نافرمانی خدا

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1397

 

 

امام حسین علیه السلام:

 

مَن حاوَلَ اَمراً بمَعصِیَهِ اللهِ کانَ اَفوَتَ لِما یَرجُو وَاَسرَعَ لِمَجئ ما یَحذَرُ.


آن که در کاری که نافرمانی خداست بکوشد امیدش را از دست می‌دهد و نگرانی‌ها به او رو می‌آورد.


فرم در حال بارگذاری ...

خیانت در امانت

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1397

 

 


 

 رسول اکرم صلى الله علیه و آله:

 

مَن خانَ أَمانَةً فِى الدُّنیا وَلَم یَرُدَّها إِلى أَهلِها ثُمَّ أَدرَکَهُ

المَوتُ ماتَ عَلى

غَیرِ مِلَّتى وَیَلقَى اللّه‏َ وَ هُوَ عَلَیهِ غَضبانٌ.

کسى که در دنیا به امانتى خیانت کند و آن را به صاحبش برنگرداند و آنگاه بمیرد بر دین من نمرده است و با خدا دیدار مى‏ کند در حالى که بر او خشمگین است


فرم در حال بارگذاری ...

به نام نامی عاشقان بریده سر

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1397

 

مداحی به نام نامی عاشقان بریده سر میثم مطیعی دانلود

مداحی سه زبانه (فارسی، عربی، ترکی) از زبان «مدافعان حرم»

به نام نامی عاشقان بریده سر

باسم المذبوحین عشقا

به پیش تیغتان می‌شود سینه ام سپر

سأواجه بصدري رماحكم

من از تبار سرهای بر نیزه رفته ام

أنا من نسل هؤلاء المرفوعة رؤوسهم على الرماح

تو از سر بریده نترسان مرا دگر

فلاتخوفني بعد بالرؤوس المقطوعة

جهان پر از نوای لبیک ماست

نداؤنا لبيك ملأ العالم

جهان پر از خروش خون خداست

وهتاف ثارالله انتشر في كل العالم

که هرزمان، زمان جان دادن است

ﻷن كل لحظة نقدم فيها تضحيات

که هر زمین برای ما کربلاست

ﻷن كل أرض لنا هي كربلاء

شما که دینتان نه دین خداست

أنتم الذين لاتدينون بدين الله

حسابتان ز هرمسلمان جداست

حسابكم يختلف عن حساب المسلمين

ما تا آخر مدافعان عشقیم

نحن سنحمي العشق لآخر النفس

جان بر کف در عراق و در دمشقیم

ونحن أبطال العراق ودمشق


فرم در حال بارگذاری ...

گناه وحشتناکی که بخشیده نمی شود

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1397

 

استاد اخلاق تاکید کرد:

بگو چه کنم بتوانم جواب عنایت امام رضا علیه السلام را بدهم و بتوانم این همه نگاه حضرت علیه السلام را جمع کنم و با خود ببرم؟

با یک وانت بار آمده ام و حضرت علیه السلام به اندازه یک تریلی به ما عنایت کرده اند. 

استاد پناهیان در سخنانی کوتاه از «گناه وحشتناکی که بخشیده نمی شود» سخن گفته که به حضورتان تقدیم می شود:

استاد اخلاق اظهار کرد: تنها گناه نابخشودنی بعد از شرک، یاس است این یعنی نباید منفی بافی کنیم. یک بار جوانی در صحن مسجد گوهرشاد نزد من آمد و جمله ای بسیار وحشتناک و هولناک را با لحنی عرفانی گفت، بدون آنکه بداند که چه اتفاق بدی را در حرم رقم می زند.

وی ادامه داد: این بچه مذهبی بزرگ ترین حرف منفی ای را که می توانست بزند، در حرم زد و گفت:

چه کنیم امام رضا علیه السلام به ما نگاه کند؟

این یعنی حضرت علیه السلام نگاه نکرده و بی اعتنا است، اگر این واقعیت دارد پس تو کجا آمده ای و با این جمله زیرآب همه چیز را می زنی.

