موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"
چه ارتباط معنوی میان امام غائب و پیروانش وجود دارد ؟
نوشته شده توسطرحیمی 19ام مهر, 1391یک رهبر بزرگ آسمانى خواه پیامبر باشد یا امام، علاوه بر تربیت تشریعى که از طریق گفتار و رفتار و تعلیم و تربیت عادى صورت مى گیرد، یک نوع تربیت روحانى و از راه نفوذ معنوى در دلها و فکرها دارد که مى توان آن را تربیت تکوینى نام گذارد؛ در آنجا الفاظ و کلمات و گفتار و کردار کار نمى کند بلکه تنها جاذبه و کشش درونى کار مى کند.
در حالات بسیارى از پیشوایان بزرگ الهى مى خوانیم که گاه بعضى از افراد منحرف و آلوده با یک تماس مختصر با آنها بکلّى تغییر مسیر مى دادند، و سرنوشتشان یکباره دگرگون مى شد، و به قول معروف با 180 درجه چرخش راه کاملا تازه اى را انتخاب مى کردند؛ یکمرتبه فردى پاک و مؤمن و فداکار از آب در مى آمدند که از بذل همه وجود خود نیز مضایقه نداشتند!
صفحات: 1· 2
درس انتظار در محضر امام صادق عليه السلام
نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391شدّت فتنه ها و كثرت ابتلائات و فزونى مشاكل و انحرافات در دوره غيبت حضرت مهدى عليه السلام، اقتضا مى كندكه ايمان آوردگان و پيروان ولايت همواره بر حذر بوده، و نسبت به عقيده و عمل خويش مراقبت بيشترى داشته باشند. در اين باب، نكاتى چند از كلام معصومين سلام اللّه عليهم، دقت و تعمّق بيشترى مى طلبد:
الف) تمسك به ريسمان ولايت:
امام صادق عليه السلام فرموند:
«يأتى على النّاس زمان يغيب عنهم امامهم»، زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشواى شان غايب گردد.
زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه مي كنند؟
فرموند:«يتمسّكون بالأمر الذى هم عليه حتّى يتبيّن لهم»، به همان امر ولايتى كه دارند چنگ زنند، تا بر ايشان تبيين شود.(1)
چه امتيازي در انتظار منجي موجود است؟
نوشته شده توسطرحیمی 15ام مهر, 1391 در حديثي از رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم ميفرمايند:
«افضل العباده انتظار الفرج» (1)
«برترين عبادت، انتظار فرج است»
اهل سنّت گرچه «اصل انتظار فرج امام مهديعجل الله تعالي فرجه الشريف را قبول دارند، ولي اعتقاد به ولادت او ندارند، ولي شيعة اماميه و برخي ديگر از مذاهب اسلامي و غير اسلامي به انتظار ظهور شخصي به عنوان منجي نشستهاند كه او موجود است و ناظر اعمال و رفتار و گرفتاريهاي مسلمانان است.
اين نوع انتظار به طور قطع و حتم، اثرات بيشتري در زنده نگه داشتن جامعه و ايجاد روح و اميد بيشتر دارد؛زيرا كسي كه معتقد به اصل فرج است بدون آنكه نجات دهنده را در قيد حيات و در كنار خود ببيند و او را احساس كند و ناظر اعمال خود بداند، چندان تأثيري در وجود او ندارد.
برخلاف كسي كه معتقد است او زنده بوده و بر تمام احوالش ناظر است، و هنگام گرفتاريهاي شديد به فرياد او خواهد رسيد و به طور حتم اعتقاد به چنين منجي و انتظارچنين شخصي تأثير به سزايي در روحيه انسان منتظر دارد.
لذا شيعه به جهت اعتقاد به اين چنين انتظاري هميشه در طول تاريخ خود زنده بوده و هيچگاه با اين همه فشارها كه بر او وارد شده اميد خود را از دست نداده است.
آيا تأخير در فرج موجب قساوت قلب ميشود؟
آنچه كه بر هر مؤمني بلكه بر هر انساني لازم است اينكه هيچگاه از تأخير فرج و ظهور منجي نااميد نباشد. بلكه بايد به ريسمان صبر چنگ زده تا به سر منزل مقصود رهنمون شود.
و اين تنها از راه ايمان قلبي به خداوند متعال و اينكه او خُلف وعده نميكند ميسر است. و با سير و بررسي سرگذشت امّتهاي پيشين كه چگونه بعد از هر عسر و گرفتاري شديد، … خداوند آخرالامر براي آنها فرج و گشايش حاصل نمود، به دست ميآيد.
