« جنگ روانی علیه خلیفه قدرتمند + دانلود صوت و عکس نوشتهشرح چهل حدیث امام خمینی (ره) + دانلود فایل صوتی »

حتمیت وقوع عذاب مصداقى از سنت‏هاى جارى در عالم است

نوشته شده توسطرحیمی 28ام شهریور, 1395

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

قُل لا أَملِكُ لِنَفسي ضَرًّا وَلا نَفعًا إِلّا ما شاءَ اللَّـهُ ۗ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ۚ إِذا جاءَ أَجَلُهُم فَلا يَستَأخِرونَ ساعَةً ۖ وَلا يَستَقدِمونَ(يونس/49)

ترجمه فارسی:

  بگو: من براى خود زيان و سودى در اختيار ندارم مگر آنچه را كه خدا بخواهد. هر امّتى را اجلى محدود است كه وقتى اجلشان به سر رسيد، نه ساعتى از آن تأخير كنند و نه پيشى گيرند (یونس/47)

ترجمه انگلیسی:

Say: “I have no power over any harm or profit to myself except as Allah willeth. To every people is a term appointed: when their term is reached, not an hour can they cause delay, nor (an hour) can they advance (it in anticipation)." (یونس/47)

ترجمه فرانسوی:

 Dis: «Je ne détiens pour moi rien qui peut me nuire ou me profiter, excepté ce qu’Allah veut. A chaque communauté un terme. Quand leur terme arrive, ils ne peuvent ni le retarder d’une heure ni l’avancer».(یونس/47)

ترجمه سوئدی:

 Säg [Muhammad]: “Jag kan inte ont drabbar mig eller goda och nyttiga ting kommer på min lott, om det inte är Guds vilja . För alla människor är en frist utsatt och de kan varken förkorta den eller förlänga den, ens med ett ögonblick, när den har löpt ut."  (یونس/47)

ترجمه روسی:

Скажи: “Вредное или полезное только тогда могу я себе доставить, когда того захочет Бог. для каждого народа есть определенный срок: когда наступает для них этот срок, тогда и на один час они не замедлят его, ни ускорят". (یونس/47)

 ترجمه چینی:

你說:「我不能為我自己主持禍福,除非真主意欲,每個民族各有一個期限,當他們的期限來臨的時候,他們不能耽延一會兒;(當其未來臨的時候,)他們不能提前的一會兒。」 .(یونس/47)

 ترجمه ژاپنی:

言ってやるがいい。「わたしは,アッラーが御好みにならない限り,自分で害しまたは益する力はない。各々の民には定められた期限がある。かれらの期限が到来すれば,一刻も猶予することは出来ない。また(それに)先んずることも出来ない。」 .(یونس/47)

 

نکته ها:

تعجیز و استهزاء در کلام مشرکین نسبت به وعده الهی و پاسخ خداوند به آنها

جمله سؤالى «مَتى‏ هذَا الْوَعْدُ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ»، در معناى این است که: چه زمانى پروردگار تو به این وعده‏اى که به تو و تهدیدى که به ما داده وفا مى‏کند؟ چه زمانى است که خدا بین ما و بین تو قضاء مى‏راند، و ما را هلاک و تو و ایمان آورندگان به تو را نجات مى‏دهد؟ و جو زندگى را براى تو صاف و هموار مى‏سازد، تا زمین یکسره در اختیار شما قرار بگیرد، و شما از شر ما راحت شوید، و چرا پروردگار تو در این قضایش عجله نمى‏کند؟

چون کلام مشرکین کلامى بوده که جنبه تعجیز و استهزاء داشته، در حقیقت خواسته‏اند بگویند «پروردگار تو هیچ کارى نمى‏تواند بکند، و این تهدیدهاى تو، بیهوده‏اى بیش نیست، و گرنه چرا عجله نمى‏کنى و آن را عملى نمى‏سازى؟» شاهد بر اینکه مشرکین چنین منظورى داشته‏اند اینست که در آیات بعد که سخن از استعجال مشرکین به میان مى‏آورد از آنان حکایت مى‏کند که گفتند: «لَوْ ما تَأْتِینا بِالْمَلائِکَةِ إِنْ کُنْتَ مِنَ الصَّادِقِینَ»(حجر/7). 

توضیح : آرى، گفتار مشرکین اگر شکافته شود چنین معنایى را مى‏رساند، و چون در چنین معنایى بود خداى سبحان پیامبر خود را تلقین کرد تا در پاسخشان این حقیقت را بیان کند که خود آن جناب مالک نفع و ضرر خودش نیست، نه مى‏تواند ضررى را از خودش دفع کند و نه مى‏تواند منافعش را به سوى خود جلب نماید، و نه در جلب آن عجله کند، مگر آن ضررهایى را که خدا خواسته باشد از آن جناب دفع شود، و آن منافعى که خدا خواسته باشد به سوى آن جناب جلب شود. وقتى آن جناب مالک نفع و ضرر خود نیست چگونه مى‏تواند پیشنهاد آنان را عملى ساخته، در قضاء و عذاب آوردن عجله کند، پس این استعجال مشرکین از جهالت آنان است. [ بستن توضیحات ]

منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 104

 

حتمیت وقوع عذاب مصداقى از سنت‏هاى جارى در عالم است

پس از آنکه خداوند، استهزاء و تعجیز در کلام کفار را جواب می‌دهد، آن گاه از اصل سؤال که تعیین زمان نزول عذاب بود پاسخى اجمالى داده و از تعیین وقت اعراض نموده و به بیان ضرورت و حتمیت وقوع پرداخته. و علت اینکه از تعیین وقت اعراض نمود این است که وقت مذکور جزء غیب عالم است، که به جز خداى تعالى هیچ کس به آن‏ آگاهى ندارد، و از عالم امر است، که خداى تعالى احدى را بر آن مسلط نفرموده، و همین معنا در تفسیر آیات این سوره گذشت آنجا که فرمود: «وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِینَ …» (یونس/20).

و اما اینکه چرا در پاسخ، حتمیت وقوع آن را ذکر کرد؟ براى این بود که حتمیت وقوع آن عذاب مصداقى بود از یک حقیقت، که خود از نوامیس عامه و سنت‏هاى جارى در عالم است، در نتیجه با ذکر حتمیت وقوع هم پاسخ را داده و هم به حقیقتى اشاره کرده تا در نتیجه عقده‏اى که موجب این سؤال شده حل و شبهه دفع گردد، و آن حقیقت این است که در عالم کــون براى هر امتى أجلى است که به هیچ وجه از آن أجل تخطى نمى‏کند، و آن أجل هم از آن امت تخطى نمى‏کند، و خواه ناخواه آن أجل خواهد رسید و هنگام رسیدن نه در واقع شدنش در موقعى که معین شده اشتباه مى‏کند، و نه در لحظه وقوع، ساعتى جلوتر و یا عقب‏تر واقع مى‏گردد.
بیانگر این حقیقت جمله «لِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ إِذا جاءَ أَجَلُهُمْ فَلا یَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا یَسْتَقْدِمُونَ» است، یعنى و شما مسلمین نیز امتى هستید از امم، و خواه ناخواه شما نیز مانند سایر امتها اجلى دارید، وقتى اجلتان رسید نمى‏توانید آن را پس و پیش کنید.

منبع : ترجمه المیزان، ج:‏10، ص: 104 تا 107

تفسیر نور:

1. هیچ کس حتّى انبیا، از پیش خود قدرتى و مالکیّتى ندارد. «لااملک لنفسى»

2- نشانه‏ ى صداقت پیامبرصلى الله علیه وآله، گفتنِ «لااملك لنفسى نفعاً ولا ضرّا» است.

3- تعیین زمان كیفر كفّار، تنها به دست خداست. «متى هذا الوعد… قل لااملك…»

4 - جامعه همچون افراد، اجل، سعادت و شقاوت، رشد و غىّ دارد. «لكل امّةٍ أجل» (سرآمدن اجل‏ها، گاهى با هلاكت و نابودى است، گاهى با از دست دادن شوكت و عزّت)

5- حكومت وقدرت دنیوى ابدى نیست، به آن مغرور نشویم. «لكل امّةٍ أجل»

6- مهلت دادن به امّت‏ها، از سنّت‏ هاى الهى است. «لكلّ امّةٍ أجل»

7 - مقدّراتِ امّت ‏ها، بر اساس سنّت‏ هاى الهى است و تقدیم و تأخیر ندارد. پس در مقدّرات الهى شتاب نكنیم. «لایستأخرون…»

منبع : حجت الاسلام قرائتی

تفسیر المیزان

(قل لا املک لنفسی ضرا و لا نفعا الا ما شاء الله لکل امه اجل اذا جاءاجلهم فلا یستاخرون ساعه و لا یستقدمون ):

