موضوع: "دعای کمیل"
انتخابات یکی از دو رکن مردم سالاری دینی است + اینفوگرافی
نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396گزیده ای از مجموعه بیانات مقام معظم رهبری درباره انتخابات
سخنرانی 1 فروردین 96، در مشهد مقدس
انتخابات یکی از دو رکن مردم سالاری دینی است. مردم سالاری دینی روی دو ستون ایستاده است؛ یکی از این دو ستون رأی مردم است، انتخابات است.
انتخابات بسیار مهم است. مایه عزّت ملّی است؛ مایه تقویت ملّت ایران است؛ مایه آبروی ملّت ایران است. مردم سالاری دینی متّکی است به انتخابات و باید در انتخابات واقعاً ملّت ایران بدرخشد.
بنده در انتخابات ها دخالت نمی کنم؛ هیچ وقت به مردم نگفته ام و نمی گویم این کس را انتخاب کنید، آن کس را انتخاب نکنید. فقط یک جا بنده دخالت می کنم و آن جایی است که کسانی بخواهند در مقابل رأی مردم و انتخاب مردم بِایستند و با مزاحمت در مقابل رأی مردم، رأی مردم را بشکنند. هرکس بخواهد با نتیجه آراء ملّت دربیفتد، بنده در مقابلش می ایستم.در همه این سال ها بنده ایستادم و گفتم نتیجه انتخابات مردم هر چه هست باید تحقّق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت می کنم و در مقابل مخالفین و معارضین انتخابات می ایستم؛ امّا در بقیّه امور دیگر نه، باید مُرّ قانون عمل بشود؛ مردم تشخیص بدهند و حرکت کنند.به توفیق الهی انتخابات ما انتخابات پُرشوری خواهد بود، انتخابات فراگیری خواهد بود. امیدواریم ان شاءالله نتیجه انتخابات هم -چه در شوراها، چه در مورد ریاست جمهوری- چیزی باشد که موجب رضای الهی و سعادت ملّت ایران باشد. من می گویم انتخابات را خوب برگزار کنید؛ ملّت سرافراز خواهد شد، ملّت با انتخاباتِ خوب پیش خواهد رفت و دشمن هم به توفیق الهی هیچ غلطی نمیتواند بکند.
بیانات مقام معظم رهبری 29 فروردین 96 در جمع ارتش
انتخابات یکی از افتخارات ملّت ایران است. این انتخابات مایه عزّت و سربلندی و روسفیدی ملّت ایران در دنیا پیش ملّت ها است. همه بدخواهان و دشمنان اسلام سعی می کردند دین و اسلام و معنویّت را نقطه مقابل مردم سالاری نشان بدهند؛ جمهوری اسلامی نشان داد که نخیر، ما چیزی داریم به نام «مردم سالاری اسلامی»؛ مردم سالاری است و درعین حال اسلامی است و از هم تفکیک پذیر هم نیست.
این انتخابات نشان دهنده این است: مردم سالاری اسلامی. مایه افتخار است، مایه روسفیدی است، مایه عزّت است، مایه قدرت است؛ ملّت هم در انتخابات احساس می کنند که کلید کارهای کشور دست خودشان است. احساس می کنند آنها هستند که می توانند معیّن کنند عناصر اصلی کشور را؛ این خیلی مهم است.
همه باید قدر انتخابات را بدانند؛ دولتی ها بدانند، نامزدهای انتخاباتی بدانند، مردم بدانند، دست اندرکاران خود انتخابات بدانند؛ قدر انتخابات را بدانند. انتخابات را گرامی بداریم. انتخابات باید سالم، با امنیّت، با سلامت و با گستردگی انجام بگیرد.یک انتخابات گسترده، با نشاط، با شور و شوق و سالم و همراه با امنیّت ان شا ءالله اتّفاق بیفتد، این برای کشور یک ذخیره ای خواهد بود و خود این، کشور را مصونیّت بسیاری خواهد داد.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی 5 اردیبهشت 96
انتخابات یکی از مظاهر مهمّ حضور مردم در صحنه است؛ بنده این را عرض بکنم. مردم عزیز ما انتخابات را یک وظیفه می دانند و باید بدانند، یک وظیفه است؛ هم حق است، هم وظیفه است. هم شأن مردم و حقّ مردم و قدرت مردم در تشکیل رأس حکومت و مسئولان اجرائی حکومت را اِحیاء می کند و این قدرت را به مردم می دهد که انتخاب بکنند، هم دشمن را از تعرّض به کشور و ملّت بازمی دارد.
حضور مردم مانع تعرّض دشمن و برای مصونیّت کشور است. معنای حضور مردم این است که این ملّت بزرگ، یکپارچه ایستاده است. دشمن وقتی این را می بیند، جسارت خودش را از دست می دهد، توانایی تحرّک و تعرّض خودش را از دست می دهد .-حرفی است که بارها گفته ایم- تصمیم بگیرند، به مردم هم بگویند، در تبلیغاتشان هم بگویند، قول هم بدهند که برای پیشرفت امور کشور، برای توسعه اقتصادی، برای باز کردن گره ها، نگاه شان به بیرون از این مرزها نخواهد بود، نگاه به خود ملّت خواهد بود.
حوزه
اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شی ء
نوشته شده توسطرحیمی 14ام اردیبهشت, 1396رحمت بی نظیر هدایت
رحمت الهی و لطف عمیم حضرت لایزالی اقتضا کرده که انسان را در گوشه ای از ساختمان جهان برای مدتی معین جای دهد و او را از انواع مواهب و نعمت ها که از طریق فعل و انفعالات عناصری چون ابر و باد و مه و خورشید و فلک و… به دست می آید بهره مند کند، و انواع سبزیجات و حبوبات و میوه جات را که از طریق نباتات تامین می شود در اختیار او گذارد، و وی را از گوشت های حلال دریایی و هوائی و زمینی روزی دهد، و ابزار و وسائل لازم را برای به پا کردن خیمه زندگی برای او تامین کند، تا با تکیه بر عقل و خرد، و به کارگیری اراده و اختیار و آزادی و حریت، هدایت تشریعی را که به عبارت دیگر صراط مستقیم است، و از میان همه نعمت ها نعمتی بی نظیر است، صراط مستقیمی که کتب آسمانی، و نبوت انبیاء، و ولایت امامان و بخصوص قرآن مجید ترسیم کرده اند انتخاب کند و از این راه تکالیف و وظائف و مسئولیت های خود را نسبت به خالق دریابد
و صادقانه و عاشقانه همراه با همتی بلند و عالی به اجرای آنها اقدام کند، و از این طریق به رشد و کمال مطلوب برسد، و در این چند روز محدودی که در دنیاست به آباد کردن آخرت ابدی و سرای جاودانی بپردازد، و خود را برای بهره گیری از رضوان الله و بهشت عنبر سرشت مهیا کند.
انسان اگر به تمام نعمت های مادی حق، و به همه نعمت های معنوی حضرت رب العزة بیندیشد، و با دقت و تامل بنگرد می یابد که رحمت رحیمیه پروردگار، و فیض عام و خاص خدای مهربان ظاهر و باطن، و غیب و شهود، و ملک و ملکوت، و همه شئون او را فراگرفته، و سعه رحمت دوست او را در خود فروپوشانده، و وی را آن چنان مورد مهر و محبت خود قرار داده، که موجودی از موجودات حتی فرشته مقرب را این گونه مورد عنایت و لطف و رافت و کرم و رحمت قرار نداده! !
