اگر در این راه کشته شوم...
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395
رهبر انقلاب:
فرهنگ و صفآرایی فرهنگی در مقابل دشمن آن چیزی است که بنده هم اگر در راه آن کشته شدم، احساس میکنم که در راه خدا کشته شدهام.
هرکس در این راه کشته شود، در راه خدا کشته شده و هرکس در این راه، زحمتی متحمّل شود، در راه خدا متحمّل شده است.
مسأله، مسألهی کوچکی نیست…
نقش فرهنگ به نظر من یک نقش تعیین کننده و اساسی است و ما امروز مورد تهاجم هستیم.۱۳۷۸/۹/۲۳
فرق حدیث قدسی با قرآن چیست؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395از دید مومنین به اسلام حدیث قدسى از جهات مختلف با قرآن متفاوت است.
حدیث قدسی کلامی است که به باور مسلمانان از سوی خدا بدون به چالش طلبیدن ناباوران (تحدی) و بدون غرض اعجاز به پیامبر وحی شده است.
تفاوتهای حدیث قدسی و آیات قرآن را بیان نمایید؟
حدیث قدسی عبارت است از کلامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از خداوند متعال حکایت کند (و معمولا با کلماتی مانند «قال الله» یا «یقول الله» شروع می شود) و در الفاظ آن تحدی و اعجازی وجود ندارد، به خلاف قرآن که با الفاظ مخصوصی وحی شده و دیگران در آوردن مثل آن عاجزند.
آیات قرآنی اعجاز دارد اما احادیث قدسی اعجاز ندارد یعنی مخلوقات از آوردن مانند قرآن عاجزند اما این مطلب در مورد احادیث قدسی وجود ندارد؛
به دیگر سخن، آیات قرآن و احادیث قدسی از یک مبدأ سرچشمه می گیرد با این تفاوت که احادیث قدسی معجزه و سند رسالت محسوب نمی گردد اما آیات کریمه قرآن معجزه و سند رسالت است (و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله مأمور به تبلیغ آنها بوده است)
نکته دیگر آن که آیات شریفه قرآن قطعی الصدور است و به تواتر به اثبات رسیده و غیر قابل تحریف میباشد و کتاب رسمی دین اسلام است، در حالیکه احادیث قدسی از چنین امتیازاتی برخوردار نیست.
به عبارت بهتر، آیات قرآن به تواتر از پیامبر اکرم بدست ما رسیده پس قطعی الصدور است اما بیشتر احادیث قدسی چون خبرِ واحد هستند (و نه متواتر) لذا قطعی الصدور نیست بلکه ظنی الصدور است یعنی استنادش به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله قطعی نیست.
نکته دیگر اینکه آیات قرآن احکام خاصی دارد، مثلاً بدون طهارت نمیتوان به الفاظ آیات دست زد یا نمی توان آن را نجس کرد و اگر نجس شد، باید فوراً پاک کرد، ولی حدیث قدسی این احکام را ندارد مگر این که کلمة الله یا سائر اسمای مبارکه در حدیث قدسی باشد.
برخی (مانند ابن حجر هیثمی) مجموع احادیث قدسیهای که از پیامبر نقل شده را بالغ بر صد حدیث می دانند. عده ای از محدثین این احادیث را در مجموعه هایی جمعآوری کردهاند:
استاد محمد الصباغ گفته: در سال 1389 ، المجلس الاعلی للشئون الاسلامیه در مصر 400 حدیث قدسی از کتابهای ششگانه و موطأ اهل سنت جمع آوری کرده و در کتابی دو جلدی به نام «الاحادیث القدسیه« منتشر کرده است.
از دانشمندان شیعه نیز، شیخ حر عاملی (مؤلف وسائل الشیعه) ، احادیث قدسی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله را در کتابی به نام «الجواهر السنیه فی الاحادیث القدسیه» گردآوری کرده است.
باشگاه خبرنگاران
معراج چه زمانی اتفاق افتاد؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395طبق احادیث مختلف حضرت یکبار معراج نکرده بلکه چندین بار عروج کردهاند.
عدهای معتقدند که معراج دوازده سال بعد از بعثت وقوع یافته است و گروهی زمان معراج را یکسال و پنج ماه قبل از هجرت میدانند، طایفهای نیز معراج آن حضرت را در ماه رمضان (شب هفدهم) و بروایتی دیگر بیست و یکم ماه رمضان آوردهاند.
جالب است که بدانیم طبق احادیث مختلف حضرت یکبار معراج نکرده بلکه چندین بار عروج کردهاند.
