« فراخوان مقاله همایش "عالم واقف" آیت الله العظمی بروجردی(ره) | عوامل تحکیم خانواده از دیدگاه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها » |
عوامل تحکیم بنیان خانواده در اسلام
نوشته شده توسطرحیمی 24ام شهریور, 1394آن چه در عصر حاضر ذهن اندیشمندان و جامعه شناسان را به خود مشغول ساخته مسائل مربوط به خانواده است.
خانواده به عنوان مهمترین کانون بشری، عنصر اساسی در تشکیل، پیشرفت و موفقیت یک جامعه و ملت است، و لذا سعادت هر جامعه ای منوط به نیکبختی خانواده های آن جامعه است.
بنابراین، باید هر چه بیشتر در جهت نیل به سعادتمندی آن کوشید که دست یابی به این مهم تنها از طریق شناسایی کامل عوامل تحکیم بنیان خانواده امکان پذیر است.
در این مقاله مهمترین این عوامل از جمله :
ایمان و فضیلت گرایی، عشق و محبت، شناخت نقش ها و وظایف خانوادگی، وجود همکاری و تفاهم بین اعضا، عدالت، اخلاق نیکو، مدیریت صحیح و رعایت ادب و احترام، اعتماد و نیز وفاداری اعضای خانواده به یکدیگر مورد بررسی و تحلیل واقع گردیده است.
مقدمه:
زندگی مقدمه ی آخرت است، اما همین مقدمه چون بنیان تکامل است، بسیار حساس و سرنوشت ساز است، لذا نباید آن را دست کم گرفت و ساده انگاشت١.
یکی از محیط هایی که انسان اغلب از آغاز تا پایان زندگی با آن رابطه ی تنگاتنگ و سرنوشت ساز دارد کانون خانواده است.
حال باید دانست برای موفقیت در زندگی خانوادگی کسب چه مهارت هایی ضرورت دارد.
بدون شک از جمله مهم ترین مهارت های زندگی خانوادگی آشنایی نسبت به عوامل تحکیم بنیان خانواده و عمل براساس این آشنایی است.
خوشبختانه دین اسلام با دقت در تمام جوانب نیازهای انسان، در این مسئله هم مثل سایر موارد دیدگاهی کامل و روشنگرانه دارد.
شیوه های دین آمیزه ای از شیوه های شناختی، عاطفی و رفتاری است. هم به نیازهای مادی توجه دارد و هم به نیازهای معنوی، هم بعد شناخت و عقلانیت را در برمی گیرد، هم بعد عاطفی و هم بعد رفتار را. بنابراین آموزه های دین هم جامع نگرند و هم واقع نگر٢.
● مفهوم حقوقی خانواده: خانواده یک واحد حقوقی است که لااقل از یک زن و یک مرد که بین آنها رابطه ی زوجیت به وجود آمده ناشی می شود، ولی وجود زن و مرد اگرچه در ابتدا شرط حدوث آن است، ولی شرط بقای آن نیست، مانند خانواده ای که از یک مادر و یک فرزند تشکیل می شود و پدر خانواده مرده باشد. به هر صورت لااقل دو نفر شرط تحقق آن است٣.
عوامل فراوانی در تحکیم بنیان خانواده و جهت زیبا و سرزندگی آن مؤثرند که در ذیل به مهمترین آنها پرداخته شده است:
١ – ایمان و فضیلت گرایی اعضای خانواده: در قرآن توصیه های مکرری به تقوا در تشکیل خانواده شده است، چنان که می خوانیم: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ وَاحِدَهٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَ بَثَّ مِنْهُمَا رِجَالًا کَثِیرًا وَنِسَاءً ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسَاءَلُونَ بِهِ وَالْأَرْحَامَ ۚ إِنَّ اللَّهَ کَانَ عَلَیْکُمْ رَقِیبًا ۴؛ ای مردم! از مخالفت پروردگارتان بپرهیزید ، همان کسی که همه ی شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و از آن دو مردان و زنان فراوانی منتشر ساخت و از خدایی بپرهیزید که هنگامی که چیزی از یکدیگر می خواهید نام او را می برید، از قطع رابطه با خویشان خود بپرهیزید، زیرا خداوند مراقب شماست.»
