موضوعات: "امام قائم عجل الله تعالی فرجه الشریف" یا "مهدویت"

چه اعمالی را شیعه باید هر روز برای امام عصر(عج) انجام دهد؟

نوشته شده توسطرحیمی 14ام مرداد, 1393


روایت حجت الاسلام صدیقی از توصیه مهم میرزا جواد آقا ملکی(ره)

حجت الاسلام و المسلمین صدیقی گفت: نباید با روزه گرفتن حس کنیم که کار خاصی انجام داده‌ایم بلکه عمل و عبادتی درست است که خجالتمان در برابر حضرت حق را افزایش دهد.

ذکر از نظر روایات و آیات عبارت است از دل دادن به خداوند متعال و اهل ذکر نیز کسی است که در نتیجه خلوت کردن با پروردگار آرامش به دست می‌آورد.

وی گفت: کسانی که اهل ذکر هستند نسبت به خداوند خشیت دارند خشیت با خوف متفاوت است خشیت به معنای این است که کسی را آن‌چنان بزرگ می‌دانی که عظمتش تو را می‌گیرد و در نهایت حالت شیفتگی و ذوب شدن در برابر این عظمت پیدا می‌کنی.

صدیقی ادامه داد: اگر عالمی را دیدید که دل در گرو حق تعالی داده است این عالم می‌تواند مرجع تقلید باشد اما کسی که آیه و روایات می‌داند اما بصیرت لازم را ندارد و ارتباط دلی با خداوند برقرار نکرده است این فرد نمی‌تواند مرجع و پایگاه مناسبی باشد.

امام جمعه موقت تهران، تصریح کرد: ما در کل دو نوع طلبه داریم یکی کسی است که به دنبال علم می‌رود تا مولا شود اما یک وقت عالمی داریم که علمش مانند نمازش است این فرد علم را بر خود واجب کرده چون می‌داند علم آدرس است.

وی با بیان این که عالم می‌تواند آدرس را با علم خود بیابد، گفت: این فرد با علم دین یاد می‌گیرد علم راه بندگی خداست هرچند راه معرفت تنها درس خواندن نیست. بلکه باید به این علم جهت داد اگر کسی بنده بود معرفت پیدا می‌کند و آن زمان علمش نیز یک مرحله از بندگی خواهد شد و آن زمان این فرد حلال و حرام و فضائل اخلاقی را رعایت می‌کند.

این استاد اخلاق گفت: خودسازی نیز مراحلی دارد که گفته می‌شود چهار مرحله خودسازی تجلیه، تخلیه، تحلیه و فناست تخلیه به معنای آن است که انسان باید برای رسیدن به خداوند قلب خود را جلا بدهد و در این رابطه علومی مانند احکام و اخلاق فرابگیرد تخلیه نیز به معنای دور کردن حجاب‌ها و خلوت کردن دل با خداست.

وی افزود: تحلیه نیز به معنای منقش کردن دل به نقش کمال و جمال حضرت مهدی(عج) است و به تعبیر دقیق‎تر به معنای الگو گرفتن از امام زمان می‌باشد وقتی این مراحل به خوبی صورت گرفت فنا شدن در یار قطعی خواهد شد و در این زمان است که غیر از او دیگر کسی را نمی‌خواهد.

امام جمعه موقت تهران با اشاره به این که ماه رمضان فرصت مناسبی برای به دست آوردن تقواست، اظهار کرد: البته به شرطی که با غفلت روزه نگیریم نباید جوری باشد که فکر کنیم باید خداوند در مقابل روزه ‌مان به ما چیزی بدهد، عبادت وقتی عبادت است که در مقابل خداوند انسان خجالتش بیشتر شود.

حجت الاسلام صدیقی بیان داشت: رئیس اهل ذکر امام زمان(عج) است ایشان در برابر ذات حق تعالی دارای خشیت فراوان بوده و مضطر است بنابراین کسی هم که به حضرت مهدی(عج) دل بدهد در حقیقت به خداوند دل داده است، دل نیز باید خدایی شود و اوج بگیرد تا به امام زمان(عج) برسد.

وی گفت: عکس خداوند در آیینه وجود حضرت مهدی(عج) است جان و قلب انسان نیز مانند آیینه‌ای است که متأسفانه تعلقات کثیره پوششی برای این آیینه می‌شود و مانند هزاران پرده جلوی دیدن آیینه را می‌گیرد.

این استاد اخلاق خاطرنشان کرد: روزی یاران امام صادق(ع) می‌بینند که ایشان بر روی خاک نشسته و به شدت گریه می‌کنند آن‌ها نیز از شدت گریه امام به گریه می‌افتند بعد از آن که امام صادق آرامتر می‌شوند از ایشان دلیل این گریه را می‌پرسند امام(ع) می فرمایند در صحیفه جدم امام علی(ع) زمان غیبت فرزندم مهدی(ع) را دیدم.

وی در پایان خاطرنشان کرد: آقا میرزا جواد آقا ملکی می گوید که سه کار است که شیعه باید هر روز آن را انجام دهد که این سه کار

خواندن دعای عهد،

خواندن و هدیه کردن سه بار توحید به امام زمان(عج)

و همچنین خواندن دعای فرج(اللهم عرفنی بنفسک) است.

