« بخوانيم و عمل کنيم! | مناجات طلبگی... (دلنوشته) » |
چه کسانی هیزم جهنماند؟!
نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1392
به گزارش خبرگزاری حوزه، حضرت آیتالله جوادیآملی در نوشتاری با تاکید بر لزوم شناخت انسان از روشهای تربیت نفوس چند نکته اساسی را پیرامون به کمال رسیدن انسان متذکر شدهاند.
*اگر خود را نشناسیم سواد نداریم
يكم. همه علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه مستقيم يا غيرمستقيم به انسان شناسي نيازمند است. علومي كه در دانشگاهها مطرح است، يا انساني است يا تجربي. علوم انساني، بدون انسانشناسي به نتيجه نميرسد، زيرا عنصر محوري علوم انساني «هويت انسان» است. علوم تجربي هم با انسان شناسي ارتباط مستقيم ندارد؛ ولي براي انسان لازم است. مهندسي كه خانه، شهر، خيابان و… ميسازد، به دنبال زندگي بهتر براي انسان است و اخترشناس، زمينشناس، گياهشناس، جانورشناس يا معدنشناس، همه براي بهره برداري بهتر انسان از اين منابع تلاش مي كنند.
بر اين اساس، علوم مطرح در حوزه يا دانشگاه، بدون انسانشناسي، يا خود ناقص هستند يا كارايي و كارآمدي آنها دچار نقص است. از اينرو بخش وسيعي از آيات قرآن در پي معرفي هويت انسان و عوامل اصلي سازنده انسانيت اوست، پس اگر ما خود را نشناسيم، از علومي كه فرا مي گيريم، بهره اي نميبريم.
*جان آدمی در علوم انسانی است نه تجربی
دوم. در فرهنگ قرآن، انسان فقط در تالار تشريح خلاصه نمي شود. كارايي بدن و جسم، فقط در محدوده طب است؛ امّا آنچه اين بدن يا جسم را تدبير، هدايت و راهنمايي مي كند، جان آدمي است و اين حقيقت در علوم انساني مشخص مي شود؛ نه در علوم تجربي.
*چه کسانی هیزم چهنماند!
سوم. همانطور كه اجرام، گاه از درون و گاه از بيرون دچار آفت مي شوند، يا گاه از درون مشتعل مي شوند گاه از بيرون، ارواح نيز چنين اند؛ به هرحال شناخت، درمان و مهار آتش دروني بسيار دشوار است. در امور معنوي نيز وضع همين گونه است؛ گاهي انسان از بيرون آسيب مي بيند و گاه از درون. آتش بيرون بر جسم اثر ميكند و همه ما به خوبي اين آتش و راه فرار از آن را مي شناسيم؛ امّا آتش درون جان و روح ما را به آتش مي كشد. جان ما در درون خود، يا آفتزاست يا انشاء اللّه نور به همراه دارد.
خداي سبحان نيز در قرآن مجيد درباره سوختن جسم و جان سخن گفته است، چنان كه درباره پر فروغ بودن جسم و جان هم سخن به ميان آورده است. درباره سوختن جسم فرمود: عدهاي هيزم جهنم هستند:
« وَأَمَّا الْقَاسِطُونَ فَكَانُوا لِجَهَنَّمَ حَطَبًا».[1] قاسط يعني كسي كه اهل قَسط است و قَسط، به معني ظلم و جور است. اين كلمه در مقابل كلمه قِسط، به معناي عدل و ميانه روي است. در قرآن كريم آمده است: ظالمان هيزم جهنم هستند و خودِ اينها آتش جهنم را تأمين مي كنند و مواد خام آتش جهنم هستند.
عدهاي هم از درون خود آتش توليد ميكنند كه قرآن از آنها به «وقود» ياد ميكند. آنها رهبران و امامان كفر هستند كه خداي سبحان در مورد آنها فرموده است: ﴿وقودها الناسُ و الحجارة﴾.[2] اينها آتشزنه و آتش گيره اند و از خود آتش دارند. درباره روح و جان هم فرمود: عدهاي دلهايشان چنين است: ﴿نار اللّهِ المُوقدَةُ ٭ الّتي تطّلع علي الأفئدةِ﴾[3]؛ آتش خدا از دل آنها شعله ميكشد.
