برای عده ای چه خوب شد نیامدی!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام |
چگونه یک پدر می تواند دخترش را باحجاب کند؟؟
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
فرزندان، در دامان پدر و مادر خود رشد میکنند و به بالندگی میرسند. لذا تا جایی که امکان دارد، پدر و مادر باید مراقب این بستر پرورشی باشند تا کودکانی عاقل، آگاه و هشیار تربیت کنند.
فقط در این صورت است که پدر و مادر، میتوانند با خیال راحت فرزند خود را به اجتماع وارد کنند و از آسیبهایی که ممکن است بچهها دچارش شوند، نترسند. اگرچه همیشه خطر در کمین ما و فرزندان ماست، اما واقعا چه کارهایی میشود کرد تا فرزندانی تربیت کنیم که بتوانند در موقعیتهای حساس، عاقلانه تصمیم بگیرند و هوشمندانه مسیرشان را انتخاب کنند؟ چه کارهایی میشود کرد که فرزندانمان به مقولۀ حجاب علاقمند باشند و سرسختانه حفظش کنند؟
پدر، رکن محوری
در بر روی لولای خودش میچرخد. اگر این لولا نباشد، دری باز یا بسته نخواهد شد. روش تربیتی پدر هم در خانواده، به همین شکل است. پدر باید محور باشد و قوانینی که لازم الاجراست را به شکل صحیح و مدیریت شده، به فرزندانش بیاموزد و پیگیر اجرای آن باشد. در خانوادهای که پدر خودش را در این امور کنار کشیده است، معمولا به خاطر بار احساسیای که مادر دارد، اصول لازم الاجرا، به شکل درستی اجرا نمیشوند و فرزندان مقیّد به انجام وظایف خود نمیشوند. یکی از این وظایف هم «حجاب» است.
رابطۀ احساسی و قویای که بین دختر و پدر برقرار است، این مساله را راحتتر میکند. در واقع این پدر است که باید رابطۀ احساسیاش را با دخترش تقویت کند تا بعد بتواند از راه همین ارادت و احساسات پاک پدر و دختری، پیگیر رعایت حجاب دخترش باشد. وگرنه همه چیز مثل یک سربازخانه میشود و فرزندان تا چشم پدر را دور میبینند، ممکن است از انجام وظایف سر باز بزنند.
پدر رکن مهمی است که دختران در خانه، به آن دلگرماند و برای کسب رضایت پدر، تلاش میکنند. وقتی پدر مبانی دینیای که دوست دارد در خانه رعایت شود را به شکلی داستانگونه و یا در قالب مثال، بازی و حکایت جابیندازد، بچهها کمکم به اصول اصلی پدر در خانه پی میبرند و خود را به اجرای آن موظف میکنند. پدر با محبوبیتی که در خانواده کسب میکند و با انرژیای که برای بچههایش خرج میکند، کاملا میتواند روی فرزندش نفوذ قلبی داشته باشد و با زبانی نرم و موثر، اصول یک حجاب مناسب را برای فرزندش تشریح کند. |
رابطه فقر با محبت اهل بیت!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
فقر نه به خاطر بی عرضگی یعنی تو وقتی اهل بیت علیهم السلام را دوست داری ممکن است جایی تو را راه ندهند، با اینکه تخصص داری اما چون در تیم علی علیه السلام هستی تحویلت نمی گیرند. مردم در صدر اسلام ولایت علی علیه السلام را قبول نکردند و به جای آن ولایت پول و زور را قبول کردند چون آن آدمها مردم را ترساندند و وعده پول به آنها دادند. یعنی آدمی که خلیفه شد اصلا مهم نیست چون زور و پول دارد حرفش را گوش می کنند و این ولایت پول و زور الان هم هست، ولایت زورداران و پول داران! |
دنیا گذرگاه است نه قرارگاه
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
