فراخوان نخستین جشنواره ملی وبلاگ نویسی غدیر، تجلی ولایت و امامت اعلام شد

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394

محورها

۱- غدیر، طرح کلی اسلام برای اداره جامعه

۲- امیرالمومنین (ع) معیار زندگی و محور وحدت

۳- غدیر، مضمون تعالی بخش برای همه بشریت

جوایز

نفرات اول یک میلیون تومان

نفرات دوم پانصد هزار تومان

نفرات سوم دویست و پنجاه هزار تومان

برندگان قرعه کشی صد هزار تومان

تقویم

مهلت ثبت نام و ارسال آثار: یکم شهریور الی سی و یک شهریور ماه ۱۳۹۴

زمان برگزاری جشنواره: دهه ی امامت و ولایت (۱تا ۱۰ مهر ۱۳۹۴)

اولین مسابقه سراسری وبلاگ‌نویسی غدیر با هدف ترویج و اشاعه فرهنگ غنی غدیر و معارف علوی در فضای مجازی آغاز شده‌است .

موضوعات فراخوان ملی وبلاگ‌نویسی غدیر تجلی ولایت و امامت در راستای ضرورت توجه جدی و مستمر به آموزه‌های علوی در تمامی ابعاد زندگی بشریت به ویژه در بعد حکومتی، مدیریتی و اخلاق است که نیاز بسیار جدی و ضروری جوامع امروزی است.

محورهای جشنواره شامل «غدیر، طرح کلی اسلام برای اداره جامعه»، «امیرالمومنین(علیه السلام) معیار زندگی و محور وحدت» و «غدیر مضمون تعالی بخش برای همه بشریت» است.

داوری در سه مرحله غربال‌گری، میانی و نهایی انجام می‌گیرد. وبلاگ‌های راه یافته به مرحله نهایی در دو بخش محتوایی و فنی توسط کارشناسان داوری ارزیابی می‌شوند. آغاز داوری جشنواره پس از اتمام مهلت ثبت نام است و مرحله غربالگری در زمان ثبت نام صورت می‌گیرد.

جوایز نفرات اول درهریک ازمحورهای جشنواره شامل کمک هزینه سفر به نجف اشرف به مبلغ یک میلیون تومان، نفرات دوم درهر یک ازمحورهای جشنواره کمک هزینه سفر به کربلای معلی به مبلغ پانصد هزار تومان، نفرات سوم در هر یک از محورهای جشنواره کمک هزینه سفر به مشهد مقدس به مبلغ دویست و پنجاه هزار تومان است.

علاوه بر جوایز فوق، میان تمام شرکت‌کنندگان راه یافته به مرحله نهایی قرعه کشی صورت گرفته و به 10 نفر مبلغ صد هزار تومان کمک هزینه سفر به حرم حضرت معصومه(س) اهدا می‌شود.

علاقمندان تا یکم مهرماه فرصت دارند تا در این جشنواره ملی شرکت کنند و زمان برگزاری جشنواره دهه امامت و ولایت (1 تا 10 مهر) خواهد بود.

علاقه‌مندان برای ثبت نام می‌توانند به سایت جشنواره به نشانی www.jashnvareh-ghadir.ir مراجعه کنند.

منبع : خبرگزاری بین‌المللی قرآن- ایکنا

مشکلی که خواب را از چشمان رهبرمان ربود!

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394

اثر قرائت قرآن توسط حامل علم آن

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394

یکی از اقدامات امام سجاد(علیه‌السلام) تلاوت قرآن با لحن حزین بود.

اگر حامل علم قرآن، قرآن را چنین تلاوت نماید، آثار عجیبی در مخاطبان ایجاد می‌کند.

خدا مرحوم آیت الله میرزا مهدی اصفهانی(رحمت الله علیه) را رحمت کند. کسی نقل می‌کرد، که:

برادرم شاگرد ایشان بود. روزی مرا برای کاری به منزل ایشان فرستاد. وقتی به منزل میرزا رفتم، ایشان سر حوض مشغول وضو بود. من را که دید، پرسید:

می‌دانی قرآن چیست؟!

عرض کردم: بله؛ معلوم است دیگر!

پرسید: می‌دانی تلاوت قرآن یعنی چه؟

گفتم: بله!

فرمود: نه؛ تلاوت قرآن یعنی این که وقتی قرآن می‌خوانی چنین باشد که خود ذات اقدس خداوند متعال با تو صحبت می‌کند.

بعد میرزا چند آیه برای من خواند. من احساس کردم که انگار یک دفعه از روی زمین بلند شدم. حال عجیبی به من دست داده بود و اصلاً نمی‌فهمیدم کجا هستم! فاصله‌ی بین خانه‌ی ایشان و خانه‌ی خودمان را در وضعیتی عجیب طی کردم. وارد خانه شدم. وقتی برادرم مرا دید، به من به صورت تعجب‌آوری گفت:

میرزا برایت قرآن خوانده!

خدا کمی از علم قرآن را به میرزا داده بود. ان شاء الله امام زمان(علیه السلام) به زودی ظاهر شوند؛ زمانی که حضرت قرآن تلاوت بفرمایند، می‌فهمید که تلاوت قرآن آن حضرت، با تلاوت‌هایی که در این روزگار رایج شده، تفاوت دارد.

در روایات داریم که در آخر الزمان، قرآن را با تغنّی می‌خوانند.[1] یک آقایی در بحث تعلیم قرآن می‌گفت: اگر سنتور این‌جا بود، می‌گفتم این قاری چه کرده است! معلوم بود که این قاری این کاره است! اگر کسی بخواهد برای خوب قرآن خواندن سنتور یاد بگیرد، این تلاوت قرآن را باید در کوزه گذاشت و آبش را خورد!

زمانی که حضرت زین العابدین(علیه‌السلام) قرآن تلاوت می‌فرمودند، کسانی که کارشان سقایی بود و می‌خواستند از کنار خانه‌ی حضرت عبور کنند، خشکشان می‌زد. آن‌قدر کنار خانه‌ی حضرت می‌ماندند که از این مشک چک چک آب می‌رفت و تمام می‌شد. حضرت این گونه قرآن می‌خواندند و به مردم می‌فهماندند که قرآن واقعی پیش ماست.

[1] . بحارالأنوار (ط - بیروت)، ج‏89، ص: 190: عَنْ حُذَیْفَةَ بْنِ الْیَمَانِ قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ اقْرَءُوا الْقُرْآنَ‏ بِلُحُونِ الْعَرَبِ وَ أَصْوَاتِهِمْ وَ إِیَّاکُمْ وَ لُحُونَ أَهْلِ الْفِسْقِ وَ أَهْلِ الْکِتَابَیْنِ وَ سَیَجِی‏ءُ قَوْمٌ مِنْ بَعْدِی یُرَجِّعُونَ بِالْقُرْآنِ تَرْجِیعَ الْغِنَا وَ الرَّهْبَانِیَّةِ وَ النَّوْحِ لَا یُجَاوِزُ حَنَاجِرَهُمْ مَفْتُونَةٌ قُلُوبُهُمْ وَ قُلُوبُ الَّذِینَ یُعْجِبُهُمْ شَأْنُهُمْ‏.

منبع: maemaeen.ir

بی‌نیازی بدون داشتن مال/حکایتی از مرحوم آیت الله قمی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394

امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) فرمود:

مَنْ‏ أَرَادَ الْغِنَى‏ بِلَا مَالٍ‏ وَ الْعِزَّ بِلَا عَشِیرَةٍ وَ الطَّاعَةَ بِلَا سُلْطَانٍ فَلْیَخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِیَةِ اللَّهِ إِلَى عِزِّ طَاعَتِهِ فَإِنَّهُ وَاجِدٌ ذَلِکَ کُلَّه‏ [1].

اگر کسی غنا و ثروتی که وابسته به مال و عزتی که وابسته به خاندان و طایفه نباشد می‌خواهد، از زیر پرچم معصیت خدا که اطاعات شیطان است خارج شود و زیر پرچم اطاعت خدا برود.

اگر اهل طاعت خدا شوی، حتی اگر ذره‌ای پول نداشته باشی، احساس می‌کنی که ثروتمندی.

خَیْرَ الْغِنَى غِنَى‏ النَّفْس [2].

کسی که غنای نفس داشته باشد، پیشنهاد مال حرام را نیز نمی‌پذیرد و آن را رها می‌کند.

خداوند مرحوم آیة الله العظمی حاج آقا حسین طباطبایی قمی را رحمت کند. ایشان که بسیار با تقوا بود، چند ماهی پیش از مرحوم آقای بروجردی(ره) مرجعیت شیعه را عهده‌دار شد. از وقتی مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی فوت کرد، در نجف می‌دیدند که آقای قمی بسیار به حرم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مشرف می‌شود و بالا سر حضرت نماز حضرت جعفر طیار می‌خواند.

از ایشان پرسیدند: آقا چه می‌کنید؟

ایشان پاسخ داد: می‌آیم نماز حضرت جعفر می‌خوانم که خدا مرگ مرا زودتر برساند!

چون مسئولیت مرجعیت سنگین است و من نه در خودم می‌بینم که آن را نپذیرم و نه آن را تحمل کنم؛ لذا از خدا می‌خواهم که زودتر مرا از این دنیا ببرد و بعد از سه ماه نیز از دنیا رفت.

این بزرگوار که آدم بسیار خوش‌مشربی بوده، یک بار در صحبتی گفته بوده که من تا 50 هزار تومان  تقوا دارم! [3]

پرسیدند: آقا این جمله یعنی چه؟

ایشان فرموده بود: زمانی میان دو خان ثروت‌مند بر سر ملک بزرگی نزاعی درگرفت. آن‌ها برای حل دعوا نزد من آمدند [4].

هر کدام مدارک خود را آوردند و صحبت کردند. بنا شد من آن روز بررسی کنم و فردای آن روز حکم را صادر کنم. اواخر شب بود که کسی در زد و من در تاریکی دم در آمدم. کسی که چهره‌اش را در تاریکی نشناختم، بسته‌ی بزرگی را از لای در داخل خانه گذاشت و گفت: این 50 هزار تومان پول را فلانی که ـ یکی از طرفین دعوا بود ـ داده و گفته این آجیل بچه‌های حاج آقا حسین قمی است!

حاج آقا حسین قمی بسیار عیال‌وار بود و تحت فشار مالی زندگی می‌کرد. حاج آقا حسین که فهمیده بود این پول رشوه است، کیسه را از لای در بیرون انداخته و گفته بود: بچه‌های من آجیل نمی‌خورند!

این غنا و بی‌نیازی وابسته به مال نیست. مرحوم آقای قمی هم بلد بود که برای گرفتن آن پول توجیه بیاورد. می‌توانست مثل روزگار ما بگوید این رشوه نیست،

پول چایی است!

هدیه است!

حتی می شد آن را بابت رد مظالم استفاده کند. می‌توانست بگوید این پول‌دارها معمولاً اهل خمس و سهم امام نیستند و این پول را به جای سهم امام‌هایی که او نداده بردارد! این‌ها توجیهاتی است که ممکن است عوام آن‌ها را موجه بدانند ولی فقیه می‌داند که این توضیحات باطل و بی‌فایده است!

اگر کسی می‌خواهد غنایی غیر وابسته به مال و ثروت و عزتی غیر وابسته به دیگران داشته باشد، باید زیر پرچم طاعت خدا ساکن شود.

[1]. مجموعه ورام، ج 1، ص 51.

[2]. من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 402.

[3]. 50 هزار تومان در آن زمان بسیار ارزشمند بوده است. اگر در نجف بپرسید کوچه‌ی 100 تومانی‌ها کجاست، به شما نشان خواهند داد و ویژگی افراد ساکن در آن کوچه این بوده که 100 تومان پول داشته‌اند!

[4]. تا زمان رضاخان، عدلیه و دادگستری رسمی وجود نداشته و مردم با مراجعه به فقها نزاع خود را حل و فصل می‌نمودند. قضاوت مجتهد برای دستگاه حکومتی نیز معتبر بوده است.

منبع:  maemaeen.ir

واقعیت صله رحم مجازی

نوشته شده توسطرحیمی 8ام شهریور, 1394

مصادیق صله رحم مورد تایید اسلام چیست؟

آیا صله رحم قاعده و قانون خاصی دارد؟

و بسیاری سؤال های دیگر که برای یافتن پاسخ این سؤالات پای سخنان «حجت الاسلام عبدالحسین مشکانی»، رییس موسسه علوم راهبردی ادیان و جنبش ها (معراج) و مؤسس بنیاد معنویت و تمدن نشسته و از سخنان ایشان بهرمند می شویم

با توجه به توصیه های دین اسلام صله رحم چه تأثیری بر سبک زندگی افراد و چه جایگاهی در آموزه های دینی دارد؟

نخست لازم است سبک زندگی را تعریف و سپس جایگاه صله رحم در جغرافیای آن تبیین شود.

واقعیت آن است سبک زندگی چنانکه برخی می پندارند، مشتی گزاره اخلاقی نیست که از سوی یک استاد اخلاق یا در یک کتاب اخلاقی تدریس و مطالعه شود.

آنچه مقصود رهبر معظم انقلاب بود، این تعریف بی در و پیکر از سبک زندگی نیست. در نگاه ایشان سبک زندگی ساختار مشخص و نسبتی وثیق با مقوله تمدن سازی دارد. به تعبیر رهبری، سبک زندگی بخش اصلی و نرم تمدن نوین اسلامی را تشکیل می دهد.