پناهیان تصریح کرد: بگو چه کنم بتوانم جواب عنایت امام رضا علیه السلام را بدهم و بتوانم این همه نگاه حضرت علیه السلام را جمع کنم و با خود ببرم؟ با یک وانت بار آمده ام و حضرت علیه السلام به اندازه یک تریلی به ما عنایت کرده اند. برخی می گویند آقا ما وضع مان خراب است، امام علیه السلام به ما اینطور نگاه نمی کند؟ پس چه کسی تو را آورده؟ چه کسی این علاقه را در تو گذاشته است.

استاد اخلاق تاکید کرد: ذکر ابتدا از مذکور شروع می شود؛ اینکه شما دلتنگ امام رضا علیه السلام می شوید یعنی ابتدا ایشان دل شان برای شما تنگ شده و بعد در پاسخ این دلتنگی شما نیز دلتنگ حضرت علیه السلام می شوید؛ البته هر چه بگوییم برخی باور نمی کنند این هم یک جور منفی بافی است.

وی خاطرنشان کرد: وقتی حرم رضوی می رویم باید زیارت «امین الله» بخوانیم، چقدر مثبت است در صفحه ابتدایی اش مثبت اندیشی است و بعد از اوضاع مثبت عالم تعریف می کند اینکه همه تو را صدا می زنند و تو گناهان همه را می بخشی … پس زیارت هم نتیجه دلتنگی امام علیه السلام برای ما است.

وارث


فرم در حال بارگذاری ...

گوشمالی سختی به آنها داده خواهد شد

نوشته شده توسطرحیمی 3ام مهر, 1397

 

گزارش تصویری | متن بیانات | صوت | فیلم    

قضیّه‌ی تلخ اهواز ؛ این [حمله] نشان‌دهنده‌ی این است که ما در این راهی که داریم حرکت میکنیم -که راه افتخار، راه اعتلاء، راه پیشرفت است- دشمن زیاد داریم؛

این را همه‌ی شما باید در یاد داشته باشید دائماً که ما خیلی دشمن داریم.

البتّه این کاری که اینها کردند، کار بزدلانه‌ای بود؛ [وقتی] با مسلسل حمله کنید، به یک عدّه‌ای که نه سلاح دارند، نه توان دفاعی دارند، خب معلوم است که یک عدّه‌ای به شهادت میرسند؛ امّا کار، کار شجاعانه‌ای نیست، کار بزدلانه است. کار شجاعانه را جوانهای ما کردند؛ هرکدام در یک میدانی: شماها در میدان ورزش، یک عدّه‌ای در میدان دفاع مقدّس، یک عدّه‌ای در میدان علم؛ آنها کارهای شجاعانه و باارزش است.

ولی خب، به این دشمن هم [که بنابر] آنچه تا امروز به من اطّلاع داده‌اند،

کار همین کسانی است که هرجا گیر میکنند در سوریه و عراق، آمریکایی‌ها میروند نجاتشان میدهند؛

کار آنها است، آنهایی که دستشان در جیب سعودی و امارات عربی است،

البتّه گوشمالی خواهیم داد،

گوشمالی سختی به آنها داده خواهد شد ان‌شاءالله.

 


فرم در حال بارگذاری ...

فاصله حق و باطل

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1397

 

 

امام على علیه السلام:

 اَما اِنَّهُ لَیْسَ بَیْنَ الْحَقِّ وَ الْباطِلِ اِلاّ اَرْبَعُ اَصابِـعَ - فَسُئِلَ عَنْ مَعْنى قَولِهِ هذا، فَجَمَعَ اَصابِعَهُ وَ وَضَعَها بَیْنَ اُذُنِهِ وَ عَیْنِهِ - ثُمَّ قالَ: اَ لْباطِلُ اَنْ تَقولَ: سَمِعْتُ وَ الْحَقُّ اَنْ تَقولَ: رَأَیْتُ.

هان! میان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نیست. از آن حضرت درباره معناى این فرمایش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آن‌ها را میان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند:

باطل این است که بگویى: شنیدم

و حق آن است که بگویى: دیدم.