منبع: صدای شیعه

امام زمان علیه‌السلام و سرانجام یهود

نوشته شده توسطرحیمی 24ام تیر, 1393


End of Judaism

یکی از دشمنان خطرناک حضرت مهدی علیه‌السلام و یارانش، یهود است؛ خداوند تبارک و تعالی می‌فرماید:
«همانا شدیدترین مردم، در دشمنی با آنان که ایمان آورده‌اند، یهودیان و مشرکان هستند.»
چنان که از بعضی روایات استفاده می‌شود، سفیانی سخت‌ترین دشمن امام زمان علیه‌السلام از جانب غربی‌ها و یهود حمایت می‌شود. اساساً سفیانی را برای حمایت از مرزهای اسرائیل و سرکوب نیروهای انقلابی، روی کار می‌آورند تا اربابان او از خطر حمله سپاه خراسانی و یاوران مهدی علیه‌السلام که برای آزادی «قدس»، به حرکت درآمده اند، در امان باشند. در آیاتی از سوره مبارکه «اسرا» چنین آمده است:
«ما به بنی اسرائیل در کتاب (تورات) اعلام کردیم که دو بار در زمین، فساد خواهید کرد و برتری جویی بزرگی خواهید نمود. هنگامی که نخستین وعده فرا رسد، گروهی از بندگان پیکارجوی خود را بر ضدّ شما می‌انگیزیم (تا شما را سخت در هم کوبند؛ حتی برای به دست آوردن مجرمان)، خانه ها را جست و جو می کنند و این وعده‌ای است قطعی، سپس شما را بر آنها چیره می‌کنیم و شما را به وسیله دارایی‌ها و فرزندانی کمک می‌کنیم و نفرات شما را بیشتر قرار می‌دهیم. اگر نیکی کنید، به خودتان نیکی می‌کنید و اگر بدی کنید، باز هم به خود می‌کنید و هنگامی که وعده دوم فرا رسد، آن چنان بر شما سخت خواهند گرفت که آثار غم و اندوه در صورت هایتان ظاهر می‌شود؛ داخل مسجد (الاقصی) می‌شوند، همان گونه که بار اول وارد شدند و آنچه را زیر سلطه خود می‌گیرند، در هم می‌کوبند.» (۱)
امام صادق علیه‌السلام در تفسیر جمله «بندگان پیکارجوی خود را علیه شما برمی‌انگیزیم» فرمودند:
«آنان کسانی هستند که خداوند، قبل از ظهور قائم، آنها را برمی‌انگیزد و آنان، دشمنی از دشمنان آل پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله را فرا نمی‌خوانند؛ مگر اینکه او را به قتل می‌رسانند.» (۲)
عیاشی در تفسیر خود، از امام باقر علیه‌السلام روایت کرده که حضرت، پس از تلاوت آیه «بعثنا علیکم عباداً لنا» فرمودند:
«او، قائم و یاران اویند که دارای قوّت و نیروی زیادی هستند.» (۳) از امام صادق علیه‌السلام نقل شده که آن حضرت، آیه شریفه فوق را تلاوت فرمودند، یکی از یاران عرض کرد:
فدایت شوم! اینها چه کسانی هستند؟ حضرت سه مرتبه فرمودند: «به خدا قسم! آنان اهل قم هستند.» (۴)
بنا به ظاهر روایات موجود، در منابع شیعه و سنّی، مراد از نبرد مسلمانان با یهود در آخرالزّمان، همین نبرد است؛ چنان‌که از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده که فرمودند:
«قیامت برپا نمی شود؛ مگر آنکه بین مسلمانان و یهود، کارزاری رخ می‌دهد، به گونه‌ای که مسلمانان، همه آنها را به هلاکت می‌رسانند تا جایی که اگر شخصی یهودی (محارب) در پشت صخره یا درخت، پنهان شود، آن سنگ و درخت به صدا درآید و گوید: ای مسلمان! این یهودی (محارب) است که در پناه من مخفی شده، او را هلاک کن!» (۵)
از روایات یاد شده، به دست می‌آید که خداوند، به وسیله ایرانیان، زمینه ظهور را فراهم می‌کند و مقاومت یهود در برابر مسلمانان، در چند نوبت است و نابودی نهایی آنان، به دست حضرت مهدی علیه‌السلام است.
بیرون آوردن «تورات» اصلی، از «غار انطاکیه» و کوهی در «شام» و «فلسطین» و «دریاچه طبریّه»، توسط حضرت مهدی علیه‌السلام و استدلال آن حضرت بر یهودیان نیز، نمونه‌ای از برخوردهای فرهنگی است که در مقام ارائه برهان، از آن استفاده می‌شود. از پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل شده که فرمودند:
«تورات و انجیل را از سرزمینی که انطاکیه نامیده می شود، بیرون می‌آورد.» (۶)
و نیز فرمودند:
«صندوق مقدس، از دریاچه طبریّه به دست وی آشکار می‌شود و یارانش آن را آورده و در پیشگاه او، در بیت المقدس قرار می‌دهند و چون یهودیان آن را مشاهده نمایند، جمعیت زیادی از آنها اسلام می‌آورند که حدود سی هزار هستند.» (۷)

پی‌نوشت‌ها:
۱٫ سوره مائده، آیه۸۳
۲٫ تفسیر نورالثقلین، ج۳، ص۱۳۸
۳٫ همان
۴٫ بحارالانوار، ج۶۰، ص۲۱۶
۵٫ مسند احمد، ج۲، ص۴۱۷؛ معجم احادیث الامام المهدی، ج۱، ص۳۱۲
۶٫ بحارالانوار، ج۵۱، ص۲۵
۷٫ معجم احادیث الامام المهدی (علیه السلام)، ج۱، ص۳۴۴؛ الملاحم و الفتن، ص۶۹
منبع: شفیعی سروستانی، اسماعیل؛ (۱۳۹۱)، دانشستان سرزمین‌های درگیر در واقعه‌ی شریف ظهور، ج۱، تهران: موعود عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، دوم.

نویسنده: سیدحسین تقوی
منبع: اندیشکده مطالعات یهود

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه

نوشته شده توسطرحیمی 23ام فروردین, 1393

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه


بهار آمد و دلهای ما در همجواری، دگرگونی طبیعت و شادمانه های عید، رنگ نو گرفت.

و ای کاش این نوشدن در امتداد نورانیت واقعی باشد که تنها در سایه محبت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) …


 


 

بهار آمد و دلهای ما در همجواری، دگرگونی طبیعت و شادمانه های عید، رنگ نو گرفت. و ای کاش این نوشدن در امتداد نورانیت واقعی باشد که تنها در سایه محبت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و نور منیر و سراج مستنیر مولانا المهدی(عج) شکل می گیرد و نضج می یابد.

به گزارش خبرگزاری حوزه/ بهار آمد و دلهای ما در همجواری دگرگونی طبیعت و شادمانه های عید، رنگ نو گرفت.

این اولین دلگویه سال جدید است؛ سالی که بر تارکش نام «فرهنگ» نقش بسته و امید ان می رود تا با استعانت همه آحاد ملت رشید ایران بتوانیم قطره ای و گامی و لمحه ای و لحظه ای، به سوی فرهنگ مهدوی حرکت کنیم و رنگ عشق پذیریم و بوی یار گیریم.

امسال سال فرهنگ است که به عزمی جزم نیازمند و به اعتقادی حقیقی محتاج است.

اعتقاد به اینکه می توان با ریسمان محکم فرهنگ دینی و مهدوی، از سنگلاخ زندگی در عصر آخر گذشت و در ساحل امن یار، مأوی گزید.