به هر حال حضرت محمد میفرماید:
جبرئیل دست مرا گرفت و از مسجد بیرون آورد. مرکبی را در میان صفا و مروه ایستاده دیدم که کوچکتر از اسب و بزرگتر از الاغ بود و … و زینی بر پشت داشت.
جبرئیل گفت: ای محمد بر این مرکب سوار شو که این مرکب ابراهیم علیه السلام است که بر آن برنشست و به کعبه رفت.
پس جبرئیل رکاب و میکائیل عنان بگرفت و چون آن حضرت قصد سوار شدن کرد مرکب تکانی بخود داد؛ جبرئیل فریاد برآورد که شرم کن که هیچ پیامبری گرامی تر از محمد بر تو سوار نشده است. آنگاه حضرت محمد بر مرکب سوار شده و گروهی از فرشتگان از چپ و راست و پیش و پس حضرتش را همراهی میکردند تا حضرت محمد به مسجد القصی رسید.
پس از طی مسیری دیگر جبرئیل خطاب به حضرت محمد صلی ا.. عرض کرد: اکنون در این جا فرود آی؛ زمین طیبه است و زمین هجرت تو خواهد بود.
حضرت محمد صلی الله علیه و آله میفرماید: آنگاه فرود آمدم و مشاهده کردم که در مدینه هستم و در آنجا نماز گزاردم و پس از ادای نماز، دیگر باره بر آن مرکب سوار شده مدتی طی راه کردم. جبرئیل عرض کرد دیگر بار فرود آی، و من در آنجا نیز فرود آمدم آنجا طور سینا بود. نماز گزاردم و بر مرکب بر نشستم و پس از مدتی جبرئیل گفت فرود آی، من فرود آمدم، آنجا بیت اللحم و محل تولد عیسی علیه السلام بود.
اگر حضرت مسیح امروز در میان ما بود ...
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395گزیدهای از بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی پیرامون شخصیت و رسالت حضرت عیسی بن مریم (علیهالسلام)
اگر امروز مسیح بود…
اگر حضرت عیسی مسیح (علیهالسلام) امروز در میان ما میبود، لحظهای را برای مبارزه با سردمداران ظلم و استکبار جهانی از دست نمیداد و گرسنگی و سرگردانی میلیاردها انسانی را که به وسیلهی قدرتهای بزرگ، استثمار و به جنگ و فساد و ستیزهخویی سوق داده میشوند، تحمل نمیکرد.
درسی که مسیحیان و مسلمانان باید فرابگیرند
۱۴ توصیه به نوجوانان + اطلاعنگاشت
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395دریافت اطلاعنگاشت [دریافت تمام تصاویر (Zip)]
معرفی عاشورا توسط سفارت ایران در آلمان با یک مازوخیست +عکس و سند
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395یک بیتدبیری فرهنگی دیگر؛
علی موجانی رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلمان در کنار «جان جان آریاز»
ترانه زیبای «اوباما میشه بخشید!» درباره برجام
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395
موزیک ویدئو «اوباما میشه بخشید!» با صدای مصطفی زیرک و علی زکریائی درباره برجام آماده شد.
کدام پیامبر با شیطان چهره به چهره سخن گفت؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395چه کار کنیم گناه برایمان عادی نشود ؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395در اداره جات خورده کاری کردن، رشوه گرفتن، از زیر کار در رفتن و … عادی نشود که یک موقع نگاه کنیم ببینیم همه جهنّمی شده ایم و گناه عادی شده است .
یکی از خطرات اساسی برای هر جامعه ای عادی شدن فساد و گناه در اون جامعه است که میتونه پایه های جامعه رو ویران کنه و جامعه را به نیستی و نابودی بکشاند .
بعضی از گناهانی که در اطراف خودمون مشاهده می کنیم شاید چند سال گذشته اینقدر رواج نداشت و به خاطر بعضی از عوامل رواج پیدا کرده و انجام اون هم برای افراد عادی شده و دیگه کسی به اون به چشم گناه نگاه نمیکند.