آن وقت است که با چراغ معرفت، قدم عشق در جاده تکلیف می گذارد، و با کمک ایمان برای رسیدن به لقاء دوست حرکت می کند، و لحظه ای از بندگی حق و خدمت به خلق دریغ نمی ورزد، و با تمام سلول های وجودش و رگ و پی و اعضا و جوارحش، و دل شیدا و عاشقش، و جان واله و حیرانش، و زبان گویایش، و درون باحالش، و سینه سوزانش، و پوست و گوشت و استخوانش، و همه هستی اش خاضعانه و خاشعانه، روزانه و شبانه در پیشگاه محبوب ازلی و ابدی به عنوان توسل و تمسک به رحمت سرمدی عرضه می دارد:
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
نروم جز به همان ره که توام راهنمایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی
بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم
همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی
تو نماینده فضلی تو سزاوار ثنایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی
نتوان شبه تو جستن که تو در وهم نیایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی
همه نوری و سروری همه جودی و سخایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید
مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی
دو عاملی که موجب می شود انسان در انجام گناه جسور باشد!
نوشته شده توسطرحیمی 3ام تیر, 1395
آیت الله العظمی مظاهری تبیین کردند:
دو عاملی که موجب می شود انسان در انجام گناه جسور باشد .عقل نمی پذیرید که کسی واقعا خدا را بشناسد و مرتکب گناه شود البته اگر گناه از روی جهل و ناآگاهی صورت بگیرد قابل توبه است و آتش جهنم فقط برای شخص لجوج است و کافر هم اگر کفرش از سر لجاجت نباشد در آتش نخواهد بود.
حضرت آیت الله مظاهری در شرح فرازی از دعای کمیل «عوامل تجرّی بر گناه» را تشریح کرده اند. آنچه در ذیل می خوانید بخشی از بیانات این مرجع تقلید است.
“ظَلَمْتُ نَفْسى وَ تَجَرَّأْتُ بِجَهْلى”
* ظلم به نفس
تفسير كلام حضرت كه فرمودند: «ظَلَمْتُ نَفْسى، نسبت به خودم ستم روا داشتم» چنين است كه گناه، ستمى به خداى تعالى است؛ زيرا گناه، شرك است و شرك هم ستم بزرگى است.
خداوند تعالى مى فرمايد: «أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ» [1] اى آدمى زادگان! مگر من با شما پيمان نبستم كه شيطان را عبادت نكنيد كه او دشمن آشكارى براى شما است؟.
همچنین در قرآن كريم از زبان حضرت لقمان فرموده است؛ «وَ إِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَ هُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ»[2] اى نور چشم من! براى خدا هم كار و شريكى فرض نكن كه شرك به خدا، ستم بزرگى است.
شكى نيست كه گناه، ظلمى در حق جامعه است و تأثير آن در اجتماع از نظر قرآن يك مسئله قطعى می باشد. خداوند در همين رابطه مى فرمايد: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لَا تُصِيبَنَّ الَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ»[3] بپرهيزيد از بلايى كه اگر فرود آيد تنها بر سر ستمكاران شما فرود نمى آيد.
خدايا بيامرز گناهانى را كه ...
نوشته شده توسطرحیمی 6ام مرداد, 1394
اللهم اغفر لى الذنوب التى تهتك العصم،
اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل النقم،
اللهم اغفر لى التى تغير النعم،
اللهم اغفر لى الذنوب التى تحبس الدعاء،
اللهم اغفر لى الذنوب التى تنزل البلاء؛
(دعاى كميل آمده است)
خدايا! بيامرز مرا از گناهانى كه پرده هاى عصمت را مى درد.
خدايا! بيامرز مرا از گناهانى كه عقوبت ها را نازل مى كند.
خدايا! بيامرز مرا از گناهانى كه نعمت ها را مى برد.
خدايا! بيامرز از گناهانى كه دعا را حبس مى كند.
خدايا! بيامرز مرا از گناهانى كه بلاء را فرود مى آورد.
کم من قبیح سترته
نوشته شده توسطرحیمی 9ام بهمن, 1393
اللهم مولای کم من قبیح سترته،
و کم من فادح من البلاء اقلته …
مولای من، چه بسیار زشتی ها که از من پوشاندی
و چه بسیار بلاهای سنگین که از من دفع کردی …
الهی العفو ...
الهی،
ما به امید “رازدار” بودنت،
“راز” دار شدیم…
و شرم نکردیم
از زیادی رازها و گناه ها،
یا ستارالعیوب!
وَ بِرَحْمَتِکَ أَخْفَیْتَهُ وَ بِفَضْلِکَ سَتَرْتَهُ…
ولی به مهربانی خود آنها را پنهان کردی، و از فضل خود آنها را پوشاندی..
دعای حضرت خضر علیه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 14ام آذر, 1391
تعلیم دعای حضرت خضر علیه السلام از سوی امیرالمومنین علی علیه السلام به کمیل ابن زیاد نخعی
دعای کمیل از دعاهای بسیار خوب و حاوی مضامین عالیه است، و شیخ طوسی در مصباح المتهجد در اعمال شب نیمه شعبان آورده است، و مجلسی در زادالمعاد و شیخ ابراهیم کفعمی در مصباح خود، و در البلد الامین آورده است، و مرحوم سید ابن طاووس در اقبال در اعمال شب نیمه شعبان آورده و با دو سند نقل میکند:
اول از جدش شیخ طوسی (ره ) بدین مضمون که: روایت شده است که: کمیل بن زیاد نخعی در شب نیمه شعبان امیرالمومنین علیه السلام را در حال سجده دید که به این دعا مشغول بودند.
دوم از روایت دیگری بدین مضمون که: کمیل بن زیاد نخعی میگوید: من با مولای خود حضرت امیرالمومنین علیه السلام در مسجد بصره نشسته بودیم و با آن حضرت نیز جماعتی از اصحاب او بودند، پس بعضی از آنها از حضرت پرسیدند: معنای گفتار خداوند عزوجل: فیها یفرق کل امر حکیم چیست؟
حضرت فرمودند: مراد شب نیمه شعبان است. سوگند به آن کسی که نفس علی در دست اوست، هیچ بنده ای نیست مگر آنکه جمیع آن مقدراتی که بر او جاری می شود از خیر و شر در این شب قسمت او میگردد، تا آخر سال در مثل چنین شب نیمه شعبانی که می آید. و هیچ بنده ای نیست که این شب را احیاء بدارد و به دعای حضرت خضر علیه السلام خدا را بخواند، مگر آنکه دعایش مستجاب میشود.
و چون حضرت از مسجد بیرون رفتند، من شبانه به منزلش رفتم. حضرت فرمود: برای چه کاری آمدی؟ عرض کردم: ای امیرالمومنین برای یاد گرفتن دعای خضر آمدهام. حضرت فرمود: ای کمیل بنشین! و چون این دعا را حفظ کردی، بخوان آن را در هر شب جمعه یا در هر ماهی یکبار، و یا در هر سالی یکبار، و یا در تمام مدت عمرت یکبار، از بلاها در امان خواهی بود و مورد نصرت خداوند و روزی خدا قرار میگیری! و هیچگاه مغفرت خدا از تو روی نخواهد گردانید!
ای کمیل! همنشینی زیاد تو با ما ایجاب نمود تا ما به درخواست تو پاسخ دهیم و از کان جود ما بهرمند گردی!
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک بِرَحْمَتِک الَّتى وَسِعَتْ کلَّ شَىْءٍ، وَبِقُوَّتِک الَّتى قَهَرْتَ بِها کلَّشَىْءٍ، وَخَضَعَ لَها کلُّ شَىْءٍ، وَذَلَّ لَها کلُّ شَىْءٍ، وَبِجَبَرُوتِک الَّتى غَلَبْتَ بِها کلَّ شَىْءٍ، وَبِعِزَّتِک الَّتى لا يقُومُ لَها شَىْءٌ، وَبِعَظَمَتِک الَّتى مَلَأَتْ کلَ شَىْءٍ،وَبِسُلْطانِک الَّذى عَلا کلَّشَىْءٍ، وَبِوَجْهِک الْباقى بَعْدَ فَنآءِ کلِّشَىْءٍ، وَبِأَسْمائِک الَّتى مَلَأَتْ اَرْکانَ کلِّشَىْءٍ، وَبِعِلْمِک الَّذى اَحاطَ بِکلِّشَىْءٍ، وَبِنُورِ وَجْهِک الَّذى اَضآءَ لَهُ کلُّشىْءٍ، يا نُورُ يا قُدُّوسُ، يا اَوَّلَ الْأَوَّلِينَ، وَيا اخِرَ الْأخِرينَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَهْتِک الْعِصَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ النِّقَمَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْلِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُغَيرُ النِّعَمَ، اَللّهُمَ اغْفِرْ لىَ الذُّنُوبَ الَّتى تَحْبِسُ الدُّعآءَ،اَللّهُمَّ اغْفِرْ لِىَ الذُّنُوبَ الَّتى تُنْزِلُ الْبَلاءَ، اَللّهُمَّ اغْفِرْلى کلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ، وَکلَّ خَطيئَةٍ اَخْطَاْتُها، اَللّهُمَ اِنّى اَتَقَرَّبُ اِلَيک بِذِکرِک، وَاَسْتَشْفِعُ بِک اِلى نَفْسِک، وَاَسْئَلُک بِجُودِک اَنْ تُدْنِينىمِنْقُرْبِک، وَاَنْ تُوزِعَنى شُکرَک، وَاَنْ تُلْهِمَنى ذِکرَک، اَللّهُمَّ اِنّى اَسْئَلُک سُؤالَ خاضِع ٍ مُتَذَلِّل ٍ خاشِع ٍ، اَنْ تُسامِحَنى وَتَرْحَمَنى، وَتَجْعَلَنى بِقَِسْمِک راضِياً قانِعاً، وَفى جَميعِ الْأَحْوالِ مُتَواضِعاً، اَللّهُمَّ وَاَسْئَلُک سُؤالَ مَنِ اشْتَدَّتْ فاقَتُهُ، وَاَنْزَلَ بِک عِنْدَ الشَّدآئِدِ حاجَتَهُ، وَعَظُمَ فيما عِنْدَک رَغْبَتُهُ، اَللّهُمَّ عَظُمَ سُلْطانُک، وَعَلا مَکانُک، وَخَفِىَ مَکرُک، وَظَهَرَ اَمْرُک، وَغَلَبَ قَهْرُک، وَجَرَتْ قُدْرَتُک، وَلا يمْکنُ الْفِرارُ مِنْ حُکومَتِک، اَللّهُمَّ لااَجِدُ لِذُنُوبى غافِراً، وَلالِقَبائِحى ساتِراً، وَلالِشَىْءٍ مِنْ عَمَلِىَ الْقَبيحِ بِالْحَسَنِ مُبَدِّلاً غَيرَک، لا اِلهَ اِلاَّ اَنْتَ، سُبْحانَک وَبِحَمْدِک ظَلَمْتُ نَفْسى، وَتَجَرَّأْتُ بِجَهْلى، وَسَکنْتُ اِلى قَديمِ ذِکرِک لى، وَمَنِّک عَلَىَّ، اَللّهُمَ مَوْلاىَ کمْ مِنْ قَبيحٍ سَتَرْتَهُ، وَکمْ مِنْ فادِحٍ مِنَ الْبَلاءِ اَقَلْتَهُ، وَکمْ مِنْ عِثارٍ وَقَيتَهُ، وَکمْ مِنْ مَکرُوهٍ دَفَعْتَهُ، وَکمْ مِنْ ثَنآءٍ جَميلٍ لَسْتُ اَهْلاً لَهُ نَشَرْتَهُ، اَللّهُمَّ عَظُمَ بَلائى، وَاَفْرَطَ بى سُوءُ حالى، وَقَصُرَتْ بى اَعْمالى، وَقَعَدَتْ بى اَغْلالى، وَحَبَسَنى عَنْ نَفْعى بُعْدُ اَمَلى، وَخَدَعَتْنِى الدُّنْيا بِغُرُورِها، وَنَفْسى بِجِنايتِها وَمِطالى، يا سَيدى فَاَسْئَلُک بِعِزَّتِک اَنْ لا يحْجُبَ عَنْک دُعآئى، سُوءُ عَمَلى وَفِعالى، وَلا تَفْضَحْنى بِخَفِىِّ مَا اطَّلَعْتَ عَلَيهِ مِنْ سِرّى، وَلا تُعاجِلْنى بِالْعُقُوبَةِ عَلى ما عَمِلْتُهُ فى خَلَواتى، مِنْ سُوءِ فِعْلى وَاِسآئَتى، وَدَوامِ تَفْريطى وَجَهالَتى، وَکثْرَةِ شَهَواتى وَغَفْلَتى، وَ کنِ اللَّهُمَ بِعِزَّتِک لى فى کلِّ الْأَحْوالِ رَؤُفاً، وَعَلَىَّ فى جَميعِ الْأُمُورِ عَطُوفاً، اِلهى وَرَبّى مَنْ لى غَيرُک، اَسْئَلُهُ کشْفَ ضُرّى وَالنَّظَرَ فى اَمْرى، اِلهى وَمَوْلاىَ اَجْرَيتَ عَلَىَّ حُکماً اِتَّبَعْتُ فيهِ هَوى نَفْسى، وَلَمْ اَحْتَرِسْ فيهِ مِنْ تَزْيينِ عَدُوّى، فَغَرَّنى بِما اَهْوى، وَاَسْعَدَهُ عَلى ذلِک الْقَضآءُ، فَتَجاوَزْتُ بِما جَرى، عَلَىَّ مِنْ ذلِک بَعْضَ حُدُودِک، وَخالَفْتُ بَعْضَ اَوامِرِک، فَلَک الْحَمْدُ عَلَىَّ فى جَميعِ ذلِک، وَلا حُجَّةَ لى فيما جَرى عَلَىَّ فيهِ قَضآؤُک، وَاَلْزَمَنى حُکمُک وَبَلآؤُک، وَقَدْ اَتَيتُک يا اِلهى بَعْدَ تَقْصيرى وَاِسْرافى عَلى نَفْسى، مُعْتَذِراً نادِماً مُنْکسِراً مُسْتَقيلاً، مُسْتَغْفِراً مُنيباً، مُقِرّاً مُذْعِناً مُعْتَرِفاً، لااَجِدُ مَفَرّاًمِمَّا کانَ مِنّى، وَلا مَفْزَعاً اَتَوَجَّهُ اِلَيهِ فى اَمْرى، غَيرَ قَبُولِک