بهترین ها را بهتر بشناسیم!

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1391
     تمام موجودات عالم، مخلوق خدا هستد. مخلوقات و موجودات دنیا و هر آنچه پیرامون زندگی ما انسان هاست؛ اعم از موجودات زنده و غیر زنده؛ بر اساس حکمت بالغه الهی خلق شده اند و  این گونه نیست که عبث و بیهوده آفریده شده باشند. حتی چیزی که در پیش چشم ما ارزش و اعتباری ندارد، و یا مورد تنفر اکثر انسان ها باشد؛ به طور حتم نزد خالق شیئ، قرب و منزلت و مقام خاصی دارد. و باید نیکو پنداشت، چرا که مخلوق خداست. همان شی نفرت انگیز و بی ارزش؛ نزد ما انسان ها؛ بر اساس قاعده خلقت ذکر و تسبیحی دارد. از طرفی؛ موجودات و مخلوفات عالم، دارای رتبه، مقام و برتری هستند؛ گرچه تمام موجودات عالم مخلوق خداست؛ اما یکی بر دیگری برتر و بهتر، و برخی نیز جزء بهترین ها هستند. مهم این که انسان، بهترین ها را گزینش نماید و سرلوحه زندگی دینی و معنوی خویش قرار دهد، و سبک زندگی خود را بر آن محور تنظیم و استوار نماید.

حال برخی از بهترین ها را ملاحظه کنید:

1. بهترین موجود: انسان؛

2. بهترین دین: اسلام؛

3. بهترین امت: امت پیامبر؛

4. بهترین مذهب: شیعه 12 امامی؛

5. بهترین کتاب: قرآن؛

6. بهترین خانه: کعبه؛

7. بهترین جمله: لا اله الا الله؛

8. بهترین واجب: نماز؛

9. بهترین عمل: نماز اول وقت؛

10. بهترین نماز: نماز جماعت؛

11. بهترین نام: محمد؛

12. بهترین زن: حضرت فاطمه سلام الله علیها؛

13. بهترین عید: عید قربان؛

14. بهترین ماه: رمضان؛

15. بهترین روز: جمعه؛

16. بهترین شب: شب قدر؛

17. بهترین کار خیر: فریادرسی دادخواهان؛

18. بهترین بندگان: متقین؛

19. بهترین فرزند: فرزند صالح؛

20. بهترین سنگ: حجرالاسود؛

21. بهترین دوست: کتاب؛

22. بهترین باغ: بهشت؛

23. بهترین گل: گل محمدی؛

24. بهترین قصه: قصه حضرت یوسف در قرآن؛

25. برترین عبادت: تلاوت قرآن؛

26. بهترین مال: مال حلال؛

27. بهترین خوردنی: عسل؛

28. بهترین نوشیدنی: شیر؛

29. بهترین ارزش: انصاف؛

30. بهترین سخن و حرف: کوتاه و قابل فهم؛

31. بهترین مردم: خوش اخلاق و سودمند به دیگران؛

32. بهترین دانش: علم نافع و پرسود؛

33. بهترین دل: قلب لبریز از خوبی و نیکی.

در اینجا به برخی از بهترین های دینی و دنیایی با استناد به آیات و روایات اشاره می شود.

بهترین موجود: برترین موجود انسان است. قرآن کریم انسان را موجودی برتر و احسن معرفی نموده است.«فتبارک الله احسن الخالقین»(مومنون، آیه 114) انسان به عنوان گل سر سبد هستی عالم مخلوقات، در ردیف بهترین های خلقت محسوب می گردد. تبارک از خدای تعالی، به معنای اختصاص او به خیر و برکت کثیر و زیادی است که به بندگان خود اعطاء می کند. پس این خیر و برکت در تقدیر اوست، و آن عبارت است از ایجاد موجودات و ترکیب اجزاء آن، به طوری که هم اجزایش با یکدیگر متناسب باشد، و هم با موجودات دیگر سازگاری داشته باشد، و خیر و برکت کثیر هم از همین جا بر می خیزد و منتشر می شود. و خلقت اختصاص به خدای تعالی ندارد. و از اینکه فرمود: او بهترین خالق ها است فهمیده می شود که خلقت تنها مختص به او نیست. خلقت به معنای تقدیر است… و تقدیر یعنی مقایسه چیزی با چیز دیگر و این اختصاص به خدای تعالی ندارد، علاوه بر این، در کلام خود خدای عزوجل خلقت به غیر خدا هم نسبت داده شده، آنجا که فرمود: «و اذ تخلق من الطین کهیئه الطیر» حضرت عیسی علیه السلام از گل مجسمه ای، به شکل پرنده ساخت.[1]

بهترین کتاب: قران است. در بین تمام کتب آسمانی و کتب دیگر؛ تنها کتاب جاویدان، و تنها نسخه اکمل و اتم قرآن؛ است. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «یاعَلی! سَیِّدُ الکَلامِ القُرآنُ؛ ای علی! برترین سخن، قرآن است.»[2]

بهترین امت: در قرآن بهترین امت، امت پیامبر معرفی شده است. در سوره آل عمران «کنتم خیر امه…»(آل عمران، آیه 110) امت پیامبر اسلام، بهترین امت خوانده شده است. هم چنین بعد از نزول آیه «و ما اصابکم من مصیبة فبما کسبت ایدیکم و یعفوا عن کثیر؛ هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید و بسیاری را نیز عفو می کند».(شوری، آیه 6) پیامبر اکرم رو به داماد خود، امیر مومنان علی علیهما السلام کرد و فرمود: «خَیرُ آیةٍ فِی کتاب اللّهِ هذِهِ الآیة»: بهترین آیه قرآن مجید همین آیه است.[3]