باری؛ بهار آمد و دلهای ما در همجواری دگرگونی طبیعت و شادمانه های عید، رنگ نو گرفت. و ای کاش این نوشدن در امتداد نورانیت واقعی باشد که تنها در سایه محبت و ولایت اهل بیت عصمت و طهارت(ع) و نور منیر و سراج مستنیر مولانا المهدی(عج) شکل می گیرد و نضج می یابد.

در این نوبه از دلگویه های مان دو حدیث از بیان و کلام ناب و تابناک حضرت صادق آل محمد(ع) در ذکر یاد و ایمان مهدوی برمی خوانیم تا چراغ راهمان باشد و سپس به ترنم نجوای دلهایمان در فراق یار گوش جان می سپاریم.

دستاویز مومن در عصر غیبت؛ تقوا و دین

قال الصادق (ع):

إنَّ لِصاحِبِ هذَا الأمرِ غَيبَتاً ، فَليَتَّقِ اللهَ عَبدٌ وَ ليَتَمَسَّك بِدينِهِ .

همانا صاحب اين امر را غيبتي باشد . از اين رو بنده بايد از خداي پروا پيشه كند و به دين خويش تمسك جويد .

(الكافي1/335)

انکار مهدی(عج)، انکار محمد(ع) است

و مَن أقَرَّ بِالأئِمَّهِ مِن آبائي وَ وُلدي وَ جَحَدَ المَهديَّ مِن وُلدي ، كانَ كَمَن أقَرَّ بِجَميعِ الأنبياءِ وَ جَحَدَ مُحَمَّداً صلي الله عليه و آله و سلم .

هر كه به امامان از نياكان و فرزندانم معتقد باشد و مهدي از فرزندانم را نكار كند ، همانند كسي است كه به همگي پيامبران معتقد باشد و محمد صلي الله عليه و آله و سلم را انكار كند .

(كمال الدين 2/411 و 338)

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه

تو کدام آینه ای ؟ صل علی آیینه

تو کدام آینه ای ، ای شرف الشمس غریب

که زد از دوری دیدار تو چشمم پینه

از همه آینه ها زلف رها کرده تری

می زنند آینه ها سنگ تو را بر سینه

یکسال دیگر هم بدون تو گذشت و من و شعر و تقویم در عبور فصلهای زمینی، تنها هوهوی تکراری بادها را شنیدیم و به اجساد نیمه‌جان برگها چشم دوختیم. مادر چهار فصل سبز و زرد و نارنجی و سپید فهمیدیم که هیچ رنگی مثل آبی، بوی آرامش نمی‌دهد و هیچ کرانه بی‌کرانه‌ای وسعت دریا را ندارد و تو آرامشی در دل داشتی و دریایی در نگاه… این روزها حرکت عقربه‌های ساعت نیز معنی دیگری دارد و من می‌دانم که تا آن سپیده موعود، باید به همین عقربه‌ها خیره بمانم و لبهای پُر‌زمزمه‌ام را با نام آسمانی‌ات معطر کنم. گفته‌ای که در ضمیر تو هیاهو نیست و مرا با همین کلام کوتاه به دردی عمیق و درون‌سوز مبتلا کرده‌ای، راستی تا کی باید درد خاموشی را تحمل کنم؟

نمی‌دانم نسیم صبحگاهی در گوش ریحانه‌های باغچه چه گفته است که آنها نیز چون من چشم به آسمان دوخته‌اند، بی‌قراری‌شان  را بارها دیده‌ام، ‌اما افسوس که زبان آنها را نمی‌دانم!

شکفتن شکوفه‌های بهاری، حرارت کوچه‌ها‌ی تابستان، لحظه‌های رویا‌گونه پاییز و ابر‌های پُر‌برف زمستان با من از «تو» می‌گویند!

من و شعر و تقویم تو را حتی در خوشه‌های انگور نیز دیده‌ایم و بوی وصل تو را در هیئت فرشتگان شنیده‌ایم، پیشانی مست دشت، از فوج‌فوج پرنده عاشق سخن می‌گوید که از زیارت چشم تو باز می‌گردند و در نهانخانه یادت، آرام می‌گیرند. اگر کوه بودم شاید فقط یک روز دوری از تو را تاب می‌آورم و می‌بینی که کوه نی‌ام! اما خصلت کوه را می‌دانم…

هر صبح رایحه‌ات را با مشام جان می‌شنوم و در این رایحه، چیزی مرا بیش از پیش به سمت خود می‌خواند و زنبیل عاطفه‌ام‌ را سرشار از تو می‌سازد، به راستی تو ریشه در عشق داری و ما ـ ساکنان سیاره سرگردانی ـ همه آرزومان این است که ریشه‌های خود را پاس داریم. یک سال دیگر هم گذشت! با تمام خوبیهایش، بدیهایش، کاستیهایش و من مثل چشمی کنجکاو و بهت‌زده تو را در تمام ترانه‌هایم، عاشقانه جستجو کردم. گاه ورق‌پاره‌هایی را که در بایگانی دلم بود، پیش روی دیده گشودم تا شاید لبخندی، ردّ پایی و یا نشانه‌ای از تو لابه‌لای آن حروف سربی پوسیده پیدا کنم اما نبود!

حتی سیاه‌مشق‌هایم به جستجوی تو بودند ای سپید‌تر از پیشانی سپیده! و تو با کوله‌بار تنهایی‌ات، به دورهای دور رفته‌ای، گفته بودی که حضورت در زمین، مثل تولد جوانه در خاک اتفاق خواهد افتاد و من در پاییز تقویم، در زیر برگهای خشک و روی هم تلمبار شده، بارها تو را مثل اتفاق سبزی زیر آن‌همه برگ، التماس کردم اما نبودی! و بدون تو یعنی غربت! و غربت دست کلمات را می‌بندد…

بارها در بزرگراه خاطرات قدم زده‌ام و گمنام‌تر از سایه درختان آن حوالی، نام تو را کاویده‌ام! بارها در نقطه‌چینهای شعر شاعر کوچه‌های شهر، یعنی نسیم به دنبال واژه‌ای آشنا بوده‌ام، واژه‌ای که لااقل به مرز متبرک افاضه‌های آبی‌ات نزدیک باشد.

آی… شولای صبح به تن! بتاب… و فصل سرد زمینی‌ام را با عطر نفست شکوفا کن!

می‌دانی اگر نباشی من و شعر پژمرده‌ایم و هیچ روزی در تقویم روشن نیست!

اگر نباشی! غم همه‌جا را قاب می‌گیرد و در دل این قاب، تصویری جز افول آرزوهای انسانهای عصر تصویر نیست!

یک سال دیگر بی‌ترانه حضورت گذشت!

و هر‌کس به زبانی تو را آرزو کرد و چیزی گفت! من و شعر همه آنها را در حاشیه تقویم نوشته‌ایم!

یک سر سوزن به تو نزدیک شده‌ام…

به اندازه یک آه سرد، یا به اندازه نفسی گرم! راستی از کدام مسیر می‌آیی؟ از کدام جاده؟ می‌دانم! این مسیرها ما را اسیر کرده‌اند! پیر کرده‌اند!

نمی‌خواهم سر درد دل را با تو باز کنم، با تو باید حرفهایی از جنس عشق و انتظار گفت و غمهای زمین را به زمینیان واگذار کرد. راستش حقارت بعضی حرفها به حقارت گوینده و شنونده باز می‌گردد و در تکلم ما خبری از این حقارت نیست، اگر هم باشد از سوی من است! چرا‌که بزرگی نام تو را فرهیختگان زمین می‌دانند و هر که از تو بنویسد یا با تو سخن بگوید خود را به دریا متصل کرده است، هر‌چند قطره‌ای ناچیز باشد…

و من و شعر آن قطره ناچیزیم که وصل دریا را می‌طلبیم و با واژه‌های کم‌بضاعت خود به پیشواز فصلی روشن می‌آییم، امید که از ما بپذیری…

لوح محفوظ خدا! آینگی کن یک صبح

که جهان پر شده از آتش و کفر و کینه

در همه آینه ها نام تو را کاشته ایم

ندبه خوانیم تو را هر سحر آدینه

*اشعار: علیرضا قزوه، حمید هنرجو

تَوَقَّعْ اَمْرَ صَاحِبِکَ لَیْلَکَ وَ نَهارَکَ

نوشته شده توسطرحیمی 9ام اسفند, 1392


شب و روز چشم انتظار ظهور مولایت صاحب الزمان باش.

انتظار، کيفيتي روحي است که موجب بوجود آمدن حالت آمادگي است براي آنچه انتظار دارند.و ضد آن يأس و نااميدي است. هر چه انتظار بيشتر باشد آمادگي بيشتر است.

هر چه عشق به «منتظر» افزون باشد آمادگي براي فرا رسيدن محبوب افزون مي گردد و دير آمدن و فراق محبوب دردناک مي گردد. تا بدانجا که انسان منتظر از خود بي خود مي شود و دردها و سختي هاي دردآور و مشکلات سخت خود را در راه محبوب حس نمي کند.همانند کسي که در پي شب پليدي، خسته از ظلمت و تاريکي چشم به افق دوخته و دميدن خورشيد را آرزو مي کند.

انتظار چه ويژگيهاي خاصي دارد؟

انتظار، در درجه نخست ويژه حيات و زندگي است. ماهيت زندگي انسان با انتظار و اميد به آينده عجين شده، به گونه اي که بدون انتظار، زندگي مفهومي ندارد.

هر انسان زنده اي که در انتظارهاي خويش، به تداوم حيات مي انديشد و بقاي خويش را انتظار دارد، تمام حرکت و سکون خود را در راستاي اين انتظار و در جهت متناسب با تداوم حيات قرار مي دهد.و لذا در روايات اسلامي مي بينيم که انتظار فرج از افضل اعمال امت پيامبر (ص) شمرده شده است.

يعني ويژگي انتظار در عمل در راه رسيدن به حيات است تا پيروان مهدي (عج) بکوشند تا خود را به امامشان نزديک کنند و مانند او بينديشند و امت با امام در انتظار به سر برند، زيرا امام نيز در انتظار ظهور خود به سر مي برد.

جامعه منتظر، هر حادثه اي هر چند عظيم و ويرانگر، و هر عاملي هر چند بازدارنده و يأس آفرين، او را از تحقق هدف هاي مورد انتظار مأيوس نمي کند و همواره به امام خود اقتدا مي کند

امامي که در برابر مشکلات شکننده و حوادث کوبنده قرن ها و عصرها استوار ايستاده است و ذره اي در اصالت راه و کار خود ترديد نکرده است.

امام مهدي (عج) مي فرمايند:

«… لإنّ الله معنا و لا فاقه بنا إلي غيره، و الحق معنا فلن يوحشنا من قعد عنا… »(1):

چون خدا با ماست، نيازي به ديگري نيست، حقانيت با ما مي باشد و کناره گيري عده اي از ما هرگز سبب وحشت ما نخواهد شد.

آري! امام مهدي (عج) در چنين انتظاري به سر مي برد و با چنين ايماني در اين شب يلداي زندگي، استوار و تزلزل ناپذير ايستاده است.

و جامعه «منتظر» و امت چشم به راه نيز بايد اين ويژگي ها را در امام موعود و «منتظر» خويش خوب بشناسد و تا حد امکان مانند خود او در انتظار باشد..

مولاي ما!

«حتي ترانا و نراک»

انتظار: ديده به راه دوختن است،

لحظه شمارى كردن براى ديدار كسى يا انجام واقعه اى است،

به اميد كسى يا چيزى ماندن است،

چشم داشتن و توقّع كارى يا حادثه اى است،

نگران شخص عزيزى يا امر مهمّى بودن است.

انتظار: اميدوارى، چشم به راهى، آمادگى، نگرانى، چشم داشت و درنگ است.(2)

امّا انتظار مهدى(عليه السلام) : همه اين ها و فراتر از اين هاست

 

انتظار مهدى(عليه السلام):

ايمان به «غيب» اقرار به «ولايت» و باورداشت حق حاكميت «قرآن» است.

عصاره «يقين»، چكيده «تقوى» و خلاصه «عمل صالح» است.

عشق به «زيبايى ها»، التزام به «خوبى ها» و شوق به «كمالات» است.

«تلاش» براى «يافتن»، «مقاومت» براى «رسيدن» و «جهاد» براى «ساختن» است.

انتظار مهدى(عليه السلام) : روايت «اشتياق»، حديث «جستجو» و قصّه «وصل» است.

انتظار مهدى(عليه السلام) : اقتداى به او، بيعت با او، و سرسپارى به فرمان اوست. رمز پايدارى، سرّ استقامت و راز جانبازى در راه اوست.

