« کاروان بندگی در راه خدا | در این شلوغی ها » |
اعتماد به دشمن
نوشته شده توسطرحیمی 12ام آبان, 1395
دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب
یکی از اجزای مهم قدرت نرم جمهوری اسلامی، بیاعتمادی مطلق به قدرتهای سلطهگر و در رأس آنها آمریکا است و این بیاعتمادی باید روزبهروز گسترش یابد.
بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی
اصولتان را روی کاغذ بنویسید؛ اصالتهای خود را با حساسیت بالا حفظ کنید؛ نگذارید اصول نظام آیندهی شما را دشمنان شما بنویسند؛ نگذارید اصول اسلامی در پای منافع زودگذر قربانی شود. انحراف در انقلابها، از انحراف در شعارها و هدفها آغاز میشود. هرگز به آمریکا و ناتو و به رژیمهای جنایتکاری چون انگلیس و فرانسه و ایتالیا که زمانی دراز سرزمین شما را میان خود تقسیم و غارت کردند، اعتماد نکنید؛ به آنها سوء ظن داشته باشید و لبخند آنها را باور نکنید؛ پشت این لبخندها و وعدهها، توطئه و خیانت نهفته است. راه حل خود را خود با بهرهگیری از سرچشمهی فیاض اسلام به دست آورید و نسخههای بیگانه را به خودشان پس دهید.
خطبههای نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی
به آمریکا و ناتو اعتماد نکنید. آنان هرگز به مصالح شما و منافع ملت شما نمیاندیشند. همچنین از آنان نترسید. آنان پوشالیاند و بسرعت ضعیفتر نیز شدهاند. حاکمیت آنان بر جهان اسلام، صرفاً محصول ترس و جهل ما در ۱۵۰ سال گذشته بوده است. به آنان امید نبندید و از آنان حساب نبرید. تنها به خدای متعال اعتماد کنید و فقط مردم خود را باور کنید. آنان در عراق شکست خوردند و با دستهای خالی خارج شدند؛ در افغانستان چیزی به دست نیاوردهاند؛ در لبنان از حزباللّه، و در غزه از حماس شکست خوردند و اینک در مصر و تونس به دست مردم، به پائین کشیده شدهاند. هیچ چیز طبق برنامهی آنان پیش نرفته است، بت غرب نیز چون بت کمونیزم شکست و ترس ملتها ریخت. مراقب آینده باشید که شما را نترسانند.
یکی از کارهای اصلی که باید انجام بدهیم و همه باید به آن توجه داشته باشیم، این است که فریب لبخند دشمن و وعدههای دروغ جبههی دشمن را نخوریم. در این سی سال، تجربه هم پیدا کردهایم. گاهی به روی ما لبخند زدند. اوائل گاهی بعضی از ما باور میکردیم. یواش یواش فهمیدیم پشت صحنه چیست. فریب لبخند دشمن را، فریب وعدههای دروغ دشمن را نخوریم. جبههی قدرت مادیای که امروز بر دنیا مسلط است، راحت عهد میشکند. بدون هیچ دغدغهای عهدشکنی میکنند، زیر قولشان میزنند، زیر حرفشان میزنند، نه از خدا خجالت میکشند، نه از خلق خجالت میکشند، نه از طرف مذاکره خجالت میکشند؛ راحت دروغ میگویند! من نمونههای زنده دارم - که حالا در اینجا جای بحثش نیست؛ شاید آن وقتی که لازم باشد، عرض بکنم - همین اظهاراتی که آمریکائیها کردند، رئیس جمهور آمریکا کرد؛ نامهای که به ما نوشت، جوابی که ما دادیم؛ بعد عکسالعمل و اقدامی که آنها با مضمون آن نامهها کردند. اینها یک روزی در اختیار افکار عمومی دنیا - آن وقتی که لازم باشد - قرار خواهد گرفت؛ خواهند دید که اینها چه جوریاند، حرفشان چقدر اهمیت و ارزش دارد، وعدهشان چقدر ارزش دارد. بنابراین یکی از کارهای اساسی ما این است که فریب لبخند و وعدهی دروغ اینها را نخوریم.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
گاهی دشمنان موانعی ایجاد میکنند. بله، عاقلانه است که انسان برود با تدبیر، این موانع را برطرف کند، امّا به دشمن اطمینان نمیشود کرد؛ یک نمونهاش همین مذاکرات هستهای و برجام است که امروز مسئولین دستگاه دیپلماسی خود ما و همان کسانی که در این مذاکرات از اوّل تا آخر حضور داشتند، همینها دارند میگویند آمریکا نقض عهد کرده است، آمریکا زیر ظاهر آرام و زبان چرب و نرم مسئولانش و وزیر خارجهاش و دیگران، از پشت دارد تخریب میکند، مانع ارتباطات اقتصادی کشور با کشورهای دیگر دنیا است؛ این را مسئولین خود برجام دارند میگویند. این حرفی است که بنده البتّه از یک سال پیش و یکسالونیم پیش، مرتّب تکرار کردم که به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد -بعضیها سختشان بود قبول کنند- امّا امروز خود مسئولین ما [میگویند]. همین هفتهی گذشته، مسئولین محترم مذاکره[کنندهی] ما با طرفهایشان در اروپا جلسه داشتند؛ همین حرفها را مسئولین ما به آنها گفتند و آنها جواب نداشتند؛ گفتند شما این نقض عهد را کردید، این تخلّف را کردید، این کاری را که باید انجام میدادید انجام ندادید، از پشت سر اینجور تخریب کردید، آنها هم جوابی نداشتند بدهند؛ شش ماه هم از امضای برجام میگذرد، هیچ تأثیر محسوس و ملموسی هم در وضع معیشت مردم به وجود نیامده است؛ [درحالیکه] خب، برجام اصلاً برای برداشتن تحریمها بود؛ برای اینکه تحریمهای ظالمانه برداشته بشود. مگر غیر از این است؟ خب برداشته نشده؛ حالا میگویند بتدریج، یواش یواش دارد درست میشود! مگر بحث سرِ یواش یواش بود؟ آن روز مسئولین، هم به ما میگفتند، هم به مردم میگفتند که در این مذاکرات، قرار بر این است که وقتی ایران تعهّدات خود را انجام میدهد، یکباره همهی تحریمها برداشته بشود؛ یعنی این مانعی که آمریکا سر راه ملّت ایران ظالمانه و خباثتآمیز به وجود آورده بود، برداشته بشود؛ خب حالا شش ماه از این موعد گذشته است، برداشته نشده؛ شش ماه برای یک مملکت هشتاد میلیونی زمان کمی است؟ در این شش ماه دولت محترم کم میتوانست کار بکند اگر چنانچه این خباثت آمریکاییها نبود؟ این برجام شد برای ما یک نمونه، یک تجربه. بنده سال گذشته در سخنرانی عمومی -یا سال گذشته بود یا یکسالونیم پیش بود؛ درست یادم نیست تاریخش-(۳) گفتم برجام و این مذاکرات هستهای، برای ما یک نمونه خواهد بود؛ ببینیم آمریکاییها چهکار میکنند؛ اینها که حالا با زبان چرب و نرم میآیند، گاهی نامه مینویسند، اظهار ارادت میکنند، اظهار همراهی میکنند، در جلسات مشورتی و مذاکرات که مینشینند، با زبان چرب و نرم با مسئولین ایرانی صحبت میکنند، خیلی خب ببینیم در عمل چهکار میکنند. حالا معلوم شد در عمل چهکار میکنند! در ظاهر وعده میدهند، با زبان چرب و نرم حرف میزنند امّا در عمل توطئه میکنند، تخریب میکنند، مانع از پیشرفت کارها میشوند؛ این شد آمریکا؛ این شد تجربه. حالا آمریکاییها میگویند بیایید دربارهی مسائل منطقه با شما صحبت کنیم! خب، این تجربه به ما میگوید این کار برای ما سمّ مهلک است.