عُذْرى، وَاِدْخالِک اِياىَ فى سَعَةِ رَحْمَتِک، اَللّهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرى، وَارْحَمْ شِدَّةَ ضُرّى، وَفُکنى مِنْ شَدِّ وَثاقى، يارَبِّ ارْحَمْ ضَعْفَ بَدَنى، وَرِقَّةَ جِلْدى، وَدِقَّةَ عَظْمى، يا مَنْ بَدَءَ خَلْقى وَذِکرى، وَتَرْبِيتى وَبِرّى وَتَغْذِيتى، هَبْنى لِابْتِدآءِ کرَمِک، وَسالِفِ بِرِّک بى، يا اِلهى وَسَيدى وَرَبّى، اَتُراک مُعَذِّبىبِنارِک بَعْدَ تَوْحيدِک، وَبَعْدَ مَا انْطَوى عَلَيهِ قَلْبى مِنْ مَعْرِفَتِک، وَلَهِجَ بِهِ لِسانى مِنْ ذِکرِک، وَاعْتَقَدَهُ ضَميرى مِنْ حُبِّک، وَبَعْدَ صِدْقِ اعْتِرافى وَدُعآئى خاضِعاً لِرُبُوبِيتِک، هَيهاتَ اَنْتَ اَکرَمُ مِنْ اَنْ تُضَيعَ مَنْ رَبَّيتَهُ، اَوْ تُبْعِدَ مَنْ اَدْنَيتَهُ، اَوْ تُشَرِّدَ مَنْ اوَيتَهُ، اَوْ تُسَلِّمَ اِلَى الْبَلآءِ مَنْ کفَيتَهُ وَرَحِمْتَهُ، وَلَيتَ شِعْرى يا سَيدى وَاِلهى وَمَوْلاىَ، اَتُسَلِّطُ النَّارَ عَلى وُجُوهٍ خَرَّتْ لِعَظَمَتِک ساجِدَةً، وَعَلى اَلْسُنٍ نَطَقَتْ بِتَوْحيدِک صادِقَةً، وَبِشُکرِک مادِحَةً، وَعَلى قُلُوبٍ اعْتَرَفَتْ بِاِلهِيتِک مُحَقِّقَةً، وَعَلى ضَمآئِرَ حَوَتْ مِنَ الْعِلْمِ بِک حَتّى صارَتْ خاشِعَةً، وَعَلى جَوارِحَ سَعَتْ اِلى اَوْطانِ تَعَبُّدِک طآئِعَةً، وَاَشارَتْ بِاسْتِغْفارِک مُذْعِنَةً، ما هکذَا الظَّنُّ بِک، وَلا اُخْبِرْنا بِفَضْلِک عَنْک يا کريمُ يا رَبِّ، وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفى عَنْ قَليلٍ مِنْ بَلاءِ الدُّنْيا وَعُقُوباتِها، وَمايجْرى فيها مِنَ الْمَکارِهِ عَلى اَهْلِها، عَلى اَنَّ ذلِک بَلاءٌ وَمَکرُوهٌ قَليلٌ مَکثُهُ، يسيرٌ بَقآئُهُ، قَصيرٌ مُدَّتُهُ، فَکيفَ احْتِمالى لِبَلاءِ الْاخِرَةِ، وَجَليلِ وُقُوعِ الْمَکارِهِ فيها، وَهُوَ بَلاءٌ تَطُولُ مُدَّتُهُ، وَيدُومُ مَقامُهُ، وَلا يخَفَّفُ عَنْ اَهْلِهِ، لِأَنَّهُ لا يکــونُ اِلاَّ عَنْ غَضَبِک وَاْنتِقامِک وَسَخَطِک، وَهذا ما لا تَقُومُ لَهُ السَّمواتُ وَالْاَرْضُ، يا سَيدِى، فَکيفَ لى وَاَنَا عَبْدُک الضَّعيفُ الذَّليلُ الْحَقيرُ الْمِسْکينُ الْمُسْتَکينُ، يا اِلهى وَرَبّى وَسَيدِى وَمَوْلاىَ لِأَىِّ الْأُمُورِ اِلَيک اَشْکو، وَلِما مِنْها اَضِجُّ وَاَبْکى، لِأَليمِالْعَذابِ وَشِدَّتِهِ، اَمْ لِطُولِ الْبَلاءِ وَمُدَّتِهِ، فَلَئِنْ صَيرْتَنى لِلْعُقُوباتِ مَعَ اَعْدآئِک، وَجَمَعْتَ بَينى وَبَينَ اَهْلِ بَلائِک، وَفَرَّقْتَبَينىوَبَينَاَحِبَّآئِک وَاَوْليآئِک، فَهَبْنى يا اِلهى وَسَيدِى وَمَوْلاىَ وَرَبّى، صَبَرْتُ عَلى عَذابِک، فَکيفَ اَصْبِرُ عَلى فِراقِک، وَهَبْنى صَبَرْتُ عَلى حَرِّ نارِک فَکيفَ اَصْبِرُ عَنِ النَّظَرِ اِلى کرامَتِک، اَمْ کيفَ اَسْکنُ فِى النَّارِ وَرَجآئى عَفْوُک، فَبِعِزَّتِک يا سَيدى وَمَوْلاىَ اُقْسِمُ صادِقاً، لَئِنْ تَرَکتَنى ناطِقاً، لَأَضِجَّنَّ اِلَيک بَينَ اَهْلِها ضَجيجَ الْأمِلينَ، وَلَأَصْرُخَنَّ اِلَيک صُراخَ الْمَسْتَصْرِخينَ، وَلَاَبْکينَّ عَلَيک بُکآءَ الْفاقِدينَ، وَلَأُنادِينَّک اَينَ کنْتَ يا وَلِىَّ الْمُؤْمِنينَ، يا غايةَ امالِ الْعارِفينَ، ياغِياثَ الْمُسْتَغيثينَ، يا حَبيبَ قُلُوبِالصَّادِقينَ، وَيااِلهَ الْعالَمينَ، اَفَتُراک سُبْحانَک يا اِلهى وَبِحَمْدِک، تَسْمَعُ فيها صَوْتَ عَبْدٍ مُسْلِمٍ سُجِنَ فيها بِمُخالَفَتِهِ، وَذاقَ طَعْمَ عَذابِها بِمَعْصِيتِهِ، وَحُبِسَ بَينَاَطْباقِهابِجُرْمِهِ وَجَريرَتِهِ، وَهُوَ يضِجُّ اِلَيک ضَجيجَ مُؤَمِّلٍ لِرَحْمَتِک، وَيناديک بِلِسانِ اَهْلِ تَوْحيدِک، وَيتَوَسَّلُ اِلَيک بِرُبُوبِيتِک، يا مَوْلاىَ فَکيفَ يبْقى فِى الْعَذابِ وَهُوَ يرْجُوا ما سَلَفَ مِنْ حِلْمِک، اَمْ کيفَ تُؤْلِمُهُ النَّارُ وَهُوَ يأْمَلُ فَضْلَک وَرَحْمَتَک، اَمْ کيفَ يحْرِقُهُ لَهيبُها وَاَنْتَ تَسْمَعُ صَوْتَهُ وَتَرى مَکانَهُ، اَمْ کيفَ يشْتَمِلُ عَلَيهِ زَفيرُها وَاَنْتَ تَعْلَمُ ضَعْفَهُ، اَمْ کيفَ يتَقَلْقَلُ بَينَ اَطْباقِها وَاَنْتَ تَعْلَمُ صِدْقَهُ، اَمْ کيفَ تَزْجُرُهُ زَبانِيتُها وَهُوَ يناديک يا رَبَّهُ، اَمْ کيفَ يرْجُو فَضْلَک فى عِتْقِهِ مِنْها فَتَتْرُکهُ فيها، هَيهاتَ ما ذلِک الظَّنُبِک،وَلَاالْمَعْرُوفُمِنْفَضْلِک، وَلا مُشْبِهٌ لِما عامَلْتَ بِهِ الْمُوَحِّدينَ مِنْ بِرِّک وَاِحْسانِک، فَبِالْيقينِ اَقْطَعُ لَوْ لا ما حَکمْتَ بِهِ مِنْ تَعْذيبِ جاحِديک، وَقَضَيتَ بِهِ مِنْ اِخْلادِ مُعانِديک، لَجَعَلْتَ النَّارَ کلَّها بَرْداً وَسَلاماً، وَما کانَ لِأَحَدٍ فيها مَقَرّاً وَلا مُقاماً، لکنَّک تَقَدَّسَتْ اَسْمآؤُک، اَقْسَمْتَ اَنْ تَمْلَأَها مِنَ الْکافِرينَ مِنَ الْجِنَّةِ وَالنَّاسِ اَجْمَعينَ، وَاَنْ تُخَلِّدَ فيهَا الْمُعانِدينَ، وَاَنْتَ جَلَّ ثَناؤُک قُلْتَ مُبْتَدِئاً، وَتَطَوَّلْتَ بِالْإِنْعامِ مُتَکرِّماً، «اَفَمَنْ کانَ مُؤْمِناً کمَنْ کانَ فاسِقاً، لا يسْتَوُونَ» اِلهى وَسَيدى فَاَسْئَلُک بِالْقُدْرَةِ الَّتى قَدَّرْتَها، وَبِالْقَضِيةِ الَّتى حَتَمْتَها وَحَکمْتَها، وَغَلَبْتَ مَنْ عَلَيهِ اَجْرَيتَها، اَنْ تَهَبَ لى فى هذِهِ اللَّيلَةِ وَفى هذِهِ السَّاعَةِ، کلَّ جُرْمٍ اَجْرَمْتُهُ، وَکلَّ ذَنْبٍ اَذْنَبْتُهُ، وَکلَّ قَبِيحٍ اَسْرَرْتُهُ، وَکلَّ جَهْلٍ عَمِلْتُهُ، کتَمْتُهُ اَوْ اَعْلَنْتُهُ اَخْفَيتُهُ اَوْ اَظْهَرْتُهُ، وَکلَّ سَيئَةٍ اَمَرْتَ بِاِثْباتِهَا الْکرامَ الْکاتِبينَ، الَّذينَ وَکلْتَهُمْ بِحِفْظِ ما يکــونُ مِنّى، وَجَعَلْتَهُمْ شُهُوداً عَلَىَّ مَعَ جَوارِحى، وَکنْتَ اَنْتَ الرَّقيبَ عَلَىَّ مِنْ وَرآئِهِمْ، وَالشَّاهِدَ لِما خَفِىَ عَنْهُمْ، وَبِرَحْمَتِک اَخْفَيتَهُ وَبِفَضْلِک سَتَرْتَهُ، وَاَنْ تُوَفِّرَ حَظّى مِنْ کلِّ خَيرٍ اَنْزَلْتَهُ، اَوْ اِحْسانٍ فَضَّلْتَهُ، اَوْ بِرٍّ نَشَرْتَهُ، اَوْرِزْقٍ بَسَطْتَهُ، اَوْذَنْبٍ تَغْفِرُهُ، اَوْخَطَأٍتَسْتُرُهُ، يا رَبِّ يارَبِّ يارَبِّ، يااِلهى وَسَيدى وَمَوْلاىَ وَمالِک رِقّى،يامَنْبِيدِهِ ناصِيتى ياعَليماً بِضُرّى وَمَسْکنَتى، ياخَبيراً بِفَقْرى وَفاقَتى، يارَبِّ يارَبِّ يا رَبِّ، اَسْئَلُک بِحَقِّک وَقُدْسِک، وَاَعْظَمِ صِفاتِک وَاَسْمآئِک، اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّيلِ وَالنَّهارِ بِذِکرِک مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِک مَوْصُولَةً، وَاَعْمالى عِنْدَک مَقْبُولَةً، حَتّى تَکــونَ اَعْمالى وَاَوْرادى کلُّها وِرْداً واحِداً، وَحالى فى خِدْمَتِک سَرْمَداً، يا سَيدى يا مَنْ عَلَيهِ مُعَوَّلى، يا مَنْ اِلَيهِ شَکوْتُ اَحْوالى، يا رَبِّ يا رَبِّ يا رَبِّ، قَوِّ عَلى خِدْمَتِک جَوارِحى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزيمَةِ جَوانِحى، وَهَبْ لِىَ الْجِدَّ فى خَشْيتِک، وَالدَّوامَ فِى الْإِتِّصالِ بِخِدْمَتِک، حَتّى اَسْرَحَ اِلَيک فى مَيادينِ السَّابِقينَ، وَاُسْرِعَ اِلَيک فِى الْبارِزينَ، وَاَشْتاقَ اِلى قُرْبِک فِى الْمُشْتاقينَ، وَاَدْنُوَ مِنْک دُنُوَّ الْمُخْلِصينَ، وَاَخافَک مَخافَةَ الْمُوقِنينَ، وَاَجْتَمِعَ فى جِوارِک مَعَ الْمُؤْمِنينَ، اَللّهُمَّ وَمَنْ اَرادَنى بِسُوءٍ فَاَرِدْهُ، وَمَنْ کادَنى فَکدْهُ وَاجْعَلْنى مِنْ اَحْسَنِ عَبيدِک نَصيباً عِنْدَک، وَاَقْرَبِهِمْ مَنْزِلَةً مِنْک، وَاَخَصِّهِمْ زُلْفَةً لَدَيک، فَاِنَّهُ لا ينالُ ذلِک اِلاَّ بِفَضْلِک، وَجُدْ لى بِجُودِک، وَاعْطِفْ عَلَىَّ بِمَجْدِک، وَاحْفَظْنى بِرَحْمَتِک، وَاجْعَلْ لِسانى بِذِکرِک لَهِجاً، وَقَلْبى بِحُبِّک مُتَيماً، وَمُنَّ عَلَىَّ بِحُسْنِ اِجابَتِک، وَاَقِلْنى عَثْرَتى، وَاغْفِرْ زَلَّتى، فَاِنَّک قَضَيتَ عَلى عِبادِک بِعِبادَتِک، وَاَمَرْتَهُمْ بِدُعآئِک، وَضَمِنْتَ لَهُمُ الْإِجابَةَ، فَاِلَيک يارَبِنَصَبْتُوَجْهى،وَاِلَيک يا رَبِ مَدَدْتُ يدى، فَبِعِزَّتِک اسْتَجِبْ لى دُعآئى، وَبَلِّغْنى مُناىَ، وَلا تَقْطَعْ مِنْ فَضْلِک رَجآئى، وَاکفِنى شَرَّ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ مِنْ اَعْدآئى، يا سَريعَ الرِّضا، اِغْفِرْ لِمَنْ لايمْلِک اِلَّا الدُّعآءَ، فَاِنَّک فَعَّالٌ لِما تَشآءُ، يا مَنِ اسْمُهُ دَوآءٌ، وَذِکرُهُ شِفآءٌ، وَطاعَتُهُ غِنىً، اِرْحَمْ مَنْ رَأْسُمالِهِالرَّجآءُ وَسِلاحُهُ الْبُکآءُ، يا سابِغَ النِّعَمِ، يادافِعَالنِّقَمِ، يانُورَالْمُسْتَوْحِشينَ فِى الظُّلَمِ، ياعالِماً لايعَلَّمُ، صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَافْعَلْ بى ما اَنْتَ اَهْلُهُ، وَصَلَّى اللَّهُ عَلى رَسُولِهِ وَالْأَئِمَّةِ الْمَيامينَ مِنْ الِهِ(أهْلِه)، وَسَلَّمَ تَسْليماً کثيراً.
