موضوعات: "احادیث" یا "کلام نور" یا "احکام"

گوشه هایى از اسرار و مسائل اخلاقى حج

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1394

عده اى از اصحاب و شاگردان ائمه ـ علیهم السلام ـ به كشف و شهود راه یافته اند و باطن كسانى را كه در سرزمین عرفات و غیر عرفات بسر مى بردند دیده اند. زائر بیت الله باید با باطنى روشن این سفر را طىّ كند و گرنه ممكن است خداى ناكرده باطن حیوانى داشته باشد و اهل باطن با چشم ملكوتى واقعیت آنها را ببینند.

امام سجّاد ـ علیه السلام ـ از زهرى پرسید: به نظر تو جمعیت زائر امسال چقدر است؟

زهرى عرض كرد: چهارصد هزار یا پانصد هزار.

حضرت با اشاره اى، گوشه هایى از ملكوت را بر وى روشن ساخت و او باطن بسیارى از افراد را دید كه بصورت حیوان بودند.

آنگاه فرمود: حج گزار كم است و سر و صدا و ناله زیاد. این سر و صداها، سر و صداى حاجیان راستین نیست. حاجیان راستین بسیار كم هستند كه به صورت آنان را انسان مى بینى كسانى هستند كه به قرآن و عترت و وحى و رسالت معتقدند و به تمام چیزهایى كه پیامبر اكرم ـ صلی الله علیه و آله ـ درباره اصول و فروع دین، بخصوص امامت و ولایت آورده اند معتقدند و عمل مى كنند.

باطن این گروه همانند ظاهرشان انسان است. و دین وجودشان را احاطه كرده است. اما كسانى كه بسیارى از مسائل را نپذیرفته اند و مى گویند رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ در تعیین رهبرى اجتهاد كرده و این تعیین رهبرى بدستور خداوند متعال نبوده است! اینها قائل به جدایى قرآن و عترتند، در حالى كه قرآن و عترت یك نور و از هم جدایى ناپذیرند. اگر كسى به قرآن تمسك كند و عترت را نپذیرد در حقیقت قرآن منهاى قرآن را برگزیده است. نمى شود كه انسان بخشى از حقیقت را بپذیرد و بخشى دیگر را رها سازد; «نؤمن ببعض و نكفر ببعض» نمى شود. كسانى كه «یریدون أن یتخذوا بین ذلك سبیلا»;(نساء /150) خواسته اند راه نزدیك ترى انتخاب كنند، بیراهه رفته اند و در حقیقت باطن اینها، جحود و انكار حقّ است و جحود و انكار حقّ به صورت حیوانیت و درنده خویى ظهور مى كند.

اگر انسانى حیوان شود بد است و گرنه حیوانى كه انسان نبوده و خودش در حدّ حیات حیوانى خلق شده است، مذموم و معاقب نیست و او را به جهنّم نمى برند زیرا مكلّف نبوده است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سایت لبیک

 

عوامل تقویت عواطف در خانواده از منظر اهل بیت علیهم السلام

نوشته شده توسطرحیمی 22ام مرداد, 1394

جایگاه خانواده

هدف اساسی دین اسلام، تربیت انسان ها و تامین سعادت بشر در تمام ابعاد وجود و در سرتاسر مراحل زندگی است. پیامبران الهی، به ویژه پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله برای این هدف مقدس مبعوث شده و در این راه نهایت سعی خود را مبذول نموده اند و در انجام این ماموریت به نیازها و ویژگی ها و علایق فطری بشر به عنوان یك اصل مسلم توجه فراوان داشتند. به همین جهت دستورات تربیتی اسلام و فرهنگ حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام دقیقا در راستای پرورش فطری انسان ها تدوین شده است.

خداوند متعال برای تربیت افراد بشر كانون پر مهر خانواده را بهترین محیط تربیتی انسان قرار داده و خانواده را آیه ای از آیات خود دانسته و می فرماید:

«ومن آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجا لتسكنوا الیها و جعل بینكم مودة و رحمة ان فی ذلك لآیات لقوم یتفكرون»(1)

«از نشانه های او این است كه برای شما از (جنس) خودتان همسرانی آفرید تا به وسیله آنان آرام گیرید و میان شما دوستی و مهربانی قرار داد، البته در این امر برای كسانی كه بیاندیشند نشانه ها و عبرت هایی وجود دارد» براساس این آیه، خانواده آیتی الهی و جلوه ای از عظمت خداوند متعال می باشد.

