« اجازه‌ شوهرت را می‌دهی؟توصیه‌ها و تذکرات رهبر انقلاب به دولت یازدهم »

ای حسین زمان ! (کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری )

نوشته شده توسطرحیمی 6ام اسفند, 1393

ملتي که در روزهاي عاشورا و تاسوعا فرياد مي زدند و مي‌زنند:

اي امام حسين- عليه السلام- !

 کاش بودیم آن زمان کاری کنیم از تو و طفلان تو یاری

کاش ما در زمانت بوديم و تو را ياري مي کرديم،

                                          حال وقت آن رسيده که حسين زمان را ياري دهيد،

به خدا قسم اگر کسي که در امر ياري حسين زمان کوتاهي کند،

                     مثل اين است که در کربلا حسين –عليه السلام- را ياري نکرده . روحانی شهيد مصطفي حجتي


 ما از كوفيان بدتريم!

 اي حسين! در عزاداريهايي كه به نام تو برگزار مي‌كنيم آرزو مي‌كنيم كاش عاشوراي 61 هجري در كربلا بوديم و از تو و حَرَمت دفاع مي‌كرديم.

كاش بوديم و زير پرچم تو كشته مي‌شديم. كاش بوديم و تو را ياري مي‌كرديم؛ تا امروز نداي مظلومانهء “هل من ناصر” تو در گوش تاريخ زنگ نزند.

آري! آرزو مي‌كنيم تا ما بوديم و تو تنها نبودي. براي دل خودمان هم دليل مي‌آوريم كه همان‌طور كه در انقلاب ايران از جان گذشتيم در كربلا نيز اگر بوديم، چنين بود.

اما آقاجان باور نكن. خيالت راحت! گذشت آن روزگار.

ما هم اگر بوديم مي‌رفتيم آن سوي ميدان، زير پرچم يزيد و بر تو شمشير مي‌كشيديم؛ علي‌رغم تمام نامه‌ها و داعيه‌ها. كوفيان اگر خيانت كردند و نقض عهد، ما نه تنها تو را مي‌كشتيم و خودت را و آرمانت را مثله مي‌كرديم، بلكه بعدش خودمان مي‌شديم خون‌خواهت و تازه اول كاسبي بود؛ قربة الي الله. بدتر از كوفيان.


اي حسين! ما تو را مي‌خواهيم تا حاجتمان را روا كني، مريضمان را شفا دهي، مشكلمان را حل كني، همّ و غمّ ما را برطرف سازي و بعد ديگر هيچ. اينكه تو از ما چه مي‌خواهي اهميتي ندارد. امامي به درد ما مي‌خورد كه به درد “ما” بخورد. اگر قرار باشد كه همراهي با امام به قيمت جان و ناموس و مال ما تمام شود، عافيتمان را بگيرد، سختي داشته باشد همراهيش، جنگ و خون و مصيبت لازمه‌اش باشد كه اين امام به كارمان نمي‌آيد.

مايي كه غرق در رفاه و عافيت و تجمّليم. مايي كه اوج غصه‌مان نان شب و قرض‌هايمان است. مايي كه مثل آب خوردن نزول‌خواري مي‌كنيم و بعد با پولش مجلس عزا مي‌سازيم. اي حسين! اگر زمان تو بوديم، به ثمن بخس معامله مي‌كرديم تو را. مي‌فروختيمت و پولش را با ولع تمام مي‌بلعيديم و يك آب هم رويش؛ انگار نه انگار.

مجالس عزايمان هم روي چشم و هم‌چشمي است، براي خودنمايي و ريا؛ كه بگوييم هيئت ما و محل ما و شهر ما و … چنين و چنان؛ كه پزش را بدهيم. حال اين علَمها و كتلها را از كجاي فرهنگ كربلا در آورده‌ايم اصلاً مهم نيست. مراسم عزاداري برايمان شده عادتي مثل يلدا و نوروز؛ همين و نه بيشتر. هر چيزي را هم مي‌شود آويزان چنين عادت و رسمي كرد. راستش عزاي تو شده است تفريح و تنوع.

اينكه تو چرا ريز ريز شدي مسأله نيست، مسأله اين است كه من خودم را با آهنگهاي پاپ به اسم عزاداري تخليه عاطفي يا حتي فيزيكي كنم؛ نعره بزنم و دست بالا حاجتي بستانم از درگاهت. هر گناه و غلطي دلم مي‌خواهد بكنم و بعد بگويم عزادار حسينم و شفاعت و … . عزاداري تو خوبيش اين است كه دكاني است براي بعضيمان و راهي است براي بازسازي چهره منفورمان، براي ريا و تظاهر.

گذشت آن روزي كه خالصانه و از غم مصائب روحي و جسمي تو، اشكي بر گونه‌مان مي‌دويد. حقيقت اين است: “قلوبنا معك و سيوفنا عليك” اين تازه خوشبينانه است.



اي حسين! ما اگر ياران خوبي بوديم كه امام زمانمان نبايد غريب مي‌بود و تنها. اي حسين! ما فقط نام تو را مي‌خواهيم. ما تنها دنبال نفع ظاهري خوديم. براي دنيايمان بر سر و كله هم مي‌زنيم، حتي در مجالس و مراسم و ايام عزاي تو هم پي طرح خودمان، خواسته‌هايمان و باندمان و كوبيدن رقيبان و مخالفان و دشمنانمان هستيم. ما از شعارهايي كه برايش زجر كشيديم و خون داديم، براي منافعمان و به راحتي گذشته‌ايم و مي‌گذريم.

اي حسين! خوب شد ما نبوديم و ننگي بدتر از ننگ كوفيان بر پيشانيمان نماند. حالا حداقل مي‌توانيم خودمان را گول بزنيم كه “كاش در كربلا بوديم تا حسين را ياري كنيم".

منبع: متن ما از كوفيان بدتريم!/ طاووس


فرم در حال بارگذاری ...