خدايا من از تو مىخواهم بحق آن رحمتت که همه چيز را فرا گرفته و به آن نيرويت که همه چيز را بوسيله آن مقهور خويش کردى و همه چيز در برابر آن خاضع و همه در پيش آن خوار است و به جبروت تو که بوسيله آن چيره گشتى بر هر چيز و به عزتت که چيزى در برابرش نهايستد و به آن عظمت و بزرگيت که پرکرده هر چيز را و به آن سلطنت و پادشاهيت که بر هر چيز برترى گرفته و به ذات پاکت که پس از نابودى هر چيز باقى است و به نامهاى مقدست که اساس هر موجودى را پرکرده و به آن علم و دانشت که احاطه يافته به هر چيز و به نور ذاتت که روشن شد در پرتوش هر چيز اى نور حقيقى و اى منزه از هر عيب اى آغاز موجودات اولين و اى پايان آخرين خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را که پردهها را بدرد خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را که عقاب و کيفرها را فرو ريزد خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را که نعمتها را تغيير دهد خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را که از (اجابت) دعا جلوگيرى کند خدايا بيامرز برايم آن گناهانى را که بلا نازل کند خدايا بيامرز برايم هر گناهى که کردهام و هر خطايى که از من سر زده خدايا من به سوى تو تقرب جويم بوسيله ذکر تو و شفيع آورم بدرگاهت خودت را و به جود و کرمت از تو مىخواهم که مرا به مقام قرب خويش نزديک سازى و شکر و سپاسگذاريت را بر من روزى کنى و ذکر خود را به من الهام کنى خدايا از تو درخواستمىکنمدرخواستشخصفروتنخوارترسانکهبر من آسانگيرى وبهمنرحمکنىومرابهآنچهبرايمقسمت کردهاى راضى و قانعم سازى و در تمام حالات فروتنم کنى خدايا از تو درخواست کنم درخواست کسى که سخت فقير و بىچيز شده و خواستهاش را هنگام سختيها پيش تو آورده و اميدش بدانچه نزد تو است بسيار بزرگ است خدايا سلطنت و پادشاهيت بس بزرگ و مقامت بسى بلند است مکر و تدبيرت در کارها پنهان و امر و فرمانت آشکار است قهرت غالب و قدرت و نيرويت نافذ است و گريز از تحت حکومت تو ممکن نيست خدايا نيابم براى گناهانم آمرزندهاى و نه براى کارهاى زشتم پردهپوشى و نه کسى را که عمل زشت مرا به کار نيک تبديل کند جز تو، نيست معبودى جز تو منزهى تو و به حمد تو مشغولم من به خويشتن ستم کردم و در اثر نادانيم دليرى کردم و به اينکه هميشه از قديم به ياد من بوده وبر من لطف و بخشش داشتى آسوده خاطرنشستم اى خدا اى مولاى من چه بسيار زشتيها که از منپوشاندى و چه بسيار بلاهاى سنگين که از من بازگرداندى و چه بسيار لغزشها که از آن نگهم داشتى و چه بسيار ناراحتيها که از من دور کردى و چه بسيار مدح و ثناى خوبى کهمنشايستهاشنبودمو تو آن را منتشر ساختى خدايا بلاى من بسى بزرگ است و بدى حالم از حد گذشته و اعمالم نارسا است و زنجيرهاى علايق مرا خانهنشين و آرزوهاى دور و دراز مرا از رسيدن به منافعم بازداشته و دنيا با ظواهر فريبندهاش مرا گول زد و نفسم بوسيله جنايتش و به مسامحه گذراندم اى آقاى من پس از تو مىخواهم به عزتت که بدى رفتار و کردار من دعايم را از اجابتت جلوگيرى نکند و رسوا نکنى مرا به آنچه از اسرار پنهانى من اطلاع دارى و شتاب نکنى در عقوبتم براى رفتار بد و کارهاى بدى که در خلوت انجام دادم و ادامه دادنم به تقصير و نادانى و زيادى شهوترانى و بىخبريم و خدايا به عزتت سوگند که در تمام احوال نسبت به من مهربان باش و در تمام امور بر من عطوفت فرما اى معبود من و اى پروردگار من جز تو که را دارم که رفع گرفتارى و توجه در کارم را از او درخواست کنم اى خداى من و اى مولاى من تو بر من حکمى را مقرر داشتى که در اجراى آن پيروى هواى نفسم را کردم و از فريبکارى دشمنم در اين باره نهراسيدم پس او هم طبق دلخواه خويش گولم زد و قضا (و قدر) هم با او کمککردودراثر همين ماجراى شومى که بر سرم آمد نسبت به پارهاى از حدود و احکامت تجاوز کردم و در برخى از دستوراتت راه مخالفت را پيمودم پس در تمام آنچه پيش آمده تو را ستايش مىکنم و اکنون از حکمى که درباره کيفر من جارى گشته و قضا و آزمايش تو مرا بدان ملزم ساخته حجت و برهانى ندارم و اينک اى معبود من در حالى به درگاهت آمدهام که دربارهات کوتاهى کرده و بر خود زياده روى نموده و عذرخواه و پشيمان و دلشکسته و پوزشجو و آمرزش طلب و بازگشت کنان و به گناه خويش اقرار و اذعان و اعتراف دارم و راه گريزى از آنچه از من سر زده نيابم و پناهگاهى که بدان رو آورم در کار خويش ندارم جز اينکه تو عذرم بپذيرى و مرا در فراخناى رحمتت درآورى پس اى خداى من عذرم بپذير و بر سختپريشانيم رحم کن و از بند سخت گناهانم رهائيم ده اى پروردگار من بر ناتوانى بدنم و نازکى پوست تنم و باريکى استخوانم رحم کن اى کسى که آغاز کردى به آفرينش منوبهيادمنوبپرورشموبهاحسانوخوراک دادنم اکنون به همان بزرگوارى و کرم نخستت و سابقه احسانى که به من داشتى مرا ببخش اى معبود من و اى آقاى من و اى پروردگارم آيا تو به راستى چنانى که مرا به آتش عذاب کنى پس از اينکه به يگانگيت اقرار دارم و دلم به نور معرفتت آباد گشته و زبانم به ذکر تو گويا شده و نهادم به دوستى تو پيوند شده و پس از اعتراف صادقانه و دعاى خاضعانهام به مقام بندهپرورى و ربوبيتت؟ بسيار دور است! تو بزرگوارتر از آنى که از نظر دور دارى کسى را که خود پروريدهاى يا دور گردانى کسى را که خود نزديکش کرده يا تسليم بلا و گرفتارى کنى کسى را که خود سرپرستى کرده و به لطف پروريدهاى و کاش مىدانستم اى آقا و معبود و مولايم آيا چيره مىکنى آتش دوزخ را بر چهرههايى که در برابر عظمتت به سجده افتاده و بر زبانهايى که صادقانه به يگانگيت گويا شده و سپاسگزارانه به شکرت باز شده و بر دلهايى که از روى يقين به خدائيت اعتراف کردهاند و بر نهادهايى که علم و معرفتت آنها را فرا گرفته تا به جايى که در برابرت خاشع گشته و بر اعضاء و جوارحى که مشتاقانه به پرستشگاهايت شتافته و با حال اقرار به گناه جوياى آمرزش تو هستند چنين گمانى به تو نيست و از فضل تو چنين خبرى به ما نرسيده اى خداى کريم اى پروردگار من و تو ناتوانى مرا در مقابل اندکى از بلاى دنيا و کيفرهاى ناچيز آن و ناملايماتى که معمولاً بر اهل آن مىرسد مىدانى در صورتىکه اين بلا و ناراحتى دوامش کم است و دورانش اندک و مدتش کوتاه است آخرت و آن ناملايمات بزرگ را در آنجا دارم در صورتىکه آن بلا مدتش طولانى و دوامش هميشگى است و تخفيفى براى مبتلايان به آن نيست زيرا آن بلا از خشم و انتقام و غضب تو سرچشمه گرفته و آن هم چيزى است که آسمانها و زمين تاب تحمل آن را ندارند اى آقاى من تا چه رسد به من بنده ناتوان خوار ناچيز مستمند بيچاره! اى معبود و پروردگار و آقا و مولاى من آيا براى کداميک از گرفتاريهايم به تو شکايت کنم و براى کداميک از آنها شيون و گريهکنم؟ آيا براى عذاب دردناک و سخت يا براى بلاى طولانى و مديد پس اگر بنا شود مرا بخاطر کيفرهايم در زمره دشمنانت اندازى و مرا با گرفتاران در بلا و عذابت در يکجا گردآورى و ميان من و دوستانت جدايى اندازى گيرم که اى معبود و آقا و مولا و پروردگارم من بر عذاب تو صبر کنم اما چگونه بر دورى از تو طاقت آورم و گيرم که اى معبود من حرارت آتشت را تحمل کنم اما چگونه چشم پوشيدن از بزرگواريت را بر خود هموار سازم يا چگونه در ميان آتش بمانم با اينکه اميد عفو تو را دارم پس به عزتت سوگند اى آقا و مولاى من براستى سوگند مىخورم که اگر زبانم را در آنجا بازبگذارى حتماً در ميان دوزخيان شيون را بسويت سر دهم شيون اشخاص آرزومند و مسلماً چون فريادرس خواهان به درگاهت فرياد برآرم و قطعاً مانند عزيز گمگشتگان بر دورى تو گريه و زارى کنم و با صداى بلند تو را مىخوانم و مىگويم کجايى اى يار و نگهدار مؤمنان اى منتهاى آرمان عارفان اى فريادرس درماندگان اى محبوب دل راستگويان و اى حيران کننده عالميان آيا براستى چنان مىبينى اى منزه و معبودم که به ستايشت مشغولم که بشنوى در آن آتش صداى بنده مسلمانى را که در اثر مخالفتش در آنجا زندانى شده و مزه عذاب آتش را به خاطر نافرمانيش چشيده و در ميان طبقات دوزخ به واسطه جرم و جنايتش گرفتار شده و در آن حال به درگاهت شيون کند شيون شخصى که آرزومند رحمت تو است و به زبان يگانهپرستان تو را فرياد زند و به بنده پروريت متوسل گردد اى مولاى من پس چگونه در عذاب بماند با اينکه به بردبارى سابقه دارت چشم اميد دارد يا چگونه آتش او را بيازارد با اينکه آرزوى فضل و رحمت تو را دارد يا چگونه شعله آتش او را بسوزاند با اينکه تو صدايش را بشنوى و جايش را ببينى يا چگونه شرارههاى آتش او را دربرگيرد با اينکه تو ناتوانيش دانى يا چگونه در ميان طبقات آتش دست و پا زند با اينکه تو صدق و راستگوئيش را دانى يا چگونه موکلان دوزخ او راباتندىبرانندبااينکه تو را به پروردگارىبخواندياچگونهممکناستکهاميدفضلتورادرآزادىخويشداشته باشد ولى تو او را به حال خود واگذارى چه بسيار از تو دور است و چنين گمانى به تو نيست و فضل تو اينسان معروف نيست و نه شباهت با رفتار تو نسبت به يگانهپرستان دارد با آن نيکى و احسانت که نسبت بدانها دارى و من بطور قطع مىدانم که اگر فرمان تو در معذب ساختن منکرانت صادر نشده بود و حکم تو به هميشه ماندن در عذاب براى دشمنانت در کار نبود حتماً آتش دوزخ را هر چه بود به تمامى سرد و سالم مىکردى و هيچکس در آن منزل و مأوا نداشت ولى تو اى خدايى که تمام نامهايت مقدس است سوگند ياد کردهاى که دوزخ را از کافران از پريان و آدميان پرکنى و دشمنانت را براى هميشه در آن جا دهى و تو که حمد ثنايت برجسته است در ابتداء بدون سابقه فرمودى و به اين انعام از روى بزرگوارى تفضل کردى(که فرمودى) «آيا کسىکه مؤمن است مانند کسى است که فاسق است؟ نه يکسان نيستند» اى معبود من و اى آقاى من بحق آن نيرويى که مقدرش کردى و به فرمانى که مسلمش کردى و صادر فرمودى و بر هر کس آن را اجرا کردى مسلط گشتى از تو مىخواهم که ببخشى بر من در اين شب و در اين ساعت هر جرمى را را که مرتکب شدهام و هر گناهى را که از من سرزده و هر کار زشتى را که پنهان کردهام و هر نادانى که کردم چه کتمان کردم و چه آشکار چه پنهان کردم و چه در عيان و هر کار بدى را که به نويسندگان گراميت دستور يادداشت کردنش را دادى همان نويسندگانى که آنها را موکل بر ثبت اعمال من کردى و آنها را به ضميمه اعضاء و جوارحم گواه بر من کردى و اضافه بر آنها خودت نيز مراقب من بودى و گواه اعمالى بودى که از ايشان پنهان مىماند والبتهبهواسطهرحمتت بود که آنها را پنهان داشتى و از روى فضل خود پوشاندى و نيز خواهم که بهرهام را وافر و سرشار گردانىازهرخيرىکهفروريزى يا احسانى که بفرمائى يا نيکيهايى که پخش کنى يا رزقى که بگسترانى يا گناهى که بيامرزى يا خطايى که بپوشانى پروردگارا پروردگارا پروردگارا اى معبود من اى آقا و مولايم و اى مالک من اى کسىکه اختيارم بدست او است اى داناى بر پريشانى و بىنوائيم اى آگه از بىچيزى و نداريم پروردگارا، پروردگارا پروردگارا از تو مىخواهم به حق خودت و به ذات مقدست و به بزرگترين صفات و اسمائت که اوقاتم را در شب و روز به ياد خودت معمور و آباد گردانى و به خدمتت پيوسته دارى و اعمالم را مقبول درگاهت گردانى تا اعمال و گفتارم همه يک جهت براى تو باشد و حالم هميشه در خدمت تو مصروف گردد اى آقاى من اى کسى که تکيهگاهم او است اى کسىکه شکايت احوال خويش به درگاه او برم پروردگارا پروردگارا پروردگارا نيرو ده بر انجام خدمتت اعضاى مرا و دلم را براى عزيمت به سويت محکم گردان و به من عطا فرما تا تن و جان را در ميدانهاى پيشتازان بسويت برانم و در زمره شتابندگان