بهترین بندگان: بهترین بندگان کسی است که با تقوا، پاک و گمنام باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اَلا اِنَّ خَیرَ عِبادِ اللّه التَّقی النَّقی الخَفی؛  آگاه باشید، به درستی که بهترین بندگان خدا کسی است که با تقوا، پاک و گمنام باشد و بدترین بندگان خدا کسی است که انگشت نما باشد.»[4]

بهترین زن: تنها یگانه دختر و یادگار نبوت حضرت فاطمه سلام الله علیها؛ به عنوان بهترین زنان است. پیامبر صلی الله علیه و آله می فرماید:«فاطمه خیرنساءاهل الجنة؛ فاطمه بهترین زنان اهل بهشت است.

بهترین ماه: افضل و بهترین ماه سال، ماه مبارک رمضان است. پیامبر صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه فرمود: … ایها الناس انه قد اقبل الیکم… افضل الشهور»

بهترین شب: شب قدر؛ قران کریم می فرماید: «لیله القدر خیر من الف شهر»(قدر، آیه3)

بهترین عبادت: تلاوت قرآن، بهترین سخن عبادی و سخن گفتن خدا با بنده است. پیامبر رسول الله صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفضَلُ العِبادَةِ قَراءَةُ القُرآنِ؛  برترین عبادت، خواندن قرآن است.»[5]

بهترین خوردنی: عسل؛ بهترین  خوردنی است. در سوره مبارکه نحل، از عسل با عنوان شفای دردها یاد شده است «وَ أَوْحی رَبُّک إِلَی النَّحْلِ أَنِ اتَّخِذی مِنَ الْجِبالِ بُیوتاً وَ مِنَ الشَّجَرِ وَ مِمَّا یعْرِشُونَ ثُمَّ کلی مِنْ کلِّ الثَّمَراتِ فَاسْلُکی سُبُلَ رَبِّک ذُلُلاً یخْرُجُ مِنْ بُطُونِها شَرابٌ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ فیهِ شِفاءٌ لِلنَّاسِ إِنَّ فی ذلِک لَآیةً لِقَوْمٍ یتَفَکرُونَ؛ و پروردگار تو به زنبور عسل «وحی» (و الهام غریزی) نمود که: «از کوه ها و درختان و داربست هایی که مردم می سازند، خانه هایی برگزین! سپس از تمام ثمرات (و شیره گل ها) بخور و راه هایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است، به راحتی بپیما! «از درون شکم آنها، نوشیدنی با رنگ های مختلف خارج می شود که در آن، شفا برای مردم است به یقین در این امر، نشانه روشنی است برای جمعیتی که می اندیشند.»(نحل، آیه 68 و 69) در روایات دیگر هم، از عسل به عنوان بهترین چیزی که مردم برای شفای دردها از آن استفاده می کنند، یاد شده است.[6] ناگفته پیداست؛ امروزه عسل، به عنوان درمان امراض و بسیاری از بیماری ها مورد استفاده قرار گرفته است. و «عسل درمانی» نتایج خوبی به دنبال داشته است.

بهترین نوشیدنی: شیر بهترین و لذیذترین نوشیدنی است؛ در سوره مبارکه نحل، از شیر با عنوان نوشیدنی گوارا، «وَ إِنَّ لَکمْ فِی الْأَنْعامِ لَعِبْرَةً نُسْقیکمْ مِمَّا فی بُطُونِهِ مِنْ بَینِ فَرْثٍ وَ دَمٍ لَبَناً خالِصاً سائِغاً لِلشَّارِبینَ؛ و در وجود چهارپایان، برای شما (درس های) عبرتی است. از درون شکم آنها، از میان غذاهای هضم شده و خون، شیر خالص و گوارا به شما می نوشانیم!»(نحل، آیه66) مطابق روایات، شیر ذهن را صفا می دهد و روشنایی چشم را افزون می نماید و فراموش کاری را برطرف می گرداند و قلب را تقویت می نماید.[7]

بهترین هدیه: همه هدایایی که به انسان می رسد سبب خوشحالی می گردد. گرچه برخی از این هدایا عیبوبی باشد که برادر و دوست ما، به ما هدیه نماید. امام صادق علیه السلام می فرماید :احب اخوانی الی من اهدی الی عیوبی؛ محبوب ترین برادر، نزد من، کسی است که عیب هایم را به من اهدا کند.»[8]

بهترین ارزش: انصاف بهترین ارزش است. امام علی علیه السلام: اَلنصافُ أَفضَلُ الفَضائِلِ؛ انصاف، برترین ارزشهاست.»[9]

بهترین دوست داشتنی: امام باقر علیه السلام«قولوا لِلنّاسِ اَحسنَ ما تُحِبُّونَ اَن یُقالَ لَکم؛ بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید.»[10]

بهترین حرف: بهترین سخن و کلام آن است که کوتاه و قابل فهم باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خَیرُ الکلامِ مَا دَلَّ وَ جَلَّ وَ قَلَّ وَ لَم یمِلَّ؛ بهترین سخن، آن است که قابل فهم و روشن و کوتاه باشد و خستگی نیاورد.»[11]

بهترین مردم: حضرت فاطمه سلام الله علیها فرمود: «خِیارُکم اَلیَنُکُم مَناکِبَهً وَ اَکرَمُهُم لِنِسائِهم؛ بهترین شما کسانی اند که با مردم نرم ترند و زنان خویش را بیشتر گرامی می دارند.»[12] در حدیثی دیگر، حضرت علی علیه السلام می فرماید: «خَیرُ الناسِ مَن نَفَعَ النّاس؛ بهترین مردم کسی است که نفع رساننده مردم باشد.»

