« دانلود مداحی های شب ششم محرم92 (حضرت قاسم علیه السلام)دانلود مداحی های شب پنجم محرم92 (شب حضرت عبدالله بن حسن(ع)، بزرگمردی کوچک ) »

بهترین گواه « روز مباهله »

نوشته شده توسطرحیمی 27ام مهر, 1393
آغاز جريان مباهله:

بخش با صفاي «نجران» كه در مرز حجاز و يمن قرار گرفته، در آغاز طلوع اسلام تنها منطقه مسيحي نشين در حجاز (عربستان) بود، پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم به موازات مكاتبه با سران دولت هاي جهان و مراكز مذهبي نامه اي به اُسقف نجران (ابو حارثه) نوشت كه در آن آمده است:

«بنام خداي ابراهيم و اسحق و يعقوب، از محمد، پيامبر و رسول خدا، به اسقف نجران، شما را دعوت مي كنم كه از ولايت و پرستش بندگان، خارج شده و در ولايت و پرستش خداوند وارد شويد وگرنه بايد به حكومت اسلامي جزيه (ماليات) بپردازيد و در غير اين صورت به شما اعلام خطر مي شود».

نمايندگان پيامبر، وارد نجران شدند، اسقف براي تصميم گيري شورا تشكيل داد، «شرجيل» كه به عقل و درايت و كارداني معروف بود گفت:

از پيشوايان مذهبي شنيده ايم كه نبوت، روزي از نسل اسحاق به فرزندان اسماعيل منتقل مي شود و بعيد نيست محمّد كه از اولاد اسماعيل است، همان پيغمبر موعود باشد. تصميم بر اين شد كه شصت نفر از علماي آنها با پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم از نزديك گفت و گو كنند. هيئت نمايندگي در حالي كه لباس هاي تجملي ابريشمي بر تن و انگشترهاي طلا بر دست و صليب بر گردن داشتند، به مدينه آمده و وارد مسجد شدند و بر پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم سلام كردند؛ ولي وضع زننده و نامناسب آنها پيامبر را سخت ناراحت كرد، آنها براي فهميدن علتِ ناراحتي پيامبر به عثمان و عبدالرحمان كه سابقه آشنايي با آن دو را داشتند، مراجعه كردند، آن دو گفتند:

كه حلّ گره به دست علي بن ابي طالب علیه السلام است، و علي علیه السلام فرمود با وضع ساده به حضور حضرت بياييد تا مورد تكريم واقع شويد، آنان چنين كردند، پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم هم سلام آنان را پاسخ داد و هداياي آنها را قبول فرمود.[4]

مذاكره نمايندگان نجران با پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم

نبی مکرم اسلامصلی الله علیه و اله و سلم فرمود:

شما را به آيين توحيد و يكتاپرستي دعوت مي كنم.

نمايندگان گفتند: اگر منظور از اسلام، ايمان به خداي جهان است ما هم ايمان داريم.

پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم فرمود:

اسلام، نشانه هايي دارد كه برخي اعمال شما نشان مي دهد كه به اسلام واقعي نگرويده ايد؛ مثلا صليب مي پرستيد، گوشت خوك مي خوريد و براي خدا فرزند قايل هستيد.

نمايندگان گفتند: او (عيسيعلیه السلام ) فرزند خداست چون بدون پدر به دنيا آمده؛

پيامبر اکرمصلی الله علیه و اله و سلم فرمود: وضع حضرت عيسيعلیه السلام نظير حضرت آدمعلیه السلام است. اگر نداشتن پدر دليل بر فرزند بودن خداوند است، پس حضرت آدمعلیه السلام سزاوارتر است كه فرزند خدا باشد. چون نه پدر داشت نه مادر.

نمايندگان گفتند: حرف هاي شما ما را قانع نمي كند، راهش اين است كه در وقت مُعيني مباهله كنيم و بر دروغگو نفرين فرستيم و از خدا هلاك او را بخواهيم (از بعضي كتب معلوم مي شود كه موضوع مباهله را خود پيامبر پيشنهاد كرد و اين آيه شريفه نازل شد:

«فَمَنْ حَآجَّكَ فِيهِ مِن بَعْدِ مَا جَاءكَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْاْ نَدْعُ أَبْنَاءنَا وَأَبْنَاءكُمْ وَنِسَاءنَا وَنِسَاءكُمْ وَأَنفُسَنَا وأَنفُسَكُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَل لَّعْنَةُ اللّهِ عَلَى الْكَاذِبِينَ» [5]

«هرگاه بعد از علم و دانشي كه (درباره مسيح) به تو رسيده (باز) كساني با تو به ستيز برخيزند به آنها بگو: بياييد ما فرزندان خود را دعوت مي كنيم شما هم فرزندان خود را، ما زنان خود را دعوت مي كنيم شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت مي كنيم و شما هم از نفوس خود، آنگاه مباهله مي كنيم و لعنت خدا را بر دروغگويان قرار مي دهيم.