انتظار مهدى(عليه السلام) : «عامل رشد»، «پشتوانه مقاومت و «ضامن پيروزى» پيروان امامت است.

انتظار مهدى(عليه السلام) : سنگربانى «عقيده»، مرزبانى «انديشه» و مبارزه در راه پاسدارى از «فرهنگ اسلام و ولايت» است.

 

انتظار مهدى(عليه السلام) :

انتظار روز ظهور اوست و انتظار روز ظهور او،

انتظار غلبه اسلام و قرآن است و انتظار غلبه اسلام و قرآن،

انتظار تحقق وعده هاى خداوند است.انشاء الله


پي نوشت ها :
1 . بحارالانوار، ج 53، ص 178
2 . با مراجعه به كتابهاى معتبر لغت، همچون: لسان العرب، مجمع
البحرين، مفردات راغب، المنجد، دهخدا، معين و … .

منبع: انتظار بهار و باران/واحد تحقيقات مسجد مقدس جمكران

زمستان هم دلتنگ شماست!

نوشته شده توسطرحیمی 28ام دی, 1392



بهار نزدیک است ای بهار جانها

زمستان در حال گذر است و بهار طبیعت در راه

و هنوز جانها ی یخ بسته دلمان در انتظار آفتابت

 

غروب جمعه ها که می گذرد

فرصت دیدارمان صفر می شود

به گمانم آنقدر زیر صفر که فقط …

000

پروردگارا

یا عظیم الرجاء

ای آنکه همیشه رحمتت جاریست

دل را به امید مهربانیت خوش کرده ایم

«يا أَيهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ »

«اي عزيز! ما و خاندان ما را ناراحتي فرا گرفته»

سردی گناه

کوهی از یخ ساخته و …

دستمان خالیست

و چشم مان به نگاه حجتت ملتمسانه آرزومند است.

« فَأَوْفِ لَنَا الْكَيلَ وَتَصَدَّقْ عَلَينَا »

« پيمانه را براي ما کامل کن؛ و بر ما تصدق و بخشش نما »

ظهورش را برسان

تا با  گرمای حضورش

… بلبل خوش نغمه و پر شور ،

دوباره بسراید ترانه،

بزند شاخه شکوفه، جوانه

که مرا زخم عمیقی است به سینه نشانه

 

و دلم آه !!!

فقط …  !!!

دل نوشته از:رقیه رحیمی

صدقه دادن را شما به ما یاد داده اید...

نوشته شده توسطرحیمی 19ام دی, 1392

 

«يا أَيهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُزْجَاةٍ

فَأَوْفِ لَنَا الْكَيلَ وَتَصَدَّقْ عَلَينَا إِنَّ اللَّهَ يجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ»

(يوسف/88)

اي عزيز!

ما و خاندان ما را ناراحتي فرا گرفته، و متاع کمي با خود آورده‌ايم؛ پيمانه را براي ما کامل کن؛

و بر ما تصدق و بخشش نما، که خداوند بخشندگان را پاداش مي‌دهد!»

 

پر کن دوباره کیل مرا ، ایهاالعزیز

دست من و نگاه شما ، ایهاالعزیز


رو از من شکسته مگردان که سالهاست

رو کرده ام به سمت شما ، ایهاالعزیز

 

جان را گرفته ام به سر دست و آمدم

از کوره راه های بلا ، ایهاالعزیز

 

وادی به وادی آمده ام از درت مران

وا کن دری به روی گدا ، ایهاالعزیز

 

چیزی که از بزرگی تو کم نمی شود

این کاسه را…… فاوف لنا ، ایهاالعزیز

 

ما جان و مال باختگان را رها مکن

بگذار بگذرد شب ما ، ایهاالعزیز

 

خالی تر از دو دست من این چشم خالی است

محتاج یک نگاه شما ، ایهاالعزیز

وقت ظهور؟؟؟

نوشته شده توسطرحیمی 6ام دی, 1392

يكى از سؤال هايى كه از گذشته تا امروز مطرح بوده است و همواره از امامان مى پرسيده اند، سؤال از وقت ظهورحضرت مهدي (عجل الله تعالي فرجه الشريف) است. از اين رو، در اين زمينه روايات زيادى به دست ما رسيده است. از آن جا كه اين مسأله اهميت دارد، آن را در اينجا بررسى مى كنيم.
وقت ظهور آن حضرت تعيين نشده و علم به وقت ظهور، از آن خداوند است و جز او كسى نمى تواند وقت ظهور را تعيين كند. در اين زمينه، روايات بسيار صريح و معتبرى از پيشوايان معصوم عليهم السلام وارد شده كه به برخى از آنها اشاره می شود:

1ـ «سيوطى» از ابن مردويه، از ابو هريره روايت كرده است كه گفت:
مردى نزد رسول خدا صلى الله عليه وآله وسلم آمد وگفت:   

يا رسول الله! موقع فرا رسيدن ساعت كى است؟

آن حضرت فرمود: «در اين مورد، مسئول از سئوال كننده آگاه تر نيست».

آن مرد گفت: اى كاش ما را از نشانه هاى آن باخبر مى ساختى!

فرمود: «هنگامى كه بازارها و محل داد و ستدها به يكديگر نزديك شوند».

آن مرد گفت: نزديك شدن بازارها به يكديگر چيست؟

فرمود: «اين كه برخى از مردم به برخى ديگر از كمبود در آمد شكايت كنند، و اولاد زنا فراوان گردد، و غيبت كردن گسترش يابد، و صاحبان مال و ثروت مورد تعظيم قرار گيرند، و صدا و آواز مردمان فاسق در مساجد بلند شود و اهل منكر آشكار گردند، و ستمگرى بسيار شود [آن وقت است كه ساعت فرا رسد]».(1)

از احاديث شريفه زيادى كه در مورد كلمه «ساعت» وارد شده، چنين استفاده مى شود كه «ساعت» در اصطلاح شرع مقدس، به دو چيز اطلاق مى شود:

يكى روز ظهور حضرت مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف، و ديگرى روز قيامت.بنابر اين، مقصود از «ساعت» يا زمان ظهور حضرت مهدى عليه السلام است يا زمان ظهور و قيامت. زيرا اين دو زمان در بسيارى از نشانه ها با هم مشترك اند؛خداوند علم و آگاهى اين دو روز را به خود اختصاص داده و هيچ يك از انبيا و اولياى خود را از فرا رسيدن اين دو روز، مطلع نساخته است.

