موضوعات: "اهل بیت علیها السلام" یا "رسول اکرم صلی الله علیه و آله وسلم" یا "حضرت زهرا سلام الله علیها" یا "فاطمیه" یا "حضرت علی علیه السّلام" یا "نهج البلاغه" یا "نامه ها" یا "خطبه ها" یا "غدیر" یا "امام حسن مجتبی علیه السّلام" یا "امام حسین علیه السّلام" یا "امام سجّاد علیه السّلام" یا "صحیفه سجادیه" یا "امام باقر علیه السّلام" یا "امام جعفر صادق علیه السّلام" یا "امام موسی کاظم علیه السّلام" یا "امام رضا علیه السّلام" یا "امام جواد علیه السّلام" یا "امام هادی علیه السّلام" یا "امام حسن عسگری علیه السّلام" یا "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

یک زن و چند شوهر ! ؟

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1391

     روزى در حدود چهل نفر از زنان قريش گرد آمده و به حضور على عليه السلام رسيدند گفتند:

     يا على چرا اسلام به مردان اجازه چند زنى داده است اما به زنان اجازه چند شوهرى نداده است؟

     آيا اين امر يك تبعيض ناروا نيست ؟

    على عليه السلام دستود داد: ظرفهاى كوچكى از آب آوردند و هر يك از آنها را به دست يكى از زنان داد سپس دستور داد همه آن ظرفها را در ظرف بزرگى كه وسط مجلس گذاشته بود، خالى كنند.

    دستور اطاعت شد آنگاه فرمود: اكنون هر يك از شما دو مرتبه ظرف خود را از آب پر كنيد، اما بايد هر كدام از شما عين همان آبى كه در ظرف خود داشته بر دارد.

     گفتند: اين چگونه ممكن است ؟ آبها با يكديگر ممزوج شده اند و تشخيص ‍ آنها ممكن نيست.

     على عليه السلام فرمود: اگر يك زن چند شوهر داشته باشد خواه ناخواه با همه آنها همبستر مى شود و بعد آبستن مى گردد، چگونه مى توان تشخيص داد كه فرزندى كه بدنيا آمده است از نسل كدام شوهر است.

     البته اين بهترين و ساده ترين دليلى بود كه آن حضرت براى آنان اقامه كرده است وگرنه از جهتى ديگر: زن مانند مرد نيست كه فقط بر اساس نياز غريزه جنسى تن به ازدواج دهد بلكه زن بيشتر از غريزه جنسى به محبّت و عاطفه مى انديشد و لذا زن در چند شوهرى هرگز نمى تواند حمايت و محبت و عواطف خالصانه و فداكارى يك مرد را نسبت به خود جلب كند. از اين رو چند شوهرى نظير روسپى گرى همواره مورد تنفر زن بوده است. على هذا چند شوهرى نه با تمايلات و خواسته هاى مرد موافقت داشته است و نه با خواسته ها و تمايلات زن.

منبع:

  • حكايتها و هدايتها در آثار استاد شهيد مطهرى(ره).

غدیر از دیدگاه امام خمینی (ره)

نوشته شده توسطرحیمی 17ام مهر, 1391

     پيغمبر مي‌خواست همة مردم را علي‌بن‌ابي‌طالب كند ولي نمي‌شد. و اگر بعثت پيغمبر هيچ ثمره‌اي نداشت الا وجود علي‌بن‌ابي‌طالب و وجود امام زمان- سلام‌الله عليه- اين هم توفيق بسيار بزرگي بود. اگر خداي تبارك و تعالي، پيغمبر را مبعوث مي‌كرد براي ساختن يك همچو انسانهاي كامل، سزاوار بود؛ لكن آنها مي‌خواستند كه همه آن طور بشوند، آن توفيق حاصل نشد.

     پيدايش غدير در پرتو مقام شامخ علي عليه السلام، مسأله‌اي نيست كه بنفسه براي حضرت امير يك مسأله‌اي پيش بياورد، حضرت امير مسألة غدير را ايجاد كرده است.

      آن وجود شريف كه منبع همة جهات بوده است، موجب اين شده است كه غدير پيش بيايد. غدير براي ايشان ارزش ندارد؛ آن كه ارزش دارد خود حضرت است كه دنبال آن ارزش، غدير آمده است.

      خداي تبارك و تعالي كه ملاحظه فرموده است كه در بشر بعد از رسول‌اکرم صلي الله عليه وآله و سلم كسي نيست كه بتواند.

     عدالت را به آن طوري كه بايد انجام بدهد، آن طوري كه دلخواه است انجام بدهد، مأمور كند رسول‌الله را كه اين شخص را كه قدرت اين معنا را دارد كه عدالت را به تمام معنا در جامعه ايجاد كند و يك حكومت الهي داشته باشد، اين را نصب كن.

      نصب حضرت امير به خلافت اين طور نيست كه از مقامات معنوي حضرت باشد؛ مقامات معنوي حضرت و مقامات جامع او اين است كه غدير پيدا بشود. و اينكه در روايات ما و از آن زمان تا حالا اين غدير را آن قدر ازش تجليل كرده‌اند، نه از باب اين كه حكومت يك مسأله‌اي است، حكومت آن است كه حضرت امير عليه السلام به ابن عباس مي‌گويد كه :

«به قدر اين كفش بي‌قيمت هم پيش من نيست .»

      آن كه هست اقامة عدل است. آن چيزي كه حضرت امير سلام‌الله‌عليه و اولاد او مي‌توانستند در صورتي كه فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به آن طوري كه خداي تبارك و تعالي رضا دارد انجام بدهند، اينها هستند، لكن فرصت نيافتند.

      زنده نگه داشتن اين عيد نه براي اين است كه چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اينها خوب است، اما مسأله اين نيست. مسأله اين است كه به ما ياد بدهند كه چطور بايد تبعيت كنيم، به ما بايد بدهند كه غدير منحصر به آن زمان نيست، غدير در همة اعصار بايد باشد و روشي كه حضرت امير در اين حكومت پيش گرفته است بايد روش ملتها و دست‌اندركاران باشد.

     قضية غدير، قضية جعل حكومت است، اين است كه قابل نصب است و الا مقامات معنوي قابل نصب نيست يك چيزي نيست كه با نصب آن مقام پيدا بشود؛ لكن آن مقامات معنوي كه بوده است و آن‌ جامعيتي كه براي آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است.

     منازل مختلف، كلياتش سبع والي سبعين والي زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يك مكتوب، حضرت امير هم اين طور است، رسول خدا هم اين طور است، مراحل طي شده است، تنزل پيدا كرده است.

     از وجود مطلق تنزل پيدا كرده است، از وجود جامع تنزل پيدا كرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجود مقدس و آن وجود مقدس و اولياي بزرگ خدا.

      بنابراين، اين كه حديث غدير را ما حساب كنيم كه مي‌خواهد يك معنويتي را براي حضرت امير يا يك شأني براي حضرت امير درست كند نيست.

      حضرت امير است كه غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست كه اسباب اين شده است كه خداي تبارك و تعالي او را حاكم قرار بدهد.

      مسأله، مسألة حكومت است. مسأله، مسألة سياست است، حكومت عِدْلِ سياست است، تمام معناي سياست است.
      خداي تبارك و تعالي اين حكومت را و اين سياست را امر كرد كه پيغمبر به حضرت امير واگذار كنند، چنانچه خود رسول خدا سياست داشت و حكومت بدون سياست ممكن نيست.

      اين سياست و اين حكومتي كه عجين با سياست است، در روز عيد غدير براي حضرت امير ثابت شد.

 پي نوشت:

 

  1. نهج‌البلاغه خطبة 33
  2. عدل: برابر، همان

دانلود زيارت امين الله به همرا متن و صوت

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1391

     زيارت معروفه به امين الله است که در نهايت اعتبار است و در تمام کتب مَزارِية ومصابيح نقل شده است و علامه مجلسى‏ رحمه الله فرمود که آن بهترين زيارات است از جهت متن و سند و بايد که در جميع روضات مقدّسه بر اين مواظبت نمايند و کيفيت آن چنان است که به سندهاى معتبر روايت شده از جابر از امام محمد باقر عليه السلام که فرمود امام زين العابدين عليه السلام به زيارت اميرالمؤمنين‏ عليه السلام آمد و نزد قبر آن حضرت ايستاد و گريست و آن را قرائت نمودند:

زيارت امين الله با صدای حاج محمود کریمی

زيارت امين الله با صدای استاد فرهمند

زیارت امین الله با صدای حاج مهدی سماواتی قرائت زیارت امین الله با نوای آقای سماواتی در مسجد گوهرشاد حرم مطهر امام رضا علیه السلام / شام میلاد امام رضا علیه السلام 1395

زیارت امین الله با صدای حاج مهدی سماواتی

زیارت امین الله با صدای حاج مهدی سماواتی

 

دانلود  صوتی زیارت امین الله با صدای مهدی سماواتی

دانلودتصویری زیارت امین الله با صدای مهدی سماواتی

زیارت امین الله با صدای کربلایی حمید علیمی

زیارت امین الله با صدای ابوذر الحلواجی

زیارت امین الله با صدای حاج محمد رضا طاهری

زیارت امین الله با صدای علی یوسف

زیارت امین الله با صدای فرهمند آزاد2

 

زيارت امين الله با صدای حاج مهدی میرداماد

زيارت امين الله با صدای الحاج جمعه حامد

دریافت نسخه pdf

     حضرت امام محمّد باقرعليه السلام فرمود: هر که از شيعيان ما اين ‏زيارت و دعا را نزد قبر اميرالمؤمنين عليه السلام يا نزد قبريکى‏ ازائمةعليهم السلام بخواند البته ‏حقّ ‏تعالى اين زيارت و دعاء او را در نامه‏اى از نور بالا برد و مهر حضرت محمدصلى الله عليه وآله را بر آن بزند و چنين محفوظ باشد تا تسليم نمايند به قائم آل محمد عليهم السلام پس استقبال نمايد صاحبش را ببشارت و تحيت و کرامت انشاء اللَّه تعالى مؤلّف گويد: که اين زيارت شريفه هم از زيارات مُطلقه محسوب مى ‏شود و هم از زيارات مخصوصه روز غدير و هم از زيارات جامعه که در جميع روضات مقدّسه ائمه ‏عليهم السلام خوانده مى ‏شود.

ادامه »

در طلب عاقبت به خيرى

نوشته شده توسطرحیمی 16ام مهر, 1391

يا من ذکره شرف للذاکرين

     اى که يادت يادکنندگان را شرف است، و شکرت شکرگزاران را کامروايى است، و اى که فرمانبرداريت براى فرمانبرداران نجات و رهائى است، بر محمد و آلش درود فرست، و دلهاى ما را به ياد خودت از هر ياد، و زبان ما را به شکر خودت از هر شکر و اعضايمان را به طاعت خودت از هر طاعت مشغول دار، و اگر براى ما فراغتى از کار مقدّر کرده‏اى پس آن را فراغت همراه با سلامتى قرار ده تا در دنبال آن هيچ وبالى به ما نرسد، و در آن فراغت ملالتى به دامن حيات ما ننشيند، تا نويسندگان اعمال زشت از نزد ما با دفترى خالى از کردار بد برگردند، و نويسندگان خوبيها به سبب آنچه از حسنات ما نوشته‏اند شادان و مسرور باز آيند، و چون روزگار حياتمان سپرى شود، و رشته زندگيمان بگسلد، و آن دعوت تو (مرگ) که از خودش و اجابتش گزيرى نيست ما را فراخواند، پس بر محمد و آلش درود فرست، و پايان آنچه را که نويسندگان پرونده بر ما مىنويسند توبه‏اى مقبول قرار ده که بعد از آن ما را بر معصيتى که کرده‏ايم و نافرمانيى که مرتکب شده‏ايم توبيخ و سرزنش نکنى، و پرده‏اى که بر ما پوشانده‏اى در برابر ديده حاضران از روى کار ما برمدار، در روزى که اخبار بندگانت را آشکار مىسازى، زيرا که تو نسبت به هر که تو را بخواند مهربانى، و تقاضاى هر که تو را صدا بزند اجابت کننده‏اى.

