موضوع: "عمومی"
دلایل ریاست شوهر بر خانواده از نگاه فقه
نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1394علم فقه مانند ساير علوم، موضوع معيني دارد. با جريان استنباط، موضوع آن به دست ميآيد. فقيه از يك طرف با منابع و از طرفي با «چه بايد كرد»؛ «الان وظيفه چيست»؛ «چه حكمي دارد» مواجه است.
درحقیقت رابط بين منابع و رفع نيازها فقيه است.
در این مقاله که توسط محمد غفراني به قصد پاسخگويي به سؤالاتي با موضوع نوانديشي ديني به رشته تحرير در آمده است جایگاه فقه و مأموریت آن در زندگی بشر را بررسی نموده است.
انسان به عنوان ارزشمندترين مخلوق، به لحاظ همان استعدادهايي كه در تكوين او دخيل است، داراي پيچيدهترين مسائل است. خالق اين موجود عزيز و عظيم از كنار مخلوقش بيبرنامه ردّ نشده است. او براي سعادت و تكامل انسان، دين را فرستاد. از درون اين واژه، علومي چون كلام، اخلاق، فقه و… متولد شد كه در اين ميان فقه مأموريت يافت در راستاي همان هدف كلي، احكامي براي انسان بيان كند. واجبات، محرمات، حلالها، حرامها و حتي احكام غير الزامي فقه همگي در صدد رشد و تكامل بشرند. در بررسي دقيق فقه، به دو گونه احكام (ثابت و متغير) بر ميخوريم. منتهي سؤال اين است كه احكام اصولاً ناظر به چيست؟ آيا براي مقطعي خاص است يا اينكه توان پايداري در جميع اعصار را دارد؟ آيا فقه كه برگرفته از منابع اصيل و غيرقابل انكار است، نوعي برداشت شخصي از دين است (در نتيجه براي سايرين حجيت ندارد) يا هر ناظر دقيق و متخصصي صلاحيت كشف آن را داراست؟ آيا زمان و مكان كه امروزه وسيله ابراز عقايد شده تا چه اندازه در تغيير احكام مدخليت دارد؟
محبت و خشونت در اسلام و مسیحیت
نوشته شده توسطرحیمی 21ام دی, 1394امروزه بسیاری از مردم، به ویژه جوانان در معرض تبلیغات سایت ها و شبکه های تلویزیونی مختلف از جمله مسیحیان هستند. بیشترین تأکید شبکه های مسیحیان این است که: «مسیحیت، دین محبّت است و اسلام، دین خشونت.
سرویس علمی فرهنگی خبرگزاری «حوزه»، بخش نخست مقاله «محبت و خشونت در اسلام و مسیحیت» به قلم احمد آقایی میبدی را منتشر می کند.
مقدمه:
امروزه بسیاری از مردم، به ویژه جوانان در معرض تبلیغات سایت ها و شبکه های تلویزیونی مختلف از جمله مسیحیان هستند. بیشترین تأکید شبکه های مسیحیان این است که: «مسیحیت، دین محبّت است و اسلام، دین خشونت. خشونت، اساسی ترین قانون قرآن و محبّت، رساترین دستور اناجیل. مسلمانان بی رحم ترین انسان های کرة خاکی هستند و مسیحیان مهربان ترین آنها.» در عمده کتاب های قرون گذشته و برخی نوشته های معاصر این گونه آمده است: پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) انسانی بی رحم، ریاست طلب و کشورگشا بود که سعی کرد با زور شمشیر، قدرت و سلطنت خود را گسترش دهد. از متأخرین مسیحی که چنین تهمت هایی را تکرار کرد، «پاپ بندیکت شانزدهم» رهبر کاتولیک های جهان است. او در سخنرانی خود، به نقل قولی از یک گفتگو میان مانوئل دوم (امپراتور مسیحی بیزانس) با یک عالم دینی مسلمان ایرانی استناد کرد که گفته بود: به من نشان بده که محمد چه چیز تازه ای ارائه کرده است؟ آیا جز چیزهای بد و غیر انسانی چیز دیگری به ارمغان آورده است؟ مثلاً او حکم می کرد که ایمانی که او وضع می کند، باید با زور شمشیر گسترش یابد.