این تجربه [برجام] به ما نشان داد که ما در هیچ مسئلهای نمیتوانیم [با آمریکا] مثل یک طرف مورد اعتماد بنشینیم صحبت کنیم. انسان گاهی با دشمن هم حرف میزند امّا دشمنی که به حرف خودش پایبند باشد و انسان بتواند اعتماد کند که او به هر دلیلی زیر قول خود و زیر تعهّدات خود نخواهد زد. با این دشمن میشود حرف هم زد، بله؛ امّا وقتی ثابت شد که دشمن، دشمن نابکار است، دشمنی است که در عمل، از نقض عهد هیچ ابائی ندارد و نقض عهد میکند، بعد هم وقتی میگوییم آقا چرا [نقض عهد] کردی، باز لبخند میزند، باز زبان چرب و نرم را باز میکند و یک جوری توجیه میکند، با این [دشمن] نمیشود وارد مذاکره شد. اینکه بنده سالها است دائم تکرار میکنم که با آمریکا مذاکره نمیکنیم علّتش این است. این نشاندهندهی این است که [مشکلات] ما در این مسئله، در مسائل مربوط به منطقه، در مسائل گوناگونی که داریم، در مشکلاتی که با آمریکا و امثال آمریکا داریم، با مذاکره حل نمیشود؛ ما یک راهی باید خودمان انتخاب بکنیم، آن راهمان را برویم؛ بگذارید دشمن دنبال شما بدود، بگذارید دشمن دنبال شما بدود. مسئولین سیاسی و دیپلماسی ما صریحاً میگویند که آمریکاییها میخواهند همه چیز را بگیرند، [امّا] هیچچیز ندهند! [اگر] یک قدم شما عقب رفتی، یک قدم جلو میآیند. اینکه ما مدام میگوییم مذاکره نمیکنیم، [ولی] بعضیها میگویند آقا مذاکره که اشکالی ندارد، اشکال مذاکره این است: شما را از راه صحیح خودت منحرف میکند، امتیاز را از شما میگیرد -وقتی مذاکره کردید یعنی یک امتیازی بدهید، یک امتیاز بگیرید دیگر؛ معنای مذاکره این است دیگر؛ مذاکره، نشستن و گعده کردن و حرف زدن و گفت و شنود و خنده و شوخی که نیست، مذاکره یعنی یک چیزی بده، یک چیزی بگیر- و آنچه را باید بدهی از شما میگیرد، [امّا] آنچه را باید بدهد، به شما نمیدهد؛ زورگویی میکند؛ خب مستکبر یعنی همین، استکبار جهانی یعنی همین، یعنی زورگوییکردن، خودش را برتر دانستن، پایبند به حرف خود نبودن، خود را متعهّد ندانستن؛ این معنای استکبار است، وعدههایش را تخلّف میکند. خب امام بزرگوار ما فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ واقعاً این تعبیر، تعبیر فوقالعادهای است. خدای متعال از قول شیطان نقل میکند که شیطان در قیامت به کسانی که از او متابعت کردهاند میگوید: اِنَّ اللهَ وَعَدَکُم وَعدَ الحَقِّ وَ وَعَدتُکُم فَاَخلَفتُکُم؛(۴) شیطان به پیروان خودش میگوید خدا وعدهی روراست درست به شما داده بود، شماها از وعدهی خدا پیروی نکردید، پابند نماندید؛ من وعدهی دروغی به شما دادم، شما دنبال من راه افتادید! من تخلّف وعده کردم، من وعده دادم به شما و تخلّف کردم؛ شیطان پیروان خودش را اینجور در قیامت ملامت میکند. بعد هم خدای متعال میفرماید از قول شیطان که به آنها میگوید که «فَلا تَلومونی وَلوموا اَنفُسَکُم»، من را ملامت نکنید، خودتان را ملامت کنید. این عیناً امروز منطبق است با آمریکا. حالا شیطان در قیامت این حرف را میزند، آمریکاییها امروز در دنیا این حرف را میزنند؛ وعده میدهند، عمل نمیکنند، تخلّف میکنند. امتیاز نقد را میگیرند، امتیاز نسیه را نمیدهند؛ وضع آمریکا این است. خب، پس به دیگران نباید اعتماد کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
آمریکاییها ادّعا میکنند که میخواهند مشکلات منطقه را حل بکنند، امّا درواقع عکس این است؛ خودشان به وجود آورندهی مشکلات یا تشدیدکنندهی این مشکلاتند؛ مانع حلّ مشکلاتند. [اگر] دست خود ملّتهای منطقه باشد حل خواهند کرد مسائل را. ما باز هم دعوت میکنیم دولتهای اسلامی را، این دولتهای عربی که اطراف ما هستند، اینها باید بدانند آمریکا قابل اعتماد نیست، آمریکا به اینها به چشم ابزار نگاه میکند؛ ابزار حفظ رژیم صهیونیستی و حفظ خوی و منافع استکباری خود آمریکا در منطقه. آمریکا درواقع اصلاً هیچ علاقهای به اینها ندارد؛ از پولشان استفاده میکند، از نیروی اینها برای مقاصد خودش استفاده میکند؛ برای اینکه یک حفاظی درست کند، رژیم صهیونیستی را حفظ کند و اهداف استکباری خودش را در منطقه نگه بدارد و حفظ کند. این کاری است که اینها دارند میکنند.
بیانات در مراسم بیست و هفتمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)
هر فردی و هر جریانی که برای اسلام و به نام اسلام کار میکند، اگر به آمریکا اعتماد کرد، خطای بزرگی مرتکب شده و سیلیاش را خواهد خورد؛ کمااینکه خوردند. در همین چند سال اخیر جریانهای اسلامی، بهخاطر مصلحتاندیشی، بهخاطر عقل سیاسی -اسمش را میگذارند عقل- بهخاطر تاکتیک که میگفتند این حرکت تاکتیکی است، با آمریکاییها رفیق شدند، به آنها اعتماد کردند، چوبش را خوردند، سیلیاش را خوردند و حالا دارند مصیبتهایش را تحمّل میکنند. هرکسی با نام اسلام در جهت اسلام حرکت میکند، اگر به آمریکا اعتماد بکند، خطای بزرگی مرتکب شده. ما البتّه دشمنهای ریزودرشت زیادی داریم؛ دشمنهای کوچک هم داریم، دشمنهای حقیر هم داریم امّا عمدهی دشمنیها از سوی آمریکا و از سوی انگلیس خبیث -انگلیسِ واقعاً خبیث؛ هم در گذشته، از دوران اوایل رژیم طاغوت تا دوران انقلاب، [هم] بعد از دوران شروع انقلاب و پیروزی انقلاب تا امروز، همواره انگلیس با ما دشمنی کرده است؛ حالا هم بهمناسبت سالگرد امام، دستگاه تبلیغاتی دولت انگلیس علیه امام، بهاصطلاح سند منتشر میکند؛ سند منتشر میکند علیه امام بزرگوار، امام پاکیزه و مطهّر! سند را از کجا آوردهاند؟ از مدارک آمریکایی! خب، آمریکایی که هواپیمای مسافری را با قریب سیصد نفر سرنگون میکند، از جعل سند ابائی دارد؟ دشمنیِ انگلیسها اینجوری است- و [از سوی] رژیم منحوس و سرطانی صهیونیستی است؛ اینها دشمنهای اصلیاند. این دشمن را باید شناخت و در مقابل کارهای او باید حسّاسیّت نشان داد؛ حتّی اگر نسخهی اقتصادی هم به ما میدهند، باید با احتیاط برخورد کرد؛ مثل این است که دشمنی بیاید به انسان یک دارویی را بدهد و بگوید آقا، این دارو را بخور برای فلان بیماری؛ شما احتیاط میکنید؛ احتمال دارد در داخل این دارو زهر گذاشته باشد. نسخهی سیاسی و نسخهی اقتصادی دشمن هم باید با احتیاط مورد توجّه قرار بگیرد؛ حسّاسیّت در مقابل دشمن این است. طبعاً این حسّاسیّت وقتی بود، دیگر تبعیّت نخواهد بود، و عرض کردیم که عدم تبعیّت همان جهاد کبیر است.