نهج البلاغه (صبحی صالح) ص. ۱۹۸


فرم در حال بارگذاری ...

شعر خوانی استاد شهریار در وصف امام حسین علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1397

 

محمد حسین شهریار از شاعرانی بود که ارادت خاصی به ائمه اطهار داشت و در نمونه اشعار او می توان به شعری که در وصف امام حسین علیه السلام   سروده اشاره کرد.

متن شعرحسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

«حسینه یرلر آغلار گویلر آغلار

بتول و مرتضی، پیغمبر آغلار»

حسینـون نوحـه‌سین «دلـریش» یازاندا

مسلمـان سهلدیـر کــه کافـر آغـلار

کوراولمیش گوزلرین قان دوتدی شمرین

کی گؤروسون اؤز الینده خنجر آغلار

حسینــون کؤینگــی زهــرا الینــده

چکـر قیحــا قیـامت، محشـر آغـلار

آتانـــدا حرملــه اوخ کــربـــلاده

گؤریدین دشمـن آغـلار، لشکر آغلار

قـوجاقینــدا، گؤریــدین امّ لیـــلا

آلــیب نــعش علــیّ‌اکبــر آغـــلار

رباب، نیسگیل دؤشونده سوء گؤرنده

علــیِّ‌اصغــری یــاد ایلــر آغـــلار

باشینــدا کاکــل اکبــــر هـــواسی

یل آغـلار، سنبـل آغـلار، عنبر آغلار

یازانـــدا آل طــه نوحـه‌سین مــن

قلـم گـوردوم سیزیلـدار، دفتـر آغلار

علـی، شقّ‌القمـر محـراب تیلیت قان

قولاق وئر، مسجد اوخشار منبر آغلار

علیــدن، شهریــار، سن‌بیــر اشـاره

قوجاقــلار قبـری، مالک‌اشتـر آغـلار

 

دانلود شعر خوانی شهریار در وصف اباعبدالله علیه السلام

 

 باشگاه خبرنگاران

 


فرم در حال بارگذاری ...

متن خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در کوفه

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1397

پس از واقعه عاشورا، هنگام ورود کاروان اسرای کربلا به کوفه، حضرت زینب سلام الله علیها خطبه ای خواندند و در آن مردم کوفه را از گناهی که بخاطر یاری نکردن امام حسین علیه السلام  مرتکب شدند، آگاه کرد.

حضرت زینب سلام الله علیها پس از واقعه کربلا و مصیبتی بزرگ که در آن عزیزان خود را از دست داده بود، با حیایی کامل و سخنوری وارسته و در هیبت یک انسان عصمت مآب ظاهر می شوند و تابلوی واقعی از زبان گویای امیرالمومنین علی بن ابی طالب علیه السلام را به نمایش می گذارند. با یک کلام و دستور آن حضرت همه مردم و حاضران مجبور به سکوت می‌شوند. حضرت زینب سلام الله علیها به مردم اشاره کردند که ساکت شوید و ناگهان نفس ها در سینه ها حبس شد و زنگ شتران از صدا افتاد، و سپس خطبه را آغاز نمود.

...

متن عربی خطبه حضرت زینب سلام الله علیها به این شرح است:

ثُمَّ قَالَتْ بَعْدَ حَمْدِ اللَّهِ تَعَالَى وَالصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِهِ صلی الله علیه و آله :

أما بعد : يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ يَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَالْغَدْرِ وَالْخَذْلِ أَلَا فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَلَا هَدَأَتِ الزَّفْرَةُ إِنَّمَا مَثَلُكُمْ كَمَثَلِ الَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ هَلْ فِيكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ وَالْعُجْبُ وَالشَّنَفُ وَالْكَذِبُ وَمَلَقُ الْإِمَاءِ وَغَمْزُ الْأَعْدَاءِ أَوْ كَمَرْعًى عَلَى دِمْنَةٍ أَوْ كَفِضَّةٍ عَلَى مَلْحُودَةٍ أَلَا بِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَفِي الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ أتَبْكُونَ أَخِي؟! أَجَلْ، وَاللَّهِ فَابْكُوا فَإِنَّكُمْ أَحْرَى بِالْبُكَاءِ فَابْكُوا كَثِيراً وَاضْحَكُوا قَلِيلًا فَقَدْ أَبْلَيْتُمْ بِعَارِهَا وَمَنَيْتُمْ بِشَنَارِهَا وَلَنْ تَرْحَضُوهَا أَبَداً وَأَنَّى تَرْحَضُونَ قُتِلَ سَلِيلُ خَاتَمِ النُّبُوَّةِ وَمَعْدِنِ الرِّسَالَةِ وَسَيِّدُ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَمَلَاذُ حَرْبِكُمْ وَمَعَاذُ حِزْبِكُمْ وَمَقَرُّ سِلْمِكُمْ وَآسِي كَلْمِكُمْ وَمَفْزَعُ نَازِلَتِكُمْ وَالْمَرْجِعُ إِلَيْهِ عِنْدَ مُقَاتَلَتِكُمْ- وَمَدَرَةُ حُجَجِكُمْ وَمَنَارُ مَحَجَّتِكُمْ أَلَا سَاءَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ وَسَاءَ مَا تَزِرُونَ لِيَوْمِ بَعْثِكُمُ فَتَعْساً تَعْساً وَنَكْساً نَكْساً لَقَدْ خَابَ السَّعْيُ وَتَبَّتِ الْأَيْدِي وَخَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَبُؤْتُمْ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ* وَضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ أَ تَدْرُونَ وَيْلَكُمْ أَيَّ كَبِدٍ لِمُحَمَّدٍ ص فَرَثْتُمْ وَأَيَّ عَهْدٍ نَكَثْتُمْ وَأَيَّ كَرِيمَةٍ لَهُ أَبْرَزْتُمْ وَأَيَّ حُرْمَةٍ لَهُ هَتَكْتُمْ وَأَيَّ دَمٍ لَهُ سَفَكْتُمْ أَ فَعَجِبْتُمْ أَنْ تُمْطِرَ السَّمَاءُ دَماً وَلَعَذابُ الْآخِرَةِ أَخْزى‏ وَهُمْ لا يُنْصَرُونَ- فَلَا يَسْتَخِفَّنَّكُمُ الْمَهَلُ فَإِنَّهُ عَزَّ وَجَلَّ لَا يَحْفِزُهُ الْبِدَارُ «3» وَلَا يُخْشَى عَلَيْهِ فَوْتُ النَّارِ كَلَّا إِنَّ رَبَّكَ لَنَا وَلَهُمْ لَبِالْمِرْصادِ ثُمَّ أَنْشَأَتْ تَقُولُ علیه السلام :

مَا ذَا تَقُولُونَ إِذْ قَالَ النَّبِيُّ لَكُمْ مَا ذَا صَنَعْتُمْ وَأَنْتُمْ آخِرُ الْأُمَمِ‏
بِأَهْلِ بَيْتِي وَأَوْلَادِي وَتَكْرِمَتِي مِنْهُمْ أُسَارَى وَمِنْهُمْ ضُرِّجُوا بِدَمٍ‏
مَا كَانَ ذَاكَ جَزَائِي إِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ أَنْ تَخْلُفُونِي بِسُوءٍ فِي ذَوِي رَحِمِي‏
إِنِّي لَأَخْشَى عَلَيْكُمْ أَنْ يَحُلَّ بِكُمْ مِثْلُ الْعَذَابِ الَّذِي أَوْدَى عَلَى إِرَمٍ‏ ثُمَّ وَلَّتْ عَنْهُمْ- قَالَ حِذْيَمٌ فَرَأَيْتُ النَّاسَ حَيَارَى قَدْ رَدُّوا أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ فَالْتَفَتَ إِلَيَّ شَيْخٌ فِي جَانِبِي يَبْكِي وَقَدِ اخْضَلَّتْ لِحْيَتُهُ بِالْبُكَاءِ وَيَدُهُ مَرْفُوعَةٌ إِلَى السَّمَاءِ وَهُوَ يَقُولُ بِأَبِي وَأُمِّي كُهُولُهُمْ خَيْرُ كُهُولٍ وَنِسَاؤُهُمْ خَيْرُ نِسَاءٍ وَشَبَابُهُمْ خَيْرُ شَبَابٍ وَنَسْلُهُمْ نَسْلٌ كَرِيمٌ وَفَضْلُهُمْ فَضْلٌ عَظِيمٌ ثُمَّ أَنْشَدَ:
كُهُولُكُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ وَنَسْلُكُمْ إِذَا عُدَّ نَسْلٌ لَا يَبُورُ وَلَا يَخْزَى‏ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ يَا عَمَّةِ اسْكُتِي فَفِي الْبَاقِي مِنَ الْمَاضِي اعْتِبَارٌ وَأَنْتِ بِحَمْدِ اللَّهِ عَالِمَةٌ غَيْرُ مُعَلَّمَةٍ فَهِمَةٌ غَيْرُ مُفَهَّمَةٍ إِنَّ الْبُكَاءَ وَالْحَنِينَ لَا يَرُدَّانِ مَنْ قَدْ أَبَادَهُ الدَّهْرُ فَسَكَتَتْ- ثُمَّ نَزَلَ علیه السلام وَضَرَبَ فُسْطَاطَهُ وَأَنْزَلَ نِسَاءَهُ وَدَخَلَ الْفُسْطَاطَ.

 

ترجمه خطبه حضرت زینب سلام الله علیها در دروازه کوفه این چنین است:

ستایش از آن خداست و درود بر پدرم محمد و خاندان پاک و نیکوکارش.
اما بعد: ای مردم کوفه،‌ای مردمان حیله گر و خیانت کار! گریه می‌کنید؟ اشک چشمانتان خشک نشود و ناله هایتان آرام نگیرد. همانا که کار شما مانند آن زنی است که رشتۀ خود را پس از محکم یافتن، یکی یکی از هم می‌گسست، شما نیز سوگندهای خود را در میان خویش، وسیلۀ فریب و تقلب ساخته اید. آیا در میان شما جز وقاحت و رسوایی، سینه‌های آکنده از کینه، دو رویی و تملق، همچون زبان پردازی کنیزکان و ذلت و حقارت در برابر دشمنان چیز دیگری نیز یافت می‌شود؟ یا همچون سبزه‌هایی هستید که ریشه در فضولات حیوانی داشته یا همچون جنازۀ دفن شده‌ای که روی قبرش را با نقره تزیین نموده باشند؟ چه بد توشه‌ای برای آخرت فرستاده اید؛ توشه‌ای که همان خشم و سخط خدا است و در عذاب جاویدان خواهید بود. گریه می‌کنید؟ زار می‌زنید؟ آری به خدا سوگند که باید گریه کنید، پس بسیار بگریید و کمتر بخندید. چرا که دامان خود را به ننگ و عار جنایتی آلوده اید که ننگ و پلیدی آن را از دامان خود تا ابد نتوانید شست. و چگونه می‌توانید ننگ حاصل از کشتن فرزند رسول خداصلی الله علیه و آله ، خاتم پیامبران، معدن رسالت، و سرور جوانان اهل بهشت را از دامان خود بزدایید؟ کسی که پناه مومنان شما، فریادرس در بلایای شما، مشعل فروزان استدلال شما بر حق و حقیقت و یاور شما در هنگام قحطی و خشکسالی بود. چه بار سنگین و بدی بر دوش خود نهادید، پس رحمت خدایی از شما دور و دورتر باد. که تلاشتان بیهوده، دستانتان بریده، معامله تان قرین زیان گردیده است، خود را به خشم خدا گرفتار نموده و بدین ترتیب خواری و درماندگی بر شما لازم آمده است. وای بر شما‌ای مردم کوفه! آیا می‌دانید چه جگری از رسول خدا دریده‌اید؟ چه زنان و دختران با عفت و وقاری را از خاندان او به کوچه و بازار کشانده‌اید؟! چه خونی از آن حضرت بر زمین ریخته‌اید؟! و چه حرمتی از او شکسته‌اید؟! شما این جنایت فجیع را بی‌پرده و آشکار به انجام رسانید؛ جنایتی که سر آغاز جنایات دیگری در تاریخ گشته، سیاه، تاریک و جبران ناپذیر بوده، تمام سطح زمین و وسعت آسمان را پر کرده است. آیا از اینکه آسمان خون باریده تعجب می‌کنید؟ در حالی که عذاب آخرت در مقایسه با این امر، بسیار شدیدتر و خوار کننده‌تر است و در آن روز کسی به یاری شما نخواهد آمد. پس مهلت‌هایی که خدای متعال به شما می‌دهد موجب خوشی شما نگردد، چرا که خدا در عذاب کردن بندگان خود شتاب نمی‌کند، چون ترسی از پایمال شدن خون و ازدست رفتن زمان انتقام ندارد و همانا که خدای شما همیشه در کمین است.

آنگاه حضرت زينب سلام الله علیها اين اشعار را خواند: اگر پيامبر از شما بپرسد، اين چه كارى بود كه كرديد با آنكه شما امت [پيامبرِ] آخر الزمان بوديد [و بر ديگر امت‌ها شرافت داشتيد]، چه پاسخ خواهيد داد؟ شما چه كرديد با اهل بيت و فرزندان و عزيزان من؟! جمعى را به اسارت برديد و گروهى را به خون آغشته كرديد. اين پاداش من نبود ـ با آنكه من خيرخواه شما بودم ـ اينكه در حق خويشاوندانم اين‌گونه به من جفا كنيد. من مى ترسم همان عذابى كه قوم «اِرَم» را به نابودى كشاند، بر شما نيز فرود آيد.

زينب كبرى سلام الله علیها پس از اين خطابه جانسوز، روى از آنان برگرداند. در اين حال، مردم را ديدم كه حيرت‌زده‌اند و از اندوه و پشيمانى، دست به دندان مى گزند. حِذْيَم مى افزايد: به كنارم نگريستم، پيرمردى را ديدم كه اشك مى‌ريزد و محاسنش با قطرات اشكش تر شده بود. در همان حال دستان خود را به آسمان بلند كرد و گفت: پدر و مادرم فداى شما باد! پيرانتان بهترين پيران، زنانتان بهترين زنان و جوانانتان بهترين جوانان‌اند. دودمان شما كريم و بزرگوار و فضل و منزلت شما بزرگ و عظيم است. آنگاه اين بيت را خواند: پيران شما بهترين پيران و دودمان شما نيز بهترين دودمانند و در ميان همه تبارها و نسلها، هرگز تبار شما نابود و بى اعتبار نخواهند شد.

امام زين العابدين علیه السلام رو به عمه اش كرد و فرمود: «عمه جان آرام بگير، سرگذشت گذشتگان براى آنان كه مانده‌اند مايه عبرت است. خداى را سپاس كه تو عالمه تعليم نديده و خردمندِ خرد نياموزيده‌اى. گريه و زارى، آنان را كه رفته‌اند به ما باز نمى گرداند» با اين سخنِ امام چهارم علیه السلام ، زينب سلام الله علیها آرام گرفت و حرفی نزد.

حضرت زینب سلام الله علیها پس از واقعه کربلا از هر فرصتی برا روشنگری و معرفی حق و باطل تلاش کردند و برای خارج کردن مردم از  توهم دینداری ، خطبه های استوار و مستحکم  ارائه می کند. ایشان علاوه بر کوفه، در شام و در مجلس یزید ملعون هم بر طبل ظلمت، غفلت و تزویر و جهل مرکب آنها می کوبد تا شاید چشم ها کور نشود و گوش ها کر نگردد. اما این جماعت همان اهل «صم و بکم و لا یعقلون» هستند و فقدان بصیرت.

 

بحارالانوار، علامه مجلسی


فرم در حال بارگذاری ...

