موضوعات: "سیر و سلوک" یا "نکات اخلاقی"

همه ضرر و زيان‌هاى جامعه در اثر چهار صفت

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1392


من مواعظ علی عليه السلام:

من استطاع أن يمنع نفسه من أربعة اشياء فهو خليق بأن لاينزل به مكروهٌ أبداً قيل: وما هنّ يا أميرالمؤمنين! قال: العجلة واللجاجة والعُجب والتّوانی.


(تحف العقول صفحه ۲۲۲)



هركس اين چهار صفت را از خود دوركند خواه فرد باشد، خواه مجموعه دست‌اندركاران و رؤسای جامعه، هيچ‌گاه حادثه و واقعه ناخوشايندى، متوجه او نخواهدشد:
۱- عجله، بدون تأنّى و دقت، تصميم‌گيرى كند يا كارى را اجراء نمايد (عجله غير از سرعت در عمل است).
۲- لجاجت، يكى از مسائل خطرناك و بلاهاى دامن‌گير، اصرار و پافشارى ناحق، در مسأله‌اى است كه چون اين حرف را گفته و يا چنين موضعى اتخاذ كرده حاضر نيست عقب‌نشينى كند و لو خلاف آن ثابت شود.
۳- مغرورشدن و خودشگفتى، كه انسان نقص‌ها و ضعف‌هاى خود را نديده و احياناً محسناتش را بزرگ بشمرد.
۴- كاهلى و سستى، كار امروز را به فردا افكندن و تأخير انداختن.
بنده، در اثر تجربياتى كه در سالهاى متمادى پيدا كردم به اين نتيجه رسيدم كه اين سخن على (عليه السلام) واقعاً حكمت تمامى است و همه ضرر و زيان‌هايى كه متوجه جامعه شده است در اثر اين امور بوده. خداوند ان شاءاللّه ما را با مجاهدت خودمان و با توفيق خودش از اين صفات دور بدارد.

منبع: دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت الله العظمي خامنه اي

از کلاغ بیاموز

نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1392

کلاغ یکی از باهوش ترین پرندگان است زیرا بزرگ ترین مغز را در بین پرندگان دارد. رفتار کلاغ نشان از باهوش بودن و به کار بردن فکر در این پرنده دارد. برای مثال کلاغ دانه هایی را که دارد در زیر خاک ذخیره می کند. این پرنده گاه انباری می سازد ولی دانه های خود را در آنجا پنهان نمی کند بلکه احتمالاً برای گمراه کردن سایرین این عمل را انجام می دهد.

خداوند متعال در قرآن به کلاغ اشاره نموده است. در سوره مائده آیه ۳۱ می فرماید:

«فَبَعَثَ اللّهُ غُرَابًا یَبْحَثُ فِی الأَرْضِ لِیُرِیَهُ کَیْفَ یُوَارِی سَوْءةَ أَخِیهِ قَالَ یَا وَیْلَتَا أَعَجَزْتُ أَنْ أَکُونَ مِثْلَ هَذَا الْغُرَابِ فَأُوَارِیَ سَوْءةَ أَخِی فَأَصْبَحَ مِنَ النَّادِمِینَ؛

پس خدا زاغی را برانگیخت که زمین را می‏کاوید تا به او نشان دهد چگونه جسد برادرش را پنهان کند[قابیل] گفت وای بر من آیا عاجزم که مثل این زاغ باشم تا جسد برادرم را پنهان کنم پس از[زمره] پشیمانان گردید.»

بسیاری از حیوانات به طور غریزی دارای یک معلوماتی هستند که بشر در طول تاریخ از آنها الهام گرفته ودر مسیر زندگی به کار بسته است.

ماجرایی که در قرآن بیان شده از این قرار است که بعد از کشته شدن هابیل به دست قابیل، خداوند کلاغی را مأمور می سازد تا چگونگی دفن جسد را به قابیل بیاموزد.به این گونه از زمان حضرت آدم خداوند به وسیله کلاغ به انسان یاد داده که مرده بایستی درزیر خاک دفن شود زیرا دچار گندیدگی شده و متعفن می شود وسپس در طول زمان علم ثابت کرد که در اثر تجزیه شدن، در هوا پراکنده شده و تولید بیماری می کند .

از امام رضا علیه السلام هم به نقل از پدران بزرگوارشان از علی علیه السلام، نقل شده است که فرمودند پیامبر فرموده است:

«تعلموا من الغراب خصالا ثلاثة استتاره بالسفاد و بکوره فی طلب الرزق و حذره»

از کلاغ سه خصلت را یاد بگیرید:

1. در هنگام نزدیکی با جفتش پنهان می شود.

2. در طلب روزی سحر خیز است.

3. از دشمن بر حذر است(عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 257)

برای خدایی شدن !

نوشته شده توسطرحیمی 25ام بهمن, 1392

دل خانه خداست، به شیطان اجاره اش ندهید.

شرط زیارت آسمان، وداع با زمین است.

وقتی با خدا شروع نکنیم، با شیطان پایان می یابیم.

عاشق خدا باش، تا معشوق خلق باشی. فرشی، عرشی نمی شود.

سجده، قله عبادت ها است.

نمازگزاری که از دنیا دل نکنده است، مانند، خلبانی است که همیشه روی زمین زندگی می کند.

توپ دلت را به هر کس پاس نده.

عرفان، بلوغ روح است.

مزرعه دلتان را وجین کنید.

در دستور زبان عرفان، فعل این گونه صرف شود: من نیستم، تو نیستی، او هست.

وقتی پاها رفتن بشناسند، دستها نیازمند التماس نیستند.

تنها در یک معامله است که بازماندگان برنده اند: معامله با خدا.

دل های شعله ور، گلستان خدا در زمین اند.

دل معبد فرشتگان است، به شیطان اجاره اش ندهید.

زمستان را تحقیر نکنید، بهار هر چه دارد از زمستان است.

بهشتی ها، بدی های خود را در همین دنیا به جهنم می افکنند.

کارها را سخت نگیرید، سرسخت تر از اراده انسان چیزی نیست.

چقدر بیچاره اند آنها که چاره دردهای خویش را در خاک می جویند.

کسی که لیاقت درک آسمان را ندارد، زمین نیز تحویلش نمی گیرد.

خداوند قرآن را بر قلب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرو فرستاد، ما نیز آیات قرآن را بر صفحه قلبمان بنویسیم.

از روزنه معنویت، چشم انداز ابدیت تماشایی تر است.

دامن دل عاشقان، سرشار از مروارید اشک است.

اگر وقت کردید، به خودتان هم سری بزنید.

در کارگاه آفرینش، آن که بیشتر خراشیده می شود، قیمتی تر است.

آرمان ها ذکر دل ماست، اگر آسمانی باشد ما را آسمانی می کند و اگر زمینی باشد، ما را زمینی می کند.

اگر شب ها همه اش قدر بودی، شب قدر بی قدر بودی.

شب قدر، زمین بوی آسمان می گیرد.