البتّه دشمن داریم و دشمن دارد دشمنی میکند. ما در یک جادّهی آسفالته حرکت نمیکنیم؛ مدام در مقابل ما موانع درست میکنند. چه کسی موانع درست میکند؟ دشمنان ما و در رأس دشمنان ما آمریکا و صهیونیسم؛ اخلال میکنند، خدعه میکنند، دلشان هم میخواهد ما نفهمیم این خدعه را؛ گاهی از دور گلایه میکنند که چرا نسبت به ما بدبینید. خب میبینیم چیزهایی را که باید بدبین باشیم؛ نمیشود چشم خودمان را ببندیم. الان در معاملات بانکی کشور ما اختلال وجود دارد که این را همهی مسئولین دارند میگویند. ارتباطات و معاملاتِ متوقّف به مبادلات بانکی، الان اینجا با کندی و با زحمت انجام میگیرد؛ چرا؟ میگویند بانکهای بزرگ دنیا حاضر نیستند. خب چرا حاضر نیستند؟ مگر مرض دارند؟ بانک برای این به وجود آمده که تعامل ایجاد کند. فلان بانک معروف و بزرگ دنیا چرا نخواهد با بازار هشتاد میلیونیِ یک کشوری با اینهمه ثروت معامله کند؟ یک مانعی وجود دارد؛ این مانع کیست؟ آمریکا. با کموزیادش، بنده صد بار گفتهام که به آمریکا نمیشود اعتماد کرد؛ حالا دارد کاملاً روشن میشود. روی کاغذ مینویسند که بروند بانکها با ایران معامله کنند -که این روی کاغذ است و ارزشی ندارد- امّا در عمل جوری در دل بانکها هراس میاندازند که آنها نزدیک نیایند؛ ایرانهراسی. میگوید که ایران یک کشور تروریست است و ما ممکن است مثلاً بهخاطر روشهای تروریستی [این] کشور، ایران را تحریم کنیم؛ خب، معنای این چیست؟ این پیام به بانکها است که حواستان جمع باشد؛ ایران ممکن است تحریم بشود؛ جلو نروید. روی کاغذ مینویسند: بانکها بروید معامله کنید، بخشنامه صادر میکنند امّا در عمل کاری میکنند که بانک جرئت نکند جلو بیاید، سرمایهدار خارجی جرئت نکند بیاید سرمایهگذاری کند؛ عملاً دارند این کار را میکنند. حالا خودشان از همهی تروریستها بدترند؛ خودشان به تروریستهای نامونشاندار کمک کردند، هنوز هم طبق اطّلاعات ما دارند کمک میکنند؛ آنوقت به ایران میگویند تروریست! طرف -جناب آمریکایی- میگوید که علّت اینکه سرمایهدارها و سرمایهگذارها نمیآیند در ایران سرمایهگذاری کنند اوضاع داخلی ایران است؛ اوضاع داخلی ایران چهاش است؟ در این منطقه امنتر از ایران کجا است؟ خود آمریکا امنتر از اینجا است؟ آمریکا که طبق آمارهای خودشان هر روز چند نفر از مردم کشته میشوند با ترور، امنتر از اینجا است؟ کشورهای اروپایی با این تظاهرات مردمی، با این مشکلات کارگری، با این مشکلات اقتصادی امنتر از اینجا هستند؟ [ایران،] کشوری امن، کشوری متّحد.
بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی
الان بر سر همین قضیّهی هستهای و این مذاکرات هستهای -که خب حرفها گفته شد، مطالب گفته شد و این جریان طولانی انجام گرفت- همین دو روز قبل از این، مجدّداً بار دیگر یک مسئول آمریکایی گفت ما کاری میکنیم که سرمایهداران و سرمایهگذاران بزرگ دنیا جرئت نکنند بروند ایران سرمایهگذاری کنند. دشمنی را میبینید! آمریکا این است. یکی از هدفهای کسانی که دنبال این مذاکرات بودند -و انصافاً هم تلاش کردند و زحمت کشیدند؛ این کسانی که این مذاکرات را انجام دادند، حقیقتاً زحمت کشیدند، عرق ریختند، واقعاً صرف وقت کردند- گشایش اقتصادی با سرمایهگذاری خارجیها بود؛ [امّا] امروز آمریکاییها جلوی همین را میگیرند. چندین بار تا حالا گفتهاند؛ باز دیروز پریروز، دو سه روز قبل از این، یکی دیگرشان مجدّداً گفت ما کاری میکنیم که سرمایهگذارها جرئت نکنند بروند ایران سرمایهگذاری کنند. اینکه بنده ده بار گفتم به آمریکاییها نمیشود اعتماد کرد، معنایش این است؛ اینکه میگوییم اینها غیر قابل اعتمادند، معنایش این است.
بیانات در دیدار دستاندرکاران برگزاری انتخابات
آمریکا با زور و با تبلیغات دروغین میخواهد کار خود را پیش ببرد؛ باید در مقابل زور او و در مقابل تبلیغات دروغین او مقاومت کرد. الان هم همهی مسئولان -چه مسئولین دولتی، چه آن هیئت نظارتی که ما توصیه کردیم- مراقب باشند که طرف مقابل خدعه نکند؛ چون طرفْ اهل خدعه است، اهل خدعه کردن است. به لبخند و به ماسکی که او بر چهره زده نمیشود اعتماد کرد.
دیدار رئیس جمهوری روسیه با رهبر انقلاب
این مسئله به یک سرانجامی رسیده است اما ما هیچ اعتمادی به آمریکاییها نداریم و با چشمان باز، رفتار و عملکرد دولت آمریکا را در این قضیه تحت نظر داریم.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
حادثهای در کشور ما در سال ۱۳۳۲ اتّفاق افتاد -حادثهی بیستوهشتم مرداد- که یکی از حوادثی است که ملّت ایران را با تجربهها آمیخته میکند، مانع از خطا و اشتباه دیدِ او میشود؛ در این حادثه یک تجربهی بزرگ برای ملّت ایران به وجود آمد، این تجربه را هرگز نباید فراموش کرد؛ بله، از سال ۳۲ تا حالا شصت سال میگذرد. اوّلاً در خلال این شصت سال این قبیل حوادث تکرار شده است، ثانیاً حادثهی تاریخی وقتی حامل درس است، گذشت زمان تأثیری ندارد و باید از آن درس گرفت. حادثه از این قرار بود که دولت مصدّق که نفت را، منبع ثروت ملّی کشور را از چنگ انگلیسیها و از دست انگلیسیها با کمک افرادی که بودند -مرحوم آیتالله کاشانی و دیگران- توانست خارج کند، یک اشتباه تاریخی انجام داد و آن تکیهی به آمریکا بود. در مقابلِ دشمنی انگلیسها، فکر کرد باید یک پشتیبانی در عرصهی بینالمللی داشته باشد، این پشتیبان آن روز از نظر او آمریکا بود؛ به آمریکاییها اعتماد کرد؛ امید او به آمریکاییها بود. از این خوشبینی و سادهاندیشی، آمریکاییها استفاده کردند، [کودتای] بیستوهشتم مرداد را به راه انداختند. یک مأمور آمریکایی با نام و نشان مشخّص که کاملاً مضبوط [است] و ما میشناسیم، میدانیم -اسمش هم در تاریخ هست- بلند شد آمد اینجا؛ آمریکایی بود، رفت در سفارت انگلیس یا در سفارت یک کشور غربی یا شاید هم کانادا مستقر شد و پولی را که آورده بود تقسیم کرد، افرادی را با خودش همراه کرد؛ عناصر و عوامل داخلی خائن هم وجود داشتند؛ کودتای بیستوهشتم مرداد را راه انداخت و همهی زحماتی را که ملّت ایران در ظرف دو سه سال -دوران ملّی شدن صنعت نفت- کشیده بودند، بر باد داد. مصدّق را هم گرفتند، بردند زندانی کردند و محمّدرضای پهلوی را که از ایران فرار کرده بود، برگرداندند، به سلطنت نشاندند؛ و ۲۵ سال از سال ۳۲ تا سال ۵۷ این ملّت، زیر یوغ حکومت تحمیلی و وابستهی پهلوی به انواع خفّتها، انواع فشارها، انواع سختیها مبتلا شد؛ آمریکاییها [این کار را] کردند. مستشاران نظامیشان ارتش ما را تصرّف کردند، عوامل اقتصادیشان سیاستهای اقتصادی خود را پیش بردند؛ علاوه بر اینها -اینها کارهای ظاهری و مشهود بود- کارهای غیر مشهودی کردند که هنوز تحلیلگران ما متأسّفانه نرسیدهاند که به حرکات غیر مشهودِ در جهت نابودی ثروتهای معنوی و انسانی ملّت ایران که از طرف آمریکاییها در ایران در این ۲۵ سال انجام گرفت، رسیدگی کنند؛ هنوز نتوانستهاند. اینها مسائلی است که جای تحقیق دارد و جای دنبالگیری دارد. ۲۵ سال اختناق، فشار بر ملّت ایران، ضایع کردن منابع انسانی این کشور، غارت منابع طبیعیِ این کشور، بدنام کردن ملّت ایران در میان ملّتهای مسلمان در منطقه، کارهایی بود که آمریکاییها در این مدّت کردند. چقدر انسانها کشته شدند، چقدر انسانها زندان رفتند، چقدر انسانها شکنجه شدند، در داخل کشور چه سیاستهای خائنانهای علیه ملّت ایران انجام گرفت که همه در سایهی حضور آمریکاییها و حضور دولت دستنشاندهی آمریکاییها در ایران [بود] و بهخاطر اعتمادی که آن روز، آن آقا از روی سادهاندیشی به آمریکا کرد.
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
امام بزرگوار فرمود: آمریکا شیطان بزرگ است؛ این «شیطان بزرگ» خیلی حرف پرمغزی است. رئیس همهی شیطانهای عالم، ابلیس است؛ امّا ابلیس بنا به تصریح قرآن، تنها کاری که میتواند بکند این است که انسانها را اغواء میکند؛ بیشتر از اغواء، کاری نمیتواند بکند؛ انسانها را اغواء میکند، فریب میدهد، وسوسه میکند؛ امّا آمریکا، هم اغواء میکند، هم کشتار میکند، هم تحریم میکند، هم فریب میدهد، هم ریاکاری میکند؛ پرچم حقوق بشر را بلند میکند، ادّعای طرفداری از حقوق بشر میکند [امّا] هر چند روز یک بار در خیابانهای شهرهای آمریکا یک بیگناهی، یک بیسلاحی به دست پلیس آمریکا به خاکوخون میغلتد؛ غیر از بقیّهی جنایات و فجایعشان. این هم رفتارشان در ایران در دوران رژیم طاغوت و جنگآفرینیهایشان، جنگافروزیهایشان، به راه انداختن جریانهای جنگافروز از قبیل همینهایی که حالا در عراق و سوریه و بقیّهی جاها مشغول خرابکاری هستند؛ اینها کارهای آمریکا است. حالا بعضیها اصرار دارند این شیطان بزرگ را با این خصوصیّات -که از ابلیس بدتر است- بزک کنند و به شکل فرشته وانمود کنند. چرا؟ دین بهکنار، انقلابیگری بهکنار؛ وفاداری به مصالح کشور چه میشود؟ عقل چه میشود؟ کدام عقلی و کدام وجدانی اجازه میدهد که انسان قدرتی مثل قدرت آمریکا را بهعنوان دوست، بهعنوان مورد اعتماد، بهعنوان فرشتهی نجات انتخاب بکند؟ این[گونه] هستند؛ حقیقت امر این است. بله، خودشان را میآرایند؛ با ظاهر اتوکشیده، با کراوات، با ادکلن، با ظواهر بظاهر چشمگیر، خودشان را در چشم افراد سادهلوح جور دیگری جلوه میدهند؛ حقیقت رژیم آمریکا اینها است. این در مورد ما است؛ در مورد کشورهای دیگر هم همینجور است. ملّت بزرگ ایران این شیطان بزرگ را از کشور بیرون کرد؛ نباید بگذاریم دوباره برگردد؛ نباید بگذاریم از در رفت، از پنجره برگردد؛ نباید اجازه بدهیم نفوذ پیدا کند؛ دشمنی اینها تمام نمیشود.
بعد از قضیّهی «برجام» و این توافقی که سرنوشت آن هم اینجا و آنجا درست معلوم نیست، الان همین حالا در کنگرهی آمریکا علیه ایران مشغول توطئهاند؛ خبرهایی که به ما میرسد، نشان میدهد که همین حالا یک عدّهای در داخل کنگرهی آمریکا مشغول طرّاحی مصوّبهای هستند برای اذیّت کردن و برای ایراد درست کردن و برای مشکل فراهم کردن برای جمهوری اسلامی ایران؛ دشمنی اینها اینجور است؛ تمامشدنی نیست.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
ملّت ایران راه خودش را پیدا کرده است؛ ملّت ایران به ملّتها و دولتهایی که با او کاری ندارند و تعرّضی نمیکنند، هیچ تعرّضی نمیکند، مشاهده میکنید. دولتهایی هستند -بحث ملّتها را من ندارم- که دلشان با جمهوری اسلامی صاف نیست، این را میدانیم، میفهمیم، کاملاً مشهود است امّا تعرّضی به ما ندارند، ما هم کاری به آنها نداریم؛ روابط داریم، تجارت داریم، مینشینیم، مذاکره میکنیم، امّا دولتی که تعرّض میکند، دولتی که درصدد است از هر بهانهای استفاده کند برای نابودی ملّت ایران، برای نابودی جمهوری اسلامی، برای نابودی آرمانهای اسلامی، ملّت ایران نمیتواند اغماض کند از او؛ نه حقّ عقلانی دارد، نه حقّ شرعی دارد، نه حقّ وجدانی دارد، نه حقّ انسانی دارد، حق ندارد در مقابل این دشمن بنشیند و به او به چشم دوست نگاه کند؛ دست دوستی به طرف او دراز کند، چنین چیزی ممکن نیست! آمریکاییها این[طور] هستند. با همهی توان، با همهی قوا درصدد این هستند که جمهوری اسلامی را از این راهی که دارد حرکت میکند، باز بدارند؛ شیوههای مختلف دارند؛ تبلیغات میکنند؛ امروز هم کاملاً فعّالند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفراى کشورهاى اسلامى
الان نزدیک چهار ماه -یا سه ماه و خردهای- است که دارند یمن را میکوبند. چه کسی را میزنند؟ مساجد را میزنند، بیمارستانها را میزنند، شهرها را میزنند، خانهها را میزنند، مردم بیگناه را میکشند، بچّهها را میکشند؛ جرم اینها چیست؟
آمریکا از اینها حمایت میکند. من الان در نماز گفتم که الان هم شما دارید اشتباه میکنید. اشتباهات گذشته را میگویند؛ بیستوهشتم مرداد را میگویند؛ میگویند ما اشتباه کردیم. بله، خیلی اشتباه بزرگی کردید امّا الان هم دارید اشتباه میکنید؛ با مستبدترین رژیمها دست دوستی میدهید، دستتان در یک کاسه است، آنوقت نظام جمهوری اسلامی را که صدر تا ذیلش با انتخابات بهوجود میآید، میگویید نظام مستبد! شما باانصافید؟ شما آمریکاییها، شما سیاستمداران آمریکا در نهایتِ بیانصافی حرف میزنید و قضاوت میکنید؛ [حتّی در مورد] واقعیّات واضح. انسان تعجّب هم میکند؛ اینها چه رویی هم دارند! با دولتهایی که اجازه نمیدهند ملّتهایشان اسم انتخابات به گوششان بخورد -که در بعضی از این کشورها اگر کسی در خیابان، اسم انتخابات را بیاورد، میگیرند میاندازند زندان و سرنوشتش معلوم نیست چه خواهد شد- رفیق، همکاسه، برادر، عقداخوّتبسته، آنوقت نظام جمهوری اسلامی را که در طول ۳۶ سال، سی و چند انتخابات داشته، میگویند استبداد! اینها قابل اعتمادند؟ اینکه ما میگوییم به اینها نمیشود اعتماد کرد، این است.
بیانات در مراسم بیست و ششمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی رحمهالله
دوّم: یکی از اصول امام اتّکال به کمک الهی، اعتماد به صدق وعدهی الهی، و نقطهی مقابل، بیاعتمادی به قدرتهای مستکبر و زورگوی جهانی است؛ این یکی از اجزاء مکتب امام است. اتّکال به قدرت الهی؛ خدای متعال وعده داده است به مؤمنین؛ و کسانی که این وعده را باور ندارند در کلام خودِ خداوند لعن شدهاند: وَ لَعنَهُمُ الله،(۸) وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم،(۹) آن کسانی که «اَلظّآنّینَ بِاللهِ ظَنَّ السَّوءِ عَلَیهِم دائِرَةُ السَّوءِ وَ غَضِبَ اللهُ عَلَیهِم وَ لَعَنَهُم وَ اَعَدَّ لَهُم جَهَنَّمَ وَ سآءَت مَصیرًا».(۱۰) اعتقاد به وعدهی الهی، به صدق وعدهی الهی - که فرموده است «اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم»(۱۱) - یکی از ارکان تفکّر امام بزرگوار ما است؛ باید به این وعده اعتماد و اتّکال کرد. نقطهی مقابل، به دلخوشکُنَکهای دشمنان، مستکبران، قدرتهای جهانی، مطلقاً نباید اعتماد کرد؛ این هم در عمل امام، در رفتار امام، در بیانات امام بهطور کامل مشهود است. این اتّکال به قدرت پروردگار و اعتماد به او، موجب میشد که امام بزرگوار در مواضع انقلابی خود صریح باشد. امام با صراحت صحبت میکرد؛ آنچه را مورد اعتقاد او بود صریح بیان میکرد، چون اتّکاء به خدا داشت، نه اینکه نمیدانست قدرتها بدشان میآید، نه اینکه نمیدانست آنها عصبانی میشوند، میدانست امّا به قدرت الهی، به کمک الهی، به نصرت الهی باور داشت. در برابر حوادث، دچار رودربایستی نشد؛ به یکی از نامهها - امام شاید به دو نامه از نامههای سران مستکبر دنیا یا وابستگان به مستکبر، - که به او نوشته بودند جواب داد، امام به آن نامه، با صراحت تمام، مطلب را جواب داد که همانوقت در صداوسیمای جمهوری اسلامی پخش شد. البتّه امام مؤدّبانه حرف میزد امّا مواضع قاطع و روشن خود را در آن نامهها بیان کرد و این توکّل خود را امام مثل خونی در شریان ملّت جاری کرد؛ ملّت هم اهل توکّل به خدای متعال شد، به نصرت الهی معتقد شد، و در این راه وارد شد. اینکه امام به مستکبرین هیچ اعتمادی و هیچ اعتقادی نداشت، موجب میشد که به وعدههای آنها اعتنائی نکند. رئیسجمهور آمریکا - ریگان، که رئیسجمهور مقتدری هم بود - به امام نامه نوشت و پیغام فرستاد و آدم فرستاد، امام به او اعتنائی نکرد، پاسخی به او نداد و اعتنائی نکرد و وعدهای را که او داده بود، امام به هیچ گرفت.