     يا من ذکره شرف للذاکرين ويا من شکره فوز للشاکرين ويا من طاعته نجاة للمطيعين صل على محمد وآله واشغل قلوبنا بذکرک عن کل ذکر وألسنتنا بشکرک عن کل شکر وجوارحنا بطاعتک عن کل طاعة فإن قدرت لنا فراغاً من شغل فاجعله فراغ سلامة لا تدرکنا فيه تبعة ولا تلحقنا فيه سأمة حتى ينصرف عنا کتاب السيئات بصحيفة خالية من ذکر سيئاتنا ويتولى کتاب الحسنات عنا مسرورين بما کتبوا من حسناتنا وإذا انقضت أيام حياتنا وتصرمت مدد أعمارنا واستحضرتنا دعوتک التي لا بد منها ومن إجابتها فصل على محمد وآله واجعل ختام ما تحصي علينا کتبة أعمالنا توبةً مقبولةً لا توقفنا بعدها على ذنب اجترحناه، ولا معصية اقترفناها ولا تکشف عنا ستراً سترته على رءوس الاشهاد يوم تبلو أخبار عبادک إنک رحيم بمن دعاک ومستجيب لمن ناداک

چه امتيازي در انتظار منجي موجود است؟

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391

     در حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم مي‌فرمايند:
      «افضل العباده انتظار الفرج» (1)
     «برترين عبادت، انتظار فرج است»
     اهل سنّت گرچه «اصل انتظار فرج امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف را قبول دارند، ولي اعتقاد به ولادت او ندارند، ولي شيعة اماميه و برخي ديگر از مذاهب اسلامي و غير اسلامي به انتظار ظهور شخصي به عنوان منجي نشسته‌اند كه او موجود است و ناظر اعمال و رفتار و گرفتاري‌هاي مسلمانان است.
     اين نوع انتظار به طور قطع و حتم، اثرات بيشتري در زنده نگه داشتن جامعه و ايجاد روح و اميد بيشتر دارد؛زيرا كسي كه معتقد به اصل فرج است بدون آنكه نجات دهنده را در قيد حيات و در كنار خود ببيند و او را احساس كند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثيري در وجود او ندارد.
     برخلاف كسي كه معتقد است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاري‌هاي شديد به فرياد او خواهد رسيد و به طور حتم اعتقاد به چنين منجي و انتظارچنين شخصي تأثير به سزايي در روحيه انسان منتظر دارد.
     لذا شيعه به جهت اعتقاد به اين چنين انتظاري هميشه در طول تاريخ خود زنده بوده و هيچ‌گاه با اين همه فشارها كه بر او وارد شده اميد خود را از دست نداده است.
     آيا تأخير در فرج موجب قساوت قلب مي‌شود؟
     آنچه كه بر هر مؤمني بلكه بر هر انساني لازم است اينكه هيچ‌گاه از تأخير فرج و ظهور منجي نااميد نباشد. بلكه بايد به ريسمان صبر چنگ زده تا به سر منزل مقصود رهنمون شود.
     و اين تنها از راه ايمان قلبي به خداوند متعال و اينكه او خُلف وعده نمي‌كند ميسر است. و با سير و بررسي سرگذشت امّتهاي پيشين كه چگونه بعد از هر عسر و گرفتاري شديد، … خداوند آخر‌الامر براي آنها فرج و گشايش حاصل نمود، به دست مي‌آيد.
     و همچنين با مراجعه به فطرت و ميل دروني خود كه چگونه به ظهور منجي بشريت متمايل است. مي‌تواند خود را از يأس و نااميدي رهانيده و به ظهور منجي اميدوار باشد.
     در ذيل آيه‌ي شريفه :«وَلا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُتُوا الكتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ.»(2)
      از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرموده:«تأويل هذه الايه جاء في أهل زمان الغيبه و أيّامها دون غير هم من أهل الأزمنه و اِنّ ا…. تعالي نهي الشيعه عن الشك في حجه ا… تعالي، أو أن يظنّوا أنَّ ا… تعالي يخلي أرضه مِنها طرفه عين» (3)
*تأويل اين آيه براي مردم عصر غيبت است، و روزهاي زمان غيبت غير از روزهاي اهل زمان‌هاي ديگر است. خداوند متعال شيعيان را از شك درحجّت خود نهي كرده است و نيز نهي كرده از اينكه گمان كنند كه خداوند زمين را يك چشم بر هم زدن از حجت خالي مي‌گرداند. 