او در توضیح عبارت فوق می گوید: امپراطور مطمئناً می دانسته که در آیة 256 از دومین سورة قرآن آمده است که هیچ اجباری در دین نیست «لا إِكْراهَ فِي الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ» [1] اما به گفتة خبرگان، این سوره مربوط به دوره های ابتدایی اسلام و زمانی است که محمد قدرت نداشت و مورد تهدید بود. امپراطور مسلماً از قوانین مربوط به مبارزة مقدس (جهاد) که بعداً در اسلام وضع شد و در قرآن نیز ثبت شده، آگاه بود. اکنون به من نشان بده محمد چه چیز جدیدی به ارمغان آورده است؟؛ خواهی دید که تنها مسائل شیطانی و غیر انسانی وجود دارد؛ مانند دستور او به گسترش دینی که وی تبلیغ می کرد، از طریق شمشیر». [2]
جواب این گونه اتهامات و تبلیغات سوء را می توان در سه مبحث پرداخت:
1. محبت خدا در قرآن و کتاب مقدس چگونه ترسیم شده است؟؛
2. احکام اسلامی، خشونت زا هستند یا خشونت زدا؟؛
3. رفتار مسلمانان و مسیحیان در طول تاریخ با محک محبّت و خشونت چگونه بوده است؟.
در این نوشتار موضوع اول مورد بررسی قرار می گیرد.
نامه امام زمان ارواحنا فداه برای جمعی از مردم قم
نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1394در كتاب «احتجاج» از شيخ موثق ابوعمر عامرى رحمة الله عليه روايت مىكند كه گفت : ابن ابى غانم قزوينى و جماعتى از شيعيان درباره فرزند امام حسن عسكرى (علیه السلام) گفتگو نمودند. ابن ابى غانم مى گفت: حضرت رحلت فرمود و اولادى نداشت . سپس آنها نامه اى در اين خصوص نوشتند و به ناحيه مقدسه فرستادند (تا و كلاى حضرت بآستان مقدسش برسانند) و درآن نامه نوشتند كه ما بر سر اين موضوع كشمكش نموده ايم. جواب نامه آنها بخط آن حضرت صلوات الله عليه بدين مضمون صادر گشت :
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند ما و شما را از فتنه ها نگاه دارد و بما و شما روح يقين موهبت كند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر ترديدى كه گروهى از شما در امر دين نموده ايد، و شك و تحيرى كه درباره صاحبان امر خود بدل آنها راه يافته است ، بمن رسيد، ما از اين موضوع بخاطر شما غمگين شديم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شديم نه درباره خودمان زيرا خدا با ماست و جز بخدا به هيچكس نيازى نداريم و حق با ماست و بنا بر اين كسيكه از اطاعت ما سرباز مى زند، ما را بوحشت نمى اندازد. ما اثر صنع خدائيم و مردم بطفيل و جود ما ، موجود گشته اند.
اى مردم ! چرا دچار ترديد گشته و در حال تحير مطلب را بر خود مشتبه مى سازيد. آيا نشنيده ايد كه خدا مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم
يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خدا و پيغمبر و صاحبان امر خود را، اطاعت كنيد؟
نمى دانيد كه در اخبار رسيده است كه حوادثى براى ائمه ، گذشته و آينده شما روى مى دهد، و آيا نديده ايد كه خداوند از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسكرى سنگرهائى براى شما قرار داده كه به آنها پناه بريد و علائمى مقرر داشته تا بوسيله آن هدايت شويد؟ بطوريكه هر گاه يكى از آن علامتها پنهان شود علامت ديگرى ظاهر مى گردد و هر وقت ستاره اى غروب كند؛ ستاره ديگرى مى درخشد؟
پس وقتيكه امام حسن عسكرى (علیه السلام) رحلت فرمود: گمان كرديد كه خداوند دين خود را باطل كرد، و رشته واسطه ميان خود و بندگانش را قطع نمود؟
نه .
چنين نبوده . و تا روز رستخيز و ظهور امر خدا كه مردم او را نمى خواهند ، هم چنين نخواهد بود.
امام گذشته با سعادت رحلت فرمود و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، وصيت و علم و فرزند و جانشين او در ميان ما است و جز ظالمان گناهكار كسى راجع به منصب و مقام امامت وى با ما نزاع ندارد و جز منكر كافر كسى ادعاى اين منصب بزرگ را نمى كند.
