موضوع: "آیت الله بهجت (ره)"
اجازه شوهرت را میدهی؟
نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1393کوتاه نوشتههایی از زندگی و رفتار خانوادگی آیتالله بهجت قدسسره
این چند بند نه داستانند و نه توصیه. هر کدامشان یک گوشهاند. یک گوشه از زندگی مردی که جایگاهش حجتی است برای راستی رفتارش؛ حضرت آیتالله محمدتقی بهجت قدسسره. خاطرات و گفتههای فرزند ایشان بهترین مخزنی است که میشود گوشههای زندگی خانوادگی این بزرگ مرد را در آن به نظاره نشست.
اجازه شوهرت را میدهی؟
قرار شده بود من و آقا بدون آنکه کسی، حتی اهل منزل، مطلع بشود به حج برویم. از من پرسیدند که اگر ما بخواهیم برویم خانواده شما راضی هستند؟ بنده از این سؤال کمی جا خوردم. جواب دادم: «از خدا میخواهد». ایام حج شد. اغلب حاجیها رفتند. خیلی وقت نمانده بود. همسرم گفتند: «نمیخواهی حج بروی؟ چی شد؟ همه رفتند». سؤالاتش کمی برایم عجیب بود. پرسیدم مگر چه شده است؟ گفت: «آقا اول من را صدا کرد، از من اجازه خواست که تو را ببرد». معمولاً اجازه زن را از شوهر میگیرند، نه شوهر را از زن. عکس این قضیه را اولین بار بود که میشنید. همسرم هم جواب داده بود: «این چه حرفی است که میزنید آقا؟».
- «آخر ایشان نباشد این اداره بچهها برای شما زحمت نیست؟».
- «آقا برای چی؟ ما که از خدا میخواهیم ایشان خدمت شما باشند».
چند روز بعد دوباره همسرم را صدا کرده بودند و گفتند: «مثل این که امسال حج قسمت ما نیست. اگر بگویم، علی آقا ناراحت میشود. ولی اگر صبر کند خدا بهتر از این را قسمتش میکند». ایشان حتی سپرده بود که من مطلع نشوم.
بیشتر مادرمان متکفل تربیت فرزندان بود
در تربیت فرزندان روی مسائل شرعی ـ واجبات و محرمات ـ خیلی حساس بودند و جبهه میگرفتند. حتی گاهی تند هم میشدند. مسائل اخلاقی هم مورد توجهشان بود. از بچگی و کودکیمان، جلوی این میایستادند که بچهها حرفهای ناشایستی بخواهند یاد بگیرند و از بیرون توی منزل بیاورند. جلوی این هم میایستاد. دیگر مسائل را بیشتر مادرمان متکفلش بود و وقتی مادر یاری میطلبید ایشان وارد معرکه میشدند، والا به بقیه مسائل ورود پیدا نمیکردند.
چند توصیه اخلاقی از آیت الله بهجت (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 15ام بهمن, 1393محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد. شریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشكار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.
مطالب زیر گزیده ای از توصیه ها و وصایای آیت الله سید علی قاضی (ره) است كه به شاگردان و اطرافیان خود فرموده اند و ما آن ها را به اختصار ذكر می نماییم. باشد كه كلامش چون صاعقه ای بر قلبمان بدرخشد و راهنمایمان در تاریكی ها باشد.
نماز
شما را سفارش می كنم به اینكه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 ركعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 ركعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [نماز اهل انابه و توبه هشت ركعت هنگام زوال است.]
مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می كنند كه می فرمودند: «اگر كسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن كند.»
مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یكی را به محضر آقای قاضی آوردند كه مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش كند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: «به این آقا بگویید كه نماز را در اول وقت بخواند.» بعد معلوم شد كه آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.
اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نكنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ كردید همه چیزتان محفوظ می ماند و تسبیح صدیقه كبری سلام الله علیها كه از ذكر كبیر به شمار می آید و آیت الكرسی در تعقیب نماز ترك نشود.
