« پایه های ایمان و کفر کدامند ؟دعا از زبان قرآن »

درس انتظار در محضر امام صادق عليه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 18ام مهر, 1391


     شدّت فتنه ها و كثرت ابتلائات و فزونى مشاكل و انحرافات در دوره غيبت حضرت مهدى عليه السلام، اقتضا مى كندكه ايمان آوردگان و پيروان ولايت همواره بر حذر بوده، و نسبت به عقيده و عمل خويش مراقبت بيشترى داشته باشند. در اين باب، نكاتى چند از كلام معصومين سلام اللّه عليهم، دقت و تعمّق بيشترى مى طلبد:

الف) تمسك به ريسمان ولايت:

      امام صادق عليه السلام فرموند:

     «يأتى على النّاس زمان يغيب عنهم امامهم»، زمانى بر مردم فرا رسد كه پيشواى شان غايب گردد.    

زراره پرسيد: در آن زمان مردم چه مي كنند؟ 

     فرموند:«يتمسّكون بالأمر الذى هم عليه حتّى يتبيّن لهم»، به همان امر ولايتى كه دارند چنگ زنند، تا بر ايشان تبيين شود.(1)

      و در كلامى ديگر فرمود: «طوبى لشيعتنا المتمسكين بحبلنا فى غيبة قائمنا».(2)


="font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif; font-size: small; color: #000000;">      خوشا به حال شيعيان ما ! آنان كه در زمان غيبت قائم ما به ريسمان ولايت ما تمسك مى جويند. 
      راستى در آن زمان كه امام و پيشواى مردم، در دسترس آنان نباشد و دامهاى شيطان براى جدا كردن آنان از ولايت اهلبيت عليهم السلامكه همان صراط مستقيم خداست،در همه جا پراكنده شده باشد،چه وسيله اى مطمئن تر از«حبل ولايت»مى توان يافت كه بتواند از«افتادن به چاه ضلالت»و«گرفتار شدن به دام انحراف»جلوگيرى كند؟! ب) تمسك به تقوى:
      امام صادق(عليه السلام) فرمود:

«إن لصاحب هذا الامرغيبةً فليتّق اللّه عبدٌ و ليتمسّك بدينه».(3)

«به يقين صاحب اين امر را غيبتى هست، پس هر بنده اى بايد به تقواى الهى روى آورد و به دينش چنگ زند.»
     همين تقواست كه روشن بينى و رزق بى حساب و گشايش الهى را نصيب انسان مى سازد، و همين تقواست كه در لحظه هاى خوف و خطر دل را آرامش مى دهد، و همين تقواست كه در دوران فتنه خيز غيبت، مايه رستگارى انسانهاست.

ج) طلب معرفت:
      زراره گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم اگر زمان غيبت فرزندت مهدىعليه السلام را درك كردم چه كنم؟
      فرموند: اين دعا را بخوان «اللّهم عرّفنى نفسك، فانّك إن لم تعرّفنى نفسك لم اعرف رسولك، اللّهم عرّفنى رسولك فانّك إن لم تعرّفنى رسولك لم اعرف حجّتك اللّهم عرّفنى حجّتك فانّك إن لم تعرّفنى حجّتك ضللت عن دينى».(4)
      «خدايا خودت را به من بشناسان كه اگر تو خودت را به من نشناسانى، پيامبرت را نتوانم شناخت. خدايا پيامبرت را به من بشناسان كه اگر تو پيامبرت را به من نشناسانى، حجّتت را نتوانم شناخت. خدايا حجت خود را به من بشناسان كه اگر تو حجّتت را به من نشناسانى از دينم گمراه خواهم شد.»

  1. معرفت ها را از خدا بايد طلبيد.
  2. شناخت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم تابع شناخت خدا، و شناخت حجّت متفرّع برشناخت پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم است.
  3. اگرچه بدون شناخت خدا و پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، شناخت حجّت ممكن نيست، امّا گمراهى از دين در اثر عدم شناخت حجّت لازم مى آيد.

