« شیطان در آخرالزمان | هفت توصیه درباره مسائل اخیر برجام و آمریکا » |
چرا آمریکا سپاه را تروریست می داند ؟
نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1396رئیس جمهور آمريكا از قراردادن نام سپاه پاسداران در فهرست تروريست ها توسط آمريكا خبر داد. اين موضوع باعث واكنش و بازتاب گسترده اي در بين كارشناسان آمريكا و رسانه هاي آن و حتي مقامات اروپايي و بالاتر از همه در بین مردم ایران و جبهه مقاومت اسلامی شد. از اين رو بايد ديد كه اين اقدام ريشه در چه مسائل و زمينه هايي داشته و آمريكائيها از اين كار چه هدفي را دنبال مي كنند؟
الف ) عوامل و ريشه هاي اقدام آمريكا
اقدام كاخ سفيد در تروريست ناميدن سپاه به معناي اتهام زدن به ارتش رسمي يك كشور بوده كه اين گونه اتهام زدن نشان دهنده بسترها و زمينه هاي مهم و موثري است. اين زمينه ها را مي توان در موارد ذيل دسته بندي كرد:
1) نقش مهم و اساسي سپاه در كشور
سپاه پاسداران به عنوان تأثيرگذارترين نيروي انقلابي و مردمي از آغاز تأسيس خود تاكنون نقش هاي مهم و حياتي را در سطوح مختلف كشور برعهده داشته و آنها را با موفقيت به انجام رسانده است:1/1_ سطح دفاعي وامنيتي : شكل گيري سپاه پاسداران در زماني بود كه اوضاع امنيتي كشور به شدت تحت تحرك قوميت ها وشورش هاي مناطق مرزي خدشه دار شده وبيم حملات خارجي نيز فضايي از ناامني را در كشور رقم زده بود. در چنين وضعيتي نيروهاي سپاهي با فداكاري وتلاش گسترده توانستند هر يك از تحركات قومي در مرزهاي كشور را خنثي كرده وامنيت را برقرار سازند. تأمين امنيت كشور در چنين شرايطي سپاه را به نيرويي برتر و داراي تجربه تبديل ساخت. در مرحله بعد دفاع در مقابل حملات عراق باعث قدرتمندي فوق العاده نيروهاي سپاهي شده و تجربيات زيادي را در دفاع از كشور، خنثي سازي عمليات دشمن، حمله به مواضع آن، شناسايي ومقابله با عناصر نفوذي در داخل و منافقين، ساخت و چگونگي استفاده از تجهيزات نظامي پيشرفته و…. را نصيب آن نمود. اين مساله يعني سرعت شكل گيري يك نيروي نظامي گسترده و قدرتمند تنها به تعهدو ايمان نيروهاي سپاهي مربوط ميشد كه باعث اقبال مردمي هم به آن نهاد شده بود. به طور كلي نقش اساسي سپاه در تأمين امنيت كشور و مقابله باضد انقلاب تا جائي بود كه حضرت امام (ره) فرمودند:
شمردن آن اقدامات اساسي در اينجا نيازمند مجالي گسترده است اما مي توان در يك نگاه كلي اقدامات زير را به عنوان مهم ترين عملكرد سپاه در تأمين امنيت كشور برشمرد:
1/1/1_ حضور سپاه در دفع غائله گنبد و تركمن صحرا در اسفند ماه 1357.
1/1/2_ جلوگيري از سقوط شهرهاي سنندج، پاوه و نقده توسط ضد انقلاب در سال 1358.
1/1/3_ پاكسازي و آزادسازي كليه شهرهاي كردستان و آذربايجان غربي از ضد انقلاب.
1/1/4_ برقراري امنيت در مرزها و كنترل محورهاي مواصلاتي شمالغرب و مردمي كردن امنيت در اين منطقه و از بين بردن زمينه هاي فعاليت ضد انقلاب همانند از بين بردن زمينه هاي رشد و فعاليت ضد انقلاب در كردستان عراق .
1/1/5_ مقابله با غائله سيستان و بلوچستان و جلوگيري از سقوط شهر زاهدان در نيمه اول سال 1358.
1/1/6_ خنثي سازي فتنه گروهك خلق مسلمان در تبريز ، رفع فتنه خوانين قشقايي در استان فارس ،مقابله با بحران شهرهاي خرمشهر وآبادان و رفع فتنه خلق عرب در سال 1358 ، خنثي سازي و انهدام گروهك فرقان ، دستگيري عناصر حزب توده و خنثي سازي فتنه كمونيست ها در شمال كشور در سال 1361.