عاقبت گناهان صغیره
نوشته شده توسطرحیمی 11ام بهمن, 1393به گناهان صغیره نزدیک نشویم
که اصرارش ما را به کبایر
و همین طور تا به مراتب عالیه ی خطا و گناه می کشاند.
مرداب زندگی
نوشته شده توسطرحیمی 10ام بهمن, 1393
مرداب زندگی همه را غرق می کند
ای عشق همتی کن و دست مرا بگیر
حضرت آیت الله بهجت(ره):
ما در دریای زندگی در معرض غرق شدن هستیم؛
دستگیری ولی خدا لازم است تا سالم به مقصد برسیم.
باید به ولی عصر(عج) استغاثه كنیم كه مسیر را روشن سازد و ما را تا مقصد، همراه خود ببرد.
علت غیبت امام زمان، عجل اللّه تعالی فرجه الشریف، خود ماییم!
نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1393
سبب غیبت امام زمان علیه السلام خود ما هستیم وگرنه اگر ظاهر و حاضر شود، چه کسی او را می کشد؟!
ما از پیش، امتحان خود را پس داده ایم که چگونه ازامام، تحفّظ و یا اطاعت می کنیم و یا این که او را به قتل می رسانیم؟! انحطاط و پستی انسان به حدی است که قوم حضرت صالح علیه السلام، ناقه ی صالح را - با این که وسیله ی ارتزاق و نعمت آنها بود- پی کردند. چنان که قرآن کریم درباره ی آن می فرماید:
« … لَهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يوْمٍ مَعْلُومٍ»(الشعراء/155)
یعنی، یک روز آب، سهم شما باشد و روز دیگر، سهم آن و روزی که آب چاه را می خورَد در عوض به آن ها شیر می داد!
بنابراین، همان گونه که ممکن است عقلا، خزینه و انبار نعمت خود را نابود کنند- هم چنان که ناقه ی صالح را کشتند، چون از کوه آمده بود- امکان دارد که ما انسان های عاقل! امام زمان علیه السلام را نیز که تمام خیرات از او است و از ناقه ی صالح بالاتر و پر فیض تر است، برای اغراض شخصیه ی خود به قتل برسانیم!!
چه کنیم که معصیت نکنیم؟
برای تسهیل طاعت و اجتناب از معصیت، راهی جز این نداریم که متوجه شویم و یقین کنیم که طاعت، نزدیکی به تمام نعمت ها و خوشی ها و دارایی ها و عزت ها و… است و معصیت، عبارت است از محرومیت و ناخوشی و نداری و ذلت و…
چه کار کنیم خانواده گرم و با صفا باشد؟
موافقت اخلاقی بین مرد و زن در محیط خانواده به صورت صددرصد برای غیر انبیا و اولیا - علیهم السلام - غیر ممکن است. لذا ما اگر بخواهیم محیط خانه، گرم و با صفا و صمیمی باشد، فقط باید صبر واستقامت و گذشت و رأفت را پیشه ی خود کنیم؛ تا محیط خانه، گرم و نورانی باشد و اگر این ها نباشد، اصطکاک و برخورد پیش خواهد آمد. و همه ی اختلافات خانوادگی از همین جا ناشی می شود.
برگرفته از کتاب نکته های ناب/رضا باقرزاده گیلانی
مجله:خیمه-آذر 1382- شماره 9
50 کلیپ تصویری نکته های ناب از آيةاللهالعظمي بهجت(ره)
نوشته شده توسطرحیمی 15ام دی, 1393نکته های ناب از آيةاللهالعظمي بهجت(ره)
نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1393
کوچک و بزرگ بايد بدانيم: راه يگانه براي سعادت دنيا و آخرت، بندگي خداي بزرگ است؛ و بندگي، در ترک معصيت است در اعتقاديات و عمليات.
آنچه را که دانستيم، عمل نماييم و آنچه را که ندانستيم، توقف و احتياط نماييم تا معلوم شود، هرگز پشيماني و خسارت، در ما راه نخواهد داشت؛ اين عزم اگر در بنده، ثابت و راسخ باشد، خداي بزرگ، اولي به توفيق و ياري خواهد بود.
