« حفظ وحدت ، حاصل علم به زمان و آگاهى از توطئه‌هاى دشمناندر بند رضای خدایی یا هر کاری دلت می ­خواهد، می ­کنی؟+ دریافت فایل صوتی »

به یاد علامه سید جعفر شهیدی(ره)

نوشته شده توسطرحیمی 22ام دی, 1392

نام و نام خانوادگي : سيد جعفر شهيدي
تاريخ تولد : 1297
نام پدر : سيد محمد
محل تولد : بروجرد
آخرين مدرك تحصيلي : جواز اجتهاد ،دكترا در ادبيات فارسي
رشته تحصيلي : فقه و اصول ، تاريخ ، ادبيات
نام كشور و محل تحصيل : عراق(نجف اشرف) ، ايران(تهران)
دانشگاه هاي محل تحصيل با ذكر مقاطع: دانشگاه تهران(ليسانس معقول و منقول و ادبيات فارسي و دكتراي ادبيات فارسي)
سال شمار فعاليتها و سفرهاي فرهنگي، علمي و اجرايي

 

  1. شروع همكاري با مرحوم دهخدا در تدوين لغت نامه دهخدا سال 1328
  2. تدريس در دبيرستان هاي تهران سال 1330
  3. انتشار مجله فروغ علم سال 1330
  4. اخذ ليسانس از دانشگاه معقول و منقول سال 1332
  5. اخذ ليسانس ادبيات فارسي سال 1335
  6. آغاز تدريس در دانشگاه ادبيات دانشگاه تهران سال 1340
  7. معاونت موسسه دهخدا سال 1342
  8. همكاري با دكتر محمد معين در تهيه فرهنگ فارسي معين سال 1346
  9. سفر به اردن به دعوت دانشگاه عمان (ايراد سخنراني) سال 1346
  10. سفر به مصر و شركت در كنفرانس اسلامي قاهره با ايراد سخنراني سال 1349
  11. سفر به الجزاير (ايراد سخنراني) سال 1351
  12. سفر به عراق به دعوت دانشگاه بغداد (ايراد سخنراني در دانشگاه بغداد و موصل) سال 1357
  13. تاسيس مركز بين المللي آموزش زبان فارسي سال 1368
  14. سفر به چين به دعوت دانشگاه پكن سال 1368
  15. سفر به امريكا جهت شركت و سخنراني در كنفرانس شيعه در دانشگاه تمپل ، فيلادلفيا سال 1368
  16. سفر به چين و دريافت درجه استادي افتخاري از دانشگاه پكن سال1373

 

دکترغلامعلي حداد عادل :

 

« دکتر سید جعفر شهیدی از مفاخر ملی ایران و بروجرد است.»

 

باسمه تعالي

دكتر حداد عادل در همايش ملي علامه شهيدي در دانشگاه آزاد بروجرد عنوان كرد:
دکتر سید جعفر شهیدی از مفاخر ملی ایران و بروجرد است
غلامعلي حداد عادل در«همایش ملی و جایزه ادبی علامه شهیدی» در دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد گفت: تجلیل از علامه شهیدی حق اين بزرگوار و وظیفه مردم بروجرد است، چون دکتر شهیدی از مفاخر ایران و بروجرد است و از این طریق نام ایشان در زمره دیگر بزرگان این شهر و خطه همواره باید در اذهان باقی بماند و نسل‌های آینده باید با این بزرگان آشنا شوند. وی اظهار کرد: بنده از سالیان دوراستاد شهیدی را می‌شناختم بخصوص در سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و صحبتهای فراواني که با ایشان داشتم در یک کلام اگر بخواهم بگویم چه احساسی به آن مرد بزرگ داشتم جز «احترام» هیچ کلمه‎ای نمی‏توانم انتخاب کنم.