همچنین خداوند در سوره ی بقره شرط ازدواج با مشرکان را ایمان آنها دانسته است: «وَلَا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکَاتِ حَتَّىٰ یُؤْمِنَّ ۚ وَلَأَمَهٌ مُؤْمِنَهٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَهٍ وَلَوْ أَعْجَبَتْکُمْ …؛ و با زنان مشرک و بت پرست تا ایمان نیاورده اند، ازدواج نکنید، کنیز باایمان از زن آزاد بت پرست بهتر است، هر چند شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بت پرست در نیاورید تا ایمان نیاورده اند، یک غلام باایمان از یک مرد آزاد بت پرست بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او) شما را به شگفتی آورد… .»۵
استدلال قرآن در آیه چنین است که گرچه مشرکان به دلیل آزاد و زیبا بودن، برتری ظاهری دارند، اما چون زناشویی با آنان باعث لغزش های اخلاقی و عقیدتی فرد مسلمان می شود، کنیزان و بردگان مسلمان بر آنان ترجیح دارند. این امر برای جوانان که گاه سخت شیفته و شیدای جمال و زیبایی ظاهری یا موقعیت مادی و اجتماعی دختران و پسران می شوند و ارزش های دینی و معنوی را فدای آن می سازند، هشدار و رهنمون مناسبی است. گفتنی است بسیاری از ازدواج هایی که براساس زیبایی های ظاهری شکل گرفته، بعدها از هم فرو پاشیده است.۶ در واقع این آیه تاکید بر ایمان، عقیده و فرهنگ مشترک است.7
٢ – وجود عشق، مهر و محبت میان اعضای خانواده: انسان تشنه ی دوستی و محبت است. انگیزه ی بسیاری از تلاش ها و زحمات طاقت فرسای زندگی محبت است و وجود آن در خانواده انسان را به فعالیت و کسب معاش وا می دارد.
امام صادق علیه السلام می فرماید: هر گاه کسی را دوست داشتی او را بدان آگاه ساز، زیرا این کار دوستی را در میان شما استوارتر می سازد. ٨
همچنین امام صادق علیه السلام در سخن دیگری بر کوشش در مهرورزی بر برادران دینی تأکید نموده و چه نیکوست که این امر از خانواده آغاز گردد: شایسته است مسلمان در … و یاری بر مهرورزیدن به هم و …کوشا باشند که خدای عزوجل فرموده: «رحماء بینهم» ٩
مهر و محبت اعضای خانواده به همدیگر سبب جلب رضایت و رحمت خدا می شود که بدیهی است چنین خانواده ای پایدار و سعادتمند است، چرا که پیامبر(ص) فرمود: هنگامی که مرد به زن خود با مهر و صفا بنگرد و همسرش همان سان به او نگاه کند، خدای فرزانه به آن دو به دیده ی مهر می نگرد.١٠
اما در عین حال حدود عواطف خانوادگی باید رعایت گردد، چنان که هر گاه عضوی از خانواده به مرحله ای از فساد و گمراهی برسد که راهی برای نجات او نباشد باید آن را از خانواده جدا و دیگر اعضا را از شر او محفوظ داشت، همچون عضوی که در اثر بیماری یا صدمه ناعلاج، از بدن جدا می گردد تا موجب عفونت و تباهی دیگر اعضای بدن نشود .
فاتحان این میدان نوح علیه السلام و لوط علیه السلام هستند که همسر و فرزند خود را به سبب فساد دینی ترک گفتند. آنان حدود عواطف خانوادگی را بر رعایت حدود الهی منطبق ساختند، که آیات ۴۵، ۴۶ و ٨١ سوره ی هود بیانگر این حقیقت است، تا الگویی برای دیگر انسانها ارائه گردیده باشد.
