« خانه آیت الله بروجردی درمحرم میزبان عزاداران حسینی است | واجب بزرگ اسلامي » |
نقشه راه بسیج را از نگاه ولی بخوانیم!
نوشته شده توسطرحیمی 6ام آذر, 1392برخی این طور گمان مىکنند که بسیج یک مجموعه نظامى است. این گونه نیست؛ بسیج جزو سازمانهاى نظامى به معناى خاص آن به حساب نمىآید. بسیج یعنى پیشگام و پیشقراول در همه میدانهاى مورد نیاز کشور و نظام اسلامى. هر جا حضور شجاعانه و فداکارانه و مخلصانه ضرورت پیدا مىکند، بسیج در خط مقدّم قرار مىگیرد.
فلسفه وجود بسیج این است که در میان یک ملت وقتى آرمانى مطرح است، وقتى هدف بزرگى در پیش است، وقتى توطئه دشمنى این حرکت و راه را تهدید مىکند، اگرچه همه ملت باید حرکت کنند، اما از میان ملت به طور طبیعى و عادى جمعى پیدا مىشوند که خود را بیشتر به آب و آتش مىزنند؛ خود را بیشتر آماده حضور مىکنند؛ سختیها را به جان مىخرند؛ رنجها را به جان تحمّل مىکنند؛ از بسیارى از خیرات مىگذرند؛ دنبال اجر و مزد مادّى نمىمانند؛ دنبال تشویق و تقدیر نمىمانند؛ محور اصلى کار را مىچسبند و به پیش مىروند. در صدر اسلام نیز همینطور بود. مسلمان زیاد بود، بسیاریشان هم مسلمانهاى خوبى بودند و جهاد فى سبیلاللَّه مىکردند؛ اما عمّار یاسر و مقداد، زیاد نبود؛ اینها بسیجیهاى صدر اسلام بودند.
(بیانات در دیدار گروه بسیاری از بسیجیان اردبیل ۶/ ۰۵/ ۷۹)
وقتى مىگوییم «بسیج»، مراد ما فقط یک مجموعه نظامى و مُلبس به لباس نظامى و آموزشهاى نظامى نیست، بلکه بسیج، یعنى مجموعه انسانهایى که نیروى خودشان را به میدان مىآورند تا در جهاد عمومى کشور و ملتشان، در جهت رسیدن به قلهها، فعال باشند و با آنها همکارى کنند و در کارشان سهیم باشند؛ این، معناى بسیج است.
بسیجى، آن کسى است که مقدورات و امکان خود را در راه هدفهاى عظیم این ملت به میدان مىآورد؛ خود را سهیم مىکند؛ خود را مسئول مىداند و مایل نیست کنار بنشیند، تا دیگران تلاش کنند، او هم نگاه کند؛ یا آنجایى که سودمند است، سودش را ببرد؛ و یا تا یک گوشهاش ساییده شد، بنا کند به ایراد گرفتن و اعتراض کردن؛ اینجور انسان هم در جامعه داریم؛ بسیجى آن کسى است که اینگونه نیست. آنجایى که نیازمند رفتن به عرصه نظامى است، او پیشاهنگ است؛ جوان و پیر هم نمىشناسد؛ دور و نزدیک هم نمىشناسد؛ آنجایى که جاى حضور در عرصه سیاسى و میدان سیاست است، او فعال و پُرنشاط است؛ آنجایى که در عرصههاى بینالمللى باید حضور پیدا کرد ـ عرصههاى گوناگون بینالمللى؛ عرصه سیاسى، عرصه فرهنگى، عرصه ورزشى ـ او در آنجا، مظهر عزت ملت و کشور خود است. با این روحیه، با این احساس، در آنجا حاضر مىشود؛ آنجایى که جاى علم است، جاى تحقیق است، جاى صبر کردن بر مشکلاتِ نوآورى علمى است، از جان و ذهن خودش مایه مىگذارد؛ آنجایى که جاى پول خرج کردن است، اگر پولى دارد، پول خرج مىکند. این، بسیجى است.