1/1/7_ كشف كودتاي نوژه و انهدام آن، خنثي سازي توطئه هواپيما ربائي، مقابله با اشرار و قاچاقچيان مواد مخدر در جنوب شرق و وادار به تسليم نمودن برخي از قبايل شورشي.
1/1/8_ دفع تجاوز عراق در جنگ هشت ساله و دفاع از حاكميت ملي ، ايجاد شبكه اطلاعاتي كه مبنايي براي تشكيل وزارت اطلاعات شد و خنثي سازي جنگ رواني دشمن .
1/1/9_ جذب و سازماندهي نيروهاي بسيجي كه نقش اساسي در تأمين امنيت كشور داشته و فرهنگ مقاومت و عزم ملي را جهت دفاع از كشور ترويج مي دهد( مجموعه مقالات نقش سپاه در دفاع و امنيت ملي كشور ، تهران، 1375 ، 310-308 )
براساس موارد ذكر شده بايد گفت كه سپاه در حال حاضر به يك نيروي قدرتمند در تأمين امنيت كشور تبديل شده است كه باعث ايجاد بازدارندگي در مقابل توطئه هاي خارجي و داخلي مي شود. شناخت آمريكا و انگليس از توان نيروهاي سپاهي و توان اطلاعاتي آن باعث شده تا در كنار مرزهاي كشور مراقب رفتار خود باشند. بهترين شاهد مثال اين مساله عملكرد موفقيت آميز سپاه در دستگيري نظاميان متجاوز انگليس بود كه اقدام قدرتمندانه آن باعث شد آمريكا به نيروهاي خود در مجاورت مرزهاي ايران هشدار داده تا رفتار خود را كنترل نمايند.
1/2_ سپاه حافظ انقلاب اسلامي: براساس آنچه در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران آمده است سپاه نقش اساسي را در پاسداري از انقلاب و حفظ دستاوردهاي آن بر عهده دارد اين وظيفه به اين جهت به سپاه واگذار شده است كه اولا فلسفه شكل گيري آن براي حفظ انقلاب اسلامي و پاسداري از آن بوده و ثانياً نيروهاي تشكيل دهنده آن خود از عوامل و مبارزين اصلي انقلاب اسلامي محسوب مي شوند و تجربه و شناخت زيادي را در مورد چگونگي بسيج مردمي در دوران انقلاب و مبارزه با گروهكهاي ضد انقلاب دارا ميباشند. در واقع سپاه پاسداران از يك منظر محل تجمع نخبگان انقلابي و طراحان قيام ها و راهپيمايي هاي مردم در طول دوران انقلاب مي باشد اين موضوع سبب شده تا سپاه در ميان اقشار مذهبي جامعه و توده هاي مردم داراي نفوذ زيادي باشد و همين مساله خود به خنثي سازي تحركات ضد انقلاب و نفوذ سپاه در بين مردم كمك فراواني ميكند چه اينكه وجود نيروهاي بسيجي كه بدنه اصلي جامعه محسوب مي شوند در اين زمينه بيش از هر چيز ديگري تأثيرگذار مي باشد.
1/3_ نفوذ منطقه اي سپاه: تلاش نيروهاي سپاه در حفظ امنيت ملي و دفاع از انقلاب اسلامي تنها مربوط به مرزهاي كشور نبوده و فعاليت هاي آن در منطقه، رهگيري عوامل ضد انقلاب، ارتباط با گروهها و جنبش هاي اسلامي منطقه ، ارتباط با نخبگان و رهبران جنبش ها و هدايت و مديريت برخي از اين گروهها در مبارزه عليه ظلم ( كه بر اساس قانون اساسي مبني بر وظيفه جمهوري اسلامي در حمايت از ملت هاي ستم ديده صورت ميگيرد) باعث شده است تا سپاه شناخت و تفوق زيادي بر اوضاع منطقه اي داشته باشد. اين مساله سبب شده تا در مناسبات امنيتي ايران با كشورهاي منطقه، سپاه پاسداران نقش مديريتي داشته و طرح ها و برنامه هاي مربوطه را در راستاي تأمين امنيت ملي هدايت نمايد. در واقع تفوق و برتري نيروهاي سپاه در جزاير ايراني خليج فارس باعث شده تا كل منطقه خليج فارس را تحت نفوذ خود داشته و مانع از تحركات احتمالي نيروهاي بيگانه شوند به گونه اي كه حضور ناوچه هاي سپاه در اين منطقه در نوع خود ايجاد بازدارندگي مينمايد . اين نفوذ فزاينده باعث شده است تا معادلات قدرت در منطقه به نفع ايران تغيير يابد. در واقع نيروهاي آمريكايي و انگليسي كه گمان مي كردند با لشكركشي به منطقه خليج فارس و افغانستان مي توانند در خلاناشي از عدم هژمون درمنطقه خود را قدرت بلامنازع قلمداد كنند اكنون متوجه شده اند كه با وجود حضور پنج ساله آنها در اين منطقه جمهوري اسلامي ايران با پشتيباني توان سخت افزاري و نرم افزاري سپاه توانسته است به قدرت اول منطقه تبديل شود به گونه اي كه آمريكا جهت برون رفت از مشكلات خود نيازمند مذاكره و كمك گرفتن از ايران مي باشد.
