« خصوصيات رفتار علوى در کلام رهبری 7بزرگ ترين گناهان »

علمى بودن ايدئولوژى شيعه

نوشته شده توسطرحیمی 24ام آذر, 1391

    مردم اگر بخواهند در همه امور در راه راست قدم بردارند، بايد از آن ها پيروى نمايند و آن ها را ولى امر و واجب الاطاعه بدانند و اوامرشان را مثل اوامر پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) محترم بشمارند، در عين حال احكام و برنامه هاى كه در تفكر شيعى مطرح شده است امور خيالى و غير واقعى نيستند كه گفته شود امكان پياده شدن آن ها وجود ندارد، بلكه آن ها اصيل ترين تعليمات اسلامى اند كه اگر شرائط فراهم شود در هر جامعه اى قابل اجرا هستند.

     اگر مى بينيم در يك بخش از تاريخ كسانى از تحقق پيدا كردن بعد سياسى آن جلوگيرى به عمل آوردند اين به معناى غير قابل تحقق بودن آن ها نيست، بلكه چون اين احكام با در نظر گرفتن واقعيت هاى وجود انسان طراحى شده اند. لذا همه جوامع بشرى به دنبال آن هستند ـ و بر طبق اعتقاد شيعه ـ در نهايت هم به آن خواهند رسيد و اين كار در آخر الزمان به وسيله آخرين حجت الهى انجام مى گيرد و جامعه بشرى با يك نظام و قانون واحد اداره خواهد شد.

     علاوه بر اين كه در دعوت انبيا آن چه اصل است بيان حقايق و راه نجات و راه منتهى به رستگارى است كه حتى با علم به نپذيرفتن مردم بايد به آن ها اعلام شود كه:

(اِنّا هَدَيناهُ السَّبيلَ اِمّا شاكِراً وَ اِمّا كَفُوراً)(2).

 «ما راه را به او نشان داديم، خواه شاكر باشد ـ و پذيرا گردد ـ يا ناسپاس!».

     زيرا وظيفه پيغمبر تبليغ احكام الهى است كه از جمله آن ها است اصل امامت، اين مردم اند كه بايد دعوت انبيا را بپذيرند و در اجرا آن با انبيا و ائمه(عليهم السلام) همكارى كنند تا زمينه تحقق آن ها فراهم گردد.

     عملكرد ائمه (عليهم السلام) و سياست هاى آن ها همه عملى و نتيجه بخش و در عين حال واقع بينانه بوده است.

     مثلا عملكرد اميرالمؤمنين (عليه السلام) با در نظر گرفتن شرايط واقعيات موجود بود و عملكرد حضرت مجتبى (عليه السلام) و حضرت سيد الشهدا (عليه السلام) هم اينگونه بوده است هر كارى را با در نظر گرفتن شرايط موجود انجام مى دادند مثلا امام حسن مجتبى (عليه السلام) اگر با معاويه صلح كرد تمام ابعاد مسأله را در نظر گرفت و در آن شرايط كارى بهتر از آن نديد و يا امام حسين (عليه السلام) آگاهانه از بيعت با يزيد امتناع كرد و تا كربلا رفت و آن مصيبت هاى جانكاه را پذيرا شد و در نهايت هم به مقصدى كه داشت رسيد.

     بلى اگر امام حسين (عليه السلام) در شرايط ديگرى بودند يعنى مى ديدند زمينه و ابزارهاى به دست آوردن زمام حكومت آماده است باز براى كسب حق و دفع نامحرم از خلافت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) اقدام مى كردند ولى در دوره ايشان شرايط به گونه اى بود كه آن حضرت مى دانست زمينه مساعد براى نيل به اين مقصد نيست، لذا با يك برنامه عظيم و بى مانندى كه به اجرا درآوردند رستاخيزى در جهان اسلام ايجاد كردند كه تا دنيا دنيا است آن رستاخيز احياگرِ اسلام زنده خواهد بود.

     او يزيد و يزيديان و همه غاصبان خلافت را كه بعد از او آمدند اگر چه به ظاهر از غصب خلافت باز نداشت ولى در باطن قلب هاىِ مردم را از آن ها منصرف كرد و نقشه هاى معاويه را در برانداختن اسلام نقش بر آب نمود و كارى كرد كه در توصيف او بعدها گفته شد: اسلام «محمدى الحدوث و حسينى البقاء» است.

     ساير ائمه (عليهم السلام) هم هر يك با توجه به شرايط موجود رسالتى را كه در حفظ اسلام بر عهده داشتند به خوبى انجام دادند.

     اعتقاد به ظهور منجى و امام دوازدهم و مصلح آخر الزمان (عليه السلام)تسلّى بخش شيعه و سازنده روح مقاومت و صبر و ايستادگى در مردم بود و مانع از تسلط يابى و نوميدى و بى اعتنايى به دين شد، و آن يك اعتقادى است كه در متن تعاليم تشيع و احاديث معتبر به آن تصريح شده است و در عصر حضرت باقر و صادق (عليهما السلام) اين اصل بيشتر مورد توجه قرار گرفت و گرايش مردم به آن اصل با توجه به جناياتى كه زمامداران غاصب مرتكب مى شدند بيشتر شد.

     مردم فهميدند كه ـ اگر بعضى از افراد بى تفاوت در عصر صحابه يعنى پس از رحلت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) گمان مى كردند كه ايجاد تغيير در اصل امامت چندان تفاوتى در برنامه هاى اسلامى پيش نمى آورد ـ چه فاجعه اى به بار آورد و اسلام را چگونه از مسير خود منحرف كرد و خلافت غاصبانه وسيله عيّاشى و خوش گذرانى عده اى و به بند كشيدن مردم و بازگشت رسوم كسرى و قيصر و ديگر طاغوت ها شده است.

    اين امر سبب تقويت ايمان آن ها به اصل امامت شد و فهميدند كه فقط اين تفكر است كه مى تواند برنامه هاى اسلامى را به اجرا درآورد و بر آن وضعيت اسف بار پايان دهد.

    بنابر اين سيره و عملكرد شايسته ائمه (عليهم السلام) از يك طرف و رفتارهاى ستمگرانه غاصبان خلافت از طرف ديگر سبب شد كه تفكر شيعى هرچه بيشتر در دل هاى مردم نفوذ پيدا كند و به دنبال آن، گرايش آن ها به طرف ائمه(عليهم السلام) رو به فزونى گذاشت و از اين جا است كه مى بينيم امام صادق(عليه السلام) در زمان خود عليرغم تلاش سردمداران حكومت چنان محبوبيت عمومى پيدا مى كند كه حتى شيعه را به او مى شناسند.

منبع:

  • گفتمان مهدویت/ آیت الله صافی گلپایگانی

صفحات: · 2


فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم