اقتصاد مقاوم و فرهنگ اسلامی، دو اولویت فوری

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395


رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به افتتاحیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی:

سنگری در برابر افزون‌خواهی گستاخانه استکبار بسازید

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در پیامی به مراسم افتتاحیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی با سپاس از حضور حماسی مردم در انتخابات مجلس قانون‌گذاری، نمایندگان مجلس شورای اسلامی را به دنبال کردن الزامات تحقق اقتصاد مقاوم و گسترش و تعمیق فرهنگ اسلامی، و همچنین پرهیز از سرگرم شدن به زایده‌های جناحی و غالب‌ساختن انگیزه‌های شخصی بر مصالح عمومی توصیه و خطاب به آنان تأکید کردند: وظیفه‌ی انقلابی و قانونی شما آن است که مجلس را سنگری استوار در برابر ترفند و فسون و افزون‌خواهی گستاخانه‌ی استکبار و نقطه‌ی اتکای درخشانِ مردم مؤمن و انقلابی بسازید.

متن پیام رهبر انقلاب اسلامی که صبح امروز (شنبه) از سوی حجت‌الاسلام و المسلمین محمدی‌گلپایگانی رئیس دفتر مقام معظم رهبری در مراسم افتتاحیه دهمین دوره مجلس شورای اسلامی قرائت شد، به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

آغاز دهمین دوره‌ی مجلس شورای اسلامی در ماه مبارک شعبان را که ماه معنویت و خشوع و ماه اعیاد بزرگ مذهبی است، به ملت عظیم‌الشأن ایران اسلامی و به شما برگزیدگان و پذیرندگان مسئولیتهای بزرگ تبریک می‌گویم و از آحاد مردم عزیز که با حماسه‌ی انتخابات، چرخه‌ی بی‌وقفه‌ی قانون‌گذاری را تداوم بخشیده و حلقه دیگری بر این زنجیره حیاتی افزوده‌اند، سپاسگزاری می‌کنم.

...


این همه، برآمده از توفیق الهی و نشانه‌ی لطف و رحمت ذات اقدس اوست که دست قدرت بی‌همتا را مددکار ملت و کشور و نظام اسلامی ساخته است. دل و زبان از سپاس‌گویی این نعمت ناتوانند.
ملت ایران با حضور حداکثری در انتخابات پُر اهمیت مجلس قانون‌گذاری، بیعت دیرین خود با نظام جمهوری اسلامی را بار دیگر تکرار کردند و با این زبانِ رسا به بدخواهان پاسخ گفتند. وفاداری ارزشمند ملت، مسئولان نظام را در بخشهای گوناگون به احساس مسئولیت و شکر نعمت فرا می‌خواند. ذمّه‌ی ما مسئولان، اکنون سنگین‌بارتر از گذشته است.
سوگند نمایندگان –که در نخستین روزِ کاریِ خود ادا خواهند کرد و سوگندی شرعی و الزام‌آور است- سرفصلهای اساسیِ وظایف نمایندگی در مجلس را بیان کرده است؛ شما برادران و خواهران محترم می‌توانید با حکمت و خردمندی و اخلاص و پارسایی، این وظایف را در خلال عمل قانونی خود –که عمدتاً قانون‌گذاری و نظارت است- تحقق بخشیده، نزد خدا و خلق سرافراز گردید.
در این‌صورت است که مجلس شورای اسلامی را در جایگاه ویژه خویش یعنی «در رأس امور کشور» نگاه خواهید داشت.
شرایط طوفانی منطقه و جهان و ماجراجویی‌های بین‌المللی سلطه‌گران و اتباعشان، ایران اسلامی را با اوضاع پیچیده‌تری از گذشته روبرو ساخته است. اقتدار کشور برای مواجهه با این شرایط، به هوشمندی و عزم راسخ و در دست داشتن ابتکار عمل از سوی همه مسئولان نیاز دارد. وظیفه‌ی انقلابی و قانونی شما نمایندگان محترم آن است که مجلس را سنگری استوار در برابر ترفند و فسون و افزون‌خواهی گستاخانه‌ی استکبار و نقطه‌ی اتکای درخشانِ مردم مؤمن و انقلابی بسازید.

تحقق بخشیدن به اقتصاد مقاوم با همه الزامات قطعی آن و نیز تلاش مجدّانه برای گسترش و ژرف‌سازی فرهنگ اسلامی، دو اولویت فوری کنونی است. اولویتهای مهمّ دیگری در بخشهای گوناگون مربوط به اقتدار ملی و استحکام امنیت و مصونیت کشور، وجود دارد که تضمین‌کننده‌ی استقرار عدالت اجتماعی و استقلال و پیشرفت کشور است. شناخت این اولویتها از جمله‌ی وظایف نمایندگان و در دسترس ذهن هوشمند آنان است.

نمایندگان محترم را به توکل و حُسن ظن به وعده‌های خداوند قادر و استقامت در صراط مستقیم الهی توصیه می‌کنم و از سرگرم شدن به زایده‌های جناحی و غالب‌ساختن انگیزه‌های شخصی بر مصالح عمومی بر حذر می‌دارم.

لازم می‌دانم از نمایندگان محترم مجلس نهم و رئیس پر تلاش و خدوم آن و همه‌ی هیئت رئیسه، و نیز از همه دست‌اندرکاران انتخابات مجلس دهم، در همه بخشهای آن صمیمانه تشکر و قدردانی کنم.

یاد امام راحل عظیم‌الشأن و شهدا و ایثارگران این راه را گرامی می‌دارم، و با سلام و تعظیم به حضرت ولی‌الله الاعظم ارواحنا فداه توفیقات همه‌ی شما را از خدای متعال مسألت می‌کنم.

و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
سیّد علی خامنه‌ای
۷ خرداد ماه ۱۳۹۵


فرم در حال بارگذاری ...

خداوند مهربان، به خاطر چند تار مو ما را عذاب نمی کند! (پاسخ به شبهه حجاب)

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395

خداوند بزرگ تر و مهربان تر از آن است که ما را به خاطر نخواندن چند رکعت نماز، خوردن یک تکه نان کوچک در ماه رمضان، چند جمله غیبت و تهمت، چند جرعه نوشیدنی حرام و مقداری خوردن مال یتیم عذاب کند.

پاسخ به شبهه حجاب

حتماً شما نیز شنیده اید که بسیاری از بانوان در توجیه شل حجابی خود می گویند؛ خداوند مهربان تر از این است که به خاطر چند تار مو، بنده اش را عذاب کند، و از آنجا که در روایات و آموزه های دینی بر صفت رحمت و مهربانی خداوند تأکید شده است، اغلب افراد تحت پوشش این دلیل به بدپوششی خود ادامه می دهند. حتی بسیاری از دینداران نیز تحت تأثیر این استدلال قرار می گیرند و حجاب خود را کاهش می دهند.

پس چند رکعت نماز هم نخواندیم چیزی نمی شود!

اگر این استدلال را بپذیریم که چون خداوند بسیار رئوف و مهربان است و بخاطر چند تار مو ما را عذاب نمی کند، پس می توان گفت که خداوند بزرگ تر و مهربان تر از آن است که ما را به خاطر نخواندن چند رکعت نماز، خوردن یک تکه نان کوچک در ماه رمضان، چند جمله غیبت و تهمت، چند جرعه نوشیدنی حرام و مقداری خوردن مال یتیم عذاب کند. بدین ترتیب دیگر احکام الهی فلسفه وجودی نخواهند داشت و معنی حلال و حرام و مرز آن ها معنی نخواهد داشت و هیچ کس خود را موظف نمی داند که به حدود دستورات الهی پایبند باشد زیرا هرکسی بر اساس امیال خود بخشی از احکام الهی را می پسندد و بخشی را نمی پسندد و از انجام آن ها سرباز می زند.

...

