« بیانیه شدیداللحن آیت الله العظمی نوری همدانی پیرامون وقایع کشمیر | توطئه آل سعود در تعویض نمادهای شیطان با نمادهای مقدّس » |
ایوان طلای شاه نجف دلرباتر است
نوشته شده توسطرحیمی 25ام مرداد, 1398
آتش گرفت هرکه مِی از این سَبو کشید
دیوانه شد هر آنکه ننوشید و بو کشید
مدحِ تو را نمی شود آسان سرود و گفت
باید که دست یکسره از آبرو کشید
آئینه ای گرفته خدا در مقابلش
فرمود یا علی و تو را مو به مو کشید
خود را که دید عینِ خودش را ظهور داد
یک یا علی و یکصدوده بار هو کشید
ما را رها نمیکند آن قوسِ اَبروان
باید که تیغِ اَبروی تو بر گلو کشید
ای شاه بیتِ عشق وزیزی مبارکت
بسم اله ای امیر امیری مبارکت
ما باختیم پیش تو دارو ندار باز
ما را نوشتهاند از اول قُمار باز
دستِ حسن حسین و اباالفضل تیغِ توست
این خانواده اند همه ذوالفقار باز
وقتی که چرخ میزند این تیغ رحم کن
خورشید را که در نرود از مدار باز
پیداست از حرارتِ لا سیف گفتنش
جبریل دیده است کمی تار و مار باز
چشم تو است جامع الاضدادِ اهلبیت
وقت سلام رحمت و وقت شکار باز
تا پیش چشم فاطمه حیدر بلند شد
روحی لک الفدایِ پیمبر بلند شد
نقش تو بود و تیشه ی پیکر تراش ها
یاد تو بود در سَرِ مرمر تراش ها
از در شروع شد و همه ی قلعه را شکست
دستِ تو بود و حیرتِ خیبر تراش ها
حجاج در طواف تو حلاج می شوند
قربانیان خانه ی تو سر تراش ها
مولا تویی به بیعتِ بیعت شکن چکار
مولا تویی به رغم…سه سرور تراش ها
بر چشم ابرویت چقدر خوش نشسته است
انگار داده اند به خنجر تراش ها
از هرچه دیده ام حرمت آشناتر است
ایوان طلای شاه نجف دلرباتر است
از ابرِ خشک لطفِ تو باران در آوَرَد
چشمت چقدر جان دهد و جان در آوَرَد
تو آمدی به جلوه که پروردگار هم
خود را چنین به قامتِ انسان در آوَرَد
دست تو کافی است به خرمای تازه ای
از بت پرست حضرتِ سلمان در آوَرَد
ما با علی علی همه ی عمر زنده ایم
ما را به رقص ذکرِ علی جان در آوَرَد
عباس مثل کیست که اصلا نیاز نیست
تیغ از غلاف در دل میدان در آوَرَد
رحمت به مادرم که به ما گفت یاعلی
یا مظهرالعجائب و یا مرتضا علی
ما را بهار ساخته ای زَمهَریر نه
ما را بهشت کرده ای اما کویر نه
ما کعبه را بدونِ علی سنگ دیده ایم
این کعبه است قبله،ولی بی امیر نه
روزِ تولد و همه ی عیدهایمان
شاید زِ یادمان رَوَد اما غدیر نه
وقتی گدا رسید و به این خانه حلقه زد
برگشت از سرایِ تو اما فقیر نه
از آب هم مضایقه کردند در منا
سیراب دیو و دَد همه…طفلِ صغیر نه
این خانواده بیش و کمش فرق میکند
*اصلا حسین جنس غمش فرق می کند*
حسن لطفی
فرم در حال بارگذاری ...