صفحات: 1· 2

بلال و اذان ناتمام

نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391

     اولين مؤ ذن در اسلام ، بلال بن رباح است که کنيه اش ابو عبدالکريم بود علامه در زبدة المقال درباره بلا فرموده :

اول من يسبق الجنان

لانه سابق بالاذان

        بلال اولين کسى است که به بهشت مى رود زيرا اولين اذان گوى اسلام است. بلال از کسانى است که در راه خدا شکنجه ها ديد و بر آن همه عذاب، صبر نمود. ابوجهل بلال را در آفتاب گرم بر زمين مى خوابانيد و آسيابى سنگى بر روى سينه اش مى گذاشت تا حرارت آفتاب پيکرش را بسوزاند. از او مى خواست که به پروردگار محمد(صلى الله عليه و آله و سلم ) کفر بورزد؛ اما بلال پيوسته در جواب ابوجهل مى گفت: احد، احد

     روزى ورقه بن نوفل از کنار او گذشت در حالى که شکنجه مى شد و مى گفت:

     احد، احد، ورقه (از روى استهزاء) گفت اگر در اين حال بميرى ، قبر ترا در مرکز آه و ناله قرار مى دهم .

    و نيز گفته اند که بلال غلام خانواده بنى جمح بود و امية بن خلف او را شکنجه مى کرد. خداوند چنان مقدر کرد که اميه در جنگ بدر بدست بلال کشته شد.(1)

     سعيد بن مسيب درباره بلال گفت : مردى بسيار ديندار و معتقد بود و در اين راه عذابها کشيد. هر وقت مشرکين به او نزديک مى شدند مى گفت الله الله .

     پيامبر اکرم(صلى الله عليه و آله و سلم ) روزى ابوبکر را در بين راه ديد به او گفت اگر پولى مى داشتم ، بلال را مى خريدم .

صفحات: 1· 2

نوآهنگی حماسی به مناسبت اهانت به ساحت پیامبر اکرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله

نوشته شده توسطرحیمی 13ام مهر, 1391

توجه به حقيقت اعمال

نوشته شده توسطرحیمی 13ام مهر, 1391



من وصيّته «عليه السلام» لكميل بن زياد:


     يا كميل! ليس الشّأن أن تصلّي وتصوم وتتصدّق، الشّأن أن تكون الصلوة بقلبٍ نقىّ وعمل عنداللّه مرضيّ وخشوع سوىّ وانظر فيما تُصلّي وعلى ماتصلّي ان لم يكن من وجهه وحلّه فلا قبول.

(تحف العقول ص174)

     از اين جملات كه حضرت، شاگرد باوفاى خود را از قشر ظاهرى به ماوراى آن و به باطن و حقيقت اعمال، نفوذ مى‏ دهد، استفاده مى ‏شود كه هر عملى، جسمى دارد و روحى، و اگر روح نباشد، جسم مرده و بى‏ ارزش است. نبايد به پوست بدون مغز، دل خوش كنيم، لُبّ و مغز مهم است، همان طور كه امام سجاد«عليه السلام» مى‏ فرمايد: «اللهم ارزقني… لبّاً راجحاً»
     در نماز هم كيفيتِ آن مهم است، بايد نماز را با قلب پاك و خضوع و كردارى كه موجب خشنودى خدا است، انجام داد. اگر نماز در مكان و جامه غصبى و غير حلال انجام شود مورد قبول الهى نيست.
     البته گرچه اين روايت در مورد نماز وارد شده، ولى همه اعمال همين طور است حتى فعاليت‏هاى سياسى هم، بايد همراه با روح اصلاح امت اسلامى باشد و در غير اينصورت مطلوب ذات بارى نيست.

باز هم کاروان در راه است !!!

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391

     باز هم کاروان در راه است.

صدای زنگ کاروان می آید.
     گوش کن، نزدیک … نزدیک … نزدیک تر …

دارد می رسد:
     کاروانی که قرن هاست در راه است،

کاروانی که همیشه در حال رسیدن است، کاروانی که در حال رساندن است.
     می رسد و می رساند و می گذرد و هرگز از رفتن باز نمی ایستد.
   