بهترین علم: بهترین دانش، دانشی است که مفید و منفعت برای مردم و جامعه باشد. امام علی علیه السلام فرمود: «خَیرُ العِلمِ مانَفَعَ؛ بهترین علم آن است که مفید باشد.»[13]

بهترین قلب: بهترین قلب و دل، قلبی است که پاک بوده و گنجایش و ظرفیت متناسبی برای پاکی ها و نیکی ها باشد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «خَیرُ القُلوبِ اَوعاها لِلخَیرِ وَ شَرُّ القُلوبِ اَوعاها لِلشَّرِّ، فَاَعلَی القَلبِ الَّذی یعِی الخَیرَ مَملُوٌّ مِنَ الخَیرِ اِن نَطَقَ نَطَقَ مَأجورا و اِن اَنصَتَ اَنصَتَ مَأجورا؛ بهترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای خوبی دارد و بدترین قلب ها، قلبی است که ظرفیت بیشتری برای بدی دارد، پس عالی ترین قلب، قلبی است که خوبی را در خود دارد و لبریز از خوبی است. اگر سخن بگوید، سخنش در خور پاداش است و اگر سکوت کند، سکوتش درخور پاداش است.»[14]

 

پی نوشت ها:

[1] علامه طباطبایی، المیزان ذیل آیه 14سوره مومنون.

[2] تفسیر ابی الفتوح رازی، ج2، ص319.

[3] مشهدی، کنز الدقائق.

[4] مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، ج 70، ص 111، ح 12.

[5] طبرسی، مجمع البیان، ج1، ص15.

[6] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 304.

[7] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 293.

[8] مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج74، ص 282.

[9] آمدی، غررالحکم، ج1، ص203، ح805.

[10] همان، ج 65، ص 152.

[11] نقدی، جعفر بن محمد، انوار العلویه، ص 489.

[12] طبری، دلائل الامامه، ص۷۶.

[13] آمدی، غررالحکم و دررالکلم،ص 354.

[14] جعفریات، ص 168.

منبع:http://www.hawzah.net

دانلود نرم افزار رایت بیداری ۱ (مجموعه سخنرانی ضوابط حرکت بر صراط مستقیم) / مروری بر سخنرانی های دکتر عبدالحمید دیالمه

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1391

 نرم افزار رایت بیداری ۱

اولین مجموعه در خصوص سری آثار و اندیشه های شهید بزرگوار دکتر عبدالحمید دیالمه است که در قالب یک نرم افزار چندرسانه ای، مجموعه سخنرانی های این معلم شهید را گردآوری کرده است. از این شهید بزرگوار که جوان ترین نماینده مجلس شورای اسلامی بوده است، بیش از ۴۰۰ ساعت سخنرانی در زمینه های گوناگون فکری به یادگار مانده است. این مجموعه در راستای احیاء ارزش های ثقلین و با هدف تبیین و ترویج فرهنگ قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) توسط مؤسسه فرهنگی احیاء ثقلین منتشر گردیده است.

 این نرم افزار سخنرانی های این شهید بزرگوار را در ۹ محور صیرورت بر صراط، صبر، امام ضابطه حرکت، قضا و قدر، زهد، شفاعت، توکل، فقر و انتظار تحت عنوان  مجموعه سخنرانی ضوابط حرکت بر صراط مستقیم در قالب فایل صوتی ارائه نموده است.

نرم افزار رایت بیداری 1 (مجموعه سخنرانی ضوابط حرکت بر صراط مستقیم) / مروری بر سخنرانی های دکتر عبدالحمید دیالمه

نرم افزار رایت بیداری ۱ (مجموعه سخنرانی ضوابط حرکت بر صراط مستقیم) / مروری بر سخنرانی های دکتر عبدالحمید دیالمه

 کاری از :  مؤسسه فرهنگی احیاء ثقلین

 معلم شهید دکتر عبدالحمید دیالمه نماینده مردم مشهد در اولین دوره مجلس شورای اسلامی بود که در حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در هفتم تیر ماه ۱۳۶۰ به همراه ۷۲ تن دیگر از یاران امام (ره) به درجه رفیع شهادت نائل گردید.

»» بخش نرم افزاری
(حجم کل:۱۴۳ MB ) لینک اصلی قسمت ۱لینک کمکی قسمت ۱
لینک اصلی قسمت ۲لینک کمکی قسمت ۲
منبع: MobinMedia.ir

در مورد فایل های این نوشته به چند نکته توجه فرمایید:
۱- اگر لینک دانلود چند قسمتی است، ابتدا تمام فایلهای مربوطه را دریافت کرده؛ سپس با کلیک روی فایل فشرده اولی اقدام به بازگشایی (Extract) فایل صوتی یا تصویری مربوطه به طور کامل نمایید. لازم به ذکر است برای این کار قبل از آن، شما بایستی نرم افزار Winrar را از اینجا دانلود کرده و آن را نصب نمایید.
۲- فایل های تصویری سایت در کیفیت بالا با فرمت mkv. یا mp4. به علاوه در بخش سخنرانی ها، فایل های صوتی آنها نیز در کیفیت بالا با فرمت mp3. نیز قرار داده شده است.
۳- اگر پس از بازگشایی فایل فشرده، پسوند فایل تصویری mkv. یا mp4. بود، برای نمایش بهتر آن از نرم افزار KMplayer استفاده نمایید (لینک دانلود).
۴- در صورتی که لینک (های) دانلود مربوط به یک نرم افزار می باشد، پس از دانلود تمامی قسمتهای آن، فایل (های) مورد نظر را بازگشایی کرده و برای اجرا یا نصب نرم افزار در فولدر مربوطه بر روی فایل اجرایی اصلی با پسوند exe. کلیک کنید.