معكوس شدن معادله قدرت به نفع ايران باعث شده تا كاخ سفيد دو روند همسو را در پيش بگيرد. بدين معنا كه سعي دارد از يك سو با تجهيز رژيم صهيونيستي بر ميزان قدرت اين رژيم در مقابل ايران و نيروهاي حزب الله بيفزايد و از سوي ديگر با تخريب قدرت ايران از طريق تخريب سپاه مانع از نفوذ منطقه اي سپاه و جمهوري اسلامي شود. در اين راستا بايد به قرارداد 30 ميليارد دلاري كمك نظامي آمريكا به رژيم صهيونيستي اشاره كرد كه در روزهاي اخير منعقد شد. اين قرارداد كه اولمرت نخست وزير رژيم صهيونيستي آن را به معناي تعهد آمريكا در ايجاد قدرت برتر براي اين رژيم در منطقه دانست به خوبي نشان مي دهد كه كاخ سفيد با آگاهي از قدرت فزاينده سپاه و جمهوري اسلامي در منطقه به دنبال معكوس كردن اين روند به نفع خود مي باشد. اين روند قدرت يابي و خشم مقامات كاخ سفيد از اين مساله را راديو فردا صراحتا اعلام كرد: «آمريكا نمي تواند گسترش روزافزون حوزه نفوذ سپاه را تحمل كند.» در واقع نفوذ منطقه اي سپاه سبب شده تا محيط ديپلماسي ايران در منطقه از بازيگري فعال جمهوري اسلامي برخوردار شود.
در حال حاضر به اعتراف رسانه ها و شخصيت هاي غربي ايران قدرت اول در منطقه محسوب ميشود و اين مهم سبب شده است تا مرزهاي امنيتي كشور گسترش يافته و امنيت منطقه با امنيت جمهوري اسلامي پيوند خورد. در چنين شرايطي كشورهاي منطقه مي دانند كه هرنوع تحركي در جهت ضربه زدن به امنيت ايران باعث كاهش ضريب امنيت كشور خود خواهد شد و تنها برتري ايران در منطقه محيط امني را فراهم ميسازد. از اين رو جمهوري اسلامي در حال حاضر به دنبال عملي ساختن گفتمان امنيت بومي و استفاده از نيروهاي محلي به جاي عوامل بيگانه جهت تامين امنيت منطقه مي باشد.