معیار کم و زیاد را چه کسی تعیین می کند؟

به راستی چه کسی تعیین می کند که چه گناهی بزرگ است و چه گناهی کوچک است و کم اهمیت؟ چه کسی تعیین می کند، چند سانتی متر از موهای زن که دیده شود حرام است و از آن کمتر حرام نیست؟ آیا کسی می تواند مشخص کند که مثلاً دزدی از ۵۰۰ هزار تومان بیشتر شود اشکال دارد و کمتر از آن بلامانع است؟

آیا هر یک از افراد بشر خود مرجعی هستند که کوچک و بزرگی گناه و کمی و زیادی عقاب آن را تخمین بزنند؟ در اینصورت هر کسی مناسب با خواسته ها و امیال خود حدی برای اعمال خوب و بد تعیین خواهد کرد. برای مثال یک نفر به اقتضای شغلش می گوید “حالا خدا بخاطر چند هزار تومان ربا، ما را عذاب نمی کند” دیگری نیز می گوید خداوند بخاطر چندهزار تومان که از جیب مردم دزدی کرده ایم ما را نمی سوزاند و در نهایت یک نفر هم می تواند بگوید خداوند ما را به خاطر کشتن یک بچه در بین این همه انسان که زندگی می کنند، مجازات نمی کند، خدا که به انسان ها نیازی ندارد.”

بنابراین معیار کوچک و بزرگی گناه و وسعت بخشش خداوند در حیطه قدرت خود خداوند است و کسی نمی تواند برای خود حدی متمایز قایل شود.

خداوند فقط مهربان نیست؛ عادل نیز هست

خداوند علاوه بر مهربانی و لطف به بندگانش، صفات دیگری نیز دارد که یکی از آن ها عدل است. از عدالت خداوند به دور است که بین بنده ای که همیشه با حجاب خود زمینه ارتکاب نوعی گناه خاص را برای خود و دیگران از بین برده است با بنده ای که همواره در جامعه به جلوه گری پرداخته است، فرقی نگذارد و به هر دو پاداش دهد. این خواسته بندگان از خداوند نیز هست که اگر این دنیا ظرفیت اجرای عدالت را ندارد در آخرت این امکان فراهم شود.

همانطور که توقع داریم یک مرد هوس باز را به خاطر تهدید کردن امنیت زنان مجازات سختی کنند پس به همان اندازه نیز توقع می رود که یک زن را به خاطر جلوه گری هایش که امنیت و سلامت روانی را در جامعه تهدید می کند به سختی مجازات کنند. اما آیا این امکان در این دنیا فراهم است؟
در قرآن کریم آمده است:

«و ترازوهای عدالت را در روز قیامت می نهیم و به هیچ کس هیچ ستمی نمی شود؛ و اگر (عمل خوب یا بد) هم وزن دانه خردلی باشد آن را ( برای وزن کردن) می آوریم و کافی است که ما حسابگر باشیم.» (آیه ۴۷ سوره انبیاء)

«ومن یعمل مثقال ذره شراً یره و من عمل مثقال ذره خیراً یره؛ پس هرکس هموزن ذره ای نیکی کند، آن نیکی را می بیند و هر کس هموزن ذره ای بدی کند آن بدی را می بیند.» (آیات ۷ و ۸ سوره زلزال)

خداوند از روی مهربانی خواهد بخشید اما با چه شرایطی؟

آنچه که از آیات و روایات می آموزیم این است که خداوند بسیار بخشنده و غفار است و از گناهان بندگان هرچند بزرگ می گذرد و حتی بجای آن ها حسنات هم می نویسد. در حدیثی می خوانیم؛ «پس توبه کننده با خدا ملاقات کند به گونه‌اى که هیچ چیز نیست که در پیشگاه خدا گواهى بدهد که او چیزى از گناه را انجام داده است.»(کافى، ج ۲ ص ۴۳۵)

اما نکته مهم این است که این بخشش و غفران وقتی در حق بنده صورت می گیرد که او توبه واقعی کرده باشد، که از ویژگی های آن این است که بنده از انجام گناه پشیمان باشد، خود را گناهکار بداند و قصد جدی برای ترک گناه داشته باشد. اما آنچه برخی از زنان در مورد استدلال فوق بیان می کنند، نشانی از پشیمانی ندارد بلکه عمل خود را می پسندند و آن را قبیح نمی دانند و تصمیمی بر ترک آن ندارند، بلکه با توجیه عمل خود و تکیه بر صفت مهربانی خداوند به گناه خود نیز ادامه می دهند، بنابراین چگونه انتظار دارند مورد مغفرت الهی قرار گیرند؟

حجاب هم ناشی از مهربانی خداوند است

این استدلال که خداوند مهربان تر از آن است که بنده اش را بخاطر چند تار مو عذاب کند، گویای این واقعیت است که برخی از ما انسان ها، مهربانی خداوند را برای رسیدن به امیال خود باور کرده ایم، چرا که این صفت الهی را در جنبه های دیگر دستورات دینی نمی بینیم. اگر بنده باور کند که همه ی احکام الهی ناشی از لطف و محبت خداوند بر بندگان واجب شده است، در انجام آن ها کوتاهی نخواهد کرد. برای مثال روزه گرفتن ۳۰ روزه ای که بر مسلمان واجب شده است، اثرات معنوی و جسمی بی نظیری بر روح و جان او دارد یا وقتی رعایت روابط حیامدارانه بین زن و مرد نامحرم واجب می شود، بدلیل آثار آرامش بخش آن و حفظ کیان خانواده و جلوگیری از بسیاری بیماری های روحی و جسمی ناشی از روابط آزاد بین زن و مرد است.

حکم حجاب نیز برمبنای همین مهربانی خداوند، بر بندگان واجب شده است. در آیه ۵۹ سوره احزاب می فرماید: « ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلباب های (روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آن ها سر زده) خداوند همواره غفور و رحیم است.»

بنابر آیه فوق واضح است که رعایت حجاب کامل در ابتدا برای خود زن منفعت دارد و در وهله بعدی برای جامعه سودمند است. حجاب و پوشیدگی هم برای زن و هم برای مرد باعث آرامش است. بدیهی است که حجاب ظاهری به تنهایی این مطلوب را فراهم نخواهد کرد اما به عنوان یک عامل اصلی در کنار رعایت مسائل اخلاقی دیگر وزنه ای سنگین برای آرامش زن و سپس مرد خواهد بود.

لذا خداوند مهربان با توجه به ویژگی های منحصر به فرد و متفاوت در خلقت زن و مرد، از روی لطف و مهربانی و برای سعادت دنیا و آخرت آنان، حجاب و رعایت حریم زن و مرد را بر بندگانش واجب فرموده است.

منبع: باحجاب


فرم در حال بارگذاری ...

شش گروه که امیرالمؤمنین علیه السلام بهشت رفتن آنها را ضمانت می‌کند.

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395

 

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:

من بهشت را برای شش کس ضمانت می‌کنم…

 
1. کسی که در راه صدقه دادن بمیرد.
2. کسی که در راه عیادت مریض جان دهد.
3. آن که در طریق جهاد در راه خدا مرگش برسد.
4. مردی که در راه حج از دنیا برود.
5. کسی که در راه نماز جمعه اجلش برسد.
6. و مردی که برای تشییع جنازه مسلمانی برود و مرگ دامنش را بگیرد.
 
 
منابع:
زبده الاحادیث، جلداول، ص38-39
المواعظ العددیه، ص189، الفصل العاشر، فی السداسیات

 


فرم در حال بارگذاری ...

چرایی حساسیت علما و بزرگان در رابطه با بهاییت

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395

حجت الاسلام والمسلمین سروری

 

نویسنده حوزوی به تشریح چرایی حساسیت بزرگان و مراجع روی ارتباط با بهاییان پرداخت.

حجت الاسلام والمسلمین سروری در گفت وگو با خبرگزاری «حوزه» با اشاره به تاسیس فرقه ضاله بهائیت توسط پیر استعمار بریتانیای خبیث گفت: ظهور فرقه بهائیت ناشی از کج روی و کج‌فهمی و درک نادرست از قرآن و مفاهیم دینی است؛ در برخی موارد نیز دخالت دشمنان داخلی و خارجی برای فریب و گمراهی مردم و سست نمودن ایمان و اعتقادات جامعه اسلامی این فرقه ظاهر شده است.

وی افزود: مواردی که در آموزه های این فرقه گنجانده شده افراد را به قعر چاه گمراهی فرستاده و آنها را گرفتار می سازد، بهائیت برای خود احکامی را هم به گمان خویش نازل شده می داند، به عنوان نمونه یکی از احکام آنها در خصوص ازدواج این است که بیش از یک زن جایز نیست، ازدواج با زن پدر حرام ولی با بقیه محارم مانند مادر و خواهر و … حلال است.
این محقق و پژوهشگر حوزه بیان کرد: از آنجایی که خطر این فرقه ضاله همواره در کمین جوانان است،علما و مراجع عظام تقلید هر کدام در اظهار نظر های جداگانه ای در خصوص بهائیت و معاشرت با اعضای این فرقه سخنانی را مطرح کرده اند تا دشمنان به اهداف و آرزوهای خود که تسلط بر مردم و بهره برداری مادی از جامعه به نفع قدرت های طاغوتی از طریق این فرقه است نرسند.