بیانات در دیدار هزاران تن از بسیجیان ۷/ ۰۹/ ۸۴
یکى دیگر از نیازهاى عمده شما مسأله اخلاق و معنویت است. شماها جوانهاى خوبى هستید؛ این را بدون تعارف مىگویم؛ انصافاً جوانهاى بسیجى ما، جوانهاى خوبى هستند. اما خوبى مراتبى دارد. هیچ وقت در خوب بودن و خوب شدن حد نشناسید؛ مرتب در حال بالاتر رفتن باشید. سعیتان این باشد که گناه نکنید. فرایض را با شوق و رغبت انجام بدهید. از یاد خدا غفلت نکنید. با قرآن انس پیدا کنید. در محیطهاى گوناگون که با همدیگر هستید، سعى کنید به دیندارى و معنویتِ یکدیگر کمک کنید. اگر رفیقى در جایى پایى کج مىگذارد، او را برادرانه و مشفقانه باز بدارید. عزیزان من! از لحاظ اخلاق خودسازى کنید. انسان با تمرین، همه کارها را، همه خلقیات و خوىها را مىتواند به خودش بدهد؛ بخصوص در فصل جوانى که شما هستید. در فصل ما ـ فصل پیرى ـ محال نیست، اما خیلى سخت است. در فصل شما نه، خیلى آسان است. اگر بىنظمید و بخواهید به خودتان نظم بدهید، آسان است. اگر بخیلید و بخواهید به خودتان سخاوت بدهید، آسان است. اگر بداخلاق و اخمرو و ترشرو و بهانهگیرید و بخواهید به خودتان خوشاخلاقى بدهید، آسان است. اگر غیبتکننده و ایرادگیرنده از این و آنید و بخواهید خودتان را نگه دارید، آسان است. با تمرین! با تمرین حقیقتاً مىتوانید به سمت تعالى حرکت کنید؛ به این احتیاج دارید. این جوانهایى که اول وارد دانشگاه مىشوند، غالباً دلهاى پاکى دارند و دلشان هم مىخواهد که یک کانون معنویتى پیدا کنند و به او بپیوندند؛ بسیج مورد نظر آنهاست و از بسیج توقع دارند.
شما به یک معنا، شبیه ما طلبهها هستید: مردم از طلبهها انتظار بیشترى دارند؛ از بسیج هم انتظار بیشترى دارند. پس اخلاق و معنویت هم از نیازهاى عمده شماست! درسهاى اخلاقى را در بین خودتان رائج کنید. از اساتید اخلاق و موعظهگرها استفاده کنید. البته مواظب باشید در دام عنکبوتهاى دنیادار و دکاندار گرفتار نشوید؛ این روزها از این چیزها هم زیاد است: دکاندارهایى که به اسم معنویت، ادعا مىکنند که امام دیدیم و…! هیچ واقعیتى هم ندارد. حواستان باشد که اسیر آنها نشوید.
(بیانات در دیدار اعضاى بسیج دانشجویى دانشگاهها ۳۱/ ۰۲/ ۸۶)
همین مجموعهٔ بسیجی بود ـ یعنی علاقهمندان و داوطلبان ـ که به تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی انجامید. درست است که بسیج، دنبالهٔ مجموعهٔ سپاه و منضم در مجموعهٔ سپاه پاسداران است؛ اما در واقع خود سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از همان کسانی تشکیل شد که پیشروان و سابقون در بسیج بودند و آمدند وسط میدان؛ این شجرهٔ طیبه است.
بایستی پایههای معارف را در دلهاتان مستحکم کنید. من توصیه میکنم در زمینهٔ مسائل دینی، جوانها از معارف بلندی که جزو بهترین آنها آثار شهید مطهری است، حتماً استفاده کنند. شعارها خیلی خوب است، جهتگیریها خیلی خوب است؛ بایستی به این جهتگیریها و به این شعارها عمق داد. جوانها از کتابهای شهید مطهری استفاده کنید، از شرح حال سرداران غفلت نکنید؛ آگاهی از شرح حال این شهدای راه حق. در درجهٔ اول سردارانند، اما مخصوص سرداران نیست.