٣ – آشنایی کامل اعضای خانواده با حقوق و وظایف خود: حق و وظیفه از هم جدا نیستند، یعنی هر کس حقی داشته باشد، در مقابل وظیفه ای نیز دارد و بالعکس هر گاه وظیفه ای وجود داشته باشد، حقی نیز وجود دارد، این موضوع در مورد تمام افراد بشر ثابت است و لذا تنها خداست که حقوقی دارد اما وظیفه ای بر او نیست.١١
بدیهی است که اعضای خانواده نیز نسبت به هم حقوق و وظایفی دارند که به شرح ذیل است:
الف) حق والدین بر فرزندان: امام سجاد علیه السلام در رساله ی حقوق خود، حق پدر و مادر بر فرزندان را این گونه بیان می فرماید: حق مادرت این است که بدانی او تو را حمل کرده آن گونه که کسی، کس دیگر را حمل نکند و از شیره ی جانش تو را خورانده آن گونه که کسی دیگری را نخوراند، و به راستی، او با گوش و چشم و دست و پا و مو پوست و تمام اندامش تو را نگهداری کرده و از این نگهداری، خشنود و شاد و پیوسته کار بوده است و هر ناگواری و رنج و سختی و نگرانی را تحمل کرده تا این که دست قهر[طبیعت] را از تو دور سازد و تو را به دنیا آورده و آن گاه خشنود بوده که تو سیر باشی و او گرسنه باشد، تو پوشیده باشی و او برهنه ماند، تو را بنوشاند و خود تشنه ماند، تو را در سایه دارد و خود در آفتاب باشد، با تنگنایی خویش به تو نعمت بخشد، با شب بیداری تو را شیرینی خواب چشاند، و شکمش آوند وجود تو و دامنش پرورش تو و پستانش مشک نوشین تو و وجودش پرستار تو بوده، گرم و سرد دنیا را برای تو و به خاطر تو به جان خریده پس به اندازه ی این همه [تلاش مادر] سپاسش دار و جز به یاری و توفیق خداوند، تو را یارای آن سپاس داری نباشد، حق پدرت این است که بدانی به راستی او ریشه ی توست و تو شاخه ی اویی و چون او نبود تو نیز نبودی، پس هرگاه در خویش چیزی دیدی که پسندیده آمد پس آگاه باش که این نکویی در تو ریشه در پدرت دارد پس خدای را ستایش نما و به اندازه ی آن نکویی، سپاسش دار و لا قوۃ الا بالله.١٢
از این جاست که انسان در می یابد چرا خداوند مسئله ی نیکی به پدر و مادر و شکر زحمات آنها را مقدمه ای بر شکر خود شمرده است: و َوَصَّیْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَانًا ۖ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهًا وَوَضَعَتْهُ کُرْهًا ۖ وَحَمْلُهُ َفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ۚ حَتَّىٰ إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِینَ سَنَهً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتِی أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَعَلَىٰ وَالِدَیَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِی فِی ذُرِّیَّتِی؛ ما به انسان توصیه کردیم که به پدر و مادرش نیکی کند … می گوید: پروردگارا مرا توفیق ده تا شکر نعمتی را که به من و پدر و مادرم دادی به جا آورم و کار شایسته ای انجام دهم که از آن خشنود باشی و فرزندان مرا صالح گردان.١٣
ب) حق فرزندان بر والدین: امام سجاد علیه السلام در این مورد نیز در قالب رساله ی حقوق فرمودند: «حق فرزند تو این است که بدانی او از توست و در پسند و ناپسند دنیای زود گذر، دنباله روی توست و به درستی که تو در تربیت نیکو و راهنمایی به سوی پروردگارش و یاری رسانی او در فرمان پذیری از خداوند نسبت به خویشتن و حق فرزندت پرسیده خواهی شد پس [اگر وظیفه ات را به انجام رسانی] پاداش گیری و چون [کم کاری کنی] بازخواست شوی. پس کار فرزندت را چونان کسی که کارش را در این سرای زودگذر با نیکو ثمری بیاراید، انجام بده و در روابط تو و فرزندت به سبب نگهداری خوب و ثمر الهی که از او گرفته ای نزد پروردگار، عذرت پذیرفته باشد و لا قوۃ الا بالله».١۴
ج) وظیفه ی هر یک از زن و مرد نسبت به کل خانواده: خداوند در قرآن کریم میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا وَقُودُهَا النَّاسُ وَالْحِجَارَهُ عَلَیْهَا مَلَائِکَهٌ غِلَاظٌ شِدَادٌ لَا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَیَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ؛ ١۵ دستور امر به معروف و نهی از منکر یک دستور عام است که همه ی مسلمین نسبت به یکدیگر دارند ولی از این آیه و روایاتی که درباره ی حقوق فرزند و مانند آن در منابع اسلامی وارد شده، به خوبی استفاده می شود که انسان در مقابل همسر و فرزند خویش مسئولیت سنگین تری دارد و موظف است تا آن جا که می تواند در تعلیم و تربیت آنها بکوشد، آنها را از گناه بازدارد و به نیکی ها دعوت نماید، نه این که تنها به تغذیه ی جسم آنها اکتفا کند.١۶
امام علی علیه السلام در این مورد فرمودند: «علموا انفسکم و اهلیکم الخیر و ادبوهم؛ خود و خانواده¬ی خویش را نیکی بیاموزید و آنها را ادب کنید.»
پیامبر گرامی اسلام(ص) نیز فرمودند: «بدانید همهی شما نگهبانید و همه در برابر کسانی که مأمور نگهبانی از آنها هستید مسئولید … مرد نگهبان خانواده ی خویش است و در مقابل آنها مسئول، زن نیز نگهبان خانواده، شوهر و فرزندان است و در برابر آنها مسئول است.»١٧
در آیه ی دیگری از قرآن می خوانیم خطاب خدا به پیامبرش را که: «وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ؛ خانواده ی خود را به نماز فرمان ده.»١٨
همچنین موسی علیه السلام مأمور تأمین امنیت، سلامت و راهنمایی خانواده ی خود می شود: «إِذْ رَأَىٰ نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْکُثُوا إِنِّی آنَسْتُ نَارًا لَعَلِّی آتِیکُمْ مِنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى؛ هنگامی که [موسی] از دور آتشی مشاهده کرد، و به خانواده ی خود گفت: درنگ کنید که من آتشی دیدم، شاید شعله ای از آن برای شما بیاورم یا به وسیله ی این آتش راه را پیدا کنم.»١٩
د) حقوق و وظایف زن و شوهر نسبت به یکدیگر: طبق آیه ی: «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ ۚ وَلِلرِّجَالِ عَلَیْهِنَّ دَرَجَه؛٢٠ همان طور که مرد بر زن حقوقی دارد، زن نیز بر مرد حقوقی خواهد داشت، یعنی طرفین باید از حقوق خود سوء استفاده نکنند و حق یکدیگر را ادا نمایند آن هم به صورت شایسته، چنان که در آیه از لفظ «بالمعروف» استفاده شده است.٢١
از مهمترین وظایف متقابل همسران می توان به موارد زیر اشاره کرد:
٭ مهرورزی؛ همان طور که در مورد عامل دوم نیز بحث شد، اساساً کانون خانواده براساس حس مهرورزی شکل می گیرد، آن هم با مهرورزی با قلب، زبان و عمل و چنان که بنیاد خانواده براساس مهر و عشق ورزی است، بقا و ماندگاری آن نیز مرهون استمرار آن است و زندگی که براساس ارزش های روحی و معنوی شکل گرفته باشد ماندگار است چرا که زیبایی های معنوی پایان ناپذیرند.٢٢
امام سجاد علیه السلام در مورد ضرورت مهرورزی به همسران چنین فرمودند: «حق همسرت آن است که بدانی خداوند عزوجل او را مایه ی سکون و همنشینی تو قرار داده است و باید بدانی که او نعمت خداوند بر توست. پس او را گرامی بدار و با او با رفق و مدارا برخورد نما و هر چند حق تو بر او بیشتر است، اما حق او بر تو این است که با او مهربانی کنی.»٢٣
٭٭ همدلی و همراهی٢۴
علاوه بر این تقدس حق شوهر بر زن چنان والاست که هم ردیف شرکت در جهاد فی سبیل الله قرار گرفته، چنان که امیرمؤمنان علیه السلام میفرماید: «جهاد المراۃ حسن التبعل؛ جهاد زن نیکو همسرداری کردن است.»٢۵
خداوند در یک کلام، حق و وظیفه ی میان زن و شوهر را روشن نموده است: «هُنَّ لِبَاسٌ لَکُمْ وَأَنْتُمْ لِبَاسٌ لَهُنَّ؛٢۶ که حکایت از پیوند تنگاتنگ مرد و زن چونان پیراهن تن یکدیگر می کند، و بیان می دارد که همسران مایه ی زینت همند، عیبهای یکدیگر را می پوشانند، یکدیگر را محافظت می کنند و از گناه باز می دارند و لذا این تعبیر نهایت نزدیکی همسران را نشان می دهد و مساوات آنها را با به کار بردن لفظ و کلمات مثل هم رعایت نموده است.27
۴ – تفاهم و همکاری میان اعضای خانواده: مهم¬ترین عاملی که سبب تفاهم و همکاری اعضای خانواده میگردد وجود روحیه ی مشورت در خانواده است که در عین ایجاد خانواده ای مستحکم و صمیمی، بهترین محافظ در برابر مشکلات و موانع زندگی نیز هست، چنان که مولی علی علیه السلام فرمودند: «و لا ظهیر کالمشاوره؛ هیچ پشتیبانی چون مشورت نیست.»٢٨