      به عبارت ديگر، عدم گمراهى از دين، بدون شناخت حجّت، تضمين نمى شود.
      و بديهى است كه هردعايى، تنها پشتوانه حركت به حساب مى آيد، اصل دعاء ابراز نياز درونى و طلب تأييد الهى، در حركت بيرونى است.
      نياز به معرفت كه احساس شد و حركت براى كسب معارف كه توسط بنده آغاز گرديد، اگر دل با خدا باشد و گام در راه او قرار گيرد وصول به معرفت تضمين شده است.
      «قل ما يعبؤ بكم ربّى لولا دعاؤكم».(5)
      «بگو اگر دعاى شما نباشد، پروردگار من به شما عنايتى نكند.»

د ) تقيّه به عنوان سلاح مقاومت:
      امام رضا (ع) فرمود:
      «لا دين لمن لاورع له، و لا ايمان لمن لاتقيّة له إن اكرمكم عند اللّه أعملكم بالتّقيّة فقيل له: يابن رسول اللّه إلى متى؟ قال: إلى يوم الوقت المعلوم، و هو يوم خروج قائمنا اهل البيت.»(6)
      «كسى كه از گناه نپرهيزد، دين ندارد و كسى كه تقيّه نداشته باشد، ايمان ندارد همانا گرامى ترين شما نزد خدا، كسى است كه به تقيّه بيشتر و بهتر عمل كند.»
      گفته شد: اى فرزند رسول خدا تا كى؟
      فرموند: «تا روز «وقت معلوم» كه همان روز ظهور و زمان قيام قائم ما اهلبيت است.
      «تقيّه» هرگز به معناى «دم فروبستن» و «بى تفاوت ماندن» و بنا به «مصلحت اصطلاحى» رفتار كردن و «نان به نرخ روز خوردن» نيست.
      «تقيّه» هرگز به معناى «دست كشيدن از آرمانها» و همراه شدن با هركس و ناكس نيست. تقيّه اى كه از وظايف شيعيان در دوران غيبت حضرت مهدى(عليه السلام) شمرده شده و ارزشى هم سنگ با «تقوى» دارد و عدم رعايتش مساوى «با بى ايمانى» شمرده شده، نوعى سلاح مقاومت است.
      امام صادق (عليه السلام) در تفسير آيات (95 تا 97) سوره كهف كه در باره بناى سدّ، توسط ذوالقرنين است و طى آنان از سدّى بلند كه دشمنان نتوانند بر فرازش روند و از شكافتنش ناتوان باشند حكايت شده است مى فرمايد:
      «اذا عَمِلتَ بالتقيّة لم يقدروا لك على حيلة و هو الحصن الحصين وصار بينك و بين اعداء اللّه سداً لايستطيعون له نقباً».( [7] )
      هنگامى كه به تقيّه عمل كنى چاره اى عليه تو نمى يابند ونمى توانند با تو نيرنگ بازند، و آن به مانند دژى استوار و محكم است و بين تو و دشمنان خدا سدّى نفوذ ناپذير ايجاد مى كند.»
پس تقيه، چاره اى براى در امان ماندن از دشمن مقتدر و فرصتى براى قدرت يافتن خويش است تا نيروها بيهوده هدر نروند و در موقع مناسب توان ضربه زدن به دشمن را داشته باشند.