و همچنين با مراجعه به فطرت و ميل دروني خود كه چگونه به ظهور منجي بشريت متمايل است. ميتواند خود را از يأس و نااميدي رهانيده و به ظهور منجي اميدوار باشد.
در ذيل آيهي شريفه :«وَلا يَكُونُوا كَالَّذينَ أُتُوا الكتابَ مِنْ قَبْلُ فَطالَ عَلَيْهِمُ الأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ.»(2)
از امام صادق عليه السلام روايت شده كه فرموده:«تأويل هذه الايه جاء في أهل زمان الغيبه و أيّامها دون غير هم من أهل الأزمنه و اِنّ ا…. تعالي نهي الشيعه عن الشك في حجه ا… تعالي، أو أن يظنّوا أنَّ ا… تعالي يخلي أرضه مِنها طرفه عين» (3)
*تأويل اين آيه براي مردم عصر غيبت است، و روزهاي زمان غيبت غير از روزهاي اهل زمانهاي ديگر است. خداوند متعال شيعيان را از شك درحجّت خود نهي كرده است و نيز نهي كرده از اينكه گمان كنند كه خداوند زمين را يك چشم بر هم زدن از حجت خالي ميگرداند.
صفحات: 1· 2
خدا چگونه جبران می کند؟
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مهر, 1391 روزی سید بحرالعلوم به قصد تشرف به سامراء تنها به راه افتاد. در بین راه راجع به این مسئله که گریه بر امام حسین عليه -السلام گناهان را می آمرزد، فکر می کرد، همان وقت متوجه شد که شخصی عرب سوار بر اسب بر او رسید و سلام کرد، بعد پرسید جناب سید درباره ی چه چیز به فکر فرورفته ای؟ و در چه اندیشه ای؟ اگر مسئله علمی است بفرمایید شاید من اهم اهل باشم؟
سید بحرالعلوم فرمود: در این باره فکر می کنم که چطور می شود خدای تعالی این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان بر حضرت سید الشهداء علیه السلام میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی دارد ثواب یک حج و یک عمره در نامه ی عملش نوشته می شود و برای یک قطره اشک تمام گناهان صغیره و کبیره اش آمرزیده می شود؟ آن سوار عرب فرمود:
تعجب نکن! من برای شما مثالی می آورم تا مشکل حل شود.
سلطانی به همراه درباریان خود به شکار می رفت در شکارگاه از همراهیانش دور افتاده و به سختی فوق العاده ای افتاد و بسیار گرسنه شد، خیمه ای را دید. وارد آن خیمه شد. در آن سیاه چادر، پیرزنی را با پسرش دید، آنان در گوشه ی خیمه عنیزه ای (بز شیرده)داشتند و از راه مصرف شیر این بز، زندگی خود را می گرداندند.
وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند، ولی به خاطر پذیرائی از مهمان آن بز را سر بریده و کباب کرده، (و برای سلطان آوردند) زیرا چیز دیگری برای پذیرائی نداشتند.
سلطان شب را همان جا خوابید و روز بعد از ایشان جدا شد و به هر طوری که بود خود را به درباریان رسانید و جریان را برای اطرافیان نقل کرد.
در نهایت از ایشان سوال کرد: اگر بخواهم پاداش میهمان نوازی پیرزن و فرزندش را داده باشم، چه عملی باید انجام بدهم؟
یکی از حضار گفت: به او صد گوسفند بدهید.
دیگری که از وزراء بود گفت: صد گوسفند و صد اشرفی بدهید.
یکی گفت: فلان مزرعه را به ایشان بدهید.سلطان گفت: هرچه بدهم کم است، زیرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم آن وقت مقابله به مثل کرده ام، چون آنها هرچه را که داشتند به من دادند من هم باید هرچه را که دارم به ایشان بدهم تا سر به سر شود.
بعد سوار عرب به سید فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سیدالشهداء هرچه از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر، خواهر و سر و پیکر داشت همه را در راه خدا داده، پس اگر خداوند به زائرین و گریه کنندگان آن همه اجر و ثواب بدهد، نباید تعجب نموده چون خدا که خدائیش را نمی تواند به سیدالشهداء بدهد. پس هر کاری که می تواند انجام می دهد یعنی با صرف نظر از مقام عالی خودش به زوار و گریه کنندگان آن حضرت عنایت می کند، در عین حال اینها را جزای کامل برای فداکاران حضرت نمی داند.