در یک مورد دیگر، یک وعدهای در مورد پایان جنگ تحمیلی، یکی از دولتهای وابستهی به آمریکا داده بود، بحث صدها میلیارد یا هزار میلیارد در میان بود، امام اعتنائی به آن نکردند، اعتماد نکردند. ما حالا در قضایای گوناگون جاری خودمان داریم همین معنا را لمس میکنیم، میبینیم که چطور نمیشود به وعدهی مستکبرین اعتماد کرد، به حرفهایی که در جلسهی خصوصی میزنند نمیشود اعتماد کرد، این را داریم لمس میکنیم. امام آن را جزوِ خطوط اصلیِ کار خود قرار داد، اعتماد به خدا، بیاعتمادی به مستکبران. این البتّه به معنای قطع رابطهی با دنیا نبود، [چون] سران کشورها به مناسبتهای مختلف برای امام پیام تبریک میفرستادند، امام هم به پیام تبریک آنها جواب میداد. ارتباط اینجوری، در حدّ معمول، مؤدّبانه و محترمانه وجود داشت امّا هیچگونه اعتمادی به مستکبرین و قلدران و تبعه و دنبالهروان آنها وجود نداشت. بیانات
در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام
مطالبهی بعدی ما از مسئولین این بوده است که گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید. خوشبختانه اخیراً یکی از مسئولین محترم صریحاً گفت که ما به طرف مقابل هیچ اعتمادی نداریم و این خیلی چیز خوبی است. گفتیم به طرف مقابل اعتماد نکنید، به لبخند او فریب نخورید، به وعدهی نقد که میدهد ــ وعدهی نقد، نه عمل نقد ــ اعتماد نکنید، [چون] وقتی خرش از پل گذشت، برمیگردد و به ریش شما میخندد! اینقدر اینها وقیحند. امروز که یک تفاهم اوّلیّه بهصورت یک یادداشت و یک اعلامیّه منتشر شده است و هنوز هیچ کار نشده است و خود طرفین میگویند که الزامی وجود ندارد، همین حالا که توانستهاند این مقدار حرکت را بکنند، شما دیدید رئیس جمهور آمریکا در تلویزیون ظاهر شد با چه ژستی، با چه ریختی!
دیدار رئیسجمهوری ترکیه با رهبر انقلاب
تأکید همیشگی ما این است که کشورهای اسلامی از اعتماد به غرب و آمریکا بهرهای نمیبرند، و امروز نیز همه به روشنی، نتیجه اقدامات غرب در منطقه را که به ضرر اسلام و منطقه است، میبینند.
بیانات در دیدار مردم قم
امروز جبههى استکبار در تلاش و معارضهى با این نظام است؛ هیچکس تصوّر نکند که دشمن از دشمنى چشم میپوشد؛ نه، آنوقتى که شما قوى باشید، آنوقتى که شما آماده باشید، آنوقتى که شما دشمن را و ترفندهاى دشمن را بشناسید، دشمن بناچار از دشمنى دست خواهد کشید؛ آنوقتى که شما دچار غفلت باشید، به دشمن اعتماد کنید، آنوقت دشمن فرصت پیدا خواهد کرد که مقاصد خود و هدفهاى خود را در کشور بهوجود بیاورد. فشارى که امروز از ناحیهى استکبار بر ملّت ایران وارد میشود، ناشى از همان دشمنى عظیم و تمامنشدنى است؛ دشمنى تمامنشدنى است. ملّت ایران در مقابل این دشمنى ایستاده است، مقاومت کرده است، نظام جمهورى اسلامى را حفظ کرده است، راه خود را به سمت آرمانها دارد پیش میبرد؛ علىرغم حرفهاى نسنجیده و غلطى که در مورد بىتوفیقى ملّت ایران در این راه گاهى بر زبانها جارى میشود، ملّت ایران توفیقات بسیار بزرگى تا امروز به دست آورده است. ملّت ایران راه را خوب طى کرده است، ملّت ایران توانسته است در مقابل فشارهاى دشمن مقاومت کند، توانسته است خود را حفظ کند، توانسته است رشد کند، توانسته است خود را به آرمانها نزدیک کند.
بیانات در دیدار مردم قم
فکر اساسى این است که کارى کنید که کشور از اَخم دشمن ضربه نبیند، از تحریم دشمن لطمه نخورد؛ و راههایى هست، کارهایى هست که میشود کرد؛ بعضى را هم کردهاند و موفّق بوده است و جواب داده است؛ میشود کارهایى کرد؛ میشود این حربه را از دست دشمن گرفت، والّا اگر چنانچه چشم ما به دست دشمن باشد که «آقا، اگر اینکار را نکردى تحریم باقى میماند» [فایدهاى ندارد]؛ کمااینکه آمریکایىها با کمال وقاحت دارند میگویند «اگر در قضیّهى هستهاى ایران کوتاه هم بیاید، تحریمها یکجا و همه برداشته نخواهد شد»، این را صریح دارند میگویند. این نشاندهندهى این است که به این دشمن نمیشود اطمینان کرد نمیشود اعتماد کرد. من با مذاکره کردن مخالف نیستم؛ مذاکره کنند؛ تا هروقت میخواهند مذاکره کنند! من معتقدم باید دل را به نقطههاى امیدبخش حقیقى سپرد، نه به نقطههاى خیالى نه به نقطههاى خیالى، آنچه لازم است این است.
بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین
حرفهای چند روز اخیرشان را شما بشنوید؛ میآیند میایستند و میگویند ایران باید اعتماد جامعهی جهانی را جلب کند. اسم خودشان را میگذارند جامعهی جهانی! آمریکا و انگلیس و فرانسه و چند کشور مستکبر، شدهاند جامعهی جهانی؛ این جامعهی جهانی است؟ حدود ۱۵۰ کشور عضو غیرمتعهّدها که دو سال پیش در تهران جلسه داشتند، جامعهی جهانی نیستند؟ نزدیک به پنجاه رئیسجمهور و رئیسکشور و رئیسدولت که در آن اجلاس به تهران آمدند و شرکتِ فعّال کردند، اینها جامعهی جهانی نیستند؟ میلیاردها مردمی که در این کشورها زندگی میکنند، جامعهی جهانی نیستند؟ همین چند کشور - آن هم کشورهایی که رؤسا از مردم خودشان غالباً منقطعند - جامعهی جهانیاند؟ «اعتماد جامعهی جهانی را جلب کنید» یعنی اعتماد ما را، یعنی اعتماد آمریکاییها را! ما نمیخواهیم اعتماد آمریکا را جلب کنیم. ما اصلاً به اعتماد آمریکا هیچ احتیاجی نداریم. ما نیاز نداریم شما به ما اعتماد کنید؛ اعتماد شما به ما، هیچ اهمّیّتی برای ما ندارد. ما هم به شما اعتماد نداریم، مردمتان هم به شما اعتماد ندارند.