منبع : برگرفته از کتاب جنگ جوان، اثر حجة الاسلام محمود اکبری

يَا أَنِيسَ مَنْ لا أَنِيسَ لَهُ

نوشته شده توسطرحیمی 3ام بهمن, 1392

 
يَا حَبِيبَ مَنْ لا حَبِيبَ لَهُ يَا طَبِيبَ مَنْ لا طَبِيبَ لَهُ يَا مُجِيبَ مَنْ لا مُجِيبَ لَهُ

 يَا شَفِيقَ مَنْ لا شَفِيقَ لَهُ يَا رَفِيقَ مَنْ لا رَفِيقَ لَهُ يَا مُغِيثَ مَنْ لا مُغِيثَ لَهُ

 يَا دَلِيلَ مَنْ لا دَلِيلَ لَهُ يَا أَنِيسَ مَنْ لا أَنِيسَ لَهُ يَا رَاحِمَ مَنْ لا رَاحِمَ لَهُ

 يَا صَاحِبَ مَنْ لا صَاحِبَ لَهُ (فراز 59 دعای جوشن کبیر)

 
اى دوست آنکس که دوستى ندارد

اى طبیب آن کس که طبیبى ندارد

اى پاسخ ده آن کس که پاسخ ده ندارد

اى یار دلسوز آن کس که دلسوزى ندارد

اى رفیق آن کس که رفیق ندارد

اى فریادرس آن کس که فریادرسى ندارد

اى راهنماى آنکه راهنمایى ندارد

اى مونس آنکس که مونسى ندارد

اى ترحم کننده آن کس که ترحم کننده

اى ندارد اى همدم آن کس که همدمى ندار.

 

 

 جناب صدرالمتألهین شیرازی معروف به ملا صدرا می‏فرماید:

  خدا بی نهایت است و لامکان وبی زمان
اما بقدر فهم تو کوچک می شود
و بقدر نیاز تو فرود می آید
و بقدر آرزوی تو گسترده می شود
و بقدر ایمان تو کارگشا میشود
و به قدر نخ  پیرزنان دوزنده باریک می شود
و به قدر دل امیدواران گرم می شود

یتیمان را پدر می شود و مادر
بی برادران را برادر می شود
بی همسرماندگان را همسر میشود
عقیمان را فرزند میشود
ناامیدان را امید می شود
گمگشتگان را راه میشود
در تاریکی ماندگان را نور میشود
رزمندگان را شمشیر می شود
پیران را عصا می شود
و محتاجان به عشق را عشق می شود

خداوند همه چیز می شود همه کس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاکی دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهیز از معامله با ابلیس

بشویید قلب هایتان را از هر احساس ناروا
و مغز هایتان را از هر اندیشه خلاف
و زبان هایتان را از هر گفتار ِناپاک
و دست هایتان را از هر آلودگی در بازار

و بپرهیزید
از ناجوانمردیهــا
ناراستی ها
نامردمی ها!

 

 

چنین کنید تا ببینید که خداوند
چگونه بر سر سفره ی شما
با کاسه یی خوراک و تکه ای نان می نشیند
و بر بند تاب، با کودکانتان تاب میخورد
و در دکان شما کفه های ترازویتان را میزان میکند
و در کوچه های خلوت شب با شما آواز میخواند

مگر از زندگی چه میخواهید

 که در خدایی خدا یافت نمیشود؟
که به شیطان پناه میبرید؟

 که در عشق یافت نمیشود
که به نفرت پناه میبرید؟

 که در حقیقت یافت نمیشود
که به دروغ پناه میبرید؟

 که در سلامت یافت نمیشود
که به خلاف پناه میبرید؟

 و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید
که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
   

 
غم دل با كه بگويم كه مرا ياري نيست

جز تو اي روح روان هيچ مددكاري نيست

غم عشق تو به جان است و نگويم به كسي

كه در اين باديه غمزه غمخواري نيست

 راز دل را نتوانم به كسي بگشايم

كه در اين دير مغان راز نگهداري نيست

 درد من عشق تو و بستر من بستر مرگ

جز توام هيچ طبيبي و پرستاري نيست

 لطف كن لطف و گذر كن به سر بالينم

كه به بيماري من جان تو؛ بيماري نيست

 قلم سرخ كشم بر ورق دفتر خويش

همان كه در عشق من و حسن تو گفتاري نيست

 غم دل با كه بگويم كه مرا ياري نيست (امام خمینی)

گزیده ای از وصایای اخلاقی و معرفتی میرزا علی آقا قاضی (ره)به شاگردان

نوشته شده توسطرحیمی 2ام بهمن, 1392


نماز

به نماز شما را سفارش می کنم به اینکه نمازهایتان را در بهترین و با فضیلت ترین اوقات آنها به جا بیاورید و آن نمازها با نوافل، 51 رکعت است؛ پس اگر نتوانستید، 44 رکعت بخوانید و اگر مشغله های دنیوی نگذاشت آنها را به جا آورید، حداقل نماز توابین را بخوانید [ نماز اهل انابه و توبه هشت رکعت هنگام زوال است.

مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از ایشان نقل می کنند که می فرمودند:

« اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند. »

مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی می فرمایند: روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند. مرحوم آقای قاضی فرموده بودند:


« به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند. » بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر می انداخته است.

اما وصیت های دیگر، عمده آنها نماز است. می فرمودند نماز را بازاری نکنید اول وقت به جا بیاورید با خضوع و خشوع. اگر نماز را تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ میماند و تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها که از ذکر کبیر به شمار می آید و آیت الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود.

دعا در قنوت نماز آقای قاضی به شاگردان خود دستور می دادند این دعا را در قنوت نماز هایشان بخوانند:

« اللهم ارزقنی حبّک و حبّ ما تحبه، و حبّ من یحبّک، والعمل الذی یبلغنی إلی حبّک واجعل حبّک احبّ الاشیاء إلی. »

قرآن

آیت الله نجابت می فرمودند: آیت الله میرزا علی قاضی به مرحوم آیت الله شیخ علی محمد بروجردی (از شاگردان برجسته آقای قاضی) فرموده بودند که:

« هیچ گاه از قرآن جدا مشو و ایشان تا آخر عمر بر این سفارش آقای قاضی وفادار و پایبند بود. هر وقت از کارهای ضروری و روزمره فارغ می شد، قرآن می خواند و با قرآن بود. »

آقای سید محمد حسن قاضی می فرمایند: « چند سفارش ایشان عبارت است از:

اول روخوانی قرآن. می فرمودند قرآن را خوب و صحیح بخوانید.

توصیه دیگر ایشان راجع به دوره تاریخ اسلام بود. می فرمودند یک دوره تاریخ اسلام را از ولادت حضرت پیغمبر(ص) تا 255 هـ.ق یا 260 هـ.ق بخوانید. و بعد از عمل به این ها می فرمودند برو نمازشب بخوان! »

آیت الله قاضی در نامه ای به آیت الله  طباطبایی می فرمودند:

« دستورالعمل، قرآن کریم است؛ فیه دواء کل دواء و شفاء کل عله و دوا کل غله علماً و عملاً و حالاً. آن قره العیون مخلصین را همیشه جلوی چشم داشته باشید و با آن هادی طریق مقیم و صراط مستقیم سیر نمایید و از جمله سیرهای شریف آن قرائت است به حسن صورت و آداب دیگر، خصوص در بطون لیالی…»

و نیز:« بر شما باد به قرائت قرآن کریم در شب با صدای زیبا و غم انگیز، پس آن نوشیدنی و شراب مؤمنان است.