( ای پیامبر بگو، من برای خودم مالک هیچ نفع و ضرری نیستم ، جز آنچه خدا بخواهد، برای هر امتی سرآمدمعینی است تا زمانیکه اجلشان فرا برسد، آنگاه نه می توانند آن را تأخیر بیاندازندنه می توانند آن را جلو بیاندازند)، مشرکان در آیه قبلی به منظور تعجیز و استهزاءنسبت به پیامبر گفتند: اگر راست می گویی این قضای الهی چه موقع به انجام می رسد؟ خداوند به پیامبرش تعلیم می دهد که در جواب آنها بگوید، امر بدست خداست و او از جانب خودش مالک هیچ نفع و ضرری برای خودش هم نیست چه رسد به غیر، فلذا ایشان فقط رسول و مبلغ پیام الهیست و اختیار عذاب بدست او نیست ، پس این ادعای آنها، ناشی از جهل است . و آنگاه در پاسخ آنها بصورت اجمالی وقوع عذاب و حتمیت آن را خبر داده است ، چون وقوع عذاب از امور غیبیست که علم آنها تنها در نزد خداست ، اماحتمیت وقوع آن مصداقی از حقیقت و نوامیس کلی جاری در عالم وجودمی باشد که با اشاره به این مطلب گرهی که منشاء سئوال مشرکان بوده گشوده می شود و شبهه آنها دفع می گردد و این قانون کلی آنست که در عالم وجود برای هر امتی سرآمد و مهلت معین قرار داده شده و خواه ناخواه به آن اجل خواهندرسید و هنگام وقوع آن ، نه از آنها تخطی می کند و نه در وقوع آن خطائی صورت می گیرد و زمان آن نیز لحظه ای مقدم و مؤخر نمی گردد. لذا برای هر امتی حیات اجتماعی ورای حیات فردی آن وجود دارد و نیزبرای آنان بهره ای از سعادت و شقاوت و تکلیف و رشد و عدم آن و ثواب وعقاب خواهد بود که خدای تعالی آنرا برای ایشان مقرر فرموده و امتهای منقرض شده گذشته چه آنها که ایمان آوردند و چه آنها که مکذب و کافر بوده اند، بردرستی این مطلب شهادت می دهند، پس خداوند بزودی بین آنها قضاوت می نماید، چون او در کمین ستمگران است ، پس کافران نپندارند که اگر خداوندبواسطه اکرام وجود نازنین پیامبر(ص ) از آنها فعلا در گذشته و عذاب را بر آنان نازل نمی کند، به جهت عزیز بودن و کرامت ایشان در نزد خداست ، چون با این عقیده برای هیچ ملت و شریعتی قانونی جز قوانین گزاف و بیهوده و تکالیف بازیچه باقی نماند، گویا العیاذ بالله خداوندتعالی آن امتها را بازیچه و سرگرمی خود قرار داده و فرقی بین مؤمن و مکذب آنها وجود ندارد. در حالیکه خدای متعال ساحتش بسیار برتر از این اباطیل می باشد، این نظریات باطل ناشی از اعراض از ذکر خدا و دوری از کتاب اوست و در قیامت رسول اکرم (ص ) خواهد گفت : پروردگارا امت من از این قرآن قهر نموده و آنرامهجور و متروک گذاشتند)،(و قال الرسول یا رب ان قومی اتخذوا هذا القران مهجورا)(20).

 

تفسیر مجمع البیان
قرآن در ادامه سخن و در پاسخ شرک گرایان روى سخن را به پیامبر مى کند و مى فرماید:

قُلْ لااَمْلِکُ لِنَفْسى ضَرّاً وَلانَفْعاً اِلاَّ ما شاءَ اللَّهُ

اى پیامبر! بگو: من برجان خود نیز هیچ سود و زیانى را جز آنچه خدا بخواهد و مرا بر این کار نیز توان دهد، مالک نیستم، با این وصف من چگونه مى توانم در مورد شما تصمیم بگیرم؟ چرا که وقتى انسان در مورد سرنوشت خویش قدرتى جز آنچه خدا به او ارزانى داشته است، نداشت، بى گمان از آوردن عذاب بر دیگران و یا آگاهى از آمدن عذاب و زمان آن ناتوان تر خواهد بود. به عبارت دیگر اینکه، هنگامى که من در مورد خود و سر نوشت خود، جز آنچه خدا به من ارزانى داشته است قدرت و توانى ندارم، چگونه مى توانم آمدن روزرستاخیز را سرعت بخشم و در کیفر شما پیش از فرارسیدن سر آمد و زمان آن شتاب ورزم؟!

لِکُلِّ اُمَّةٍ اَجَلٌ اِذا جاءَ اَجَلُهُمْ فَلایَسْتَاْخِرُونَ ساعَةً وَلا یَسْتَقْدِمُونَ.

براى کیفر و عذاب هر جامعه اى، در رابطه با دروغ انگاشتن پیام خدا و تکذیب پیامبرشان، سرآمد و زمان مشخصى است؛ و آنگاه که زمان فرود آن فرارسید، دیگر نه لحظه اى از آن سر آمد پس مى افتند و نه پیش، بلکه درست درهمان سرآمد مقرّر نابود خواهند شد.

 

تفسیر کشاف
لا املک لنفسی ضرا) من مرض أو فقر (ولانفعا) من صحة أو غنی (إلا ما شاء الله ) استثناء منقطع : أی ولکن ما شاء الله من ذلک کائن ، فکیف أملک لکم الضرر وجلب العذاب ؟ (لکل أمة أجل ) یعنی أن عذابکم له أجل مضروب عند الله و حد محدود من الزمان (إذا جاء) ذلک الوقت أنجز وعدکم لامحالة ، فلا تستعجلوا . وقرأ ابن سیرین : فإذا جاء آجالهم

 

تفسیر یوسفعلی(Yusuf Ali - English)

1440. Cf. 7:188.
1441. This repeats 7:34 , but the significance is different in the two contexts. Here the reply is to the Unbelievers’ mocking incredulity (seen n. 1439) as to whether there is such a thing as a Hereafter: they suggest to the Prophet of Allah that if his claim to inspiration from Allah is true, he should get them punished at once for rejecting him. In 7:34 the reference is to the punishment of iniquity as described in 7:33 : sin is not necessarily punished at once: every People or generation gets a chance; when their term is fulfilled, the final adjustment is made.


فرم در حال بارگذاری ...