اطاعت از ولی فقیه ادامه غدیر است
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395شيعه معتقد است رهبر و ولي امر جامعه را بايد خدا تعيين کند،از اين رو اطاعت از رهبر الهي در جامعه اسلامي، همان اطاعت از خداوند است؛ و به همين دليل، امام خميني (ره) ولايت وليفقيه را ولايت الله و امتداد ولايت ائمه معصومين علیه السلام بيان کردند؛ زيرا وليفقيه به صورت عام از سوي امام زمان (عج) تعيين شده است، و ايشان وليفقيه را حاکم بر مردم و حجت بر آنها قرار داده است.
به گزارش پايگاه اطلاع رساني آثار حضرت آيت الله مصباح يزدي، رئيس مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره) در مراسم عمامه گذاري جمعي از طلاب حوزه علميه قم ضمن تبريک عيد سعيد غدير خم، دو حديث گران بها را ياد آور شد و اظهار داشت: در حديثي از پيامبر (ص) نقل شده است که ولايت علي علیه السلام ، قلعه و دژ مستحکم خداست، و هرکس در آن قلعه وارد شود، از عذاب الهي در امان خواهد بود؛ و در حديث ديگري مشهور به سلسله الذهب که از امام رضا علیه السلام به نقل از پدرانشان بيان شده نيز آمده است کلمه لااله الا الله، دژ و قلعه مستحکم خداست، و هرکس در آن قلعه وارد شود، از عذاب الهي در امان خواهد بود.
آيت الله محمد تقي مصباح يزدي با مقايسه اين دو حديث اظهار داشت: سئوال مهمي که پاسخ به آن راهگشاست اين است که آيا خداوند متعال دو قلعه دارد که يکي از آنها دژ توحيد و ديگري دژ ولايت علي علیه السلام است که اگر انسان وارد هرکدام شود، از عذاب الهي نجات يافته يا خير؟
چشم مجنون دفاع مقدس + تصاویر
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395دوچرخهسواری بانوان در خیابان چه حکمی دارد؟
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395جواب:
واکنش رهبر معظم انقلاب به شعار "جانم فدای رهبر" + فیلم
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395ایشان در مواجهه با این شعار فرمودند:
گفتنی است؛ ایشان بارها بر این سخن تاکید داشته اند.
۱۸ سند اهل سنت درباره نخستین کسی که به پیامبر صلی الله علیه و آله ایمان آورد
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395حداقل هجده نفر از صحابه با طُرق مختلف اين حديث را از پيامبر صلی الله علیه و آله نقل كرده اند كه «على( علیه السلام نخستين مردى بود كه اسلام را پذيرا گشت و با پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله نماز خواند».
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این پرسش که:
“نخستین کسی که به پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) ایمان آورد که بود؟”
بیان داشته اند:
این بحث مهمى است که «اول من آمن»؛ نخستین کسى که به پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله) ایمان آورد [و دست بیعت در دست او گذاشت] که بود؟
تمام امت اسلامى متفق اند که از میان زنان، خدیجه کبرى(علیها السلام) نخستین نفر بود و امّا از میان مردان - با اینکه عدّه اى اصرار دارند مسأله را پیچیده و قابل بحث و گفتگو قرار دهند - از مطالعه مجموع احادیث و تواریخ تردیدى براى یک ناظر بى طرف باقى نمى ماند که نخستین فرد، على بن ابى طالب(علیه السلام) بود.
آری مولای متقیان ( علیه السلام اوّلین کسى بود که پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) را تصدیق کرد و نخستین کسى بود که با آن حضرت بیعت نمود و نخستین کسى بود که با ایشان نماز خواند و رکوع و سجود به جا آورد.