تلاوت قرآن کمتر از یک جزء نباشد. »

نماز شب

« اما نماز شب پس هیچ چاره و گریزی برای مؤمنین از آن نیست، و تعجب از کسی است که می خواهد به کمال دست یابد و در حالی که برای نماز شب قیام نمی کند و ما نشنیدیم که احدی بتواند به آن مقامات دست یابد مگر به وسیله نماز شب. »

علامه طباطبایی می فرمودند: « چون در نجف اشرف برای تحصیل مشرف شدم، از نقطه نظر قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر مرحوم قاضی شرفیاب می شدم تا یک روز در مدرسه ای ایستاده بودم که مرحوم قاضی از آن جا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند:

«ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان، آخرت می خواهی نماز شب بخوان! »

حاج سید هاشم حداد می فرمودند: « مرحوم آقا خودش این طور بود و به ما هم این طور دستور داده بود که در میان شب وقتی برای نماز شب برمی خیزید، چیز مختصری تناول کنید، مثلاً چای یا دوغ یا یک خوشه انگور یا چیز مختصر دیگری که بدن شما از کسالت بیرون آید و نشاط برای عبادت داشته باشید. »

توسل به ائمه أطهار(ع) آیت الله سید علی آقا قاضی در یکی از نامه هایش چنین مرقوم فرمودند:

« …. و تمام طرق …. توسل به ائمه أطهار(ع) و توجه تام به مبدأ است. چونکه صد آمد، نود هم پیش ما است. با دراویش و طریق آنها کاری نداریم. طریقه، طریقه علما و فقها است، با صدق و صفا. »

توسل به حضرت سیدالشهدا(ع) محال است انسانی به جز از راه سیدالشهدا علیه السلام به مقام توحید برسد.

سریان فیوضات و خیرات از مسیر حضرت سیدالشهدا علیه السلام است و پیشکار این فضیلت هم حضرت قمر بنی هاشم ابالفضل العباس علیه السلام است.

دعا برای فرج امام زمان(ع)   از آن چیزها که بسیار لازم و با اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت ـ صلوات الله علیه ـ در قنوت نماز وتر است بلکه در هر روز و در همه دعاها.

حق الناس آیت الله نجابت نقل می کند: وقتی که بنده مشرف شدم خدمت ایشان فرمودند:

« هر حقی که هر کس بر گردن تو دارد باید ادا کنی».

خدمت ایشان عرض کردم:مدتی قبل در بین شاگردهایم که نزد بنده درس طلبگی می خواندند، یکی خوب درس نمی خواند. بنده ایشان را تنبیه کردم. اذن از ولیّ او هم داشتم در تربیت. در ضمن این جا هم نیست که از او طلب رضایت کنم. می فرمودند: « هیچ راهی نداری، باید پیدایش کنی. گفتم آدرس ندارم، گفتند باید پیدا کنی.   آقای قاضی فرمودند : هر حقی که برگردنت باشد تا ادا نکنی باب روحانیت، باب قرب، باب معرفت باز شدنی نیست. یعنی این ها همه مال حضرت احدیت است. و حضرت احدیت رضایت خود را در راضی شدن مردم قرار داده است.»

رفع گرفتاری علامه لاهیجانی انصاری روزی از ایشان پرسیدند که در مواقع اضطرار و گرفتاری چه در امور دنیوی و یا در امور اخروی و بن بست کارها به چه ذکری مشغول شویم تا گشایش یابد؟

در جواب فرمودند: « پس از 5 بار صلوات و قرائت آیة الکرسی در دل خود بدون آوردن به زبان بسیار بگو:

« اللهم اجعلنی فی درعک الحصینة التی تجعل فیها من تشاء»

بار پروردگارا! مرا در حصن و پناهگاه خود و در جوشن و زره محکمت قرار بده که در آن هر کس را که بخواهی قرار می دهی تا گشایش یابد.»

صفحات: 1· 2

وقت اضافه برای خدا !

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1392

ﭼﻘﺪر ﺧﻨﺪه دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﺧﻠﻮت ﮐﺮدن ﺑﺎ ﺧﺪا ﻃﻮﻻﻧﯽ و ﻃﺎﻗﺖ ﻓﺮﺳﺎﺳﺖ، وﻟﯽ 90 دﻗﯿﻘﻪ ﺑﺎزی ﯾﮏ ﺗﯿﻢ ﻓﻮﺗﺒﺎل ﻣﺜﻞ ﺑﺎد ﻣﯽ ﮔﺬرد!

ﭼﻘــﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺻﺪ ﻫﺰار ﺗﻮﻣــﺎن ﮐﻤﮏ در راه ﺧﺪا ﻣﺒﻠﻎ ﺑﺴــﯿﺎر هنگفتی است، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﻤان ﻣﻘﺪار ﭘﻮل ﺑﻪ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯽ روﯾﻢ ﮐﻢ ﺑﻪ ﭼﺸﻢ می آید!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﯾﮏ ﺳــﺎﻋﺖ ﻋﺒﺎدت، ﻃﻮﻻﻧﯽ ﺑﻪ ﻧﻈﺮ می آید، وﻟﯽ دو ﺳﺎﻋﺖ ﻓﯿﻠﻢ دﯾﺪن ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ ﻣﯽ ﮔﺬرد!

ــﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاهیم دﻋﺎ ﮐﻨﯿﻢ، ﻫﺮ چه ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﭼﯿــﺰی ﺑﻪ ذهن ما نمی آید، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽ خواهیم ﺑﺎ دوستمان ﺣﺮف ﺑﺰﻧﯿﻢ ﻫﯿﭻ ﻣﺸﮑﻠﯽ ﻧﺪارﯾﻢ!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﺴــﺎﺑﻘﻪ ورزﺷــﯽ ﺗﯿــﻢ ﻣﺤﺒﻮبمان ﺑﻪ وﻗﺖ اﺿﺎﻓــﯽ ﻣﯽ کشد، ﻟﺬت ﻣﯽ ﺑﺮﯾــﻢ و از ﻫﯿﺠــﺎن در ﭘﻮﺳــﺖ ﺧﻮد ﻧﻤﯽ ﮔﻨﺠﯿﻢ، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﻣﺮاﺳــﻢ دﻋﺎ و ﻧﯿﺎﯾﺶ ﻃﻮﻻﻧﯽ ﻣﯽ شود، ﺷــﮑﺎﯾﺖ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ و آزرده ﺧﺎﻃﺮ ﻣﯽ شویم!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺧﻮاندن ﯾﮏ ﺻﻔﺤﻪ و ﯾﺎ ﺑﺨﺸــﯽ از ﮐﺘﺎب آﺳﻤﺎﻧﯽ سخت است، اﻣﺎ ﺧﻮاﻧﺪن ﺻﺪ ﺳﻄﺮ از ﭘﺮﻓﺮوﺷﺘﺮﯾﻦ ﮐﺘﺎب رﻣﺎن دﻧﯿﺎ آسان!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺳــﻌﯽ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺻﻨﺪﻟﯽ ﻫﺎی ردیف ﺟﻠﻮ در ﯾﮏ ﮐﻨﺴــﺮت ﯾﺎ ﻣﺴــﺎﺑﻘﻪ را رزرو ﮐﻨﯿﻢ، اﻣﺎ در نماز جماعت تمایل به صف آخر داریم!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﺷــﺎﯾﻌﺎت روزﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎ و ﻣﺠــﻼت را ﺑﻪ راﺣﺘﯽ ﺑﺎور ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، اﻣﺎ ﺳﺨﻨﺎن ﺧﺪا را ﺑﻪ ﺳﺨﺘﯽ ﺑﺎور ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﻣﺮدم ﻣﯽ ﺧﻮاهند ﺑﺪون اﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﭼﯿﺰی اﻋﺘﻘﺎد ﭘﯿﺪا ﮐﻨﻨﺪ و ﯾﺎ ﮐﺎری در راه ﺧﺪا اﻧﺠﺎم ﺑﺪهند ﺑﻪ ﺑﻬﺸﺖ ﺑﺮوند!