سبک زندگی در یک تعریف علمی و دقیق عبارت است از:

مجموعه ای به هم پیوسته و مرتبط با هم از الگوهای رفتاری در حوزه های مختلف حیات بشری.

به بیان دیگر، انسان دارای ساحات و حوزه های مختلفی است – از جمله حوزه سیاست، حوزه تربیت، حوزه اقتصاد، حوزه حقوق، حوزه فرهنگ یا هر حوزه دیگری که بتوان بر اساس مبانی انسان شناختی اسلامی برای انسان تعریف کرد، و در تمام این ساحات نیازمند الگوی رفتاری است. این الگوهای رفتاری نیز باید مقرون به حجیت شرعی باشد، بنابراین، صحبت از استنباط و فقاهت به میان می آید. یعنی فقیه متولی استنباط و ارائه الگوهای رفتاری در تمامی حوزه های حیات بشری است.

ادامه »

حکایتی از مرحوم آیت الله بروجردی در استفاده‌ی صحیح از مال

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

برخی گمان می‌کنند که اگر گاهی در باب نکوهش مال و منال سخن به میان می‌آید، بدان معناست که خود آن مال بد است، اما چنین نیست!

مرحوم آیت‌الله بروجردی ـ رحمه الله ـ چنین نقل می‌فرمایند:

در اوایل طلبگی، پدرم ماهی 3 تومان (به ارزش پول آن زمان) به من شهریه می‌داد. از آن‌جا که در آن دوران فقهای بزرگی در حوزه‌ی علمیه اصفهان حضور داشتند و آن حوزه قدرت علمی زیادی داشت، پس از مدتی برای ادامه‌ی تحصیل از بروجرد به اصفهان آمدم.پدرم به بنده فرموده بود که من با فلان تاجر در بازار اصفهان حساب دارم. به او می‌سپارم که ماهی 3 تومان به شما بدهد[1]. اول هر ماه قمری نزد او برو و این مبلغ را دریافت کن.من هم در ابتدای هر ماه به مسجدی که در بازار اصفهان و اطراف حجره‌ی او بود می‌رفتم. نماز ظهر و عصر را می‌خواندم و برای دریافت پول نزد او می‌رفتم. وقتی پس از نماز ظهر و عصر به سمت حجره‌ی او می‌رفتم، معمولاً هنگام نهار خوردن بود. از جلوی حجره‌های تجار بازار که عبور می‌کردم، یکی چلوکباب می‌خورد، یکی چلو مرغ، یکی چلو خورش؛ خلاصه اغلب یک نهار حسابی می‌خوردند. هر ماه که به حجره‌ی این رفیق پدرم که می‌رسیدم، می‌دیدم که یا نان و ماست می‌خورد یا نان و دوغ یا نان و کشک یا نان و پنیر یا امثال آن. حالا یک بار یا دو بار بگوییم هوس کرده که چنین غذای ساده‌ای بخورد اما من در این چند وقتی که نزدش می‌رفتم می‌دیدم که چنین غذاهایی می‌خورد. البته من فضولی و جسارت نمی‌کردم و علت این کار را جویا نمی‌شدم[2].

گذشت و سیلی آمد و پلی را ـ در اصفهان یا اطراف ـ خراب کرد. در آن روزگار حکومت به این امور رسیدگی نمی‌کرد و باید خیرین جمع می‌شدند و پل را تعمیر می‌کردند. خیرین سراغ تجار و افراد ثروت‌مند آمدند تا پول جمع کنند. مثلاً یکی گفت من 50 تومان می‌دهم، دیگری گفت من 100 تومان می‌دهم، دیگری 150 و به همین ترتیب. رسیدند به مغازه‌ی همین آقا. از او پرسیدند که چقدر می‌دهی؟

ایشان ابتدا سؤال کرده بود که خرج تعمیر این پل چقدر خواهد شد؟

به او گفتند برآورد کرده‌ایم، حدود 30 هزار تومان (به پول آن زمان) خواهد شد.

ایشان پرسیده بود که چه مقدار را تقبل کرده‌اند؟

گفتند تا این‌جای بازار که آمده‌ایم 600 تومان جمع شده و تا 30 هزار تومان خیلی باقی مانده.

ایشان فرموده بود آن مبالغ را از آن آقایان نگیرید، تمام خرج پل را من متقبل می‌شوم! این خبر در شهر اصفهان پیچید! به سراغ ساختن آن پل رفتند و کار انجام شد و گذشت.

ماه بعد که بنده (آیت الله بروجردی) برای دریافت مبلغ 3 تومان خود نزد او آمدم، مجدّداً مشاهده کردم که او از همان نان و کشک یا نان و ماست می‌خورد! این بار دیگر از ایشان سؤال کردم که شما همیشه نان و ماست یا نان و کشک می‌خورید، لذا ما گمان کردیم که وضع شما خوب نیست! اما چطور است که آن مقدار ثروت دارید و این غذاها را می‌خورید؟!

آن تاجر به آقای بروجردی گفته بود:

«اصلاً کسب و کار من برای آن است که پول در بیاورم و از درآمد حاصله چنین کارهایی انجام دهم، و گر نه شکم که با نان و کشک و نان و ماست نیز سیر می‌شود! من کسب درآمد می‌کنم برای چنین اموری، و الا چرا باید پول جمع کنم؟!»

منبع: maemaeen.ir

 

اعطای روزی از جانب خداوند متعال (1)

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

ما تصور اشتباهی از گناه و به دنبال آن مغفرت و آمرزش در ذهن داریم.

گناه حادثه و عملی نیست که فقط یک آسیب به ما وارد کند؛

بلکه می‌تواند آثار متعددی در جوانب مختلف داشته باشد.

گناه در عمر و برکت آن و در مال و روزی ما اثر می‌کند.

إِنَ‏ الرَّجُلَ‏ لَیُذْنِبُ‏ الذَّنْبَ‏ فَیُدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْق‏.[1]

گاهی اثر گناه انسان‌ها این است که از روزی مقدر خود محروم می‌شوند. برای مثال مقدّر بوده در اثر تلاش و کسب و کار من، امروز یک مشتری خوب نصیبم شود و با معامله‌ای حلال سود خوبی به من برسد اما گناه می‌کنم و در اثر آن مشتری می‌آید و به مغازه‌ی من نگاهی می‌کند ولی به دلش نمی‌افند که از این مغازه خرید کند. این‌که به ذهن ما می‌افتد از این مغازه خرید کنیم نه مغازه‌ی کناری، کار خداوند متعال است. مکان‌هایی که بورس اجناس به خصوصی است و تعداد زیادی مغازه اجناس یکسانی دارند، این مسئله بیش‌تر به چشم می‌آید.

در برخی موارد خداوند نمی‌خواهد روزی کسی وسعت پیدا کند. سیدی در قم زندگی می‌کرد که هنوز نیز در قید حیات است. او وضع مادی بسیار بدی داشت. خیرینی در تهران گفتند خوب نیست به این بنده‌ی خدا کمک مستقیم کنیم؛ لذا همت کردند و مغازه‌ای در راسته‌ی سوهان فروشان کنار قبرستان «حاج شیخ» قم ـ که بسیار پرتردد است ـ برای او خریداری کردند.

بنده زمانی که قم بودم عصرها در فاصله‌ی بین پس از درس عصر تا هنگام نماز مغرب و عشاء به مزار پدرم می‌رفتم که در قبرستان حاج شیخ دفن شده‌اند. مقید بودم هر وقت از مقابل این مغازه عبور کردم نگاه کنم که مشتری دارد یا نه. 11 سال که ایاباً و ذهاباً از جلوی این مغازه رد می‌شدم، شاید به عدد انگشتان یک دست در آن مشتری ندیدم! اگرچه این مقدار هم مبالغه است! در صورتی که مغازه‌ی کناری پر از مشتری بود و برای او با وانت جنس می‌آوردند و می‌بردند! گاهی که برای سوهان خریدن به مغازه‌اش می‌رفتم، از بس سوهان‌هایش کهنه و بی‌کیفیت شده بود، به من می‌گفت: حاج آقا صبر کنید. از مغازه کناری سوهان می‌خرید و به ما می‌فروخت. یک بار که دیدم کسی در مغازه‌اش آمده، جلو رفتم و دیدم آمده آدرس بپرسد!

با این‌که او در راسته‌ی سوهان‌فروش‌ها بود و مغازه‌های اطراف او مشتری داشتند، او مشتری نداشت. فکر می‌کرد شاید چون مغازه‌اش از مغازه‌های اطراف کهنه‌تر است، مشتری ندارد. مغازه‌اش را تا سقف سنگ کرد و بابت این کار مقروض شد؛ اما تفاوتی نکرد.