اگر ملاحظه مغلوب شدن امر خدا و آشكار و علنى گشتن سرّ الهى نبود چنان حق ما براى شما ظاهر مى گرديد كه عقل هاتان حيران گردد و ترديدتان بر طرف شود ولى آنچه خداوند خواسته تحقق خواهد يافت؛ و هر چيزى در لوح محفوظ مرقوم است .
پس شما هم از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را بما واگذاريد. همه گونه خيروخوبى از ما بمردم مى رسد. آنچه بر شما پوشيده است، براى اطلاع از آن اصرار مورزيد. و بچپ و راست ميل نكنيد، مقصد خود را با دوستى ما براساس راهى كه روشن است بطرف ما قرار دهيد. من آنچه لازمه نصيحت بود، بشما گفتم و خداوند بر من و شما گواه است .
اگر محبت به شما نداشتيم و صلاح شما را نمى ديديم و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوى با شما را ترك مى گفتيم …
و صلى الله على محمد النبى و آله و سلم تسليماً.
منبع: گروه مطالعات اخلاق و تربیت معاونت تهذیب
آسید حسن، «خمینی» باش
نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1394بدون تردید شما که به توان علمی خود اعتقاد دارید، مانند ۴۹۹ داوطلب محترم دیگر با شرکت در آزمون شورای نگهبان و پذیرش مراحل قانونی بعد از آن، ثابت می کنید که هیچ امتیازی برای خود قائل نیستید و نشان می دهید که انتساب شما به خانواده امام خمینی (ره) دلیلی بر استثنا کردن شما از بقیه افراد نمی شود. تردید ندارم که شما به همه ثابت می کنید «سید حسن خمینی» هستید.
سلام آقا سید! مدتی قبل نامه ای برایتان نوشتم و از برخورد دوگانه ای که این روزها با فرزندان خمینی(ره) می شود، گلایه کردم. نوشتم که در برخی رسانه ها و از زبان برخی شخصیت ها از شما به عنوان فرزند خمینی تجلیل می شود اما همان افراد، دیگر فرزندان خمینی مثل بسیجی ها را افراطی می خوانند. نوشتم که این منافقین جدید، شما را به عنوان فرزند خمینی تکریم می کنند اما شیخ زکزاکی در نیجریه را نه، با اینکه او هم فرزند خمینی بود.
آقا سید! الحمدلله بعد از ثبت نام در انتخابات خبرگان، گفته بودید که مستقل به میدان آمده اید، شنیدم از نقدهایی هم که نسبت به شما شده، استقبال کرده اید. اما در روزهای اخیر و در آستانه برگزاری جلسه آزمون علمی شورای نگهبان از «500 داوطلب خبرگان رهبری» - که ظاهرا شما هم از جمله مصادیق قانونی آن هستید - برخی رسانه های منتسب به شما و برخی چهره های سیاسی که سابقه ای بد در فتنه گری دارند، اعلام کرده اند که شما در این جلسه حاضر نمی شوید و شأن شما را بالاتر از آن ۴۹۹ نفر فاضل و عالم دیگر که در انتخابات خبرگان ثبت نام کرده و باید در آزمون شرکت کنند، دانسته اند، آنها تلاش می کنند تا شما را از شرکت در آزمون منصرف کنند!