1/4_ پيشرفت فني و تكنولوژيكي: بيش از ربع قرن عملكرد سپاه در حوزههاي نظامي و امنيتي و اقدامات اساسي آن در حوزه عمراني كشور باعث شده تا امروزه از تكنولوژي پيشرفته و منحصر به فردي در زمينه نظامي و حتي عمراني برخوردار باشد. در حال حاضر نيروي دريايي سپاه داراي شناورهايي با آخرين تكنولوژي روز دنيا است كه از بالاترين سيستم هدايت ورهگيري برخوردار است و سامانه موشكي سپاه سراسر خليج فارس، درياي عمان و حتي اقيانوس هند را نيز تحت كنترل خود دارد. سپاه به تكنولوژي دقيق ترين موشك جهان و انواع بالگرد دست يافته است به گونه اي كه موشك فاتح 110 در سال 81 به عنوان دقيق ترين موشك زمين به زمين جهان به صورت كاملاً بومي توليد شد. از ديگر پيشرفتهاي مهم سپاه طراحي و ساخت بالگردهاي 274 و 278 ، طراحي و ساخت سكوهاي پرتاب موشك و سيستم هاي هدايت و كنترل انواع موشك، طراحي و ساخت پرندههاي بدون سرنشين، وجود امكانات گسترده آزمايشگاهي و مخابرات، كارگاههاي مونتاژ برق و الكترونيك و … ميباشد كه ويژگي اصلي اين پيشرفتها بومي بودن آنها و عدم وابستگي به خارج ميباشد (چهرههاي آفتاب، ضميمه هفته نامه صبح صادق، مهر 1382)
از ديگر سو فعاليت و تجربه طولاني سپاه در فعاليتهاي عمراني باعث شده تا مهمترين طرحهاي سازندگي كشور را بر عهده داشته باشد. طرح و ساخت سد كرخه (به عنوان بزرگترين سد خاورميانه) و سد گتوند، اجراي 55 كيلومتر تونل، احداث 1400 كيلومتر اتوبان و راههاي فرعي، احداث 900 هزار مترمربع ابنيه، ساخت دهها پل بزرگ، انجام 75 هزار هكتار شبكه آبياري و زهكشي، اجراي طرح بزرگترين بندر پتروشيمي جهان و بسياري از پروژههاي عظيم در پارس جنوبي وديگر مناطق كشور از جمله فعاليتهاي عمراني مهم سپاه است كه حاكي از پيشرفت فني و تكنولوژيكي در اين زمينه مي باشد. (چهرههاي آفتاب، ضميمه هفته نامه صبح صادق، مهر 1382)
مجموعه توانمنديهاي فوق در رابطه با سپاه باعث شده تا بيگانگان و آمريكا آن را به عنوان تكيه گاه اصلي نظام دانسته و درصدد تخريب آن جهت مقابله با انقلاب و جمهوري اسلامي برآيند. نبايد فراموش كرد كه ميزان اطلاعات و شناخت آمريكاييها از توانمنديهاي سپاه كم نبوده و تحليل آنها از نقش و نفوذ سپاه در كشور و منطقه آنها را به مقابله با آن وا ميدارد.
2) تصورات نادرست آمريكا از سپاه
شناخت آمريكاييها از توانمنديهاي نرم افزاري و سخت افزاري سپاه باعث شده تا بانگاهي بدبينانه برخي از مسايل كاذب را هم به سپاه نسبت داده و تصور نادرستي از سپاه داشته باشند:
2/1- آگاهي آمريكا از نفوذ منطقهاي سپاه آنها را به اين تصور باطل سوق ميدهد كه سپاه به عنوان يك نيروي مداخلهگر و مداخله جو در منطقه نقش ايفا ميكند و سعي دارد روندهاي موجود را به نفع خود تغيير دهد بدين معنا كه آمريكا گمان مي كند سپاه بدون توجه به موازين حقوقي و قانوني در صدد تحريك مخالفان واشنگتن و ايجاد ناامني در منطقه است.
2/2- آمريكاييها گمان ميكنند سپاه نقش محوري و تصميمگير نهايي در موضوع هستهاي ايران بوده و مانع از حل مساله مي شود. تصور باطل آنها بر اين مبنا است كه نيروهاي سپاهي در پشت پرده به هدايت تيم هستهاي ايران پرداخته و با نفوذ در بين آنها مساله را به صورت راديكال در ميآورند كه با ديدگاههاي مقامات ايراني متفاوت است.
2/3- آمريكاييها گمان ميكنند كه فضاي سياسي ايران توسط نيروهاي سپاه محدود شده و سپاه مانع از فعاليت گروههاي اصلاح طلب است. آنها بر اين تصورند كه سپاه به صورت پنهاني به انسداد فضاي سياسي ، فعاليت مطبوعات، احزاب و سازمانهاي غير دولتي پرداخته و مانع از به قدرت رسيدن اصلاحطلبان ميشود.
مجموعه تصورات باطل باعث شده تا آمريكاييها خود را با مانعي بزرگ مواجه ديده و زمينههاي ستيز با آن را دنبال نمايند.