بعد از مدتی که مغازه او نونوار شد، به او پیشنهاد کردم که این کسب و کار که نمی‌گیرد، مغازه را اجاره بده تا لااقل از اجاره آن چیزی نصیب تو شود!

البته منظور این نیست که این داستان مصداق آن روایت است که شخص در اثر گناه از روزی‌اش محروم می‌شود، شاید تنگی رزق او دلیل دیگری داشته باشد اما باید توجه داشت که کار را خدا باید درست کند.

منبع: برگرفته از maemaeen.ir

بندگی خدا، کلید تحلیل رفتار امیرالمؤمنین

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394

 

بحث بندگی خدا کلید فهم بسیاری از بحث‌های دینی از جمله نبوت و امامت است. فهم صحیح وقایع سقیفه، اهمیت ظلم به حضرت فاطمه‌ی زهرا، غیبت امام زمان و وقایع ظهور آن حضرت همه در گروی فهم بندگی خداست.


«وَ لَقَدْ بَعَثْنا فی‏ کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت‏»[1]

این پیام همه‌ی انبیا از ناحیه‌ی خدا به مردم است که خدا را بندگی کنید. بندگی یعنی اطاعت محض و پیروی صرف از فرمان خدا؛ از تو به یک اشارت، از من به سر دویدن!

پیامبر خدا، ولی معصوم او و کتاب خدا، لسان خدا هستند و راه بندگی او را نشان می‌دهند.

اگر مفهوم بندگی را نفهمیم، فهم ماجرای سقیفه مشکل می‌شود. امیرالمؤمنین مشغول غسل دادن پیغمبر بود که به ایشان خبر دادند عده‌ای در حال توطئه برای گرفتن حق شما هستند. حضرت فقط به یک اظهار تأسف بسنده کرد و فرمود: چه زود توصیه‌ی رسول خدا را کنار گذاشتند! سپس به کار خودشان ادامه دادند!

چرا حضرت چنین کرد؟

چون پیامبر خدا از ایشان تعهد گرفته بود که خدا از تو می‌خواهد فقط زمانی که یاور داشته باشی علیه غاصبان حق الهی خود دست به شمشیر ببری. حضرت نیز به این تعهد پایبند بود؛ البته در مقام سخن ساکت نبود و غصب حق خود را اظهار می‌فرمود.

اظهارات امیرالمؤمنین در غصب خلافت به گونه‌ای بود که دستگاه خلافت حضرت را حریص بر خلافت و حکومت معرفی می‌کرد!

اگر به کسی که از فضای بندگی خدا دور است ماجرای غصب خلافت را بگوییم، می‌گوید:

«مگر حق امیرالمؤمنین نبوده است؟! جنازه‌‌ی پیامبر را یک ساعت یا یک روز بعد غسل می‌داد؛ اصلاً می‌گفت شخص دیگری غسل دهد! اصلاً مگر چه می‌شود بدن پیامبر غسل داده نشود؟! این همه جنازه بدون غسل دفن می‌شود، پیامبر هم یکی از آن‌ها! بهتر نبود می‌رفت و حق خود را می‌گرفت؟!» او نمی‌تواند علت رفتار امیرالمؤمنین را درک کند. آیا حضرت نمی‌توانست در یک برخورد اهل سقیفه را متفرّق کند و مانع اقدامات آنان شود؟

امیرالمؤمنین توان چنین کاری را داشت اما چون از جانب خدا اجازه نداشت، این کار را نکرد.

ادامه »

آثار سوء پرخوری

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394


امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) اوصاف اهل تقوا را برای همام بر می‌شمردند.

یکی از جملاتی که حضرت فرموند این بود که أَجْسَادُهُمْ‏ نَحِیفَة.[1]

این جمله کنایه از آن است که اهل تقوا آدم‌های شکم‌باره، شکم‌پرست و پرخوری نیستند.

درباره‌ی این مطلب کم‌تر گفت‌و‌گو شده است. اگر هم گفت‌و‌گو شود، بیش‌تر مسائل جسمانی، طبّی و پزشکی آن بررسی می‌گردد. در حالی که پرخوری آثار منفی معنوی دارد.

از وجود شریف پیامبر خدا حضرت محمد(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است كه حضرت فرمود:

مَا مَلَأَ الْآدَمِیُّ وِعَاءً شَرّاً مِنْ‏ بَطْنِهِ‏.[2]

انسان هیچ ظرفی که از شکمش بدتر باشد را پر نمی‌کند. بدترین ظرفی که پر می‌شود، ظرف شکم است.