استخاره به تسبیح منقول از سید رضی
نوشته شده توسطرحیمی 18ام دی, 1394
در باب خواص بعضی سور و آیات و ذکر بعضی ادعیه، (از رساله باقیات الصالحات مفاتیح الجنان) این استخاره بیان گردید:
شيخ شهيد رحمه اللّه در كتاب «ذكرى» فرموده: از جمله استخاره ها، استخاره به عدد است، و اين در روزگار گذشته، پيش از زمان سيّد كبير عابد رضى الدين محمّد بن محمّد الآوىّ الحسينى، مجاور مشهد غروى رضى اللّه عنه مشهور نبوده، و ما روايت مى كنيم اين استخاره را با جميع مرويّات او، از جماعتى از مشايخ خودمان، از شيخ كبير فاضل جمال الدّين بن المطّهر از والدش رضى اللّه عنه از سيّد رضى الدين مذكور، از حضرت صاحب الامر عليه الصّلوة و السّلام: مى خوانى فاتحه را ده مرتبه، و كمترينش سه مرتبه، و كمتر از آن يك مرتبه، سپس مى خوانى سوره قدر را ده مرتبه،
سپس اين دعا را سه مرتبه مى خوانى:
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَخيرُكَ لِعِلْمِكَ بِعاقِبَةِ الاُْمُورِ
خدايا من از تو درخواست خير مى كنم، براى آگاهى ات به عاقبت كارها،
وَ اَسْتَشيرُكَ لِحُسْنِ ظَنّى بِكَ فِى الْمَاْمُولِ وَالْمَحْذُورِ
و با تو مشورت مى كنم براى خوش گمانى ام به تو در آنچه مورد آرزو و بيم است،
اَللّهُمَّ اِنْ كانَ الاَْمْرُ الْفُلانى مِمّا قَدْنيطَتْ بِالْبَرَكَةِ اَعْجازُهُ وَ بَواديهِ
خدايا اگر كار فلانى از آنهايى است كه آغاز و انجامش به بركت بسته شده،
وَ حُفَّتْ بِالْكَرامَةِ اَيّامُهُ وَ لَياليهِ فَخِرْلى
و روزها و شب هايش به كرامت پيچيده گشته، پس برايم اختيار كن،
اَللّهُمَّ فيهِ خِيَرَةً تَرُدُّ شُمُوسَهُ ذَلُولاً
خدايا در ان خيرى باشد، كه سختى اش را سهل و نرم كنى،
وَ تَقْعَضُ اَيّامَهُ سُرُوراً
و روزهايش را به شادمانى بازگردانى،
اَللّهُمَّ اِمّا اَمْرٌ فَاَئْتَمِرُ وَ اِمّا نَهْىٌ فَاَنْتَهى
خدايا اگر دستور است انجامش دهم، اگر نهى است، خوددارى نمايم،
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْتَخيرُكَ بِرَحْمَتِكَ خِيَرَةً فى عافِيَةٍ
خدايا به رحمتت خيرجويى مى كنم خيرى در عافيت.
پس يك قبضه را تسبيح را مى گيرى، و حاجت خود را نيّت مى كنى، اگر عدد آن قبضه جفت است پس آن «افعل» است، يعنى انجام بده، و اگر طاق است «لا تفعل» است يعنى انجام نده، يا به عكس يعنى طاق خوب است و جفت بد، و اين بسته به قصد استخاره كنند دارد. فقير گويد: تقعض [در متن عربى دعاى استخاره] به ضاد معجمه يعنى تردّ و تعطف. و ما در باب نمازها، استخاره ذات الرّقاع، و بعضى از اقسام استخاره و ساعات آن را ذكر كرديم، به آنجا رجوع شود.
دانلود:
دانلود فایل word استخاره به تسبیح منقول از سید رضی با ترجمه فارسی
دانلود فایل pdf استخاره به تسبیح منقول از سید رضی با ترجمه فارسی
منبع:موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت
بمب هیدروژنی چیست/قدرت تخریب 2500 برابر بمب هیروشیما
نوشته شده توسطرحیمی 17ام دی, 1394بمب هیدروژنی یا گرماهستهای نوعی بمب هستهای است که انرژی آن ابتدا از طریق فرایند شکافت هستهای تامین میشود و گرما و فشار حاصله از این انفجار باعث شروع فرایند همجوشی هستهای استفاده میشود.
به بهانه آزمایش پرسروصدای کره شمالی
به گزارش گروه بینالملل باشگاه خبرنگاران جوان، دولت کره شمالی روز چهارشنبه اعلام کرد با موفقیت دست به آزمایش یک بمب هیدروژنی زده است. شبکه تلویزیون دولتی کره شمالی امروز با اعلام این خبر افزود: کره شمالی مجبور به توسعه زرادخانه سلاح های هسته ای خود به دلیل ادامه سیاست های خصمانه واشنگتن علیه پیونگ یانگ است.
بمب هیدروژنی چیست؟
بمب هیدروژنی یا گرماهستهای نوعی بمب هستهای است که انرژی آن ابتدا از طریق فرایند شکافت هستهای تامین میشود و گرما و فشار حاصله از این انفجار باعث شروع فرایند همجوشی هستهای استفاده میشود. به همین دلیل بمبهای گرماهستهای انرژی بسیار بیشتری از بمبهای هستهای تکمرحلهای آزاد میکنند. این بمبها از آن رو به «بمب هیدروژنی» معروف شدهاند که فرایند همجوشی هستهای با استفاده از هیدروژن انجام میشود.