شواهد و دلائل این مسأله در تمام منابع اسلامى وجود دارد که در ذیل به قسمتى از آنها اشاره مى کنیم:
حداقل هجده نفر از صحابه با طُرق مختلف این حدیث را از پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) نقل کرده اند که على (علیه السلام) نخستین مردى بود که اسلام را پذیرا گشت و با پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله) نماز خواند:
* روایت ابو سعید خدری
ابوسعید خدرى که از بزرگان صحابه است مى گوید: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) دست بر پشت على (علیه السلام) زد و فرمود: «یا علىُ لَکَ سَبْعُ خِصال لایُحاجُّکَ فیهِنَّ اَحَدُ یَوْمَ الْقِیامَهِ اَنْتَ اَوَّلُ الْمُومِنینَ اِیْماناً بِاللهِ …»(1)؛ اى على! تو هفت ویژگى دارى که هیچ کس نمى تواند در مورد آنها در روز قیامت با تو گفتگو کند: نخست اینکه تو اوّلین کسى هستى که ایمان به خدا آوردى [و اسلام را پذیرا گشتى] … .
۶ روایت اهل سنت دربارۀ شأن نزول آیه ابلاغ
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395اگر احكام و قوانين اسلام را يك به يك از آغاز امر بررسى كنيم، چيزى را نمى يابيم كه ذهن بپذيرد كه از يك طرف ترك ابلاغ آن مساوى با ترك اصل رسالت باشد، و از طرف ديگر پيامبر صلی الله علیه و آله به خاطر خوف از مردم در تبليغ آن، انتظار فرصت بوده باشد. مگر اينكه بپذيريم كه اين امر بزرگ عقلاً و عرفاً مسأله اى در حد خود رسالت باشد.
حضرت آیت الله مظاهری در قسمتی از کتاب “پرتوی از امامت و ولایت در قرآن کریم”، ابتدا تفسیری از آیۀ ابلاغ ارائه کرده و سپس شش روایت از راویان اهل سنت دربارۀ شأن نزول این آیه را انعکاس داده اند.
«يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْكافِرين»
اى پيامبر آنچه از سوى پروردگارت به تو نازل شده ابلاغ كن كه اگر چنين نكنى رسالت او را انجام نداده اى و خدا تو را از مردم مصون مى دارد.
روشن است كه آيه نمى خواهد بگويد كه آنچه از پروردگارت نازل شده ابلاغ كن، كه در غير اين صورت همين آيه كه اينك بر تو نازل شده، ابلاغ نكرده اى. زيرا در اينجا (از نظر ادبى) تفريعى به جاى مى ماند كه مفهوم ندارد؛ و اينگونه سخن، از كلام خداوند به دور است. منظور آيه اين است كه اگر اين امر را به مردم نرسانى اصل رسالت را ابلاغ ننموده اى. اين گونه سخن فقط براى بيان امرى بزرگ و تأكيد بر اهميت و خطير بودن آن گفته مى شود.
در بسيارى از جملات عرف نيز براى تأكيد و يا بيان اهميت كلام يا شعرى گفته مى شود: سخنم، سخنم يا شعرم، شعرم. و همين در بيان اهميت آنكه از او صادر شده، كافى است.
بنابراين چيزى كه پيامبر صلی الله علیه و آله از آن بيم داشت و منتظر فرصت مناسب بود، چه بود؟ با وجود اينكه در آن هنگام (كه سال هاى آخر حيات حضرتش بود) از مشركين مكه هيچ بيمى نداشت. زيرا اجتماع آن را درهم پاشيده، نادانى آنها را روشن ساخته و خدايانشان را ناچيز شمرده و آنان را به خاطر پيروى پدرانشان و عبادت بتها، بدون كوچك ترين ترديد و هراس سرزنش نموده بود. اين چيزى است كه با مطالعه شيوه سرسختانه و شگفت انگيز پيامبر صلی الله علیه و آله ملاحظه مى گردد.
در نتيجه مسأله بزرگى در كار است كه صحيح است به خاطر آن گفته شود كه: «وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ» گوئى آيه بيان مى فرمايد كه اگر اين موضوع را ابلاغ نكنى، به هدف نهائى خود نرسيده اى و اصل رسالت را ابلاغ نكرده اى.