بیانات در دیدار مسئولان نظام
محاسبات ما را نمیتوانند عوض کنند؛ محاسبات جمهوری اسلامی از روز اوّل براساس منطق عقلانی بوده است؛ براساس یک قوّهی عاقلهای بوده است. عناصری که این محاسبات را شکل میداده اینها است: اوّل، اعتماد به خدا و سنن آفرینش؛ دوّم، بیاعتمادی به دشمن و شناخت او.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
ملّتها و حتّی دولتها به آمریکا بیاعتمادند به خاطر همین رفتار و رویکردی که در سیاست آمریکاییها هست. هرکسی اعتماد کرد به آمریکا، ضربهاش را خورد؛ لذا امروز در میان ملّتها شاید بشود گفت منفورترین قدرتهای دنیا آمریکا است. اگر یک نظرسنجی عادلانه و سالمی در دنیا بین ملّتها انجام بگیرد، گمان نمیکنم نمرهی منفی هیچ دولتی به پای نمرهی منفی دولت آمریکا برسد؛ در دنیا امروز وضع اینها اینجوری است؛ میشنوید دیگر حرفهایی که اروپاییها امروز دارند علیه آمریکاییها میزنند. خب، بنابراین مسئلهی ستیزهی با استکبار و روز ملّی استکبارستیزی یک مسئلهی اساسی است، یک مسئلهی برخاستهی از تحلیل درست و حرف درست است. و شما جوانهای عزیز و میلیونها جوانی که در سرتاسر کشور هستند، مثل شما دانشجو و دانشآموزند، باید تحلیل درستی داشته باشید از این قضایا. خب، جوانِ اوّلِ انقلاب احتیاج به تحلیل نداشت و تحلیل نمیخواست، همهچیز برایش روشن بود، چون همهچیز را خودش به چشم خود دیده بود؛ حضور آمریکاییها را، قساوت آمریکاییها را، ساواکِ دستآموزِ آمریکاییها را، امّا امروز شما باید فکر کنید، تحلیل کنید، دقّت کنید؛ صِرف [گفتن با] زبان نباشد؛ معلوم باشد چرا ملّت ایران با استکبار مخالف است؛ چرا با رویکردهای ایالاتمتّحدهی آمریکا مخالف است؛ این بیزاری ناشی از چیست؛ این را جوانِ امروز بایستی بدرستی و با تحقیق بفهمد.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
این را هم توجّه داشته باشید، این مذاکرهای که امروز دارد انجام میگیرد با شش کشور - که آمریکا هم جزو این شش کشور است - فقط در مورد مسائل هستهای است و لاغیر. بنده هم اوّلِ امسال در مشهد مقدّس در سخنرانی گفتم [که] مذاکره در موضوعات خاص اشکالی ندارد؛ منتها گفتم من اعتماد ندارم، خوشبین نیستم به مذاکره، لکن میخواهند مذاکره کنند، بکنند؛ ما هم به اذنالله ضرری نمیکنیم.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
این توصیهی قبلی خودمان را باز هم تکرار میکنیم: به دشمنی که لبخند میزند، اعتماد نکنید؛ این را ما به مسئولینمان، به بچّههای خودمان، فرزندان خودمان - اینهایی که در مسئلهی دیپلماسی مشغول کار هستند، بچّههای مایند، جوانهای خود مایند - [توصیه میکنیم]؛ توصیهی ما به اینها این است: مراقب باشید لبخند فریبگرانه شما را دچار اشتباه نکند، دچار خطا نکند؛ ریزهکاریهای کار دشمن را ببینید.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
این رویکرد استکباری که آمریکاییها دارند و از دهها سال پیش تا امروز هم ادامه دارد، موجب شده است که در ملّتهای دنیا یک احساس بیاعتمادی و بیزاری نسبت به دولت آمریکا بهوجود بیاید؛ این مخصوص کشور ما نیست؛ هر ملّتی به آمریکا اعتماد کرد، ضربه خورد؛ حتّی آن کسانی که دوست آمریکا بودند. حالا در کشور ما دکتر مصدّق به آمریکاییها اعتماد کرد؛ برای اینکه بتواند خود را از زیر فشار انگلیسها نجات بدهد، به آمریکاییها متوسّل شد؛ آمریکاییها به جای اینکه به دکتر مصدّق که به آنها حسن ظن پیدا کرده بود کمک کنند، با انگلیسها همدست شدند، مأمور خودشان را فرستادند اینجا و کودتای ۲۸ مرداد را راه انداختند. مصدّق اعتماد کرد، کتکش را [هم] خورد؛ حتّی کسانی که با آمریکا میانهشان هم خوب بود و به آمریکا اعتماد کردند، ضربهاش را خوردند. روابط رژیم طاغوتی سابق با آمریکا خیلی صمیمی بود، در عین حال زیادهخواهىِ آمریکا آنها را هم به ستوه آورده بود؛ همین کاپیتولاسیونی را که گفتیم - مصونیّت قضائی مأمورین آمریکا - تحمیل کردند بر آنها؛ آنها هم پشتوانهای جز آمریکا نداشتند، مجبور شدند قبول کردند.
بیانات در مراسم تحلیف و اعطای سردوشی دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش جمهوری اسلامی ایران
ما از تحرّک دیپلماسی دولت حمایت میکنیم، پشتیبانی میکنیم. در کنار آمادگیهای همهجانبهی ملّت ایران - چه از لحاظ اقتصادی، چه از لحاظ امنیّت داخلی، چه از لحاظ استحکام ساخت درونی نظام اسلامی، چه از لحاظ وحدت ملّی و چه از لحاظ نظامی - به تلاش و تحرّک دیپلماسی هم چه در این قضایای سفر اخیر و چه غیر از آن، اهمّیّت میدهیم و از آنچه دولت ما انجام میدهد و تلاشهای دیپلماتیک و تحرّکی که در این زمینه میکنند، حمایت میکنیم. البتّه برخی از آنچه در سفر نیویورک پیش آمد، به نظر ما بجا نبود؛ لکن ما به هیئت دیپلماسی ملّت عزیزمان و دولت خدمتگزارمان خوشبین هستیم؛ البتّه به آمریکاییها بدبینیم؛ به آنها هیچ اعتمادی نداریم. ما دولت ایالات متّحدهی آمریکا را دولتی غیرقابل اعتماد میدانیم؛ دولتی خودبرتربین، دولتی غیرمنطقی و عهدشکن، دولتی سخت در پنجهی تصرّف و اقتدار شبکهی صهیونیسم بینالمللی - که بهخاطر رعایت خواستهها و منافع نامشروع شبکهی صهیونیستی بینالمللی مجبورند با رژیم غاصب و جعلی اشغالکنندهی فلسطین مماشات کنند، در مقابل او نرمش نشان بدهند؛ اسمش را میگذارند منافع آمریکا، در حالی که بکلّی منافع ملّی آمریکا با آنچه امروز اینها در حمایت از [آن] رژیم جعلی انجام میدهند، منافات دارد؛ از همهی دنیا دولت ایالات متّحدهی آمریکا باج میگیرد و به رژیم جعلی صهیونیستی باج میدهد؛ این حقایق را ما داریم مشاهده میکنیم - به دولت آمریکا اعتمادی نداریم، به مسئولین خودمان اعتماد داریم، خوشبین هستیم، از آنها میخواهیم که با دقّت، با ملاحظهی همهی جوانب گامها را درست بردارند، محکم بردارند، منافع ملّی را یک لحظه به فراموشی نسپرند.
بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیأت دولت
امیدمان را به بیرون از ظرفیّت داخلی کشور ندوزیم. در بیرون از مجموعهی کشور و نظام جمهوری اسلامی، جبههی بزرگی وجود دارد که با همهی توان از سی و چند سال پیش به این طرف کوشیده نگذارد که این انقلاب ریشهدار بشود، نگذارد که این نظام جمهوری اسلامی پایدار بماند، نگذارد که پیشرفت کند، نگذارد که در زمینههای گوناگون الگو بشود. نمیشود از دشمن و روشهای خصمانهای که کرده، انتظار دوستی و محبّت و صمیمیّت داشت. نمیگوییم از اینها استفاده نکنید، امّا میگوییم اطمینان نکنید، اعتماد نکنید، چشم به آنجا ندوزید، چشم به داخل بدوزید. در داخل کشور خیلی امکانات وجود دارد که اگر چنانچه نگاه ما - چه در زمینههای اقتصادی، چه در زمینههای فرهنگی، چه در زمینههای گوناگون دیگر - [ به آنها باشد و] اگر بتوانیم از این نیروهای داخلی استفاده کنیم، کلید حلّ مشکلات اینجا است؛ یعنی در درون کشور و امکانات داخلی کشور است که از اینها میشود خردمندانه بهرهبرداری کرد. اینها باید شناسایی بشوند. و این است که رتبهی ما را در دنیا بالا میبرد. در مناسبات بینالمللی سهم هر کشوری به قدر قدرت درونی او است؛ هر مقداری که واقعاً در درون اقتدار داشته باشد، سهمش از مجموعهی مناسبات بینالمللی به همان نسبت بالاتر است؛ این را باید ما تأمین بکنیم و خوشبختانه در طول این سالهای متمادی بمرور تأمین شده، یعنی مدام بر اقتدار و قوام نظام جمهوری اسلامی در طول این سالها افزوده شده؛ لذا میبینید حیثیّت و موقعیّت جمهوری اسلامی هم بالا رفته که حالا شواهدش فراوان و الیماشاءالله است.