...

فتوای و نظر  رهبری، مراجع  و علما

وی گفت: فتوای رهبر انقلاب در خصوص این فرقه آن است که « از هرگونه معاشرت با این فرقه اجتناب کنید»؛ رهبر معظم انقلاب در خصوص بهائیان می فرمایند: همه پیروان فرقه گمراه بهائیت محکوم به نجاست هستند و در صورت تماس آنها با چیزى، مراعات مسائل طهارت در رابطه با آنها، نسبت به امورى که مشروط به طهارت است، واجب است. ولى رفتار مدیران و معلمان و مربیان با دانش‌‏آموزان بهایى باید بر اساس مقررات قانونى و اخلاق اسلامى باشد، از هرگونه معاشرت با این فرقه اجتناب کنید.
نویسنده کتاب زندگی به سبک آفتاب گفت: فتوای آیت الله العظمی  مکارم شیرازی در خصوص بهاییان آن است که «بهائیان کافر،مرتد و نجس حساب می شوند»؛ حضرت آیت الله مکارم شیرازی در خصوص ارتباط با فرقه بهائیت می گویند: بهائیان کافر،مرتد و نجس حساب می شوند،از نظر شرعی تبلیغ این فرقه حرام است چون بهائیان نجس و کافر هستند،هر گونه ارتباط با آنها حرام است مگر در مواردی که امید ارشاد و هدایت آنها باشد.
این نویسنده حوزوی بیان کرد: مذاهب ساختگی خرافی از جمله فرقه ضاله بهائیت و وهابیت مجموعه ای از خرافات هستند؛ طرفداران خرافات نمی گذارند با علما تماس گرفته شود چون خرافاتشان باطل می شود؛ مردم اگر احکامشان را از سرچشمه که همان اهل بیت(ع) و علما و بزرگان هستند بگیرند هیچ وقت گرفتار خرافات نخواهند شد.
حجت الاسلام والمسلمین سروری بیان کرد: آیت الله العظمی  نوری همدانی ارتباط با بهائیان را باطل می دانند؛ ایشان هر گونه ارتباط و معامله با پیروان این فرقه ضاله را حرام دانسته اند؛کار کردن برای بهائیان و گرفتن دستمزد از آنها ،هدیه گرفتن از بهائیان و هدیه دادن به آنها،تبلیغ بهائیت و کمک دادن به آنها حرام است.
وی گفت: آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در خصوص آداب و معاشرت با بهائیان اظهار می دارند:نجس هستند و اجتناب از آن‌ها واجب است. والله العالم، فرقه بهائیت دینی ندارند و ضال و مضل هستند و کافر می‌­باشند و نجس هستند و ازدواج با آن‌ها حرام است و همچنین تبلیغ و ترویج آن‌ها حرام و جائز نیست، مؤمنین باید با شناخت کامل از عقائد حقه شیعه اثناعشری دفاع نموده و خودشان را از شر مکائد شیطانی و دشمنان محافظت نماید و مانع فعالیت و ترویج آنان شوند.
وی افزود:حضرت  آیت‌الله محمدعلی علوی گرگانی نیز درباره حکم معاشرت با اعضای فرقه ضاله بهائیت اظهار می دارند: از نظر ما بهایی‌ها کافر هستند و معاشرت با آن‌ها اگر موجب خدشه به دین، ایمان و اعتقادات فرد شود، حرام است، والا کراهت دارد و در هر حال، اصل معاشرت به نظر ما امری مذموم و ناپسند است.
این محقق حوزه بیان کرد: آیت الله  العظمی وحید خراسانی درمورد انجام معاملات تجاری باپیروان فرقه بهائیت بیان کرده اند: اگر باعث تقویت آنان از جهت عقائد و یا فرهنگ و یا اقتصاد باشد جایز نیست؛ همچنین آیت الله العظمی سبحانی نیز بیان کردند: فرقه بهائیت امروز با طرح مسائل کلامی برای متزلزل کردن عقاید جوانان تلاش می‌کنند.

وی گفت: حضرت آیت الله سبحانی در باره فرقه بهائیت و نیز تبلیغ و شبهه‌افکنی آنها بیان کردند :در حال حاضر بهائیت و شیطان‌پرستی برای مبارزه با اسلام و دینداری جوانان تبلیغ می‌کنند تا جوانان را از راه به در کنند و در نتیجه آن مرتکب جرم شوند که تحقیق و مطالعه در این زمینه‌ها خوب است؛ همچنین ایشان در مورد این فرقه انحرافی اظهار داشته اند:فرقه بهائیت امروز با طرح مسائل کلامی برای متزلزل کردن عقاید جوانان تلاش می‌کنندقبل از انقلاب اسلامی خطر بهائیت کمتر احساس می‌شد ولی این مساله در شرایط فعلی بسیار جدی می‌باشد اساتید حوزه‌های علمیه کسانی که با طلاب غیر ایرانی سر و کار دارند باید به هوش باشند که این فرقه بر عقاید جوانان لطمه وارد نسازند،چون بهائیت نه تنها به عنوان فرقه دینی به شمار نمی‌روند، بلکه یک مسلک سیاسی هستند که از اسلام خارجند.


احکام خطرناک بهاییان

حجت الاسلام والمسلمین سروری بیان کرد: احکام و اعتقادات خطرناک  بهایی ایرانی شامل، لواط برای فاعل شرعا حلال، و برای مفعول تمرین تواضع و مستحب است! ازدواج با خواهر و مادر و خاله و عمه جایز است!، زنا و دزدیدن دختر مورد پسند قبل از ازدواج جایز و نشانه علاقه مرد است!، شرب خمر و استعمال تریاک و حشیش جایز است!
و حجاب حرام و نشانه بردگی است!، محمد(ص) خاتم(نگین) انبیا بوده و نه آخرین آنها، پس پیامبرانی بعد از او امده اند!، امام زمان فردی به نام بهاءالله بوده و ظهور کرده اند و شهید شده اند!، تمام احکام قرآن باطل شده و اقای بهاءالله کتابی جدید به اسم بیان نازل کرده است!.
وی گفت: فردی معتاد به حشیش،به اسم حسین علی نوری (بانام مستعار بهاءالله) با تحریک انگلیس، در ابتدا ادعا کرد نائب امام زمان(عج) است، سپس گفت که من امام زمان هستم و قبلا تقیه کرده بودم و بعد گفت پیامبری با دین و کتاب جدید هستم؛ در نهایت هم مدعی شد که خداست!درحال حاضر مقدس ترین مکان بهاییان و مقر فرماندهی آنها به اسم بیت العدل در اسرائیل است.

بهاییان در دوران پهلوی:
نویسنده کتاب بی بصیرتانی از تاریخ کربلا بیان کرد: تمام پست های کلیدی ایران قبل از انقلاب به دست این فرقه بود، و به نوعی شاه نوکر حلقه به گوش آنها بود، پس ازین جهت بدترین ضربه از انقلاب اسلامی را بهاییان خوردند، چون دستشان از منابع کشور کوتاه شد.

اقدامات علیه انقلاب:
وی گفت: ترویج بی بند وباری از سنین کم با تاسیس مهد کودک، پیاده روی الزامی زیباترین دختران بهایی با بدترین حجاب ممکن در خیابان ها و مراسمات و محافل مذهبی، برای ترویج و عادی سازی بی حجابی، تأسیس شبکه من و تو برای القای حس عقب ماندگی به شیعیان ایران، همکاری گسترده با بی بی سی برای سم پاشی و شایعه پراکنی، شرکت گسترده در فتنه ٨٨ طبق دستورات رژیم اسرائیل، پهن دام برای جوانان با برگزاری پارتی های مختلط با توزیع مواد مخدر و مشروبات الکلی،نفوذ در دستگاهای دولتی برای جاسوسی و خرابکاری و خیانت، تاسیس ارتش ٨۰۰۰ نفریِ سایبریِ فارسی زبانان اسرائیل، ترویج فساد اخلاقی مثل هم -جنس بازی و تشویق جوانان به زنا در فضای مجازی با تأسیس کانال های مبتذل اخلاقی و منحرف سیاسی، مثل به سوی دموکراسی درتلگرام و فعالیت گسترده اقتصادی، با تأسیس عینک فروشی، ساعت فروشی و بوتیک های لوکس در شهرهای بزرگ از جمله اقدامات بهاییان در سالهای اخیر بوده است.


