آملی" یا "امام خمینی (ره)" یا "آيت‌الله محمدتقي مصباح يزدي" یا "آیت الله بهجت (ره)" یا "آیت الله جوادی آملی"

هشدار رهبر در مورد حفظ بنیان خانواده

نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1391

ضرورت توجه به كميت و كيفيت ذكر

نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1391

      در ارتباط با مراتب ذكر، هم بايد كميت و مقدار ذكر ملاحظه گردد و هم كيفيت آن، از اين روى در روايات و قرآن و سفارش هاى اولياى دين بر كميت ذكر تأكيد شده است. حتى سفارش شده كه ما در نماز تنها به اذكار واجب بسنده نكنيم و سعى كنيم اذكار مستحبى فراوانى كه وارد شده و نيز تعقيبات و تسبيحات فاطمه زهرا عليها السلام را نيز بگوييم.   

      بى ترديد اگر ذكر مكرر خداوند اثر سازنده در روح انسان نمى داشت و موجب تعالى انسان و رسيدن به مراحل اعلى توجه به خداوند نمى گشت، مورد سفارش و تأكيد قرار نمى گرفت. از جمله آياتى كه ناظر به كميت ذكر است و خداوند درآن به فراوانى ذكر سفارش كرده است .

      «يا أَيهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا»(الأحزاب/41)

      اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خداى را بسيار ياد كنيد.

 در جاى ديگر مى فرمايد:

    «فَإِذَا قُضِيتِ الصَّلَاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَاذْكُرُوا اللَّهَ كَثِيرًا لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ»(الجمعة/10)    

      و چون نماز گزارده شد، در روى زمين پراكنده گرديده و فضل خدا را جويا شويد و خدا را بسيار ياد كنيد، باشد كه رستگار شويد.

      در برخى روايات وارد شده كه انسان بايد پيوسته به ذكر خداوند مشغول باشد و در هر حالى و در هنگام انجام هر كارى نبايد از ذكر خداوند غافل باشد. از امام باقر عليه السلام نقل شده كه حضرت موسى عليه السلام در مناجات خود خطاب به خداوند عرض كرد:

      خدايا، مواقعى براى من پيش ‍ مى آيد كه از مقام عزت و جلال تو شرم دارد كه در آن حال ذكر تو را بگويم . خداوند در پاسخ فرمود:

      يا موسى ان ذكرى حسن على كل حال(1)

 

     اي موسى ، ذكر و ياد من در هر حالى نيكو است .

صفحات: 1· 2

بخوانيم و عمل کنيم

نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1391

     براي این صفحه قسمتي از وصيت نامه محمد مكى(شهيد اول) را انتخاب کرده ايم.

     اين «وصيت نامه» در بردارنده مطالب و معارف بلندى است. در اين وصيت نامه شهيد اول نخست نفس خويش را مخاطب قرار مى دهد و انتظاراتش را از نفس خود بيان مي دارد و آنگاه برادران و دوستان الهي را :

1. تقواى الهى را فرا ديد خود قرار دهد و بر همه حركات و سكنات خويش ‍ حاكم سازد. مدام در مراقبه بوده و از خدا خوف و خشيت كند. در خلوت و پنهانى از او شرم كرده ، به آنچه خوشايند او نيست آلوده نگردد.

2. در همه احوال خدا را فراياد دارد و در بيشتر اوقات با زبان ذكر او گويد.

3. بر خدا توكل كرده ، كارها را به او واگذارد و در گرفتاريها و سختيها به او پناه برد.

4. موازين و احكام دين را فراديد خويش نهاده ، مواظب باشد سر موئى از آن خارج نشود؛ زيرا خروج از فرامين شريعت ، گمراهى و ضلالت را در پى آرد.

5. نوافل و مستحبات را بر اساس تلاش و توان ، فراغت و سلامتى ، زياد كند؛ بويژه نمازهاى مستحب را؛ چون نماز، بهترين عمل است . كارى پس از شناخت خدا و تحصيل معارف الهيه ، همانند نماز انسان را به خدا نزديك نمى كند. در ميان نمازهاى مستحبى ، در انجام نماز شب مراقبت ويژه كند.

6. زبان را از گناهانى همچون : پرت و پلاگوئى ، غيبت ، سخن چينى ، بيهوده گوئى نگاه دارد.

از شنيدن لغو و هر آنچه بهره دينى يا دنيايى ندارد بپرهيزد و اعضاء جوارح را از آنچه ناخوشايند پروردگار است بدور دارد.