بهترین اشعار ورود کاروان اسرا به کوفه

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1397

همزمان با فرارسیدن دهه دوم محرم الحرام و ورود کاروان اسرأ به شهر کوفه، شاعران کشورمان، اشعاری را سروده‌اند که در زیر می توانید آنها را مشاهده کنید.

گلچین اشعار برگزیده ویژه ورود کاروان اسرا کربلا به کوفه
 
یا هلالاً لَمَ استَتَمَّ کمال
صلوات به آفتاب جمال

محو در ذات ذوالجلال شدی
ماه زینب چرا هلال شدی‌
 
ای سرت سایبان محمل من
گشته بر دور نیزه ات دل من

کاش سنگی که خورده بر سر تو
خصم می‌زد به فرق خواهر تو

از نبوسیدن رُخت خجلم
نیزه را خم کن‌ای عزیز دلم

کاش می‌شد به سینه چنگ زنم
بوسه بر جای زخم سنگ زنم

کاش می‌شد که جامه چاک کنم
خون زپیشانی تو پاک کنم

چند گردی به دور محمل من؟
نیزه! خم شو که آب شد دل من

نیزه خم شو و گر نه سر شکنم
با غمم کوه را کمر شکنم

آتش از سوز سینه ام خجل است
نیزه دارت چقدر سنگ دل است

نی که خم می‌شود مقابل من
او شود دورتر زمحمل من

حنجر تشنه‌ی تو آبم کرد
لب خشکیده ات کبابم کرد

یا بیا خون زصورتت شویم
یا تو خون پاک کن زگیسویم

بر سرم سایه‌ی سرت افتاد
ما تَوَ هَّمت یا شَقیقَ فؤاد

دل گرفتار و زلف تواست کمند
دست من کوته است و نیزه بلند

دیده و دل به طلعت بستم
نرسد بر فراز نی دستم

یاد روزی که مادرت زهرا
همچو جان در بغل گرفت مرا

شانه زد حلقه حلقه مویم را
غرق گل بوسه کرد رویم را

گفت: زینب تو نور عین منی
که شبیه من و حسین منی

چهره ات ماه عالمین من است
صورتت صورت حسین من است

گردش آفتاب و مه تا بود
این شباهت همیشه در ما بود

حال‌ای جان و دل زمن برده
این شباهت چرا به هم خورده

موی زینب سفید و موی تو سرخ
روی زینب کبود و روی تو سرخ

صورت من زآفتاب، کبود
صورت تو زسنگ، خون آلود

من و تو هم مرام و هم دردیم
باز باید شبیه هم گردیم

پس تو بر نوک نیزه گلگون باش
خسته از سنگ و شسته از خون باش

من هم از بهر حلّ این مشکل
می‌زنم سر به چوبه‌ی محمل

«غلامرضاسازگار»

گلچین اشعار برگزیده ویژه ورود کاروان اسرا کربلا به کوفه
 
ای آفتاب کوفه
تو ماه کربلایی
گاهی به روی خاک و
 
گاهی به نیزه‌هایی
دار و ندار زینب.
 
حسین جان حسین جان
بردی قرار زینب.
 
حسین جان حسین جان
مظلوم حسین حسین جان
 
حسین جان حسین جان‌
ای کاش مرده بودم.
 

در پیش پیکر تو.
اما ندیده بودم.

...

 
بر نیزه‌ها سر تو
قرآن بخوان که زینب.
 
حسین جان حسین جان
جانش رسیده بر لب.
 
حسین جان حسین جان
مظلوم حسین حسین جان.
 
حسین جان حسین جان
هر زخم صورت تو.
 
گلواژه‌های نور است
خاکستر سر تو.
 
سوغاتی تنور است
زخم روی سر تو.
 
مرا کشت مرا کشت
خشکی حنجر تو.
 
مرا کشت مرا کشت
مظلوم حسین حسین جان
 
حسین جان حسین جان
این نیزه دار بی رحم.
 
سوزانده خواهرت را
تا میکنم نگاهت.
 