ﭼﻘﺪر خنده دار است ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﺟﻮﮐﯽ را از ﻃﺮﯾﻖ ﭘﯿﺎم ﮐﻮﺗﺎه و ﯾﺎ اﯾﻤﯿﻞ ﺑﻪ دﯾﮕﺮان ارﺳــﺎل ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ ﺑﻪ ﺳﺮﻋﺖ آﺗﺸــﯽ ﮐﻪ در ﺟﻨﮕﻠﯽ اﻧﺪاﺧﺘﻪ شده، ﻫﻤﻪ ﺟﺎ را ﻓﺮا ﻣﯽ ﮔﯿﺮد، اﻣﺎ وﻗﺘﯽ ﺳــﺨﻦ و ﭘﯿﺎم اﻟﻬﯽ را ﻣﯽ ﺷــﻨﻮﯾﻢ دو ﺑﺮاﺑﺮ در ﻣﻮرد ﮔﻔﺘﻦ ﯾﺎ ﻧﮕﻔﺘﻦ آن ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ!

ﺧﻨﺪه دارد، اﯾﻨﻄﻮر ﻧﯿﺴﺖ؟

دارﯾﺪ ﻣﯽ ﺧﻨﺪﯾﺪ؟

دارﯾﺪ ﻓﮑﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟

اﯾﻦ ﺣﺮف ها را ﺑﻪ ﮔﻮش ﺑﻘﯿﻪ ﻫﻢ برسانید و از ﺧﺪاوﻧﺪ ﺳﭙﺎﺳــﮕﺰار ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ او ﺧﺪای دوﺳﺖ داﺷﺘﻨﯽ و ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ اﺳﺖ.

آﯾﺎ اﯾﻦ ﺧﻨﺪه دار ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ وﻗﺘﯽ ﻣﯽ ﺧﻮاﻫﯿﺪ اﯾﻦ حرف ها را را ﺑﻪ ﺑﻘﯿﻪ ﺑﺰﻧﯿﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﻫﺎ را از ﻟﯿﺴﺖ ﺧﻮد ﭘﺎک ﻣﯽ ﮐﻨﯿﺪ؟

ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ این که مطمئن هستید که آنها ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ اﻋﺘﻘﺎد ﻧﺪارﻧﺪ.

اﯾــﻦ اﺷــﺘﺒﺎه بزرگی است، اگر ﻓﮑــﺮ می کنید که دﯾﮕــﺮان اﻋﺘﻘﺎدشان از ﻣﺎ ﺿﻌﯿﻒ تر است!!

منبع:حوزه نت

شیطان را ملامت نکنید!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام دی, 1392

«فلاتلومونی و لوموا انفسکم»

همه انبیا معصوم بودند اما درباره بعضی از انبیا تعبیراتی به کار رفته که در عین حال که با عصمتشان منافات ندارد اما نشانه ای هست از یک نکته منفی. حضرت آدم علی نبیناوآله وعلیه السلام به عقیده ما مسلمان ها به ویژه شیعیان، صفی الله بود و معصوم و خطایی که مخالف عصمت باشد از او سر نزد، ولی یک امری که به تعبیر قرآن عصیان نامیده شد نسبت به حضرت آدم داده شده که از آن شجره منهیه تناول کرد. حالا آن درخت چی بود چه خصوصیتی داشت خیلی گفت وگوها در این زمینه شده و در حقیقت یک رازی است.

به هرحال شیطان آمد پیش حضرت آدم و حوا و مطالبی گفت که باعث شد آنها مرتکب ترک اولی بشوند که در قرآن عصیان نامیده شده و «عصی آدم ربه و…». البته باز تأکید می کنم که این عصیان مخالف عصمت نیست. جریان این بود شیطان آمد پیش حضرت آدم گفت می دانید چرا خدا گفته از این درخت نخورید برای این که اگر از این درخت بخورید فرشته می شوید و عمر جاودانی پیدا می کنید؛ بعد هم قسم خورد که من خیرخواه شما هستم. حضرت آدم و حوا هم که تا به حال قسم دروغ نشنیده بودند غفلت کردند از آن نهی الهی و باز به احترام اسم خدا حرف او را باور کردند و از آن درخت خوردند.

درباره این ماجرا سخن بسیار است و من به آن مسائلش کار ندارم. این نکته را می خواهم بیان کنم که شیطان کارش را از کجا شروع کرد؟ با یک دروغ و از همین جا شما می توانید ماهیت شیطان و شیطنت را درک کنید که اصلاً کار شیطان چیست.

تمام کارهای شیطانی محورش دروغ است.

یک داستان قرآنی دیگر را نقل کنم. روز قیامت وقتی حساب همه خلایق رسیده می شود، شیطان و پیروانش در جهنم جایگزین می شوند در اینجا می افتند به جان هم. او می گوید تقصیر تو بود. آن می گوید تقصیر تو بود. مستضعفان و ضعفای جوامع به بزرگ ترها می گویند که تقصیر شما بود، شما ما را گمراه کردید و به دنبال خودتان کشاندید. آنها می گویند ما که زوری نداشتیم می خواستید خودتان نیایید. بالاخره جنگ و دعوا می شود توی جهنم. آخر سر می آیند می گویند همه تقصیرها گردن شیطان است. او بود که همه ما را فریب داد. هم بزرگ ترها را و هم کوچک ترها را. می افتند به جان شیطان که تو بودی همه ما را گمراه کردی و تو باید بیش تر از همه ما عذاب بشوی. شیطان هم با اینها بحث می کند می گوید من چه زوری داشتم؟ کاری که من می کردم این بود که می گفتم بیایید، شما هم می آمدید! یک وعده دروغی می دادم بعدش هم تخلف می کردم. از من ساخته نبود به وعده ام وفا کنم. شما می دیدید که وعده های من دروغ است باز هم فریب من را می خوردید تقصیر خودتان بود.

قرآن هم در وصف شیطان می فرماید: «یعدهم و یُمَنیهم» کار شیطان این است به مردم وعده می دهد و آرزو در دلشان ایجاد می کند اما وعده های شیطان همه اش فریب است. یک مثل کوچک بزنم. همه ما دوران جوانی را گذرانده ایم. برای ما زیاد پیش آمده که گاهی یک صحنه ای را دیده ایم خیال کردیم خیلی لذت بخش است، خیلی فوق العاده است. فکر کردیم که اگر آن خواسته ای که نسبت آن موضوع داریم برآورده بشود دیگر غرق در لذت خواهیم شد. منظره ای را می بینند، صدایی می شنوند، حرفی می شنوند آرزو می کنند که آن برایشان تحقق پیدا کند. وقتی می رسند بهش می بینند نه، خبری نبود. گاهی هم پشیمان می شوند. این همان وعده شیطان است و تخلفش. می گوید اگر بیایید دنبال من خیلی لذت ها و سعادت ها نصیبتان می شود، تجربه می کنند می بینند دروغ است فردایش دوباره فریب می خورند. به دنبال شیطان راه می افتند می دوند با سر، یکهو سرشان می خورد به سنگ و می شکافد باز هم به هوش نمی آیند فردا دوباره همین آش است و همین کاسه. این داستان شیطان است و گمراه کردن انسان ها.

امیرمؤمنان در نهج البلاغه می فرماید: «قد عبد الله سته آلاف سنه لایُدری اَ مِن سنی الدنیا ام من سنی الاخره» بی خود نیست که یک عده آدمیزادها شیطان پرست می شوند.