بسويت بشتابم و در صف مشتاقان اشتياق تقربت را جويم و چون نزديک شدن مخلصان به تو نزديک گردم و چون يقين کنندگان از تو بترسم و در جوار رحمتت با مؤمنان در يکجا گرد آيم خدايا هر که بد مرا خواهد بدش را بخواه و هر که به من مکر کند به مکر خويش دچارش کن و نصيبم را پيش خود بهتر از ديگر بندگانت قرار ده و منزلتم را نزد خود نزديکتر از ايشان کن و رتبهام را در پيشگاهت مخصوصتر از ديگران گردان که براستى جز به فضل تو کسى به اين مقام نرسد و به جود و بخشش خود به من جود کن و به مجد و بزرگوارى خود بر من توجه فرما و به رحمت خود مرا نگهدار و قرار ده زبانم را به ذکرت گويا و دلم را به دوستيت بىقرار و شيدا و با اجابت نيکت بر من منت بنه و لغزشم را ناديده گير و گناهم را بيامرز زيرا که تو خود بندگانت را به پرستش خويش فرمان دادى و به دعا کردن به درگاهت مأمور ساختى و اجابت دعايشان را ضمانت کردى پس اى پروردگار من به سوى تو روى خود بداشتم و به درگاه تو اى پروردگارم دست حاجت دراز کردم پس به عزتت دعايم را مستجاب فرما و به آرزويم برسان و اميدم را از فضل خويش قطع منما و شر دشمنانم را از جن و انس کفايت فرما اى خداى زودگذر بيامرز کسى را که جز دعا چيزى ندارد که براستى تو هر چه را بخواهى انجام دهى اى کسى که نامش دوا است و يادش شفاء است و طاعتش توانگرى است ترحم فرما بر کسىکه سرمايهاش اميد و ساز و برگش گريه و زارى است اى تمام دهنده نعمتها و اى برطرف کننده گرفتاريها اى روشنى وحشتزدگان در تاريکيها اى داناى بى معلم درود فرست بر محمد و آل محمد و انجام ده درباره من آنچه را که تو شايسته آنى و درود خدا بر پيامبر و پيشوايان با برکت از خاندانش و سلام فراوان
————————————————————————————-
- کمیل بن زیاد نخعى - که دعاى کمیل به نام او معروف است - از یاران خاصّ امیر مؤمنان على(ع) به شمار مى آید. شیخ مفید; او را از پیشگامان در محبّت به على(ع) و مقرّبان آن حضرت دانسته است، وى از سوى امیر مؤمنان(ع) به زمامدارى منطقه «هیت» منصوب شد.در نهج البلاغه سفارش هایى از امیر مؤمنان به وى نقل شده است که بسیار ارزنده و پرمحتواست. کمیل بن زیاد، به خاطر تشیّع و وفادارى به امیر مؤمنان(ع) - همان گونه که مولایش به وى خبر داده بود - به دست حجّاج خونخوار به شهادت رسید. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، جلد 17، صفحه 149، شرح نهج البلاغه علاّمه خویى، جلد 21، صفحه 219، و معجم رجال الحدیث، جلد 15، صفحه 132.
دعاى کمیل به همراه متن و صوت + دانلودمتن ،ترجمه و نرم افزار اندروید دعای کمیل
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391این دعا(1) از دعاهاى معروف و مشهور و پربرکت است و داراى محتوا و مضامین عالى و انسان ساز مى باشد، و راه بندگى و عبودیّت، توبه و انابه و کسب نورانیّت دل را به انسان مى آموزد.اگر انسان با توجّه به معانى بلندش، آن را بخواند و در تک تک جملاتش تأمّل کند، بى تردید در روح و جانش اثر مى کند و انقلابى در او ایجاد مى نماید. مطابق روایتى که «سیّد بن طاووس» نقل مى کند، حضرت امیر مؤمنان(علیه السلام) به کمیل بن زیاد فرمود: این دعاى حضرت خضر است، اگر آن را یاد گرفتى، در هر شب جمعه و یا ماهى یک بار و یا لااقل در هر سال یک مرتبه و حتّى در تمام عمرت یک بار آن را بخوان که براى کفایت از شرّ دشمنان و کسب روزى و آمرزش گناهان مفید خواهد بود.
مرحوم «کفعمى» در «مصباح» از کمیل بن زیاد نقل مى کند که دیدم حضرت امیر مؤمنان(علیه السلام) این دعا را در شب نیمه شعبان در سجده خواند.
این دعاى شریف، علاوه بر کتاب هاى فوق، در کتاب «مصباح المتهجّد» نیز آمده است:iv class="field-item even">iv class="field-item odd">دانلود فایل mp3 دعای کمیل (10.03 MB)iv class="field-item even">دانلود فایل pdf دعای کمیل با ترجمه فارسی (682.2 KB)دانلود فایل pdf دعای کمیل بدون ترجمه فارسی (554.55 KB)
>iv class="field-item even"> iv class="field-item even">iv class="field-item odd">دانلود پاورپوینت متنی “دعای کمیل” (906.1 KB)iv class="field-item even">دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ سماواتی (10.96 MB)iv class="field-item even">دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ فرهمند-عباسی (5.67 MB)دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ مهدی میرداماد (32.19 MB)iv class="field-item even">دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ حاج محمود کریمی (35.72 MB)iv class="field-item even">دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ باسم کربلائی (4.19 MB)دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ مهدی سلحشور (42.79 MB)iv class="field-item even">دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ استاد انصاریان (10.76 MB)دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ موسی اسدی (4.77 MB)iv class="field-item even">دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ سعید حدادیان (34.39 MB)دانلود فایل mp3 دعای کمیل؛ حاج رضا بکائی (12.5 MB)دانلود مجموعه تصاویر دعای کمیل (6.87 MB)
>
دعای کمیل تصویری – حاج محمود کریمی سال 95 (480p)
دعای کمیل صوتی – حاج محمود کریمی سال 95
*********************
دانلود کتاب دعای کمیل به شکل PDF
*********************
نرم افزار دعای کمیل با صدای استاد حسین انصاریان (مخصوص موبایل)(1)
نرم افزار اندروید “دعای کمیل"(2)
*******************
کامل ترین دعای کمیل برای اندروید(3) به همراه ۱۰ صوت از برترین مداحان کشور
برای روی تصاویر زیر کلیک نمایید
برای کد QR را اسکن کنید
متن و ترجمه در ادامه