صفحات: 1· 2

رمز پیروزی مردان بزرگ

نوشته شده توسطرحیمی 6ام آبان, 1391

 امام على عليه السلام فرمودند:

     «من شما فرزندانم را به پيروى از دستورات خدا و نظم و انضباط در زندگى توصيه مى كنم».

     نظم و انضباط نه تنها از رازهاى پيروزى مردان بزرگ مى باشد، بلكه كاخ بلندآفريش روى آن استوار شده است.اگرمنظومه شمسى برقرار است و سيارات دور آن مى گردند و كوچكترين خللى در طى قرون درآن رخ نداده است؛ از اين نظر است كه بنياد آفرينش آن را نظم و محاسبه تشكيل داده است .

     در تمام مظاهر هستى، از بزرگترين موجودات تا كوچكترين آنها يعنى اتم، نظم و دقت به كار رفته است.نظمى كه بر بزرگترين منظومه هاى جهان حكومت مى كند، بر اتم نيز حكمفرماست.

     هر اتم داراى هسته مركزى به نام پروتون است و الكترونها مانند اقمار و سيارات با ترتيب دور هسته مركزى خود مى گردند.

دل هر ذره را كه بشكافى     آفتابيش در ميان بينى

      جهان آفرينش براى ما بهترين راهنماست. نقشه زندگى، دوام، ثبات حيات و رمز پيروزى را بايد از آن آموخت. آن به ما مى گويد: رمز بقاء و استوارى من نظمى است كه آفريدگارم در من نهاده است.

ادامه »

ريشه هاى فقر معنوى

نوشته شده توسطرحیمی 4ام آبان, 1391

عوامل و ريشه هاى فقر معنوى عبارتند از:

  1. آرزوهاى دور و دراز كه سبب مى شود خود را هميشه نيازمند ببيند.
  2. وابستگى به دنيا كه انسان را گرسنه نگه مى دارد، در مقابل زهد كه غناى نفس است.
  3. فراموش كردن آخرت، كه خيال مى كند هر چه هست همين دنياست.
  4. چيزى را ارزشمندتر از پول نمى داند و حال آنكه بزرگى نفس، آبرو و شخصيّت، استقلال وجودى و آرامش وجدان از پول بالاترند، ولى بعضى آبرو را فداى پول و مال مى كنند. امام على(عليه السلام)در خطبه همّام مى فرمايد:«عَظُمَ الخالقُ فى اَنْفُسهِم فَصَغُرَ مادُونَهُ في أعيُنِهِمْ»:پرهيزگاران كسانى هستند كه خدا در نظرشان بزرگ و غير خدا در نظر آنها كوچك است.(1)

     آنها كه با خدا آشنا هستند غير خدا در نظرشان ارزشى ندارد، يك قطره آب در نظر كسى ارزش دارد كه دريا را نديده، و يا روشنايى شمع براى كسى ارزش دارد كه آفتاب را نديده است.

     آنها كه معرفة الله دارند غناى نفس هم دارند، و كسى كه غناى نفس داشته باشد دين، آبرو و شخصيّت خود را نمى فروشد.

1. نهج البلاغه، خطبه 193 .

 گفتار معصومين(عليهم السلام) ج1 -آیة الله مکارم شیرازی

چند خاطره آموزنده از حجة الاسلام محسن قرائتى

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

رياست بر آفتابه ها

     نوجوان بودم و عازم سفر مشهد، به قهوه خانه اى رسيديم . مردم وارد دستشويى شدند. يك نفر چندتا آفتابه را كنار هم چيده و چوب بلندى در دست گرفته بود و هركس مى آمد آفتابه اى را بردارد به دست او مى زد و مى گفت : اين را برندار، آن را بردار. من گفتم : اين آقا چرا اينطورى مى كند؟ گفتند: اين بنده خدا دنبال پست و مقام مى گردد و جايى گيرش نيامده ، بر آفتابه ها رياست مى كند!

پاداش نيّت خوب

     روزى به پدرم گفتم : مى خواهى من چه كاره بشوم ؟ گفت : خوب درس بخوان ، دوست دارم مرجع تقليد و عالم ربّانى مثل آيت الله بروجردى بشوى، گفتم : شما ثواب پدر آقاى بروجردى را بردى، چون به اين نيّت مرا به قم فرستادى.

درخت بدون ميوه

     كنار خانه قديمى ما باغى بود، به پدرم گفتم : اين همه درخت ، يكى ميوه نمى دهد!

     گفت : اين همه انسان در اين خانه زندگى مى كند، يكى نماز شب نمى خواند.