قرار شد فرداي آن روز براي مباهله آماده شوند، سران نمايندگان نجران پيش از آن كه با نبی مکرم اسلامصلی الله علیه و اله و سلم روبرو شوند به يكديگر مي گفتند: هرگاه ديديد كه محمّد افسران و سربازان خود را به ميدان مباهله آورد معلوم مي شود در ادعاي خود صادق نبوده؛ ولي اگر با فرزندان و جگر گوشه هاي خود آمد، پيداست كه او پيامبر و راستگو است و به قدري به خود ايمان دارد و احساس امنيت مي كند كه عزيزان خود را آورده است، هنوز در اين گفت و گو بودند كه ناگهان چهره نوراني پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم ظاهر شد كه دست امامان حسن وحسينعلیهم السلام را گرفته و عليعلیه السلام پيش رو و حضرت زهراسلام الله علیها پشت سر آن جناب حركت مي كردند. نمايندگان همگي با حالت بهت زده به يكديگر نگاه مي كردند و انگشت تعجب به دندان گرفتند که اين مرد به دعوت و دعاي خود اعتقاد راسخ دارد وگرنه عزيزان خود را در معرض بلاي آسماني قرار نمي داد.[6]

انصراف نمايندگان نجران از مباهله:

نمايندگان با ديدن وضع ياد شده وارد مشورت شدند و به اتفاق آراء تصويب كردند كه وارد مباهله نشوند و حاضر شدند هر سال مبلغي به عنوان جزيه (ماليات سالانه) بپردازند و در مقابل، حكومت اسلامي از جان و مال آنها دفاع كند. پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم هم راضي شدند و فرمودند: عذاب، سايه شوم خود را بر سر نمايندگان نجران گسترده بود و اگر از درِ ملاعنه و مباهله وارد مي شدند صورت انساني خود را از دست داده و از آتشي كه در بيابان برافروخته مي شد، مي سوختند و دامنه عذاب به سرزمين نجران هم كشيده مي شد. اُسقف نجران مي گفت: با محمّدصلی الله علیه و اله و سلم چهره هايي را مي بينم كه هرگاه دست به دعا بلند كنند و از خدا بخواهند كه بزرگترين كوهها را از جاي بركند، فوراً كنده مي شود؛ با اين چهره هاي نوراني وافراد با فضيلت مباهله صحيح نيست.

صلح نامه

به نام خداوند بخشنده مهربان، اين نامه اي است از محمّد رسول خدا به ملت نجران و حومه آن، حكم و داوري محمّد درباره تمام املاك و ثروت ملت نجران اين شد كه اهالي نجران هرسال دو هزار لباس كه قيمت هر يك از چهل درهم تجاوز نكند به حكومت اسلامي بپردازند… و جان و مال و سرزمين و معابد ملت نجران در امان خدا و رسول اوست، مشروط بر اينكه از همين حالا از هر نوع ربا خواري خودداري كنند.[7]

بزرگترين فضيلت براي اهل بيتعلیهم السلام:

مفسران و محدثان شيعه و اهل سنت تصريح كرده اند كه آيه مباهله (آل عمران: 61) در حق اهل بيتعلیهم السلام نازل شده است و پيامبرصلی الله علیه و اله و سلم تنها فرزندانش امام حسن و امام حسين علیهم السلام و دخترش فاطمهسلام الله علیها و پسر عمويش (دامادش) عليعلیه السلام را به ميعادگاه برد و احاديثي فراوان نقل شده است كه منظور از (ابنائنا) در آيه; حسن و حسينعلیهم السلام و منظور از (نسائنا) فاطمهسلام الله علیها و منظور از (انفسنا) حضرت عليعلیه السلام مي باشد.[8]

خلاصه:

مباهله از نظر مفهوم متداول در آيه شريفه به معناي نفرين كردن دو طرف به يكديگر است تا خداوند دروغگو را رسوا كند، دستور به مباهله در قرآن مجيد صريحاً آمده است (آل عمران: 61) مباهله پيامبر(صلی الله علیه و اله و سلم با مسيحي هاي نجران در دامنه صحراي مدينه در بيست و پنجم ذي الحجه سال دهم هجرت بود، وقتي استدلال پيامبر با نمايندگان نجران نتيجه نداد قرار شد مباهله كنند؛ اما قبل از شروع مجلس مباهله نمايندگان نجران منصرف شدند و ماليات را قبول كردند و صلح نامه امضاء شد.

معرفي منابع جهت مطالعه بيشتر: 1ـ فروغ ابديّت، آيت اللّه جعفر سبحاني. 2ـ منشور جاويد، ج 7، آيت اللّه سبحاني. 3ـ تفسير نمونه، ج 4.

[1] . آل عمران/ 61.

[2] . مكارم شيرازي، ناصر، تفسير نمونه، دارالكتب الاسلاميه، تهران، چاپ بيست و چهارم، ج 2، ص 437.

[3] . سبحاني، جعفر، فروغ ابديت، قم، انتشارات دفتر تبليغات اسلامي، چاپ پانزدهم، 1377، ج 2، ص 442.

[4] . سبحاني، جعفر، منشور جاويد، قم، مؤسسه امام صادق ـ عليه السلام ـ ، چاپ اول، 1375، ج 7، ص 96.

[5] . آل عمران/ 61.

[6] . تفسير نمونه، همان، ص 440.

[7] . همان مدرك، منشور جاويد، ص 98.

[8] . فخر رازي، تفسير كبير، ج 8، ص 85؛ و زمخشري، الكشاف، ادب الحوزه، ج 1، ص 369.

منبع؛ خبرگزاری حوزه

صفحات: · 2

آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: سربند [عضو] 
5 stars

سلام ممنون از اینکه از وبلاگم بازدید کردید ومطالب زیبایی را آوردید.
ضمنا از تذکر به جا معاونت فرهنگی تربیتی هم مممنون. موفق باشید

1393/07/27 @ 21:48
نظر از: معاونت فرهنگی تربیتی [عضو]

اگر به جای ع و ص علیه السلام و صلی الله علیه وآله وسلم را بنویسید بهتره
ما که طلبه هستیم باید این سنت غلط را برداریم

با تشکر

1393/07/27 @ 09:02
نظر از: معاونت فرهنگی تربیتی [عضو]

روز مباهله و نزول آیه تطهیر بر شما مبارک باد

1393/07/27 @ 09:00


فرم در حال بارگذاری ...