علی علیه السلام می فرمایند: شیطان قبل از خلقت آدم شش هزار سال عبادت خدا کرد. بعد اضافه می فرماید این شش هزار سال معلوم نیست از همین سال های دنیوی است یا از آن سال های الهی است که هر روزش هزار سال است. اگر این شش هزار سال از آن سال های اخروی و الهی باشد که هر روزش هزار سال است ببینید چقدر می شود. حالا فرض کنید همین شش هزار سال عادی، یک موجودی شش هزار سال کارش عبادت خدا باشد آن قدر که فرشتگان خیال می کردند او هم ملک است و در کنار فرشتگان جا می گرفت.

غیر از این آقای ابلیس که دار و دسته ای هم دارد از خویش و قوم و بچه هایش اینهایی که قرآن می فرماید: «انّهُ یراکم هو و قبیله» غیر از اینها قرآن می فرماید گروهی از شیطان های انسی هم داریم؛ آدمیزادهای شیطان. شیطان تنها منحصر به ابلیس نیست و دار و دسته اش. یک دسته از انسان ها هم هستند که تبدیل به شیطان شده اند. شکل و قیافه انسانی دارند روی دو پا راه می روند دو تا چشم و دو تا گوش دارند مثل من و شما گاهی قیافه هایشان هم خیلی از ما گیراتر و حق به جانب تر هم هست. این ها را قرآن می فرماید: «شیاطین الانس و الجن». کار اینها هم همان کار جناب ابلیس است. برنامه یکی است. دروغ گفتن، وعده خلاف دادن و عمل نکردن. اگر می خواهید شما شیاطین انس را شناسایی کنید یا وسوسه های شیطانی را تشخیص بدهید که اینها از جانب شیطان است یا نه؟ یکی از علائمش همین است:

اگر یک وقت احساس کردید که یک تمایلی دروغی در شما ایجاد شده که واقعیت ندارد بفهمید که منشأش شیطانی است.

اگر یک وعده دروغی به شما داده شد و بعد دیدید درصدد عمل نیستند یعنی می گویند برای این که من و شما را دنبال خودشان بکشند این کار شیطانی است.

شما می توانید در جامعه در بین مردمی که توی این سرزمین زندگی می کنند یا جاهای دیگر دنیا بروید و ببینید و این نشانه ها را تطبیق کنید و شیطان های واقعی را بشناسید. چرا امام فرمود آمریکا شیطان بزرگ است. این یک حرف بی اساس نبود. ریشه قرآنی دارد. ببینید از تمام اقوامی که در عالم تاریخشان ثبت شده، اوصاف و خصوصیات و منش هایشان در تاریخ آمده، هیچ جامعه و دولتی را پیدا می کنید که دروغ گوتر از آمریکا باشد. دنیا را پر کرده از این که ما طرفدار حقوق بشر هستیم. هر کسی را می خواهد زیر یوغ خودش بکشد. شرایط خودش را می خواهد برای او تحمیل کند. شما در طول تاریخ ببینید هیچ کس به اندازه آمریکایی ها حقوق بشر را پایمال کرده اند؟ یک نمونه اش کاری است که دربارة فلسطینی ها کردند.

در کشور خودشان هم وضع بهتر نیست. چندی پیش گروهی در آمریکا تشکیل شد که بنا داشتند علیه حکومت فعالیت کنند. آمریکایی ها تلاش کردند که این ها را به اصطلاح رام کنند اما نتوانستند. مردم مصممی بودند که تصمیم گرفته بودند با ظلم های آمریکا مخالفت کنند. آمدند یکجا همه شان را سوزاندند بعد هم این گونه منعکس کردند که اینها یک فرقه مذهبی بودند و عقیده شان این بوده که باید خودکشی کنند. این فرقه مذهبی چطور یکهو سبز شد، معلوم نیست! هیچ جا عقایدشان معلوم نبود. هیچجا دعوتشان معلوم نبود. افکارشان توی یک کشوری که همه اش آزادی و دموکراسی است و هر کسی عقیده و دین و مذهبش را می گوید، چطور توی هیچ روزنامه ای، هیچ کتابی ننوشته بودند که ما چنین عقیده ای داریم؟ و آداب و رسوممان این است که خودکشی کنیم. فقط گاهی گوشه و کنار اخباری درز می کرد که اینها مخالف سیاسی حکومت آمریکا هستند.

به کشورهای کوچک وعده دادند که اگر با ما همکاری کنید شرایط ما را بپذیرید، کمک های اقتصادی و فنی می کنیم چنین و چنان. وقتی سرمایه هایشان را گرفتند آنچنان گلویشان را فشردند که برای نفس کشیدن هم احتیاج به اجازه پیدا کردند. یکی اش همین همسایه ما کشور عراق، وعده دادند که بر ضد ایران حمله کن ما همه چیز در اختیارت قرار می دهیم بعد هم شما می شوی امپراتور عرب! الان در داخل کشور خودشان هواپیماشان از این شهر به آن شهر اختیار ندارد حرکت کند. حالا ممکن است بگویید که این کشور یک جایی سرپیچی کرد، گردنکشی کرد و آمریکا مجازاتشان کرد. ترکیه را چه می فرمایید. ترکیه روزگاری بزرگ ترین کشور اسلامی بود و اگر مقداری به عقب برگردیم بزرگ ترین امپراتوری جهان بود؛ امپراتوری عثمانی. بعد از این که تجزیه اش و تکه تکه اش کردند و یک لقمه اش ماند به نام ترکیه باز هم یکی از بزرگ ترین کشورهای اسلامی دنیا بود از نظر سوق الجیشی در دنیا بی نظیر است. کشوری است که بخشی از آن در اروپا و بخشی در آسیاست. با چند تا دریای بزرگ و چند کشور مهم اروپایی ارتباط تنگاتنگ و مرزهای مشترک دارد و گاهی درآمدش از توریسم از درآمد نفت ما بیش تر است. بعد از سقوط رژیم شاه، آمریکا وعده اش داد که اگر با ما همکاری کنی ما تو را امپراتور کشورهای اسلامی می کنیم. پایگاه های آمریکا از ایران منتقل شد به ترکیه. نقشی را که شاه بازی می کرد دولت ترکیه به عهده گرفت. در مقابلش چی دادند به ترکیه؟ آن چنان ذلیلش کردند که یک چنین دولتی با این ویژگی ها و قدرت ها باید دست گدایی به اسرائیل دراز کند. برای تعمیر تانک هایش باید برود به اسرائیل دریوزگی کند که تانک هایش را اسرائیل تعمیر کند. این وعده ای است که آمریکا می دهد این هم نتیجه اش. حالا اگر کسانی گول آمریکا را بخورند چه کسی را ملامت کنند؟ آمریکا را ملامت کنند؟ جواب خواهد داد «فلاتلومونی و لوموا انفسکم» مرا ملامت مکنید، خودتان را ملامت کنید.

گفتاری از حضرت ایت الله مصباح یزدی
منبع: حوزه نت

در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت می ­خواهد، می ­کنی؟+ دریافت فایل صوتی

نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1392

فيلم ،صوت و متن سخنان مهم حجت الاسلام والمسلمين جاودان بمناسبت 9 ربیع الاول

رضایت خداوند و اهلبیت

یا خوش گذراندن خودمان

 

 

 

فيلم ( MP4 )

فایل صوتی با کیفیت بالا

فایل صوتی با کیفیت متوسط

***************************************************

یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله­ هایی، سر می ­بریدند.