هـ) انتظار آگاهانه:
      امام صادق (عليه السلام) فرمود: «اقرب، ما يكون العباد من اللّه جلّ ذكره و أرضى ما يكون عنهم اذا افتقدوا حجّة اللّه جلّ و عزّ و لم يظهر لهم و لم يعلموا مكانه و هم فى ذلك يعلمون أنّه لم تَبطُل حجّة اللّه جلّ ذكره و لاميثاقه، فعندها فتوقّعوا الفرج صباحاً و مساءً…»( [8] )
      «زمانى كه بندگان به خداى بزرگ نزديك ترند و خدا از ايشان بيشتر راضى است، زمانى است كه حجت خداى تعالى از ميان آنان ناپديد گردد و ظاهر نشود و آنان جايش را هم ندانند. با اين همه بدانند كه حجت و ميثاق خدا از بين نرفته و باطل نشده است. در آن حال، در هر صبح و شام، چشم انتظار فرج باشيد».
      فضيلت بندگان خدا در اين زمان و رضايت بيشتر خداوند از آنان، بدين جهت است كه آنان بى آنكه امام خويش را ببينند و معجزاتش را مشاهده كنند و در حيرتها به درخانه اش پناهنده شوند، تنها با اعتماد به خدا و پايبندى به تقوى و دوستى اهلبيت، ميثاق الهى را نگاهبانى كرده ومرزهاى عقيده را پاس مى دارند.
      امام صادق (عليه السلام) فرمود: «يا ابا بصير! طوبى لشيعة قائمنا المنتظرين لظهوره فى غيبته و المطيعين له فى ظهوره، اولئك اولياء اللّه الذين لاخوف عليهم و لاهم يحزنون.»[9]
      «اى ابوبصير! خوشا به حال شيعيان قائم ما كه در دوران غيبت او در انتظار ظهورش به سر مى برند و در دوران ظهورش به اطاعت او روى مى كنند، آنان اولياى خدا هستند كه هيچ ترس و اندوهى بر ايشان نيست.»
      باهم آمدن دو وصفِ «انتظار در غيبت» و «اطاعت در ظهور»، براى شيعيان حضرت قائم(عليه السلام)، نشان دهنده نوعى ملازمت بين ايندو وصف است. به اين معنا كه شيعيان منتظر در دوران غيبت چنان امام خود را شناخته و در اطاعتش مى كوشند كه اگر دوران ظهور تحقق مى يافت، در زمره مطيعين حقيقى او بودند.

هـ ) حزن و اندوه بر مصائب غيبت و دعا براى ظهور :
      سدير صيرفى گويد: با برخى از اصحاب بر امام صادق (عليه السلام) وارد شديم، او را نشسته بر خاك ديديم، در حالى كه عبايى خشن با آستين كوتاه پوشيده و با قلبى سوخته، همچون مادر فرزند از دست داده، مى گريست، رنگ چهره اش تغيير كرده و اندوه از گونه هاى مباركش پيدا بود و اشكهايش، لباسش را خيس كرده بود وناله مى كرد:
      «مولاى من! غيبت تو، خواب را از چشمانم ربوده و زمين را بر من تنگ نموده و آسايش دلم را از من گرفته است!
      مولاى من! غيبت تو، بلا و مصيبت مرا به فاجعه هاى ابدى پيوند داده، و از دست دادن ياران، يكى پس از ديگرى، اجتماع و شماره ما را از بين برده، هنوز سوزش اشكى كه از چشمم مى ريزد و ناله اى كه از دلم بر مى خيزد با ياد بلاها و سختى هاى ـ دوران غيبت تو ـ پايان نيافته كه درد و رنج شديدتر و دردناكترى در برابر ديدگانم شكل مى گيرد!»
      سدير گويد: شگفت زده پرسيديم اين ماتم وگريه براى چيست؟!
      امام صادق(عليه السلام) آهى عميق و سوزناك كشيد و فرمود:
      اى واى! صبح امروز، در كتاب جفر نظر مى كردم و در باره ولادت و غيبت طولانى و طول عمر قائم ما و بلاهاى مؤمنين در آن زمان و ايجاد شك و ترديد در اثر طول غيبت و ارتداد اكثريت مردم از دين و خروج آنان از تعهد به اسلام، تأمل و دقتى داشتم، در اثر آن، رقّت مرا فرا گرفت و حزن و اندوه بر من چيره شد.» [10]
      وقتى حال امام صادق(عليه السلام) ـ كه حدود يكصد سال قبل از آغاز دوره غيبت مى زيسته است ـ چنين باشد، بايد ديد حال سرگشتگان دوران غيبت و دورماندگان از چشمه زلال ولايت چگونه بايد باشد، بيهوده نيست كه در هر مناسبتى شادى آفرين يا غمبار، سفارش به قرائت دعاى ندبه شده ايم كه حديث اشك و سوز دل منتظران حضرت مهدى(عليه السلام) است.
      وبى مورد نيست كه اين چنين بر دعاى براى فرج در زمان غيبت، تأكيد شده است.
      امام زمان(عليه السلام) مى فرمايد: «اكثر و الدعاء بتعجيل الفرج».( [11] )
     