چون شخص عرب این مطلب را فرمود: از نظر سید بحرالعلوم غایب شد.
منبع: رابطه و توجهات امام زمان علیه السلام به امام حسین علیه السلام و شیفتگانش/ سید عباس موسوی مطلق
گردآوري:اکرم کريمي / طلبه پايه پنجم
غزل انتظار
نوشته شده توسطرحیمی 10ام مهر, 1391- و اما یک غزل انتظار-
جمعه ها طبع من احساس تغزل دارد
ناخودآگاه به سمت تو تمایل دارد
بی تو چندیست که در کار زمین حیرانم
مانده ام بی تو چرا باغچه ام گل دارد
شاید این باغچه ده قرن به استقبالت
فرش گسترده و در دست گلایل دارد
تا به کی یکسره یکریز نباشی شب و روز
ماه مخفی شدنش نیز تعادل دارد
کودکی فال فروش است و به عشقت هر روز
می خرم از پسرک هر چه تفال دارد
یازده پله زمین رفت به سمت ملکوت
یک قدم مانده زمین شوق تکامل دارد
هیچ سنگی نشود سنگ صبورت ، تنها
تکیه بر کعبه بزن ، کعبه تحمل دارد…
سید حمیدرضا برقعی
بیدار کنید مرا !
نوشته شده توسطرحیمی 2ام مهر, 1391مولای من ، میدانم که
اگر با آمدن ” آفتاب” از خواب بیدار شوم نمازم قضاست.
قسمتي از توقيع مبارک حضرت حجت (عج) براى شيخ مفيد (ره)
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1391«كسى كه از برادران دينيت، تقوا پيشه كند و از خدا بترسد و آنچه كه بر عهده اش است به
مستحقّش واگذار نمايد از فتنه و آشوب باطل محفوظ خواهد ماند. و اگر پيروان ما
(خداوند آنها را توفيق دهد) به اتفاق با صدق قلب، وفاى به عهد (اسلام) كنند،
بركت ملاقات با ما از آنها تأخير نمى افتد، و سعادت ديدار ما سريعاً به
آنها با كمال شناخت و خلوص خواهد رسيد، خداوند يار و ياور
است و او براى ما كافى است و او نيكو نگهبان است،
و درود خدا بر آقاى ما بشارت دهنده و ترساننده،
محمّد(صلى الله عليه وآله وسلم) و
دودمان پاكش باد.»
امام قائم (عج) اميد انسانها
نوشته شده توسطرحیمی 31ام شهریور, 1391
هدايت و رهبرى مردم از راههاى گمراهى به راه سعادت، هميشه درتاريخ انسانها بوده، و با به وجود آمدن انسانها، خداوند پيامبرانى را براى هدايت آنها گسيل داشت، تا حدى كه در اين راه 124000 پيامبر آمدند كه اولين آنها حضرت آدم عليه السلام و آخرين آنها پيامبر عظيم الشان اسلام حضرت محمّد صلى الله عليه وآله وسلم بود.1
صفحات: 1· 2
کلید دار شهر آینه ها
نوشته شده توسطرحیمی 20ام شهریور, 1391
صبح بی تو رنگ بعد از ظهر یک آدینه دارد
بی تو حتی مهربانی حالتی از کینه دارد
بی تو میگویند تعطیل است کار عشق بازی
عشق، اما کی خبر از شنبه و آدینه دارد
خواستم از رنجش دوری بگویم، یادم آمد
عشق با آزار، خویشاوندی دیرینه دارد
روی آنم نیست تا در آرزو، دستی برآرم
ای خوش آن دستی که رنگ آبرو از پینه دارد
جغد بر ویرانه میخواند به انکار تو اما
خاک این ویرانه ها بویی از آن ویرانه دارد
در هوای عشق تو پر میزند با بی قراری
آن کبوتر چاهی زخمی که او در سینه دارد
ناگهان قفل بزرگ تیرگی را می گشاید
آن که در دستش کلید شهر پر آیینه دارد
“قیصر امین پور”
این جمعه نیایی به خدا می میرم
نوشته شده توسطرحیمی 12ام مرداد, 1391
آیینه در آیینه تو را می خواهد
قلبم شده ای سینه تو را می خواهد
***************
این جمعه نیایی به خدا می میرم
دلتنگی آدینه تو را می خواهد