(بیانات در دیدار بسیجیان استان فارس ۱۴/ ۰۲/ ۸۷)
بسیجى بودن ارکانى دارد. همه ما باید این ارکان را روزبهروز در خودمان تقویت کنیم جوانان عزیز! بارها گفتیم که در درجه اول، روحیه اخلاص و روحیه بصیرت است. این اخلاص و بصیرت روى هم اثر میگذارند. هرچه بصیرت شما بیشتر باشد، شما را به اخلاص عمل نزدیکتر میکند. هرچه مخلصانهتر عمل کنید، خداى متعال بصیرت شما را بیشتر میکند. «اللَّه ولىّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الى النّور»؛ خدا ولى شماست. هرچه به خدا نزدیکتر شوید، بصیرت شما بیشتر خواهد شد و حقایق را بیشتر مىبینید. نور که بود، انسان میتواند واقعیات و حقایق را مشاهده کند. وقتى نور نباشد، انسان واقعیات را هم نمیتواند ببیند؛ «والّذین کفروا اولیائهم الطّاغوت یخرجونهم من النّور الى الظّلمات». (۵) وقتى طغیان جلوى چشم انسان را بگیرد، وقتى هوىهاى نفس ـ که طاغوت حقیقىاند و در وجود خود ما بدتر از فرعونند ـ جلوى چشم ما را بگیرند، وقتى جاهطلبىها و حسادتها و دنیاطلبىها و هوىپرستىها و شهوترانىها جلوى چشم ما را بگیرند، واقعیات را هم نمیتوانیم مشاهده کنیم.
(بیانات در جمع ۱۱۰ هزار بسیجی در روز عید غدیر ۴/ ۰۹/ ۸۹)
همه بخشهاى کشور میتوانند داراى روحیه بسیجى باشند. علمآموزى بسیجى، ثروتاندوزى بسیجى، دیپلماسى بسیجى، سیاستورزى بسیجى، مدیریت بسیجى، سازماندهى بسیجى؛ مفهوم بسیج شامل حال همه این زمینهها میشود؛ معنایش هم عبارت است از نوآورى و ابتکار و اخلاص.
پایه اصلى کار بسیجى، اخلاص است. «گمنام»، از جمله تعبیرات امام است: «مکتب شاهدان و شهیدان گمنام» اگر اخلاص شد، آن وقت خودپرستىها و خودمحورىها و اینها برکنار خواهد شد؛ ثروتاندوزى براى خود، دست دراز کردن به اینجا، به آنجا، دیگر ممنوع خواهد شد.
(بیانات در دیدار بسیجیان استان کرمانشاه ۲۲/ ۰۷/ ۹۰)
یک نکته این است که در دوران دفاع مقدس، آنچه در حرکت بسیج دیده میشد، در عیار خلوص، داراى عیار بالائى بود، که این را باید امروز هم ما تأمین کنیم در حرکت بسیج. میدانِ امروز، میدان پیچیدهترى است. ممکن است آن خطرات نقدِ آن روز، امروز نباشد، لکن پیچیدگىهاى بیشترى دارد. امتیاز آن صحنه این بود که کسى که میرفت، خلوص واضحى از خود نشان میداد. ورود در آن میدان، ورود در میدان مرگ و زندگى بود؛ شوخى نبود: هم شهامت لازم داشت، هم فداکارى لازم داشت، هم ایمان لازم داشت، هم توکل به خدا لازم داشت، و میرفتند شهید میشدند. امروز در میدانهاى مختلف، همان ایمان، همان شهامت لازم است، اما بدون این عناصر هم ممکن است کسانى در کسوت بسیجى ظاهر بشوند؛ این را بایست مراقبت بکنید. از خودمان مراقبت کنیم در درجه اول و از محیط بسیج مراقبت بکنیم در درجه بعد؛ این کارِ یکایک آحاد بسیج است.