حضرت در روایت دیگری فرمود:

إِیَّاکُمْ‏ وَ فُضُولَ‏ المَطْعَمِ‏ فَإِنَّهُ یَسُمُّ الْقَلْبَ بِالْفَضْلَةِ وَ یُبْطِئُ بِالْجَوَارِحِ عَنِ الطَّاعَةِ وَ یُصِمُّ الْهِمَمَ عَنْ سِمَاعِ الْمَوْعِظَةَ.[3]

بپرهیزید از غذای زیادی؛ چرا که سه اثر سوء معنوی دارد:

اول آن‌که قلب را علامت سختی می‌زند. فرد قساوت قلب پیدا می‌کند، قساوت قلب خود آثار سوء مفصلّی را دارد.

دوم آن‌که وقتی شکم پر می‌شود و فرد بیش از سیری غذا می‌خورد ـ‌ اگرچه شکم هنوز پر نشده باشد ـ جوارح انسان نسبت به طاعت سنگین می‌شود. انسان فکر می‌کند با بیش‌تر خوردن، قدرت بیش‌تری برای طاعت پیدا می‌کند؛ امّا برعکس انسان سنگین می‌شود. در برخی روایات وارد شده است که خداوند قدرتی غیر عادی به همراه نشاط در اعضاء و جوارح اهل زهد، برای عبادت پدید می‌آورد. در صورتی که اگر زیاد از حد غذا بخوریم، نسبت به عبادت سنگین می‌شویم.

اثر سوم این است که گوش‌ها از غذای زیادی کر می‌شوند؛ در نتیجه یا اصلاً موعظه را نمی‌شنوند یا اگر هم می‌شنوند اثر نمی‌کند.

امام صادق(علیه‌السلام)می‌فرمایند:

لَیْسَ شَیْ‏ءٌ أَضَرَّ لِقَلْبِ‏ الْمُؤْمِنِ‏ مِنْ کَثْرَةِ الْأَکْل وَ هِیَ مُورِثَةٌ شَیْئَیْنِ قَسْوَةَ الْقَلْبِ وَ هَیَجَانَ الشَّهْوَة‏.[4]

هیچ چیز به اندازه‌ی پرخوری برای قلب مؤمن ضرر ندارد. پرخوری دو ارث برای او به جای می‌گذارد:

قساوت قلب و هیجان شهوت. این موضوع به خصوص برای کسانی که فعلاً به هر دلیلی امکان ازدواج ندارند مشکل را مضاعف می‌کند.

روایتی دیگر از امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) نقل شده است که:

إذَا مُلِى‏ءَ الْبَطْنُ مِنْ الْمُبَاحِ عَمًى الْقَلْبِ عَنْ الصَّلَاحِ.[5]

اگر شکم از غذای حلال پر شود ـ حرام که اصلاً جای بحث ندارد ـ قلب از دیدن صلاح خود نابینا می‌شود.

نِعْمَ الْعَوْنُ عَلَى أَسْرِ النَّفْسِ وَ کَسْرِ عَادَتِهَا الْجُوع‏.[6]

چه کمک خوبی است گرسنگی برای این‌که انسان بتواند نفس خود را مهار کند و عادات بد خود را بشکند. زمانی که آدم احساس می‌کند نمی‌تواند جلوی نفس خود را بگیرد، باید از این‌جا شروع کند. خداوند استاد ما را بیامرزد. ایشان می‌فرمود: داداش جون! یابو که چموش میشه «جو» اش رو کم می‌کنند، بارش رو زیاد! این‌ها آثار معنوی است.

امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) آثار مادی آن را نیز فرمودند:

لَا تَجْتَمِعُ الْفِطْنَةُ وَ الْبِطْنَة.[7]

تیزهوشی و پرخوری با هم جمع نمی‌شود. پرخوری بر هوش و استعداد هم اثر می‌گذارد.

رسول گرامی خداوند(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) نیز فرموند:

الْمَعِدَةُ بَیْتُ‏ کُلِ‏ دَاءٍ وَ الْحِمْیَةُ رَأْسُ کُلِّ دَوَاء.[8]

عموم دردها از معده برمی‌خیزید و پرهیز اصل و اساس هر درمانی است.

امام هادی(علیه‌السلام) هم جمله‌ای بسیار جالب فرموده‌اند:

السَّهَرُ أَلَذُّ لِلْمَنَامِ وَ الْجُوعُ یَزِیدُ فِی‏ طِیبِ‏ الطَّعَام‏.[9]

«سَهَر» به معنای بیداری در سحر است. کسانی که در آن زمان بیدارند خواب لذیذتری دارند.