ثبات دنیا در گذرا بودن و استقرارش، در پویندگی، سکونتش در حرکت، تکاپو و قانونش، دادن نعمت و سلب نعمت و سرانجامش معاد است کمااینکه در خطبه ۲۰۳ نهجالبلاغه آمده است: «و استقرار دنیا جز بر نعمت و گرفتاری و پاداش در معاد، یا آنچه خواست اوست و بر تو ناپیداست، نخواهد بود». |
در خطبه ۲۰۳ نهجالبلاغه آمده است:
آری، ثبات دنیا در گذرا بودن و استقرارش، در پویندگی، سکونتش در حرکت، تکاپو و قانونش، دادن نعمت و سلب نعمت و سرانجامش معاد است و کیفر و پاداش و چیزهایی که در علم بیکران حق گذشته و ما با این مغز کوچک و فکر محدود خود از آن بیخبریم، همه به دست اوست.از اینرو امام علی علیه السلام فرمود: «ثبات این نظام، در نعمت و نقمت، ابتلا و امتحان و سرانجام پاداش و کیفری است که در معاد داده میشود».در این فراز حضرت به سه اصل اساسی در عالم هستی اشاره میکند: یکی اصل ظهور نعمتها، دیگری اصل آزمون و ابتلا و سوم اصل جزا و پاداش اخروی، اینها چیزهایی است که ما کم و بیش میدانیم، ولی مبنای ثبات دنیا تنها در این سه مورد نیست، بلکه قواعد دیگری هم در هستی وجود دارد که ما نمیدانیم، جهل ما به اندازهی یک اقیانوس و علم ما به اندازهی چند سنگریزه است که از ساحل آن برداریم و به شمارش آن پردازیم.جملهی «او ما شاء مما لا تعلم» اشاره به مجهولات و نادانستههای بیکران ماست شگفت این است که گروه تناسخیه این جمله را دلیل بر تناسخ گرفتهاند و به همین جمله استناد کرده و گفتهاند: «اشاره است به ناملایماتی که نفس آدمی به هنگام تعلق به بدنها و اجسام مختلف، گرفتار آن میشود».
ترك گناه بزرگترين عامل عاقبت بخيري است
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396وي با بيان اينكه شناخت تكليف شرعي بدون بهرهمندي از مجتهد جامعه الشرايط و مطالعه رساله عمليه ممكن نيست، خاطرنشان كرد:
وي ادامه داد:
بزرگترين عامل عاقبت بخيري آن است كه انسان ضعف هاي خود را جبران كند و جلو گناهان را در زندگي خويش بگيرد چرا كه اصلي ترين عامل بدبختي و عاقبت به شرّي گناهان است. به عبارت ديگر عامل بودن به احكام ديني و دوري از گناهان اصليترين عامل عاقبت بخيري است. |
سخنران بعثه مقام معظم رهبري در كربلا تصريح كرد:
وي يادآور شد: ايمان پاك و خالص، رعايت تقوا و انجام عمل صالح؛ همة كارها رنگ خدايي داشته باشد و جهت جلب رضايت او و با توكل و استعانت جستن از او انجام گيرد؛ صبر و استقامت ورزيدن در برابر سختي ها و مشكلات؛ لازمة عاقبت بخيري، عاقبت انديشي است.
پرهیز از دنیای حرام
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396برنامه ای برای تقوا
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
آیت الله خوشوقت (ره) :
برنامهات خواندن رساله و ياد گرفتن واجب و حرام است.
هر وقت واجب پيش آمد كرد، انجام بدهي و حرام پیش آمد ترک كنی، این برنامه شخصي شماست.
از رساله بايد ياد بگيريد، الآن ظهر میشود گفتهاند بايد نماز بخوانيد.
فردا ماه رمضان است بايد روزه بگيري، بيرون ميروي زن نامحرم ميآيد بايد نگاه نكني، حرف ميزني بايد دروغ نگويي؛…
اينها برنامهاي است كه در شئون زندگي پياده كردنش واجب و لازم است.
مال بعضيها زود پيش ميآيد، مال بعضيها دیر پيش ميآيد. و بعضيها زياد پيش ميآيد و بعضي ها كم، اشخاص مختلفند.
يک كسي در يک ماه در محيط زندگياش یک زن نميبيند، يک كسي با كم و زيادش روزي هزار تا ميبيند، شخص وظيفهاش را بايد در هر صورت انجام دهد.
وارث
|
نميتوانم نفس امّارهام را كنترل كنم، چه كنم؟!