2ـ در حديثى از امام حسن مجتبى(عليه السلام) آمده است كه فرمود:

«از جدّم رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) پرسيدم كه امامان بعد از او چند نفرند؟

فرمود: امامان بعد از من، به تعداد نقباى بنى اسرائيل، دوازده نفرند. خداوند علم و فهم مرا به آنها عطا فرموده است. تو اى حسن! يكى از آنها هستى.

عرضه داشتم: يا رسول الله! قيام قائم ما اهل بيت كى خواهد بود؟

فرمود: اى حسن! حكايت قيام«قائم»،مثل روز قيامت است كه علمش نزد خداست وناگهان فرا مى رسد.(2)

3ـ درکتاب«اصول كافى»و«غيبت»نعمانى، و«بحار الانوار» از فضل بن يسار، روايت كرده اند كه گفت:
به حضرت باقر(عليه السلام) عرضه داشتم: آيا براى اين امر وقتى تعيين شده است؟ فرموند:
«كَذِب الوَقّاتُون، كَذِب الوَقّاتُون،كَذِب الوَقّاتُون» كسانى كه وقتى براى ظهور تعيين كنند، دروغ مى گويند. و اين جمله را سه بار تكرار فرمود».(3)


4ـ مفضل بن عمر گويد:

به پيشگاه امام صادق(عليه السلام) عرض كردم: آيا براى ظهور مهدى منتظر(عليه السلام) وقتى تعيين شده كه مردم آن را بدانند؟ فرمود:

«نه، خداوند اجازه نداده است كه براى آن وقت معينى باشد كه شيعيان ما از آن آگاهى داشته باشند.

عرض كردم: اى آقاى من! چرا نمى توان از وقت آن مطّلع شد؟

فرمود: زيرا وقت ظهور ا، همان ساعتى است كه خداوند مى فرمايد: «وَ يَسْئلُونَكَ عَنِ السّاعَةِ أيّانَ مُرْساها قُلْ إنَّما عِلْمُها عِندَ رَبِّى لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إلاّ هُوَ ثَقُلَتْ فِى السَّمواتِ و الأرْضِ لا تَأتِيكُمْ إلاّ بَغْتَةً(4): از تو در مورد ساعت ـ ظهور ـ مى پرسند كه زمان فرا رسيدن آن كى خواهد بود؟بگو علمش در نزد پروردگار من است و هيچ كس جز او نمى تواند آن را آشكار سازد، وآن (حتّى) در آسمانها و زمين سنگين آمده است و جز به طور ناگهانى به سراغ شما نمى آيد».

و نيز آن همان ساعتى است كه خداوند فرموده است: «يسْأَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيانَ مُرْسَاهَا»(5):و از تو درباره قيامت مي‌پرسند که در چه زماني واقع مي‌شود؟!».
و نيز فرموده است: «إِنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ»(6):

«علم ساعت ـ قيامت ـ در نزد خداوند است».

و همچنين فرموده است: «فَهَلْ ينْظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَنْ تَأْتِيهُمْ بَغْتَةً فَقَدْ جَاءَ أَشْرَاطُهَا»(7):«آيا آنها جز اين انتظارى دارند كه ساعت قيام به طور ناگهانى فرا رسد، در حالى كه هم اكنون نشانه هاى آن آمده است».

. . . و هم فرموده است: «وَمَا يدْرِيكَ لَعَلَّ السَّاعَةَ تَكُونُ قَرِيبًاً»(8):«و تو چه مى دانى، شايد ساعت قيام نزديك باشد».

و باز فرموده است: «يَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذينَ لا يُؤمِنُونَ بِها وَ الَّذِين آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَيَعْلَمُونَ أنَّهَا الحَقُّ ألا إنَّ الَّذين يُمارُون فى السّاعَةِ لَفى ضَلال بَعيد»(9):«كسانى در مورد آن (ساعت قيام) شتاب مى كنند كه آن را باور ندارند; ولى آنان كه آن را باور كرده اند، پيوسته با ترس و هراس مراقب آن هستند، و مى دانند آن حق است. آگاه باش! آنان كه در مورد ساعت مجادله مى كنند در گمراهى عميقى هستند».

مفضّل مى گويد: پرسيدم معناى مجادله در مورد ساعت چيست؟فرمود:يعنى مى گويند: قائم(عليه السلام) كى متولّد شده؟ چه كسى او را ديده؟ حالا كجاست؟ كى ظاهر مى شود؟

اين پرسشها و مجادله ها شتاب در امر خدا و شك و ترديد در قضاى الهى و دخالت در قدرت خداست. اينان كسانى هستند كه در دنيا زيانكارند و در آخرت بازگشت بسيار بدى دارند.مفضّل گويد: عرض كردم: آيا براى او نمى توان وقتى تعيين كرد؟ فرمود:

اى مفضّل! نه من وقتى براى آن تعيين مى كنم و نه هم وقتى براى آن تعيين شده است. هر كس براى ظهور مهدى ما(عليه السلام)وقت تعيين كند خود را در علم خدا شريك دانسته و ـ به ناحق ـ خود را بر اسرار الهى واقف پنداشته است که اين ادّعايى بى اساس است».(10)

با توجّه به آنچه گذشت معلوم مى شود كه امر ظهور مربوط به خداوند است و تنها اوست كه وقت ظهور را مى داند. بنابر اين، هر كس براى ظهور وقتى تعيين كند، دروغ گفته است; زيرا اراده و مشيّت خدا تابع اراده و خواست مردم نيست و خداوند به خاطر عجله و شتاب مردم شتاب نمى كند. زيرا كسى در كارى شتاب مى كند كه از دست دادن آن بهراسد و خداوند از اين جهت، ترس و هراسى ندارد و هر گاه مصلحت ايجاب كند خواست خدا انجام مى پذيرد.انشاءالله

پي نوشت:
1.    تفسير درّ المنثور، ج 6، ص 50.
2.    منتخب الأثر، ص 30، ح 41 و كفاية الاثر، ص 168.
3.    كافى، ج 1، ص 368، ح 5; غيبت نعمانى، ص 294، ح 13، باب 16; بحار الانوار، ج 52، ص 118، ح 45.
4.    سوره اعراف، آيه 187.
5.    سوره نازعات، آيه 42.
6.    سوره لقمان، آيه 34.
7.    سوره محمّد، آيه 18.
8.    سوره احزاب، آيه 63.
9.    سوره شورى، آيه 18.


