« ثبت نام دوره آموزشی «عفاف و حجاب» توسط دانشگاه قرآن و حدیثویژه نامه سال روز وفات آیت الله العظمی بروجردی (ره) »

عوامل مؤثر در سیگاری شدن فرزندان

نوشته شده توسطرحیمی 29ام تیر, 1395
اگر روزی در جیب پسر نوجوان خود، سیگاری پیدا کردید یا آنکه از همسایه ها شنیدید که دختر نوجوانِ شما را در حال سیگار کشیدن دیده‎اند، آرام بمانید و نگران نباشید. توجه کنید که پسر و دختر شما منحرف و فاسد نشده‎اند؛ بلکه کاری کرده‎اند که معمولاً هر نوجوانی در این سن ممکن است انجام دهد. آنان می‎خواهند این نوع کار، بزرگ‎ترها را نیز تقلید کنند و بدانند که سیگار کشیدن چه مزه‎ای می‎دهد و چه فایده ای دارد؛ ولی با تمام این احوال باید از راه صحیح دقت کنید که این یک بار امتحان به اعتیاد فرزندان منجر نشود. کنجکاوی در امتحان کردن، یکی از دلایل اصلی روی آوردن نوجوانان به سیگار است که اغلب از طریق د وستان و همسالان تبلیغ می شود و به آرامی برای اد امه این تجربه، به بهانه های مختلف فرد به سایر مواد مخدر نیز روی می آورد.
عوامل مؤثر در سیگاری شدن فرزندان

افزایش روزافزون مصرف سیگار از روی عادت و به بهانه آرامش، با وجود هشد ارهای پیاپی مجامع پزشکی و فرهنگی درباره آسیب های جدی و پیامد های جبران­ناپذیر مصرف سیگار، یکی از چالش­های مهم اجتماعی در جامعه امروز است. عوامل اجتماعی متعددی در بروز این امر دخالت دارند که اینجا به ذکر برخی از آن‎ها می‎پردازیم:

یکم) اعتیاد والدین یا سایر اعضای خانواده

یکی از عواملی که باعث گرایش فرزندان به سیگار می شود، اعتیاد اعضای خانواده به ویژه والدین است. روابط داخلی خانواده، بستگی زیادی به کنش های متقابل پدر در خانواده دارد. با اعتیاد پدر، معمولاً بر رفتارهایش مخفی‎کاری حاکم می‎شود و غیبت های مکرر اتفاق می‎افتد؛ در نتیجه فضای دروغ‎گویی و شک و تردید بر روابط اعضای خانواده حاکم می شود و محیط داخلی خانواده، متشنج و پُرستیز می‎گردد. افرادی که در چنین خانواده معتادی زندگی می‎کنند، ترس و قبح معتاد شدن در آنان از بین می‎رود. عادی شدن مصرف مواد، موجب سهولت گرایش دیگر اعضا به مصرف مواد مخدر می‎شود. نتایج تحقیقات نشان می‎دهد که بسیاری از معتادان در خانواده، افراد معتادی از قبیل پدر، مادر، پدربزرگ و… داشته‎اند که از او تأثیر پذیرفته اند.

«مطالعات کمپسا (1381) نشان می دهد که در خانواده اکثرِ افراد معتاد، حداقل یک نفر آشنا از اقوام نزدیک معتاد بوده اند. همچنین مطالعه اسکاکیت (1994) نشان داده است افرادی که در خانواده، زمینه سوء مصرف مواد دارند یا یکی از والدین مبتلا هستند، در سنین نوجوانی و جوانی، گرایش به سوء مصرف مواد بیشتر است.»[1] اعتیاد پدر و مادر از یک سو، کنترل و تسلط آنان را بر فرزندان کاهش می دهد و از سوی دیگر، عامل انتقال این عادت به فرزندان می ‎شود. البته گاهی اوقات برخی فرزندان به دلیل انزجار از رفتار پدر و مادر و عبرت گرفتن از آنان، از این صفت دوری می‎جویند؛ اما چنین والدینی در گرایش به اعتیاد فرزندانشان نقش مؤثری دارند.[2]

دوم) والدین مطلقه (پدر یا مادر مطلقه داشتن)

در خانواده ناقصی که یکی از والدین طلاق گرفته، کنترل بر فرزندان کاهش می یابد و فرزندان، احساس آزادی بیشتری داشته، به راحتی از قوانین و مقررات سرپیچی می‎کنند. «پژوهشی نشان داد که بین طلاق و گرایش به مصرف مواد مخدر، رابطه معنا‎داری وجود دارد. مطالعات کولمن و همکاران (1380) نشان داده که آمار طلاق والدین در بین افراد معتاد به مراتب بیشتر از سایر افراد است. همچنین مصرف مواد مخدر در خانواده هایی که تنها دارای یکی از والدین بوده اند، به مراتب بیشتر بروز کرده است؛ در حالی که در خانواده هایی با روابط رضایت بخش و صمیمی، اعتیاد به مواد مخدر با احتمال کمتری عادت می گردد.»[3]