اثر كار معلّم

     يادم نمى رود روزهايى كه مدرسه مى رفتم ، وقتى مدرسه تعطيل مى شد بچه ها با سيخى ، ميخى ، چوبى ديوارهاى مردم را خط مى كشيدند. فكر كردم كه اين اثر كار معلّم است . وقتى معلّم مشق شاگرد را خط مى كشد، آنهم طورى كه گاهى ورقه پاره مى شود، بچه هم خارج از مدرسه به ديوار مردم خط مى كشد.

اما اگر معلّم در مقابل زحمت دانش آموز احسنت مى گفت و او را تشويق مى كرد، او نيز چنين نمى كرد.

نصيحت پدرم

     چهارده ساله بودم كه طلبه شده و عازم شدم. پدرم آمد پاى ماشين و به من گفت: محسن «اُستُر ذَهبَك و ذِهابك و مَذهبك» يعنى پول و رفت و آمد و مذهبت را مخفى نگهدار. گفتم : مذهب را براى چه؟ امروز كه زمان تقيّه نيست!

     گفت: منظورم اين است كه هيچ وقت براى نماز مقيّد به يك مسجد نشو، چون كه اگر روزگارى به دليلى خواستى آن مسجد را ترك كنى مى گويند: خط ها دوتا شده ، يا آقا مسئله اى پيدا كرده و يا اين طلبه … و اگر وارد مسجد ديگرى شوى مى گويند: جاسوس است .

     فرزندم ! مثل امّت باش و به همه مساجد برو و مقيّد به جا و مكان و لباس و شخص خاصّى مباش .

صفحات: 1· 2

حكايت توبه كردن جوان كفن دزد

نوشته شده توسطرحیمی 3ام آبان, 1391

 

درتفسير صافى در شأن نزول آيه مباركه:

«وَالَّذِينَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ يغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ وَلَمْ يصِرُّوا عَلَى مَا فَعَلُوا وَهُمْ يعْلَمُونَ»(آل عمران/135)

و آنها كه وقتى مرتكب عمل زشتى شوند يا به خودستم كنند، به ياد خدا مى ‏افتند و براى گناهان خود، طلب آمرزش مى‏ كنند و كيست جز خداكه گناهان را ببخشد؟

ازمجالس صدوق(1)، روايت كرده از حضرت صادق (عليه السلام)كه معاذ بن جبل داخل شد خدمت حضرت رسالت پناه (صلى ‏الله عليه و آله و سلم)،باكياً (2) و سلام عرض كرد و جواب شنيد پيامبرفرمودند:

چرا گريه مى‏ كنى؟

عرض كرد: يا رسول الله، دم در، جوانى هست‏ خوش صورت ورنگ خوب، چنان بر جوانى خودش گريه مى‏ كند كه مثل زن پسر مرده و مى ‏خواهد و به حضورمبارك مشرف بشود؛ فرمودند: بياور آن جوان را؛ معاذ رفت و جوان را حاضر كرد؛ پس جوان سلام عرض كرد، حضرت جواب فرمودند، سپس فرمودند كه چه چيز تو را سبب گريه شده است؟

صفحات: 1· 2

تا فرصت دارى ، توشه‏ اى برگير

نوشته شده توسطرحیمی 2ام آبان, 1391

 

    اى سالك طريق عبوديت:

تا مهلت دارى در مصيبت خويش تفكر نما و تا تو را فرصت از دست نرفته، براى روز حسرت و پشيمانى و طول اقامت در روز قيامت و وحشت‏ هاى روز رستاخيز، خود را آماده و بسيج كن و بر نفس خويش كه در اين دنيا آن را به ناز و نعمت و خوشى و راحت عادت داده‏اى و از عذاب و نقمت و سختى روز قيامت غافلش ساخته‏اى، گريان شو و بگو:

     اى معبود من! و آقاى من! و مولاى من! به كدام يك از كارها به نزدت شكايت آوردم؟!

     و براى كدام يك از آن‏ها ناله كنم و گريان شوم؟!!

     آيا به درد و شكنجه و سختى آن بگريم؟!

     يا براى درازى و طول مدت بلاء بنالم؟!

     و يا از بيم مار و عقرب ضجه كنم؟! يا از زحمت زنجير و پتك‏هاى آهنين فرياد آورم؟!

    شايد از اين انديشه كم، به هوش آيى و پندگيرى و به وسيله بازگشت و توبه راست و درست، براى سفرى كه در پيش دارى، توشه‏اى برگيرى و خود را آماده و مهيا سازى و با كار نيك، كار زشت را نابود نمايى؛ همانا پروردگار، آمرزنده و دوستدار بنده خويش است و پادشاه مهربان و خوش پذيراى رعيت خود مى ‏باشد. از بندگانش توبه را مى ‏پذيرد و نيكى اندك را به ثواب بسيار، جزا مى ‏بخشد، گناهان را مى‏ زدايد و كردارهاى زشت را به چندين برابر از كارهاى نيك تبديل مى ‏فرمايد.(المراقبات؛ ج 1 ص 11.)