نکته ای که اینجا قابل اهمیته اینه که چه اتفاقاتی ممکنه رخ دهد تا یک گناه در جامعه عادی شود و افراد بدون اینکه به چشم گناه به اون نگاه کنن به راحتی انجامش بدهند و هیچ کس هم دیگران را نتواند مذمت کنه که چرا داری این کار رو انجام میدی ؟
عواملی که گناه را برایمان عادی می کند ؛
خطر سکوت و بیتفاوتی در برابر گناه
یکی از عوامل، سکوت مردم است. اگر یک کسی یک خلافی میکند، اگر مردم بیتفاوت نگاهش کردند، این گناه عادی میشود. لازم هم نیست حرف که میزنیم اثر کند. ممکن است حرف هم که بزنیم، اثر نکند. اما عادی هم نباشیم. لااقل یک قیافهی … بیاعتنایی… چون خیلیها یک کارهایی میکنند که میخواهند دلها را به خودشان جذب کنند. اگر ما بیاعتنایی کنیم، این تمام میشود. لازم نیست که هر چه ما میگوییم، اثر کند. شما اذان که میگویی خود اذان ثواب دارد، گرچه کسی نماز نیاید. شما بگو: «حی علی الصلاة» اما کسی نیاید. نفس اذان و خود اذان ثواب دارد.
خود امر به معروف یک عبادت بزرگ است که تمام عبادتها نسبت به امر به معروف و نهی از منکر جزء و مثل یک قطره پهلوی یک دریاست. خیلی امر به معروف ثواب دارد و معنایش هم این نیست که تا گفتیم که مثلاً این کارت غلط است، بگوید چشم! نه! ممکن است به او میگویی، گوش نمیدهد. ولی شما به آن درجهی خودت رسیدی.
یعنی اگر یک معلم برود سر کلاس، ولو اگر بچهها هم سر کلاس نباشند، آموزش و پرورش حقوق معلم را میدهد. اینطور نیست که چون بچهها نیامدهاند، حقوق به او ندهید. شما اگر رفتی در مسجد که نماز بخوانی و دیدی آقا و پیشنماز نیامده است و امام جماعت نیست، نمازت را فرادا میخوانی ولی ثواب جماعت داری! چون شما کار خودت را کردهای. پلو میدهی به فقیر و بعد معلوم میشود که فقیر نیست. خیلی هم وضعش خوب است، قیافهاش، قیافهی فقیر بوده است، اما از شما دفع بلا میشود.
گناه چیست و آثار آن کدام است؟
نوشته شده توسطرحیمی 4ام دی, 1395گـر چـه دیـوار افـکــنـد سایــه دراز
بـاز گــردد ســوی او آن سایــه بــاز
ایـــن جهان کوه اسـت و فعـل ما نـد
ســــوی مـــا ایـــد نــداهـــا را صـد
چون که بد کردی بترس ایمن مباش
زانکه تخم است و برو یا ند خـداش
در قرآن با واژه های گوناگونی از گناه یاد شده است: ذنب، اثم، سیئه، معصیت، خطیئه، جرم، منکر، فاحشه، شر و….
گناهان در یک تقسیم بندی به صغیره و کبیره تقسیم می شوند و می توان آن را به بدنی و غیر بدنی نیز تقسیم کرد؛ البته هر نافرمانی و گناهی که در مقابل فردی بزرگ صورت گیرد، بزرگ است. یعنی گناه (اگر چه کوچک باشد) چون نافرمانی از خداوند محسوب می شود، بزرگ است. لیکن منافات ندارد برخی از گناهان نسبت به بعضی دیگر بزرگ و کوچک باشند.
خداوند در یک جا از قول گناهکاران بیان می دارد:«… و یقولون یا ویلنا مالِ هذا الکتاب لایغادر صغیرة و لا کبیرة الاّ احصاها؛باو می گویند:ای وای بر ما! این چه نامه ای است که هیچ[کار] کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته، جز این که همه را به حساب آورده است». (سوره کهف، ایه 49)
روایات بسیاری نیز این تقسیم بندی را بیان داشته اند و فرموده اند:انجام دهنده گناهان کبیره به دوزخ می رود.1
گناهان بدنی و جسمی، گناهانی هستند که انسان با یکی از اعضای بدن آن را انجام می دهد. مثل: غیبت، زنا ، دزدی، فحاشی و… و گناهان غیر بدنی آنهایی هستند که آدمی در دل و ضمیر خود آنها را انجام می دهد. مثل: حسد، کینه، بخل و….
تعدادی از علما و اساتید اخلاق گناهان کبیره را تا چهل مورد برشمرده اند.2 لیکن در بعضی موارد و مواقع گناهان صغیره به گناهان کبیره تبدیل می شود و گناه انسان سنگین تر می شود و حکم همان گناهان کبیره را دارد.مثلاً: اصرار بر گناه صغیره،کوچک شمردن گناه،تظاهر به گناه،خشنودی از گناه و مغرور شدن به ستر الهی.
بـر دلـت زنـگار بـر زنـگاره جمع شد تا دور شد ز اسراره