سوم) محدود کردن فرزندان

محدود بودن نیز مانند آزادی نامحدود، می تواند عامل گرایش فرد به انحرافات اجتماعی باشد؛ زیرا از سویی، محدود بودن باعث فعال شدن حس کنجکاوی فرد و از سوی دیگر سببِ بروز مشکلات عاطفی می شود. کنترل بیش از حد، سبب می شود که فرد، وابسته به کنترل خارجی (زور) باشد؛ یعنی تا زمانی که از طریق اعمال زور، رفتارش تحت کنترل است، عمل منحرفانه انجام نمی دهد؛ اما به محض اینکه به هر دلیل کنترل والدین ضعیف شود، خود را رها می یابد و به رفتارهای انحراف‎آمیز روی می‎آورد؛ زیرا از کودکی، حس کنترل درونی او خاموش بوده و همیشه به کنترل خارجی، وابسته بوده است.[4]

چهارم) مشاجره و اختلافات خانوادگی والدین

مشاجره و اختلاف در خانواده، از علل مهم گرایش افراد به ناهنجاری‎ها و اعتیاد است. هر قدر کودکان و نوجوانان شاهد نزاع‎های بیش از حد والدین خود قرار گیرند و هیچ گونه محبتی را بین والدین احساس نکنند، به اعتیاد روی می‎آورند. والدین هر قدر دارای رابطه انسانی و محبت‎آمیز باشند و کودکان از نوع روابط اعضای خانواده راضی باشند، به همان میزان از گرایش به اعتیاد روی گردان خواهند شد. «طبق یافته های تحقیقی، 44 % بزهکاران جامعه ما خانواده‎های لاابالی داشته‎اند. همچنین در پژوهش دیگری نشان داده شده که 82% معتادان، ستیزهای خانوادگی را در فرار فرزندان و روی آوردن به اعتیاد مؤثر می‎دانند.»[5]

پنجم) معاشرت با دوستان معتاد

نظریه انتقال فرهنگی بر این نکته تأکید دارد که کج رفتاری از طریق معاشرت با «دوستان ناباب» آموخته می‎شود. معاشرت با چنین افرادی می‎تواند از جنبه‎های خاصی مانند فراوانی (تکرار دفعات)، اولویت، دوام (طول زمان) و شدت تماس در فرایند یادگیری کج رفتاری و بزهکاری مؤثر باشد. هر چه سطح تماس فرد با افراد یا گروه های کج‎رو و معتاد بیشتر باشد، احتمال کج رفتاری بیشتر است. با پا گذاشتن دختر یا پسر به سن نوجوانی، از میزان تأثیر خانواده بر او کاسته می شود و تأثیرات محیط اجتماعی و گروه همسالان بر فرد افزایش می یابد.

«نتایج این پژوهش نشان داد، بین داشتن دوستان ناباب و معاشرت با افراد معتاد و گرایش به مصرف مواد مخدر رابطه معناداری وجود دارد. طبق بررسی های باسبت (1381) رابطه دوستی با معتادان به مواد مخدر، به ایجاد رفتارهای مخاطره انگیز و یا استفاده از مصرف مواد مخدر منجر می شود. وی فراهم شدن شرایط لازم برای گرایش به اعتیاد به وسیله دوستان را، در زندگی بیش از 85% افراد معتاد مشاهده کرده است. نتیجه مطالعه نریمانی و همکاران (1378) نشان می دهد که از بین عوامل مورد مطالعه، دوستان معتاد و محیط اجتماعی آلوده، بیشترین نقش را در گرایش افراد به اعتیاد ایفا کرده اند.»[6]

ششم) تبعیض بین فرزندان

این مسأله نیز یکی دیگر از مواردی است که فرد در خانواده احساس حقارت و حسادت می‎نماید. توجه نکردن به این امر، می‎تواند زمینه اعتیاد به سیگار را ایجاد کند که آغازگر گرایش نوجوان به سایر اعتیادهاست.

هفتم) کم‎توجهی به نیازهای فرزندان

بی توجهی والدین به نوجوانان در گرایش آنان به اعتیاد، تأثیر زیادی دارد. برخی از والدین، اطاعت بی‎چون و چرا را از فرزندان می‎خواهند و بر فرزندان خویش برچسب بی‎کفایتی می‎زنند. آنان با این کار، فرزندان خود را در برابر گرایش به مواد مخدر آسیب پذیر می سازند. بنابراین، هر قدر نیازهای عاطفی، جسمی و روانی جوانان از سوی والدین برآورده شود، از گرایش آنان به اعتیاد جلوگیری خواهد شد.