بیانات در اجلاس جهانی علما و بیداری اسلامی
3:22 PM
ما با هیچ گروهی از انسانها به خاطر تمایز جغرافیائی، دشمنی نداریم. ما از علی (علیهالسّلام) آموختهایم که در بارهی انسانها فرمود : «امّا اخ لک فی الدّین او نظیر لک فی الخلق» . ادعانامهی ما، علیه ظلم و استکبار، و تحکّم و تجاوز، و فساد و انحطاط اخلاقی و عملی است که از سوی قدرتهایاستعماری و استکباری بر ملتهای ما وارد شده است. هماکنون نیز تحکّمها و دخالتها و زورگوئیهای آمریکا و برخی دنبالهروانش در منطقه را در کشورهائی که نسیم بیداری در آنها به طوفان قیام و انقلاب بدل شده است، مشاهده میکنیم.
وعدهها و وعیدهای آنان نباید در تصمیمها و اقدامهای نخبگان سیاسی و در حرکت عظیم مردمی اثر بگذارد. در اینجا نیز باید از تجربهها درس بیاموزیم. آنها که در طول سالیان به وعدههای آمریکا دل خوش کرده و رکون به ظالم را مبنای مشی و سیاست خود ساختند، نتوانستند گرهی از کار ملت خود بگشایند، یا ستمی را از خود یا دیگران برطرف کنند. آنها با تسلیم در برابر آمریکا نتوانستند از ویرانىِ حتّی یک خانهی فلسطینی در سرزمینی که متعلق به فلسطینیان است، جلوگیری کنند. سیاستمداران و نخبگانیکه فریفتهی تطمیع یا مرعوب تهدید جبههی استکبار شوند و فرصت بزرگ بیداری اسلامی را از دست دهند، باید از این تهدید الهی بیمناک باشند که فرمود: «أ لم تر الی الّذین بدّلوا نعمت الله کفرا و احلّوا قومهم دار البوار. جهنّم یصلونها و بئس القرار»
بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از کارکنان نیروی هوائی ارتش جمهوری اسلامی ایران
یک عدهای هم از روی سادهلوحی بعضاً، بعضی هم از روی غرض - نمیشود انسان قضاوت قطعی نسبت به اشخاص بکند، اما کار آدم سادهلوح، با کار آدم مغرض، در ماهیت خود تفاوتی پیدا نمیکند - خوشحال میشوند که بله، بیایید؛ نه، اینجور نیست، مذاکره مشکلی را حل نمیکند؛ مذاکرهی با آمریکا مشکلی را حل نمیکند؛ کجا اینها به وعدههای خودشان عمل کردند؟ شصت سال است که از ۲۸ مرداد ۳۲ تا امروز در هر موردی که با آمریکاییها مسئولین این کشور اعتماد کردند، ضربه خوردند. یک روزی مصدق به آمریکاییها اعتماد کرد، به آنها تکیه کرد، آنها را دوست خود فرض کرد، ماجرای ۲۸ مرداد پیش آمد که محل کودتا در اختیار آمریکاییها قرار گرفت و عامل کودتا با چمدان پُر پول آمد تهران و پول قسمت کرد بین اراذل و اوباش که کودتا را راه بیندازد؛ آمریکایی بود. تدبیر کار را خودشان هم اعتراف کردند، اقرار کردند. بعد هم حکومت ظالمانهی پهلوی را سالهای متمادی بر این کشور مسلط کردند، ساواک تشکیل دادند، مبارزان را به زنجیر کشیدند، شکنجه کردند؛ این مال آن دوره است. بعد از انقلاب هم در برههای مسئولین کشور روی خوشبینیهای خود به اینها اعتماد کردند، از آن طرف، سیاست دولت آمریکا، ایران را در محور شرارت قرار داد. مظهر شرارت شمایید؛ شما هستید که در دنیا دارید شرارت میکنید، جنگ راه میاندازید، ملتها را میچاپید، از رژیم صهیونیستی حمایت میکنید، ملتهای بپاخاسته را در این ماجرای بیداری اسلامی تا هر جا که بتوانید دچار سرکوب میکنید و به استضعاف میکشید و بین آنها اختلاف میاندازید؛ شرارت متعلق به شماست؛ شأن شماست. ملت ایران را متهم کردند به شرارت؛ اهانت بزرگ. هر جا به اینها اعتماد شد، اینها این جوری حرکت کردند. باید حُسن نیت نشان بدهند. عنوان مذاکره، پیشنهاد مذاکره با فشار سازگار نیست؛ راه فشار با راه مذاکره دوتاست؛ امکان ندارد که ملت ایران قبول بکند که زیر چکمهی فشار، زیر تهدید بیاید با طرف تهدید کننده و فشار آورنده مذاکره کند. مذاکره کنیم که چی؟ که چه بشود؟
امروز ملت ایران بیدار است. چهرهی آمریکا نه فقط در ایران، در منطقه شناخته شده است؛ ملتها به آمریکا سوء ظن دارند و این سوء ظن قرائن متعددی برای آنها دارد؛ ملت ایران هم دست آمریکا را خوانده است، میفهمد که مقصود آنها چیست؛ ملت بیدار است. امروز اگر کسانی بخواهند سلطهی آمریکا را مجدداً در این کشور بر قرار کنند، بخواهند از منافع ملی، از پیشرفت علمی، از حرکت مستقل صرفنظر کنند برای خاطر رضایت آمریکا، ملت گریبان اینها را خواهد گرفت؛ بنده هم اگر بخواهم بر خلاف این حرکت عمومی و خواست عمومی حرکت کنم، ملت اعتراض خواهد کرد؛ معلوم است. همهی مسئولین موظفند منافع ملی را رعایت کنند؛ استقلال ملی را رعایت کنند؛ آبروی ملت ایران را حفظ کنند.
بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان
آمریکاییها در این ماجرا برای منافع استکباری خود، دولت مصدق را که با آنها خصومتی نداشت و حتی به آنها اعتماد کرده بود، در طرحی مشترک با انگلیسیها سرنگون و رژیم محمدرضا پهلوی را بر کشور مسلط کردند
بیانات در اجلاس بینالمللی بیداری اسلامی
اعتماد به دشمن و در دام لبخندها و وعدهها و حمایتهای آنها افتادن نیز آسیب بزرگ دیگری است که به طور ویژه باید پیشروان و نخبگان از آن بر حذر باشند. دشمن را با علاماتش در هر لباس باید شناخت و از کید او که در مواردی در پسِ ظاهرِ دوستی و کمک پنهان میشود، باید ملت و انقلاب را مصون ساخت. روی دیگر این صفحه، مغرور شدن و دشمن را غافل دانستن است؛ شجاعت را باید با تدبیر و حزم در هم آمیخت. در مقابل شیطان جن و انس، باید همهی ذخائر الهی در وجود خود را به کار گرفت. ایجاد اختلاف و به جان هم انداختن انقلابیون و رخنه در پشت جبههی مبارزه، نیز آفتی بزرگ است که با همهی توان باید از آن گریخت.
همین چند روز قبل از این، رئیس جمهور آمریکا تلویحاً تهدید به استفادهی از سلاح اتمی کرد! این خیلی حرف عجیبی است؛ از این حرف اصلاً دنیا نباید بگذرد. در قرن بیست و یکم، قرن این همه دعوی صلح و حقوق بشر و تشکیلات جهانی و سازمانها و مبارزهی با تروریسم و اینها، رئیس یک کشور بیاید آنجا بایستد و تهدید به حملهی اتمی کند! این خیلی حرف عجیبی است در دنیا.