منبع: حوزه نیوز


فرم در حال بارگذاری ...

پیامد عشق های مجازی

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395

 

امام علی علیه السلام

 حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام در نهج البلاغه پیامد عشق های مجازی را بیان فرموده اند:

قال علی علیه السلام:

وَ مَنْ عَشِقَ شَيْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ يَنْظُرُ بِعَيْنٍ غَيْرِ صَحِيحَةٍ وَ يَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَيْرِ سَمِيعَةٍ.

حضرت على عليه السلام فرمود:

كسى كه به چيزى عشق ورزد، آن عشق، چشمش را نابينا و دلش را بيمار مى سازد، آنگاه با چشمى ناسالم نگاه مى كند و با گوشى ناشنوا می شنود.

نهج البلاغة (للصبحي صالح)، ص: 160.

 عشق های مجازی_ حدیث روز_ امیرالمومنین(ع) _خبرگزاری حوزه_ نهج البلاغه

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: مرکز تخصصی تفسیر شاهین شهر [عضو] 
5 stars

خیلی خوب بود
یا علی

1395/03/08 @ 08:53


فرم در حال بارگذاری ...

علی(علیه السلام) و اولاد او معیار انقلابی بودن وانقلابی ماندن

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395

 

آیت الله العظمی جوادی آملی

«سالی که نکوست از رمضانش پیداست»

آیت الله العظمی جوادی گفتند:
جمع میان لطف، مهر و غضب حضرت حق از مباحثی است که علمای دین و مبلغان باید به آن توجه داشته و با سخنان خود توازن و تعادل در این مباحث در اجتماع ایجاد نمایند.

به گزارش خبرگزاری «حوزه»، حضرت آیت الله جوادی آملی پیش از ظهر امروز در دیدار نخبگان حوزوی با معظم له که در بنیاد علوم وحیانی اسراء  و به همت دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم برگزار شد، اظهار داشتند: امروز وسائل فراوانی برای هدایت مردم وجود دارد؛ اما ماه مبارک رمضان در پیش است و اهل بیت(علیهم السلام) آمدند که ضمن حفظ آداب و سنن خوب، حرف خوب بیان نمایند.

*سالی که نکوست از رمضانش پیداست

ایشان ابراز داشتند: ابن طاووس نقل کردند که امام علی (علیه السلام) فرمودند: «سالی که نکوست از رمضانش پیداست» و این جمله که ماهی که نکوست از بهارش پیداست، صحیح نمی باشد؛ چراکه ما تنها بدن نیستیم و میان این دو تفاوت بسیار است.

این مرجع تقلید خاطرنشان ساختند: نکته دیگر اینکه بهارها همیشه یکسان نیست؛ چراکه گاهی پرباران و گاهی کم باران است؛ اما این جمله که «سالی که نکوست از رمضانش پیداست»، همیشه پرنعمت می باشد.

...

*دریافت و نشر حقائق دین از وظایف علما می باشد

معظم له تصریح کردند: دریافت و نشر حقائق از وظایف علمای دین است که باید برای تحقق آن تلاش نمایند.

حضرت آیت الله جوادی آملی با بیان این مطلب که دعوت به مهمانی از برکات ماه مبارک رمضان است، اظهار داشتند:

حج سرزمین ضیافت است و حاجیان نیز جزو ضیوف الرحمان هستند و علما باید در این ماه باید جوان و پیر را که مهمان این ماه هستند، مطابق با آیات و روایات هدایت نمایید.

این مفسر قرآن کریم ابراز داشتند: ماه رمضان مهمانی متقابل هم دارد و ما می توانیم با قلب شکسته میزبان حضرت حق باشیم.

*در محضر خدای متعال در کنار نیاز، ناز هم داشته باشیم

این استاد برجسته حوزه با اشاره به دعای افتتاح در ماه مبارک رمضان، خاطرنشان ساختند: در اوائل این دعا آمده است که خداوندا همیشه «نیاز» نیست؛ بلکه می توان «ناز» هم کرد و از صفت ارحم الراحمینی خدای متعال استفاده کرد.

حضرت آیت الله جوادی آملی با تأکید بر اینکه باید صفت رحمانیت خدای متعال را به جامعه منتقل نماییم، تصریح کردند:

استغفارهای ما نیازی است که از درگاه خدای متعال داریم؛ اما نباید از نازها غفلت کنیم؛ چراکه در آخرت می توانیم محضر حضرت حق بگوییم که حال ما گناه کردیم؛ ولی شما که بزرگید، چرا نمی بخشید؟ اینها نازی است که می توانیم انجام دهیم.

ایشان بیان کردند: جمع میان لطف، مهر و غضب حضرت حق از مباحثی است که علمای دین و مبلغان باید به آن توجه داشته و با سخنان خود توازن و تعادل ایجاد نمایند.

این مرجع تقلید با بیان این مطلب که نسوختن هنر نیست؛ بلکه رسیدن به «عند ملک مقتدر» هنر می باشد، اظهار داشتند: علمای دین، نائبان اهل بیت(علیهم السلام) در ابلاغ دین هستند و باید همانند امیر بیان، سخن را در جایی بگویند که فضا مهیاست؛ چراکه گاهی بیان برخی از سخنان، جا ندارد.

حضرت آیت الله جوادی آملی ابراز داشتند: باید تمام مباحث دینی همچون لطف و غضب خدای متعال، با هم بیان شوند؛ چراکه بیان لطف به تنهایی برای برخی از اشخاص غرور و بیان غضب به تنهایی برای برخی از انسان ها ناامیدی را به همراه خواهد داشت.

*علی علیه السلام معیار انقلابی بودن

این مفسر قرآن کریم با تأکید بر اینکه باید انقلاب را حفظ نماییم، خاطرنشان ساختند: میدان انقلاب در فرهنگ اسلامی علی (ع) و اولاد علی(ع) می باشند و باید حول محور این بزرگان گرد بیاییم.

این استاد برجسته حوزه تصریح کردند: این کشور همه چیز داشته و کم و کاستی نداریم تا بخواهیم از دیگران بگیریم.

منبع: خبرگزاری حوزه,

 


فرم در حال بارگذاری ...

راه‌ هاى ثبوت هلال ماه رمضان و شوال (۱)

نوشته شده توسطرحیمی 8ام خرداد, 1395

 

آیت الله تبریزی

 

کرسی خارج فقه آیت الله‌ العظمی‌ تبریزی
وقتى ماه از محاق خارج شود به صورتى که براى اهل زمین به شکل هلال قابل رؤیت باشد ماه جدید داخل شده و دخول ماه رمضان، موضوع وجوب روزه در آن ماه بر مکلّفین است.

«راه‌ هاى ثبوت هلال ماه رمضان و شوال (1)»

فصل فی طرق ثبوت هلال رمضان و شوال للصوم و الافطار و هی امور؛ [العروة الوثقی/2/223]

* الاول: رؤیة المکلف نفسه

رؤیت

اولین راه براى ثبوت اول ماه، رؤیت هلال است اگرچه فقط شخص مکلف آن ‌را ببیند بر او روزه آن‌ روزش واجب مى ‌شود. در صحیحه‌ على ‌بن جعفر آمده که از برادر بزرگوارش امام موسی‌ بن جعفر‌ علیه ‌السلام پرسید: «عن من یرى هلال شهر رمضان وحده لا یبصره غیره أله أن یصوم؟ فقال: إذا لم یشک فیه فلیصم وحده و إلا یصوم مع ‌الناس اذا صاموا» (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٦١/ح٢)

الثانی: التواتر. الثالث: الشیاع المفید للعلم و فی حکمه کل ما یفید العلم و لو بمعاونة القرائن فمن حصل له العلم بأحد الوجوه المذکورة وجب علیه العمل به و إن لم یوافقه أحد بل و إن شهد و رد الحاکم شهادته. [العروة الوثقی/2/223]

و لازم نیست خود مکلف هلال را رؤیت کند بلکه اگر به ‌واسطه‌ تواتر رؤیت از دیگران یا شیاع مفید علم و هر چیز دیگرى علم به تحقق رؤیت پیدا کند روزه بر او واجب مى ‌شود.