ظهور حضرت مهدى(عليه السلام)
از ديدگاه اسلام و مذاهب و ملل جهان
سيد اسد اللّه هاشمى شهيدى

جای شما خالیست "آقا !!!

نوشته شده توسطرحیمی 29ام مهر, 1392

آقای من

آنقدر جای شما خالیست!

که هیچ گزینه ای آنرا پر نمی کند

حتی تمام موارد


نقش زنان در حكومت امام زمان عليه السلام

نوشته شده توسطرحیمی 30ام شهریور, 1392

زنان در حكومت قائم آل محمد عليه السلام چه مى‏ كنند، چه كسانى هستند، چند نفرند، از كجا مى ‏آيند وچه مسؤوليتى بر عهده دارند.

بر اساس برخى از روايات، حضور و نقش اين زنان از نظر زمان وموقعيت، چهار گونه است:

الف: حضور پنجاه زن در بين ياران امام

اولين گروه از زنانى كه به محضر امام زمان مى‏ شتابند آنهايند كه در آن ايّام مى‏زيسته ‏اند وهمانند ديگر ياران امام عليه السلام به هنگام ظهور در حرم امن الهى به خدمت امام عليه السلام مى‏ رسند. در اين باره دو روايت وجود دارد:

روايت اول: امّ سلمه ضمن حديثى درباره علايم ظهور، از پيامبر روايت كرده است كه فرمود: (يعوذ عائذ من الحرم فيجتمع الناس اليه كالطير الوارده المتفرقه حتى يجتمع اليه ثلاث مأة واربعة عشر رجلاً فيه نسوة فيظهر على كل جبار وابن جبار…).(1

يعنى: در آن هنگام پناهنده‏ اى به حرم امن الهى پناه مى‏آورد ومردم همانند كبوترانى كه از چهار سمت به يك سو هجوم مى‏برند به سوى او جمع مى‏شوند تا اينكه در نزد آن حضرت سيصد وچهارده نفر گرد آمده كه برخى از آنان زن مى‏باشند كه بر هر جبار وجبار زاده ‏اى پيروز مى ‏شود.(2)

روايت دوم: جابربن يزيد جعفى، ضمن حديث مفصلى از امام باقر عليه السلام در بيان برخى نشانه‏هاى ظهور نقل كرده كه: (و يجيى‏ء والله ثلاث مأة وبضعة عشر رجلاً فيهم خمسون امراة يجتمعون بمكة على غير ميعاد قزعاً كقزع الحزيف يتبع بعضهم وهى الاية التى قال الله اينما تكونوا يأت بكم الله جميعاً ان الله على كل شى‏ء قدير…).(3)

به خدا سوگند، سيصد وسيزده نفر مى ‏آيند كه پنجاه نفر از اين عده زن هستند كه بدون هيچ قرار قبلى در مكه كنار يكديگر جمع خواهند شد. اين است معناى آيه شريفه: هر جا باشيد خداوند همه شما را حاضر مى‏ كند. زيرا او بر هر كارى توانا است.

 

پنجاه زن از سيصد وسيزده نفر!

نكته شگفت در اين دو روايت اين است كه مى ‏فرمايد: سيصد وسيزده مرد گرد آيند كه پنجاه نفر ايشان زن هستند!

دوم آنكه: در روايتى كه نام ياران برشمرده شده است نام هيچ زنى وجود ندارد.(4)

در پاسخ اين شبهه مى‏توان گفت: اين چند نفر در زمره همان سيصد وسيزده نفر هستند. زيرا اولاً امام عليه السلام مى ‏فرمايد: (فيهم). يعنى در اين عده پنجاه زن مى‏ باشد.

دوم: شايد تعبير مردان بدين سبب باشد كه بيشتر اين افراد مرد هستند واين كلمه از باب فزونى عدد مردان، چنين ذكر شده است.

سوم: اگر مقصود همراهىِ خارج از اين عده بود امام مى‏فرمود: (معهم)، نه اينكه بفرمايد (فيهم). زيرا اين سيصد وسيزده نفر مانند عدد اصحاب بدر برشمرده شده‏اند وهمه ياران وفرماندهان عالى رتبه واز نظر مقام وقدرت در حد بسيار بالايى هستند كه برخى با ابر جا به جا مى ‏شوند واينها بدون شك با بقيه مردم آن زمان فرق بسيار دارند. بنا بر اين اگر بگوييم آنها جزو همان سيصد وسيزده نفر هستند رتبه وموقعيت ويژه قائل شده و اگر در زمره ياران ديگر حضرت هستند از امتياز كمترى برخوردارند.

ب: زنان آسمانى

دسته دوم چهارصد بانوى برگزيده هستند كه خداوند براى حكومت جهانى حضرت ولى عصر عليه السلام در آسمان ذخيره كرده است وبا ظهور آن حضرت به همراه حضرت عيسى عليه السلام به زمين مى ‏آيند.

ابوهريره از پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم روايت كرده كه: (ينزل عيسى بن مريم على ثمان‏ماة رجل واربع مائة اِمرأة خيار من على الارض وأصلح من مضى).(5)

عيسى بن مريم به همراه هشتصد مرد وچهارصد زن از بهترين وشايسته ‏ترين افراد روى زمين فرود خواهد آمد.

در اينكه اين زنان از امتهاى پيشين هستند يا امت اسلامى زمان پيامبر صلي الله عليه وآله وسلم ومعصومين قدس سرهما هستند يا از دورانهاى مختلف، واز چه زمان وبه چه علت به آسمان برده شده‏اند وبراى عهده دارى منصبى در حكومت حضرت مى‏آيند يا براى مسايل ديگر؟ اينها پرسش‏هايى است كه اين حديث از آن چيزى نمى ‏گويد.

ج: رجعت زنان

سومين گروه از ياوران حضرت بقية‏الله عليه السلام زنانى هستند كه خداوند به بركت ظهور امام زمان آنها را زنده خواهد كرد وبار ديگر به دنيا رجعت خواهندنمود. اين گروه دو دسته‏اند: برخى با نام ونشان از زنده شدنشان خبر داده شده وبرخى ديگر فقط از آمدنشان سخن به ميان آمده است.

پيش از ادامه بحث، عقيده شيعه نسبت به رجعت را بررسى مى‏ كنيم.