در طول تاریخ زندگانی بشر نیز بهترین و مستحکم ترین کانونهای خانوادگی، آنها بوده اند که زن و شوهر و فرزندان با همفکری و همکاری حرکت نموده اند، و نمونه ی بارز و برترین الگوی آن در زندگی امام علی علیه السلام و حضرت زهرا(س) به چشم می خورد، اما خانواده هایی که یکی یا هر دو در امور خیر و معنوی همکار و همفکر نیست چنین نیستند که در ذیل به سه نمونه اشاره میگردد:
الف) خانواده ای که مرد خوب اما زن بد است، مثل لوط علیه السلام و نوح علیه السلام و همسرانشان
ب) خانواده ای که زن خوب اما مرد بد است، مثل آسیه و فرعون
ج) خانواده ای که در خبائث همفکر و همکارند نه امور خیر، مثل ابو لهب و همسرش٢٩
5– وجود روحیه ی صبر و پایداری و متانت در فراز و فرودهای زندگی: فوری ترین و شایع ترین واکنش در برابر حوادث ناگوار و ناخوشایند، بی تابی کردن است. طبع اولیه ی انسان این است که در برابر ناخوشایندی های زندگی بی تاب میگردد. قرآن میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا، إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا؛ همانا انسان حریص و بی تاب آفریده شده است، هرگاه بدی به او برسد بی تاب می-شود.»٣٠
امام کاظم علیه السلام فرمودند: «المصیبه للصابر واحده و للجازع اثنتان؛ مصیبت برای شخص بردبار یکی است و برای شخص بی قرار دو تا»٣١ و این از آن روست که برای فرد شکیبا تنها آسیب ناشی از مصیبت باقی می ماند که آن هم در اثر صبر از هم فرو می پاشد. چنان که امام علی علیه السلام فرمودند: «الصبر یمحص الرزیه؛ شکیبایی مصیبت را از هم می پاشد.»٣٢
اما برای فرد بیقرار و بی تاب هم آسیب ناشی از مصیبت می ماند و هم آسیب های ناشی از بی تابی ها، و لذا اگر بی تابی بر کسی چیره شود روی آسایش را نخواهد دید.
پیامبر(ص) در این باره میفرماید: «من استولی علیه الضجر رحلت عنه الراحه؛ کسی که بی تابی و تنبلی بر او چیره شود آسودگی از او رخت بربندد.»٣٣
در قرآن نیز به صبر و بالا بردن سطح مقاومت بارها سفارش شده است: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاهِ؛ ٣۴ بنابراین قرآن به صبر و شکیبایی فراخوانده اما علاوه بر این الگوهای صبری چون یعقوب، ایوب و پیامبر گرامی اسلام(ص) و … را نیز معرفی می نماید.٣۵
۶ – برخورداری از روحیه ی گذشت و بزرگواری و تقویت آن: گذشت عاملی مؤثر در تقویت و حتی ایجاد دوستی ها است، چنان که خداوند می فرماید: «وَلَا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَلَا السَّیِّئَهُ ۚ ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَبَیْنَهُ عَدَاوَهٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمِیمٌ؛ هرگز نیکی و بدی یکسان نیست، بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است.»٣۶ و لذا اگر در دشمنی ها گذشت و بزرگواری چنین تأثیری می گذارد، بدیهی است در خانواده که به طور طبیعی روابط دوستانه وجود دارد عمیقاً کارساز خواهد بود.
اما خود این گذشت و بزرگواری ها از ایمان و تقوای اعضای خانواده سرچشمه می گیرد چرا که امام سجاد علیه السلام فرمودند: «لاکرم الا بتقوی؛ بزرگواری جز به پرهیزگاری نباشد.»٣٧
٧ – حاکمیت صداقت در فضای خانواده: بی صداقتی ابتدا روح و شخصیت خود فرد را تخریب می سازد و سپس به خانواده و آن جامعه ای که آن شخص در آن مقیم است نیز زیان وارد می نماید، امام باقر علیه السلام فرمودند: «ان الکذب هو خراب الایمان؛ دروغ ویران گر ایمان است.»٣٨ و لذا چگونه می توان انتظار داشت گناهی که ایمان را از بین میبرد به خانواده ای که باید بر مبنای ایمان شکل بگیرد و زندگی نماید، صدمه وارد نسازد.