1)کمبود محبت

به اعتقاد روان‎شناسان، اختلالات روانی افراد ناشی از کمبود محبت در بیشتر موارد به شکل‎هایی همچون ضعف اعتماد به نفس، خجالت و تمایل به تقلید کورکورانه، نیاز به جلب توجه و خودنمایی از طریق روش‎های نامطلوب مانند گرایش به مصرف سیگار ظاهر می‎شود؛ برای نمونه در زمینه‎های انحرافی «بسیاری از صاحب نظران در مسأله بزهکاری، کمبود محبت در خانواده ها را ریشه اصلی جرم و انحراف دانسته‎اند. تحقیقی از غرب درباره بزهکاران نشان داده که 91% مجرمان، به نحوی دچار مشکل عاطفی بوده‎اند.»[7]

2) افراط در محبت

زیاده‎روی در محبت نیز اثری منفی بر تربیت فرزندان دارد؛ به گونه ای که فرزند، همیشه متکی به پدر و مادر است و هیچ گاه احساس استقلال و بزرگ منشی نخواهد کرد و زمانی که وارد جامعه شود و در این موقعیت از محبت های پدر و مادر دور باشد، احساس کینه و عقده‎جویی خواهد داشت و برای جبران این مسأله به هر عمل خلافی دست خواهد زد.

هشتم) راه کارها و پیشنهادها

الف) نقش خانواده

یکی از بهترین راه های جلوگیری از گرایش کودکان و نوجوانان به سیگار، این است که والدین سیگار نکشند

با تعلیم و تربیت درست و دادن آگاهی به فرزندان، می توان جلوی این معضل را گرفت؛ زیرا شخصیت کودک و نوجوان متأثر از رفتار پدر و مادر است.

توجه مناسب والدین به نیازهای فرزندان و تأمین آن ها، هم امری است که نباید از آن غفلت کرد.

والدین با ایجاد ارتباط کلامی با فرزندان و گسترش فضای همدلی، به دل های جوانان راه یابند تا چنانچه جوانان در معرض آسیب قرار گرفتند، راهی برای ارتباط با والدینشان وجود داشته باشد.

اولیا باید با نظارت بر انتخاب دوستان و معاشرت فرزندان، معیارهای انتخاب دوست مناسب را به فرزندان آموزش بدهند تا فرزندان در آن مسیر به بی‎راهه نروند. تحقیقات نشان داده که در بیش از 60 درصد موارد، اولین مصرف با تعارف دوستان و همسالان صورت می‎گیرد. برای خنثی کردن تأثیر نگرش ها و فشارهای دوستان از آموزش «مقاومت» در برابر فشار دوستان باید استفاده شود.

والدین باید برای سودمند کردن اوقات فراغت و بی کاری فرزندان خویش تدبیری اندیشیده، راهنمای مناسبی برای اشتغال و سرگرمی جوانان فراهم آورند.

والدین باید ارتباط فردیِ میان خود و فرزندان را بهبود ببخشند و در حد امکان به آنان استقلال رأی داده، در تصمیم‎گیری‎های درون خانواده مشارکت دهند.

ب) نقش مربیان

یکی از مسائل پیرامون مواد مخدر که نگرانی های زیادی را موجب گردیده، بالارفتن آمار اعتیاد در میان دانش آموزان است. برای اینکه مدارس، تأثیر مثبتی در جلوگیری و کاهش مصرف سیگار در بین نوجوانان دانش آموز داشته باشند، باید محیطی ایجاد کنند که دانش آموزان را به تقویت اعتقادات و رفتارهای ضد مصرف سیگار تشویق کنند.

مدارسی که برای پیش گیری و کاهش ابتلای دانش آموزان به مصرف دخانیات آموزش می دهند، در اجرای کامل این برنامه، موفق خواهند بود. بهترین کار برای چنین برنامه هایی، آن است که به تمامی آثار و پیامدهای منفی اجتماعی از مصرف دخانیات در این برنامه ها توجه داشته باشند و نه یک جنبه. از طرفی مهارت «نه» گفتن و فریب نخوردن را به نوجوانان آموزش دهند. دانش آموزان باید این دستورالعمل ها و آموزش ها را در طول دوران تحصیل شان دریافت کنند. برنامه های پیش گیری از دخانیات باید درجه بندی شده و براساس سن نوجوانان تنظیم شود و همراه با دستورالعمل های دقیق برای اجرا، در مقاطع راهنمایی و دبیرستان در دسترس باشد.