یک نکته دیگر این است که از آفتها نسبت به خودمان پرهیز کنیم. آفتِ غرور، آفتِ تظاهر و ریاکارى؛ این آفات، آفات مهلکى است. اگر چنانچه موفقیتى به دست مىآوریم، خدا را شاکر باشیم، از خدا بدانیم، براى ادامه آن از خدا کمک بخواهیم؛ این هم یک مسئله اساسى است که دچار غرور نشویم، دچار اعتماد به نفس زیادى نشویم، از خودمان ندانیم، توکل به خداى متعال بکنیم. حقیقت قضیه هم همین است.
(دیدار جمعى از بسیجیان و فعالان طرح «صالحین» با رهبر انقلاب ۱ /۹/ ۹۱)
بسیج در باب صدق ـ که در اوّل عرایضم عرض کردم ـ امتحان صداقت را داده است؛ در جنگ تحمیلى، در دفاع مقدّس که روزگار سخت کشور بود، بسیج امتحان داد؛ بعد از دوران دفاع مقدّس و قضایاى بعد هم تا امروز بسیج همهجا امتحان صداقت خودش را داده است. سازمان بسیج و مجموعه بسیج نشان داده است که صداقت دارد. البتّه بسیج به نظر ما محدود در همین تعدادى که در سازمان بسیجند نمیشود؛ خیلىها هستند [که] دلهایشان با شما است، شما را تحسین میکنند، به شما احترام میگذارند، قدر شما را میدانند، در داخل سازمان بسیج هم نیستند؛ آنها هم بسیجیاند. آن کسانى که ارزشهاى شما را قبول دارند، به آن ارزشها احترام میگذارند، به زحمات شما، به خدمات شما، به مجاهدت شما احترام میگذارند، آنها هم از نظر ما بسیجیاند.
آنچه بنده توصیه میکنم این است که تواناییهاى مجموعه بسیج را باید بالا برد؛ الزاماتى وجود دارد: الزامات اخلاقى، الزامات رفتارى، الزامات عملى. الزامات اخلاقى، یعنى ما در درون خودمان اخلاقیّات نیکوى اسلامى را پرورش بدهیم؛ از جمله این اخلاقیّات صبر است، از جمله این اخلاقیّات گذشت است، از جمله این اخلاقیّات حلم و ظرفیّت داشتن و جنبه داشتن است، از جمله این اخلاقیّات تواضع است؛ این خصوصیّات را در درون خودمان تقویت کنیم.
الزامات رفتارى هم این است که همین خلقیّات نیکو را در عمل با مردم، در عمل با محیط، در تعامل با جامعه و انسانها به کار ببریم. امام صادق ـ علیه الصّلاة و السّلام ـ به اصحابش میفرمود: جورى عمل کنید در بین مردم که هر کس شما را میبیند، بگوید اینها یاران امام صادقند، (۱۳) رحمت خدا بر امام صادق، مایه تحسین براى ما بشوید. رفتار یکایک عزیزان بسیجى، شما جوانها، شما عناصر پاک، شما دلهاى پاکیزه و روشن، رفتار یکایک شما با آحاد مردم ـ که خیلىهایشان همان طور که گفتم به معناى واقعى کلمه بسیجیاند ـ باید جورى باشد که بگویند اینها پرورشیافتگان نظام اسلامیاند؛ مایه جلب محبّت، مایه جلب احترام براى نظام اسلامى و براى جمهورى اسلامى. این الزامات عملى، الزامات جهادى، الزامات اجتماعى، کارهایى است که بایستى انجام بگیرد؛ یعنى تقویت خصال نیک در خود، برخورد مهربان و خدوم و تحسین برانگیز با محیط، عمل جدّى در همه جبههها ـ هم در جبهه علم، هم در جبهه فعّالیّتها و خدمات مردمى، هم در جبهه کار، هم در جبهه سیاست، هم در جبهه تولید ـ در هر جا که حضور دارید، کار جدّى و بدون احساس خستگى و با پرهیز از تنبلى، کار کنیم.
(بیانات در دیدار پنجاه هزار فرمانده بسیج سراسر کشور ۲۹ / ۰۸/ ۹۲)
صفحات: 1· 2
فرم در حال بارگذاری ...