رهنمودهايي به جوانان و نوجوانان
نوجوانها و جوانها بايد ملتفت باشند که همچناني که خودشان در اين سن هستند و روز به روز به سن بالا ميروند، علم و ايمانشان هم بايد همين جور باشد، مطابق اين باشد، معلوماتشان، از همان کلاس اول علوم دينيه، به بالا برود، ايمانشان ملازم با همين علمشان باشد. بايد بدانيد اينکه ما مسلمانها، امتيازي از غيرمسلمانها نداريم الا به قرآن و عترت، و الا ما هم مثل غيرمسلمانها ميشويم. اگر ما قرآن نداشته باشيم، مثل غيرمسلمانها هستيم، اگر ما عترت را نداشته باشيم، مثل مسلمانهايي که اهل ايمان نيستند هستيم.
بايد ملتفت باشيم روز به روز در اين دو امر ترقي بکنيم. همچنان که سنّ ما به بالا ميرود، معلومات ما هم در همين دو امر، بالا برود.
اين طرف، آن طرف نرود و الا گم ميشود، گمش نکنند؛ گمراهش نکنند؛ اين دو اصل اصيل را از اينها نتوانند بگيرند.
از ماست که بر ماست!
نوشته شده توسطرحیمی 24ام فروردین, 1393این همه بلاها که بر سر ما میآید، با دست خودمان به وجود آمده است و علت و سببش خود ما هستیم. خودمان، نیزه به پهلوی خود میزنیم و آخ میگوییم و سپس از دست خود فغان و ناله میکنیم.
این همه بلاها که از زمان مشروطه تا به حال بر ما و ملت ما وارد شده و میشود، همه به دست امثال خود ماست، و مولود مشروطه است، و به امضا و تأیید خود ما به وجود آمده است. در مشروطه به دروغ و فریب چنین وانمود کردند که میخواهند احکام اسلام اجرا شود، و در رأس مجلس شورا و تشکیلات قانونگذاری، شش نفر از فقهای طراز اول که قوانین مجلس را با احکام شرع تطبیق مینمایند، خواهند بود. (البته برای تنفیذ احکام «شرع» نه «شر»!).
از سوی دیگر از زمان مشروطه تاکنون تبلیغ کردند که اسلام قابل اجرا نیست. کفار و استعمارگران در دروغ گفتن و فریب دادن ماهرند و ما در فریب خوردن!
در نامهای که مرحوم شیخ فضلالله نوریبرای شهرستانها نوشته بود، آمده است:
ای مردم مسلمان، خود انصاف دهید آیا اخلاق ایرانیها در دوران مشروطه عوض شده یا نه، و فلان کار، تشبه به اروپاییها شده یا نه؟! حتی این مطلب را هم به صراحت گفتند که اسلام برای حکومت، ناقص است. مگر حکومت بنیالعباس پانصد سال طول نکشید؟! بدتر از استبداد را در مشروطه کردند. رئیس مجلس را کشتند و… بعد معلوم شد که اینها مُحلّل هستند و مطلب چیز دیگربوده است.[۱]
اگر کسی در اینگونه جریانات از مقصد دور نرود و فریب نخورد و گمراه نشود، باید خوشحال باشد. عجیبتر اینکه مقدمات این مطالب و امضا و تأسیس مشروطه به دست علما فراهم شد، و مجلس با وکلای آنچنانی آن هم با نظارت شش فقیه و… تشکیل شد، ولی سرانجام کار به جایی رسید که به وکلای مجلس گفتند:
یا باید عمامهها را از سر بردارید، یا از مجلس بیرون بروید!
وزیر دربار گفته بود:وکلای مُعَمم به جای عمامه باید کلاه پهلوی بر سر بگذارند!
۱. در جای دیگر فرمودند: مشروطه برای این بود که ایران را از حلقوم روسیه درآورده و به کام انگلیس کنند و چنین کردند.
در محضر بهجت، ج1، ص 117.