هم‌سفری در تشرف به مکه داشتیم؛ خداوند او را حفظ کند. ایشان می‌گفت: این چُرتی که زدم چُرت مرغوب بود! چرت‌های نامرغوبی هم داشت که به درد نمی‌خورد. بیداری در سحر باعث می‌شود چرت‌های انسان مرغوب شود. گرسنگی سبب می‌شود که غذا گواراتر شود. اگر انسان خیلی گرسنه باشد، دیگر به غذای خیلی خوش‌مزه نیاز نیست. همین گرسنگی غذا را در نظر انسان خوش‌مزه می‌کند.

پزشکی هست به نام آقای حسن‌تاش که به خاطر کهولت سن دیگر مطب نمی‌رود. خدا ایشان را حفظ کند. پزشک متدینی است. ایشان پزشک مرحوم آیت الله آقای سید احمد خونساری(رحمت‌الله‌علیه) بود. من این قضیه را از خود دکتر حسن‌تاش شنیدم که می‌گفت: آقای خوانساری را سن نود و سه ـ نود و چهار سالگی چک آپ کردم، دیدم هیچ مشکلی ندارند. خواستم ببینم آرتروز دارند یا نه، پرسیدم: آقا استخوانتان درد نمی‌کند؟

ایشان با تعجب پرسیدند: مگر استخوان درد هم می‌گیرد؟!

این جمله‌ای بود که مرحوم آقای خونساری گفته بود. دکتر حسن‌تاش می‌گفت راز سلامتی آقای خوانساری در آن سن این بود که خیلی کم غذا می‌خورد.

ایشان خاطره‌ای تعریف کرد که یک روز که خواستم از پیش آقای خوانساری بروم، چون موقع نهار بود ایشان به من فرمود که نهار پیش ما بمان، من هم گفتم: چشم. سفره انداختند. من دقت کردم ببینم آقای خوانساری چند لقمه غذا می‌خورند. تردید از ایشان بود که گفتند: نمی‌دانم چهار یا پنج لقمه خوردند!

به ایشان گفتم: آقا سیر شدید؟

ایشان فرمودند: نه!

پرسیدم: پس چرا نمی‌خورید؟

فرمودند: وقتی که سفره را جمع می‌کنند من گرسنگی یادم می‌رود، به همین مقدار کافی است!

این رفتار همان توصیه‌ی روایات است که فرموده‌اند: قبل از سیر شدن دست از غذا بکشید.[10]

ما باید این نکته را در زندگی خودمان به عنوان یکی از چیزهایی که نفس را مهار می‌کند، مورد نظر قرار دهیم.

پیامبر اکرم(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) فرمود:

لَا یَدْخُلُ‏ مَلَکُوتَ‏ السَّمَاوَاتِ‏ وَ الْأَرْضِ مَنْ مَلَأَ بَطْنَه‏.[11]

کسی که اهل شکم پرستی باشد را در ملکوت آسمان‌ها و زمین راه نمی‌دهند.


[1]. نهج البلاغة (للصبحی صالح)، ص: 303.

[2] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏16، ص: 210.

[3] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏69، ص: 199.

[4] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏63، ص: 337

[5] . غرر الحکم و درر الکلم، ص: 291.

[6] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏16، ص: 214.

[7] . مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏16، ص: 222.

[8] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏59، ص: 290.

[9] . بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج‏75، ص: 369.

[10]. تحف العقول، النص، ص: 172.

[11] . مجموعة ورام، ج‏1، ص: 99.

منبع: ماء معين

آثار و بركات تقوا

نوشته شده توسطرحیمی 7ام شهریور, 1394


1. محبت و دوستي خدا: يکي از آثار تقوا اين است که خدا شخص باتقوا را دوست دارد:

«إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَّقين»‏ اين، صريح قرآن است. خدا دوست دارد کساني را که متقي و پرهيزگار هستند. خوب؛ کسي که خدا دوستش باشد، چه غمي دارد؟

وقتي خدا را دارد، ديگر غمي ندارد، همه چيز را دارد.

2. گشايش در امور زندگي:

يکي ديگر از آثار تقوا كه در قرآن بيان شده، گشايش در امور است:

«وَ مَنْ يَتَّقِ اللَّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجا»

و هر كس تقواى الهى پيشه كند، خداوند راه نجاتى براى او فراهم مى‏كند،

کسي که تقوا داشته باشد، هيچ وقت در کارهايش در نمي ماند؛ نه در کارهاي دنيوي خود و نه در کارهاي اخروي زيرا يک فرجي براي او حاصل مي‌شود.

ادامه »