من فقیرم! ! !

نوشته شده توسطرحیمی 2ام اسفند, 1391

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

يا أَيهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ


وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِي الْحَمِيدُ(فاطر/15)


اي مردم شما (همگي) نيازمند به خدائيد؛

تنها خداوند است که بي‌نياز و شايسته هر گونه حمد و ستايش است!


 

بهائیان قاتل در ایران چه کردند؟ + تصاویر

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

 بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه ایران بوده اند گویا این جماعت، مظلومان و ساکتان تاریخ بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور، آدمکشی، قتل و کشتار بوده است .

مشرق؛ پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران ، بهائیان همواره در عرصه های حقوق بشری یکی از سوژه های تبلیغاتی دنیای غرب علیه جمهوری اسلامی بوده اند گویا این جماعت ،مظلومان و ساکتان تاریخ ایران بوده و در حق انها ظلمی بزرگ رقم خورده است شاید تاکنون فکر می کردید بهائیت ، یکی از فرقه های انحرافی است و توسط کانونهای استعماری ایجاد شده است .


سرسپردگی این دین ساختگی و انحرافی جای سوال و شک ندارد اما آنچه کمتر مورد بررسی و توجه قرار گرفته است اعمال شنیع این فرقه در قالب ترور ، آدمکشی ، قتل و کشتار بوده است . در این گزارش مروری بر اعمال تروریستی این گروه خواهیم داشت.



« فرقه شیخیه » ریشه اصلی بهائیت

ریشه اصلی بهائیت را باید در فرقه ای با نام « شیخیه » جست و جو کرد این فرقه توسط فردی با نام شیخ احمد احسائی پایه گذاری شد.

شیخ احمد ، در سال ۱۱۷۵ ه.ق و به قولی ۱۱۶۶ ه.ق در آبادی احساء واقع در کشور عربستان کنونی بدنیا آمد ، پس از تحصیلات اولیه با فرقه صوفیه رابطه پیدا کرد و کم کم روحیه صوفیه گر ی در او پیدا شد .

او بر اساس پیشینه فکری صوفی منشی در عین حال که شیعه بوداعتقاد بر ۴ اصل داشت که عبارت بودند از:

1- خدا ۲- پیامبر ۳- امام ۴- باب امام (واسطه بین امام ومردم) او مدعی شد که من نائب و باب خاص امام زمان هستم و در اواخر عمر یکی از شاگردانش به نام سید کاظم رشتی را جانشین خود معرفی کرد.



بهائیت

یکی از مدعیان جانشینی سید کاظم رشتی، علی محمد شیرازی معروف به سید باب بود او در روز اول محرم ۱۲۳۵ ه.ق در شیراز متولد شد . پدرش در سن کودکی او از دنیا رفت و او تحت کفالت مادرش فاطمه بگم و دایی خود سید علی درآمد.او توسط دایی اش در سن کودکی به مکتب شیخ محمد عابد که او نیز شیخی مسلک بود فرستاده شد ولی پیروان باب برخلاف مدارک بسیار زیادی اصرار دارند او را درس نخوانده و اُمّی قلمداد کنند. او در سن ۱۹ سالگی همراه دایی اش به بوشهر و از آنجا عازم کربلا شدو در کلاس درس سید کاظم رشتی شرکت نمود بعداز مدتی به شیراز بازگشت و در شب جمعه ۵ جمادی الاول ۱۲۶۰ ه.ق در ۲۵ سالگی ادعای بابیت کرد ، که اين زمان بعنوان مبداء تاريخ بابيان موسوم به «تاريخ بديع» شمرده مي‌شود، و در 27 شعبان 1266/ 9 ژوئيه 1850 به قتل رسيد.

صفحات: 1· 2

حاضر جوابی های به جا

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

حاضر جوابی حضرت علی علیه السلام

یکی از یهودیان، از روی غرض ورزی به امیر مؤ منان علی علیه السلام گفت: شما هنوز جنازه پیامبرتان را دفن نکرده بودید که درباره اش اختلاف نمودید!

حضرت علی علیه السلام در پاسخ فرمود: ما درباره وصی پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختلاف کردیم نه درباره خودش. اما شما (اجداد شما) یهودیان، پس از آن که به همراه موسی علیه السلام از دریا گذشتید و فرعونیان غرق شدند، به پیامبر خود گفتید: برای ما معبودی (بتی) قرار بده، همان گونه که بت پرستان معبودانی از بت دارند. موسی علیه السلام در جواب فرمود: شما جمعیتی نادان هستید.(۱)

حاضر جوابی عقیل

روزی معاویه در مجلسی بود، که عقیل برادر حضرت علی علیه السلام نیز حضور داشت، به مردم گفت: آیا شما ابولهب را می شناسید؟ که خداوند سوره مسد را درباره او نازل کرده است؟ اهل شام گفتند: نه نمی شناسیم.

معاویه گفت: ابولهب عموی این شخص (اشاره به عقیل) است.

عقیل بی درنگ به مردم گفت: آیا شما زن ابولهب را که خداوند در قرآن در مورد او می فرماید: همسر او هیزم حمل می کرد و در گردنش ریسمانی از لیف خرما آویزان بود، می شناسید؟ مردم شام گفتند:نه.