به گزارش آنا حدادعادل ادامه داد: بعد از پیروزی انقلاب اسلامی استاد شهیدی عضو هیأت امنای دایره‌المعارف اسلامی شدند؛ این بنیاد در سال 1362 از زمانیکه مقام معظم رهبری رئیس جمهور بودند با ابتکار ایشان توسط خود او تأسیس شد. وی افزود: بنده علاقه قلبی خاصی نسبت به ایشان داشتم که ریشه این علاقه، دینداری ایشان بود که نظر خیلی‎ها را به ایشان جلب می‎کرد. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی خاطرنشان کرد: بعد از تأسيس دانشگاه در کشور، برخی از کسانی که در حوزه درس خوانده بودند به دانشگاه آمدند اما کمتر کسی به سراغ دانشکده ادبیات آمد چون ادبیات فارسی در حوزه جز دروس رسمی نبود. جون در حوزه، ادبیات عرب مطرح بود اما ادبیات فارسی به طبع و ذوق افراد واگذار شده بود از اینرو کمتر کسانی از حوزه به دانشکده ادبیات در رشته زبان و ادبیات فارسی آمدند که دکتر شهیدی از این جهت تقریباً استثنا است.
وی اضافه کرد: دکتر شهیدی یک تحصیل کرده در حوزه نجف و شاگرد علمای نجف و مراجع عالیقدر بوده که در دانشکده ادبیات هم درس خوانده و هم پایه‎های حوزوی ادبی را در دانشکده ادبیات به پشتیبانی از ادبیات فارسی به کار گرفته‎اند. اين نماينده مجلس شوراي اسلامي عنوان کرد: دکتر شهیدی از آن دست حوزویان بوده که اگرچه به دانشگاه آمد و تغییر لباس داد ولی تغییر مرام نداد و از معنویت و اعتقادات دینی برنگشت.

حدادعادل با ذكر خاطراتي از وي، افزود: ایشان مردی متدین بود و تظاهر به دینداری نمی‌کرد و مقید به واجبات و مستحبات بوده و در واقع نمونه عملی یک تربیت شده حوزه و دانشگاه بود. وی اظهار کرد: دکتر شهیدی برای خیلی ها حجت بود و مایه امید و تکیه‏گاه برای کسانی که دغدغه دینی داشتند و در خیلی از مسائل مرجع استادان بود. به گزارش خبرنگار آنا از دانشگاه آزاد اسلامي واحد بروجرد رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی تصریح کرد: فضل و فضیلت ایشان را باید از زبان بسیاری از استادان امروز ادبیات فارسی که دانشجویان شهیدی بودند شنید. حدادعادل ادامه داد: از خصوصیات شهیدی این بود که درس را جدی می‎گرفت و این طور نبود که به تشریفات اکتفا کند، ایشان روش حوزوی خود را در دانشگاه اعمال می‎کرد و اصرار داشت دانشجویان ملا شوند و به یک چارچوپ اداری و واحد مقید نبوده و از اینها فراتر کار می‎کرد. وی خاطرنشان کرد: در کتابهاي علامه شهیدی که مجموعه‎ای گران‎سنگ است، از مقالات آن می‎توان به بعضی از خصوصیات آن بزرگوار پی برد. وی كه در سالن هماش علامه شهيدي دانشگاه آزاد اسلامي بروجرد سخن مي گفت با اشاره به خدمات مدیریتی علامه شهیدی افزود: خدمات مدیریتي او بیش از هر جا در لغت نامه بود و از سال 1330 همكاری با لغت نامه را آغاز كرد و معاون دكتر معین شد و در مدت پنج سال كه دكتر معین در اغما بود شهیدی لغت‌نامه را اداره و حرمت معین را حفظ می كرد و اسم ایشان را بر روی جلدها درج مي‌كرد و بعد از معين تا پایان عمر رییس مركز لغت نامه دهخدا بود. وی با اشاره به خدمات علمی علامه شهیدی گفت: ایشان در بخش تذهیب، تالیف و ترجمه آثار فراوانی دارد. وی عنوان کرد: در بخش ترجمه، ترجمه‎های دینی خوبي انجام داده که شاخص‎ترین کار دکتر شهیدی در این زمینه، ترجمه نهج‎البلاغه بوده که بر تارک آثار وي می‎درخشد. رئیس فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی افزود: در راستای تألیفات ایشان سالها بعد از پیروزی انقلاب، کتاب‎های متعددی در تاریخ اسلام، ائمه، امیرالمومنین، امام حسین، حضرت فاطمه و بعضی از ائمه نوشته‌‎اند که این کتابها پاسخی به نیاز روز دانشگاهها و اهل تحقیق بود. حداد عادل تصریح کرد: تاریخ جزء دروسی است که در حوزه جزء درسها نبود و دکتر شهیدی متوجه این ضعف شده و تألیفات تاریخی انجام دادند که بعد از پیروزی انقلاب با استقبال روبرو شد. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی خاطرنشان کرد: شهیدی اقدامات مفیدی در گسترش زبان فارسی در داخل و خارج از کشور انجام داد که یکی از اقدامات بارز ایشان گسترش زبان فارسی در چین بود. ايشان توجه خاصی به آموزش زبان فارسی در چین داشت و از این کار پشتیبانی می‎کرد. حدادعادل بیان کرد: دکتر شهیدی یک عالم متعهد بود و دانشمندی تراز اول و متدین بود و علم را در خدمت مردم، دین و جامعه به کار گرفت. وی با اشاره به خصوصیات ایشان افزود: از 26 اثر ایشان 17 اثر بعد از انقلاب تالیف شده که مهم‎ترین آن «تاريخ تحليلي اسلام» است. حداد عادل ادامه داد: دکتر شهیدی شخصیتی بوده که جا دارد برای همشهری‎ها و هموطنان، استادان، دانشجویان و جوانان الگو باشد و از شخصیت هایی است که باید بيشتر شناخته شود. رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی در خاتمه ااظهار اميد واري كرد: شهرستان بروجرد که همیشه گوهرپرور بوده، با شناخت مفاخر خود در آينده بتواند بیش از گذشته با تربيت مفاخر به ایران و جهان اسلام خدمت کند.

خبرگزاري آنا و روابط عمومي- دانشگاه آزاد اسلامي بروجرد

 

تاليفات:
مهدويت در اسلام ،1324
جنايات تاريخ ،جلد اول و دوم ، تهران ،شهريور 1327
جنايات تاريخ ،جلد سوم ،دفتر نامه فروغ علم؛ تهران 1329
چراغ روشن در دنياي تاريك (يا زندگاني امام سجاد) تهران، كتاب فروشي و چاپخانه محمد حسن علمي 1335
در راه خانه خدا ، دانش نو ، تهران 1356
پس از پنجاه سال ، پژوهشي تازه پيرامون قيام امام حسين عليه السلام چاپ اول ، امير كبير 1358 چاپ شانزدهم ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1372
شرح لغت نامه و مشكلات ديوان انوري ، چاپ اول انجمن آثار ملي 1358، چاپ دوم انتشارات علمي و فرهنگي 1364
تاريخ تحليلي اسلام، تاريخ تحليلي اسلام تا پايان امويان ، تهران ، مركز نشر دانشگاهي 1362
زندگاني حضرت فاطمه (ع) ، چاپ اول تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1360 ،چاپ هجدهم ف دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1373
آشنايي با زندگاني امام صادق (ع) جامعه الامام الصادق ، تهران 1362
زندگاني علي بن الحسين (ع) ، تهران،دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1365 ، چاپ پنجم ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي 1372
ستايش و سوگواري امام هشتم در شعر فارسي ،1365
عرشيان ، ،نشر مشعر ، قم ، 1371 شرح مثنوي شريف ، تهران ، انتشارات علمي و فرهنگي ، 1373 ، جلد چهارم (دنباله كار 3 جلد مرحوم فروزانفر) و جزء 5 و 6 (دفتر دوم) ، شرح مثنوي دفتر سوم
از ديروز تا امروز ، مجموعه مفاله ها ، به كوشش هرمز رياحي و شكوفه شهيدي ، تهران ، انتشارات قطره 1373
علي از زبان علي ، شرح زندگاني امير مومنان ، تهران ف دفتر نشر 1376
شرح مثنوي دفتر چهارم ، پنجم ، ششم ، 1374 تا 1380

 

تصحيحات :
تصحيح آتشكده آذراثر لطفعلي بيك آذر بيگدلي ، مقدمه ، فهرست و تعليقات دكتر سيد جعفر شهيدي ، موسسه نشر كتاب 1337
تصحيح دره نادره اثر ميرزا مهدي خان استر آبادي ، چاپ اول ، انجمن آثار ملي134 ، چاپ دوم انتشارات علمي و فرهنگي 1366
براهين العجم ، اثر محمد تقي سپهر ، حواشي و تعليقات سيد جعفر شهيدي ، دانشگاه تهران 1351

 