باده گلگون (چهار صد و چهل كلمه در سلوك الى الله)/ آية الله حاج ميرزا جواد آقا ملكي تبريزى(ره)

تبیین آیت‌الله جوادی آملی درباره علم امام باقر(ع)

نوشته شده توسطرحیمی 2ام آبان, 1391

      آیت الله جوادی آملی، در سال 89 به مناسبت کنگره ملی امام محمد باقر(ع) پیامی را صادر کردند. قسمتی هایی از این پیام را که از منظرهای مختلفی به مقام علمی امام باقر پرداخته است را می خوانید:

     «آنچه در این پیام مطرح می‌شود رقائقی از حقایق وصف‌ناپذیر آن حضرت است که در کسوت چند نکته بر پیکر رسای این کنگره پوشانده می‌شود که بَطائنها مِن اسْتَبْرَق فکیف بظهائِرها! با اعتراف به اینکه اغْترافِ غرفه‌ای از بحر زخّار باقر علوم انبیا(ع) برای مُقْتَرِفانِ جهل علمی و جهالت عملی چونان راقم سطور، اگر متعذّر نباشد حتماً متعسّر خواهد بود؛ لیکن صاحبان عطایا مطایائی نیز به پذیرندگان هدایای ملکوتی خویش عطا می‌کنند که توان تحمّل آن را میسور می‌کند و آنچه در زیارت «جامعه کبیر» آمده است که «مُحْتَمِلٌ لِعِلْمِکُم»[1] نوید احتمال حدیثِ صعب بلکه مستصعبِ اهل بیت وحی را به همراه دارد که امید است این همایش عظیمُ المنزله از آن کوثر، حظّ وافر ببرد تا جامعه را از تکاثرگرایی برهاند! این توقّع با توجه به مرز و بومِ ولایتمدار طبرستان، رجایِ واثق و صادق است نه اُمْنیّة آفِلِ فائل. به هر تقدیر به نکاتِ مُصْطاد از غُرَر و دُرَرِ امام باقر(ع) می‌پردازیم.

      یکم: عنصر محوری ولایت از منظر حضرت امام باقر(ع)، عَرْضِ هویّت خود بر قرآن حکیم است، زیرا آن محقّق علوم انبیا به جابربن‌یزید جُعفی چنین فرمود: «واعلَم بأنّک لا تکون لنا ولیّاً… ولکن اِعْرضْ نفسک علی کتاب الله فان کنتَ سالکاً سبیلَه زاهداً فی تزهیده راغباً فی تَرْغیبه خائفاً مِن تخویفه فأثبتُ و أبْشِر».[2] از این بیان نورانی بر می‌آید که بهترین راه برای معرفت نفس که دقیق‌ترین معرفت پروردگار است، توزینِ هویتِ انسانی خویش بر میزان اکبر یعنی قرآن کریم است، چنانکه لازم‌ترین روش برای تشخیصِ صحّت و سُقمِ حدیث، عَرض آن بر قرآن مجید است تا مخالف آن طرد شود و غیر مخالف پذیرفته گردد. از این ضابطِ فاخر برمی‌آید که تنها محورِ تحقیق در جهاد اکبر که قلمرو آن فقه اکبر است و در جهاد اصغر که حوزة آن فقه اصغر است، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) است که با ثَقَل اکبر یعنی قرآن کریم سنجیده شود تا نه با آن مخالف باشد و نه مختلف، چون وحی الهی از هر نقص، مُنزّه و از هر عیب، مُبرّاست. بنابراین همان ‌طوری که بر مُحدِّث و فقیه لازم است در محضر قرآن مجید باشند، بر ولیّ و حکیم نیز واجب است که از ترازویِ قسطِ خدا آگاه باشند تا شناسنامه قرآنی پیدا کنند و فرزند صالح این کتاب باشند تا بتوانند در مطافِ ولایتِ معصومان(ع) طواف کنند و از زمزم آنان بنوشند و خَلْف مقام آنها اطاعت نمایند. خلاصه آنکه کلام نورانی امام پنجم(ع): «لا غِنیٰ کغِنی النفس… و لا معرفة کمعرفتک بنفسک»[3] باید در پرتو عَرض بر قرآن تفسیر ‌شود.

صفحات: 1· 2

دانلود نرم افزار اصطلاحات فقهی

نوشته شده توسطرحیمی 1ام آبان, 1391

جهت دانلود نرم افزار اصطلاحات فقهی بر روی تصویر ذیر کلیک نمایید