عقیل گفت: این زن، عمه معاویه است، (زیرا نام او ام جمیل دختر حرب بن امیه، خواهر ابوسفیان بود) این پاسخ عقیل، معاویه را سر افکنده کرد و دیگر زبان بازی ننمود. (۲)

حاضر جوابی مدرس

آورده اند که، آیه الله شهید مدرس در حاضر جوابی بی نظیر بود؛ از جمله نوشته اند: در یکی دو مورد که مدرس نسبت به فرمانفرما انتقاد کرده و ایراد گرفته بود، به مدرس پیغام داد. خواهش می کنم که حضرت آیه الله این قدر پا روی دم من نگذارند. مدرس جواب می دهد: به فرمانفرما بگویید، حدود دم حضرت والا باید معلوم شود، زیرا من هر کجا پا می گذارم دم حضرت والاست. (۳)

حاضر جوابی داراب میرزا

مظفر الدین شاه قاجار از شاهزاده داراب میرزا، که ریش بلندی داشت، پرسید: آیا در زمان فتحعلی شاه به تو بیشتر خوش می گذشت یا در عهد سلطنت من؟

داراب میرزا گفت: قربان هیچکدام! برای این که در زمان فتحعلی شاه ریش دار می پسندیدند و من آن وقت بی ریش بودم و در زمان شما بی ریش می پسندند و من ریش به این بلندی دارم. (۴)

حاضر جوابی فقیر در برابر توانگر

شخص فقیری وارد مجلسی شد و نزدیک توانگری نشست. توانگر که از نشستن او در نزدیکش ناراحت شده بود با ترش رویی خطاب به فقیر گفت: میان تو و خر چقدر فرق است؟ فقیر فورا گفت: یک وجب (اشاره به آن که فاصله اش با توانگر بیش از یک وجب نبود) توانگر از این جواب سکوت کرد و سر افکنده شد. (۵)

حاضر جوابی طفل

یکی از حکما از طفلی پرسید: اگر به من بگویی که خدا کجا است، یک عدد پرتقال به تو می دهم. آن پسر در جواب گفت: من دو عدد پرتقال به شما می دهم، که بگویی خدا کجا نیست. (۶)

حاضر جوابی حسن بن فضل

در مجلس یکی از خلفا جمعی از دانشمندان حضور داشتند، که حسن بن فضل وارد شد؛ همین که خواست شروع به سخن گفتن نماید، خلیفه وی را مورد عتاب قرار داد و گفت: ای بچه! تا بزرگ تر از تو در مجلس می باشد تو حرف مزن. فورا حسن بن فضل در جواب گفت: ای خلیفه، نه من از هدهد کوچک ترم و نه شما از حضرت سلیمان بزرگ ترید. مگر هدهد نبود که به سلیمان گفت: «احطت بما لم تحط: پی برده ام به چیزی که تو به آن پی نبرده ای!»(۷)

حاضر جوابی توسن خان

روزی فتحعلی شاه به توسن خان ترکمن گفت: روزی که ریش تقسیم می کردند، تو کجا بودی که سهمت را بگیری. فورا توسن خان در جواب گفت: قربان در آن وقت به طلب عقل رفته بودم. (۸)

حاضر جوابی شاگرد

معلم کمونیستی در سر کلاس درس، به بچه ها گفت: بچه ها مرا می بینید؟ همه گفتند: بلی، دوباره سؤ ال کرد: این میز و تابلو و… را می بینید؟ همه در پاسخ گفتند: بلی، معلم ادامه داد، حال بچه ها خدا را می بینید؟ گفتند: خیر. معلم گفت: پس حالا نتیجه می گیریم که خدایی وجود ندارد!

فورا یکی از شاگردان گفت: بچه ها شما تابلو را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد دوباره سؤ ال کرد: بچه ها آقا معلم را می بینید؟ گفتند: بلی، شاگرد گفت: اما آخرین سؤ ال بچه ها عقل آقا معلم را هم می بینید؟ گفتند: خیر، شاگرد گفت: پس حالا که عقل معلم را نمی بینیم، نتیجه می گیریم که آقا معلم عقل ندارد!

حاضر جوابی کودک

روزی ابوحنیفه از محلی می گذشت، دید طفلی از جای گل آلودی راه می رود. او را صدا زد و گفت: بچه جان مواظب باش نلغزی، طفل بی درنگ در جواب گفت: لغزش من سهل است. تو مواظب خودت باش که نلغزی چون از لغزش تو پیروانت هم می لغزند. ابو حنیفه از هوش و زکاوت آن طفل تعجب کرد! (۹)

حاضر جوابی مؤمن طاق

پس از شهادت امام صادق علیه السلام، یکی از مخالفان آن حضرت به مؤمن طاق که از شاگردان آن حضرت بود، به عنوان طعنه گفت: امام تو از دنیا رفت. مؤمن طاق فورا در پاسخ گفت: اما پیشوای تو (شیطان) تا قیامت زنده است. (۱۰)

حاضر جوابی سبط بن جوزی

سبط بن جوزی مدت مدیدی در میان شیعه و سنی زندگی می کرد. هر کدام از طرفداران دو مذهب شیعه و سنی او را به خود نسبت می دادند. روزی برای روشن شدن این که او شیعه است یا سنی؟ در میان جمعی از او سؤال کردند، علی علیه السلام افضل است یا ابابکر؟ فورا گفت: «من کانت بنته فی بیته: کسی که دخترش در خانه اوست.»