3- مشكلات منطقهاي آمريكا
در حال حاضر آمريكاييها در منطقه يعني عراق و افغانستان با مشكلات زيادي مواجه شده اند و هر روز بر ميزان كشتههاي آنان افزوده ميشود. اين مشكلات باعث شده تا اوضاع براي آنها حياتي شود. نومحافظهكاران طراح جنگ افغانستان و عراق در شرايط كنوني عدم موفقيت و برون رفت از اين وضعيت را به معناي به حاشيه رانده شدن آنها در صحنه سياسي آمريكا ميدانند. در واقع عدم موفقيت نو محافظه كاران كاخ سفيد در مهار طالبان در افغانستان، عدم همراهي پارلمان افغانستان با آمريكا ، وجود دولت ضعيف در افغانستان، سردرگمي كاخ سفيد در عراق و كنترل اوضاع سياسي توسط شيعيان، زمينگير شدن ارتش آمريكا در عراق با وجود صرف هزينههاي زياد و كشته هاي روزافزون ، كم شدن همكاري دولتهاي حامي آمريكا در عراق با واشنگتن و خروج نيروهاي برخي از اين كشورها از عراق، عدم توانايي كاخ سفيد در ايجاد يك دولت الگومند - بر اساس خواستههاي خود- در عراق و … همگي از جمله زمينههايي است كه باعث شده تا آمريكا با شكست راهبردي در منطقه مواجه شود . در حال حاضر آمريكاييها نه تنها هيچ گونه راهبرد مشخصي جهت برون رفت از اين مشكلات ندارند بلكه پشتوانه كارشناسي نو محافظهكاران و تيم جنگ طلب بوش هر روز بر اثر استعفاي يكي از مقامات آنها ضعيف تر ميشود. از سوي ديگر شكست رژيم صهيونيستي در مقابل حزب ا…. باعث شده تا علاوه بر راسخ شدن نيروهاي اسلامي در منطقه، فشار مضاعفي بر دولت بوش وارد آمده و به نوعي هزينههاي شكست رژيم صهيونيستي را هم متحمل بشود.
اين شرايط به همراه نفوذ روز افزون ايران در منطقه، آمريكاييها را به اين تحليل رسانيده است كه علت شكست آنها در منطقه نفوذ فزاينده ايران و نيروهاي تاثيرگذار انقلاب اسلامي است كه در اين ميان مقامات كاخ سفيد اين نيروي تاثيرگذار را سپاه پاسداران ميدانند. در نظر آنها سپاه پاسداران صورت عيني شده ماهيت، آرمانها و اهداف انقلاب اسلامي و بازوي اصلي جمهوري اسلامي است كه تنها با از بين بردن آن ميتوان در يك فرايندي معكوس به برچيدن زمينههاي شكست آمريكا در منطقه همت گماشت. در واقع سران كاخ سفيد به دنبال وارونه سازي تحولات و حركت در مسير يك راهبرد معكوس هستند كه هدف آن مقابله با سپاه جهت تضعيف جمهوري اسلامي و در نهايت خنثي سازي زمينه هاي شكست آمريكا مي باشد.
4- بازسازي دومينوي فشار بر ايران
آنچه مسلم است اينكه دولت آمريكا در حل برنامه هستهاي ايران مداخله جوئيها و موانع زيادي را باعث شده و به عبارتي سعي ميكند با مستمسك قرار دادن اين موضوع فشارهاي زيادي را بر ايران وارد نمايد كه الزاما به خاطر پافشاري ايران بر حقوق هستهاي خود نيست. در اين راستا آمريكا با استفاده از اروپاييان و فشار بر آنها سعي ميكند طرحهاي خود را عملي سازد. از اين رو گروه 1+5 با بازيگري موثر كاخ سفيد ابتدا برخي از شخصيتها و دانشمندان هستهاي ايران را مورد تحريم سياسي قرار داد و با تحريم صادرات برخي از كالاها به ايران و نيز تحريم بانكي ايران سعي نمود تا فشارهاي زيادي را بر جمهوري اسلامي وارد سازد اما ديپلماسي ايران تا حد زيادي از اين فشارها را كاسته و تحريم شخصيتها و دانشمندان هسته اي كشور نيز چندان موفقيتي براي آمريكا به همراه نداشت.
بنابراين كاخ سفيد خود را در اين زمينه با شكست و عدم نتيجه خاصي مواجه ميبيند. اين مساله براي آمريكا كه سعي دارد در يك دوره زماني كوتاه مدت فشار زيادي را بر ايران وارد سازد تا از ميزان انتقادات داخلي نسبت به دولت اين كشور كاسته شود قابل تحمل نيست. از اين رو سعي دارد تا از راه ديگري همچون تروريست ناميدن سپاه و تحت فشار قرار دادن جمهوري اسلامي، به ايران ضربه وارد كند.