...

* علم مکلف به تحقق رؤیت ملاک وجوب روزه و وجوب افطار

کسى که هلال را دیده، اگر شهادتش بر رؤیت هلال توسط حاکم رد شود، باز روزه بر او واجب است به ‌خاطر آن ‌چه گفتیم که دخول ماه به خروج هلال از محاق است به ‌طورى که قابل رؤیت باشد و علم مکلف به تحقق رؤیت علم به دخول ماه است که موضوع وجوب روزه یا وجوب افطار مى ‌شود.

بله، خبر دادن شخصى به این‌ که هلال را رؤیت کرده اگرچه ثقه باشد در صورتى که موجب علم وجدانى حتى با قرائن نشود از آن‌ رو که احتمال اشتباهش مى ‌رود، اعتبار ندارد حتى اگر در سایر موضوعات خبر ثقه را حجت بدانیم چون در روایات متعدده آمده است که بدون احراز وجدانى رؤیت ثابت نمى ‌شود مگر به شهادت دو نفر عادل:

در صحیحه‌ منصور‌بن حازم آمده: «عن أبی ‌عبد‌الله‌ علیه ‌السلام قال: صُم لرؤیة الهلال وأفطر لرؤیته فإن شهد عندکم شاهدان مرضیان بأنهما رأیاه فاقضه». (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٥٤/ح٨)

و در صحیحه‌ محمد‌بن قیس آمده: «عن أبی ‌جعفر‌ علیه ‌السلام قال: قال أمیرالمؤمنین‌ علیه ‌السلام : إذا رأیتم الهلال فأفطروا أو تشهد علیه بینة عدول من المسلمین.) (الاستبصار/٢/٦٤/ح٩)

و در صحیحه‌ عبیدالله ‌بن على حلبى آمده: «عن أبی ‌عبدالله‌ علیه‌ السلام قال علی‌ علیه ‌السلام : لا تقبل شهادة النساء فی رؤیة الهلال إلا شهادة رجلین عدلین» (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٨٨/باب11/ح٧) و روایات دیگر. (رجوع گردد به باب 11)

* بیّنه و دلیل دیگر برای ثبوت رؤیت هلال

البیّنة الشرعیة و هی خبر عدلین سواء شهدا عند الحاکم و قبل شهادتهما أو لم یشهدا عنده أو شهدا و رد شهادتهما فکل من شهد عنده عدلان عنده یجوز بل یجب علیه ترتیب الأثر من الصوم أو الإفطار و لا فرق بین أن تکون البینة من البلد أو من خارجه و بین وجود العلة فی السماء و عدمها [العروة الوثقی/2/223/الخامس]

در اعتبار بینه از دو جهت اختلاف شده:

جهت اول؛ این‌که اعتبارش احتیاج به قیام آن نزد حاکم و قبول آن داشته باشد.

جهت دوم؛ این ‌که در صورتی اعتبار دارد که در آسمان علت و مانعی باشد اما اگر نباشد اعتباری ندارد.

اما نسبت به این‌ که بینه باید نزد حاکم قائم شود ممکن است استظهار بشود از قول امیرالمؤمنین‌ علیه ‌السلام که فرمود: «لا أجیز فی الهلال إلا شهادة رجلین عدلین» (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٨٦/ح1) و هم‌ چنین از صحیحه‌ محمد‌بن قیس: «عن أبی ‌جعفر‌ علیه ‌السلام : قال إذا شهد عندالإمام شاهدان أنهما رأیا الهلال منذ ثلاثین یوماً أمر الإمام بالإفطار ذلک الیوم إذا کانا شهدا قبل زوال ‌الشمس فإن شهدا بعد زوال ‌الشمس أمر الإمام بإفطار ذلک الیوم وأخر الصلاة إلى الغد فصلى بهم» (وسایل ‌الشیعه/7 /٤٣٢/ح1) ولى مخفى نیست که این ‌که قیام بیّنه نزد امام یا حاکم موضوع حکمشان به ثبوت هلال و امر به افطار باشد منافاتى ندارد با این ‌که بینه نسبت به مکلفى که بینه برایش قائم شده حجت باشد.

اما نسبت به جهت دوم که بیّنه مطلقاً حجت نیست ممکن است استدلال بشود به روایت حبیب خزاعى: «قال: قال أبوعبدالله‌ علیه ‌السلام : لا تجوز الشهادة فی رؤیة الهلال دون خمسین رجلاً عدد القسامة وإنما تجوز شهادة رجلین إذا کانا من خارج المصر وکان بالمصر علة فأخبرا أنهما رأیاه وأخبرا عن قوم صاموا للرؤیة وأفطروا للرؤیة» (وسایل ‌الشیعه/١٠/ ٢٩٠/ح١٣) و در روایت ابى ‌العباس «عن أبی‌ عبدالله‌ علیه ‌السلام : آمده: الصوم للرؤیة والفطر للرؤیة ولیس الرؤیة أن یراه واحد ولا اثنان ولا خمسون». (وسایل‌ الشیعه/١٠/٢٩٠/ح١٢)

ما مى ‌گوییم: روایت اول سندش ضعیف است به حبیب خزاعى پس قابل اعتماد نیست.

و روایت دوم احتمال مى ‌رود که مراد این باشد که یک نفر یا بیشتر ادعا کنند که هلال را رؤیت کرده ‌اند در حالى ‌که احتمال توافقشان بر دروغ گفتن وجود دارد و الا چگونه رؤیت با علم به صدقشان و تحقق رؤیت از همه یا بعضى حقیقتا ثابت نشود که ظاهر روایت است؟!

و همین‌ طور جواب از صحیحه‌ محمد‌بن مسلم روشن مى ‌شود که در آن آمده: «عن أبی‌ جعفر‌ علیه‌ السلام قال: إذا رأیتم الهلال فصوموا وإذا رأیتموه فأفطروا ولیس بالرأی ولا بالتظنی ولکن بالرؤیة والرؤیة لیس أن یقوم عشرة فینظروا فیقول واحد هو ذا هو و ینظر تسعة فلا یرونه إذا رآه واحد رآه عشرة آلاف وإذا کانت علة فأتم شعبان ثلاثین، و زاد حماد فیه: ولیس أن یقول رجل: هو ذا هو، لا أعلم إلا قال: ولا خمسون». (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٨٩-٢٩٠/ح١١)

جواب این است که با وجود احتمال توافق بر کذب حرفشان معتبر نیست و همین ‌طور اگر ادعایشان با شک در این باشد که آن ‌چه دیده ‌اند هلال بوده یا نه باز حرفشان معتبر نیست.

بله، در صحیحه‌ ابى ‌ایوب ابراهیم ‌بن عثمان خزاز آمده: «عن أبی‌ عبدالله‌ علیه ‌السلام قال: قلت له: کم یجزی فی رؤیة الهلال؟ فقال: إن شهر رمضان فریضة من فرائض الله فلا تؤدوه بالتظنی ولیس رؤیة الهلال أن یقوم عدة فیقول واحد: قد رأیته، ویقول الآخرون: لم نره إذا رآه واحد رآه مائة، وإذا رآه مائة رآه ألف، ولا یجزی فی رؤیة الهلال إذا لم یکن فی السماء علة أقل من شهادة خمسین، وإذا کانت فی السماء علة قبلت شهادة رجلین یدخلان ویخرجان من مصر». (وسایل ‌الشیعه/ ١٠/٢٨٩/ح١٠) ولى این حدیث هم حمل مى ‌شود بر صورت شک در صحت ادعاى مدعین رؤیت به سبب این ‌که دیگران نفى مى‌ کنند که هلال در بالاى افق قابل رؤیت باشد و الا وجهى نیست براى قبول شهادت دو مرد به رؤیت در خارج بلد گرچه ابر و امثال آن در خارج بلد یا شهر دیگر نباشد.