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
سؤال: آيا موسيقي مقدس داريم؟
سؤال: نشانه قبول شدن عبادت چيست؟
سؤال: معناي حديث بك عرقتك چيست؟
جواب: اگر خدا خود را در قرآن معرفي نميكرد، چه كسي ميتوانست خدا را بشناسد؟ قرآن در اواخر برخي آيات توصيفاتي از خدا ذكر كرد تا مؤمنين نيز خدا را با آن صفات توصيف كنند.
جواب: جايز نيست.
جواب: كساني كه ميخواهند قرآن را حفظ كنند ببينند ميتوانند، بعدها هم در اثر ممارست اين مقداري را كه حفظ كردهاند، نگهدارند يا نه؛ اگر نميتوانند حفظ نكنند، چون در كتاب كافي روايت داريم كه اگر كسي قرآن را حفظ كند بعد در اثر تنبلي يادش برود مبتلا به عذاب ميشود.
جواب: نه، خواندن كساني است كه خدا گفته؛ اگر سراغ ائمه عليهمالسلام نروند، سراغ كساني ميروند كه بلد نيستند و گمراه ميشوند. لذا تمام وسايلي كه مردم را به اهلبيت عليهمالسلام نزديك كند منسوب به خدا و عبادت است.
جواب: ترك گناه همه اينها را درست ميكند.
جواب: تقوي و توبه، إن الله يحب المتقين، إن الله يحب التوابين.
جواب: همان اراده ضعيف را به كار بگير، كمكم تقويت ميشود.
جواب: بله، مگر از بستگان باشد. با ارحام، ولو كافر هم باشند نميتوان قهر كرد. البته در صلهرحم هم نبايد افراط كرد. چندوقت يكبار تلفني هم احوالپرسي هم شود كافي است. پيامبر اكرم صلياللهعليهوآله فرمود: صلوا أرحامكم ولو بالسلام.
جواب: نه؛ كساني كه به يك يا دو واسطه از يك رحم به دنيا آمدند، ارحامند و مابقي فاميل سببياند. مثلا مادرخانم و پدرخانم اينها فاميلاند ولي ارحام نيستند.
جواب: يكي از وظايف ما حفظ عزاداري اهلبيت عليهمالسلام است، اگر اين نبود ما هم مثل كشورهاي اسلامي لائيك ميشديم. خدا اين عزاداريها را براي حفظ دين قرار داده است.
جواب: آدمي كه ميخواهد به خدا نزديك شود، بايد از دنيا فاصله بگيرد، و طبيعي است آدم كمپول ميشود.
جواب: اطاعت از خدا و معرفت اوست.
جواب: تقوي عملي است كه يكي از نتايج آن بصيرت است، بعد در اثر ادامه تقوي، فرقان بيشتر ميشود. انسان با ديدن باطن اشخاص ميفهمد چه كساني منافق و چه كساني مؤمن هستند.
جواب: به اندازه بلا صدقه بدهيد و گناه نكنيد.
جواب: توبه.
جواب: ترك گناه و تقويت ايمان.
همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند
نوشته شده توسطرحیمی 18ام فروردین, 1396
نمی از چشم های توست چشمه، رود، دریا هم
کمی از رد پای توست جنگل، کوه ، صحرا هم
تو از تورات وانجیل و زبور از نور لبریزی
تو قرآنی ، زمین محو شکوهت، آسمان ها هم
جهان نیلی است طوفانی، جهان دلمرده ظلمانی
تویی تو نوح موسی هم، تویی تو خضر عیسی هم
نوایت نغمه ی داوود، حسنت سوره یوسف
مرا ذوق شنیدن می کشد شوق تماشا هم
تو آن ماهی که در پایت تلاطم می کند دریا
من آن دریای سرگردان دور افتاده از ماهم
اسیر روی ماه تو هواخواه نگاه تو
نشسته بین راه تو نه تنها من که دنیا هم
تمام روز ها بی تو شده روزمبادا نه
که می گرید به حال و روز ما روز مبادا هم
همه امروزها مثل غروب جمعه دلگیرند
که بی توتیره و تلخ است چون دیروز فردا هم
جهانی را که پژواک صدایت را نمی خواهد
نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم نمی خواهم
سیدمحمد جواد شرافت