کسی از پاسخ او نفهمید که او واقعا شیعه است یا سنی. زیرا هم دختر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در خانه علی علیه السلام بوده و هم دختر ابوبکر در خانه پیامبر صلی الله علیه و آله.

باز در مجلسی دیگر از او سؤ ال کردند که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چند نفر بودند؟

او با حالت عصبانیت جواب داد: چند بار بگویم؟! چهارتا، چهارتا، چهارتا. باز معلوم نشد او سنی است یا شیعه، چون سه بار تکرار کرده بود شیعیان فکر کردند که او با این تعبیر مقصودش خلفای دوازده گانه است که سه چهار تا می شود دوازده تا. و اهل سنت هم فکر کردند، او سنی است و چند بار تاکید کرده که خلفای پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم چهارتا هستند. (۱۱)

حاضر جوابی بهلول

روزی وزیر دربار هارون الرشید به بهلول گفت: خوش به حال تو، زیرا خلیفه، تو را رئیس خوک ها و گرگ ها نموده است!

بهلول بی درنگ گفت: اکنون که تو از این مطلب آگاه شدی، اینک از طاعت و فرمان من خارج مشو. (۱۲)

آیه الله حکیم و بن باز

مرحوم آیه الله العظمی سید محسن حکیم قدس سره که مرجع شیعیان و زعیم حوزه علمیه نجف بود، در سفری که به عربستان داشت، در جلسه ای با بن باز مفتی آن روز آن کشور (که نابینا بود) مواجه شد.

بن باز، ظاهرا به دیدن آقای حکیم رفته بود ولی در واقع قصد داشت با ایشان جدال کند و افکار وهابیگری خود را مطرح نماید.

در این جلسه، بن باز، از آیه الله حکیم پرسید: شما شیعیان چرا به ظواهر قرآن عمل نمی کنید؟ آیه الله حکیم در جواب گفتند: این دیدار جای چنین صحبت هایی نیست، بگذارید به احوال پرسی برگزار شود. بن باز، سماجت کرده و خواستار دریافت جواب شد. آیه الله حکیم، ناچار به بن باز گفتند: اگر قرار باشد به ظاهر قرآن تکیه کنیم و همان را معیار عمل به آن قرار دهیم، باید معتقد شویم که شما به جهنم خواهید رفت! بن باز، با تعجب پرسید چرا؟

آیه الله حکیم گفتند: چون قرآن می فرماید: «و من کان فی هذه اعمی فهو فی الآخره اعمی و اضل سبیلا: کسی که در این جهان از دیدن چهره حق نابینا باشد، در جهان آخرت هم نابینا و گمراه تر خواهد بود.»(۱۳) و شما که از دو چشم نابینا هستید، طبق ظاهر این آیه باید در آخرت هم نابینا باشید و در زمره گمراهان که اهل جهنم اند، قرار بگیرید. بنابراین ظاهر بسیاری از آیات قرآن مقصود نیست!(14)

 

پی نوشت ها:

__________________________________________________________________________________

1. داستان ها و پندها، ص 137.
2. همان، ج 9، ص 88.
3. گلشن لطایف، ص 311.
4. کشکول طبسی، ج 1، ص 131.
5. همان.
6. کشکول مختار، ص 121.
7. مستطرف، ج 1، ص 45.
8. کشکول طبسی ، ج 1، ص 138.
9. انیس الادباء، ص 96.
10. کشکول طبسی، ج 1، ص 147.
11. مردان علم در میدان عمل، ج 1، ص 438.
12. صد و یک مناظره جالب و خواندنی، محمدی اشتهاردی.
13. سوره اسراء، آیه 72.
14. روزنامه جمهوری اسلامی، 3/

منبع:http://www.hawzah.net

میلاد نور مبارکباد

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

ویژگی های شیعه در کلام تربیتی امام عسکری(ع)

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

حضرت به شیعیانش می فرماید:

«اوصیکم بتقوی اللّه، و الورع فی دینکم، والاجتهاد للّه، و صدق الحدیث، واداءالامانة الی من ائتمنکم من برّ او فاجر، و طول السّجود، و حسن الجوار، فبهذا جاء محمّد صلی الله علیه و آله وسلم ، صلّوا فی عشائرهم و اشهدوا جنائزهم، و عودوا مرضاهم و أدّوا حقوقهم

    شما را سفارش می کنم به تقوای الهی و پارسایی در دین خود و کوشش در راه خدا و راستگویی و اینکه امانت هرکسی را که به شما امانتی سپرده است، به او بازگردانید چه آن شخص، نیکوکار باشد یا تبهکار. و سجده ها را طولانی کنید و (برای همسایگان خود) همسایگان خوبی باشید ـ که محمّد صلی الله علیه و آله وسلم این چیزها را آورده است ـ و در قبیله های آنان (اهل سنّت) نماز گزارید، در تشییع جنازه های شان حاضر شوید و مریضان آنان را عیادت و حقوق شان را ادا کنید.»