خلاصه، آن ‌چه از روایات گذشته استفاده مى ‌شود عدم اعتبار شهادت دو مرد یا بیشتر و لو عادل است در صورتى که مورد تهمت باشند به ‌خاطر عدم وجود ابر یا امثال آن در آسمان و زیاد بودن ناظرین به محل هلال و عدم رؤیت چیزى که ثابت باشد که همان هلال است و اشکالى بر التزام به این مطلب نیست و شاید آن‌چه از شیخ صدوق‌ (ره) [المقنع/183] و شیخ طوسی‌ (ره) [المبسوط/1/267] و جماعتى حکایت شده که بیّنه اگر در آسمان ابر و امثال آن نباشد قبول نیست (حکایت شده در الحدائق/١٣/٢٥٢-٢٥٣) ناظر به همین صورت باشد.

اما آن‌ چه بعضى از فحول علما فرموده ‌اند [ر.ک. موسوعة الامام ‌الخویی/22/69] که اگر بپذیریم این مجموعه از روایات معارض ‌اند با روایاتى که دلالت مى ‌کنند بر اعتبار بینه بر هلال در این صورت تساقط می‌ کنند و بعد از تساقط رجوع مى‌ شود به اطلاق آن ‌چه دلالت مى ‌کند بر اعتبار بینه در موضوعات، این مطلب درست نیست زیرا اگر روایات داله بر عدم اعتبار بینه دلالت کند بر عدم اعتبار آن مگر در صورتى که در آسمان ابر و امثال آن باشد اخص خواهد بود از روایات داله بر اعتبار شهادت دو مرد عادل بر هلال چون این روایات از جهت وجود ابر و امثال آن و عدمش مطلقند پس حمل مى ‌شوند بر صورت وجود این امور.

نعم یشترط توافقهما فی الاوصاف فلو اختلفا فیها لا اعتبار بها نعم لو اطلقا او وصف أحدهما و أطلق الآخر کفی و لا یغیر اتحادهما فی زمان الرؤیة مع توافقهما علی الرؤیة فی اللیل (عروة الوثقی)

و شرط تمامیت بینه بر شىء کما این‌که در بحث شهادات گفته ‌ایم [ر.ک اسس ‌القضا و الشهادة/578] این است که آن‌ چه یکى خبر مى ‌دهد همانى باشد که دیگرى خبر مى ‌دهد به ‌طورى که مَحکى هر دو خبر عیناً یکى باشد بنابراین اگر اختلاف دو خبر در وصف آن شىء برگردد به وجود چیز دیگرى که همراه و مقارن است با آن‌ چه که از آن گزارش می ‌شود بدون این‌ که بودن و یا نبودن این چیزی که همراه آن شیء گزارش شده در تعدد آن شیء تأثیر بگذارد. در این صورت بینه معتبر است مثل این ‌که یکى از دو شاهد عادل شهادت بدهد که هلال بین دو قطعه ابر بوده و دیگرى بگوید در اطرافش ابرى نبوده پس با وجود امکان صدق هر دو به این‌ که اولى در زمانى هلال را دیده که بین دو ابر بوده و دومى وقتى دیده که ابرها از مکانشان زائل شده ‌اند این ‌جا امر واضح است که بینه تمام است بلکه حتى اگر زمان واحدى را مشخص کنند که هلال را دیده ‌اند باز بینه معتبر است چون وجود هلال در آن زمان محل اتفاق است و اختلاف در وجود شىء مقارن با آن است که وجود و عدمش دخیل در آن نیست خارجاً؛ نظیر این ‌که دو نفر خبر بدهند که زید خانه ‌اش را به عمرو در روز جمعه فروخت و اختلاف کنند به این‌ که یکى بگوید که برادر زید با او بود و دیگرى بگوید نبود بخلاف صورتى که یکى بگوید زید خودش خانه‌ اش را به عمرو فروخت و دیگرى بگوید وکیلش فروخت زیرا بیع با این اختلاف متعدد مى ‌شود و هر دو بیع اگر چه نافذند ولى بینه ‌اى بر بیع قائم نشده است.

و اما اگر اختلاف دو شاهد در وجود امر خارجى دیگرى نباشد بلکه اختلاف حقیقتاً در وصف هلال است مثل این ‌که یکى از آن دو بگوید: هلال را دیدم که محدب بود به سمت زمین و دیگرى گفت محدب بود به سمت شمال و همین ‌طور اگر یکى بگوید: هلال را دیدم مطوق بود و دیگرى گفت: مطوق نبود، پس در این‌ گونه موارد هلالى که مشاهده شده طبق شهادت یکى غیر هلالى است که مشاهده شده طبق شهادت دیگرى نظیر همان بیع زید و بیع وکیلش پس بینه بر رؤیت تمام نخواهد بود.

و ادعاى این ‌که دو شاهد گرچه در وصف اختلاف دارند ولى هر دو از ذات موصوف خارجى خبر مى ‌دهند پس بینه بر ذات موصوف تمام است، جواب می‌ دهیم که ادعاى درستى نیست چون موصوف به یکى از دو وصف در وجود غیرموصوف به وصف دیگر است.

و شاید مراد صاحب عروه‌ (ره) هم از توافق دو شاهد در اوصاف اشتراط، عدم اختلاف از قسم دوم باشد و الا التزام به اطلاق اشتراطِ توافق، ممکن نیست.

و اگر یکى مطلق بگوید و دیگرى وصف بیاورد مشکلى ندارد چون عدم ذکر وصف منافات با وصفى که دیگرى گفته ندارد و همین ‌طور اگر هر دو مطلق بگویند چون موضوع حکم تحقق موصوف در خارج است و تحققى که در یک خبر حکایت شده عین همان تحققى است که در دیگرى حکایت شده؛ همان ‌طور که گذشت.

و لا یثبت بشهادة النساء و لا بعدل واحد ولو مع ضم‌الیمین (عروة الوثقی)

و شهادت زن ‌ها معتبر نیست به ‌خاطر این ‌که در روایات آمده که شهادتشان در هلال و طلاق شنیده نمى ‌شود [ر.ک. وسایل ‌الشیعه/10/286/باب11 و ج22/25/باب10] که برخى از روایات داله بر اعتبار شهادت دو مرد عادل گذشت.

و همین ‌طور معتبر نیست شهادت یک مرد عادل چون قبول شهادت او به ضمیمه‌ قسم مدعى در موارد اختلاف در بدهى یا مطلق مال یا حق ‌الناس ربطى به رؤیت هلال که از حقوق ‌الله است ندارد.

بله، ممکن است اعتبار آن از صحیحه‌ محمد‌بن قیس استظهار بشود، در صحیحه آمده: « عن أبی ‌جعفر‌ علیه ‌السلام قال: قال أمیرالمؤمنین‌ علیه ‌السلام : إذا رأیتم الهلال فأفطروا أو شهد علیه بینة عدل من المسلمین» (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٨٨/ح٦) ولى در برخى از نسخ این حدیث «عدول من ‌المسلمین» آمده و در جاى دیگر از وسایل «أو شهد علیه عدل» آمده [وسایل ‌الشیعه/10/278/ح1] پس نسخه‌ (عدل) ثابت نیست با توجه به این ‌که «رجلین عدلین» در روایات داله بر عدم اعتبار شهادت زنان و این ‌که فقط شهادت دو مرد عادل درست است آمده.

شهادت به رؤیت هلال باید به ‌صورت اِخبار حسى باشد و شاهد، خود در واقعه رؤیت حاضر باشد و صرف اِخبار به رؤیت از روى علم حدسى شهادت به حساب نمى ‌آید.

بله، گاهى شهادت در موارد اعتقاد به چیزى یا اعتراف به چیزى به‌ کار مى‌ رود ولى این غیر تحمل شهادت به واقعه و اداى آن در موارد ترافع و امثال آن است.

و در صحیحه‌ منصور‌بن حازم از امام صادق‌ علیه ‌السلام آمده: «صُم لرؤیة الهلال وأفطر لرؤیته فإن شهد عندک شاهدان مرضیان بأنهما رأیاه فاقضه» (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٥٤/ح٨) و در صحیحه‌ حلبى از امام صادق‌ علیه ‌السلام آمده: «أنّ علیاً‌ علیه ‌السلام کان یقول لا أجیز فی رؤیة الهلال إلا شهادة رجلین» (وسایل ‌الشیعه/١٠/٢٨٦/ح1) و تقیید شهادت به رؤیت در این دو روایت اقتضا مى ‌کند که شهادت باید بر رؤیت باشد با قطع نظر از آن ‌چه در مطلق شهادت گفته شد.