پیروی از فرهنگ غنی اسلام و معارف حیاتبخش اهل بیت علیهم السلام بهترین راه برای تقویت و استحكام خانواده است. ارتباط قلبی بین زن و شوهر كه اساسی ترین اركان یك خانواده هستند، براساس رهنمودهای معصومین علیهم السلام تداوم می یابد.

در این مقاله به بررسی راه های تقویت عواطف اعضای خانواده در پرتو سیره و سخن اهل بیت علیهم السلام می پردازیم.

راه های تقویت عواطف در خانواده

1 - گفت وگوهای محبت آمیز
یكی از راه های استحكام بنیان خانواده توجه به ارتباط كلامی است. سخنان عاطفی و بهره گیری از كلمات دلنشین و خطاب های شایسته و محبت آمیز مخاطب را جذب می كند. خواسته یا ناخواسته از گوینده راضی شده و در دلش نوعی احساس محبت سبت به او ایجاد می شود.

اگر در خانواده ای مرد یا زن با عبارات زیبا و دلپذیر همسرش را صدا كند، علاوه بر اینكه به فرزندان چگونه سخن گفتن را می آموزد، در قلب او جایگاه ویژه ای خواهد یافت. امیرمؤمنان علیه السلام می فرماید: «اجملوا فی الخطاب تسمعوا جمیل الجواب؛ (2) زیبا سخن بگویید تا سخن زیبا بشنوید.»

خطاب های ملاطفت آمیز و دلربا روح و جسم را نوازش داده، همسر را تحت تاثیر قرار می دهد. بعضی از عبارات، آن قدر قشنگ و دوست داشتنی است كه هرگز تا آخر عمر فراموش نمی شوند.

رسول گرامی اسلام با توجه به این نكته فرمود: «قول الرجل للمراة انی احبك لا یذهب من قلبها ابدا؛ (3) مردی كه به زنش بگوید: من ترا دوست دارم، [اثر این سخن] هرگز از دل زن بیرون نمی رود.» اساسا مرد و زن مسلمان باید زبان خویش را به سخن نیك عادت دهند، زیرا انسان فطرتا از عبارت های جذاب و مهرافزا استقبال می كند و نسبت به انسان های نیكو سخن، در دل خویش احساس محبت می نماید.

ادامه »

تغافل برای اینه که حرمت پدر و مادر شکسته نشود.

نوشته شده توسطرحیمی 21ام مرداد, 1394

هرکس که زیاد صحبت کند، خطایش زیاد می شود.

ماشینی که کاملا سالم باشه، راننده اون سعی می کنه کمترین خراشی هم به اون نیفته یا لباسی که سفید باشه، صاحب اون سعی می کنه کمترین لک به اون لباس نیفته، امّا وقتی که این لباس پر از لک و چرک شد، دیگه صاحبش از چرک اضافه ی اون، پرهیز نمی کنه. اگه ماشین پُرتصادف شد، هرگوشه اش زدگی پیدا کرد، اون وقت دیگه برای صاحبش مهم نیست جای دیگه ماشینش هم زدگی پیدا بکنه.

در حدیثی از امیرالمومنین اومده که می فرماید:
«هرکس که زیاد صحبت کند، خطایش زیاد می شود و کسی که خطایش زیاد شود حیاء اش کم می شود و هرکس حیاءاش کم شد ورع و تقوایش کم شود و اگر ورعش کم شود، قلبش می میرد و اگر قلبش بمیرد داخل آتش می شود.»(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید،ج19،ص264)

پس اگه پدر ومادر و یا زن و مرد نسبت به خطای همدیگه گذشت نکنند و همه جا به رخ هم بکشند، حیای اون ها کم می شه و فرزند دیگه پروایی از لغزش خودش نداره امّا اگه پدر، چشم خودش رو ببنده و نادیده بگیره، حرمت لازم برای تربیت، محفوظ می مونه.