سپس در توضیح می فرماید:

     «فانّ الرجل منکم اذا ورع فی دینه و صدق فی حدیثه و ادّی الامانة و حسن خلقه مع الناس، قیل هذا شیعیٌّ فیسرّنی ذلک. اتّقوا اللّه و کونوا زیناً و لاتکونوا شیناً، جرّوا الینا کلّ مودّة و ادفعوا عنّا کلّ قبیح، فانّه ما قیل فینا مِنْ حُسْنٍ فنحن اهله، و ما قیل فینا مِنْ سُوءٍ فما نحن کذلک

     اگر کسی از شما در دینش ورع داشته و راستگو باشد و ادای امانت کند و با مردم خوش رفتار باشد، می گویند: «این، یک شیعه است.» و همین مسأله، من را شادمان می کند. از خدا بترسید و تقوای الهی را پیشه خود سازید (و با اعمالتان) زیور و زینت برای ما باشید و مایه زشتی (و بد نامی) ما نباشید. هرگونه دوستی را برای ما جلب کنید و هر بدی را از ما دور سازید. زیرا هر خوبی که در حقّ ما گفته شود، سزاوار آنیم و هر بدی که در حقّ ما گفته شود، شایسته آن نیستیم.»

و در انتها می فرماید:

«اکثروا ذکراللّه و ذکر الموت و تلاوة القرآن و الصّلوة علی النبی صلی الله علیه و آله وسلم …؛

      بسیار خدا را به یاد داشته باشید و نیز یاد مرگ را. زیاد قرآن تلاوت کنید و بر رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم صلوات بفرستید. چه اینکه اینها اموری هستند که طبعاً موجب رعایت توصیه های فوق می شود.»

     همچنین می فرماید: «اورع النّاس من وقف عندالشّبهة، اعبد النّاس من أقام علی الفرائض، ازهد النّاس من ترک الحرام؛ اشدّ النّاس اجتهاداً من ترک الذّنوب؛ پارساترین مردم کسی است که در شبهات، درنگ کند، عابدترین مردم کسی است که واجبات الهی را انجام دهد، زاهدترین مردم کسی است که از کارهای حرام بپرهیزد و کوشاترین مردم کسی است که گناهان را ترک کند.»

http://www.hawzah.net

از آقا الگو بگیریم!!

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

یکی از محافظان مقام معظم رهبری در خاطره ای می گوید:  یک روز که مقام معظم رهبری به کوههای اطراف تهران برای کوه پیمایی رفته بودند، با دختر و پسری دانشجو برخورد می کنند که به لحاظ ظاهری وضع  نامناسبی داشتند.

آنها به یک باره در مقابل گروه ما قرار گرفتند و فرصت جمع و جور کردن و رسیدگی به وضع ظاهری خودشان نداشتند از رفتار آنها مشخص بود که خیلی ترسیده بودند واینگونه به نظر می رسید که آنها تصور می کردند که الآن آقا دستور دستگیری آنها را فورا صادر خواهد کرد. ولی برخلاف تصور آنها آقا با آنها سلام و علیک گرمی کرد و پرسید که شما زن و شوهر هستید؟(البته آقا می دانست)؛  آن پسر وقتی با خلق زیبای آقا مواحه شد، واقعیت را گفت؛ و جواب داد خیرمن و این دختر دوست هستیم.

آقا ابتدا در باره ورزش و مزایای آن با آنها صحبت کرد و بعد فرمود : بد نیست صیغه محرمیتی هم در میان شما برقرار شود و شما با هم ازدواج کنید. آقا به آنها پیشنهاد داد که اگر مایل بودید در فلان تاریخ بیائید، ومن هم آمادگی دارم که شخصا خطبه عقد شما را بخوانم. آن دو خدا حافظی کردند و طبق قرار همراه خانواده خود در همان تاریخ به محضر ایشان رسیدند .

آقا هم خطبه عقد آن دو را جاری کردند . با برخورد کریمانه ایشان این دو جوان مسیر زندگی خود را تغییر دادند آن دختر غیر محجبه به یک دختر محجبه و معنوی و آن پسر دانشجو هم به یک جوان مذهبی مبدل شدند.
منبع: نشریه ماه تمام، شماره 3،ص17

این از کیمیا برایت بهتر است!!

نوشته شده توسطرحیمی 1ام اسفند, 1391

از فرزند آیت الله شبیری زنجانی از زبان پدر بزرگوارشان این‌گونه نقل می‌شود که :

در سفری که امام خمینی(ره) و پدرم برای زیارت به مشهد مقدس رفته بودند امام در صحن حرم امام رضا (ع) با سالک الی الله حاج حسنعلی نخودکی مواجه می‌شوند. امام امت (ره) که در آن زمان شاید در حدود سی الی چهل سال بیشتر نداشت وقت را غنیمت می شمارد و به ایشان می‌گوید با شما سخنی دارم.حاج حسنعلی نخودکی می‌گوید: من در حال انجام اعمال هستم، شما در بقعه حر عاملی (ره) بمانید من خودم پیش شما می‌آیم. بعد از مدتی حاج حسنعلی می‌آید و می‌گوید چه کار دارید؟

امام (ره) خطاب به ایشان رو به گنبد و بارگاه امام رضا (علیه‌السلام) کرد و گفت: تو را به این امام رضا، اگر (علم) کیمیاداری به ما هم بده؟

حاج حسنعلی نخودکی انکار به داشتن علم (کیمیا) نکرد بلکه به امام (ره) فرمودند:اگر ما «کیمیا» به شما بدهیم و شما تمام کوه و در و دشت را طلا کردید آیا قول می‌دهید که به جا استفاده کنید و آن را حفظ کنید و در هر جایی به کار نبرید؟

امام خمینی (ره) که از همان ایام جوانی صداقت از وجودشان می‌بارید، سر به زیر انداختند و با تفکری به ایشان گفتند: نه نمی‌توانم چنین قولی به شما بدهم.

حاج حسنعلی نخودکی که این را از امام (ره) شنید روبه ایشان کرد و فرمود: حالا که نمی‌توانید «کیمیا» را حفظ کنید من بهتر از کیمیا را به شما یاد می‌دهم و آن این که:

بعد از نمازهای واجب یک بار آیه الکرسی را تا «هو العلی العظیم» می‌خوانی.