نمی ‎توان فقط بر موضوع پیش گیری متمرکز شد؛ زیرا اکنون، بسیاری از فرزندان، برای سیگار کشیدن آماده اند و خیلی ها برای ترک به کمک نیاز دارند. همکاران فرهنگی که به مصرف سیگار عادت دارند، باید بدانند که مبتلا به عادتی ناپسندند و ابزار مربوط به سیگار (مثل فندک و کبریت)، باید از چشم دانش آموزان پنهان بماند. آنان حتی در دفتر مدرسه نباید سیگار بکشند. محل سیگار کشیدن آنان باید منحصر به آبدارخانه باشد؛ آن هم در صورتی که فرد غیرسیگاری در آنجا نباشد.

آگاهی دادن به دانش آموزان در مورد عوارض مواد اعتیادآور از طریق کتب درسی و کمک درسی در قالب یک برنامه ریزی مدون از جمله وظایف آموزش و پرورش است. در واقع آگاه سازی و آموزش معلمان در برخورد با دانش آموزانی که به سیگار گرایش پیدا کرده اند و گسترش تربیت بدنی و هنر، مراقبت بر افراد آلوده ساکن در حاشیه مدرسه، حمایت از خلاقیت ها و نجات دانش آموزان آلوده به اعتیاد و حمایت از دانش آموزان فقیر، افسرده و منزوی، از جمله مواردی است که باید مورد توجه قرار گیرد.

آموزش های خانواده در نحوه برخورد با نوجوانان، آموزش در سطح مدارس، افزایش مهارت های اجتماعی و ارتباطی بین نوجوانان در سطح جامعه، توجه پزشکی خانواده ها به اختلالاتی نظیر اختلالات بیش فعالی، افسردگی و اضطراب نوجوانان از مهم ترین راه کارهای پیش گیری از شیوع اعتیاد در سطح جامعه است و در تشخیص زودرس این اختلالات در نوجوانان بسیار اهمیت دارد.

ج) نقش مسئولان

 افسردگی، طلاق والدین، معاشرت با افراد ناباب، تمایل به سیگار کشیدن و. ..، بیشترین تأثیر را در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر و شیوع مصرف سیگار دارد. بنابراین پیشنهاد می شود با ایجاد مراکز آموزش مهارت های زندگی، گسترش مراکز مشاوره خانواده، ایجاد مراکز و کلاس های آموزش هنری، فرهنگی و فنی و حرفه ای از گسترش این معضل جلوگیری شود.

-پیشنهاد بعدی، فراهم آوردن زمینه‎های تحقیقاتی در مورد بررسی علل گرایش کودکان و نوجوانان به سیگار جهت پیش گیری از اعتیاد به آن است.

-مفیدترین و ثمربخش ترین نهاد اجتماعی، برای دور نگه‎داشتن جوانان از اعتیاد، خانواده است. دولت باید نسبت به آموزش دادن خانواده ها، اقدامات لازم را به عمل آورد. به این منظور باید برنامه های آموزشی به وسیله رسانه‎های گروهی اعم از رادیو، تلویزیون، سینما و مطبوعات، تدوین و مضرات و پیامدهای منفی آسیب های اجتماعی اعلام شود. همچنین رسانه می‎تواند با ترسیم الگوهای رفتاری صحیح با در نظر گرفتن مقتضیات زمانی، مکانی و فرهنگی، براساس آموزه‎های دینی، نظام کنترل درونی را در افراد تقویت کند تا نگرش افراد را از سنین پایین نسبت به سیگار و موارد مخدر آماده سازد.

منابع

نحوی، سید سیف الله (1388)، «نقش خانواده در پیش گیری از انحرافات»، قم، نشر نورالسجاد، چاپ اول.

پرویز مولوی، بهزاد رسول زاده (1383)، «بررسی عوامل مؤثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر»، فصل نامه اصول ﺑﻬداشت روانی، سال ششم، ﺑﻬار و تابستان، ش 21 و 22، ص 49 -55.

پی نوشت ها:

[1]. بررسی عوامل مؤثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر، ص55.

[2]. نقش خانواده در پیش‌گیری از انحرافات، ص58.

[3]. بررسی عوامل مؤثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر، ص54.

[4]. نقش خانواده در پیش‏گیری از انحرافات، ص61.

[5]. پیشین، ص61-62.

[6]. بررسی عوامل مؤثر در گرایش جوانان به مصرف مواد مخدر، ص54.

[7]. نقش خانواده در پیش‎گیری از انحرافات، ص56.




فرم در حال بارگذاری ...


 
مداحی های محرم