یادمه کلاس راهنمایی بودم، وقتی معلّم وارد کلاس شد یکی از بچه های کلاس صدای گربه ای در اورد و همه کلاس رو بهم ریخت. معلّم عصبانی شد و حدود یه ساعتی به دلیل این عصبانیت کلاس به تعطیلی گذشت. البته ما هم خیلی خوشحال شدیم. چون تعطیلی رو خیلی دوست داشتیم. امّا واقعاً، این بهتره که کلاس تعطیل بشه و… یا تغافل؟

هر پدر ومادری اگه توی زندگیشون خیلی از مسائل رو نسبت به همدیگه نادیده بگیرن خیلی از تنش های خانوادگی از بین می ره. امّا این به معنای رضایت به عیب و خطا نیست بلکه به معنای عدم رضایته. چون باید این رو پیگیری کنند که چرا این طور شده و نذارن این عیب رسوخ پیداکنه. تغافل برای اینه که حرمت پدر و مادر شکسته نشه و حیاء از بین نره. نه اینکه صورت مسئله بطور کلی پاک بشه.

سایت لبیک

حجاب از دیدگاه امام صادق ( علیه السلام)

نوشته شده توسطرحیمی 21ام مرداد, 1394

همه اهل بیت ما برای پیشبرد دین اسلام زحمات فراوانی کشیدند و حتی شخصیتی چون امام حسین (علیه السلام) فرزندان خودش را در راه اسلام داد، و با این عملش توانست ذهن های بیشماری را به طرف مکتب تشیع و اسلام راستین جمع کند، ولی آن کسی که به معرفی این مکتب که نگاه های فراوانی را به خودش جمع کرده بود پرداخت و افکار تشنه معارف را سیراب کرد شخصیت امام صادق (علیه السلام) بود که توانست اسلام را به مردم معرفی کند و شمه ای از نور امامت را برای مردم نمایان سازد؛ که چند نمونه از روایت های ایشان را برای شما عزیزان که مرتبط با بحث ما نیز هست را می نویسم.

حضرت امام صادق علیه السلام می فرمایند:

در قیامت زن زیبایی را که به خاطر زیبایش در فتنه افتاده است و (فریب زیبایی خود را خورده؛ و بی حجابی و بی عفتی و آلودگی دامن گناه او می باشد) به پای حساب خواهند کشید. خطاب به خداوند متعال خواهد گفت:

خدایا،خودت مرا زیبا خلق کردی تا اینکه در فتنه افتادم. به اذن الهی، حضرت مریم (سلام الله علیها) را در آنجا حاضر خواهند نمود و ندا خواهد شد: نگاه کن ببین تو زیباتری یا این زن، ما او را هم در نهایت زیبایی آفریدیم اما او گناه نکرد و فریب نخورد.(1)

و در روایت دیگری می فرمایند:

سه خصلت هست که اگر یک زن آن ها را داشت، نترس و بگو: اهل جهنم است،

آن سه خصلت عبارتند از:

1. بدزبانی

2. خودخواهی و غرور

3. بد دامنی و (بی حجابی و بی عفتی)(2)

===================================
(1)تُؤتی بالمَرأهِ اِلحُسناءِ یَومَ الِقِیامَهِ الّتِی قَدِ افتَتَنت فِی حُسنِها،فَتَقُولُ: یا رَبِّ،حَسّنتَ خَلقِی حَتّی لَقِیتُ ما لَقِیتُ،فَیُجاءُ،بمَریَمَ(س)، فَیُقالُ:أنتَ أحسَنُ أو هذِهِ؟ قَد حَسّنّاها فَلَم تَفتَتِنُ
(الکافی :228/8)
(2)ثَلاثُ إذا کُنّ فِی المَرأهِ فَلا تَحرُج أن تَقُولَ: إنّها فِی جَهَنّمَ؛البذاءُ، وَالخُیَلاءُ، وَ الفَجَرُ (الخصال:159)

سایت لبیک

 

شديدترين مجازات

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394


پيامبر اکرم اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

أشَدُّ النَّاسِ عَذَاباً فِى الْقِيامَةِ عَالِمٌ لَمْ يَعْمَلْ بِعِلْمِهِ وَلَمْ يَنْفَعْهُ عِلْمُهُ(1)

ترجمه

كسى كه چيزى را مى داند و به آن عمل نمى كند و از دانش خود بهره نمى گيرد، مجازاتش در قيامت از همه شديدتر است.

شرح كوتاه

از نظر منطق اسلام، دانش همواره ابزارى است براى عمل، براى بهبودى زندگى فرد و اجتماع، و بدون آن ارزشى ندارد.

آنها كه ندانسته مرتكب خلافى مى شوند مسؤوليت سبكترى دارند، ولى مسؤوليت شديد متوجه آنهاست كه مى دانند و مرتكب خلاف مى شوند، آنها كه در آگاه ساختن قشرهاى وسيع اجتماع كوتاهى مى كنند، و هركس سهم كوچك يا بزرگى از علم داشته باشد به همان اندازه بار اين مسؤوليت بدوش مى كشد.


1. بحارالانوار، جلد 2، صفحه 38.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

25 رمز موفقیت در بیانات امام صادق علیه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که فرمودند:

1. « طلبتُ الجنه، فوجدتها فی السّخاء؛
بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در بخشندگی و جوانمردی یافتم».

2. « و طلبتُ العافیه، فوجدتها فی العزله؛
و تندرستی و رستگاری را جست و جو نمودم. پس آن را در گوشه گیری(‌مثبت و سازنده) یافتم.».

3. « و طلبت ثقلاً لمیزان، فوجدتها فی شهاده ان لا اله الا الله و محمد رسول الله؛
و سنگینی ترازوی اعمال را جست و جو نمودم. پس آن را در گواهی به یگانگی خدای تعالی و رسالت حضرت محمد(ص) یافتم.»

4. « و طلبت السرعه فی الدخول الی الجنه، فوجدتها فی العمل لله تعالی؛
سرعت در ورود به بهشت را جست و جو نمودم. پس آن را در کار خالصانه برای خدای تعالی یافتم.»

5. « و طلبتُ حبّ الموت، فوجه ته فی تقدیم المال لوجه الله؛
و دوست داشتن مرگ را جست و جو نمودم. پس آن را در پیش فرستادن ثروت(انفاق) برای خشنودی خدا یافتم.»

6. « و طلبتُ حلاوه العباده، فوجدتها فی ترکال معصیه؛
و شیرینی عبادت را جست و جو نمودم. پس آن را در ترک گناه یافتم.»

7. « و طلبت رقّه القلب، فوجدتها فی الجوعو العطش؛
و رقت(نرمی) قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در گرسنگی و تشنگی(روزه) یافتم.»

8. « و طلبت نورالقلب، فوجدته فی التفکر و البکاء؛
و روشنی قلب را جست و جو نمودم. پس آن را در اندیشیدن و گریستن یافتم.»

9. « و طلبت الجواز علی الصراط، فوجدته فی الصدقه؛
و (آسانی) عبور بر صراط را جست و جو نمودم. پس آن را در صدقه یافتم.»

10. « و طلبت نور الوجه، فوجدته فی صلاه اللیل؛
و روشنی رخسار را جست و جو نمودم. پس آن را در نماز شب یافتم.»

ادامه »

كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ایمان مى باشد.

نوشته شده توسطرحیمی 20ام مرداد, 1394


روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شدیم، ابن ابى لیلى - كه یكى از دوستان امام جعفر صادق علیه السلام است - حكایت نماید:

روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شدیم ، حضرت به من فرمود: این شخص كیست ؟

عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .

حضرت فرمود: آیا همان كسى است كه با راءى و نظریّه خود، چیزها را با یكدیگر قیاس مى كند؟

عرض كردم : بلى .

پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آیا مى توانى سرت را با سایر اعضاء بدن خود قیاس نمائى ؟

نعمان پاسخ داد: خیر.

حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود:

آیا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ایمان باشد؟

جواب گفت : خیر.

امام علیه السلام پرسید:

آیا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مایع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟

اظهار داشت : خیر.

ابن ابى لیلى مى گوید: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدایت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بیان فرما تا بهره مند گردیم .