بمب هیدروژنی چیست؟
نخستین آزمایش این نوع بمب در سال ۱۹۵۲ توسط آمریکا انجام شد. یک سال بعد شوروی نیز این بمب را ساخت و در سالهای بعد بریتانیا، فرانسه ، چین و کره ی شمالی نیز به تولید و آزمایش آن اقدام کردند. امروزه تقریبا تمام بمبهای هستهای این پنج کشور که در حالت عملیاتی و فعال قرار دارد از این نوع است.
در این نوع بمب، با ایجاد یک انفجار اورانیومی یا پلوتونیومی، دمایی معادل چندین میلیون درجه سلیسیوس ایجاد میشود.ایزوتوپهای هیدروژنی که در بمب بکار رفتهاند، تحت این شرایط با یکدیگر جوش میخورند و به هلیم تبدیل میشوند و در این همجوشی، انرژی بسیار زیادی را آزاد میسازند. بنابراین در این نوع بمب، ترکیبی از شکاف هستهای و همجوشی هستهای بکار رفتهاست. بمب اتمی نسبتاً کوچکی که شهر ژاپنی هیروشیما را نابود کرد، قدرت انفجاری معادل ۲۰۰۰۰ تن، ترینیتروتولوئن (تیانتی)، که یک ماده انفجاری عادی امروزی است، داشت.
در مقابل، بزرگترین بمب هیدروژنیای که تاکنون برای آزمایش، منفجر شده، معادل ۵۰ مگاتن تیانتی قدرت انفجاری داشتهاست. نام این بمب بمب تزار بود که اتحاد جماهیر شوروی آن را در سال ۱۹۶۱ آزمایش کرد. این قدرت انفجاری ۲۵۰۰ برابر قدرت انفجاری بمب هیروشیماست.
تربیت فرزند در اندیشه حاج آقا مجتبی تهرانی
نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1394«تربیت همراه غضب، اصلاً تربیت نیست. چون آن چه که در باب تربیت نقش زیربنایی دارد و برای تأدیب و تربیت می خواهیم از او استفاده کنیم، حیا و پرده داری است.»
آیت الله مجتبی تهرانی، مرجعی بود که بیش از مرجعیتش، درس های اخلاقش شناخته شده بود. استادی که در ۱۳ دی ماه سال ۱۳۹۱، در سن ۷۵سالگی، به جوار رحمت حق شتافت و تشنگان معارف راستین مکتب اهل بیت را سوگوار کرد.
تربیتِ دنباله وجودی
استاد معتقدند: «فرزند، دنباله وجودی و به منزله ادامه وجود پدر و مادر است.» و بر همین اساس «بهترین چیزی که پدر برای فرزند به ارث می گذارد، همان تربیت اوست.»؛ چراکه در این دیدگاه «فرزند ادامه وجود تو است، بقاء تو به بقای انسانیت و معنویت اوست. اگر او از بعد انسانی اش تربیت شود، از نظر بعد معنویاتش تربیت شود، این ادامه حیات انسانی تو است، ادامه حیات معنوی تو است؛ لذا، نه این که همت را نگذار برای اداره مادی او. نه! بیشتر روی مسئله تربیتی تکیه داشته باش.»
حاج آقا مجتبی این بعد معنوی تربیت را چنان زیبا توصیف می کنند که عمق اهمیت آن را درک خواهی کرد: «تو اگر بیایی کار کنی، بیشترین همّ خودت را بگذاری برای این که این ها از دوستان خدا بشوند، روی بعد معنوی این ها کار کنی، پیوند این ها را با خدا محکم کنی، اگر این کار را بکنی، این را بدان خدا دوستانش را هیچ وقت وانمی گذارد، رهایشان نمی کند. چقدر زیبا تفهیم می کند. برو این فرزند و خانواده ات را ولی الله بکن، وقتی این رابطه اش با خدا درست شد، غصه این را نخور، هیچ وقت مولا عبد را رها نمی کند.»
دنيا متحول است و ثبات و قرار ندارد
نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1394روِيَ عَن رسولِ الله صلّي الله عليه و آله و سلّم:
الدُّنْيَا دُوَلٌ فَمَا كَانَ لَكَ أَتَاكَ عَلَى ضَعْفِكَ وَ مَا كَانَ مِنْهَا عَلَيْكَ لَمْ تَدْفَعْهُ بِقُوَّتِكَ وَ مَنِ انْقَطَعَ رَجَاؤُهُ مِمَّا فَاتَ اسْتَرَاحَ بَدَنُهُ وَ مَنْ رَضِيَ بِمَا قَسَمَهُ اللَّهُ قَرَّتْ عَيْنُهُ.[1]
ترجمه حدیث: از رسول خدا (صلى اللَّه عليه و آله) منقول است که فرمود:
دنيا متحول است و ثبات و قرار ندارد.