يكى از عقايد مسلّم شيعه اين است كه همزمان با ظهور مهدى آل محمد عليه السلام برخى از پيامبران مانند حضرت خاتم الانبياء ومعصومين قدس سرهما همانند امير مؤمنان عليه السلام وامام حسين عليه السلام وبرخى از مؤمنان حقيقى وپيروان اهل بيت به اذن پروردگار زنده خواهند شد وبار ديگر به دنيا باز مى‏گردند. بازگشت اين عده نه تنها غير ممكن نيست بلكه از نظر قرآن كريم اين پديده امرى مسلم است كه آيات متعددى از آن سخن گفته است. در سوره بقره مى‏ خوانيم:

آيا نديدى جمعيتى را كه از ترس مرگ از خانه‏هاى خود فرار كردند وآنان هزاران نفر بودند! خداوند به آنها گفت بميريد. سپس خدا آنها را زنده كرد وماجراى زندگى دوباره آنهارا درس عبرتى براى آيندگان قرار داد… .(6)

همچنين قرآن كريم در آيه‏اى ديگر مى‏فرمايد: يا همانند كسى كه از كنار يك آبادى (ويران شده) عبور كرد، در حالى كه ديوارهاى آن به روى سقفها فرو ريخته بود و(اجساد واستخوان‏هاى اهل آن در هر سو پراكنده بود. او با خود) گفت: چگونه خداوند آنها را پس از مرگ زنده مى‏كند! (در اين هنگام) خدا او را يكصد سال ميراند، سپس زنده كرد وبه او گفت: چه قدر درنگ كردى؟ گفت: يك روز يا بخشى از يك روز. فرمود: نه بلكه يكصد سال درنگ كردى. نگاه كن به غذا ونوشيدنى خود (كه همراه داشتى وبا گذشت سالها) هيچ گونه تغيير نيافته است؛ ولى به الاغ خود نگاه كن (كه چگونه از هم متلاشى شده است. اين زنده شدن تو پس از مرگ، هم براى اطمينان خاطر تو است وهم) براى اينكه تو را نشانه براى مردم قرار دهيم. اكنون به استخوان‏هاى مركب خود نگاه كن كه چگونه آنها را برداشته، به هم پيوند مى‏دهيم وگوشت بر آن مى‏رويانيم. هنگامى كه اين حقايق بر او آشكار شد، گفت: مى‏دانم خدا بر هر كارى توانا است.(7)سيد مرتضى علم الهدى در اين باره مى ‏نويسد: علت اينكه شيعه عقيده دارد كه خداوند در موقع ظهور امام زمان عليه السلام برخى از مردگان را زنده مى‏گرداند اين است كه به ثواب يارى امام زمان نايل شوند ودولت حق آل محمد را كه در انتظار آن بوده‏اند از نزديك شاهد باشند وتا انتقام عده‏اى از ظالمان را به چشم ببينند واز ظهور حق واعتلاى كلمه توحيد لذت ببرند.(8)

در منابع معتبر اسلامى نام سيزده زن ياد مى‏شود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد صلي الله عليه وآله وسلم زنده خواهند شد ودر لشكر امام زمان به مداواى مجروحان جنگى وسرپرستى بيماران خواهند پرداخت .طبرى در دلائل الامامة، از مفضل بن عمر نقل كرده كه امام صادق فرمود: همراه قائم (آل محمد صلي الله عليه وآله وسلم) سيزده زن خواهند بود. گفتم آنها را براى چه كارى مى ‏خواهد؟

فرمود: به مداواى مجروحان پرداخته، سرپرستى بيماران را به عهده خواهند گرفت. عرض كردم: نام آنها را بفرماييد.

فرمود: قنواء، دختر رشيد هجرى، ام ايمن، حبابه والبيه، سميه، مادر عمار ياسر، زبيده ام خالد احمسيّه، ام سعيد حنفيه، صيانه ماشطه، ام خالد جهنّيه.(9)

صيانه ماشطه در زمان حضرت موسى مى ‏زيسته است ومادر عمار ياسر در ابتداى بعثت به شهادت رسيد. حبابه در زمان على عليه السلام وقنواء در زمان امام حسن وامام حسين عليه السلام وبقيه در زمان‏هاى ديگر زندگى مى‏كرده‏اند.

اين گروه سيزده نفرى رجعت خواهند كرد وخداوند براى قدردانى از آنها، به بركت امام زمان آنها را زنده خواهد كرد.

در اين روايت امام صادق عليه السلام از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مى‏كند. در كتاب خصايص فاطمى(10) به نام نسيبه، دختر كعب مازينه، ودر كتاب منتخب البصائر به نام وتيره وأحبشيه اشاره شده است.(11)

جز اين سه نفر، نام ديگرى به ميان نيامده است.

منبع : زنان در حكومت امام زمان (عليه السلام)/ محمد جواد طبسى

پی نوشت:

——————————————————————————-

(1) مجمع الزوائد، ج7، ص315؛ معجم احاديث الامام المهدى، ج1، ص500.

(2) همان.

(3) بحار الانوار، ج52، ص223.

(4) دلائل الامامة، ص314.

(5) معجم الامام المهدى، ج1، ص534؛ به نقل از فردوس‏الاخبار، ج5، ص515.

(6) سوره بقره، آيه 243.

(7) سوره بقره، آيه 259.

(8) سفينة‏البحار، ج1، ص511.

(9) دلائل الامامة، ص260.

(10) رياحين الشريعه، ج5، ص41؛ به نقل از خصايص فاطميه.

(11) چشم اندازى از حكومت مهدى عليه السلام ، ص74؛ به نقل از بيان الائمه، ج3، ص338.

کتاب پیامک و اشعار مهدوی نسخه دوم + دانلود (مخصوص موبایل)

نوشته شده توسطرحیمی 26ام مرداد, 1392

در این نسخه قسمت های جدیدی به کتاب اضافه شده است،که عبارت اند از: اضافه شدن پیامک در ایام مختلف مانند ماه مبارک رمضان، ایام فاطمیه، نیمه شعبان،ماه محرم و عید نوروز. این کتاب هدیه به تمام دوست داران و عاشقان حضرت بقیه الله اعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف است. این کتاب در سه نسخه جاوا، اندروید و آیفون تولید شده است.


اندروید

برای دانلود نرم افزار اینجا کلیک کنید
حجم نرم افزار: 780 کیلوبایت

آیفون

برای دانلود نرم افزار اینجا کلیک کنید
حجم نرم افزار: 124 کیلوبایت


جاوا

برای دانلود نرم افزار اینجا کلیک کنید
حجم نرم افزار: 980 کیلوبایت

منبع: دریچه فناوری اطلاعات باشگاه خبرنگاران