« بیانات در دیدار مردم قم/بهمناسبت سالروز قیام نوزدهم دیماه ۱۳۵۶ مردم قم | فرق ذنب اثم سیئه و خطیئه چیست؟ » |
نامه امام زمان ارواحنا فداه برای جمعی از مردم قم
نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1394در كتاب «احتجاج» از شيخ موثق ابوعمر عامرى رحمة الله عليه روايت مىكند كه گفت : ابن ابى غانم قزوينى و جماعتى از شيعيان درباره فرزند امام حسن عسكرى (علیه السلام) گفتگو نمودند. ابن ابى غانم مى گفت: حضرت رحلت فرمود و اولادى نداشت . سپس آنها نامه اى در اين خصوص نوشتند و به ناحيه مقدسه فرستادند (تا و كلاى حضرت بآستان مقدسش برسانند) و درآن نامه نوشتند كه ما بر سر اين موضوع كشمكش نموده ايم. جواب نامه آنها بخط آن حضرت صلوات الله عليه بدين مضمون صادر گشت :
بسم الله الرحمن الرحيم
خداوند ما و شما را از فتنه ها نگاه دارد و بما و شما روح يقين موهبت كند، و از سوء عاقبت باز دارد. خبر ترديدى كه گروهى از شما در امر دين نموده ايد، و شك و تحيرى كه درباره صاحبان امر خود بدل آنها راه يافته است ، بمن رسيد، ما از اين موضوع بخاطر شما غمگين شديم نه بخاطر خودمان و درباره شما ناراحت شديم نه درباره خودمان زيرا خدا با ماست و جز بخدا به هيچكس نيازى نداريم و حق با ماست و بنا بر اين كسيكه از اطاعت ما سرباز مى زند، ما را بوحشت نمى اندازد. ما اثر صنع خدائيم و مردم بطفيل و جود ما ، موجود گشته اند.
اى مردم ! چرا دچار ترديد گشته و در حال تحير مطلب را بر خود مشتبه مى سازيد. آيا نشنيده ايد كه خدا مى فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا اطيعوا الله و اطيعوا الرسول و اولى الامر منكم
يعنى : اى كسانى كه ايمان آورده ايد، خدا و پيغمبر و صاحبان امر خود را، اطاعت كنيد؟
نمى دانيد كه در اخبار رسيده است كه حوادثى براى ائمه ، گذشته و آينده شما روى مى دهد، و آيا نديده ايد كه خداوند از زمان حضرت آدم تا زمان امام حسن عسكرى سنگرهائى براى شما قرار داده كه به آنها پناه بريد و علائمى مقرر داشته تا بوسيله آن هدايت شويد؟ بطوريكه هر گاه يكى از آن علامتها پنهان شود علامت ديگرى ظاهر مى گردد و هر وقت ستاره اى غروب كند؛ ستاره ديگرى مى درخشد؟
پس وقتيكه امام حسن عسكرى (علیه السلام) رحلت فرمود: گمان كرديد كه خداوند دين خود را باطل كرد، و رشته واسطه ميان خود و بندگانش را قطع نمود؟
نه .
چنين نبوده . و تا روز رستخيز و ظهور امر خدا كه مردم او را نمى خواهند ، هم چنين نخواهد بود.
امام گذشته با سعادت رحلت فرمود و همچون پدران بزرگوارش از دست مردم رفت، وصيت و علم و فرزند و جانشين او در ميان ما است و جز ظالمان گناهكار كسى راجع به منصب و مقام امامت وى با ما نزاع ندارد و جز منكر كافر كسى ادعاى اين منصب بزرگ را نمى كند.
اگر ملاحظه مغلوب شدن امر خدا و آشكار و علنى گشتن سرّ الهى نبود چنان حق ما براى شما ظاهر مى گرديد كه عقل هاتان حيران گردد و ترديدتان بر طرف شود ولى آنچه خداوند خواسته تحقق خواهد يافت؛ و هر چيزى در لوح محفوظ مرقوم است .
پس شما هم از خدا بترسيد و تسليم ما شويد و كارها را بما واگذاريد. همه گونه خيروخوبى از ما بمردم مى رسد. آنچه بر شما پوشيده است، براى اطلاع از آن اصرار مورزيد. و بچپ و راست ميل نكنيد، مقصد خود را با دوستى ما براساس راهى كه روشن است بطرف ما قرار دهيد. من آنچه لازمه نصيحت بود، بشما گفتم و خداوند بر من و شما گواه است .
اگر محبت به شما نداشتيم و صلاح شما را نمى ديديم و بخاطر ترحم و شفقت بر شما نبود، گفتگوى با شما را ترك مى گفتيم …
و صلى الله على محمد النبى و آله و سلم تسليماً.
منبع: گروه مطالعات اخلاق و تربیت معاونت تهذیب
فرم در حال بارگذاری ...