آنچه كه براى تو مقرّر شده است به تو خواهد رسيد،
گرچه در نهايت ضعف و ناتوانى باشى؛
و آنچه كه به ضرر و زيان تو باشد باز هم به تو خواهد رسيد،
گرچه در كمال قدرت و نيرومندى باشى
و هرگز جلوی آن را نتوانى گرفت.
و هر كس كه اميد خود را از آنچه كه از دست رفته قطع كند،
بدنش آسايش خواهد داشت و آن كس كه راضى باشد
به آنچه كه خدا روزى او نموده دل و چشمش روشن خواهد شد.
تأثیر مهم نماز مؤدبانه
نوشته شده توسطرحیمی 16ام دی, 1394
تلقین عظمت خدا
مهمترین مانع برای برقراری ارتباط یک عبد با مولایش، تصور اشتباهی است که عبد از خود، آنهم نسبت به مولا دارد. مرکز این تصور اشتباه خود بزرگ بینی عبد است. ما معمولا آنچنان که باید خود را در برابر خدا کوچک و حقیر احساس نمیکنیم. تا وقتی عبد خود را بزرگ بداند، و به کوچک بودن خود در برابر مولا نرسیده باشد و عظمت مولایش را درک نکرده باشد، تمام تلاشهایش برای ارتباط با مولا بیثمر خواهد بود و هیچ ارتباط موثری شکل نمیگیرد. نه محبتی رد و بدل میشود، نه دعایی بالا میرود و نه دریافتی صورت میگیرد. کارکرد ساده اما بسیار مهم نماز رفع همین مانع است.
حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود:
«خدا نماز را واجب کرد تا کبر و خودبزرگبینی را از انسان جدا کند؛
فَرَضَ اللّهُ الصَّلاةَ تَنزِیها مِن الکِبرِ»(من لا یحضره الفقیه/حدیث4940)
احکام واجب نماز به گونهای طراحی شده است که با تکرار چندبارۀ آن در هر روز و تمام روزهای سال، دو مفهوم کلیدی، یعنی بزرگی و عظمت خدا و حقارت انسان در برابر خدا را به انسان القاء میکند.
اینکه انسان در تعیین نوع حرکات و ادبی که در نماز باید رعایت کند تماماً از دستورات خدا تبعیت کند و خودش تعیین کننده نیست موجب میشود تواضع و افتادگیش بیشتر شود. اگر انسان خودش تعیین میکرد در برابر خدا چگونه اظهار ادب کند، کبر و بزرگیش تا حد زیادی حفظ میشد. اما وقتی تمام مختصات این اظهار ادب کردن توسط خود خدا تعیین شود، عملیات تلقین عظمت خدا و حقارت بنده در برابر مولا بهتر صورت میگیرد.
وقتی انسان بداند نماز چه اثری میخواهد بر او بگذارد و با چه سازوکاری میخواهد این اثر را بگذارد، فلسفۀ احکام به ظاهر سختگیرانۀ نماز و تاکیدهای ویژهای مانند نماز اول وقت را متوجه میشود و با همت و انگیزۀ بهتر و پایدارتری آنها را رعایت میکند و سختیهایش هم برایش شیرین خواهد شد.
هرچقدر عظمت خدا درجانهای ما بیشتر رسوخ کند، آثار و برکات فراوانی به دنبال دارد به عنوان یک نمونۀ مهم امیرالمؤمنین علیه السلام دربارۀ متقین میفرماید: «آفریدگار در جانهایشان عظمت یافت، و از این رو هر چه جز اوست در چشم هایشان خرد و حقیر شد؛
عَظُمَ الْخَالِقُ فِی أَنْفُسِهِمْ فَصَغُرَ مَا دُونَهُ فِی أَعْیُنِهِم»
نمونۀ دیگر آثار مهم و کلیدی درک عظمت خداوند متعال، کسب محبت و عشق به خدا است. تا وقتی اهل ادب نشویم اهل محبت نخواهیم شد، و امکان ندارد بهرهای از عشق به خدا ببریم.