« الهی یار زیبایم نیامد | اجرای فرمان رهبر انقلاب برای فعال کردن 550 هزار هکتار اراضی کشاورزی خوزستان 21 سال به تاخیر افتاده است » |
اگر اعتماد به خدا بود؛کسی برای کدخدا تره هم خُرد نمی کرد
نوشته شده توسطرحیمی 15ام اردیبهشت, 1396در ادامه متن سخنرانی حجت الاسلام احسان بی آزارتهرانی را می خوانید:
اهمیت اعتماد به خدا
اهتمام به سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله به عنوان اینکه همسو و همجوار با ایشان باشیم ما را در طریق مسلمانی جلو می برد. همه ی حضرات معصومین علیه السلام هدفشان این بود که ترجمانی از سنت پیغمبر صلی الله علیه و آله بشوند؛ این می شود معنای الگوپذیر از نبی خدا و اسوه بودن حضرت:
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ1؛ اما حالا چه کسانی عملا می توانند این الگوپذیری را داشته باشند؟
لِمَنْ كَانَ يَرْجُو اللَّهَ وَالْيَوْمَ الْآخِرَ2؛ کسانی که اعتماد به خدای متعال و اعتقاد به روز جزا دارند.
این دو اصل پایین مسلمانی است. ممکن است کسی یک عمر عبادت کند اما اعتماد به خداوند در صحنه ی زندگی اش مشهود نباشد، اعتماد خدا متفاوت است از اینکه فقط خدا را پرستش کنیم.
خاموش شدن آتش جهنم در شب ولادت امام حسین(علیه السلام)
علیه السلام ن چنین مسلمانی همه ی هستی اش را می دهد و می فرماید: لامعبود سواک؛ خدا خلقتش را با امام حسین علیه السلام آغاز کرد. امام جواد علیه السلام می فرماید: لوح و قلم که آفریده شد و اولین چیزی که بر صحنه ی لوح ثابت شد این جمله بود: وترالحسین علیه السلام؛ وترالموتور که در زیارت عاشورا می خوانیم به این معنا نیست که حضرت تک و تنها در روز عاشورا به شهادت رسید بلکه یعنی آقا یکی یکدانه خلقت خداست.
یکی یکدانه بودن امام حسین علیه السلام در خیلی جاها معلوم است، هیج خاکی قابل خوردن نیست اما در تربت امام حسین علیه السلام شفاست. در شب تولد امام حسین علیه السلام اتفاقی در عالم افتاد که نه قبل از آن اتفاق افتاده بود و نه بعد از آن اتفاق خواهد افتاد الی یوم القیامة، مختص آقاست. روایت دارد به محض اینکه آقا سیدالشهدا علیه السالم در این عالم متولد شد خدا به برکت ولادت ایشان جهنم را خاموش کرد. برای هیچ کسی دیگر و در هیچ زمانی این اتفاق نیفتاد و از اختصاصات امام حسین علیه السلام است.
ببینید حافظ چقدر قشنگ می گوید:
لزوم ترک همه تعلقات هنگام سجده
قدح قدح معارف اهل بیت علیهم السلام نصیب کسی می شود که هنگام سجده پیاله را برگرداند. همانطور که مثلا وقتی یک پیاله شیربرنج را برمی گردانیم محتویات آن بیرون می ریزد. آنچه ما از سجده امام سجاد علیه السلام باید درس بگیریم این است که وقتی سر به سجده می گذاریم آنچه سودا در سر هست از هویتها و تعینات را بتوانید برگردانید. اگر این پیاله را برگرداندید و فقط او را دیدی ودر پیاله ی وجودت فقط او جلوه گری کرد جمال خدا را دیدی سجده حقیقی کرده ای.
70 سال عبادت چطور بر باد می رود؟!
ربا اعلام جنگ با خداست
می گویند: حاج آقا گیر کرده بودیم و مجبور بودیم نزول بگیریم. خب شما رفتی درب خانه دشمن خدا را زدی، ربا به تعبیر قرآن اعلام جنگ با خداست و جنگ با رسول خدا صلی الله علیه و آله است. اعتماد به خدا نداری و معنای رزاقیت را نفهمیدی و ممکن است 60 سال عبادتش را کرده باشی اما در این بزنگاه ها معلوم می شود به خدا اعتماد داری یا نه، امور را به خدا تفویض کن و به خدا بسپار.
خنده، گریه و ترس عزرائیل
این که می گویم روایت نیست و شبیه این را حاج علی اکبر نهاوندی4 در “خزینه الجواهر فی زینه المنابر” دارد. یک کسی اهلیت پیدا کرده بود و به محضر عزرائیل رسید و به او گفت: تو ملک هستی و وظیفه ات تعیین شده است و جبرا مطیع خدا هستی، سرعت العملت هم بالاست جایی شد که درنگ و تامل کنی.
عزرائیل پاسخ داد: بله سه جا تغییر حال دادم: یک جا از خنده، یک جا از گریه و یک جا از ترس؛ خنده ام زمانی بود که می خواستم بنده ای را قبض روح کنم و او در کفاشی بود و فریاد می زد: تو مگر کفاش شخصی دوز من نیستی؟ گفتم دو شماره بزرگتر بدوز تا بتوانم تا دو سال بعد بپوشم، این که دوخته ای زود پاره می شود. خنده ام گرفت و گفتم امان از غفلت بچه های آدم، تو تا چند دقیقه ای دیگر زنده نیستی آن وقت برای دو سال بعدت اینطور فریاد می زنی! از غفلت بچه های آدم خنده ام گرفت.
گریه ام زمانی بود که خدا به من دستور داد جان زنی را بگیرم که باردار بود و من او را در بیابان بی آب و غذا یافتم، پس منتظر شدم تا نوزادش را بدنیا آورد و جانش را گرفتم. دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه سوخت در آن بیابان و گریه کردم.
ترسم زمانی بود که خدا امر کرد جان فقیهی را بگیرم که نوری از اتاقش می آمد، هرچه نزدیک شدم نور بیشتر شد و زمانیکه جانش را گرفتم از درخشش چهره اش ترسیدم و وحشت کردم.
خداوند به من فرمود: «می دانی آن عالم نورانی که بود؟
او همان نوزادی بود که جان مادرش را در بیابان گرفتی، من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم، هرگز گمان نکن که با وجود من موجودی در این جهان بی سرپناه و تنها خواهد بود.»
فرم در حال بارگذاری ...