این به ضرر خودشان هم هست، نمیفهمند. معنای صریحش این است که دولت آمریکا یک دولت شریر و غیرقابل اعتماد است. اینها چند سال است دارند تلاش میکنند تا در قضیهی هستهای ما اثبات کنند جمهوری اسلامی غیرقابل اعتماد است؛ در حالی که جمهوری اسلامی در این سی سال، نه به هیچ کشوری حمله کرده، نه هیچ جا را ابتدائاً مورد تهاجم قرار داده، نه تروریستپروری کرده. آنها میخواهند بگویند جمهوری اسلامی غیرقابل اعتماد است. خوب، در دنیا غیر قابل اعتماد کیست؟ آنهائی که هم بمب اتم دارند، هم حیا نمیکنند که بگویند ما ممکن است از این بمب اتم استفاده بکنیم یا استفاده خواهیم کرد. این خیلی حرف عجیبی است، این رسواکنندهی اینهاست.
بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران
گورباچف وقتی در سال 1985 - حدود سالهای 64 و 65 - سرِ کار آمد، یک عنصر جوان در قبال دبیرکلهای پیر قدیمی بود. روشنفکر و خوشبرخورد بود؛ شعاری که او مطرح کرد، شعار پروستریکا در درجه اوّل و گلاسنوست در درجه دوم بود. تعبیر فارسی پروستریکا، بازسازی و اصلاحات اقتصادی است؛ و گلاسنوست یعنی اصلاحات در زمینه مسائل اجتماعی، آزادی بیان و امثال اینها. در یکی، دو سال اوّل، به وسیله رسانهها، آواری از حرف و تحلیل و تفسیر و تشویق و جهتدهی و پیشنهاد بر سر گورباچف فرو ریخت و کار بهجایی رسید که توسط مراکز امریکایی، گورباچف به عنوان مرد سال معرفی شد! این در همان دوران جنگ سرد هم بود؛ یعنی در دورانی که امریکاییها شبح هر موفّقیتی را در شوروی با تیر میزدند! قبل از گورباچف، اگر واقعیتهای خوبی هم در شوروی وجود داشت، بهشدّت آن را انکار میکردند و علیه آن تهاجم تبلیغاتی راه میانداختند. اما ناگهان نسبت به گورباچف چنین وضعی را پیش گرفتند! این آغوش باز غرب، بهعنوان یک مشوّق بزرگ، گورباچف را فریب داد! من نمیتوانم ادّعا کنم که گورباچف کسی بود که غربیها یا دستگاههای سیا او را سر کار آورده بودند - آنچنان که بعضی کسان در دنیا ادّعا میکردند - من نشانههای این را واقعاً نمیبینم و البته خبری هم از پشت پرده ندارم؛ اما آنچه که مسلّم است، آغوش باز، چهره باز، چهره خندان، تجلیل و تبجیل و تشویق و احترام غربیها، گورباچف را فریب داد. او به غربیها و امریکاییها اعتماد کرد؛ اما فریب خورد. گورباچف کتابی به نام پروستریکا - انقلاب دوم - نوشته که انسان نشانههای این فریب خوردگی را در آن مشاهده میکند.
2:10 PM
مطلب ششم، مقابله جدّی با دخالت خارجیها و غربیها و بیاعتنایی به انگشت اشاره غربیها و سوءظن به آنهاست. البته بحث دیپلماسی و بحث ارتباطات خارجی، بحث دیگری است. انسان در مقام دیپلماسی، میدهد، میگیرد، قرارداد میبندد و همه کار میکند؛ اما در مسائل اساسی نظام، بایستی انگشت اشاره آنها را با سوءظن مورد ملاحظه قرار داد؛ بعکسِ آنچه که آدم در وضعیت گورباچف مشاهده میکند. آنها به هیچ وجه حسن نیّت ندارند. ما در جنگ هشت ساله دیدیم که تمام اروپا به صدّام کمک کرد؛ فرانسه کمک کرد، آلمان کمک کرد،انگلیس کمک کرد، یوگسلاویِ سابق کمک کرد، بلوک شرقِ آن روز کمک کرد. البته ما هیچ وقت در مقام دیپلماسی نمیگوییم که چون شما به صدّام کمک کردید، ما با شما رابطهمان را قطع میکنیم؛ نه، عالم دیپلماسی یک عالم دیگر است. همین تشنّجزداییای که امروز در بحث سیاست خارجی ما مطرح میشود، مورد تأیید ماست. باید تشنّجزدایی شود؛ اما تشنّج زدایی غیر از این است که کسی به آنها اعتماد پیدا کند؛ نه، او هم به ما اعتماد ندارد؛ ما هم به او اعتماد نداریم. کسانی که در زمینه مسائل دیپلماسی فعّالند، کاملاً میفهمندکه بنده چه عرض میکنم. اصلاً میدان دیپلماسی، میدان یک نبرد واقعی است؛ منتها نبردی که پشت میز و با لبخند وبا گفتن صبح بخیر و شب بخیر انجام میگیرد! وجود ارتباطات دیپلماتیک، هرگز نباید به معنای اعتماد به دشمن تلقّی شود؛ نباید اعتماد کرد.
بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع)
قصد این دشمنان خارجی، ایجاد ناامنی و اختلاف و ایجاد تردید و تزلزل است. اگر امروز ملت ایران و مسؤولان کشور به امریکا به چشم دشمن نگاه میکنند، این یک عملِ بیدلیل نیست. گفتند بیایید دیوار بیاعتمادی را برداریم. آن جناب در آن جا گفت؛ در این جا هم بعضی قلمبدستها فوراً از خدا خواستند! همینهایی که به احتمال زیاد بعضیشان وابسته به همان مراکز هم هستند و از آن جا پشتیبانی میشوند؛ فوراً این مسأله را دنبال کردند! مسأله اعتماد و عدم اعتماد نیست؛ مسأله این است که ملت ایران به گذشته خود که نگاه میکند، تا اولِ انقلاب، از دولت امریکا یکسره دشمنی نسبت به خودش مشاهده میکند. بعد، از اولِ انقلاب هم تا امروز، یکسره دشمنیهای امریکا را نسبت به خودش، نسبت به مصالح ملی و نسبت به حکومت مورد علاقه خودش ملاحظه میکند. البته بعضی از این دشمنیها را هنوز هم انکار میکنند؛ اما به بعضی دیگر معترفند. کمک به صدام را اعتراف کردند و یقیناً در آینده نه چندان دوری اعتراف خواهند کرد که بمبهای شیمیایی را با چه وسیلهای در اختیار دولت عراق گذاشتند! ما به خاطر این حوادث، این همه مجروح شیمیایی داریم؛ این همه افراد معلول داریم؛ این همه ضرر دیدیم. هرچه که ملت ایران نگاه میکند، از این چیزها میبیند. الان هم در زمان کنونی، وسایل تبلیغاتیشان علیه ایران است؛ امکانات سیاسیشان علیه ایران است؛ رسماً پول برای دشمنىِ امنیتی تصویب کردند، که علیه ایران است؛ تلاش سیاست خارجیشان دایماً علیه ایران است. ملت ایران نگاه میکند، میبیند که یک دشمن آن طرف ایستاده است. بنابراین، تلقی ملت ما از دولت امریکا این نیست که نسبت به او اعتماد ندارد؛ بلکه او را دشمن خود میداند.
جوانان عزیز! مردان و زنان! در هر کجا که هستید و این سخن را میشنوید، یا بعداً خواهید شنید، بدانید یک کشور و یک ملت، بالاترین سرمایهاش همّت و عزم و ایمان جوانان آن کشور و ملت است. ایمانِ همراه با ارادهی قوی، ایمانِ همراه با تصمیم، ایمانِ همراه با روشنبینی، همان چیزی است که این کشور را یک روز نجات داد. امروز هم مهمترین عاملی که این کشور و این ملت را حفظ کرده است، همین ایمان است. روحیهی سلحشوری، روحیهی مقاومت و ایستادگی در مقابل دشمن، روحیهی نفرت از دشمنی که نه فقط با جان و مال این ملت، بلکه با فرهنگ، ایمان و اسلام این ملت دشمن است، روحیهی بیاعتمادی به دشمن و آمادگی برای دفاع، روحیات عالیای است که یک کشور را عزیز و استقلال آن را حفظ میکند و استعدادهای یک کشور را به بروز و ظهور میرساند و به آقایی و عزّت، نایل مینماید.
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی)
فرم در حال بارگذاری ...