چنین فقیری را از رحمت خود دور است!
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395حضرت علی علیه السلام، فقیری را که خداوند او را از رحمت خود دور می گرداند معرفی فرموده اند.
عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ، عَنْ أَبِيهِ قَالَ:
كَانَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ:
«مَنْ وَجَدَ مَاءً وَ تُرَاباً ثُمَّ افْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللَّهُ».
امام باقر عليه السلام فرمود: اميرالمؤمنين عليه السلام مى فرمود:
کسی که با وجود داشتن آب و خاك (زمین) نيازمند (فقیر) باشد، خداوند او را [از رحمت خود] دور می گرداند.
قرب الإسناد (ط - الحديثة)، متن، ص: 115
شلاق عذاب برای طغیان گران
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395بحث بر سر خانه و کاشانه نیست. این «به رخ کشیدنها» و «در مقابل خدا ادعا کردنها» بود که کار دستشان داد. آری، مسئله آنها «طغیان»شان بود که چون آتشی زیرِ خاکسترِ قدرت و ثروت، مخفی شده بود و وقتی جرقه دنیاخواهی و دنیاطلبی زده شد، آتشِ طغیان فوران کرد و آنها را به فساد کشاند… اما چه سود؟
اما چه سود که نه پول به دردشان خورد و نه زور، نه دنیادوستی و نه طغیانی که ریشه در این دنیادوستی داشت. چراکه خدای تو در کمینگاه است و وقتی زمانش فرارسد، شلاق عذاب را بر سر آنان میباراند. مگر ندیدی که با عاد و ثمود و فرعون چه کرد؟ بله، ای پیامبر و ای مومنان! خدا پشت و پناه شماست و طغیانگرانِ دنیاخواه را نابود میکند.
سرانجام دنیا پرستی
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1395بِسمِ اللَّـهِ الرَّحمـٰنِ الرَّحيمِ
الَّذينَ يَستَحِبّونَ الحَياةَ الدُّنيا عَلَى الآخِرَةِ وَيَصُدّونَ عَن سَبيلِ اللَّـهِ وَيَبغونَها عِوَجًا ۚ أُولـٰئِكَ في ضَلالٍ بَعيدٍ(ابراهیم/3)
ترجمه فارسی:
همانان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مىدهند و از راه خدا باز مىدارند و آن را منحرف مىخواهند. آنها سخت در گمراهى هستند. (ابراهیم/3)
ترجمه انگلیسی:
Those who love the life of this world more than the Hereafter, who hinder (men) from the Path of Allah and seek therein something crooked: they are astray by a long distance. (ابراهیم/3)
ترجمه فرانسوی:
Ceux qui préfèrent la vie d’ici-bas à l’au-delà, obstruent le chemin d’Allah et cherchent à le rendre tortueux, ceux-là sont loin dans l’égarement..(ابراهیم/3)
ترجمه سوئدی:
som sätter livet här på jorden högre än det eviga livet och hindrar [andra] att följa Guds väg och vill få den att framstå som krokig. De har nått syndens yttersta gräns! (ابراهیم/3)
ترجمه روسی:
Они настоящую жизнь любят больше будущей, уклоняются от пути Божия, стараются искривить его: они в крайнем заблуждении. (ابراهیم/3)
ترجمه چینی:
他們寧要今世,而不要後世,並阻礙真主的大道,而且想在其中尋求偏邪道,這等人是在深深的迷誤之中的。(ابراهیم/3)
ترجمه ژاپنی:
かれらは来世よりも現世の生活を愛し,(人びとを)アッラーの道から妨げ,曲げようとするものである。これらは遠く迷い去った者である。.(ابراهیم/3)
نکته ها:
زمینه های کفر
1- دنیاگرایى، زمینه ى کفر، مبارزه با دین و ضلالت است. «یستحبّون الحیوة الدنیا… و یصدّون… فى ضلال بعید»
2- سرچشمه ى گمراهى ها عملکرد خود انسان است.«یستحبّون، یصّدون، یبغون»
3- انسان اختیار دارد و مىتواند راهى را بر راه دیگر ترجیح دهد و انتخاب کند. «یستحبّون»
4- کفّار سه مرحله را طى مىکنند:
اوّل خودشان با دنیاگرایى منحرف مىشوند. «یستحبّون»
آنگاه با اعمالشان دیگران را از راه باز مىدارند. «یصدون»
سپس با تمام توان مسیر حق طلبان را منحرف مىکنند. «یبغونها»
5- روحیّه ى کفر، عامل انحراف طلبى است. «ویل للکافرین… یبغونها»
6- گمراهى، درجات و مراحلى دارد. و هر چه عمیق تر شود رجوع به حق مشکل تر مىشود.«ضلال بعید»
منبع : تفسیر نور
بستن راه خدا
بستن راه خدا به یک یا دو موردِ خاصّ منحصر نیست، بلکه تبلیغات ناروا، گناه علنى، ترویج ابزار فساد و غفلتآور، القاى شبهه، ایجاد اختلاف، نشریّات و فیلمهاى گمراه کننده، بد معرّفى کردن دین حقّ، معرفّى نااهلان به عنوان الگوى دین و دهها نمونهى دیگر از مصادیق بستن راه خداست.
کامیابى از دنیا جایز است، امّا ترجیح دنیا بر آخرت خطرناک است. زیرا دنیاگرایى مانع عبادت، انفاق، جهاد، کسب حلال، صداقت و انجام تکالیف شرعى میشود.
منبع : تفسیر نور
معنای کلمه «استحباب»
راغب در مفردات مىگوید: «استحباب کفر بر ایمان»، به معناى ترجیح دادن و مقدم داشتن است، و حقیقت معناى «استحباب» این است که آدمى جستجو کند تا چیزى را پیدا کند که دوستش بدارد، و لیکن به خاطر اینکه با کلمه «على» متعدى مىشود، معناى ایثار و ترجیح را مىدهد و در آیه «وَ أَمَّا ثَمُودُ فَهَدَیْناهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمى عَلَى الْهُدى» (فصلت/17) نیز به همین معنا است.
منبع : ترجمه المیزان: ج12، ص: 15
چگونه فرزندم را نمازخوان کنم/17
نوشته شده توسطرحیمی 30ام شهریور, 1395حضرت ابراهیم - علیه السلام - به خداوند عرض کرد:
“رَبِّ اجْعلنی مُقیمَ الصَّلوةِ وَ مِن ذُریّتی رَبَّنَا وَ تَقَبَّلْ دُعَاءِ”
“پروردگارا من و ذریه مرا در زمره نماز گزاران قرار ده و دعاي مرا بپذير”
(آيه ٤٠ سوره ابراهيم)
هیچ گاه بچه های نمازخوان را سرش نکوبید و او را با آنها مقایسه نکنید، مقایسه اثر عکس دارد و او هم از نماز بدش می آید و هم از آن بچه ی نمازخوان.
مطالب مرتبط:
چگونه فرزندم را نمازخوان کنم/14
چگونه فرزندم را نمازخوان کنم/13
چگونه فرزندم را نمازخوان کنم/12
چگونه فرزندم را نمازخوان كنم/11
چگونه فرزندم را نمازخوان كنم/10
چگونه فرزندم را نمازخوان كنم/9
چگونه فرزندم را نمازخوان كنم/8
چگونه فرزندم را نمازخوان كنم/7
چه گونه فرزندم را نمازخوان کنم/6
چه گونه فرزندم را نمازخوان کنم/4
چه گونه فرزندم را نمازخوان کنم/3
چه گونه فرزندم را نمازخوان کنم/2