* حکم حاکم

حکم الحاکم الذی لم یعلم خطاؤه و لا خطاء مستنده کما اذا استند الی الشیاع الظنی (عروة الوثقی/2/224/السادس)

راه دیگر براى ثبوت ماه حکم حاکم است که در کتاب حدائق (الحدائق/١٣/٢٥٨) و غیر آن نسبت داده شده به ظاهر کلمات اصحاب و استدلال شده بر آن به صحیحه‌ محمد‌بن قیس: «عن أبی ‌جعفر‌ علیه ‌السلام : قال إذا شهد عند الإمام شاهدان أنهما رأیا الهلال منذ ثلاثین یوماً أمر الإمام بالإفطار ذلک الیوم إذا کانا شهدا قبل زوال ‌الشمس فإن شهدا بعد زوال ‌الشمس أمر الإمام بإفطار ذلک الیوم وأخر الصلاة إلى الغد فصلى بهم» (وسایل ‌الشیعه/٧/٤٣٢/ح1)

و دلیل دیگر توقیعى است که در اکمال ‌الدین و اتمام‌ النعمه روایت شده از محمدبن محمد‌بن عصام از محمد‌بن یعقوب از اسحاق ‌بن یعقوب: «قال: سألت محمد‌بن عثمان العمری رضی الله عنه أن یوصل لی کتاباً قد سألت فیه عن مسائل أشکلت علی فورد التوقیع بخط مولانا صاحب الزمان‌ عجل ‌الله ‌تعالی ‌فرجه ‌الشریف: أما سألت عنه أرشدک الله وثبّتک ـ إلى أن قال ـ وأما الحوادث الواقعة فارجعوا فیها إلى رواة حدیثنا فإنهم حجتی علیکم وأنا حجة الله علیهم». (کمال ‌الدین/2/٤٨٣-٤٨٤/ح4)

و دلیل سوم؛ آن روایاتى است که دلالت مى ‌کند بر اعطاى منصب حکم و قضاوت به روات و ناظرین به حلال و حرام شریعت مثل مقبوله‌ عمر‌بن حنظله که در آن آمده: «ینظران من کان منکم ممن قد روى حدیثنا و نظر فی حلالنا وحرامنا، و عرف أحکامنا فلیرضوا به حکماً فإنی قد جعلته علیکم حاکماً، فإذا حکم بحکمنا فلم یقبل منه، فإنما استخف بحکم الله و علینا رُدّ والراد علینا الراد على الله وهو على حد الشرک بالله». (وسایل ‌الشیعه/٢٧/١٣٦-١٣٧/ح1) و مثل معتبره‌ ابى ‌خدیجه سالم‌ بن مکرم جمال که در آن آمده: «قال أبوعبدالله‌ علیه ‌السلام : إیاکم أن یحاکم بعضکم بعضاً إلى أهل الجور ولکن انظروا إلى رجل منکم یعلم شیئاً من قضائنا فاجعلوه بینکم فإنی قد جعلته قاضیاً فتحاکموا إلیه». (وسایل ‌الشیعه/٢٧/١٣ ـ ١٤/ح٥)

ولى ممکن است گفته ‌شود [ر.ک. المستند فی شرح‌ العروة/الصوم2/82] که اعتبار حکم حاکم با این ادله‌ ثابت نمى ‌شود.

اما صحیحه‌ محمد‌بن قیس، ظاهرش این است که امام یعنى امام به حق که همان معصوم‌ علیه ‌السلام است لذا با قیام بیّنه بر رؤیت هلال شوال نزدش به مردم امر مى‌ کند که افطار کنند به جهت این‌ که ولى امر است و اتباع امر و نهیش بلا کلام لازم است و دلالت نمى ‌کند بر این ‌که او حکمى را انشا مى ‌کند بر این که امروز عید است تا این ‌که حکمش طریق به ثبوت هلال باشد. کما این ‌که دلیلى بر این ‌که مجتهد فقیه مطلقاً ولى امر است نداریم تا در امر و نهیش واجب ‌الاتباع باشد.

و اما توقیع، ظاهرش این است که حوادثى که در حکم شرعیش رجوع به امام‌ علیه‌ السلام لازم است براى تعلمش به روات احادیث رجوع مى ‌شود نه این‌ که مراد این باشد که در حوادثى که مکلف راهى براى معرفتش دارد از جمله امور خارجیه و موضوعات احکام به آن‌ ها رجوع شود که مقام از همین قبیل است.

مضافاً به این ‌که توقیع، ضعیف ‌السند است از جهت مجهول بودن اسحاق ‌بن یعقوب بلکه محمد‌بن عاصم.

اما نسبت به مقبوله و معتبره ثابت نیست که حکم به رؤیت هلال و این ‌که امروز عید است یا آخر رمضان از وظایف قاضى و حاکم باشد که جعل منصب قضا و حکم به ‌طور عام یا خاص براى شخص یا اشخاصى دال بر اعتبار حکمشان در مورد رؤیت هلال یا عید یا آخر رمضان بودن باشد و صرف این ‌که متعارف نزد عامه در آن زمان ‌ها رجوع به قضاتشان در این موارد بوده بر فرض قبول ثابت نیست که از وظایف شرعى قضات بوده بلکه احتمال مى ‌رود آن امر از قبیل سایر بدعت ‌هایشان باشد. مضافاً به این‌ که مقبوله سندش ضعیف است به عمر‌بن حنظله.

و اما معتبره‌ ابى ‌خدیجه، ظاهرش قاضى تحکیم است که قضاوتش فقط در مورد مرافعات به اتفاق دو طرف دعوا و رضایتشان خواهد بود و قدر متیقن از دلیل حسبه (امور حسبیه) در مورد قاضى ابتدایى موارد مرافعات و مخاصمات بین مردم و رساندن حق برخى به برخى دیگر است. و مقبوله اگر چه به قرینه‌ وجوب رضاى به حکمیتش و قضاوتش ظاهر در قاضى ابتدایى است منتها سنداً ضعیف است.

ما مى ‌گوییم: اگر سیره‌ مسلمین در زمان صدور اخبار، رجوع به قضات و حکام بلاد در رابطه با ثبوت اول ماه و عدمش بوده باشد و فرض شود که ظاهر مقبوله اعتبار این منصب براى ناظر به حلال و حرام از روات احادیث ائمه صلوات ‌الله ‌علیهم از طریقشان است در نتیجه حکم او در مورد رؤیت هلال و این‌ که امروز عید است یا آخر رمضان نافذ خواهد بود مگر این ‌که دلیلى قائم شود بر این ‌که رجوع به قضات در این مورد بدعت است.

و جایى براى مناقشه در سند مقبوله نیست چون عمر‌بن حنظله از معاریف است که قدحى در موردش وارد نشده.

بله، احتمال این ‌که مراد قاضى تحکیم باشد مثل معتبره وجود دارد همان ‌طور که در بحث قضا گذشت. [ر.ک. اسس ‌القضاء والشهادة/24]

و حکم حاکم اگرچه خصوصیت و موضوعیت دارد از جهت فصل خصومت و انتهاى آن و نافذ است گرچه محکوم علیه یا غیرش اعتقاد داشته باشند که حکم او حق نیست لذا نمى ‌تواند امتناع بورزد از اداى حقى که علیه او حکم به آن شده و مدعى هم نمى ‌تواند طرح منازعه و مرافعه نزد حاکم دیگرى بکند بعد از حکم حاکم اول همه‌ این ‌ها درست است ولى نفوذ حکمش در جایى است که طبق موازین حکم کند یا احتمال این‌ که طبق موازین قضا حکم کرده وجود داشته باشد، ولى اگر قضاوتش طبق موازین قضاوت نبود و احراز شد که خطایش ناشى از غفلتش از آن موازین بوده نه این‌که ناشى از نظر و اجتهادش در احکام یا طریق ثبوت موضوعات احکام بوده، مى ‌شود نزد حاکم دیگرى یا نزد همان حاکم بعد از التفات به خطایش ترافع کرد؛ زیرا این فرض از اطلاقات نفوذ قضا خارج است به جهت این‌ که قضاوت و حکمش بر طبق حکم ائمه‌ علیهم ‌السلام نبوده.

تا اینجا نسبت به نفوذ قضا از جهت فصل خصومت، اما از جهت ترتیب آثار واقع بر قضا شکى نیست که قضا اعتبارش طریقى است و حکم قضا واقع را تغییر نمى ‌دهد پس مثلاً آن مالى را که محکومٌ ‌له از محکومٌ ‌علیه مى‌ گیرد اگر برایش معلوم شود که محکومٌ ‌علیه برىء الذمه بوده و حقى بر گردنش نداشته، حرام است.