ترجمه :
ابوذز غفاري نخستين انقلابي اسلام ، بي نا ، 1320 ، چاپ سوم نشر سايه 1370
شير زن كربلا اثر بنت الشاطي ، بروجرد 1332
انقلاب بزرگ اثر دكتر طه حسين ، تهران ، موسسه مطبوعات علي اكبر علمي 1336
ترجمه نهج البلاغه ،تهران چاپ اول ، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامي 1368 ، چاپ ششم 1373

 

مجموعه ها :
محمد خاتم پيامبران ،مقاله از ولادت تا بعثت ، ج اول از بعثت تا هجرت ، ج دوم، حسينيه ارشاد 1347
علامه اميني ، با همكاري محمد رضا حكيمي 1351 محيط ادب ، مجموعه سي گفتار به پاس پنجاه سال تحقيقات و مطالعات سيد محمد محيط طباطبايي ، با همكاري حبيب يغمايي، محمد ابراهيمي باستاني پاريزي و ايرج افشار ، تهران ، مجله يغما 1357

 

سمت هاي علمي و اجرايي :
معاون موسسه لغت نامه دهخدا1342
رييس موسسه لغت نامه دهخدا
رييس مركز بين المللي آموزش زبان فارسي 1368
همكاري با دكتر محمد معين در تهيه فرهنگ فارسي معين 1346

 

سخنراني ها :
شركت و سخنراني در كنفرانس شيعه در دانشگاه تمپل ، فيلادلفيا ، 1368
ايراد سخنراني در دانشگاه بغداد و دانشگاه موصل 1357
سفر به الجزاير (ايراد سخنراني) 1351
سفر به مصر و شركت در كنفرانس اسلامي قاهره با ايراد سخنراني 1349 سفر به اردن به دعوت دانشگاه عمان (ايراد سخنراني)

 

آثاري كه از ايشان به زبان هاي بيگانه ترجمه شده است :
كتاب پس از پنجاه سال (قيام حسين) به زبان عربي ، انگليسي ،تركي استانبولي ، تركي آذربايجاني ، ژاپني ، اردو
كتاب زندگاني حضرت فاطمه به زبان تركي استانبولي ، عربي
تاريخ تحليلي اسلام به زبان عربي ، يوناني

 

مقالات :
بيش از 100 مقاله به زبان فارسي و عربي و كه قسمتي از مقاله هاي فارسي در مجموعه اي به نام از ديروز تا امروز گرد آوري و چاپ شده و مقاله هاي عربي در مجله هاي ايران ، الجزاير و عراق چاپ شده است.

 

كسب افتخارات:
دريافت استادي افتخاري از دانشگاه پكن
رياست افتخاري انمن بين المللي استادان زبان وادبيات فارسي
استاد ممتاز از دانشگاه تهران
دريافت نشان درجه يك علمي از رياست محترم جمهوري اسلامي ايران در تاريخ 1374

 

كتاب هايي كه به دريافت جايزه نايل شده اند و به عنوان كتاب سال شناخته شده اند:
دره نادره سال 1341
زندگاني فاطمه زهرا 1362
نهج البلاغه ، بهمن سال 1369
شرح مثنوي (جشنواره خوارزمي) 1380

 

در سوك استاد دكتر سيد جعفر شهيدي

 آنكه تاريخ و دانش بدو وامدار است
مرگ استاد پايان نه آغاز كار است
يعني آغاز ديدار با كردگار است
اوستاد بزرگ اوستادان شهيدي
آنكه تاريخ و دانش بدو وامدار است
كوه را چون توان برد بر دوش ،آري
آنچه بردند بر دوش كوه وقار است
ديدي آن گل دراين فرودين رفت ازدست
رفتن گل كه گويد كه در نوبهار است؟!
او گذر كرد مثل نسيمي از اين باغ
دست مازو تهي همچو برگ چنار است
گربه سوك اشك من ريخت نزبهراوبود
كو نه محتاج اين ديدة اشكبار است
من ز كوتاهي دست خود مويه دارم
زين سبب ديده گريان ودل بيقرار است
دست كوته شد از آنكه گر نيك سنجي
علم او بر تر از قلّة كوهسار است