٨ – مدیریت و برنامه ریزی صحیح در خانواده: خانواده به عنوان واحد کوچک اجتماعی نیازمند رهبری واحد است که قرآن روی سرپرستی مرد تأکید دارد و می فرماید: «الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ؛ مردان سرپرست و نگهبان زنانند.»٣٩
حضرت علی علیه السلام فرمودند: «از زنان بد بپرهیزید و مراقب نیکان شان باشید، در خواسته های نیکو همواره فرمان بردارشان نباشید تا در انجام منکرات طمع نورزند.»۴٠ و لذا امام علیه السلام در این جملات فمینیسم و تفکر زن سالاری را نفی می فرمایند.
٩ – رعایت اخلاق نیکو و رعایت ادب و احترام متقابل در خانواده: دارا بودن اخلاق خوش یکی از اصول بسیار مهم و سرنوشت ساز در حیات انسانها است.
خوش اخلاقی در محیط زندگی، نه تنها انسان را از انواع نگرانیها و تشنجات عصبی مصون می دارد، بلکه عامل بسیار مؤثری برای پیروزی بر مشکلات و دشواری هایی است که برای انسان پیش می آید. امام صادق علیه السلام میفرمایند: «لاعیش اهنا من حسن الخلق؛ حیاتی خوش گوارتر از خوش خلقی نیست.»۴١
علاوه بر این، هر انسانی به شخصیت خویش علاقه مند است و عدم رعایت این امر موجب بریدن رشته ی محبت و ایجاد فاصله بین افراد می گردد.
حفظ حرمت و شخصیت دیگران در گرو احترامی است که در برخوردها از انسان ظاهر می گردد. رعایت این مسئله خصوصاً از سوی کسانی که با هم انس و الفتی دارند باعث استحکام دوستی و گرمی روابط آنها خواهد شد،۴٢ که بارزترین مصداق آن خانواده است.
در واقع، اخلاق نیک به مثابه ی روغنی است که از سایش و فرسودگی قطعات انسانی در اثر برخورد و اصطکاک مداوم جلوگیری می کند. آمارها نشان می دهد که یکی از مؤثرترین عوامل فروپاشی خانواده ها سوء خلق همسران است.
برخی از مفسران مقصود از آیه: «فِیهِنَّ خَیْرَاتٌ حِسَانٌ۴٣ که در توصیف همسران بهشتی است، زنان خیر، نیک منش، زیبارو و زیبا سیرت دانسته اند. بر این اساس مقصود از «حسان» تنها زیبایی چهره و اندام نیست بلکه زیبایی سیرت نیز هست. ۴۴ که بالطبع خوش خلقی از برترین مصادیق آن است، چنان که در حدیث است: «البر حسن الخلق؛ نیکویی بر خوی نیکوست.»۴۵
الف) احترام فرزندان به پدر و مادر: در قرآن کریم میخوانیم: «وَقَضَىٰ رَبُّکَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا ۚ إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ کِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا کَرِیمًا ، وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَهِ وَقُلْ رَبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا؛۴۶ در این آیات دستور احترام به پدر و مادر پس از مسئله ی توحید بیان گردیده و این نشان دهنده ی اهمیت این حکم است.
در این آیات همچنین سه دستور مهم در مورد نحوه ی رفتار با والدین آمده است:
١ – به کار نبردن کمترین تعابیر بی ادبانه یعنی «اف» چه رسد به فریاد زدن بر آنها؛
٢ – خضوع در برابر آنها؛
٣ – دعا در حق پدر و مادر۴٧ .
ب ) احترام زن و مرد نسبت به یکدیگر: پایه و اساس خانواده، احترام و محبت زن و شوهر نسبت به هم و رعایت حقوق یکدیگر است. دین اسلام نیز در این زمینه بسیار سفارش نموده است،۴٨ چنان که امام باقر علیه السلام میفرمایند: «هر کس زن گرفت باید او را گرامی بدارد و بر او احترام کند.»۴٩
١٠ – وجود اعتماد در خانواده و پرهیز از سوء ظن: در خانواده افراد باید از سوءظن بپرهیزند و اگر موضوعی ذهنشان را به خود مشغول نمود باید با صراحت و صداقت آن را مطرح نمایند تا درستی یا نادرستی آن بررسی گردد.۵٠
١١ – پرهیز از آفت حسد: افراد خانواده باید یار هم در مسیر پیشرفت باشند چرا که سعادت خانواده در گرو سعادت فرد فرد آن است و لذا حسد آفتی در روابط خانوادگی محسوب می گردد، چنان که در خانواده ی یعقوب علیه السلام ، حسادت برادران یوسف علیه السلام بر او موجب جدایی اعضای خانواده از همدیگر هم به لحاظ بعد مکانی و هم بعد روحی و روانی گردید؛ یوسف علیه السلام از کانون خانواده جدا شد و یعقوب علیه السلام سالها از پسرانش دل رنجیده بود.
در حدیثی از مولی امیر المؤمنین علیه السلام آمده: «الحسد ینکه العیش؛ حسد زندگی را تنگ سازد.»۵١
١٢ – وفاداری اعضای خانواده نسبت به یکدیگر: رازداری یکی از مهمترین شروط وفاداری همسر است که در آیه: «وَإِذْ أَسَرَّ النَّبِیُّ إِلَىٰ بَعْضِ أَزْوَاجِهِ حَدِیثًا فَلَمَّا نَبَّأَتْ بِهِ وَأَظْهَرَهُ اللَّهُ عَلَیْهِ عَرَّفَ بَعْضَهُ وَأَعْرَضَ عَنْ بَعْضٍ ۖ فَلَمَّا نَبَّأَهَا بِهِ قَالَتْ مَنْ أَنْبَأَکَ هَٰذَا ۖ قَالَ نَبَّأَنِیَ الْعَلِیمُ الْخَبِیرُ؛۵٢ به آن اشاره شده است.
این نکته نیز بسیار اهمیت دارد که آتش خیانت تمام خانواده ها را تهدید می کند چرا که انبیایی چون نوح و لوط علیه السلام از سوی همسران خود به آن مبتلا گردیدند: «ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَامْرَأَتَ لُوطٍ ۖ کَانَتَا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبَادِنَا صَالِحَیْنِ فَخَانَتَاهُمَا فَلَمْ یُغْنِیَا عَنْهُمَا مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَقِیلَ ادْخُلَا النَّارَ مَعَ الدَّاخِلِینَ.۵٣
در هر صورت وفاداری اعضای خانواده سبب ایجاد صمیمیت و محبت میگردد و نیز سپری است محکم در برابر مشکلات و سختی ها و پشتیبانی است پایدار جهت استحکام بنیان خانواده.
نتیجه گیری تهیه کننده:
انسان همواره به شناخت آن چه در طول زندگی با آن در ارتباط است نیاز دارد، از جمله مهمترین آنها خانواده است که نحوه ی تشکیل و بقاء آن نقش مهمی در سعادتمندی افراد، جوامع و ملت ها دارد و لذا باید در تحکیم بنیان های خانوادگی بسیار کوشا بود.
دین اسلام در این عرصه نیز همچون سایر ابعاد و عرصه ها آموزه های متعالی و حیات بخشی را ارائه می نماید و لذا بر عواملی چون وجود ایمان و تقوا، عشق و محبت، وفاداری، اعتماد متقابل، صبر و شکیبایی، مدیریت صحیح، اخلاق نیکو، شناخت حقوق و وظایف و … در اعضای خانواده پرداخته است.
پی نوشتها:
١ – عباس پسندیده، رضایت از زندگی، قم، دار الحدیث، ١٣٨۴، ص٧.
٢ – پیشین، ص٩.
٣ – عبدالکریم بهجت پور، محمدعلی رضایی اصفهانی، ابراهیم کلانتری، علی نصیری، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، معارف، ١٣٨۵، ص٢۵٧.
۴ – نساء/١
۵ – بقره/٢٢١
۶ – عبد الکریم بهجت پور و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم، معارف، ١٣٨۵، ص٢۴٨.
٧ – عبدالمجید معادی¬خواه، فروغ بی¬پایان قرآن کریم، ذیل لغت خانواده.
٨ – عباس اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، قم، دلیل ما، ١٣٨۵، ص٢۵٧.
٩ – محمد بن حسن حر عاملی، آداب معاشرت از دیدگاه معصومین علیه السلام [برگزیده وسائل الشیعه]، ترجمه: محمدعلی فارابی و یعسوب عباسی علی کمر، مشهد: بنیاد پژوهش¬های اسلامی، ١٣٨۶، ص١۶٠.
١٠ – علی کرمی فریدنی، نهج الفصاحه، قم، حلم، ١٣٨۵.
١١ – ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیه، ١٣۶٢، ج٢، ص ١١٠-١١١.
١٢ – ابو محمد حرانی، تحف العقول، ترجمه: صادق حسن زاده، قم، آل علی، ١٣٨٧، ص۴۶٠-۴۶١؛ محمدباقر مجلسی، توحید مفضل، ص٢۵.