دعوت و رخصت امام حسين عليهالسّلام
نوشته شده توسطرحیمی 23ام آذر, 1392امام حسين عليهالسّلام در ابتدای نهضت خود، از افراد برای نصرت خود و دين خدا دعوت میكردند. از جمله شخصی را پی عبداللّهبنعمرفرستادند و به ايشان فرمودند:
«إِتَّقِ اللّهَ وَ أَجِبْ دَعْوَتَنا.»
خدا را در نظر بگير و دعوت ما را اجابت كن.[1]
ولی در شب عاشورا، همه را آزاد گذاشت كه داوطلبانه و به اختيار و انتخاب خود راه سعادت و شهادت را انتخاب كنند و به آنها فرمود:
«أَنْتُمْ فِی حَلٍّ مِنْ بَيْعَتِی، فَاتَّخِذُوا اللَّيْلَ جَمَلاً، فَإِنَّهُمْ لايُرِيدُونَ غَيْرِی.»
شما در رابطه با بيعت خود با من آزاد هستيد، از تاريكی شب استفاده كنيد و برويد، زيرا آنان جز كشتن من چيزی نمیخواهند.[2]
حضرت امير عليهالسّلام هم در جنگ صفين به معاويه فرمود: من و تو با هم جنگ داريم، بيا با هم بجنگيم، و راضی مشو كه خونهای مسلمانها ريخته شود.
1. مشابه: بحارالانوار، ج 44، ص 364.
2. ر.ك: بحار الانوار، ج 11، ص 149؛ ج 44، ص 315؛ ج 45، ص 90؛ امالی صدوق، ص 154؛ قصص الانبياء جزايری، ص 36.
آن چه در مقتل سيّدالشهدا عليهالسّلام واقع شده، فجيعتر است!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام آذر, 1392
در نقل جريانات امام حسين عليهالسّلام خيلی بايد دقّت شود، چه بسا بسياری از آن چه گفته میشود درست نباشد، هر چند عيان آن چه واقع شده، فجيعتر از سماع آن است! به عكس جهان آخرت است، كه عيان آن بهتر و لذّتبخشتر از سماع آن است. شنيدن كی بود مانند ديدن!
قبل از وقوع جنگ، طايفهای از جنّ برای نصرت حضرت سيّدالشهدا عليهالسّلام به خدمت آن حضرت آمدند و عرض كردند: اگر اجازه دهيد، ما میتوانيم اين لشكر را از شما دفع كنيم، حضرت فرمود:
«وَ إِذا أَقَمْتُ بِمَكانِی، فَبِماذا يُبْتَلی هذَا الْخَلْقُ الْمَتْعُوسُ، وَ بِماذا يُخْتَبَرُونَ؟!… نَحْنُ وَ اللّهِ أَقْدِرُ عَلَيْهِمْ مِنْكُمْ.»[1]
اگر من در جای خود بمانم، پس اين خلق نابود شده با چه چيز آزموده و مورد ابتلا واقع شوند؟!… به خدا سوگند، ما بهتر از شما میتوانيم آنها را نابود كنيم. در وقت تبليغ بايد سعی كنيم يقينيّات قرآن و عترت را نقل كنيم، و به مسموعات خود، بدون مراجعه به دليل يا كتاب، اكتفا نكنيم، و حدّاقل به همان كتابی كه از آن نقل میكنيم، استناد دهيم وقتی ما وارد كربلا شديم، مرحوم آقا ميرزا هادی خراسانی ـ كه بعد از مرحوم آقا سيّد محمّد كاظم يزدی شايستهی مرجعيت بود ولی قبول نكرد كه مرجع بشود ـ فوت كرده بود، ولی چه آثار و بركاتی از ايشان نقل و ذكر خير میشد كه چگونه در مقتل حسينی عليهالسّلام و ديگر موضوعات، مطالب را با دقّت نظر و با استناد به دليل بيان میكرده است.
1. بحارالانوار، ج 44، ص 330؛ لهوف، ص 66؛ نيز ر.ك: مستدرك الوسائل، ج 10، ص 217 و 325.