نكته مهم در اين زمينه اينكه شكست دومينوي فشار بر ايران وبازسازي آن باعث شده تا در بين مقامات كاخ سفيد اختلافاتي در مورد نحوه برخورد با ايران بروز پيدا كند. در واقع به نوشته روزنامه نيويورك تايمز اقدام آمريكا در تروريست ناميدن سپاه با پشتيباني رايس و در جهت آرام كردن جناح طرفدار اعمال فشار فزاينده بر ايران صورت ميگيرد همچنين روزنامه گاردين ضمن اينكه اين اقدام را بينتيجه دانست در اين باره مي نويسد: «طرح چنين موضوعي بيشتر از رقابتهاي سياسي داخلي هيات حاكم آمريكا متاثر است».
ب) هدف آمريكا از اتهام به سپاه
آيا اتهام آمريكا به سپاه كه با واكنش منفي افكار عمومي آمريكا و برخي از رسانه هاي اين كشور مواجه شد يك اقدام نمايشي و فاقد تاكتيك يا استراتژي خاصي است؟ و يا از يك حركت حساب شده و با هدف و برنامه خاصي برخوردار ميباشد؟ در اين زمينه ميتوان سه سناريو را مطرح ساخت:
1- اين اقدام در چارچوب جنگ رواني آمريكا قرار داشته و هدف آن فراتر از ايجاد ترس مقطعي و ضربه به روحيه نيروهاي سپاهي ميباشد بلكه آمريكا قصد دارد ابتدا با تبليغات و رسانهاي كردن اين موضوع آن را در سطح افكار عمومي نهادينه ساخته تا در مرحله بعد اين اتهام را رسميت بخشد و بتواند در مجامع حقوقي بين الملل به اقدام حقوقي عليه سپاه همچون مسدود كردن داراييهاي آن، تحريم شركت هاي طرف معامله با سپاه و تحريم شخصيتهاي سپاهي بپردازد. در واقع آمريكا در اين مرحله سعي خواهد كرد نوعي اجماع جهاني را بر عليه سپاه بوجود آورد. 2- اقدام مربوطه فاقد هدف و برنامهاي مشخص ميباشد و در حد يك سناريوي برنامهريزي شده نيست بلكه توسط لابي صهيونيستي به جهت وارد كردن يك فشار رواني بر جامعه ايران و نيروهاي سپاهي انجام پذيرفته و مقطعي محسوب مي شود.
3- هدف آمريكا از اين اقدام آزمايش واكنشهاي جهاني نسبت به اين مساله است تا از ميزان حساسيتهاي جهاني نسبت به سپاه و ميزان نفوذ آن در بين كشورها آگاهي يابد. اين اقدام در اين چارچوب به اين جهت صورت مي پذيرد تا آمريكا شناختي را نسبت به نوع واكنشها در مقابل اقدامات احتمالي خود در آينده بر عليه ايران به دست آورد.
جمعبندي
رأي به صحيح بودن يك سناريو از ميان سناريوهاي فوق نيازمند نگاه به ريشهها، عوامل و زمينههاي اقدام آمريكا ميباشد، به طور كلي هر چند ميتوان گفت كه هر يك از فرضيات فوق داراي بخشي از واقعيت مي باشند واقدام آمريكا هم يك جنگ رواني و هم با لابيگري صهيونيستها و هم به جهت آزمايش كردن افكار عمومي صورت ميپذيرد، لكن توجه به مساله نفوذ روز افزون سپاه در منطقه و خشم مقامات آمريكايي از اين موضوع كه مورد اشاره رسانههاي آمريكايي نيز بود، واكنش اروپاييان مبني بر عدم همراهي با اين طرح ، اشاره روزنامههاي گاردين و نيويورك تايمز به رقابتهاي سياسي داخل آمريكا به عنوان علت اين مساله و افشاگري روزنامه واشنگتن پست و نيويورك تايمز مبني بر اينكه اين اقدام بر اساس بخش نامه اجرايي صورت ميگيرد كه بوش دو هفته پس از حملات يازده سپتامبر صادر كرده است، همگي نشان ميدهد كه اتهام زدن آمريكا به سپاه پاسداران در چارچوب سناريوي اول قابل طرح است، بدين معنا كه آمريكا سعي ميكند ابتدا اين مساله را رسانهاي و تبليغاتي نموده و سپس همانگونه كه گفته شد طرحهاي عملي خود را در مورد آن پياده نمايد و از اين مساله بايد گفت كه هوشياري دستگاه ديپلماسي ايران و برخورد مدبرانه همراه با قاطعيت بسيار ضروري است چرا كه اقدام آمريكا اتهام عليه ارتش رسمي يك كشور ميباشد.
>
نويسنده: حمزه عالمي
راهیان نور
فرم در حال بارگذاری ...