او می‌برد سرت را
از نیزه گاه گاهی
 
حسین جان حسین جان
بر دخترت نگاهی حسین جان

«عبدالحسین میرزایی»

گلچین اشعار برگزیده ویژه ورود کاروان اسرا کربلا به کوفه

هلالِ یک شبِ زینب کجا بودی
برادرجان چرا از ما جدا بودی
حسین من
 
چرا رنگِ رُخِت خاکستری گشته
چرا روی مَهِت نیلوفری گشته
حسین من
 
عزیز من چرا ریشِت تنوریه
بتاب‌ای ماه که در چهرَت چه نوریه
حسین من
 
چه تهمت‌ها بما مردم زدن اینجا
همه با ما عجیب دشمن شدن اینجا
حسین من
 
چرا کوفه دیگه مارو نمیشناسه
یتیمای تو مولارو نمیشناسه
حسین من
 
بخون قرآن تو رفعِ تهمت از ما کن
بخون قرآن گِره از کار ما وا کن
حسین من
 
داره قلب یتیمِت آب میشه آقا
نگاهش کن داره بی تاب میشه آقا
حسین من
 
چه خوب کوفه پیِ اقبالِ ما اومد
با سنگبارون به استقبال ما اومد
حسین من
 
ببین دارن به زینب ناسزا میگن
چه حرفای بدی اینجا بما میگن
حسین من

«محمود ژولیده»

گلچین اشعار برگزیده ویژه ورود کاروان اسرا کربلا به کوفه
 
ای آفتاب زمین خورده ماهِ نیزه حسین
طلوع کرده سرت در پگاهِ نیزه حسین

پناهگاهِ یتیمانم و بدونِ پناه
خودت بگیر مرا در پناهِ نیزه حسین

ز آهِ تو به زمین ریخت گریۀ شمشیر
زِ اشکِ من به هوا رفت آهِ نیزه حسین

پِیِ سرِ تو در این شهر کوچه گرد شدم
مرا کشانده به بازار راهِ نیزه حسین

چه داغ‌ها که به رویِ جگر گذاشته است
بگو به من چه نبوده گناهِ نیزه حسین

امان ز کارِ سنان و امان ز. زخمِ زبان
امان ز نیزه و قلبِ سیاهِ نیزه حسین

به پیشِ چشمِ ترم بار‌ها زمین افتاد
سرِ شکسته ات از جایگاهِ نیزه حسین

«محمد بیابانی»

گلچین اشعار برگزیده ویژه ورود کاروان اسرا کربلا به کوفه
 
زینب اگر نبود
در گیر و دار قائله زینب اگر نبود
شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود

میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را
آن شب میان قافله زینب اگر نبود

ما بین کربلا و همین روضه‌های ما
تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود

بین صبور‌های جهان در کتاب‌ها
یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود

ذُخرالحسین بود برای مسیر شام
در قصه‌ی مباهله زینب اگر نبود

از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین
پا می‌گرفت آبله زینب اگر نبود

قطعا پیام کرببلا جاودان نبود
یک پای این معادله زینب اگر نبود

صبر سکینه نیز به سر می‌رسید زود
در کوچه‌ها محصل زینب اگر نبود

کشتی شکست خورده‌ی طوفان طعنه بود
در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود

«مهدی رحیمی»
 
منبع: باشگاه خبرنگاران


فرم در حال بارگذاری ...

آیا سبک های مداحی به هر شکلی جایز است؟

نوشته شده توسطرحیمی 1ام مهر, 1397

حجت الاسلام مهدی آذرطوسی  کارشناس:

در خصوص سبک های مداحی گفت: سبک های مداحی باید به شکلی باشد که منهای محتوای شعری آن که قطعا با ارزش و خوب است، آهنگ و ریتم این سبک ها در سطح مجالس بی بند و باری نباشد و حتی در صورت حلال بودن باید  در شان  مجلس امام حسین(ع) باشد.

 

 

منبع: باشگاه خبرنگاران


فرم در حال بارگذاری ...