واری که دسته ریگی وقت سر بریدن شیعیان گوش می کردن حجت‌الاسلام محمدعلی جاودان از اساتید برجسته اخلاق هستند که در طی دوران زندگی و تحصیل حوزویشان از محضر اساتید برجسته‌ای از جمله آیت‌الله حاج آقا مجتبی تهرانی، آیت‌الله خوانساری، آیت‌الله حق‌شناس و علامه عسکری بهره‌مند شده اند.

آن­چه از نظر می­ گذرانید سخنان مهم آیت ­الله جاودان درباره برخی جشن­ ها و مراسمات نهم ربیع­ الاوّل است. این مطلب از آخرین شماره نشریه «خط» کاری از خانه طلاب جوان انتخاب شده است.

روز نهم ربیع، روز شادمانی است. شادمانی اهل­ بیت است. آن را قدر بدانیم و به حرام آلوده نکنیم. گاهی کسانی که عنوان دوستی دارند، حرام­ های خیلی روشن و مسلّم را انجام می­ دهند. البته اگر واقعاً دوست بود که این کارها را نمی ­کرد و به حرام آلوده نمی ­شد، به بی­ ادبی آلوده نمی ­شد، به بی­ حیایی آلوده نمی­ شد.

یک آقای بزرگواری است که الان در استان خراسان، امام جمعه است. ایشان یک طلبه­ فاضل و خیلی باعرضه بوده و دو سه زبان خارجی هم آموخته بود و آرزو می­ کرد که برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود. یک­ وقت فرمایشات رهبر را گوش می­ کند که از ایشان سؤال کردند که اگر شما در این مقام رهبری نبودید، دلتان می ­خواست که چه کاری انجام بدهید؟ ایشان فرموده بودند که دلم می ­خواست بروم در یک روستا و کار آخوندی بکنم.

ایشان، اوّلین­ بار که این حرف را شنیده، از آن آرزو که امیدوار بود برای کارهای تبلیغی به کشورهای خارجی برود، دست برداشت و گفت خُب می­ رویم به یک روستا. به سیستان و بلوچستان رفت. اوّل که به آن روستا وارد شده بود، کسی جواب سلامش را هم نمی ­داد. اما باقی ماند و حوصله کرد. خوش اخلاقی و خدمت نشان داد. آرام آرام اهالی این روستا به او علاقه­ مند شدند، اهالی آن روستا به او علاقه­ مند شدند، این­جا می­ توانست کار بکند، آن­جا می ­توانست کار بکند، از این طرف می­ بردنش، از آن طرف می ­بردنش.

یک­ دفعه که به روستایی رفته بود، مثلاَ پنجاه کیلومتر آن طرف ­تر، هنگام برگشت، پشت ماشین که نشسته و کمی از آن منطقه دور شده بود، یک نفر اسلحه ­ای را پشت گردنش می­ گذارد و می­ گوید آقا کنار بایست. ایشان فکر می­ کند بچه­ های بسیج هستند و دارند با او شوخی می­ کنند. ولی دید خیلی جدّی است.

از ماشین پیاده ­اش کردند و روی موتور نشاندند و رفتند تا پاکستان. حدود صد و پنجاه کیلومتر راه بود. ایشان می­ گوید هر کجا آن­ها پیاده شدند که آب بخورند، به من فقط اجازه­ یک مشت آب می­ دادند. وقتی که فهمیده ­بود به دست چه کسانی گرفتار شده، به حضرت صدیقه کبری(س) عرض کرده­ بود: «یک کاری کنید آبرویم نرود، آبروداری کنیم. حالا هرطور هم شد، بشود».

خب در راه با نهایت شجاعت با آن­ها برخورد کرد. ایشان به دست عوامل ریگی گرفتار شده ­بود؛ آن­ها یک مجموعه بزرگی از شیعیان را از هر طرف ­دزدیده بودند. در آن­جا هم شکنجه و شلاق برقرار بود و با فاصله ­هایی، سر می­ بریدند. ایشان تعریف می­ کرد که یک نوار سخنرانی در اصفهان که خیلی هم سرو صدا داشت را ابتدا پخش می­ کردند. سخنرانی علنی که نوارهایش را همه ­جا برده ­اند. لعن و سبّ کرده ­بود. هروقت می­خواستند سر یک نفر را ببُرند، این نوار را می­ گذاشتند، خون­شان به جوش می ­آمد و بعد، سر می­ بریدند. خُب ثوابش برای آن آقایی که سخنرانی کرد و آن­هایی که پای منبر خندیدند و کف زدند! آن­هایی که تشویق کردند، آن­هایی که دعوت کردند، ثوابش به آن­ها هم می­ رسد!

ایشان به حساب همان حرفی که با حضرت زهرا(س) عرض کرده ­بود، تمام این حوادث را به خوبی پشت سر گذاشته­ بود. همه را در یک کنار می­ نشاندند، سر یک نفر را می­ب ریدند که بقیه را هم آزار بدهند. آن­ها به ایشان گفته بودند ما نمی ­دانیم تو چه طوری هستی! همه­ این­هایی که می­ بینی این­جا هستند، همه­ شما که می­ گویید شیعه هستید، همه­ شان مشرک هستند. وقتی پای مرگ می ­آید، می ­افتند به دست و­ پای ما و التماس می­ کنند و قسَم می­ دهند. هرکار بتوانند، می­ کنند تا کشته نشوند. ما هم برای این که نشان می­ دهند که مشرک هستند، حقد و کینه­ مان بیشتر می­ شود. آن نوار لعن و نفرین را هم که می­ گذارند.

در هر صورت، در این مدّت هم که آن­جا بود، چون باسواد بود، ناگزیر با آن­ها زیاد بحث می­ کرد و آیه و حدیث برایشان می­ خواند. به برکت آن توسّل به حضرت صدیقه طاهره، یکی از مریدان آن­ها، کمی به ایشان تمایل پیدا کرده ­بود. یعنی احساس کرده ­بود حرف­های ایشان، حق است. هم­ او، یک روزی ایشان را نجات می­ دهد و الان هم در خراسان، در یکی از شهرستان­ های کوچک، امام جمعه است. اگر همه آن جمع توسّل می­ کردند، همه­ شان نجات پیدا می­ کردند.

همین یک حادثه کافی است، هرچند که صد نمونه از این دست، شنیده ایم که مثلاً یک نفر به خودش بمب می­ بندد و می­ رود داخل یک مسجد تا صد نفر، دویست نفر شیعه را تکّه پاره ­کند. این کار، صدها عامل دارد. آمریکا هست، اسرائیل هست، عربستان سعودی هم هست، من هم با آن منبر و اظهاراتم، یک عامل هستم که کمک می­ کنم. لااقل ما نکنیم. حالا در داخل این شهر، هزار جای دیگر می­ کنند، من این را نکنم. من به قتل عام شیعه کمک نکنم. رهبر هم که فتوا دادند، حکم کردند به حرمت.

ما در سابق جلساتی داشتیم، با دوستان صحبت می­ کردیم، می­ گفتیم تو در بند رضای خدایی یا هر کاری دلت می ­خواهد، می ­کنی؟ اگر خواست دلت مهم است، پس هر کاری می­ خواهی بکن! خدا که در کار نیست. اما اگر در بند رضای خدایی، من شک دارم. چون می ­بینم یک مرجع تقلید، دو مرجع تقلید، بلکه بیشتر این حرکت را حرام دانسته­ اند. شک می ­کنم در بند رضای خدا باشی. وقتی یک نفر، دو نفر از مراجع، چنین حرفی زده­ اند و از حرمت سخن گفته­ اند، آدم شک در رضای خدا می ­کند. شما دربند رضای خدا هستی یا نیستی؟

هان ای دل عبرت گیر!

نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1392

يَابنَ آدَمَ ، خَلَقتُ الأَشياءَ لِأَجلِك وخَلَقتُكَ لِأَجلي.

«اى آدميزاد!

همه چيز را براى تو آفريدم و تو را براى خودم آفريدم» .

حضرت سليمان پيغمبر(ع ) گنجشكى را ديد كه به ماده خود مي گفت :

براى چه از من دورى جسته و در مقابل خواسته هاى من تسليم و منقاد نمى شوى ، و اگر بخواهم : سراپا بارگاه و قبه سليمان رابا منقارم گرفته و بدريا مى اندازم !

حضرت سليمان از سخن گنجشك به تبسم آمده ، و آن ها را به پيشگاه خود خوانده و گفت :

چگونه ميتوانى چنين كارى را بجا آورى ؟

گنجشك پاسخ داد:

نمى توانم يا رسول الله ، ولى مرد گاهى خود را در مقابل زوجه اش بزرگ و توانا نشان داده . و بخاطر تعظيم و تزيين خود اظهاراتى مي كند، و گذشته از اينها شخص محبّ در گفتار و رفتار و حركاتش در مورد ملامت واقع نميشود.

حضرت سليمان بگنجشك ماده فرمود:

براى چه از اطاعت زوج خود سرپيچى كرده ، و خود را تسليم او نمي كنى ؟ در صورتيكه او ترا دوست مي دارد.

گنجشك ماده گفت :

يا رسول الله ! او در محبت من صادق نيست، زيرا كه بجز من بديگرى هم علاقه و محبت پيدا ميكند.
اين سخن در قلب حضرت سليمان (ص ) اثر شديدى بخشيده و گريه و زارى نمود، و سپس مدت چهل روز از ميان مردم كناره گيرى كرده و پيوسته از پروردگار جهان مسئلت مينوند:

كه محبت و علاقه او را خالص كرده و علاقه هاى ديگر را از قلب او خارج كند.

«يا اَحْمَدُ؛ لَيْسَ كُلُّ مَنْ قالَ اُحِبُّ اللّهَ اَحَبَّنى، حَتّى يَأْخُذَ قُوتاً وَ يَلْبِسَ دُوناً وَ يَنامَ سُجُوداً وَ يُطيلَ قِياماً وَ يَلْزَمَ صَمْتاً»

اى محمد؛ چنان نيست كه هر كس گفت خدا را دوست مى‌دارم، دوستدار من است، مگر اينكه به اندكى غذا اكتفا كند و به مختصر لباسى قناعت جويد و خوابش به سجده باشد و قيام نماز را طول دهد و به سكوت روى آورد.

«يا اَحْمَدُ؛ لَيْسَ كُلُّ مَنْ قالَ اُحِبُّ اللّهَ اَحَبَّنى، حَتّى يَأْخُذَ قُوتاً وَ يَلْبِسَ دُوناً وَ يَنامَ سُجُوداً وَ يُطيلَ قِياماً وَ يَلْزَمَ صَمْتاً وَ يَتَوَكَّلَ عَلَىَّ وَ يَبْكِىَ كَثيراً وَ يُقِلَّ ضِحْكاً وَ يُخالِفَ هَواهُ وَ يَتَّخِذَ الْمَسْجِدَ بَيْتاً وَ الْعِلْمَ صاحِباً وَ الزُّهْدَ جَليساً وَالْعُلَماءَ اَحِبّاءً والْفُقراءَ رُفَقاءً وَ يَطْلُبَ رِضاىَ وَ يَفِرَّ مِنَ الْعاصينَ فِراراً وَ يَشْتَغِلَ بِذِكْرى اِشْتِغالا وَ يُكْثِرَ التَّسْبيحَ دائِماً وَ يَكُونَ بِالْعَهْدِ صادِقاً وَ بِالوَعْدِ وافِياً وَ يَكُونَ قَلْبُهُ طاهِراً وَ فى الصَّلوةِ ذاكِياً وَ فىِ الْفَرائِضِ مُجْتَهِداً وَ فيما عِنْدى مِنَ الثَّوابِ راغِباً وَ مِنْ عَذابى راهِباً وَ لاَِحِبّائى قَريباً وَ جَليساً.

يا اَحْمَدُ؛ لَوْ صَلّى الْعَبْدُ صَلوةَ اَهْلِ السَّماءِ وَ الاَْرْضِ وَ صامَ صِيامَ اَهْلِ السَّماءِ وَالاَْرْضِ وَ طَوى مِنَ الطَّعامِ مِثْلَ الْمَلائِكَةِ وَ لَبِسَ لِباسَ الْعارى، ثُمَ اَرى فى قَلْبِهِ مِنْ حُبِّ الدُّنْيا ذَرَّةً اَوْ سُمْعَتِها اَوْ رِياسَتِها اَوْ حُلِيِّها اَوْ زينَتِها لا يُجاوِرُنى فى دارى وَ لاََنْزِعَنَّ مِنْ قَلْبِهِ مَحَبَّتى وَ عَلَيْكَ سَلامى وَ رَحْمَتى وَالْحَمْدُلِلّهِ رَبِّ الْعالَمينَ».

فوايد آيات قرآن و دعا از زبان آيت الله قاضى(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 14ام دی, 1392

دعـا، سـپـر مـؤ مـن ، اسـلحـه پيامبران عليه السلام ، ستون دين ، نور آسمان و زمين ، كليد نـجـات و گـنـجـيـنـه رسـتـگـارى اسـت.

قرآن كريم مؤ منان را به دعا كه عبادتى بزرگ ، بلكه روح همه عبادتهاست دستور داده ، مى فرمايد:

«…ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ إِنَّ الَّذِينَ يسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِي سَيدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِينَ(غافر/60)

«مرا بخوانيد تا (دعاي) شما را بپذيرم! کساني که از عبادت من تکبر مي‌ورزند به زودي با ذلت وارد دوزخ مي‌شوند!»

در روايات ، افزون بر بيان اهميت اين امر، آثار و فوايدى نيز براى بعضى از ذكرها و دعـاهـا و نيز خواصى براى برخى از آيات قرآن كريم ذكر شده است تا مؤ منان را هر چه بيشتر تشويق نمايد و نيز به آنان بياموزد كه هيچ جنبشى و هيچ اثرى از هيچ موجودى در جـهـان هـسـتـى صـادر نـمـى شـود، مـگـر آنـكـه تـحـت اراده و نـفـوذ خـداونـد قـادر متعال است و مؤ من بايد در هر حال ، در سختى و آسايش و فقر و ثروت ، همواره اراده او را نافذ بداند و خود را تحت سلطه آن موجود برتر و عالى بداند.

در مـيـان تـعليمات مرحوم آيت الله العظمى قاضى نيز به چنين مواردى برمى خوريم كه گـويـاى احـاطـه بـسـيـار ايشان بر آيات و روايات و نيز تعبد آن حكيم فرزانه و تمسك شـديـد آن عارف يگانه به ريسمان محكم قرآن و عترت مى باشد. استاد سيد حسن قاضى طباطبايى ، فرزند مرحوم قاضى ، در يادداشتهاى خود به نمونه هايى اشاره فرموده اند كه جا دارد با بيان آنها اين اوراق را متبرك و نورانى سازيم :

1. آن مرحوم براى تقويت حافظه ، خواندن آيت الكرسى و معوذتين (دو سوره مباركه ناس و فلق ) را سفارش مى فرمودند.