و چون حکم حاکم در مثل هلال شوال براى فصل خصومت نیست بلکه نفوذش به ‌خاطر طریقیتش براى ثبوت هلال است و در حق کسى که اعتقاد دارد حاکم در حکم یا در مستند حکم خطا کرده معتبر نیست.

البته حکم حاکم، اختصاص به مقلدینش ندارد بلکه نسبت به حاکم دیگر هم نافذ است اگر نزد حاکم دوم خلافش ثابت نشده باشد. (عروة الوثقی/2/225/مسئله3)

مگر این ‌که حاکم دوم حکم حاکم را در مورد هلال نافذ نداند که دیگر حکم حاکم اول در حق او و مقلدینش اثرى ندارد.

والحمدلله رب ‌العالمین

تحقیق و تنظیم: حجت الاسلام داود دهقانی دولت ‌آبادی

منبع: هفته نامه «افق حوزه»

 

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(2)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
2 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

در ضمن ممنون از حضورتون در وبلاگ نگاه خدا
و همچنین مطالب زیبایی که در نظرات ارسال کرده بودید.

1395/03/08 @ 08:28
نظر از: تســـنیم [عضو] 
تســـنیم
5 stars

سلام و خدا قوت دوست من !

اَدَّبَنى اَبى عليه‏السلام بِثَلاثٍ … ونَهانى عَن ثَلاثٍ : قالَ لى : يا بُنَىَّ مَن يَصحَب صاحِبَ السّوءِ لا يَسلَم وَ مَن لا يُقَـيِّد اَ لفاظَهُ يَندَم ، وَ مَن يَدخُل مَداخِلَ السَّوءِ يُتَّهَم… وَ نَهانى اَن اُصاحِبَ حِاسِدَ نِعمَةٍ وَ شامِتا بِمُصيبَةٍ ، اَو حامِلَ نَميمَةٍ ؛

پدرم عليه‏ السلام مرا به سه چيز ادب آموخت و از سه چيز نهى‏ام فرمود . سه نكته ادب اين بود كه فرمود : فرزندم! هركس با دوست بد بنشيند ، سالم نمى‏ماند و هر كس گفتارش را كنترل نكند ، پشيمان مى‏شود ، و هر كس به جايگاه‏هاى بد وارد شود ، مورد بدگمانى قرار مى‏گيرد (زير سؤال مى‏رود) و آن سه چيز كه مرا از آن نهى فرمود: دوستى با كسى كه چشم ديدن نعمت كسى را ندارد، و با كسى كه از مصيبت ديگران شاد مى‏شود و با سخن‏چين.

نهج البلاغه ، حكمت 73

1395/03/08 @ 08:25


فرم در حال بارگذاری ...

برترین عمل در روز جمعه

نوشته شده توسطرحیمی 7ام خرداد, 1395

 


امام صادق علیه السلام:

«ما من عمل أفضل یوم الجمعة من الصلاة علی محمّد و أهل بیته».

هیچ عملی در روز جمعه، برتر از صلوات بر محمد و آل محمد صلی اللّه علیه و آله نیست.

وسائل الشیعه ج ۷

 

نظر از: مدیریت استانی لرستان [عضو] 
مدیریت استانی لرستان

صلوات از آن دسته ذکرهایی است که هم به واسطه اش ثواب داده می شود و هم گناهان را می زداید.

1395/03/08 @ 08:57


فرم در حال بارگذاری ...

نمونه‌هایی از انسان‌های نورانی

نوشته شده توسطرحیمی 7ام خرداد, 1395

علامه مصباح یزدی:

گاهي در طول اين هفتاد هشتاد سالي که ما از خدا عمر گرفته‌ايم انسان‌هایی را ديديم که رفتارهايي متفاوت با رفتار ديگران داشتند و گاهي هم مورد سرزنش دیگران قرار می‌گرفتند، اما بعد از ده یا بیست سال معلوم مي‌شد که او درست فهميده بود.

نمونه روشن چنین انسان‌هایی حضرت امام قدس‌سره بود. طبیعتا ما که طلبه بوديم و در قم زندگي مي‌کرديم بهتر مي‌توانستيم امام را بشناسيم. ادعاي بزرگي نيست اگر بگویم من امام را بهتر از شما مي‌شناسم. بالاخره ما بيش از60 سال خدمت امام بوديم و گاه کارهایی از امام می‌دیدیم که نزديک‌ترين دوستانش هم آن کارها را قبول نداشتند و به ایشان اعتراض می‌کردند.

گاه هم‌ترازهاي امام و علماي بزرگ که حتي اسم و رسم‌شان بيشتر از امام بود و در مقام مرجعيت قرار داشتند برخی کارهای امام را قبول نداشتند. آن‌هايي که خيلي مؤدب بودند گاهي اعتراض خود را در قالب يک سؤال مطرح مي‌کردند و مثلا می‌گفتند:‌

جواب اين خون‌ها را چه کسي خواهد داد؟! آن‌ها که زبان‌شان بازتر بود، صراحتا اعتراض می‌کردند. در برخی موارد، امام در ميان همه دوستان، نزديکان، خانواده، و رفقایشان تنها بود و تک و تنها تصميم مي‌گرفت، اما بعد از چند سال معلوم مي‌شد که تصمیم امام درست بوده است.

نظير چنین حقیقتی را درباره جانشين شايسته‌ امام، مقام معظم رهبري، بارها تجربه کرده‌ايم. شايد هم اکنون نیز موضوعاتی وجود داشته باشد که نظر ايشان منحصر به خود ايشان باشد و کمتر کسی با ایشان موافق باشد، اما طولي نمي‌کشد که معلوم مي‌شود ایشان درست تشخیص داده‌اند. اين درک و فهم در اثر دانستن علوم غريبه، رمل و اسطرلاب و چنین اموری نیست و همچنین در اثر خواندن رياضيات و امثال آن نیست. اين معرفت، حاصل نوری قلبي است. خوش به حال آن کسانی که از چنین نوری برخوردارند. آن‌ها به خوبی می‌دانند که آن نور چيست. ما نیز می‌توانیم آثارش را ببينيم. اين نور فقط مربوط به عمل شخصي صاحب آن نيست، بلکه مربوط به مشي اجتماعي اوست. اگر بخواهيم مشي اجتماعي‌مان صحيح باشد، بايد حقیقتا به خدا و رسول او ایمان بیاوریم.

بيانات آيت‌الله مصباح در جمع فرماندهان ارشد سپاه ـ مشهد 22/5/94


فرم در حال بارگذاری ...

​زمینه ‏هاى فرهنگى و تربیتى گناه‏‏‏» 2

نوشته شده توسطرحیمی 7ام خرداد, 1395

 

در روایات نیز بسیار آمده كه جهل، زمینه گناه است.

در اینجا به ذكر چند نمونه مى‏ پردازیم:

حضرت على علیه السلام مى‏ فرماید:

«قَصَّمَ ظَهرى رَجُلان: عالِم مُتَهتِّك و جاهِل مُتَنسِّك» (قصارالجمل، ج‏1 ص‏127)

«دو شخص، كمرم را شكستند، دانشمند بى پروا، و جاهل مقدس نما.»

سپس فرمود: جاهل، انسان را با زهدنمائیش مى ‏فریبد، و عالم با گستاخى و بى‏ پروائیش، انسان را مغرور و فریفته خود مى ‏كند.

 و نیز فرمود:

«ایاكم والجهال من المستعبدین والفجار من العلماء فانهم فتنتة كل مفتون» (قصارالجمل، ج‏1 ص‏128)

«بپرهیزید از جاهلان عبادت پیشه و از گنهكاران دانشمند، چرا كه این ‏ها مایه فتنه و آشوب هر فتنه شده هستند.»

و در سخنى دیگر فرمود:

«لاترى الجاهل الا مُفرِطاً او مُفرِّطاً» (نهج البلاغه، حكمت‏70)

«نمى‏ بینى جاهل را مگر اینكه یا راه افراط و زیاده ‏روى را مى ‏پیماید و یا راه تفریط و كوتاهى از حد اعتدال را.»

منبع: کتاب گناه شناسی

 


فرم در حال بارگذاری ...