و بعد تسبیحات فاطمه زهرا سلام الله علیها را می‌گویی.

و بعد سه بار سوره توحید «قل هو الله احد» را می‌خوانی.

و بعد سه بار صلوات می‌گویی: اللهم صل علی محمد و آل محمد

و بعد سه بار آیه مبارکه: وَمَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ وَمَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا ؛

(سوره طلاق آیه 2 و 3) (هرکس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد، و هرکس بر خداوند توکل کند کفایت امرش را می‌کند، خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند، و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.)

را می‌خوانی که این از کیمیا برایت بهتر است.

فرق بين شيعه و دوست

نوشته شده توسطرحیمی 30ام بهمن, 1391

در كتاب تفسير منسوب به امام حسن عسكرى عليه السلام و نيز در كتاب مرحوم قطب الدّين راوندى - به نقل از دو نفر از راويان حديث به نام يوسف بن محمّد و علىّ بن سيّار - آمده است :

شبى از شب ها به محضر مبارك حضرت ابومحمّد، امام حسن عسكرى عليه السلام وارد شديم .

همچنين والى شهر كه علاقه خاصّى نسبت به حضرت داشت ، به همراه شخصى كه دست هاى او را بسته بودند، وارد منزل امام عليه السلام شد و اظهار داشت : ياابن رسول اللّه ! اين شخص را از دكّان صرّاف در حال سرقت و دزدى گرفته ايم .

و چون خواستيم او را همانند ديگر دزدان شكنجه و تأديب كنيم ، اظهار داشت كه از شيعيان حضرت علىّ عليه السلام و نيز از شيعيان شما است و ما از تعذيب او خوددارى كرديم و نزد شما آمديم تا ما را راهنمائى و تكليف ما را نسبت به اين شخص روشن بفرمائى .

حضرت فرمود: به خداوند پناه مى برم ، او شيعه علىّ عليه السلام نيست ، او براى نجات خود چنين ادّعائى را كرده است .

سپس والى آن سارق را از آن جا بُرد و به دو نفر از مأمورين خود دستور داد تا آن سارق را تعذيب و تأديب نمايند، پس او را بر زمين خوابانيدند و شروع كردند بر بدنش شلاّق بزنند؛ ولى هر چه شلاّق مى زدند روى زمين مى خورد و به آن سارق اصابت نمى كرد.

بعد از آن ، والى مجدّدا او را نزد امام حسن عسكرى عليه السلام آورد و گفت : ياابن رسول اللّه ! بسيار جاى تعجّب است ، فرمودى كه او از شيعيان شما نيست ، اگر از شيعيان شما نباشد پس لابدّ از شيعيان و پيروان شيطان خواهد بود و بايد در آتش قهر خداى متعال بسوزد.

و سپس افزود: با اين اوصاف ، من از اين مرد معجزه و كرامتى را مشاهده كردم كه بسيار مهمّ خواهد بود، هر چه ماءمورين بر او تازيانه مى زدند بر زمين مى خورد و بر بدن او اصابت نمى كرد و تمام افراد از اين جريان در تعجّب و حيرت قرار گرفته اند.

در اين موقع امام حسن عسكرى عليه السلام به والى خطاب نمود و فرمود: اى بنده خدا! او در ادّعاى خود دروغ مى گويد، او از شيعيان ما نيست ، بلكه از محبّين و دوستان ما مى باشد.

والى اظهار داشت : از نظر ما فرقى بين شيعه و دوست نمى باشد، لطفا بفرمائيد كه فرق بين آن ها چيست ؟

حضرت فرمود: همانا شيعيان ما كسانى هستند كه در تمام مسائل زندگى مطيع و فرمان بر دستورات ما باشند و سعى دارند بر اين كه در هيچ موردى معصيت و مخالفت ما را ننمايند.

و هر كه خلاف چنين روشى باشد و اظهار علاقه و محبّت نسبت به ما نمايد دوست ما مى باشد، نه شيعه ما.

سپس امام عليه السلام به والى فرمود: تو نيز دروغ بزرگى را ادّعا كردى ، چون كه گفتى معجزه ديده ام ؛ و چنانچه اين گفتار از روى علم و ايمان باشد مستحقّ عذاب جهنّم مى باشى .

بعد از آن ، حضرت در توضيح فرمايش خود افزود: معجزه مخصوص انبياء و ما اهل بيت عصمت و طهارت مى باشد، براى شرافت و فضيلتى كه ما بر ديگران داريم و نيز براى اثبات واقعيّات و حقايقى كه از طرف خداوند متعال به ما رسيده است .

در پايان ، امام عسكرى عليه السلام به آن مرد - متّهم به سرقت - خطاب نمود و فرمود: بايد شيعه علىّ عليه السلام در تمام امور زندگى ، شيعه و پيرو او - و ديگر اهل بيت رسالت - باشد و ايشان را در هر حال تصديق نمايد؛ و نيز بايد سعى نمايد كه هيچ گونه تخلّفى با ايشان نداشته باشد و خلاصه آن كه در همه امور، خود را هماهنگ و مطيع ايشان بداند.(تفسير الا مام العسكرى عليه السلام : ص 316، ح 161، الخرايج و الجرايح : ج 2، ص 684، ح 3، مدينة المعاجز: ج 7، ص 2579).

چهل داستان و چهل حديث از امام حسن عسكرى عليه السلام/عبداللّه صالحى