*خداوند هیچ کس را هیزم خلق نکرده است
چهارم. خداي سبحان هيچ كس را به صورت هيزم يا نظير سنگ چخماق كه از درون آتش داشته باشد نيافريده است. او همه را پاك و شفاف خلق كرده است. عدم مواظبت و مراقبت خوردن هر غذا، نگاه كردن به هر چيز، رفتن به هر جا، گفتن هر حرف يا شنيدن آن كم كم به مشوش شدن درون انسان مي انجامد. جان انسان درياي زلالي است كه اگر با اعمال و افكار ناشايست آلوده نشود، بسياري اسرار عالم هستي در آن منعكس و متجلي مي شود.
خداي سبحان به ما فرمود: من به شما سرمايه اي داده ام كه مانند آب پاك، شفاف و زلال است. اگر تدبّر كنيد، مسئله براي شما روشن ميشود. تعبيراتي چون ﴿يعقلون﴾، ﴿يتفكّرون﴾، ﴿يتذكّرونَ﴾ و ﴿يَتدبّرونَ﴾ نيز به همين دليل آمده است؛ امّا اگر آن را آلوده يا مُشوش كرديد، يا هم آلوده و هم مشوش كرديد، چيزي نمي بينيد: ﴿صُمٌّ بُكمٌ عُمْي فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ﴾.[4]
اگر كسي بتواند اين كوثر را حفظ كند؛ نه بد كسي را بخواهد و نه به فكر تباه كردن خود باشد، زلال باقي ميماند و از بسياري اسرار آگاه ميشود. غذاي حرام، فكر باطل، چاه كندن براي ديگران، زشت گفتن به ديگران و هتك حيثيت ديگران، هم آتش درون است و هم آلوده كننده كوثر جان.
به هر حال، اگر ما از چنين سرمايه اي محافظت كنيم، در همه علوم (انساني و تجربي) كامياب مي شويم. از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و سلم نقل شده است: در شبانه روز، انسان بايد زمان كوتاهي با خود خلوت كند و به حساب خود رسيدگي كند.[5]
براي مثال كشاورزي را در نظر بگيريد كه پس از 40 سال تلاش و كوشش، روز درِ انبار را باز كند، چيزي در آن نبيند. آن روز فهميد موشي در انبار بود و همه محصول را برد. وقتي در انبار قفل است و كسي نمي تواند از بيرون بدان دستبرد بزند، معلوم مي شود كه در درون مشكلي وجود دارد. سخن جناب مولوي اين است:
گرنه موشي دزد در انبارِ ماست ٭٭٭٭ گندم اعمال چل ساله كجاست[6]
انسان بايد به گونهاي زحمت بكشد كه وقتي از او مي پرسند «چه داري؟»، بتواند پاسخ بدهد: خدايا! من اين كارها را براي تو انجام داده ام؟! اما متأسفانه بعضي از ما فلان كار را براي اينكه نامي پيدا كنيم، انجام داديم و وقتي چند نفر از ما تعريف كردند، خوشحال شديم يا وقتي به ما اعتراض كردند، از صحنه خارج شديم. همه اينها براي خودمان بود. حال آيا عمل نقدي در دست داريم تا بگوييم: خدايا! اين كار را براي رضاي تو انجام داده ايم؟
ما موظفيم هر روز حسابرسي داشته باشيم، زيرا در زواياي درون ما موشها بسياراند؛ رشوه، عشوه، غيبت، تهمت، كبر يا ديگر بيماريها.
البته همه اينها اصلاح شدني است، به خصوص در دوران جواني؛ براي مثال، اگر يكي از دوستان ما در المپياد موفق شد و گفتيم خدايا تو را شكر؛ خدايا! بر توفيقات او بيفزاي و به ما هم توفيق بده كه بهتر از او يا مثل او باشيم و سجده شكر به جاي بياوريم، بايد بدانيم كه در انبار وجود ما موش راه نيافته است؛ امّا اگر بدگويي كرديم يا تهمت زديم، بايد بدانيم كه موش به انبار درون ما راه يافته است. اين موش اعمال را از درون مي پوساند و از بين مي برد. اگر ديگري ترقي كرد و ما خوشحال شديم و «لَكَ الحَمد» گفتيم، معلوم ميشود كه قلب ما شفاف است و اين استخر زلال را نه آلوده كردهايم و نه شورانده ايم.
پی نوشت:
[1] ـ سوره جنّ، آيه 15.
[2] ـ سوره بقره، آيه 24.
[3] ـ سوره همزه، آيات 7 ـ 6.
[4] ـ سوره بقره، آيه 18.
[5] ـ وسائل الشيعه، ج 16، ص 97 ـ 96، باب وجوب محاسبة النفس كل يوم.
[6] ـ مثنوي معنوي، دفتر يكم، بيت 382.
فرم در حال بارگذاری ...