زندگی معنا می خواهد، هدف می خواهد. روحی باید به آن دمیده شود تا از جسمیت و مادیت هدف رها شود تا اوج بگیرد، بالا برود و به تکامل برسد.
     معناها در پیچ و خم روزمرگی های مدام،در کوچه پس کوچه های نیازهای زمین و زیر غبار فراموشی، هر روز کمرنگ و کمرنگ تر می شوند. آن قدر که محو می شوند؛ گویی که هرگز از ابتدا نبوده اند. و انسان های اسیر خاک در گردش مدام این گردونه سراسر درد و رنج، سردرگم و پریشان احوال و گیج و گنگ دور خود  می چرخند و می گردند و راه به جایی نمی برند. کوله بار کاروانیان سرشار و لبریز است. از تمام آنچه که ما در عصر دود و سنگ و آهن نیازمند آن هستیم. عشق متاع گمشده قرن  ماست.
     ایثار و گذشت واژه هایی هستندکه دیگر در دایره المعارف زندگی انسان های ماشینی پیدا نمی شود. صبر وسلام و توکل زیر چرخ دنده های آهنی این عصر جا مانده است. اما این کاروان هرچه خوبی و صفا است، هرچه مهر و نیکی است، همه را یک جا با خود می آورد.

     نگاه کن، خوب نگاه کن، با چشم دل ببین!

وقتی دست های آسمانی سرو قامت ماه بنی هاشم بر خاک افتاد همان جا، کنار علقمه، کنار شط پرآبی که مهربانوی یاس ها بود، فداکاری جوانه زد. آن گاه آغوش پرمهر سرور و سالار شهیدان به روی گنهکار پشیمانی چون حر گشوده شد، مهر و رحمت و بخشش معنا گرفت.
     وقتی قنداقه فرشته زرین بال سپیدپوش رباب روی شاخسار دست های پدر بالا رفت و شکوفه کرد و به خون نشست، گذشت و ایثار به بار نشست.
     وقتی شانه های آسمانی زینب زیر بار مصیبت برادر استوار ماند و خم نشد، صبر و توکل معنا گرفت … وقتی خون پاک «حسین» زمین تفتیده نینوا را سیراب کرد «عشق» به خالق زیبایی ها، به پروردگار خوبی ها و عشق به همه کائنات و ذرات هستی معنا یافت.
     آری کاروان عشق هنوز در راه است. قرن هاست که در راه است. گوش کن. صدای زنگ آشنایش را می شنوی. صدایت می کند. تو را به همراهی با همه خوبی ها فرا می خواند. می آید که در کوچه پس کوچه های یخ زده عصر دود و آهن دستت را بگیرد و به زندگی مادی ات معنا ببخشد. یادت بیاورد که به جز خور و خواب و غم وآب و نان چیزهای دیگری هم در این گردونه ی خاکی هست، چیزهایی که با آنها می توان به اوج رفت. فقط کافی است که به این کاروان دل بدهی، دل و جان بدهی. برخیز. مبادا که جا بمانی.

گردآوري: فاطمه بسر برده

خدا چگونه جبران می کند؟

نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391

       روزی سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامراء تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسئله که گریه بر امام حسین عليه -السلام گناهان را می آمرزد، فکر می کرد، همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب بر او رسید و سلام کرد، بعد پرسید جناب سید درباره ی چه چیز به فکر فرورفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من اهم اهل باشم؟
     سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سید الشهداء علیه السلام میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه ی عملش نوشته می شود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟ آن سوار عرب فرمود:  
     تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.
     سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد، خیمه ای را دید. وارد آن خیمه شد. در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشه ی خیمه عنیزه ای (بز شیرده)داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می گرداندند.
    وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرائی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کرده، (و برای سلطان آوردند) زیرا چیز دیگری برای پذیرائی نداشتند.
     سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد.
     در نهایت از ایشان سوال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟

     یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.     
     دیگری که از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.
     یکی گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.سلطان گفت: هرچه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هرچه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
     بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر، خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داده، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نموده چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشهداء بدهد. پس هر کاری که می تواند انجام می دهد یعنی با صرف نظر از مقام عالی خودش به زوار و گریه کنندگان آن حضرت عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاران حضرت نمی داند.
     چون شخص عرب این مطلب را فرمود: از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.

منبع: رابطه و توجهات امام زمان علیه السلام به امام حسین علیه السلام و شیفتگانش/ سید عباس موسوی مطلق
                      گردآوري:اکرم کريمي / طلبه پايه پنجم