2. مرحوم قاضى براى طلب وسعت رزق اين آيات را قرائت مى نمودند:

«…اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا* يرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيكُمْ مِدْرَارًا* وَيمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا(نوح/10-12)

«از پروردگار خويش آمرزش بطلبيد که او بسيار آمرزنده است…تا بارانهاي پربرکت آسمان را پي در پي بر شما فرستد، و شما را با اموال و فرزندان فراوان کمک کند و باغهاي سرسبز و نهرهاي جاري در اختيارتان قرار دهد!

3. به همه سفارش مى كردند اين ذكر را قرائت كنند:

اسـتـغـفـر الله الذى لا اله الا هـو مـن جـميع ظلمى و جرمى و اسرافى على نفسى و اتوب اليه

از خداوندى كه هيچ معبودى جز او نيست ، به خاطر تمامى ظلمها و گناهانم و ستمى كه بر خود روا داشته ام طلب بخشش ‍ مى كنم و به سوى او باز مى گردم.

4. آن مـرحـوم در هـنـگـام اضطراب و ناراحتى هاى روحى ، خواندن اين كلمات را سفارش مى كردند:

لا اله الا الله وحـده لا شـريـك له و له الحـمـد و له المـلك و هـو عـلى كـل شى ء قدير. اعوذ بالله من همزات الشياطين و اعوذ بك ربى من ان يحضرون ، ان الله هـو السـمـيع العليم،

هيچ معبودى جز خداوند يكتاى بى شريك وجود ندارد و ستايش و حكومت مخصوص اوست و او بر هر كارى تواناست . از وسوسه هاى شياطين به خدا پناه مى بـرم و بـه تـو پـنـاه مـى بـرم - اى پـروردگـارم - از ايـنكه نزد من حاضر شوند، همانا خداوند شنوا و داناست

5. بـراى حـفـظ امـنـيت خانه دستور مى دادند كه اين دعا بر روى كاغذى نوشته و بر درب منزل آويخته شود:

يـا حـافـظـا لا يـنـسـى ؛ يـانعمة لا تحصى ؛ انت قلت و قولك الحق، « إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ» (حجر:9 )

اى نگهبانى كه فراموش نمى كنى و اى نعمتى كـه هـرگز به شماره در نمى آيى ، تو فرمودى ، و سخن تو حق است «همانا قرآن را ما نازل كرديم و خود آن را حفظ خواهيم كرد

6. در صـورت تـرس از زيـان خـوراكـى يـا نوشيدنى به خواندن اين كلمات سفارش مى نمودند:

بسم الله الرحمن الرحيم خير الاسماء اله الارض و السماء الرحمن الرحيم الذى لا يضر مـع اسـمـه سـم و لا داء

بـه نـام خـداونـد بـخشنده مهربان ، بهترين نامها، معبود زمين و آسمانها، خداوند رحمان و رحيمى كه با نام او هيچ سم و بيمارى اى زيان نمى رساند.

7. آن مـرحـوم سفارش مى فرمودند در صورت روبرو شدن با شخص ‍ ستمگرى كه از او مـى تـرسـيـد، دسـتـهـا را باز كنيد و اين حروف را بر دست راست بشماريد: بسم الله الرحمن الرحيم ؛ ك - ه - ى - ع - ص و بر دست چپ نيز بسم الله الرحمن الرحيم ؛ ح - م - ع - س - ق خـوانـده شـود؛ سـپـس انـگـشـتـان دو دسـت را داخل يكديگر نماييد.

8. براى ايمنى از نيش زدن حيوانات موذى ، اين دعا را سفارش مى فرمودند:

اعوذ بكلمات الله التـامـات التـى لا يـجـاوزهـن بر و لا فاجر من شر ما ذراء و من شر ما براء و من شر كـل دابـة ؛ هـو آخـذ بـنـاصـيـتـها، ان ربى على صراط مستقيم ،

به كلمات تامه خداوند، كـلمـاتـى كـه هـيـچ نـيـكـوكـار و بدكارى از آن تجاوز نمى كند پناه مى برم از شر آنچه آفريده است ، او بر همه آنان تسلط دارد، همانا پروردگارم بر صراط مستقيم است .

9. زمـانـى كـه در نـجـف اشـرف بيمارى مالاريا شيوع پيدا كرد، مرحوم قاضى به افراد مبتلا توصيه مى نمودند آياتى از قرآن را كه در مورد حضرت ابراهيم عليه السلام است ، تـلاوت نـمـايـنـد؛ مـانـنـد اين آيه:

«قُلْنَا يا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ وَأَرَادُوا بِهِ كَيدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ(الأنبياء/69-70)

گفتيم : اى آتش ! بر ابراهيم سرد و سلامت شو! و آنان خواستند با او مكر كنند، پس آنان را خوار كرديم .

مـرحـوم آيـت الله شـيـخ عـلى قـسـام ، يـكـى از شـاگـردان ايـشـان چـنـيـن نقل فرمودند:

10.مـن از جـهـت فـرامـوشـكـارى و كـمـى حـافـظـه ، بـراى آقا سيد على قاضى شكايت كردم و خـصوصا متذكر شدم از اينكه چيزى را در جايى مى گذارم ، بعد به ذهنم مراجعه كرده و چـيـزى بـه ياد نمى آورم . مرحوم قاضى فرمودند:

زمانى كه چيزى را در جايى قرار مـى دهـى ، بـخـوان : بـسـم الله الرحـمـن الرحـيـم ، فانك سوف لن تنساه ان شاء الله تعالی.

11.مـرحـوم قـاضـى قـرائت دعـاى زيـر را بـه مـدت چهل شب ، هر شب يك بار تا صد بار براى برآورده شدن حاجت سالكان درگاه الهى مفيد مى دانستند:

الهى كيف ادعوك و انا انا و كيف اقطع رجائى منك و انت انت ؟ الهى اذا لم اسالك فتعطينى ، فـمـن ذا الذى ادعوه فيعطينى ؟ الهى اذا لم ادعك فتستجيب لى ، فمن ذا الذى ادعوه فيستجيب لى ؟ الهـى اذا لم اتـضـرع اليك فترحمنى ؟ فمن ذا الذى اتضرع اليه فيرحمنى ؟ الهى فـكـمـا فـلقـت البـحـر لمـوسـى عـليـه السـلام و نـجـيـتـه اسـالك ان تـصلى على محمد و آل مـحـمـد و ان تـنـجـيـنـى مـمـا انـا فـيـه و تـفـرج عـنـى فـرجـا عـاجـلا غـيـر اجل بفضلك و رحمتك يا ارحم الراحمين .

12.مـرحـوم سـيـد هـاشـم حـداد از اسـتـاد خـويـش ، مـرحـوم قـاضـى نقل فرموده اند كه قرائت كهيعص (مريم : 1) و حمعسق (شورى : 1) و آيه «وَعَنَتِ الْوُجُوهُ لِلْحَي الْقَيومِ وَقَدْ خَابَ مَنْ حَمَلَ ظُلْمًا»(طه/111) براى دفع شر دشمن مفيد است.

آنـچـه ذكـر شـد، بـرخـى از دعاهايى است كه آن مرحوم به شاگردان خويش ‍ مى آموختند و دعـاهـاى ويـژه اى نـيـز وجـود داشـت كـه ايـشـان جـز بـراى افـراد خـاصـى نقل نمى كردند.

دريـاى عـرفـان(زنـدگـى نـامـه و شـرح احوال آيت الله سيد على قاضى )/ هادى هاشميان