«براى نزديك شدن ظهور و فرج، بسيار دعا كنيد.»


پی نوشت:
[1] ـ كمال الدين ج 2 باب 33 حديث 44 صفحه 350.
[2] ـ مدرك پيشين باب 34 حديث 5 صفحه 361.
[3] ـ كافى جلد 2 باب «فى الغيبه» صفحه 132.
[4] ـ مدرك پيشين صفحه 135.
[5] ـ سوره فرقان، آيه 77.
[6] ـ كمال الدين جلد 2 باب 35 حديث 5 صفحه 371.
[7] ـ تفسير نور الثقلين جلد سوم ذيل آيه شريفه ـ حديث 232.
[8] ـ كافى ج 2 باب نادر فى الغيبه صفحه 127.
[9] ـ كمال الدين ج 2 باب 33 صفحه 357 حديث 54.
[10] ـ كمال الدين ج 2 باب 33 صفحه 353 با رعايت كمى اختصار.
[11] ـ مكيال المكارم.

منبع:

  • غيبت ، ظهور، امامت/ واحد تحقيقات مسجد مقدس جمكران
آراي كاربران براي اين مطلب
5 ستاره:
 
(1)
4 ستاره:
 
(0)
3 ستاره:
 
(0)
2 ستاره:
 
(0)
1 ستاره:
 
(0)
1 رأی
ميانگين آراي اين مطلب:
5.0 stars
(5.0)
نظر از: معاونت فرهنگی [عضو] 
5 stars

امام صادق علیه السلام:

اثافى الاسلام ثلاثة: الصلوة و الزکوة و الولایة،لا تصح واحدة منهن الا بصاحبتیها؛
سنگهاى زیربناى اسلام سه چیز است: نماز، زکات و ولایت که هیچ یک از آنها بدون دیگرى درست نمى‏ شود.

کافى، جلد2، ص 18

1391/07/19 @ 10:29
نظر از: الزهرا (س) نصر [عضو] 

فراخوان طرح ختم 40 زیارت جامعه کبیره به مناسبت سالروز شهادت امام محمد تقی علیه اسلام .
دوستانی که مایلند در طرح ثبت نام کنند به منظور تکمیل شدن 40 قرائت در محل نظر دهی وبلاگ اعلام آمادگی نمایند .
زمان خواندن دعای جامعه کبیره شب و روز شهادت امام محمد تقی .

1391/07/19 @ 09:26
نظر از: جانقلیان [عضو] 

شدنی نیست که خداوند در شکر و سپاس را به روی بنده اش بگشاید ولی باب زیادی نعمت را به روی او ببندد."من شکر دامت نعمته “کسی که در مقابل نعمت سپاسگذار باشد نعمت داده شده به او همیشگی خواهد بود .زیادی شکر و صله رحم موجب طول عمر است .کمک به دیگران ، آبرو گذاشتن در جهت حل مشکلات مردم ، دادن خمس و زکات و انجام عبادات همگی از موارد شکر هستند و هر کدام از اینها این قدرت را دارند که نعمت داده شده به انسان را استمرار ببخشند .
در سایه سار نهج البلاغه (ویژه دانش آموزان راهنمایی) مسلم قلی پور

1391/07/18 @ 21:28


فرم در حال بارگذاری ...