بنابراین حضرت صادق علیه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پیه و چربى آفریده است ؛ و چنانچه آن مایع شور مزّه ، در آن نمى بود پیه ها زود فاسد مى شد.

و همچنین خاصیّت دیگر آن ، این است كه اگر چیزى در چشم برود به وسیله شورى آب آن نابود مى شود و آسیبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد
تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.

و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهمیدن مزّه اشیاء خواهد بود؛ و نیز به وسیله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سینه خارج مى گردد.

و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ایمان مى باشد:

جمله «لا إ له إ لاّ اللّه» است ،

كه اوّل آن «لا اله» یعنى ؛ هیچ خدائى و خالقى وجود ندارد

و آخرش «الاّ اللّه» است ، یعنى ؛ مگر خداى یكتا و بى همتا.(1)


تكميل كارها

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مرداد, 1394


پيغمبر گرامى اسلام(صلى الله عليه وآله) مى فرمايد:

إِسْتِتْمامُ الْمَعْرُوفِ خَيْرٌ مِنْ إِبْتِدائهِ(1)

ترجمه

تكميل و ادامه كار نيك از آغاز كردن آن بهتر و مهم تر است

شرح كوتاه

در محيط زندگى اجتماعى غالباً به كارها و اقدامات مفيدى برخورد مى كنيم كه نيمه كاره مانده است; انجام دهندگان آنها تحت تأثير يك محرك آنى به اصطلاح دامن همّت به كمر زده و مشغول كار شده اند، اما خيلى زود آتش عشق آنها سرد شده و آن را رها كرده پى كار خود رفته اند.

اسلام افراد با ايمان و پشت كاردارى را مى پسندد كه هر عمل مفيدى را شروع مى كنند به آخر مى رسانند.


1. نقل از كتاب نهج الفصاحه.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

بدترين دوستان

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394

اميرمؤمنان على(عليه السلام) مى فرمايد:

شَرُّإِخْوانِكَ مَنْ داهَنَكَ فى نَفْسِكَ وَساتَرَكَ عَيْبَك(1)

ترجمه

بدترين دوستان تو آنها هستند كه با تو مداهنه و چرب زبانى مى كنند و عيوب تو را مى پوشانند.

شرح كوتاه

گريز از واقعيات و پرده پوشى بر حقايق نه مشكلى را حل مى كند و نه خدمتى به كسى محسوب مى شود، به همين دليل دوستانى كه به جاى انتقاد سازنده و صحيح سعى دارند حقايق را كتمان كنند و براى ارضاى كاذب خاطر دوست عيوب او را بپوشانند و يا آن را حسن جلوه دهند نه تنها خدمتى در عالم دوستى و رفاقت نكرده اند، بلكه خيانتى بزرگ مرتكب شده اند; خيانتى كه گاهى به قيمت حيثيت و آبرو و افتخار و سعادت دوست آنها تمام مى شود.

1. نقل از كتاب غرر الحكم.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی

دور افتادگان از رحمت خدا

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مرداد, 1394


حضرت اميرالمؤمنين(عليه السلام) فرمودند:

مَنْ وَجَدَ ماءً وَتُراباً فَافْتَقَرَ فَأَبْعَدَهُ اللهُ!(1)

ترجمه

كسى كه آب و زمين در اختيار داشته باشد و با اين حال فقير و نيازمند گردد از رحمت خدا بدور باد!

شرح كوتاه

از احاديث اسلامى اين حقيقت به خوبى به دست مى آيد كه مسلمانان و جهاد بايد از تمام منابع مختلف: دامدارى، كشاورزى منابع و معادن زير زمينى، حرفه و صنعت و تجارت براى مبارزه با فقر استفاده كنند، حتى اگر ملتى تنها يكى از اين سرمايه ها را در اختيار داشته باشد بايد بوسيله اين، خلاء اقتصادى خود را پر كند تا چه رسد به اين كه همه آنها را در اختيار داشته باشد; و اگر چنين نكند ملتى نفرين شده و دور از رحمت خدا و روح اسلام خواهد بود، نياز به ديگران در هر صورت از نظر اسلام محكوم است.

1. بحارالانوار، جلد 103، صفحه 65.

برگرفته از یکصدو پنجاه درس زندگی/ آیت الله مکارم شیرازی