 دست ما گر تهي دل پر از اوست ، آري
مهر او مانده در دل وزو يادگار است
گرچه آثار او چون بلند است وجاري
در دل ما روان است وچون آبشار است
زمزمه ي پند هايي كه مي داد در دل
چون گذر كردن آب در جويبار است
ترجمه ي او زگفتار مولا تو گويي
جوهر واستواريش چون ذوالفقار است
«است» گفتم رديف چكامه در اين شعر
تا بگويم كه او تا ابد پايدار است
اين چكامه به وزن «فسانه»ز نيماست
شعر او عاشق و شعر من سوگوار است
فاعلن فاعلن فاعلن فاعلن فع
شعرنيما مسدّس زمن هشت وچار است

 

در سوك استاد بزرگوارم دكتر سيد جعفر شهيدي
گرچه آغاز بهار و شاهد گل در بر است
ليك با سوك شهيدي چون خزاني ديگراست
مي دَرَد گر گل گريبان درچمن از شور نيست
همگرايي با دل پر سوك اين غم پرور است
گيسوان بيد هم افشان اگر بيني به باغ
زير آن گيسوي افشان ديدگان او تر است
گر بهاران هم به سوك خويش بنشيند رواست
كآنچه زو امروز مي بيني به فردا ديگر است
ور در اينجا بهر سوك نو بهاران چند بيت
از چكامه ي ديگر خود وام گيرم در خور است
چند سال پيش مدح حضرت شيخ مفيد
گفته ام در دفتري وين بيت ها زان دفتر است1
گفته ام اين نوبهاران گرچه بس زيبا بود
اي دريغا آخر و انجام بي بام ودر است
هر گلِ ارديبهشتي پژمُرَد فردا به دي
هر مَهِ آذار را در پي، خزان آذر است
فرّخا آن بوستاني کاندر آن، باد خزان
ره نبندد بر گلي، گر ياس يا سوسنبر است
گر بپرسي زان بهار و بوستان بي‏خزان
باغ علم است و بهار درس و برگِ دفتر است
آن چنان کاندر جهان، باغي نَبِتوان يافت سبز
کآن نه محصولِ تلاش و کوششِ برزيگر است،
باغ و راغ علم و دانش نيز چون بيني درست
سبز و آباد، از تلاشِ سبز هر دانشور است
گرچه دانشمند مي‏يابد زدانش زيب و فر
زيبِ دانش هم زدانشور چو زر از زرگر است
تيغ، جوهر گيرد از سرپنجة جنگ‏آوران
ورنه آهن‏پاره‏اي در دکّة آهنگر است
رخش ، با مهميز2 رستم، رخشِ رستم مي‏شود
ورنه اکنون هم سمنگان3 پُر زاسب و استراست
رخشِ دانش هم سواري فحل خواهد رستمي
اين هَيون4 توسن بود هر چند نيکو گوهر است
مردِ تقوا مي‏تواند شد بر اين توسن سوار
علم، بي‏تقوا سِتَروَن، علم، بي‏دين، ابتر است
رستمِ اين هر دو ميدان گر همي جويي زمن
گويمت نام کسي را کويلي گُندآور5 است
آن يل چابك سوار عرصة علم و عمل
اوستاد ما شهيدي نام نيكش جعفر است
گشت توسيم اين چكامه تا بگويم نام او
در دلم همواره باقي تابه روز محشر است
وامدار جهد او تاريخ و دانش هردوان
در يكي مرد مورخ در دگر دانشور است
آن فقيه مجتهد وان سيد والامقام
نازنيني پاكدل از دودة پيغمبر است
چارسوق معرفت را او يگانه صيرفي
آسمان منزلت را او فرازين اختر است
در سخن سنجي چه در تازي چه شعر پارسي
او بود ميزان و رايش ديدگاه برتر است
در صفا از كودكانِ خُرد شيرين جوشتر
در زلالي صافتر از آب حوض كوثر است
گرچه بيتي چند گفتم از چكامه ي خود ولي
اين چكامه ديگر است و آن چكامه ديگراست
اين زبان با سعي آن استاد عالمگير شد
نك زبان فارسي شيرين چوتنگ شكر است
سعي او مشكور در گستردن دانش به دهر
وز منش اين هديه شاگردانه از شعر تر است

 

دكترسيد علي موسوي گرمارودي

سايت همايش ملي علامّه سيد جعفر شهيدي


فرم در حال بارگذاری ...