١٣ – احقاف/١۵
١۴ – ابو محمد حرانی، تحف العقول، ترجمه: صادق حسن زاده، قم، آل علی، ١٣٨٧، ص۴۶١.
١۵ – تحریم/۶
١۶ – ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیه، ١٣۶٢، ج٢۴، ص٢٩٣.
١٧ – پیشین، ص٢٩۴.
١٨ – طه/١٣٢
١٩ – طه/١٠
٢٠ – بقره/٢٢٨
٢١ – ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم، دار الکتب الاسلامیه، ١٣۶٢، ج٢، ص١١٠-١١١.
٢٢ – عبد الکریم بهجت¬پور و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: معارف، ١٣٨۵، ص٢۶٠.
٢٣ – پیشین؛ ابو محمد حرانی، تحف العقول، ترجمه: صادق حسن¬زاده، قم: آل علی، ١٣٨٧، ص۴۶٠.
٢۴ – عبد الکریم بهجت¬پور و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: معارف، ١٣٨۵، ص٢۶١.
٢۵ – نهج البلاغه، حکمت ١٣١.
٢۶ – بقره/١٨٧
٢٧ –ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم: دار الکتب الاسلامیه، ١٣۶٢، ج١، ص۶۵٠.
٢٨ –نهج البلاغه، حکمت۵۴.
٢٩ –محسن قرائتی، چهارصد نکته از تفسیر نور، تدوین: عباس باباییان، تهران: مرکز فرهنگی درس¬هایی از قرآن، ١٣٨٨ ، ص١٨٠.
٣٠ – معارج/١٩-٢٠
٣١ – ابو محمد حرانی، تحف العقول، ترجمه: صادق حسن¬زاده، قم: آل علی، ١٣٨٧، ص٧۵۴.
٣٢ – عبد الواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: محمدعلی انصاری، قم: امام عصر، ١٣٨۵، ص۵٠، ح۶٩٧.
٣٣ – عباس پسندیده، رضایت از زندگی، قم: دار الحدیث، ١٣٨۴، ص٢٢٨، به نقل از شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه ، ج ۴، ص ٣۵۵، ح۵٧۶٢.
٣۴ – بقره/۴۵
٣۵ – عبد الکریم بهجت پور و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: معارف، ١٣٨۵، ص٢٠٣.
٣۶ – فصلت/٣۴
٣٧ –محمد بن علی بن بابویه [شیخ صدوق] الخصال، ترجمه: صادق حسن زاده، [بی جا]: ارمغان طوبی، ١٣٨٧، ج١، ص٣۶ و ٣٧، ح۶٢.
٣٨ – محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، اصول کافی، ج٢، ص٣٣٩ ، ح۴.
٣٩ – ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم: دار الکتب الاسلامیه، ١٣۶٢، ذیل آیه¬ی ٣۴ سوره¬ی نساء.
۴٠ – نهج البلاغه، خطبه¬ی ٨٠.
۴١ –عباس اسماعیلی یزدی، فرهنگ تربیت، قم: دلیل ما، ١٣٨۵، ص٢۵٩.
۴٢ – پیشین، ص٢۵٨.
۴٣ – الرحمن/٧٠
۴۴ – عبد الکریم بهجت پور و دیگران، تفسیر موضوعی قرآن کریم، قم: معارف، ١٣٨۵، ص٢۵١؛ محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج١٩، ص١٨٧، ترجمه: محمدباقر موسوی همدانی.
۴۵ –قاضی قضاعی، شهاب الاخبار (کلمات قصار پیامبر خاتم)، [بی جا]: علمی، ١٣۶١، ص١٧، ح۴٣.
۴۶ – اسراء/٢٣-٢۴
۴٧ – ناصر مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، قم: دارالکتب الاسلامیه، ١٣۶٢، ج١٢، ص٧۵-٧۶.
۴٨ – مجتبی حسینی، احکام روابط زن و شوهر (پرسش¬ها و پاسخ¬های دانش¬جویی، قم: نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه¬ها، دفتر نشر معارف، ١٣٨٨، ص۵۵.
۴٩ – پیشین، به نقل از بحار الانوار، ج١٠٣، ص٢٢۴.
۵٠ – پیشین ، ص۵٢.
۵١ – عبد الواحد آمدی، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه: محمدعلی انصاری، قم: امام عصر، ١٣٨۵، ح٨۵١.
۵٢ – تحریم/٣
۵٣ – تحریم/١٠
منبع: http://www.bayannoor.ir
فرم در حال بارگذاری ...